بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی
بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی را از Urbanity.ir بخواهید
Tuesday, 7 May , 2024
امروز : سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 6209
  پرینتخانه » مقالات تاریخ انتشار : 25 ژانویه 2024 - 3:30 | 9 بازدید | ارسال توسط :

علوم شهری | متن کامل رایگان

۱٫ معرفی هر فرآیند تغییر جمعی مستلزم ایجاد روابط اعتماد و همکاری خواهد بود. اجرای راهکارهای مبتنی بر طبیعت (NbS)، اغلب در زمینه بازآفرینی شهری گسترده‌تر، از این قاعده مستثنی نیست. NbS در خط مقدم تلاش‌ها برای مقابله با چالش‌های شهری مرتبط با تغییرات آب و هوایی و تحولات اجتماعی مرتبط است، نه تنها به […]

علوم شهری |  متن کامل رایگان


۱٫ معرفی

هر فرآیند تغییر جمعی مستلزم ایجاد روابط اعتماد و همکاری خواهد بود. اجرای راهکارهای مبتنی بر طبیعت (NbS)، اغلب در زمینه بازآفرینی شهری گسترده‌تر، از این قاعده مستثنی نیست. NbS در خط مقدم تلاش‌ها برای مقابله با چالش‌های شهری مرتبط با تغییرات آب و هوایی و تحولات اجتماعی مرتبط است، نه تنها به دلیل مزایای مشترکی که ارائه می‌کنند، بلکه به این دلیل که کاتالیزورهای عالی برای تغییرات مثبت هستند، و اغلب کمتر از سایر انواع تهدیدکننده هستند. بازسازی همانطور که شهرها با مسائل ساختاری و مورفولوژیکی مرتبط با نرخ بالای شهرنشینی دست و پنجه نرم می کنند [۱]، معمولاً استدلال می شود که NbS باید به صورت محلی با یک زمینه فضایی سازگار شود که در آن پیاده سازی می تواند نتایج اجتماعی بهتری به همراه داشته باشد، به ویژه زمانی که به نیازها و آرزوهای جامعه محلی لنگر انداخته شود. [۲,۳,۴]. به منظور بهبود کفایت اقدامات NbS برای چالش‌های محلی، همیشه لازم است که زمینه برنامه، از جمله مسائل مربوط به قدرت سیاسی، و همچنین نگرش‌های محلی به توسعه و فرهنگ مشارکت در نظر گرفته شود.
استفاده از NbS به عنوان کاتالیزور اصلی برای حل مسائل طراحی، برنامه ریزی و مدیریت شهری، به ویژه با ماهیت اجتماعی، جزء کلیدی برنامه Horizon 2020 است. [۵]. NbS در این زمینه یک مفهوم چتر است که می تواند به عنوان “تعریف شود.اقداماتی که از طبیعت الهام گرفته، پشتیبانی یا کپی شده اند. برخی شامل استفاده و تقویت راه حل های طبیعی موجود برای چالش ها هستند، در حالی که برخی دیگر در حال بررسی راه حل های جدیدتر هستند.راه‌حل‌های مبتنی بر طبیعت از ویژگی‌ها و فرآیندهای سیستم پیچیده طبیعت، مانند توانایی آن در ذخیره کربن و تنظیم جریان آب، برای دستیابی به نتایج مطلوب مانند کاهش خطر بلایا، بهبود رفاه انسان و رشد سبز فراگیر اجتماعی استفاده می‌کنند. . این راه‌حل‌های مبتنی بر طبیعت در حالت ایده‌آل انرژی و منابع کارآمد و در برابر تغییر انعطاف‌پذیر هستند، اما برای موفقیت باید با شرایط محلی سازگار شوند.” [۶].
کاربردهای NbS در برنامه ریزی شهری متنوع و چندوجهی است. با توجه به توانایی گسترده آنها برای آوردن طیف متنوعی از ویژگی ها و فرآیندهای طبیعی به شهرها که با چالش های پایداری شهری متعدد به طور همزمان سروکار دارند. [۷,۸,۹,۱۰]. آنها نه تنها راه‌حل‌هایی برای پر کردن فضاهای بین ساختمان‌ها برای ارزش زیبایی‌شناختی یا فعالیت‌های اجتماعی در نظر گرفته می‌شوند، بلکه می‌توانند به عنوان الگوهای جدید مورفولوژی شهری برای به حداکثر رساندن مزایای زیست‌محیطی و اجتماعی خود مجدداً در نظر گرفته شوند. [۱۱].
در این مقاله تحقیقاتی، ما اهمیت درک زمینه‌های خاص جوامع محلی را برای گنجاندن آنها به طور موثر در ایجاد مشترک NbS، مرتبط با فرآیندهای بازسازی شهری برجسته می‌کنیم. بافت‌های مختلف شهری نیازمند رویکردهای متمایز برای به حداکثر رساندن گنجاندن و مشارکت عمیق و گسترده هستند. علاوه بر این، NbS به عنوان کاتالیزورهای موثری شناخته می شود که راه حل های جامعی را برای مشکلات محلی ارائه می دهد، به ویژه آنهایی که منافع مشترکی را در سیستم های اجتماعی و بیوفیزیکی، به ویژه آنهایی که به انسجام اجتماعی و چالش های اجتماعی مربوط می شوند، ارائه می کنند. [۱۲]. برای افزایش احساس تعلق مردم به جوامع محلی خود، از آنها دعوت می شود تا نقش های رهبری را در فرآیند تغییر بر عهده بگیرند و برای مشارکت در ساختارهای حاکمیتی مشارکتی آماده شوند و استفاده از NbS به عنوان جنبه اصلی بازسازی یک استراتژی موثر است. [۱۳]. نقش اساسی طبیعت و NbS در گردآوری جوامع محلی برای پیوند با یکدیگر و سیستم های طبیعی محلی به طور فزاینده ای روشن می شود. [۱۴,۱۵]. نقش مهمی که هم‌آفرینی در پیوند جوامع با طبیعت محلی ایفا می‌کند، می‌تواند نقش محوری در افزایش رفاه مردم داشته باشد.
در حوزه مشارکت جامعه، پروژه‌ها از نظر اندازه و مدت متفاوت هستند، از تلاش‌های کوتاه‌مدت گرفته تا ابتکارات چند ساله در حال انجام، و مؤلفه ایجاد مشترک آنها می‌تواند در طول زمان به ساختارهای حاکمیتی مشارکتی تبدیل شود. [۱۶]. برای مراحل اولیه ایجاد مشترک، تحلیل دقیق زمینه حیاتی است و گردهمایی سهامداران برای موفقیت پروژه بسیار مهم است. درک تفاوت‌های ظریف جوامع و سازمان‌های اصلی امری ضروری است، زیرا این موجودیت‌ها از روش‌های تاریخی از بالا به پایین، روش‌های فرماندهی و کنترل به مدل‌های سازمان‌یافته‌تر افقی می‌روند. [۱۳,۱۷].
در شرایط خاص، فرآیندهای مشارکتی ممکن است بدیع و خوشایند باشد. در حالی که در برخی دیگر، مواجهه قبلی با پروژه های توسعه و خدمات شهری ممکن است باعث ایجاد شک و بی تفاوتی شده باشد. با چنین زمینه‌ای در تیمزمید جنوبی مواجه شد و پاسخ مناسب به آن برای رویکرد لندن حیاتی بود. ایجاد اعتماد در جوامع و کاهش ادراکات منفی نیازمند زمان و یک رویکرد استراتژیک است. از سال ۲۰۱۸، پروژه CLEVER Cities لندن روی زمین بوده و طراحی شهری یکپارچه و راه حل های مبتنی بر طبیعت را در تیمزمید جنوبی ایجاد می کند. این ابتکار روش های متنوعی را برای جلب مشارکت ذینفعان، هم از نظر توسعه پروژه فشرده و هم از نظر مشاوره های عمومی گسترده تر، بررسی کرده است. https://earth.org/clever-cities-how-to-build-trust-in-communities-for-a-more-sustainable-future/ (دسترسی در ۹ دسامبر ۲۰۲۳).

۱٫۱٫ سوال پژوهشی

این مقاله بر روی اقدامات خاص لندن تمرکز دارد که برای توسعه یک فرآیند توسعه موفق توسط جامعه در منطقه تیمزمید جنوبی مورد نیاز بود. بنابراین، این مطالعه می‌تواند برخی از یادگیری‌های کلیدی را با توجه به کاربرد استراتژی‌های هم‌آفرینی خاص و پیامدهای آن بر هم‌حکوری و سایر فرآیندهای مدیریت شهری گزارش کند. مهمتر از آن، بر روی استراتژی‌های مورد استفاده در یک بافت شهری تمرکز خواهد کرد که در آن ناباوری، خستگی درگیر، بی‌تفاوتی و ساختار اجتماعی محدود چالش‌های کلیدی هستند که باید با آن مواجه شویم. در این راستا، سوال اصلی تحقیق به شرح زیر است: راهبردهای کلیدی هم‌آفرینی و عوامل توانمندی که می‌توانند در بافت‌های شهری با ساختار اجتماعی محدود و سطوح بالای ناباوری در پروژه‌های بازآفرینی به کار گرفته شوند، چیست و چگونه ممکن است این استراتژی‌ها به حکومت‌داری مشترک و سایر فرآیندهای مدیریت شهری کمک کنند؟

ویژگی های کلیدی یک محله یا منطقه وجود دارد که بر رویکردها و اقدامات انجام شده با توجه به مشارکت ذینفعان، ایجاد مشترک و ساختارهای حکومتی نهایی تأثیر می گذارد. به طور خلاصه، در تیمزمید جنوبی، مانند بسیاری از نقاط دیگر منطقه، چهار جنبه اصلی وجود داشت که تأثیر ماندگاری بر پروژه داشت:

  • سطح محدود ساختار اجتماعی موجود مواجه شد.

  • سطوح قابل توجهی از خستگی مشاوره، بی اعتمادی و بی علاقگی در رابطه با پروژه های پیشرو از بالا به پایین.

  • زمینه نهادی نسبتا فشرده در انجمن مسکن Peabody به عنوان مالک اصلی.

  • تاریخچه نسبتاً جدید آزمایش با پروژه های توسعه تحت رهبری جامعه.

این مقاله بر موارد ۱ و ۲ و چگونگی پاسخ به این زمینه‌ها برای ایجاد مشارکت مؤثر و تثبیت سایر جنبه‌های مدیریت شهری بسیار مهم است. به طور خاص، جالب است که در نظر بگیریم که چگونه پایه های اعتماد و روابط پایدار بر ساختارهای حکومتی مشارکتی، ارتباطات و چارچوب های انگیزشی تأثیر می گذارد.

چارچوب پروژه CLEVER Cities

پروژه تیمزمید جنوبی لندن چارچوب کلی خود را از پروژه CLEVER Cities گرفته است (نگاه کنید به https://clevercities.eu/ (دسترسی در ۲۳ نوامبر ۲۰۲۳))، با بودجه برنامه افق ۲۰۲۰ اتحادیه اروپا. تمرکز پروژه تحقیقاتی بر روی تغییرات مثبت در پویایی اجتماعی و بهبود سلامت و رفاه بود که با ایجاد مشترک NbS مرتبط است. پروژه CLEVER Cities نه سایت را با استفاده از طیف متنوعی از NbS در میلان، لندن و هامبورگ در بازه زمانی ۲۰۱۸-۲۰۲۳ توسعه داد. در طول عمر پروژه، بسیاری از مداخلات NbS در فرآیندهای ایجاد مشترک گسترده با جوامع محلی طراحی و اجرا شد.
فرآیند ایجاد مشترک در راهنمای CLEVER Cities (نگاه کنید به http://guidance.clevercities.eu/ (دسترسی در ۹ نوامبر ۲۰۲۳)) ابزاری را برای مشارکت طیف گسترده ای از سهامداران در مراحل مختلف بازآفرینی شهری از جمله شبکه سازی، چشم انداز، ایده پردازی و طراحی دقیق و همچنین در حین اجرا و نظارت شرح داد. راهنمایی ایجاد مشترک به شهرها کمک کرد تا فرآیندهای تعامل را برنامه ریزی و آغاز کنند و به اشتراک گذاری ایده ها بین شهرها را ارتقا بخشید. [۱۸]. این شامل ابزارها و روش هایی بود که برای تکمیل موفقیت آمیز مراحل طراحی مشترک و توسعه ساختارهای حکومت مشترک ضروری بودند. این پروژه از رویکرد آزمایشگاه زندگی شهری (ULL) مبتنی بر توسعه مشارکت نوآوری شهری (UIP) در هر بافت شهری استفاده کرد. این فرآیند آزمایشگاه‌های اقدام CLEVER را به‌عنوان ULL در نظر می‌گرفت که در حالت ایده‌آل استراتژیک، مدنی و ارگانیک بودند و طیف گسترده‌ای از پلتفرم‌های آزمایشی را برای حکمرانی، مداخلات و تغییر ترکیب می‌کردند. [۱۹,۲۰].
هر یک از مراحل مختلف آفرینش مشترک که در راهنما گنجانده شده بود باید از نظر کاربردی بازنگری می شد و اغلب با فعالیت های جدید تطبیق، اصلاح یا تکمیل می شد. بنابراین، روش CLEVER Cities ساختاری را برای این فرآیند ارائه کرد، اما امکان توسعه تغییرات منطقه‌ای خاص را فراهم کرد. راهنما گام های اساسی برای حرکت در این فرآیند را بیان کرد. “مسیر ایجاد مشترک در CLEVER Cities شکلی از نوآوری باز است که در آن ایده ها به اشتراک گذاشته می شوند، ارتباط نزدیکی با محتوای تولید شده توسط کاربر دارند و به طور فعال برای ایجاد خلاقیت و مسئولیت مشترک ارتباط برقرار می کنند. علاوه بر این، ایجاد مشترک در عمل بیشتر در مورد ایجاد انگیزه در افراد، الهام بخشیدن به مشارکت، به اشتراک گذاشتن نتایج، توسعه مستمر و ارائه نتایج در سطوح مختلف است.” [۱۶].
مشارکت طیف گسترده ای از سهامداران در فرآیند بازآفرینی شهری برای غلبه بر موانع و اعتبار بخشیدن به فرآیندهای تصمیم گیری ضروری است. نه تنها ارائه دانش محلی که راه‌حل‌ها را پایه‌ریزی می‌کند، بلکه ایجاد این حس که چشم‌اندازها و اهداف به طور جمعی تعیین می‌شوند نیز مهم است. همکاری شهروندان در طراحی و توسعه راه‌حل‌ها با مقامات محلی، مانند انجمن مسکن، پی بادی، و اداره لندن بزرگ (GLA)، منجر به تنوع بیشتر دیدگاه‌ها و راه‌حل‌ها می‌شود و چارچوبی را ایجاد می‌کند که تمرکز را بر روی مسائل اجتماعی متمرکز می‌کند. مزایای مشترک NbS مدل‌های مختلفی از فرآیندهای تصمیم‌گیری را می‌توان مورد بررسی قرار داد که شامل روابط مختلف بین سهامداران دولتی، نهادی و غیردولتی است. ساختارهای هم‌حکوری می‌توانند با تثبیت مشارکت و به اشتراک گذاشتن قدرت تصمیم‌گیری، ظهور کنند و از اهداف هم‌آفرینی در بلندمدت حمایت کنند. [۲۱,۲۲,۲۳,۲۴,۲۵,۲۶].

۱٫۲٫ زمینه خاص تیمزمید جنوبی

واضح است که NbS مشکلات شهری را حل می کند و مزایای زیست محیطی به همراه دارد و این موارد به طور گسترده مستند شده است [۲۷,۲۸]. با این حال، پروژه CLEVER Cities عمده توجه خود را به منافع مشترک اجتماعی معطوف کرده است و اینها به شدت به زمینه های اجتماعی و فرهنگی محلی هر ULL وابسته هستند. تا حدی، این سازگاری با بافت محلی مورد انتظار بود و در راهنمایی گنجانده شد:در نظر گرفته شده است که رهنمود به گونه‌ای انعطاف‌پذیر با بافت‌های شهرهای مختلف، شامل تنوع ذینفعان، برای همه باز و شفاف در هر مقیاسی که باشد، تطبیق داده شود. از این رو، انطباق های احتمالی به طور گسترده ای سازگار و امکان پذیر هستند” [۱۶,۲۹].

این پروژه با مستندسازی سابقه محدود تجربه طراحی تحت رهبری جامعه در منطقه آغاز شد. به طور مثبت، در بازه زمانی نسبتاً کوتاهی که Peabody در تیمزمید فعال بوده است، مشارکت و مشاوره جامعه افزایش یافته است، همانطور که می توان در فرآیند رهبری جامعه برای توسعه باشگاه اجتماعی Moorings و طرح مشترک Moorings مشاهده کرد. سرمایه‌گذاری مستمر Peabody در منطقه و برنامه‌هایی مانند CLEVER Cities تأثیر تسریع‌کننده بیشتری داشته است و پیشرفت در این منطقه از قبل قابل مشاهده است.

با این حال، این تحولات اخیر نتوانست به طور کامل گذشته را جبران کند. مسائل محلی در تیمزمید جنوبی را نمی‌توان نادیده گرفت و نیاز به راه‌حل‌های پروژه خاص سایت داشت. بنابراین، زمینه فعلی برای تعامل هنوز می تواند با حداقل ساختار اجتماعی موجود و تجربه محدود در طراحی جامعه محور در جمعیت عمومی مشخص شود. در این مورد، نیاز به گسترش دامنه و سرمایه گذاری زمانی در مراحل اولیه مسیر همآفرینی وجود داشت. به طور خاص، نیاز به ایجاد اعتماد بنیادی و توسعه روابط، بسیار قبل از انجام طراحی مشترک خلاق و سایر فعالیت‌های تصمیم‌گیری وجود داشت.

تیمزمید همچنین دارای ترتیب سیاسی-اداری عجیبی است که منطقه ای است که توسط دو ناحیه تقسیم شده است، اما اکثر مداخلات شهرهای هوشمند لندن در منطقه بیکسلی قرار دارند. جالب توجه است که بیش از ۶۰ درصد از مساحت زمین به طور مؤثر توسط Peabody اداره می شود، که دارای حیاتی ترین بخش های زمین است که دارای پتانسیل توسعه تجاری و مسکن و همچنین بسیاری از زیرساخت های سبز-آبی است.

تیمزمید منطقه ای با اهمیت تاریخی است که در ابتدا به عنوان یک جامعه نمونه با کوری آرمانشهر دهه ۱۹۶۰ برنامه ریزی شده است. اهداف عالی در توسعه، مانند بسیاری دیگر از آن زمان، مطابق با دیدگاه های اولیه نبود. بسیاری از راه‌حل‌های کلیدی طراحی هرگز اجرا نشدند و آن‌هایی که پیاده‌سازی شدند مبتنی بر مفاهیمی بودند که پیچیدگی‌های واقعی تعاملات اجتماعی را نشان نمی‌دادند.

این منطقه از نظر اقتصادی و اجتماعی متنوع است که در طول سالیان متمادی موج های مهاجرت و تغییرات قابل توجهی داشته است که هر کدام اثر خود را در ویژگی های جمعیتی منطقه به جا گذاشته است. با برنامه ریزی مسکن جدید برای دهه آینده، ساختار اجتماعی و جمعیت محلی همچنان تغییر خواهد کرد.

طرح بازسازی بر ایجاد ارتباط بین پارک خطی Abbey Way، Southmere Estate and Lake، و Parkview Estate، ایجاد و/یا بهبود شبکه فضاهای سبز در این مناطق متمرکز بود. خانه هایی که به این مناطق باز متصل هستند، بیشتر، اما نه به طور کامل، متعلق به Peabody هستند. ترکیبی از واحدهای اجاره ای و خصوصی وجود دارد. منطقه پروژه هم مرز با سکونتگاه‌های موجود از دهه ۶۰ و مسکن‌های دهه‌های بعد، و هم بخشی است که قرار است بازسازی شود (نگاه کنید به شکل ۱).
Peabody و دیگر شرکای CLEVER Cities، GLA، Groundwork London، Muf Architecture & Art و Young Foundation، اجرای مداخلات فضای سبز و فضای باز را رهبری کرده اند که NbS را برجسته می کند. [۲۹]. در این زمینه، NbS را می توان به عنوان فضاهای عمومی و مداخلات نقطه ای با هدف بهبود آسایش محیطی و همچنین افزایش عوامل اجتماعی مانند ایمنی، انسجام و فراگیری تعریف کرد. [۳۰]. هدف اینها نه تنها تحکیم تجربه جامعه در آن املاک است، بلکه با پروژه های آزمایشی، طیف وسیعی از NbS ایجاد شده مشترک و کشف مزایای اجتماعی این بهبودهای زیست محیطی در طول زمان را نیز آزمایش می کند.

پروژه CLEVER Cities با کاوش در نوآوری در فرآیندهای بازسازی خلاقانه که در تلاش برای مستندسازی منافع اجتماعی در پروژه های NbS هستند، موقعیتی آزمایشی به خود اختصاص می دهد. شرکا برای تعیین بهترین راه برای ارائه دانش جامعه و تثبیت تصمیم گیری تحت رهبری جامعه آماده بودند. در قلب این فرآیند، تقویت پیوندهای جامعه محلی و درک چگونگی ایجاد مزایای متعدد، از جمله جنبه های سلامت و ایمنی، و در عین حال بهبود تنوع زیستی است.

۱٫۳٫ اهمیت آزمایشگاه‌های زنده به‌عنوان مراکز آزمایشی برای ایجاد مشترک و حکومت مشترک

آزمایشگاه‌های زنده مورد استفاده قرار گرفته‌اند زیرا به شهرها اجازه می‌دهند مسائل شهری را مشاهده کنند و راه‌حل‌ها را در شرایط پیچیده و واقعی آزمایش کنند. [۱۸,۳۱]. آزمایش سیستماتیک و مشاهده چالش‌ها و مزایای کار با استراتژی‌های مختلف، شرایطی را ایجاد می‌کند تا از طریق مشارکت مؤثر جامعه، بر مقاومت‌های نهادینه ریشه‌دار و ادراکات منفی نسبت به پروژه‌های بازسازی غلبه کنیم.
در لندن، مشارکت‌های نوآوری شهری (UIPs) یک نسخه پروژه CLEVER Cities از آنچه که عموماً به عنوان آزمایشگاه‌های زندگی شهری (ULL) شناخته می‌شود، هستند که در بافت شهرهای هوشمند به واحدهای کوچک‌تر اقدام به‌عنوان آزمایشگاه‌های اقدام هوشمند (CALs) تقسیم می‌شوند. این واحدهای عملی مهم به تدریج ساختارهای حکومتی مشترک شهر را ایجاد کردند که جوامع، طراحان، و نهادها و سایر ذینفعان را گرد هم می آورد تا دانش محلی را به دست آورند و نوآوری و تصمیم گیری مشترک را تقویت کنند. [۳۱,۳۲,۳۳]. تشکیل UIP نیاز به یک سازمان واسطه را برآورده می کند که می تواند به ترجمه و راهنمایی اطلاعات یافت شده با شهروندان به تکنسین ها و مدیران در قالب زبان طراحی مورد نیاز برای تحویل پروژه کمک کند.
هر شهر فراخوانده شد تا ماتریس خود را ایجاد کند که ذینفعان خود را در مسیر طراحی و اجرای مشترک NbS در چارچوب Action Labs تو در تو در یک UIP قرار دهد. با استفاده از روش های مختلف، مانند مدل های Rasci (نگاه کنید به https://www.interfacing.com/what-is-rasci-raci (دسترسی در ۱۲ دسامبر ۲۰۲۳))، نقشه‌برداری شبکه، ماتریس‌های بهره توان و موارد دیگر، مشارکت ذینفعان برای طرح‌های خاص در هر CAL گنجانده شد، از جمله جنبه‌هایی مانند توصیف سرمایه‌گذاری بالقوه، جدول زمانی اجرا و ارزیابی ریسک. [۳۴,۳۵]. بنابراین، آزمایشگاه زنده یک واحد حیاتی بود که برای تثبیت برنامه ریزی، ایجاد حکومت مشترک و فراهم کردن زمینه ای برای آزمایش و یادگیری لازم بود.
در پاسخ به زمینه متمایز تیمزمید، لندن یک UIP یکپارچه با CAL های متمرکز موضوعی، در یک ترتیب چند ذی نفع ایجاد کرده است که امکان کانال های مختلف مشارکت در تصمیم گیری را فراهم می کند (که می تواند در شکل ۲).

بسیاری از این ساختارهای حکومتی فراتر از پروژه CLEVER Cities ادامه داده اند و پایه و اساس گسترش قابل توجه فرآیندهای تحت رهبری جامعه را در تیمزمید می گذارند. یک حس مالکیت تدریجی در حال رشد است، از افرادی که در Action Labs دخیل بوده‌اند شروع می‌شود و به جامعه گسترده‌تر می‌رسد، اما این زمان می‌برد. توسعه CLEVER Cities ابتدا با صرف زمان و تلاش برای ایجاد روابط و تقویت دیدگاه مردم نسبت به تغییرات محلی آغاز شد. ایجاد بسترهای سازمانی و اجتماعی برای هر دو آزمایش جمعی و طراحی فعال، پایه و اساس توسعه ساختارهای حکومتی جدید مورد نیاز در آینده است.

۱٫۴٫ ایجاد مشترک و حکومت مشترک: اهمیت زمینه

روش‌های ایجاد مشترک و رویکردهای حکومت‌داری به طور فزاینده‌ای به ابزار استاندارد هدایت فرآیندهای بازآفرینی شهری تبدیل می‌شوند، از جمله در آخرین پروژه‌های با بودجه کمیسیون اروپا. [۳۶,۳۷,۳۸,۳۹,۴۰]. هم‌آفرینی مؤثر بر مشارکت دادن طیفی از ذینفعان به منظور جمع‌آوری دانش مبتنی بر جامعه و ایجاد کانال‌هایی برای مستندسازی و استفاده از اطلاعات در فرآیند تصمیم‌گیری استوار است. [۴۱]. بسیاری از پروژه‌های آزمایشی در حال انجام در حال بررسی روابط بین زمینه‌های اجتماعی-سیاسی، ایجاد مشارکت و حکومت مشارکتی هستند. در واقع، این شکل سیستماتیک تحقیق و یادگیری برای تثبیت روش‌های مؤثری که به انواع بافت‌های محلی خاص پاسخ می‌دهند، حیاتی است.

این مقاله برخی از روش‌های کلیدی را شرح می‌دهد که در آن برنامه CLEVER Cities برای انطباق روش‌شناسی هم‌آفرینی خود با زمینه لندن، به‌ویژه در تیمزمید جنوبی، و برجسته کردن چگونگی ایجاد اعتماد و پایداری روابط ضروری است. بحث بر درس‌های آموخته‌شده از مراحل اولیه هم‌آفرینی متمرکز است و تأثیر این لحظات اساسی را بر حکومت‌داری مشترک و سایر فرآیندهای حیاتی در مراحل بعدی در نظر می‌گیرد. این مقاله به بررسی این می‌پردازد که کدام استراتژی‌ها و عوامل توانمند در غلبه بر چالش‌هایی که از برداشت‌های منفی بلندمدت از پروژه‌های بازسازی از بالا به پایین و در مقیاس بزرگ در منطقه سرچشمه می‌گیرد، حیاتی بودند. سابقه مشاوره ناکارآمد و پروژه های ناقص، همراه با تعاملات منفی درک شده با مدیران، به یک مانع مهم برای فرآیندهای جدید تحت رهبری جامعه تبدیل شده است. شروع درک و ثبت فرهنگ محلی مشارکت بسیار مهم بوده است، زیرا این امر کلید غلبه بر اشتباهات گذشته و شروع به ایجاد روابط جدید و واقعی اعتماد با جامعه خواهد بود. برای این منظور، خروجی‌های اصلی این فرآیند، استراتژی‌های هم‌آفرینی و آموخته‌های مرتبط با اثربخشی این موارد در زمینه‌های مشابه، و توصیه‌های تلفیقی است که می‌تواند به طور گسترده‌تری تعمیم داده شود و در بسیاری از محله‌ها و شهرها اعمال شود.

۱٫۵٫ ایجاد اعتماد در تیمزمید

جنبه های اصلی پروژه توسط زمینه های اجتماعی، فضایی و سازمانی خاص موجود در تیمزمید تعیین شد (نگاه کنید به https://www.thamesmeadnow.org.uk/ (دسترسی در ۱۵ دسامبر ۲۰۲۳)). از منظر اجتماعی، درک این نکته حائز اهمیت است که محله‌ها و محله‌های مختلف می‌توانند دارای تنوع اجتماعی بیشتری باشند، با بسیاری از واحدهای اجتماعی بالاتر از خانواده نزدیک (اما زیر واحدهای ناحیه یا محله) که در آن افراد می‌توانند به هم متصل شوند و در یک جمعی بیشتر مشارکت کنند. ، مد منسجم. این را می توان با پرورش یا حتی ایجاد گروه های اجتماعی جدید در یک محله یا منطقه به دست آورد. بنابراین، ساختار اجتماعی شامل یک بخش سوم غنی و متنوع با سازمان‌های محلی ساده مانند باشگاه‌های کتاب یا شبکه‌های گسترده‌تر مانند انجمن‌های ساکنان یا حتی سازمان‌های غیردولتی کاملی است که در محلی یا فراتر از آن حضور دارند. این معمولاً در تیمزمید جنوبی صدق نمی کند، زیرا تعداد بسیار محدودی از گروه های اجتماعی مانند تعاونی های محلی، باشگاه ها یا گروه های محله وجود داشت. علاوه بر این، هنوز تعداد بسیار کمی از مغازه ها، فروشگاه ها، کافه ها و رستوران ها وجود دارند که ممکن است به شکل گیری روابط اجتماعی قوی تر و در نتیجه شبکه های اجتماعی محلی بیشتر کمک کنند.
متأسفانه، ساختار اجتماعی بهتر در مقیاس‌های مختلف در تیمزمید، تا حدی، توسط چیدمان فیزیکی موجود در املاک و زیرساخت‌ها در منطقه محدود شده است. کارکرد اجتماعی محله‌ها به وجود ابعاد اجتماعی خاص، شبکه‌های خیابانی، محدودیت‌های جمعیتی، مکان‌های اجتماعات و فعالیت‌هایی بستگی دارد که هسته لازم برای تشکیل جامعه را تشکیل می‌دهند. در واقع، چیدمان خیابان‌ها و مسیرها در املاک به جای کمک به تماس آنها با یکدیگر، به توزیع مردم در یک منطقه بزرگ‌تر تمایل دارد، و این به سادگی برای ایجاد انسجام اجتماعی مفید نیست. [۱۹,۴۲]. بسیاری از حمایت‌های فضایی شهری حیاتی از زندگی اجتماعی وجود ندارد، صرفاً به این دلیل که با دانش طراحی شهری دهه ۶۰ تصور شد و این میراث تا به امروز بر خلاف ساختار اجتماعی محلی عمل می‌کند.

از منظر انگیزشی، اگرچه تیمزمید آشکارا از بسیاری جهات مثبت در حال تکامل است، اما همچنان می توان آن را به عنوان منطقه ای توصیف کرد که از دوره طولانی خستگی مشاوره و بی اعتمادی به مقامات در حال بهبود است. این به وضوح با آمد و شد مکرر نهادهای مختلف شهرداری و انجمن های مسکن در طول سالیان مرتبط است. از آنجایی که تصور می‌شود این سازمان‌ها بدون تأثیر مثبت زیاد آمده و رفته‌اند، هنوز هم می‌توان به راحتی بی‌تفاوتی و احساس انتظار بی‌عملی را به عنوان نتیجه اجتناب‌ناپذیر پروژه‌های از بالا به پایین پیدا کرد. حتی سازمان‌هایی که جزء اصلی محله‌ها هستند، مانند انجمن‌های مستأجران و ساکنان (TRAs)، در طول دهه گذشته یا تسخیر نشده‌اند یا منحل شده‌اند و از بین رفته‌اند. همین امر در مورد سایر سازمان های مشترک جامعه مدنی نیز صادق بوده است.

به بیان ساده، فقدان طیف متنوعی از سازمان‌های مردمی، فرآیند هدایت دانش جامعه را به فرآیند هم‌آفرینی به طور ذاتی دشوار می‌کرد. دستیابی به افراد و خانواده ها، یک به یک، بسیار چالش برانگیز و زمان بر است. مشارکت گسترده تمایل به تنوع ایده‌ها و اولویت‌ها دارد، اما جای مشارکت شدیدتر مورد نیاز برای تصمیم‌گیری دقیق مرتبط با طراحی تحت رهبری جامعه را نمی‌گیرد. و تعامل چند جلسه ای شدیدتر اغلب با سازمان های اجتماعی نسبتاً پایدار به بهترین شکل تحقق می یابد.

۳٫ نتایج

نتایج ارائه شده در این مقاله از مشاهدات و مستندسازی فعالیت‌های تحقیقاتی کیفی، بر اساس انطباق فرآیندهای مشارکتی CLEVER Cities برای مشارکت بهتر ذینفعان محلی تیمزمید، ساکنان و سایر بازیگران کلیدی سرچشمه می‌گیرد.

۳٫۱٫ پیش فاز: تعیین زمینه تیمز مید

فرآیند تشکیل UIP در پروژه CLEVER Cities South Thamesmead یک روند خطی نبود. در حالی که تشکیل UIP در هر یک از شهرها روند را به شیوه ای نسبتاً استاندارد آغاز کرد، بلافاصله تفاوت های قابل توجهی از شهر به شهر وجود داشت. UIP در مواد پشتیبانی پروژه به عنوان “اتحاد مقامات محلی و شهری، جامعه (گروه ها)، مشاغل، دانشگاهیان” توصیف شده است، اما تیمزمید زمینه ای را ارائه کرد که به دلیل نقش مرکزی Peabody و تعداد محدودی از افراد، از نظر سازمانی نسبتاً پیچیده نبود. ذینفعان نهادی که در مقایسه با سایر شهرها باید مجوزها و دستورالعمل هایی را ارائه دهند. فرآیند نقشه‌برداری و شناسایی ذینفعان فنی و نهادی، و همچنین ذینفعان مردمی محلی، اغلب به‌طور موازی، با نقاط تلاقی بسیاری و در نهایت مرحله‌ای از ادغام اتفاق می‌افتد. شبکه های مختلفی در طول این فرآیند تکامل یافتند. با توجه به ذینفعان نهادی، نقشه برداری از ذینفعان به سرعت و کارآمد از شبکه های موجود Peabody امکان پذیر بود، خواه در داخل سازمان باشند و یا قبلاً تا حدی توسط کار اطلاع رسانی Peabody ترسیم شده اند. این نقشه‌برداری شبکه به شناسایی چگونگی ارتباط گروه‌های مختلف درون و بدون Peabody کمک کرد. سپس ماتریس‌های قدرت بهره برای مشاهده سطح تأثیر احتمالی یک بخش یا سازمان بر فرآیند اعمال شد.

تجزیه و تحلیل اولیه نشان داد که تعداد کمی از گروه‌های اجتماعی مردمی وجود دارند که می‌توانند وارد فرآیند هم‌آفرینی شوند. تعداد و عملکرد گروه های اجتماعی محلی فعال در منطقه تیمزمید متناسب با جمعیت نبود. تماس با ساکنان اولیه اغلب منجر به داستان های شکست پروژه های گذشته، احساس ظرفیت محدود برای ایجاد تغییر و بی اعتمادی عمومی به پروژه های از بالا به پایین می شد. نتیجه این بود که در چارچوب لندن، فقدان کلی ذینفعان نیازمند پاسخ‌های مناسب برای کاهش وضعیت بود. برای مشارکت سازمان‌های مردمی و ساکنان، مرحله گسترده‌ای از افزایش آگاهی، اعتمادسازی و حتی تشکیل گروه‌های اجتماعی ضروری تشخیص داده شد. سرمایه گذاری بیشتر در زمان و منابع انسانی در مراحل اولیه تعامل برای حمایت از ساخت شبکه های اجتماعی و حکومتی در زمینه ای که پایه نازکی برای شروع وجود داشت، اختصاص داده شد.

استراتژی های سنتز پیش فاز

  • جامعه خود را بشناسید: برای درک ساختار جامعه محلی خود کار کنید. این به شما کمک می کند تا مطمئن شوید که طیف کاملی از تجربیات زندگی شده را ثبت می کنید.

  • هم آفرینی را در هسته اصلی قرار دهید: برای تعامل با ذینفعان محلی، فرآیند خلق مشترک را به عنوان کسب و کار معمولی بگنجانید.

۳٫۲٫ فاز ۱: برقراری ارتباط و شامل کردن ذینفعان در فرآیند

این فرآیند گسترده افزایش آگاهی، ایجاد اعتماد و حمایت از تشکیل گروه اجتماعی با مرحله‌ای آغاز شد که در آن استراتژی‌های مختلف که شامل دستیابی و برقراری ارتباط با ذینفعان محلی بود برجسته شد. بسیاری از استراتژی‌ها در مرحله اولیه بر جمع‌آوری داده‌ها از ذینفعان متمرکز نیستند، بلکه بیشتر بر ایجاد زمینه‌ای مثبت برای تبادل ایده‌ها و ایجاد روابط متمرکز هستند. پروژه CLEVER Cities زمانی را برای چنین تعاملاتی فراهم کرد، اما ممکن است در بسیاری از پروژه‌های کوتاه‌تر چنین نباشد. با این حال، مقابله با مسائل مربوط به خستگی مشاوره، بی علاقگی و بی اعتمادی که در طول زمان در جامعه ایجاد شده است، می تواند حیاتی باشد. اگر چنین مسائلی مورد توجه قرار نگیرند، ممکن است ایجاد مشترک مؤثر به سادگی امکان پذیر نباشد. زمینه تیمزمید محل آزمایش مهمی برای پرداختن به این مسائل بود، و طیفی از استراتژی‌ها برای کمک به این روند تحول شناسایی شدند.

فراتر از فرآیند شناسایی و نقشه برداری از ذینفعان، در زمینه تعامل چالش برانگیز تیمز مید، تیم ایجاد مشترک تلاش کرد تا ابتدا با افزایش آگاهی از کار و آگاهی ما، با جامعه ارتباط برقرار کند. برقراری روابط با مردم. این اغلب شامل شرکت در رویدادهای موجود مانند بازارها و جلسات و پیوستن به فعالیت‌هایی بود که توسط Peabody و سایر گروه‌های محلی ترویج می‌شدند که در جریان بودند و لزوماً مستقیماً با اهداف CLEVER Cities مرتبط نبودند. در این رویدادهای اولیه، اعضای تیم غیر محلی برای ساکنان بیشتر آشنا شدند و می‌توانستند به طور غیررسمی مردم را از اهداف و مقاصد برنامه CLEVER آگاه کنند. حضور ثابت و شناخته شده در رویدادهای محلی شروع مهمی بود. هر جلسه، کارگاه یا گروه متمرکزی که به هر دلیلی تبلیغ می شد، فرصتی برای شروع ایجاد روابط و تحکیم فرآیند نقشه برداری ذینفعان شد. این روابط جزء ضروری برای موفقیت پروژه خواهند بود.

ارتباط در اولین رویدادها با افزایش آگاهی و باز کردن کانال های دو طرفه آغاز شد. تا پایان سال اول فعالیت ها، ۱۷۵ نفر برای دریافت اطلاعات ثبت نام کردند که اکثراً ساکنان محلی بودند اما برخی از نمایندگان بخش خصوصی و دولتی نیز در آن حضور داشتند. این فرآیند به تدریج اجازه داد تا اطلاعات به تیم هم‌آفرینی برسد و اعتبار سنجی گسترده‌تری رخ دهد.

به عنوان یک گام از رویکرد متمرکز بر ارتباطات، اقداماتی وجود داشت که شامل حمایت از گروه‌های کوچک در تلاش‌های خودشان بود. حضور برای کمک کردن و حمایت از رویدادها نه تنها منجر به سازمان‌های محلی قوی‌تر شد، بلکه شروع به ایجاد روابط کرد و فرصت‌های بیشتری را برای فراخوانی از این افراد به‌عنوان سهامداران در فعالیت‌هایی فراهم کرد که مرتبط با هوشمندی بودند. حمایت از گروه های اجتماعی محلی در نهایت منجر به این شد که بیش از ۲۵ گروه اجتماعی بخشی از فرآیند ایجاد مشترک باشند.

استراتژی دیگری که فقط تا حدی در تیمزمید اجرا شد، این بود مشارکت ذینفعان از ابتدا پروژه با تامین مالی اتحادیه اروپا و این واقعیت که UIP لندن در طول زمان تکامل یافت، چالش برانگیز بود که ذینفعان جامعه را در اوایل فرآیند به بحث و گفتگو بپردازیم. تشکیل UIP شامل مرحله ای بود که در آن بیشتر ذینفعان از سازمان ها و شرکای برنامه بودند. نسخه اولیه تئوری تغییر برای بازسازی با مشارکت اندک مردمی یا فرآیند اعتبار سنجی پیشرفت کرد. با این حال، ذینفعان مردمی به آرامی وارد میدان شدند و کانال هایی برای بیان اولویت های خود برای آنها ایجاد شد. بحث در مورد اهداف و مقاصد با جامعه تا زمانی که برخی از فرآیندهای تشکیل گروه به بلوغ نرسیدند، به شکلی کمتر ساختارمند تحقق یافت. این امر به طور کلی مانع حل بسیاری از مسائل نشد، اما تا حدی عمقی را که در آن نهادهای جامعه ساختاربندی سؤالات را تشکیل می‌داد، محدود کرد، که می‌تواند بر احساس مالکیت افراد تأثیر بگذارد.

فرآیند ایجاد روابط در ایجاد انجمن طراحی جمعی (CDC)، که عمیق ترین کانال ایجاد مشترک را نشان می داد، به اوج خود رسید. این به فعال ترین جزء ساختار حکومت مشترک جدید تبدیل شد که پروژه را تا مرحله اجرای آن و پس از آن دنبال می کرد.

فضایی برای مشارکت قبلی ذینفعان وجود دارد، اما اغلب با مسائل بی‌تفاوتی و بی‌اعتمادی محدود می‌شود. با این وجود، استراتژی تعبیه افراد محلی در چارچوب بندی و نقشه برداری ذینفعان ضروری است و باید در اسرع وقت انجام شود. این به شروع فرآیند درک نیازها و اولویت های واقعی جامعه کمک می کند، در حالی که شروع به غلبه بر تجربیات منفی گذشته و ایجاد روابط مثبت می کند.

در مراحل اولیه تلاش هایی صورت گرفت برای ایجاد محیطی که مردم در آن احساس راحتی کنند. اگرچه این امر ممکن است بدیهی به نظر برسد، اما نیاز به برنامه ریزی و تلاش برای ایجاد یک فضای استقبال از پذیرش و باز بودن داشت. این روند می تواند به طور قابل توجهی بهبود یابد، و درس های آموخته شده از این فرآیند شامل ارائه محیط های دعوت کننده و خنثی با عناصر طبیعی است که جلسات را دوستانه تر می کند، از جمله غذا، نوشیدنی، نشستن راحت و اجتناب از زبان و رویه های بیش از حد رسمی. [۴۶].

برخی از رویدادهای برگزار شده در CLEVER لندن دارای فضاهای غیررسمی از نوع کارگاهی بودند مانند:

با اهمیت روزافزون کار آنلاین، در نظر گرفتن تعادل تعاملات چهره به چهره با جلسات آنلاین مفید بود، زیرا پس از کووید این امکان وجود داشت. ارجحیت دادن به رویارویی های رو در رو باعث شد این روند به طور کلی دوستانه تر شود، زیرا بسیاری از شرکت کنندگان در جلسات آنلاین احساس ارتباط را از دست داده اند. طیف وسیعی از فعالیت‌ها در این مراحل اولیه ایجاد مشترک استفاده شد که ماهیت سرگرم‌کننده و جشن داشتند و جمع‌آوری داده‌ها تنها هدف برخورد نبود.

یک مؤلفه حیاتی برای دستیابی به افراد جامعه بود برای نشان دادن اینکه از همه دیدگاه ها استقبال می شود. برای غلبه بر بی علاقگی و بی اعتمادی، تجربیات زیسته ذینفعان محلی باید نقشی حیاتی در این فرآیند ایفا کند. CLEVER لندن تلاش کرد تا مشارکت هایی ایجاد کند که طیف کاملی از تجربیات را در یک جامعه نشان دهد. این به وضوح در مجموعه طراحی جامعه (CDC) بیان شد، که دارای افرادی بود که دیدگاه‌های مختلف زندگی را نشان می‌دادند که برای فرآیند طراحی ارزشمند و مهم بودند.

CDC بخش مهمی از استراتژی مهم دیگری بود که در زمینه ای به کار گرفته شد که به شدت در گروه های اجتماعی سازماندهی نشده بود: حمایت از جامعه سازی. در زمینه تیمزمید، این فرآیند شکل‌گیری گروه اجتماعی و پاسخی مهم به این واقعیت است که گروه‌های ذی‌نفعی کمی وجود داشتند که پایه و اساس حکمرانی مشارکتی را تشکیل دهند.

روند تدریجی ایجاد روابط و ارائه پشتیبانی در نهایت به حمایت از شکل‌گیری گروه‌های اجتماعی و شبکه‌های آنلاین، هر دو متصل و مستقل از Peabody به عنوان نهاد اصلی اداری در منطقه، پیشرفت کرد. چندین ذینفع وجود داشتند که در فرآیندهای بازسازی انجام شده توسط Peabody در سال های قبل شرکت داشتند و ایجاد بر اساس این تماس ها ارزشمند بود. حمایت مستقیم از Peabody در گروه‌هایی مانند تالار فرهنگ معتبر و مفید بود، اما افزایش تنوع مسیرهایی که ساکنان می‌توانستند از طریق آنها مشارکت کنند، مهم بود. برای این منظور، تعداد گروه‌های اجتماعی حداقل ۶۰ درصد در طول دوره پروژه افزایش یافت (همه نمی‌توانستند مستقیماً با اقدامات پروژه مرتبط شوند) و این پایه و اساس کار در حال انجام با افقی است. شبکه های حکومتی ساختار یافته از آن زمان تاکنون

در این دوره به برخی از گروه های اجتماعی در شکل گیری آنها کمک شد و چند گروه دیگر به صورت ارگانیک به وجود آمدند. به سختی می توان گفت که آیا این گروه های اخیر تأثیر غیرمستقیم برنامه هایی را که در دست اجرا بود منعکس می کردند یا خیر، اما توجه به این نکته مهم است که در نیمه اول دوره پروژه، چندین گروه اجتماعی شکل گرفتند، از جمله:

اینها نمونه‌هایی از گروه‌های اجتماعی جدید در تیمزمید جنوبی هستند که مشارکت‌کنندگان مهمی در فرآیند هم‌آفرینی شدند.

در کنار این گروه‌ها، افراد دیگری بودند که از طریق ارتباطات آنلاین و کاغذی با پیروی از برنامه ساختن فضایی برای طبیعت (MSFN) وارد فرآیند توسعه شدند (MSFN در واقع نام محلی برنامه شهرهای CLEVER است). خبرنامه‌های دیجیتالی و کاغذی و گروه‌های مرتبط با فیس‌بوک همگی به شکل‌گیری شبکه‌ای از سهامداران کمک کردند. با گذشت زمان، گروه ها پدید آمدند و تثبیت شدند و امیدواریم این کار ادامه پیدا کند. این تنوع باعث می شد که بسیاری از علایق و اهداف مختلف بیان شوند. مهم این بود که مردم راحت‌ترین ابزار بیان خود را بیابند که به جمع‌آوری ایده‌ها و نظرات از همه بخش‌های جامعه کمک کند و به غنای فزاینده در مسیرهای تصمیم‌گیری مشارکتی منجر شود.

فاز ۱ استراتژی های سنتز

۱٫ برقراری ارتباط و برقراری روابط: اولویت ایجاد روابط با حمایت از گروه های محلی، حضور برای کمک کردن و حضور در رویدادها و برخوردهای موجود. این روابط و ارتباطات اجتماعی به مرور زمان اعتماد را شکل می دهد. در صورت امکان، برای استفاده از روش‌هایی برای استخراج اطلاعات عجله نکنید.

۲٫ جامعه را در سراسر و از ابتدا درگیر کنید: جامعه را از اولین فرصت، به طور ایده آل از مرحله تنظیم دستور کار، درگیر کنید. طراحی/ارائه یک فرآیند تکرار شونده چند مرحله ای که به اندازه کافی انعطاف پذیر باشد تا بتواند به نیازهای نوظهور پاسخگوی چابکی باشد.

۳٫ فضایی دلپذیر ایجاد کنید: برای ایجاد یک فضای استقبال از پذیرش و باز بودن برای همه انواع تعامل تلاش کنید. محیط های دعوت کننده و خنثی را همراه با سلام های گرم، غذا، نوشیدنی و نشستن راحت ارائه دهید و از رویدادهای بیش از حد رسمی خودداری کنید. تعادل تعامل چهره به چهره را با هر تعامل آنلاین در نظر بگیرید و در صورت امکان به محیط های رو در رو و دوستانه ترجیح دهید. [۴۷]. فعالیت هایی را توسعه دهید که شرکت در آنها هم سازنده و هم لذت بخش باشد [۴۶].

۴٫ برای تنوع دیدگاه ها تلاش کنید: به شرکت‌کنندگان نشان دهید که تنوع دیدگاه‌ها برای فرآیند ارزشمند و مهم است. تجربه زیسته نقش مهمی در این فرآیند ایفا می کند. بنابراین، مشارکت هایی ایجاد کنید که نشان دهنده طیف کاملی از تجربیات در یک جامعه باشد.

۵٫ از ایجاد جامعه حمایت کنید: به ذینفعان محلی کمک کنید تا شبکه های قوی تر و منسجم تری تشکیل دهند. این گروه ها ممکن است حول منافع و/یا نمایندگی جوامع بزرگتر تشکیل شوند. به مردم اجازه دهید بدانند که شما باز هستید و می توانید به مردم در اهداف جمعی خود کمک کنید و می توانید به گروه های اجتماعی غیررسمی تر کمک کنید تا ساختارمندتر، توانمندتر و مرتبط تر شوند.

۳٫۳٫ فاز ۲: ایجاد اعتماد در جامعه محلی

با برخاستن از فرآیند تشکیل گروه و هنگامی که توده مهمی از ذینفعان در این فرآیند گنجانده شدند، CLEVER Cities و Peabody مشتاق آزمایش و نوآوری با انواع جدیدی از ساختارهای حکمرانی بودند. این مرحله بعدی از فرآیند ایجاد اعتماد شروع به بکارگیری استراتژی های مختلف در طول تعاملات اولیه کرد. این شامل بحث در مورد اهداف برنامه CLEVER Cities و شروع برخی از اولین فعالیت ها بود که شامل نوعی جمع آوری داده ها بود. بسیاری از استراتژی‌ها در این مرحله در مورد چگونگی برگزاری رویدادها و فعالیت‌های مشارکتی به شیوه‌ای بود که نشان می‌داد تیم ایجاد مشترک برای تجربیات و مشاهدات زندگی شده ذینفعان ارزش قائل است، اما همچنین از طریق مدیریت انتظارات از طریق باز بودن و شفاف بودن در مورد فرآیند. مهم این بود که استراتژی‌ها را از مرحله اول ادامه دهیم و شروع به تحکیم احساس مشارکت سهامداران با تأثیر مؤثر کنیم. این برای کسانی که بخشی از جلسات و مشارکت‌های عمیق‌تر و فشرده‌تر (مانند انجمن طبیعت و CDC) بودند، کاملاً ممکن بود، اما با مشارکت گسترده‌تر، کم‌تکرارتر که با جامعه به‌عنوان یک کل صحبت می‌کرد، چالش‌برانگیزتر بود.

اگرچه مشارکت عمیق و گسترده هر دو ضروری است، اما هرچه بیشتر به ورودی‌های سیستمی و متعدد از جامعه نیاز داشته باشید، اهمیت بیشتری دارد. برای کار در گروه های کوچکتر که می توانند به شدت ارتباط برقرار کنند و روابط کاری و اعتماد ایجاد کنند که می توانند بر روند تأثیر بگذارند. گروه های کوچکتر به افراد کمک کردند تا به اشتراک بگذارند و یاد بگیرند و به طور کلی احساس کنند به آنها گوش داده می شود [۴۶]. همچنین، اختصاص زمان کافی برای این گروه ها برای به دست آوردن حس انسجام و هدف مهم بود. با شکل‌های گسترده‌تر تعامل، جایی که هدف تلاش برای دستیابی به بخش‌های مهمی از جامعه بود، تلاش برای مقیاس‌بندی رویدادها به گونه‌ای مهم بود که بتوان آن‌ها را در گروه‌های کوچک‌تری ساختار داد تا مردم احساس کنند می‌توانند شنیده شوند. با این حال، زمانی که تصمیمات طراحی کمتر حیاتی در نظر گرفته می شد، رویدادهای بزرگتر از نوع جشنواره برای ترکیب سرگرمی با افزایش آگاهی و جمع آوری برخی داده ها مورد استفاده قرار گرفت.

موثرترین تعامل عمیق شامل راه اندازی یک پانل طراحی تحت رهبری جامعه به نام مجموعه طراحی جامعه (CDC) بود. همانطور که فرآیند هم‌آفرینی آشکار شد و ساختارهای هم‌حکومتی در حال شکل‌گیری بود، بحث‌ها به گروه‌هایی نیاز داشت که بتوانند به صورت افقی‌تر کار کنند و روابط کاری را توسعه دهند که توانایی بیشتری برای بحث در مورد مسائل جزئی طراحی داشته باشند. ذینفعان محلی دانش محلی مهمی را در اختیار داشتند و این به بهترین وجه در این گروه های کاری کوچکتر مورد استفاده قرار گرفت.

بنابراین، اهداف کار به سمت ساختارهای حکومتی مشارکتی بیشتر با استراتژی هایی که اندازه و پویایی گروه را در نظر می گرفتند، همپوشانی داشت. برای گروه‌های کارکردی هم‌حکمرانی، اندازه محدود کمک کرد:

  • اطمینان حاصل کنید که به مردم گوش داده شده است تا طرح هایی که برای قلمرو عمومی ایجاد می شوند نیازهای محلی و اولویت های ساکنان را منعکس کنند.

  • تغییر در شیوه کار Peabody، افزایش شفافیت در نحوه اتخاذ همه تصمیمات و با غلبه بر بی اعتمادی (راهبرد بعدی را در زیر ببینید).

  • قدرت و تصمیم گیری را به گروه های اجتماعی که می توانند به طور موثر کار کنند و تغییر را هدایت کنند، واگذار کنید.

  • مدل‌های حکومت مشترک را آزمایش کنید، از جمله نحوه تکامل نقش‌ها و مبادله اطلاعات، و همچنین نحوه ایجاد همکاری بین چشم‌انداز. (نگاهی عمیق تر به چگونگی ظهور و تکامل این ساختارهای حکومتی مشترک را می توان در آن یافت [۱۷].)

مشارکت مرکزی ارائه شده توسط CDC به ایجاد یک رابطه کاری قوی، با اشتراک آزاد اطلاعات و ظرفیت تصمیم گیری کمک کرد که منجر به سطوح قوی اعتماد شد. تصمیمات مهم این گروه، درک جدید آنها از پیچیدگی های فرآیند بازسازی و اعتماد فزاینده آنها به نیات Peabody در نهایت به جامعه گسترده تر منتقل شد. آنها بدون اینکه صدای انتقادی خود را از دست بدهند، سفیران فرآیند حکومتداری مشترک شدند.

ارتباطات جنبه مرکزی هر دو مرحله اولیه و بعدی فرآیند ایجاد مشترک بود. همانطور که شرکا یکپارچه تر شدند، کانال های بیشتری برای انتشار اطلاعات ایجاد شد. به نظر می رسید ماهیت سیستمی این موارد کلید حمایت از شفافیت باشد. فرآیند به اشتراک گذاری اطلاعات و جمع آوری داده ها از عموم مردم مستلزم ایجاد طیف وسیعی از کانال ها بود که هر کدام به انواع مختلفی از ذینفعان دسترسی داشتند. این کانال ها به منظور حمایت از تبادل مداوم بین ذینفعان و تیم ایجاد مشترک آزمایش شدند.

بنابراین، گروه‌های کاری و جامعه وسیع‌تر در این فرآیند مشارکت داشتند دسترسی به اطلاعات پروژه و شفاف‌تر کردن فرآیندهای تصمیم‌گیری. مهم این بود که همه درکی کلی از مسائل ریشه ای داشته باشند. شفافیت با فراهم کردن دسترسی کامل به پارامترهای پروژه، اسناد کاری و طرح‌ها برای CDC و جامعه گسترده‌تر از طریق یک پورتال آنلاین تثبیت شد. ایجاد کانال های دیجیتالی برای مشارکت با تسهیل فرآیند جمع آوری ایده ها از همه ذینفعان اعم از ذینفعان فنی و نهادی، گام مهمی در این فرآیند بود.

شیوه های تعامل در پروژه CLEVER Cities برای ارتباط موثر فرصت ها و چالش های پروژه های NbS پیشنهادی لازم است. از یک طرف، این درگیر است مدیریت انتظارات با بی‌اعتنایی به مقیاس تأثیرات مثبت NbS، و از سوی دیگر، اجازه ندادن بی‌علاقگی و ناباوری نسبت به تغییرات مثبت بر نشان دادن تغییر موثر. در لندن، تلاش‌هایی انجام شد تا مردم بدانند چه انتظاراتی از این فرآیند و چه انتظاراتی از آنها می‌رود. این امر به ویژه در مورد CDC صادق بود، اگرچه این روند همیشه می‌توانست بهبود یابد و برخی سردرگمی‌ها در مورد نقش افراد در ابتدا رخ می‌داد. برای نشان دادن اینکه همه مشکلات موانع غیرقابل عبور نیستند، پروژه های نمایشی کوچکتر مانند جنگل کوچک و ایجاد فضایی برای کمک های مالی جامعه طبیعت (نگاه کنید به https://clever-guidance.clevercities.eu/making-space-nature-grant-programme (دسترسی در ۹ دسامبر ۲۰۲۳)) توانستند تغییرات تدریجی را نشان دهند که با هر افزودن جدید جرم بحرانی به دست می آورد.

همانطور که انتظار می رفت، موانع خاص زیادی برای مشارکت وجود داشت که به هر نحوی بر روند مشارکت و ایجاد ساختارهای حکومتی مشترک با آنها مواجه شد و تحت تأثیر قرار گرفت. این موانع می توانستند اعتماد قابل توجهی را در این فرآیند مختل کنند، زیرا می توانند به راحتی به عنوان اشکال طرد ضمنی تفسیر شوند. در آزمایشگاه زندگی لندن، رفع موانع مشارکت یک اولویت بود بسیاری از موانع شناسایی و رفع شدند، اما برخی از آنها پابرجا ماندند و درس‌هایی آموختند که باید در آینده بهتر با آنها برخورد کرد. مسائل شامل افرادی بود که زمان و منابع محدودی برای شرکت داشتند، سؤالات مربوط به تحرک و دسترسی به مکان‌ها، نگرانی در مورد مراقبت از کودکان، کمبود خدمات ترجمه و موارد دیگر.

برای به تصویر کشیدن تنوع صداها در تیمزمید جنوبی، تا آنجا که ممکن بود با شناسایی عوامل توانمند و به کارگیری آنها، چالش‌های زیادی برطرف شد. برخی از اقدامات اصلی عبارت بودند از:

  • تا آنجا که ممکن است صداهای بیشتری را به فرآیند توسعه دعوت کنید.

  • ارائه نقاط ملاقات با موقعیت مناسب؛

  • پشتیبانی با حمل و نقل؛

  • در صورت امکان حمایت مالی ارائه دهید؛

  • مکان های مناسب برای کودکان را انتخاب کنید.

  • در انتخاب زمان جلسات دقت کنید.

برخی از تکنیک های توانمندسازی که شناسایی شدند اما به طور کامل به کار نرفتند عبارتند از:

این نمونه های اخیر به عنوان درس هایی برای بهبود در آینده خدمت می کنند. این مهم است که در جهت ایجاد مشارکت و فرآیندهای حکومت مشترک که به طور مستمر تعداد و مقیاس موانع مشارکت را کاهش می دهد، کار کنیم.

مربوط به مفهوم تغییر موثر که در بالا ذکر شد، استراتژی بود شناسایی مناطقی که در آن فرآیندهای هم‌آفرینی می‌توانند به پیروزی‌های سریع منجر شوند که نشان می دهد کار در حال انجام است و پیشرفت هایی در حال انجام است. رویدادهای ایجاد مشترک که نشان دهنده پیشرفت بودند از نظر حضور و مشارکت بسیار موفق بودند. این نشان می‌دهد که در صورتی که ابزار چنین مشارکتی منعکس کننده ظرفیت‌ها و انگیزه‌های ساکنان باشد، برخی تقاضاهای نهفته برای مشارکت در بازسازی وجود دارد. شناسایی برخی بردهای سریع برای جشن گرفتن و تنظیم نقاط عطف دوره‌ای که می‌توان به طور جمعی جشن گرفت، در ایجاد حس موفقیت و غلبه بر بی‌علاقگی مفید بود. چند نمونه از این موارد عبارتند از:

  • جلسات علوفه جویی و مرباسازی؛

  • مشارکت در جشنواره تیمزمید؛

  • باربیکیو راه ماران;

  • کارگاه ها و رویدادهای سالن سالن زنان؛

  • افتتاح باغ خوراکی

این وسیله ای بود برای التیام حس انفعال گذشته با نشان دادن پیشرفت مداوم در حل مسائل محلی یا بهبود کیفیت زندگی. پیش‌بینی مراحل اجرای مشترک مانند ساخت باغ خوراکی بسیار موفقیت‌آمیز بود، اما از نظر سازمانی با مالیات همراه بود. رویدادهای نامزدی ساده‌تر مانند روز طراحی بدون چمن زنی نیز بسیار موفق بودند اما با سرمایه‌گذاری کمی کمتر مورد نیاز بودند. با وجود چالش ها، افزایش دامنه چنین فعالیت هایی راهی قدرتمند برای تغییر نگرش در جامعه بود.

فاز ۲ استراتژی های سنتز

۶٫ در گروه های کوچکتر و مؤثر کار کنید: در ارتباط با مشارکت گسترده، گروه‌های کاری کوچک‌تری را راه‌اندازی کنید که در آن افراد احساس راحتی بیشتری کنند، ارتباطات اجتماعی برقرار کنند و به طور مؤثرتری در راه‌حل‌ها مشارکت کنند. گروه های کوچکتر به افراد کمک می کنند تا به اشتراک بگذارند و یاد بگیرند و به طور کلی احساس کنند به آنها گوش داده می شود. زمان کافی را برای این گروه ها در نظر بگیرید تا حس انسجام و هدف را به دست آورند.

۷٫ شفاف کار کنید: اطلاعات پروژه را در دسترس قرار دهید و فرآیندهای تصمیم گیری را شفاف کنید. بحث کنید که چگونه ارتباطات را می توان به گونه ای تنظیم کرد که سیستمی و متمرکز باشد. تلاش کنید تا همه درک کلی از مسائل ریشه ای داشته باشند. تنوع و دامنه ارتباطات را در نظر بگیرید و مطمئن شوید که مشارکت ذینفعان با بازخوردهای بعدی دنبال می شود.

۸٫ مدیریت انتظارات در حالی که اثربخشی را نشان می دهد: به مردم اجازه دهید بدانند که از این فرآیند چه انتظاراتی می توانند داشته باشند و از آنها چه انتظاری می رود. نشان دهید که همه مشکلات موانع غیرقابل عبور نیستند و هم چالش ها و هم فرصت ها وجود دارد.

۹٫ موانع را بردارید: در نظر بگیرید که چگونه مقاومت‌های کوچک و بزرگ در برابر مشارکت می‌تواند به این احساس بیفزاید که مشارکت گسترده هدف مورد نظر صاحبان قدرت نیست. شناسایی و به طور سیستماتیک تا حد امکان موانع را برای مشارکت گسترده و فراگیر در ایجاد مشارکت و حکومت مشترک حذف کنید. محدودیت ها و اضطراب های افراد را در نظر بگیرید و به آنها کمک کنید تا روی نقاط قوت و تجربیات خود تمرکز کنند. درکی از ویژگی‌های فرهنگ‌های محلی و زمینه تصمیم‌گیری نشان دهید تا بتوان تمهیدات مناسبی در نظر گرفت.

۱۰٫ با پیروزی های سریع بر بی اعتمادی و بی تفاوتی غلبه کنید: با نشان دادن پیشرفت مداوم در حل مسائل محلی، مسائل و مشکلات گذشته را التیام بخشید. روی شناسایی برخی بردهای سریع برای جشن گرفتن تمرکز کنید و نقاط عطف دوره ای را تنظیم کنید که می توانند به طور جمعی جشن گرفته شوند و حس موفقیت را به شما القا کنند.

۳٫۴٫ فاز ۳: تداوم فرآیند خلق مشترک

ایجاد اعتماد در واقع یک فرآیند مداوم است که با یک رابطه مثبت و سازنده با جامعه حفظ می شود. در تیمزمید جنوبی، این یک فرآیند تکاملی بود. جلسات اولیه ذینفعان و شرکای پروژه تحت تسلط شرکای فنی و نهادی بود. با این حال، با پیشرفت جلسات متوالی و رویدادهای تعامل، کانال ها و شرکای مردمی شناسایی و اضافه شدند، که منجر به ایجاد مجموعه طراحی جامعه (CDC) شد، که همراه با سایر شرکای پروژه، یک ساختار حاکمیتی به شدت افقی را ایجاد کرد که بیشتر تثبیت شد. با پیشرفت پروژه تأسیس CDC شاید اساسی‌ترین اقدامی بود که نشان داد اشتباهات گذشته تکرار نمی‌شوند و راه‌های جدید حکومت‌داری مشارکتی در آینده بررسی می‌شود. این بدان معنا نیست که دستیابی به طیف وسیع تری از ساکنان همچنان یک چالش مهم نبوده است، اما پایه و اساس یک رابطه منسجم تر و محکم بین مدیران و جامعه را ایجاد کرده است.

از آنجایی که مراحل اولیه CLEVER Cities London به مراحل فعال طراحی مشترک تبدیل شد، لازم بود فراهم کردن فرصت های معنادار برای مشارکت مردم. پی بادی تمایل به تقسیم قدرت و مشارکت مردم در بالاترین سطوح مشارکت ممکن نشان داده بود. برخی از سفتی نهادی محلی به طور طبیعی هنوز در سراسر سازمان های اصلی درگیر گسترش یافته بود، اما تمایلی برای به چالش کشیدن این مسائل به طور سازنده وجود داشت. این نه تنها منجر به جلسات طراحی مشترک مؤثر شد، بلکه زمینه را برای ظهور حکومت مشارکتی فراهم کرد.

باز هم، مهمترین شواهد آن تغییر مثبت این واقعیت بود که CDC قدرت قابل توجهی برای ایجاد تغییر داشت. به غیر از بودجه کلی، حتی توزیع منابع نیز با CDC مورد بحث قرار گرفت. به همراه سایر شرکای پروژه، مهندسی ارزش یک فرآیند جمعی بود و تصمیمات سخت با مشارکت کامل این نمایندگان جامعه اتخاذ شد. جالب اینجاست که اعضای CDC اعتراف می کنند که مدتی طول کشید تا متوجه شوند که قدرت معناداری دارند.

ساکنان نه تنها به‌عنوان بخشی از CDC، بلکه به‌عنوان محققان جامعه وارد این فرآیند شدند، و بسیاری از ذینفعان دیگر توانستند از طریق سازمان‌های خاص خود مشارکت کنند و طرح‌ها را در طول تکرارهای مختلف تأیید کنند. پروژه تکامل یافت و شبکه های دیگر به این مشارکت مرکزی متصل شدند. این کانال‌ها امکان مشارکت مؤثر را فراهم می‌کردند، اما اغلب تأثیر مستقیم کمتری بر طرح‌ها داشتند. افرادی که زمان کمی داشتند، می‌توانستند، شاید فقط در یک یا دو مورد، از طریق رویدادهای سطح خیابان یا پورتال آنلاین، ایده بدهند. سایر گروه‌های ذینفع محلی، مانند YMCA، در جلسات فشرده‌تری با طراحان، چه به صورت آنلاین یا رو در رو، شرکت کردند، که در آن ایده‌ها و مسائل در طول یک بعد از ظهر مورد بحث قرار گرفت. همه‌گیری کووید-۱۹ به طور مؤثری برای یک دوره قابل توجه، ورودی مشارکت‌های پراکنده جامعه را محدود کرد. کانال های آنلاین برای جبران ایجاد شدند اما هرگز به اندازه جشنواره های خیابانی و رویدادهای فعال موثر نبودند. به طور کلی، راه حل های نهایی به طور قابل توجهی توسط ورودی جامعه هدایت شدند.

مزایای باز بودن هر دو کانال تعامل با لمس ملایم برای عموم مردم و نمایندگان جامعه که فعالانه به عنوان بخشی از تیم اصلی هم‌آفرینی فعالیت می‌کنند، شامل خواسته‌ها و مشاهدات عمومی جامعه است که مراحل اصلی فرآیند تصمیم‌گیری را تایید می‌کند. و توسط ساکنین تایید شده است. این قالب امکان مشارکت مؤثر در این روند را فراهم کرد و از طریق شبکه های اجتماعی دست اندرکاران، تأثیر متقابل محسوسی بر حس قبلی ناباوری و بی تفاوتی داشت.

با سطوح بیشتر و گسترده مشارکت جامعه در فرآیند هم‌آفرینی، اهمیت آن بیشتر شد کمک به افراد در ایجاد قابلیت ها و اعتماد به نفس در نقش های فعال خود در پروژه های تیمزمید جنوبی. کوچینگ، آموزش جلسات، فعالیت‌های کاری مشترک و برخی راهنمایی‌ها به CDC و محققان جامعه ارائه شد، در حالی که سایر گروه‌های جدید مانند Nature Forum فرصتی برای افراد فراهم شد تا از یکدیگر و از متخصصان در ارائه‌ها و پیاده‌روی‌ها بیاموزند. دادن ابزارها و اعتماد به نفس به مردم برای ایجاد تغییر و همچنین پذیرش نقش های جدید گام مهمی بود. مردم ظرفیت خود را برای انجام پروژه ها و تبدیل شدن به شرکای فعال کشف کردند و در نتیجه دیدگاه مثبت خود را تقویت کردند.

درست است که سازماندهی و حمایت از ظرفیت‌سازی برای رویکرد تصمیم‌گیری طراحی مبتنی بر جامعه مستلزم سرمایه‌گذاری قابل توجهی در زمان و منابع است. با این وجود، ارزیابی کلی این است که فرآیند افزایش مجموعه ظرفیت‌های کلی که یک جامعه به طور جمعی دارند، منجر به احساس خوش‌بینی و اطمینان گسترده‌تری در فرآیندهای بازسازی محلی شده است.

افرادی که تجربیات، پیشنهادات و ارائه راه حل های محلی را به اشتراک می گذارند باید زمان، تلاش و مشارکت آنها در فرآیند خلق مشترک به رسمیت شناخته شده است و در صورت امکان جبران شود. این به رسمیت شناختن نشان می دهد که کمک های آنها ارزشمند است و همچنین به غلبه بر مشکلات و موانع مشارکت کمک می کند. [۴۶,۴۸,۴۹]. این مفهوم در CLEVER لندن از طریق کار اجتماعی با حقوق (CDC، محققان جامعه) و سایر اشکال شناسایی به کار گرفته شد.

تیم لندن طیفی از اشکال مختلف را آزمایش کرد و مشارکت‌ها را تشخیص داد و مشوق‌هایی را به شرکت‌کنندگان ارائه کرد که در دسته‌های زیر قرار می‌گرفتند:

  • از طریق تأثیر بر پروژه؛

  • شناخت، قدردانی و اعتبار؛

  • مادی و مالی؛

  • دسترسی به مهارت ها و ظرفیت سازی؛

  • رویدادهای اجتماعی.

حتی اگر همه مشارکت‌ها در طرح‌های نهایی ادغام نشدند، اما تا آنجا که ممکن بود، هدف از این فرآیند نشان دادن چگونگی تأثیر ذینفعان بر مجموعه کلی راه‌حل‌ها بود. از طریق دسترسی به نقشه های فرآیند، بررسی ها و فریادها، CDC و سایر ذینفعان به تدریج از تأثیرات مهم آنها بر طرح نهایی آگاه شدند. این با قدردانی و اعتبار اسناد و گنجاندن یک ارائه قدرتمند توسط اعضای CDC در کنفرانس نهایی CLEVER Cities در هامبورگ همراه بود. آگاه کردن شرکت‌کنندگان در سطح جامعه از مشارکت‌هایشان چالش‌برانگیزتر بود، اما بازخورد آنلاین در رویدادهای روی زمین ارائه شد. این دسترسی گسترده تر باید در تکرارهای آینده بهبود یابد.

همانطور که در بالا ذکر شد، هم اعضای CDC و هم محققین جامعه برای تشخیص نیازهای مهم در زمان خود و ایجاد حس مشارکت حرفه ای برابر با سایر اعضای تیم اصلی همکار، دستمزد دریافت می کردند. متخصصان جامعه همراه با دیگر طراحان شهری، مهندسان، متخصصان NbS و دیگران در حال بحث در مورد راه حل ها در زمینه سطحی تر بودند. این امر همچنین به آوردن مجموعه متنوع تری از افراد به CDC کمک کرد، زیرا جوانان، والدین و دیگران می توانند با برخی حمایت های مالی فضایی را برای مشارکت شدید ایجاد کنند.

شورای توسعه محیط زیست جوانان به ارائه مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها در مورد چگونگی شناسایی مشارکت جوانان، ارائه ترکیبی از مشوق‌ها از جمله رویدادهای اجتماعی، حمایت مادی، دسترسی به مهارت‌ها و ظرفیت‌سازی کمک کرد. پیشنهادات آنها شامل مهارت‌های سبز، بازدید از مکان‌های جدید، کارگاه‌های نوشتن رزومه و پشتیبانی شبکه، و همچنین برنامه‌های سایه‌زنی و راهنمایی بود. این نشان دهنده خلاقیت ممکن در شناسایی و ایجاد انگیزه برای افرادی است که مایلند زمانی را برای بهبود جوامع خود اختصاص دهند.

فاز ۳ استراتژی های سنتز

۱۱٫ فرصت های معناداری برای مشارکت فراهم کنید: نشان دادن تمایل به تقسیم قدرت و مشارکت مردم در بالاترین سطوح مشارکت ممکن. آگاهی خود را از هرگونه سفتی نهادی محلی و تمایل به به چالش کشیدن این مسائل به طور سازنده نشان دهید. یک محیط کاری ایجاد کنید که اجازه ورود زودهنگام و مکرر جامعه را بدهد.

۱۲٫ کمک به ایجاد قابلیت ها و اعتماد به نفس: فرصت هایی را برای افراد فراهم می کند تا از یکدیگر و از تیم فنی بیاموزند. به افراد زمان بدهید تا در انجام کارها به روشی جدید و اتخاذ نقش های جدید اعتماد به نفس ایجاد کنند. مربیگری را با یادگیری تجربی، فعالیت های کاری مشترک و راهنمایی ترکیب کنید. مهم است که افراد بتوانند ظرفیت خود را برای ایجاد تغییر و تبدیل شدن به شرکای فعال کشف کنند.

۱۳٫ مشارکت ها را به رسمیت بشناسید: افرادی که تجربیات، پیشنهادات و ارائه راه حل های محلی را به اشتراک می گذارند باید زمان و تلاش آنها شناسایی شده و در صورت امکان جبران شود. این به رسمیت شناختن نشان می دهد که کمک های آنها ارزشمند است و همچنین به غلبه بر مشکلات و موانع مشارکت کمک می کند. [۴۶,۴۸,۴۹].

ویژگی‌های متمایز یک جامعه باید در استراتژی‌های هم‌آفرینی به کار گرفته شده منعکس شود. هر جامعه ای به کار گسترده ای برای درمان ناامیدی های گذشته، ایجاد اعتماد، و ایجاد روابط شفاف جدید به عنوان زمینه ای برای حکومت مشترک نیاز ندارد. CLEVER Cities لندن، مانند میلان و هامبورگ، همه روش‌های راهنمایی اولیه را برای تناسب با زمینه‌های خود تطبیق دادند. شهرها همواره نیازمند استفاده از مراحل کلی روش شناختی بودند که می توانست امکان انجام برخی مقایسه ها را فراهم کند، اما باید تعادل برقرار می شد. فرآیند انتخاب استراتژی‌ها و روش‌های تعامل مختلف برای موفقیت‌های به‌دست‌آمده حیاتی بود. برای این منظور، نه تنها با در نظر گرفتن عوامل زمینه ای مانند خستگی مشاوره و همدلی، بلکه مرحله تعامل (تحلیل، شناسایی مشکلات، ایده پردازی و غیره)، عمق تعامل، ذینفعان هدف و عوامل محدود کننده به شهرها امکان یافتن می دهد. مسیر منحصر به فرد آنها از طریق فرآیندهای ایجاد مشترک و حکومت مشترک.

۴٫ بحث

در این تحقیق، نویسندگان به عنوان یک اصل اساسی که طراحی، برنامه ریزی و مدیریت شهری باید داشته باشد، در نظر گرفته اند ایجاد مشترک و حکومت مشترک در هسته کسب و کار جدید طبق معمول [۷,۱۳,۵۰]. با ادغام مسیرهای ایجاد مشارکت در برنامه‌ریزی و شیوه‌های مدیریت در روال مقامات محلی، ما نه تنها به اطمینان از اجرای موفقیت‌آمیز و نگهداری NbS در شهرها کمک می‌کنیم، بلکه پایه‌های عملی را برای حکومت مشترک ایجاد می‌کنیم. برای هر پروژه فضای سبز شهری بسیار مهم است که مسیر ایجاد مشترک منحصر به فرد خود را همراه با جوامع محلی ایجاد کند، تا جایی که ممکن است با هم کار کنند، از مرحله تصور پروژه. با در نظر گرفتن آموخته‌ها و تجربیات از زمینه تیمزمید جنوبی، در نظر گرفتن اینکه چه توصیه‌هایی را می‌توان با توجه به ترکیب و تأثیر جمعی استفاده از استراتژی‌های هم‌آفرینی چندگانه متمرکز بر اعتمادسازی کرد، مهم است. اگرچه در مقایسه با دیگر شهرهای پیشتاز CLEVER متمایز است، اما می‌توان استراتژی‌ها را در گروه‌های موضعی جمع کرد که می‌توانند به عنوان توصیه‌هایی برای مکان‌هایی با موقعیت‌های مشابه عمل کنند. تعدادی از استراتژی‌ها و توصیه‌ها نیز ممکن است در طیف وسیع‌تری از زمینه‌ها و نمایه‌های محله اعمال شوند.
یادگیری‌ها، چالش‌ها و فرصت‌های ویژه‌ای که با آنها مواجه می‌شویم منجر به مجموعه‌ای از توصیه‌ها شد که می‌توان از تجربه CLEVER Cities لندن استفاده کرد. این موارد خلاصه شده است شکل ۳ زیر

برخی از ۱۰ توصیه نیز به‌عنوان اولویت‌های خط‌مشی و مکان‌محور برجسته می‌شوند، زیرا این تجزیه و تحلیل می‌تواند به اطلاع‌رسانی ساختار پروژه‌های آینده و سفارش رویکردهای ایجاد مشترک و اولویت‌بندی اقدامات کمک کند. بنابراین، این استراتژی‌های هم‌آفرینی در مراحل اولیه نه تنها به مقابله با مسائل مربوط به ناباوری در فرآیندهای از بالا به پایین و بی‌اعتمادی به پروژه‌های بازسازی کمک می‌کنند، بلکه به ایجاد پایه‌های حکومت مشارکتی، ظرفیت‌سازی جامعه و پروفایل‌های انگیزشی بهتر که حیاتی هستند کمک می‌کنند. به فرآیندهای موفق تغییر و مدیریت.

توصیه ۰۱: در صورت امکان از آزمایشگاه های زنده به عنوان ابزاری مهم برای آزمایش توسعه جامعه استفاده کنید.

استفاده از آزمایشگاه های زنده در حال تبدیل شدن به یک ابزار حیاتی برای توسعه شهری است. ایجاد مشترک نیاز به تمرین دارد، و هم جوامع و هم سازمان های دولتی به زمان نیاز دارند تا به روش های جدید کار با یکدیگر عادت کنند. آزمایشگاه زنده فضایی را فراهم می‌کند که این عمل می‌تواند رخ دهد و شروع به اطلاع‌رسانی به ساختارهای هم‌حکوری بزرگ‌تر و بلندمدت کند. [۱۳]. آزمایشگاه‌های زنده مکان‌هایی هستند که می‌توانند راه‌حل‌های مختلف و با توجه به فرآیندهای توسعه و همچنین راه‌حل‌ها آزمایش کنند. آزمایشگاه‌های زنده باید به ما اجازه دهند از موفقیت‌ها و شکست‌ها درس بگیریم و به مشتریان، جوامع و تیم‌های هم‌آفرینی کمک کنند تا آنچه را که روی زمین کار می‌کند، ایجاد کنند. اعتماد یک پایه ضروری برای این ذینفعان برای همکاری در یک محیط باز و اکتشافی است.

توصیه ۰۲: سرمایه گذاری در ساختار اجتماعی.

در زمینه‌هایی که ساختار اجتماعی محدودی وجود دارد، کمک به گروه‌ها برای گرد هم آمدن صرفاً برای ایجاد مشترک ضروری است. معمولاً نیاز به مشارکت عمیق و گسترده وجود دارد و برای آن نوع تعامل با تقاضای زیاد برای زمان و مهارت، اغلب به صورت فردی در میان جوامع شهری امکان‌پذیر نیست. فراتر از آن، سرمایه‌گذاری زمان و منابع برای تشکیل گروه‌های اجتماعی به دلایل مختلفی از جمله:

  • این پایه ای برای اقدام جمعی جامعه است.

  • افزایش احساس تعلق و حمایت اجتماعی و انزوای کمتر وجود دارد.

  • می تواند جزء مهمی از تبادل اطلاعات باشد.

  • این به تاب آوری محلی بر اساس شبکه های اشتراک گذاری و برنامه ریزی کمک می کند

در تیمزمید، شبکه‌های ذینفعان محلی هنوز در حال توسعه، تکامل و تثبیت هستند، اما تعداد سازمان‌ها و گروه‌های حاضر در طول زمان حضور CLEVER افزایش قابل توجهی داشت. شکل‌گیری و توسعه گروه اجتماعی به وضوح توسط استراتژی‌های اعتمادسازی پشتیبانی می‌شود، و یک جامعه کاملاً سازمان‌یافته و شبکه‌شده بخش مهمی از آینده تیمزمید خواهد بود.

توصیه ۰۳: از مدل های شبکه متنوع و کانال های متعدد استفاده کنید.

ساختارهای حکومت مشترک می توانند پیچیده باشند. در مدل لندن، مسئولیت ایجاد یک ساختار حاکمیتی نسبتاً افقی که در طول زمان تکامل یافته و تغییر کرده و شامل چندین شبکه نیمه مستقل با سطوح قابل‌توجهی از مشارکت اجتماعی است، محول شده است. [۱۷]. برای تحقق چنین شبکه‌ای و یکپارچگی افقی، سطوح محکم اعتماد مهم است. گروه‌های اجتماعی باید انسجام درونی مبتنی بر اعتماد داشته باشند، مانند ارتباطات درون شبکه‌ای.
با این حال، موفقیت گروهی مانند CDC به خودی خود به این معنی نیست که دسترسی کافی به جامعه وجود خواهد داشت. سایر اطلاعات مشاوره ای گسترده تر برای ایجاد احساس مالکیت در جامعه ضروری است. بنابراین، ایجاد مسیرهای متعدد برای مشارکت به گروه‌های غیررسمی و شرکت‌کنندگان گاه به گاه اجازه می‌دهد تا دانش محلی را به روی میز بیاورند. روش شناسی چند کانالی (نگاه کنید به شکل ۳) به جمع آوری اطلاعات و گسترش تصمیم گیری در میان بخش وسیع تری از ساکنان کمک می کند.

اتصال جامعه بزرگتر به فرآیندهای بازسازی به این بستگی دارد که این مسیرهای اطلاعاتی معتبر و هماهنگ با زمینه محلی و انگیزه ها و محدودیت های متمایز گروه های مختلف ذینفع در منطقه باشند. همانطور که ذینفعان جدید وارد فرآیند می شوند، کیفیت روابط تعیین کننده قدرت مسیرهایی است که با آن اطلاعات از جامعه جمع آوری می شود. ساختارهای حکومت مشترک باید در این شبکه ها لنگر انداخته و به تبادل اطلاعاتی که آنها را تشویق می کنند بستگی دارد.

توصیه ۰۴: منافع مشترک به کاهش تفکر مبتنی بر سیلو بستگی دارد.

یک درس مهم از NbS و رویکردهای سیستمی این است که ایجاد چندین مزیت مشترک برای هر اقدام و فرآیند کلیدی است. برای این منظور، لازم است برای شکستن سیلوها و مقاومت‌های نهادی در برابر فرآیندهای مشارکتی مانند ایجاد مشارکت تلاش کرد. هنگام تلاش برای تولید و درک منافع مشترک اقدامات پروژه، بخش های مختلف و صداهای مختلف باید حضور داشته باشند. این نه تنها شامل یک رویکرد بین رشته‌ای است، بلکه سطح همکاری بین نهادها و بخش‌ها در مقامات محلی و شهروندان را نیز شامل می‌شود. این ارتباطات نزدیک‌تر به شبکه‌های ایجاد شده در مراحل اولیه ایجاد مشترک وابسته هستند و برای موفقیت کلی پیاده‌سازی NbS حیاتی هستند. [۱۶].

توصیه ۰۵: ارتقاء مهارت و ظرفیت سازی مداوم.

فراتر از قابلیت‌های مورد نیاز برای مؤثر بودن ذینفعان در انواع خاص تعامل، ایجاد یک فرآیند مداوم برای افزایش تعداد افراد محلی که در معرض آموزش در موضوعات مرتبط با طراحی، برنامه‌ریزی و مدیریت شهری قرار گرفته‌اند، به طور کلی مثبت است. این امر می‌تواند از طریق شرکت در گروه‌هایی مانند CDC یا از طریق فرصت‌های آموزشی دیگر، از جمله موارد مورد نیاز برای بهبود فرآیند مشارکت رخ دهد. ورود اعضای جدید UIP ضروری و مفید است، زیرا به سطح راحتی و مهارت های ذینفعان نیز می افزاید. برای حمایت از این امر، تثبیت دسترسی برای طیف متنوعی از شرکت کنندگان با تمرکز ویژه بر جوانان مهم است. مشارکت دادن افراد در فرآیندهای خلق مشترک، در هر سطحی، با یادگیری، تجربه و ایجاد اعتماد در محل، سطح مهارت آنها را تا حدی بالا می برد. مشارکت به طور کلی از انتقال دانش پشتیبانی می کند.

توصیه ۰۶: برقراری تعادل آنلاین و تعامل حضوری.

در طول همه‌گیری کووید-۱۹، مزایای استفاده از تعامل آنلاین آشکار شد و بخشی ذاتی از هر فرآیند ارتباطی بین مدیران و جوامع است. در CLEVER London، استفاده از جلسات آنلاین امکان نرخ مشارکت بیشتر را فراهم کرد و همراه با استفاده از ابزارهایی مانند هیئت مدیره MIRO، اعضای جامعه احساس کردند که زمان لازم برای درج مشاهدات دقیق را دارند. علیرغم اینکه امکان تماس رو در رو بیشتر وجود دارد، به نظر می‌رسد بهترین کار این است که با استفاده از تعامل دیجیتال و آنالوگ، تا زمانی که تعادلی در کارایی و حس همکاری برقرار شود، به آزمایش ادامه دهید. در نظر گرفتن زمان برای تعامل اجتماعی بین گروه‌های اجتماعی مهم است، زیرا اعتمادسازی به روابطی بستگی دارد که فقط با تماس دیجیتال می‌توانند محدود شوند. علاوه بر این، حمایت مالی از برخی رویدادهای رو در رو برای اعضای UIP به آنها اجازه می دهد تا به عنوان سفیر و شبکه ساز عمل کنند و با افسانه ها و اطلاعات نادرست در مورد فرآیندهای اداری مبارزه کنند.

توصیه ۰۷: تغییر رفتار را از طریق آگاهی از موفقیت ها درک کنید.

هدف اساسی هر فرآیند مدیریتی دستیابی به تغییر رفتار مثبت در جامعه مورد نظر است. یکی از مؤلفه‌های حیاتی این امر تأثیری است که اطلاعات بر افراد می‌گذارد. از طریق درونی‌سازی اطلاعات است که افراد بر روی خود و/یا محیط اطراف خود تغییر می‌دهند. بنابراین، شفافیتی که برای ایجاد اعتماد حیاتی است، برای ایجاد تغییر رفتار سازگارتر و گسترده‌تر نیز حیاتی است. به طور خاص، تجلیل از مدل‌های مثبت و داستان‌های موفقیت، نه تنها تأثیر زیادی بر اعتمادسازی به سیستم دارد، بلکه به تغییر رفتار افراد نیز کمک می‌کند. فرآیندهای خلاقانه آزمایشگاه زنده CLEVER ثابت کرده اند که یک مدل محکم برای پیشرفت هستند زیرا شامل نمایش و کاربرد عملی همراه با یادگیری و تحقیق عملی است.

توصیه ۰۸: در صورت امکان از پروژه های مدل و نمونه سازی استفاده کنید.

موفقیت و عملکرد اجرای مشترک در مراحل اولیه را نمی توان دست کم گرفت. با وجود مشکلات اداری که این امر به وجود می آورد، مزایای متعددی از ایجاد فرصت هایی برای اجرای سرسام آور ناشی می شود. برای اکثر ساکنان، دیدن یک باور است، و زمانی که این فرآیند اجازه می دهد تا مناطق کوچکی برای نمایش ساخته شوند، افرادی را به جلو می آورد که با کاغذ یا رسانه های دیجیتال قابل دسترسی نیستند، و بوم را برای رهبران جامعه فراهم می کند تا زودتر شروع به ایجاد شبکه های جدید کنند. در این فرآیند به طور کلی، دیدن راه حل های اجرا شده به غلبه بر بسیاری از روایت های منفی که به مرور زمان اعتبار پیدا کرده اند، کمک می کند. برنامه کمک‌های مالی جامعه یک فرآیند مؤثر در راه‌اندازی نمونه‌های اولیه متعدد در سراسر منطقه بود.

توصیه ۰۹: گزینه های انگیزشی برای تعامل عمیق و گسترده را بررسی کنید.

راه های مختلفی برای ایجاد انگیزه در افراد وجود دارد. این شامل انگیزه ذاتی علاقه به موضوع، ادغام اهداف پروژه در ارزش‌های اصلی یا شناسایی با آن اهداف است. [۵۱]. البته انگیزه‌ای نیز وجود دارد که از درک و شناخت دیگران از خود و همچنین از منافع مادی و مالی ناشی می‌شود. همه اینها می توانند بخش های مهمی از چارچوب انگیزشی باشند. ذینفعانی که تصمیم می‌گیرند عمیقاً درگیر شوند و زمان قابل توجهی را سرمایه‌گذاری کنند، معمولاً چارچوب‌های انگیزشی متفاوتی با کسانی که در انتهای دیگر طیف هستند که از جامعه گسترده‌تر برای یک یا دو رویداد مشارکت بیرون می‌روند، دارند. درک، توصیف و ترسیم این تفاوت‌ها می‌تواند نه تنها برای مشارکت افراد در یک رویداد نامزدی، بلکه برای درگیر نگه داشتن آن‌ها در طول زمان و حرکت به سمت ایجاد ساختارهای حکومت مشترک حیاتی باشد.

برای این منظور، طیف گسترده ای از مشوق ها را می توان برای حفظ ذینفعان مشارکت ایجاد کرد. همانطور که توسط یکی از گروه های جوانان لندن مورد بحث قرار گرفت، بسیاری از رویدادهای اجتماعی مختلف، دسترسی به مهارت ها، تورها و بازدیدها و حتی برنامه های مربیگری می توانند مشوق های موثری در نظر گرفته شوند. پرداخت مستقیم توسط اعضای CDC و مدیران به عنوان بخش جدایی ناپذیر موفقیت برنامه در نظر گرفته شد، بنابراین این نیز باید در نظر گرفته شود. راه های زیادی برای ایجاد انگیزه در افراد در طول زمان وجود دارد و این باید در چارچوبی سیستمی و بلندمدت مورد توجه قرار گیرد.

توصیه ۱۰: تعارض را با تمرکز بر نیازها به طور فعال مدیریت کنید.

شکست اعتماد همیشه یک احتمال است و ممکن است منجر به درگیری در داخل شبکه ها و بین ذینفعان و حتی سازمان ها شود. برای برقراری مجدد اعتماد در فرآیند، استفاده از چندین استراتژی ایجاد مشترک شناسایی شده در این تحقیق می تواند مفید باشد. ابتدا درباره اهمیت حفظ روابط مثبت در طول زمان بحث کنید. سپس، اطمینان از شفاف بودن فرآیند و شناخت مشارکت در این فرآیند نیز می تواند کمک قابل توجهی کند. همانطور که تضاد ظاهر می شود، می توان با جدا کردن مردم از مشکل و تأکید مجدد بر اهمیت جمعی افزایش اهداف قابل اندازه گیری مرتبط با رفاه و شکوفایی، آن را به طور فعال مدیریت کرد. هم ذینفعان انسانی و هم غیرانسانی نیازهایی دارند که می توان آنها را به حداکثر رساند. با تمرکز بر مشکل به حداکثر رساندن ارضای نیاز از طریق منافع مشترک، می توان از مواضع سخت مذاکره دور شد. [۵۲]. اگر بتوان این مسئله را به عنوان یک مشکل رایج و نه یک مذاکره مطرح کرد و بتوان انتظارات را در سطوح قابل دستیابی تنظیم کرد و با منابع، زمان و قابلیت های موجود هماهنگ کرد، راه حل ها امکان پذیر است. در نهایت، هنگامی که بحث در مورد اینکه چگونه فرآیند به حداکثر رساندن را می توان به طور عینی تری اندازه گیری کرد، آنگاه فرصتی برای رسیدگی به مسائل قبل از تشدید آنها وجود دارد.

مجموعه توصیه‌هایی که در اینجا ارائه می‌شوند جامع نیستند و زاییده استراتژی‌های هم‌آفرینی هستند که نشان‌دهنده زمینه خاصی است که در آن ساختار اجتماعی محدود رخ داده است و سطح اعتماد پایین است. با این وجود، ماهیت ترکیبی و کلی‌تر توصیه‌ها باعث می‌شود که آنها به طور گسترده‌تری نسبت به مجموعه استراتژی‌های فردی قابل اجرا باشند. توصیه هایی که از حکومت مشترک حمایت می کنند، در واقع به طور گسترده قابل اجرا هستند. با این حال، فرآیند هم‌آفرینی همیشه وابسته به زمینه است، و این توصیه‌ها باید همه از این منظر در نظر گرفته شوند.

۵٫ نتیجه گیری ها

تعادل بین بافت محلی و تأثیرات وحدت‌بخشی که از چارچوب پروژه بزرگی مانند CLEVER Cities ناشی می‌شود، زیربنای این مطالعه است. سه مرحله توضیح داده شده در بخش نتایج در ایجاد مشترک CLEVER Cities ادغام شده‌اند، اما قبل از بخش‌های اصلی طراحی مشترک اعمال شده در سایر شهرها هستند و جزئیات واکنش خاص تیم لندن را شرح می‌دهند. دستورالعمل ها و دستورالعمل های بالا به پایین منجر به فرآیندهای موازی در هر شهر شد که در نهایت با توسعه فرآیند در چندین نقطه همگرا می شوند. به عنوان مثال، در مراحل اولیه پروژه، ذینفعان فنی و نهادی در چارچوب پروژه درگیر بودند در حالی که ذینفعان مردمی قبلاً در شناسایی مسائل محلی مشارکت داشتند. این تا حدی به دلیل رشد آهسته ذینفعان محلی بود، اما همچنین نتیجه ساختار سازمانی است که با تأمین مالی خارجی همراه است. در چارچوب تأثیرات محلی در مقابل بین‌المللی، شهرهای هوشمند لندن نمی‌توانستند چالش بسیار خاص ساختار اجتماعی محدود، و سابقه رها شدن درک شده و در نتیجه بی‌اعتمادی بسیاری از ساکنان را نادیده بگیرند. بنابراین، توصیه‌ها تا حدی بازتابی از چارچوب CLEVER Cities و تا حدودی بازتابی از زمینه چالش‌برانگیز موجود در تیمزمید جنوبی است.

چالش‌های پیش‌رو، مانند تأثیرات COVID-19، منجر به برخی از درس‌های مهم‌تر شد. علیرغم بستر دشوار برای تعامل اولیه، با ایجاد و تقویت شبکه‌های ذینفعان موجود، می‌توان توده‌ای حیاتی از شبکه‌ها را برای ایجاد موفقیت چشمگیر با ایجاد مشترک ایجاد کرد. نتایج حمایت و ایجاد شبکه‌های اجتماعی جدید در مراحل اولیه فرآیند هم‌آفرینی به تکامل و تطبیق در طول زمان ادامه خواهد داد و پایه جدیدی برای پروژه‌های آینده در این منطقه باقی خواهد ماند.

در حالی که ممکن است استفاده از همه این استراتژی‌ها در هر پروژه ممکن نباشد، هر کدام به گرد هم آوردن تیم هم‌آفرینی کمک کردند و بی‌میلی اولیه جامعه را برای اعتماد به فرآیند کاهش دادند. با گذشت زمان، ممکن است بتوان به سطحی از پذیرش دست یافت که به جامعه اجازه می دهد پروژه های جدید را کمتر بر اساس ایده های از پیش تعیین شده و مسائل گذشته ارزیابی کند. با توجه به سابقه رایزنی‌ها و پروژه‌های نسبتاً سطحی که قبل از اجرا شکست خورده بودند، درک و پرداختن به تجربیات گذشته امری ضروری بود. پروژه CLEVER Cities با صرف زمان برای درک فرهنگ محلی مشارکت، اصلاح خطاهای قبلی و ایجاد روابط واقعی اعتماد با جامعه، حداقل تا حدی قابل تشخیص به تغییر فضای عمومی در تیمزمید کمک کرده است.

به طور خلاصه، ساختار اجتماعی گسترده و مرحله اعتمادسازی برای بافت لندن ضروری بود و یک جنبه کلیدی از این فرآیند بود. این تعهد به توسعه یک رویکرد سفارشی به زمینه تیمزمید، نکته مهمی برای دیگرانی است که در توسعه یک فرآیند هم‌آفرینی مشارکت دارند.

منبع:
۱- shahrsaz.ir , علوم شهری | متن کامل رایگان
,۲۰۲۴-۰۱-۲۵ ۰۳:۳۰:۰۰
۲- https://www.mdpi.com/2413-8851/8/1/9

برچسب ها
, , , ,
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.