۱٫ معرفی
به طور گسترده پذیرفته شده است که تغییرات آب و هوایی ناشی از انسان به یک خطر جهانی مهم فراتر از تنوع آب و هوایی طبیعی تبدیل شده است. شش سال گذشته به عنوان گرم ترین سال ثبت شده از سال ۱۸۸۰ مشخص شده است [
۱,
۲,
۳]. خصوصاً تغییرات شدیدی است که از سال ۱۹۵۰ در نیمکره شمالی مشاهده شده است که با افزایش دما بین ۱ تا ۴٫۵ درجه سانتیگراد در مناطق خاص مشخص شده است. این تغییرات باعث تشدید فراوانی و طول مدت حوادث شدید، مختل شدن محیط زیست و زندگی ساکنان مناطق آسیب پذیر می شود. [
۴,
۵]. خطر در مناطقی که در معرض خطرات طبیعی مختلف و به طور بالقوه به هم مرتبط هستند، مانند خشکسالی های طولانی، طوفان های شدید، رانش زمین، سرعت باد بیشتر، آتش سوزی های جنگلی، و دمای شدید، در میان سایر رویدادها، در طول یک دوره خاص – پدیده ای که به عنوان “چند” شناخته می شود. خطر' [
۶,
۷,
۸,
۹]- بر نیاز فوری به استراتژی های موثر برای رسیدگی به چشم انداز خطر پیچیده تأکید می کند. نویسندگان توافق دارند که رویکردهای سنتی تک خطر برای ارزیابی ریسک دیگر برای درک خطرات واقعی جوامع با آن کافی نیستند. [
۹,
۱۰] و بنابراین انتقال از سناریوهای تک به چند خطر را پیشنهاد میکنیم، علیرغم چالشهای اضافی که این امر مستلزم آن است، مانند ویژگیهای متنوع خطرات، آسیبپذیری نسبت به فرآیندهای متمایز، و سطح ریسک ناشی از آن. [
۹].
به عنوان کانون اصلی تغییرات آب و هوایی شناخته شده است [
۱۱]، منطقه مدیترانه در اروپا به طور قابل توجهی به تغییرات آب و هوایی حساس است، با دمای سطح زمین در حال حاضر ۱٫۵ درجه سانتی گراد بالاتر از سطح قبل از صنعتی. در این منطقه، آب و هوای گرمتر و خشکتر به معنای خطر قابل توجهی بیشتر از موج گرما شدید، فصول خشکسالی طولانیتر و آتشسوزیهای شدید جنگلی است که میتواند منجر به تلفات جبرانناپذیر اکوسیستمها و پیامدهای حاد در زمینههای مختلف از جمله تولید غذا و امنیت شود. سلامت و رفاه انسان، میراث فرهنگی و زوال کل جوامع و اقتصاد [
۳,
۱۲]. خطرات می توانند چالش های اجتماعی را در مناطق شهری و روستایی منطقه مدیترانه بزرگ کنند، اما آنها به ویژه در مناطق روستایی قابل توجه هستند. شهرها معمولاً نسبت به این پدیدهها بسیار مقاومتر از جوامع کوچکتر، دورافتاده و منزوی هستند، که اغلب تعامل بسیار حساس و پیچیدهای بین ابعاد مختلف جامعه (مانند اقتصادی، نهادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره) ارائه میدهند که تابآوری آنها را تضعیف میکند. به خطرات [
۱۳,
۱۴,
۱۵].
در قلمرو مناظر روستایی، افزایش تعداد روستاها توسط ساکنان اصلی خود رها شده است [
۱۶] به دلیل پیامدهای کاهش جمعیت در مقایسه با همتایان شهری در موقعیت نامناسبی قرار دارند [
۱۷]. این اثرات به رکود اقتصادی و تضعیف منابع اجتماعی، اجتماعی و فرهنگی گسترش می یابد [
۱۸]. علاوه بر این، زوال تدریجی محیط های ساخته شده سنتی می تواند به متروک شدن کامل سکونتگاه های روستایی تبدیل شود. [
۱۹]، تأثیر منفی بر محیط طبیعی و چشم انداز کشاورزی دارد [
۲۰]. فراتر از معایب اجتماعی کاهش جمعیت روستایی، یک نکته مهم وجود دارد: هنگامی که یک جامعه روستایی با رها شدن مواجه میشود، استعمار مجدد مدیریت نشده توسط درختچهها و جنگلها میتواند رخ دهد، زمینهای کشاورزی قدیمی را پوشش دهد و خطر آتشسوزی را به دلیل افزایش زیست توده افزایش دهد. [
۲۱,
۲۲]. در نتیجه قرار گرفتن روستاهای روستایی در معرض این تغییرات عمیق، جوامع سطوح مختلفی از آسیب پذیری را ایجاد می کنند که در نهایت نابرابری های موجود را بدتر می کند. [
۲۳]، شیوه زندگی آنها را به شدت مختل می کند و منجر به از بین رفتن امنیت برای ساکنان باقی مانده می شود [
۲۴]. این شرایط به طور بالقوه می تواند منجر به پیامدهای مهمی شود، از جمله از دست دادن معیشت، از دست دادن میراث، و جابجایی جمعیت در موقعیت های مضر. [
۲۵].
در زمینه داده شده، این مقاله یک مطالعه جامع از سه موضوع کاملاً در هم تنیده ارائه می دهد: تأثیرات تغییرات آب و هوایی در منطقه مدیترانه در
بخش ۳، با تمرکز بر خطراتی مانند خشکسالی، موج گرما و آتش سوزی. این مقاله با بررسی این مخاطرات در چارچوب چند خطری، به هم پیوستگی چالشهای زیستمحیطی در منطقه را نشان میدهد.
بخش ۴. علاوه بر این، بررسی جوامع روستایی در حال تجربه کاهش جمعیت در
بخش ۵ با در نظر گرفتن عوامل اجتماعی-اقتصادی تشدیدکننده آسیبپذیری، به تحلیل عمیق میافزاید. این رویکرد جامع درک تعاملات پیچیده بین تغییرات آب و هوایی، خطرات و پویایی جامعه روستایی را که در
بخش ۶، نشان می دهد که چگونه کاهش جمعیت می تواند آسیب پذیری را در برابر افزایش چالش های زیست محیطی تشدید کند. در این زمینه، نواحی روستایی به عنوان مناطق کم جمعیتی در نظر گرفته میشوند که دور از مرزهای شهری قرار دارند و طیف متنوعی از مناظر و جوامع را در بر میگیرند و روستاها به عنوان یکی از انواع سکونتگاهها در این طبقهبندی عمل میکنند. [
۲۶,
۲۷].
۲٫ روش ها
در این پژوهش از رویکرد روششناختی روایی برای انجام مرور ادبیات استفاده شد. بر خلاف یک رویکرد سیستماتیک که از یک پروتکل ساختاریافته و از پیش تعریف شده پیروی می کند، رویکرد روایت مبتنی بر تفسیر و ترکیب یافته ها به شیوه ای جامع تر است و به محقق اجازه می دهد تا طیف گسترده ای از منابع و دیدگاه ها را بررسی کند، موضوعات در حال ظهور را شناسایی کند، و تفسیر متنی از ادبیات بررسی شده این رویکرد مزیت ثبت پیچیدگی و تنوع ایدهها و نظریههای موجود در ادبیات را ارائه میدهد و امکان تأمل عمیقتر و درک غنیتری از موضوعات مورد مطالعه را فراهم میکند. علاوه بر این، با ارائه یک تفسیر زمینهای از ادبیات بررسی شده، میتوان بینش و جهتگیریهای جدیدی برای تحقیقات آینده ایجاد کرد.
۲٫۱٫ استراتژی جستجو
یک جستجوی جامع از ادبیات مرتبط با استفاده از پایگاههای داده الکترونیکی و منابع آنلاین، از جمله ScienceDirect، Google Scholar، ResearchGate، PubMed، Web of Science و Scopus انجام شد. این پایگاههای اطلاعاتی به دلیل پوشش گسترده ادبیات علمی در رشتههای مختلف انتخاب شدند. عبارات و کلمات کلیدی جستجو بر اساس مضامین خاص بررسی ادبیات، از جمله «خطرات دمای بالا»، «آتشسوزیها»، «خشکسالی»، «موج گرما»، «چند خطر»، «جوامع آسیبپذیر»، «جوامع روستایی» انتخاب شدند. “آسیب پذیری اجتماعی” و اصطلاحات مرتبط.
علاوه بر ادبیات دانشگاهی، دادهها و گزارشهای رسمی از سازمانهای جهانی مانند سازمان جهانی هواشناسی (WMO) و سازمان ملل متحد (UN) برای ایجاد تعاریف و ارائه زمینه برای خطرات دمای بالا مورد مشورت قرار گرفت. آرشیو روزنامه های آنلاین نیز برای شناسایی وقوع قبلی خطرات مربوط به دمای بالا مورد بررسی قرار گرفت. ادبیات پزشکی برای بررسی اثرات مخاطرات دمای بالا بر جمعیتهای آسیبپذیر، با تمرکز بر مطالعاتی که اثرات سلامت امواج گرما را بررسی میکنند، جستجو شد. سیستمهای رسمی مانند سیستم اطلاعات آتشسوزی جنگلهای اروپا (EFFIS)، شاخص جهانی آب و هوای حرارتی (شاخص UTC)، و رصدخانه خشکسالی اروپا (EDO) برای جمعآوری شاخصها و دادههای مربوطه در مورد آتشسوزیها، خشکسالیها و امواج گرما مورد مشورت قرار گرفتند.
۲٫۲٫ معیارهای ورود و خروج
معیارهای ورود برای انتخاب ادبیات مربوط به خطرات مربوط به دمای بالا شامل مطالعات منتشر شده در مجلات معتبر، گزارشهای رسمی و منابع آنلاین معتبر بود. اولویت به انتشارات اخیر (در ده سال گذشته) داده شد تا از مرتبط بودن و اعتبار اطلاعات اطمینان حاصل شود.
برای تعریف و کلاسهای چند خطر، معیارهای گنجاندن بر روی مقالات علمی منتشر شده در ده سال گذشته برای ردیابی تکامل و طبقهبندی اصطلاح متمرکز بود. با توجه به ظهور نسبتاً اخیر مفهوم چند خطر، یک رویکرد جستجوی گسترده برای ثبت دیدگاهها و تحولات مختلف در این زمینه به کار گرفته شد.
مطالعات با تمرکز بر روند کاهش جمعیت و آسیب پذیری جوامع روستایی در صورتی که بینشی در مورد ویژگی های مناطق روستایی که آنها را در برابر خطرات مختلف آسیب پذیر می کند ارائه دهد، گنجانده شد. چارچوب زمانی ۲۰ سال گذشته برای ثبت روندهای تاریخی و تغییرات جمعیت روستایی و درک چالش های در حال تحولی که این جوامع با آن مواجه هستند انتخاب شد.
۲٫۳٫ فرایند انتخاب
غربالگری اولیه ادبیات شامل بررسی عناوین و چکیده ها برای شناسایی مطالعات بالقوه مرتبط بر اساس معیارهای ورود به مطالعه ذکر شده در بالا بود. سپس مقالات تمام متن بازیابی و از نظر واجد شرایط بودن ارزیابی شدند. اختلافات یا عدم قطعیت ها در مورد گنجاندن مطالعات خاص از طریق بحث در میان اعضای تیم تحقیقاتی حل شد.
۲٫۴٫ استخراج و سنتز داده ها
دادههای مطالعات وارد شده برای شناسایی یافتههای کلیدی، مضامین و الگوهای مرتبط با سه موضوع اصلی مرور ادبیات استخراج و ترکیب شدند. اطلاعات مربوط به خطرات مربوط به دماهای بالا، فعل و انفعالات چند خطر، و آسیب پذیری جوامع روستایی برای ارائه یک نمای کلی از ادبیات ترکیب شده است. داده های کمی و کیفی در بخش های زیر تجزیه و تحلیل و سازماندهی شدند.
۴٫ تعاملات چند خطر: تغییر شرایط
در مواجهه با الگوهای در حال تحول آب و هوا و تغییرات محیطی، جوامع به طور فزاینده ای در معرض تعامل پیچیده مخاطرات مختلف و متعدد قرار دارند. رویدادهای چند خطر شامل بیش از یک فعالیت خطرناک در یک منطقه جغرافیایی و دوره زمانی خاص است [
۷,
۸]. در این سناریوها، مؤلفههای ریسک مانند قرار گرفتن در معرض و آسیبپذیری ممکن است تغییراتی را تجربه کنند، که تأثیر عمیقی بر جوامع، زیرساختها و میراث در مناطق شهری یا روستایی داشته باشد که منجر به خسارات اقتصادی بهطور قابلتوجهی در مقایسه با رویدادهای تک خطر میشود. [
۹۳,
۹۴].
عدم وجود یک استاندارد جهانی برای طبقه بندی روابط متقابل چند خطر [
۹۴,
۹۵] بر چالش های مداوم در این حوزه تاکید می کند. با این حال، فرصتی برای مقایسه بین نویسندگان مختلف نیز فراهم می کند. Zscheischler و همکاران. [
۹۶] طبقه بندی تعاملات چند خطر را به چهار موضوع پیشنهاد می کند. این سناریوها شامل سناریوهای «پیششرطی» میشوند، که در آن پیششرطهای آبوهوا اثرات مخاطرهآمیز را تشدید میکنند. موارد «چند متغیره»، که در آن تأثیرات ناشی از وقوع چندین خطر است. موقعیتهای “به طور موقت مرکب”، که در آن تأثیرات ناشی از زنجیره ای از خطرات در طول زمان است. و رویدادهای «ترکیب فضایی»، که در آن خطرات در مکانهای مرتبط به هم به طور جمعی به تأثیر تجمعی کمک میکنند. [
۹۶].
در همین خط، فریرا و سانتوس [
۶] با طبقه بندی تعاملات چند خطر به پنج نوع متمایز، یک چارچوب ارزشمند ارائه می دهد. اینها شامل خطرات «مستقل» هستند که بدون اتصالات ذاتی همزمان هستند. رویدادهای “محرک”، که در آن یک خطر منجر به دیگری می شود. “شرایط تغییر”، شامل تغییرات در شرایط محیطی که احتمال خطر جدید را افزایش می دهد. رویدادهای ترکیبی که به طور همزمان برای ایجاد خطرات جدید یا تشدید شده رخ می دهند. و «حذف متقابل»، که در آن خطرات خاص ممکن است تأثیر خطر قبلی را کاهش دهد [
۶]. تنوع در این طبقهبندیهای پیشنهادی بر پیچیدگی درک و طبقهبندی تعاملات چند خطر تأکید میکند، اما همچنین نیاز به ایجاد استانداردسازی را بدون در نظر گرفتن تفاوتها در ماهیت، مدت، بزرگی و سایر عوامل خطر، برجسته میکند.
با توجه به ماهیت این تحقیق که هدف آن بررسی روابط بین تهدیدات است، تمرکز اصلی مطالعه بر نوع خاصی از تعامل چند خطر است که به عنوان “شرایط تغییر” شناخته می شود. [
۶,
۸]، به طور متناوب به عنوان “احتمال افزایشی” شناخته می شود [
۷]، “پیش شرط” [
۹۶] یا “رابطه متقابل تقویت” [
۹۷] مناسبت ها. به طور کلی، این دسته شامل تغییرات در پارامترهای محیطی به دلیل تأثیر اولین خطر است. هنگامی که محیط اصلاح می شود، می تواند بر احتمال و بزرگی یک خطر ثانویه تأثیر بگذارد بدون اینکه مستقیماً آن را تحریک کند. [
۷,
۹۳,
۹۷]. موارد متعددی از وقوع این نوع از خطرات چندگانه مشاهده شده است که آتش سوزی های جنگلی به عنوان نمونه بارز آن هستند. در زمینهای شیبدار، آتشسوزیها میتوانند حساسیت به زمین لغزش (مثلاً ناشی از بارندگی یا زلزله) را افزایش دهند، زیرا بر پوشش گیاهی تأثیر مخربی میگذارند و مقاومت برشی شیب را کاهش میدهند. [
۷]. برعکس، خطرات مرتبط با دماهای بالا، مانند امواج گرما یا خشکسالی، می توانند با ایجاد شرایط گرم و خشک در محیط، احتمال آتش سوزی را افزایش دهند. [
۹۷,
۹۸,
۹۹]. انتظار می رود این شرایط در آینده افزایش یابد و منجر به افزایش رویدادهای چند خطر و اثرات نابرابر شود [
۱۰۰,
۱۰۱]به ویژه در مناطقی که به دلیل کمبود منابع، در معرض خطر زیاد با سطوح قابل توجهی از آسیب پذیری انباشته می شوند. خطراتی مانند موج گرما، خشکسالی و آتشسوزیها میتوانند باعث آسیبهای گسترده به داراییها، تأثیرگذاری بر تنوع زیستی مرتبط، شرایط اکولوژیکی و منابع جامعه شوند. [
۳۱,
۳۲,
۱۰۲,
۱۰۳,
۱۰۴].
در شرایط خشکسالی، مراتع و درختان می توانند خشک شوند و میزان پوشش گیاهی بسیار قابل اشتعال (سوخت) را افزایش دهند. [
۷۵]. دههها پیش، میزان سوخت بهدلیل فعالیتهای کشاورزی، جمعآوری چوب، و چرای بیش از حد بز و گوسفند بهشدت کاهش یافت و رژیم آتشسوزی با محدودیت سوخت حفظ شد. با این حال، تغییرات کاربری اراضی، دگرگونیهای اجتماعی-اقتصادی، کاهش جمعیت روستایی، در نتیجه رها شدن اراضی و در برخی موارد پروژههای احیای جنگلها باعث افزایش حجم سوختهای موجود و توزیع آنها شده است. [
۸۲,
۱۰۴]. در نتیجه، رژیمهای آتشسوزی از رژیم سوخت محدود به رژیم فعلی آتشسوزی خشکسالی تغییر میکنند [
۳۱,
۳۳]. بر اساس این زمینه، حتی ابتکارات معاصر نیز ظاهر شده اند، که استراتژی های حفاظتی مانند بازگرداندن انرژی را پیشنهاد می کنند. [
۱۰۵,
۱۰۶]. این رویکرد به دنبال کاهش خطر آتشسوزیهای جنگلی و اثرات زیستمحیطی آنها با معرفی مجدد گونههایی مانند گیاهخواران بزرگ و شکارچیان است که میتوانند بار سوخت را در مکانهای مستعد آتش کاهش دهند.
خشکسالی چه بهعنوان یک رویداد منفرد یا چندخطرناک رخ دهد، بهعنوان عامل اصلی مرگومیر شناخته شده است، که در ۳۶ درصد از ۳۳ میلیون تلفات ناشی از ۱۶۵۳۵ فاجعه ثبتشده در سراسر جهان بین سالهای ۱۹۰۰ تا ۲۰۲۳ نقش داشته است. [
۹۴]. خشکسالی های هواشناسی که با طول مدت طولانی مشخص می شوند، می توانند با کاهش رطوبت خاک، افزایش قابل توجه دما را ایجاد کنند. [
۹۶]. ارتباط بین خشکسالی و موج گرما در تأثیر مشترک آنها بر افزایش دما و کاهش بارندگی نهفته است که نشان دهنده شباهت های بالقوه در تأثیرات آنها است. با این حال، این تمایز از این واقعیت ناشی می شود که بلایای خشکسالی به طور مداوم دماهای بالایی را به همراه دارد، در حالی که امواج گرما، علیرغم مدت کوتاه آنها، می توانند بدون ایجاد چنین بلایای شدید خود به خود رخ دهند. [
۹۵,
۱۰۰,
۱۰۷]. با این وجود، بسیار مهم است که بدانیم حتی موج گرمای کوتاه نیز می تواند عواقب شدیدی بر جمعیت، به ویژه بر سلامت عمومی داشته باشد، همانطور که در سال ۲۰۲۲، اروپا شاهد ۶۱۶۷۲ مرگ ناشی از گرما بود. [
۵۲]. علاوه بر این، دوره های خشکسالی نیز به عنوان محرک های اولیه برای افزایش وقوع آتش سوزی های جنگلی شناخته می شوند. [
۳۲,
۱۰۱]. حتی اگر شرایط خشکسالی ممکن است به تدریج در یک دوره طولانی ایجاد شود، آنها اغلب فاقد نقاط شروع و پایان مشخص هستند. اما به طور مشخص، در مراحل اولیه فصل آتش سوزی، بین اواخر بهار و اوایل تابستان، خشکسالی های شدید به طور اجتناب ناپذیری باعث افزایش تنش گیاهی می شود و اشتعال پذیری سوخت های خشک را تشدید می کند. [
۷۶]. شرایط شدید اضافی، از جمله امواج گرما [
۷] همراه با باد شدید [
۸۴]، ایجاد شرایط محیطی مساعد برای گسترش خطرناک آتش سوزی های جنگلی. در نتیجه، انتشار دی اکسید کربن ناشی از آتشسوزیهای جنگلی میتواند بر سیستمهای قلبی عروقی و تنفسی جمعیت تأثیر منفی بگذارد و تأثیر استرس گرمایی را تشدید کند. [
۸۵].
بر اساس پایگاه بین المللی بلایای طبیعی (EM-DAT)
https://www.emdat.be/ (دسترسی در ۱۴ ژانویه ۲۰۲۴)، اروپای جنوبی ۱۳۸ مورد از خطرات مربوط به دمای بالا را بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۲۰۲۳ تجربه کرد، از جمله ۷۵ آتشسوزی، ۴۲ موج گرما، و ۲۱ خشکسالی که باعث مرگ حدود ۸۰۰۰۰ نفر شد. اسپانیا، یونان، پرتغال و ایتالیا بیشترین وقوع آتشسوزیها را داشتند. حدود ۳۰ درصد از آتشسوزیهای جنگلی ثبتشده شامل اطلاعاتی در مورد شرایط آب و هوایی در طول وقوع است که عمدتاً با دمای بالا، امواج گرما و خشکسالی مرتبط است. با این حال، مهم است که اذعان کنیم که همه رویدادها به طور کامل به دلیل کمبود داده ها به طور کامل شرح داده نمی شوند. این سناریو نیاز به درک سیستماتیک از تعاملات بین خطرات در “شرایط تغییر” را برای ارزیابی ریسک چند خطری واضح، سازگار و بهینه نشان میدهد.
به طور همزمان، شناسایی پتانسیل برای تعاملات پیچیده بین خطرات مرتبط، به ویژه با توجه به تأثیر تغییرات آب و هوا، که فراوانی این رویدادها را در مناطق شهری و روستایی تشدید کرده است، ضروری است. همانطور که ذکر شد، ارزیابی ریسکهای چند خطر به دلیل مقیاسهای زمانی و مکانی متنوع رویدادهای خطرناک و نیاز به درک بهتر روابط متقابل خطر، مشکلاتی را به همراه دارد. پیش از رویدادهای خطرناک، به ویژه جوامع روستایی، به دلیل ظرفیت و منابع محدود، با چالش هایی در کاهش خطر و بازیابی مواجه می شوند. در مقابل، نواحی شهری به دلیل شهرنشینی سریع و تراکم بالای جمعیت، با چالش مواجه هستند، که پاسخ اضطراری و تلاشهای بازیابی را پیچیده میکند. [
۱۳].
تحقیقات و تلاشهای سیاستی به طور فزایندهای بر ارزیابی و مدیریت ریسک چند خطر متمرکز شدهاند. چارچوب ها و ابزارهایی برای پاسخگویی به تعاملات و وابستگی های متقابل بین خطرات و آسیب پذیری های مختلف در سیستم ها و جوامع مختلف در حال توسعه هستند. [
۲۳,
۹۷,
۱۰۸,
۱۰۹]. از این نظر، درک سناریوهای چند خطر برای طراحی و اجرای استراتژیهای کاهش اثربخش و تابآوری حیاتی است. برای رسیدگی همه جانبه به خطرات چند خطر، یک روش یکپارچه با در نظر گرفتن ماهیت به هم پیوسته مخاطرات مختلف و پیامدهای آنها برای تمام اقشار جامعه و اولویت دادن به جوامع آسیب پذیر ضروری است.
۵٫ روند کاهش جمعیت در مناطق روستایی مدیترانه
کاهش جمعیت را می توان به عنوان یک پدیده جمعیتی و سرزمینی تعریف کرد که جمعیت یک قلمرو یا یک هسته جمعیتی را در یک بازه زمانی خاص کاهش می دهد. [
۱۱۰,
۱۱۱]. این پدیده سیستمی بر جمعیت شناسی تأثیر می گذارد و ساختار جامعه را در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، سیاسی و فرهنگی آن تحت تأثیر قرار می دهد. شایان ذکر است که کاهش جمعیت، به عنوان یک روند، می تواند در مناطق مختلف، از جمله شهرهای بزرگ و فضاهای پرجمعیت رخ دهد. با این حال، زمانی که مناطق کم تراکم مانند روستاها را تحت تاثیر قرار دهد که از نظر سن، جنسیت و صلاحیت نامتعادل هستند و همچنین به خدمات اولیه دسترسی ندارند، به ویژه تهدید کننده است.
معمولاً کاهش جمعیت به ارزش نامطلوب دو شاخص اصلی مرتبط است: تغییر طبیعی جمعیت (تفاوت بین نرخ تولد و مرگ در یک دوره خاص) و مهاجرت خالص (اختلاف بین مهاجران و مهاجران). در اروپا، منطقه مدیترانه با کاهش قابل توجهی در نرخ زاد و ولد مواجه شده است که برای حفظ رشد جمعیت ناکافی است، همراه با نرخ خالص مهاجرت منفی. این باعث شد که منطقه مدیترانه کمترین مقدار تغییر جمعیت طبیعی را در سال ۲۰۱۴ ثبت کند [
۱۱۱]. این روند ادامه داشت و بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰، مناطقی که به طور قابلتوجهی تحت تأثیر قرار گرفتند در مناطق شمالی و مرکزی یونان، جنوب ایتالیا، از جمله سیسیل و ساردینیا، شمال غربی اسپانیا و شرق پرتغال بودند. به طور همزمان، تمرکز قابل توجهی از جمعیت در مناطق بزرگ شهری و مناطق ساحلی وجود داشت [
۱۱۱,
۱۱۲,
۱۱۳].
تحولات مثبت در سلامت و پیشرفت اجتماعی-اقتصادی، امید به زندگی جمعیت را بهبود بخشیده و گرایش پیری را افزایش داده است. [
۱۱۴]. با این حال، در مناطق خالی از سکنه، کسری زاد و ولد نسبت به مرگ و میر به کاهش تعداد کودکان تبدیل می شود. این کاهش مداوم منجر به کاهش تعداد جوانان و افزایش متناسب جمعیت در سنین بالاتر می شود، پدیده ای که به عنوان پیری جمعیت شناخته می شود. [
۱۱۵]. قابل ذکر است، در سال ۲۰۱۵، مناطق اروپایی با بالاترین درصد جمعیت سالمند در منطقه روستایی پرتغالی Pinhal Interior Sul (33.6٪)، منطقه مرکزی یونان Evrytania (31.0٪) و منطقه شمال غربی اسپانیا اورنسه (۲۹٫۴) شناسایی شدند. ٪ [
۱۴]. در حال حاضر، نسبت افراد بالای ۶۵ سال در کشورهایی مانند اسپانیا (۲۶٫۸٪)، پرتغال (۲۴٫۷٪)، یونان (۲۴٫۲٪) و ایتالیا (۲۳٫۳٪) بیش از ۲۰٪ از جمعیت است. [
۱۱۳]به ویژه در مناطق دورافتاده روستایی که قدیمی ترین جمعیت هنوز در سال ۲۰۱۹ متمرکز بودند. [
۱۱۶]. این مناطق به طور قابل توجهی با مناطقی که کاهش جمعیت را تجربه می کنند همزمان است [
۱۱۱].
مهاجرت همچنین نقش مهمی در شکل دادن به مشخصات جمعیتی یک جمعیت دارد. به طور معمول، مهاجرت می تواند تأثیر پیری جمعیت را کاهش دهد، با توجه به اینکه بسیاری از مهاجران عموماً جوان هستند، به دنبال پناه بردن از آزار و اذیت یا درگیری، جستجوی چشم اندازهای شغلی، و بهبود کیفیت زندگی هستند. [
۱۱۷]. با این حال، ذکر این نکته ضروری است که بعید است مهاجرت به طور کامل روند کاهش جمعیت و پیری را در مناطق روستایی جنوب اروپا جبران کند. مهاجران اغلب در شهرهای بزرگتر متمرکز می شوند که در آن فرصت ها فراوان تر است و مناطق روستایی را در معرض چالش های کاهش جمعیت قرار می دهد. [
۱۱۱]. مناطق روستایی خالی از سکنه نه تنها روند پیری قابل توجهی را تجربه می کنند، بلکه به دلیل حجم فزاینده مهاجرت زنان، مردانه شدن را نیز تجربه می کنند. این پدیده نمونهای از تفاوتهای جنسیتی در فرصتها است که اغلب ساختارهای خانواده روستایی را تعریف میکند و فرآیند تشکیل خانوادههای جدید را دشوارتر میکند و باعث میشود مردان مجرد و بدون فرزند بمانند. [
۱۱۸,
۱۱۹].
فراتر از تغییرات جمعیتی و عدم توازن سرزمینی، روستاهای روستایی که تحت فرآیند کاهش جمعیت قرار دارند، به دلیل مجموعه ای از عوامل با آسیب پذیری های مختلفی روبرو هستند. کاهش جمعیت با کاهش نیروی کار، به ویژه جمعیت در سن کار، که عاملی حیاتی است که مستقیماً بر بهره وری اقتصادی تأثیر می گذارد، به طور قابل توجهی بر رشد اقتصادی تأثیر می گذارد. [
۱۱۴,
۱۲۰]. رو به وخامت نیروی کار ممکن است منجر به کمبود طولانی مدت کارگران ماهر شود که برای بسیاری از مشاغل محلی چالش هایی ایجاد می کند. [
۱۲۱]. کاهش جمعیت شکاف بین عرضه و تقاضا برای خدمات یا محصولات در بازار محلی را تشدید می کند. افراد کمتری به محصولات کمتری نیاز دارند و خدمات کمتر مورد استفاده قرار میگیرند و نگهداری ضعیفی دارند. خدمات ممکن است از نظر مالی ناپایدار شوند و در نهایت حذف شوند و به افزایش بیکاری کمک کنند. [
۱۴,
۱۲۲,
۱۲۳] و منجر به “بیابان زدایی خدمات” می شود [
۱۱۳].
در بخش کشاورزی، کاهش جمعیتی و اقتصادی ترکیبی منجر به کمبود نیروی کار کشاورزی می شود و می تواند محرکی برای رها شدن زمین های کشاورزی باشد. [
۱۷,
۱۹,
۱۲۴,
۱۲۵]. وجود مزارع بسیار کوچک یا نیمه معیشتی نگرانی های قابل توجهی را ایجاد می کند، به ویژه از آنجایی که در بیشتر کشورهای مدیترانه ای، کمتر از ۳۰ درصد کشاورزان منابع درآمد اضافی برای تکمیل درآمد حاصل از فعالیت های کشاورزی دارند. از آنجایی که درآمد یک شاخص پرکاربرد در تحلیل فقر و طرد اجتماعی در مناطق روستایی است، فقدان منابع درآمدی متنوع حدود ۷۰ درصد از کشاورزان کوچک را در معرض خطر خاصی قرار می دهد. [
۱۲۶]. شرایط اقتصادی می تواند به قشربندی گروه های اجتماعی، ایجاد طیفی از افراد پردرآمد تا کم درآمد و تقویت قطبیت اجتماعی بین مناطق روستایی متروک و مناطق شهری پرجمعیت کمک کند. [
۱۲۷]. مناطق آسیبدیده همچنین دارای بودجههای محدود و پایه مالیاتی کاهشیافته هستند که آنها را به شدت به منابع مالی خارجی متکی میکند. این وضعیت بر بودجه های دولت برای تامین مالی خدمات ضروری فشار وارد می کند [
۱۴,
۱۲۱]. این سناریو به ویژه در کشورهای جنوب اروپا مشهود است که در آن سیاستهای ریاضتی شبکههای خدمات عمومی و خصوصی روستایی از جمله دفاتر پست، بانکها، حملونقل عمومی، زیرساختها، مدارس، امکانات پزشکی و سایر خدمات عمومی را کاهش داده است. [
۱۱۳,
۱۲۶]. این امر ظرفیت حکومت داری محلی را کاهش داده و سیاست های اقتصادی پیشگیرانه برای توسعه سرزمینی را به تاخیر انداخته است [
۱۱۱].
دسترسی ناکافی به خدمات اجتماعی نقش مهمی در توسعه روستایی دارد زیرا خدمات اجتماعی نیازهای روزمره مردم را برآورده می کند و به رفاه آنها کمک می کند. به عنوان مثال، بسته شدن خدمات ضروری، مانند مدارس، می تواند جریان های بیرونی خانواده هایی با فرزندان خردسال را در جستجوی امکانات آموزشی بهتر ایجاد کند. [
۱۲۷]. فقدان خدمات ضروری، همچنین به عنوان خدمات منافع عمومی (SGI) در اروپا شناخته می شود، جذابیت مناطق در حال کوچک شدن را بیشتر کاهش می دهد. این فرسایش شرایط زندگی محلی و کیفیت زندگی باعث می شود این مناطق برای مهاجران جدید جذابیت کمتری داشته باشند. به علاوه، به مهاجرت ساکنان فعلی کمک می کند و مارپیچ کاهش مرتبط با کاهش نرخ باروری و پیری جمعیت باقیمانده را تشدید می کند. [
۱۱۱,
۱۲۱]. در یک جامعه سالخورده، تعداد فزاینده سالمندان دارای معلولیت، با حمایت کم یا بدون حمایت بستگان، منجر به افزایش تقاضا برای خدمات بهداشتی می شود. [
۱۱۴]. این وضعیت به ویژه در مناطق روستایی که بیمارستانها و سایر مراکز مراقبتی فعالیت خود را متوقف میکنند و زیرساختهای بهداشت شهری به دلیل مسافت طولانی غیرقابل دسترس میشوند، چالشبرانگیز است.
دور بودن چالش قابل توجهی در مناطق روستایی ایجاد می کند که بر اتصال و دسترسی کلی تأثیر می گذارد [
۱۲۶]. هم با فاصله فیزیکی و هم عدم اتصال تعریف میشود، اگر کمتر از نیمی از ساکنان آن بتوانند در عرض ۴۵ دقیقه به مرکز شهری با حداقل ۵۰۰۰۰ نفر جمعیت برسند، منطقهای دور تلقی میشود. [
۱۲۸]. برای مناطق دورافتاده روستایی رو به زوال، زمان طولانی سفر به مراکز شهری مانع دسترسی به خدمات منافع عمومی (SGI) می شود. فقدان دسترسی، یکی از جنبه های حیاتی انسجام اجتماعی و سرزمینی، بر کیفیت زندگی افرادی که در حال حاضر در معرض خطر طرد اجتماعی هستند، تأثیر منفی می گذارد. [
۱۱۳,
۱۲۶]. علاوه بر این، مناطق روستایی نیز اغلب از شبکههای گستردهتر و معمولاً از مراکز اقتدار سیاسی دور هستند. از نظر تصمیمگیری و ترتیبات حکمرانی، دوری از تأثیر بازیگران محلی میکاهد و شروع استراتژیها یا جمعآوری منابع لازم برای رسیدگی به زوال جمعیتی و اقتصادی را به چالش میکشد. [
۱۱۱]. به نوبه خود، اتصال، از جمله کیفیت و سرعت دسترسی به اینترنت، نقش حیاتی ایفا می کند. فقدان زیرساخت های مخابراتی قوی، همراه با بی سوادی دیجیتالی شهروندان، مانع از اسکان جمعیت و توسعه اقتصادی می شود. وجود زیرساخت دیجیتال پرسرعت، همراه با تلاش برای کاهش شکاف دیجیتال، ظرفیت مناطق روستایی را برای استفاده از پتانسیل دیجیتال خود افزایش میدهد و اثرات اتصال کم را کاهش میدهد. [
۱۲۹,
۱۳۰].
مهاجرت فزاینده جوانان باعث ایجاد شکاف بین نسلها میشود، افراد را از دوستان و خانواده جدا میکند، انسجام اجتماعی را در جوامع مختل میکند، و انتقال سنتها، دانش و تکنیکهای اجدادی ضروری را محدود میکند. این می تواند به ناپدید شدن زمینه های کاری سنتی منجر شود و به تضعیف تعاملات اجتماعی کمک کند [
۲۴] و به تدریج ایجاد تغییرات جمعی در هسته حافظه اجتماعی، تحت تاثیر قرار دادن هویت و احساس تعلق جمعیت باقی مانده [
۱۳۱]. اگر جمعیت نتوانند ارتباط معناداری با سرزمین خود حفظ کنند، این امر به طور بالقوه می تواند منجر به رها شدن سکونتگاه ها شود و تهدیدی قابل توجه برای میراث فرهنگی ملموس و ناملموس باشد. [
۱۲۲]. اگرچه ساکنان روستاهای روستایی پیوند محکمی با محیط زندگی و سنت ها دارند [
۲۰]در شرایط بحرانی رها شدن، بیتوجهی به میراث ساخته شده میتواند رخ دهد و چالش را تشدید کند. [
۱۷,
۲۰]. این عبارات معماری به جای حفظ شدن، در حالت زوال قرار می گیرند و به فرسایش هویت محلی کمک می کنند. این وضعیت چرخه ای را ایجاد می کند که در آن جمعیت قادر به شناسایی عناصر سرزمینی نیست و احساس تعلق آنها به جامعه را کاهش می دهد. [
۱۳۲]. بدون اقدامات پیشگیرانه برای حفاظت از میراث فرهنگی ارزشمند، خطر قریب الوقوع از بین رفتن اصالت بالقوه در ساختمان های بومی وجود دارد که به نوبه خود می تواند منجر به از بین رفتن هویت سکونتگاه ها و مناظر روستایی شود. [
۱۲۷,
۱۳۳,
۱۳۴]. در نهایت، عمل رها کردن جوامع روستایی ارتباط تنگاتنگی با تخریب خاک و بیابانزایی دارد. [
۱۲۵]. بیابان زایی زمین با آسیب به تنوع زیستی محلی مرتبط است و با افزایش خطر آتش سوزی به دلیل توسعه خود به خود طبیعت کنترل نشده در سایت های متروکه مرتبط است. [
۱۳۵,
۱۳۶,
۱۳۷].
در توافق با چندین نویسنده [
۱۳۸,
۱۳۹,
۱۴۰]آشکار می شود که دسترسی محدود به منابع مختلف به طور قابل توجهی بر آسیب پذیری جوامع تأثیر می گذارد. فراتر از نابرابری های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی یا فناوری، عواملی مانند نابرابری در موقعیت جغرافیایی، ویژگی های جامعه، بافت محیط ساخته شده و سطوح شهرنشینی نیز نقش اساسی در شکل گیری آسیب پذیری اجتماعی دارند. جوامع آسیب پذیر اجتماعی و میراث ساخته شده آنها می توانند در مواجهه با شرایط اضطراری آشکار ناشی از خطرات طبیعی در معرض خطر بیشتری قرار گیرند. عنصر محوری در پرداختن به این چالش ها در درک اعضای جامعه نهفته است زیرا آگاهی برای فعال کردن تاب آوری جامعه ضروری است. این به عنوان یک عامل مهم در توانمندسازی جامعه برای مقابله با شرایط شدید، افزایش سازگاری، و امکان تجدید سازمان جامعه عمل می کند. [
۲۴].
۶٫ چالش های جوامع روستایی آسیب پذیر در مواجهه با مخاطرات متعدد
در زمینه ارائه شده، کاهش جمعیت روستایی به عنوان یک موضوع مهم با پیامدهای گسترده، به ویژه تشدید آسیب پذیری جوامع آسیب دیده در برابر خطرات مختلف، برجسته می شود.
شکل ۱ چالشهایی را که جوامع روستایی در هنگام کاهش جمعیت و افزایش سن با آن مواجه میشوند، خلاصه میکند. همانطور که قبلا گفته شد، این چالش ها به هم پیوسته و به دلیل ترکیبی از عوامل جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، اداری و محیطی متفاوت است.
در آغاز، کاهش جمعیت و پیری جمعیت بر نیروی کار تأثیر می گذارد و ظرفیت این جوامع را برای توزیع منابع محدود خود برای آمادگی اضطراری کاهش می دهد. کمبود فرصتها، ویژگیهای نامطلوب جغرافیایی و نبود زیرساختهای حیاتی مانند جادهها، پلها و خدمات اضطراری، در واکنشهای فوری و کارآمد به خطرات اختلال ایجاد میکند. علاوه بر این، روابط اجتماعی مختل شده و حمایت جامعه، انعطاف پذیری جمعی را بیشتر تضعیف می کند و رویارویی موثر با چالش های محیطی را به تاخیر می اندازد. هر مرحله بر چرخه کاهش جمعیت تأثیر می گذارد تا زمانی که چشم انداز روستایی و میراث ساخته شده آن ها رها شود.
علاوه بر این سناریو، اثرات امواج گرما و خشکسالی میتواند تنشهای شدیدی را به منابع آب ضروری وارد کند و به طور همزمان شرایط محیطی گرم و خشک را برای تشدید آتشسوزیها ایجاد کند که منجر به تخریب جنگلها و ساختمانهای بومی و احتمالاً تلفات جانی میشود. . در نهایت، این شرایط ممکن است ساکنان را تحت تاثیر قرار دهد تا خانههای خود را در جستجوی شرایط زندگی پایدارتر رها کنند، جذابیت زندگی روستایی را بیشتر کاهش دهد و چرخه کاهش جمعیت را تداوم بخشد و یک حلقه بازخورد ایجاد کند. شکستن این چرخه مستلزم استراتژی های جامعی است که آسیب پذیری و کاهش خطرات را با تمرکز ویژه بر جامعه و توسعه پایدار آن مورد توجه قرار دهد.
مطالعات متعدد [
۱۴۱,
۱۴۲,
۱۴۳] بر اهمیت حیاتی توسعه استراتژیهای مؤثر برای تابآوری و سازگاری تأکید میکند. گام اولیه در این فرآیند شامل شناسایی تمام خطرات بالقوه در یک منطقه معین، از جمله اثرات آنها و عناصر در معرض خطر، برای شناسایی آسیب پذیرترین مناطق است. [
۱۳۹,
۱۴۴]. روشهای مختلفی برای ارزیابی آسیبپذیری در برابر خطرات در مناطق روستایی، با رویکردهای مبتنی بر شاخص که معمولاً برای سادهسازی جمعآوری و مقایسه دادهها استفاده میشود و بینشهای ارزشمندی ارائه میدهد، استفاده میشود. [
۱۴۴]. به عنوان مثال، کپس و همکاران. [
۹۳] مطالعه خود را بر ارزیابی آسیبپذیری فیزیکی و اجتماعی در برابر خطرات متعدد در شهرداری آلپ فرانسه، با استفاده از روششناسی مبتنی بر شاخص متمرکز کردند. این رویکرد شامل شناسایی خطرات مربوطه مانند جریانهای زباله، لغزشهای کم عمق، و طغیان رودخانهها، اتخاذ دیدگاه چند خطر برای حمایت از تصمیمگیری و تلاشهای کاهش خطر بود. متعاقباً شاخصهای آسیبپذیری مشخص شد و نقشه شاخص آسیبپذیری اجتماعی حاصل با نقشههای خطر ترکیب شد تا نقشههای مواجهه با آسیبپذیری اجتماعی به دست آید. این فرآیند شناسایی مناطق کانونی را تسهیل کرد، جایی که بافت اجتماعی میتوانست پیامدهای رویدادهای بالقوه خطرناک را تشدید کند. این تحقیق همچنین ماهیت کیفی اندازهگیریهای آسیبپذیری و مقدار قابلتوجهی از دادههای مورد نیاز برای عملکرد آنها را برجسته میکند.
در مقابل، Frigerio و همکاران. [
۱۴۵] مطالعه خود را بر ارزیابی آسیبپذیری اجتماعی تنها در برابر خطرات لرزهای در ایتالیا از طریق یک چارچوب چند رشتهای که ابعاد فیزیکی (خطر زلزله) و انسانی (آسیبپذیری اجتماعی) را ادغام میکند، متمرکز کردند. آنها با استفاده از یک رویکرد مبتنی بر GIS، شاخصهای آسیبپذیری اجتماعی را برای شناسایی مناطق با سطوح بالای خطر لرزهای و آسیبپذیری اجتماعی ساختند و نقشهبرداری کردند و اطلاعات ارزشمندی را برای استراتژیهای کاهش خطر، مدیریت اضطراری و برنامهریزی سرزمینی ارائه کردند. این مطالعه بر اهمیت ادغام مطالعات آسیبپذیری اجتماعی در سیاستهای کاهش خطر بلایا، بهویژه در مناطق مستعد خطرات طبیعی مانند زلزله تأکید میکند. به طور مشابه، اولیویرا و همکاران. [
۱۴۶] با هدف ارائه ابزارهای عملی و عملیاتی برای فرآیندهای تصمیم گیری در مدیریت آتش سوزی. آنها یک چارچوب جامع برای ارزیابی و نقشهبرداری آسیبپذیری آتشسوزی در اروپای مدیترانه، ارزیابی قرار گرفتن در معرض، حساسیت و ظرفیت مقابلهای به عنوان مؤلفههای اصلی آسیبپذیری ایجاد کردند. این مطالعه دادههای مربوط به تراکم جمعیت، انواع سوخت، موقعیت مناطق حفاظتشده، زیرساختهای جادهای و فعالیتهای نظارتی را برای ایجاد شاخصهای ترکیبی ادغام کرد. علاوه بر این، این مطالعه بر اهمیت یکپارچهسازی بازخورد از کاربران نهایی و ذینفعان برای اطمینان از کاربرد عملیاتی چارچوب ارزیابی آسیبپذیری تأکید کرد.
در سالهای اخیر، Chas-Amil و همکاران. [
۱۴۷] آسیبپذیری را در زمینه آتشسوزیهای جنگلی در گالیسیا، اسپانیا، با استفاده از رویکرد خطر از مکان مورد مطالعه قرار داد. [
۱۴۰] برای تعیین کمیت تفاوتها در آسیبپذیری اجتماعی در بین شهرداریها. این شامل ایجاد یک شاخص آسیب پذیری اجتماعی (SoVI) از مجموعه ای از متغیرها مانند وضعیت اجتماعی-اقتصادی، جمعیت وابسته به اجتماعی، ویژگی های واحد خانوار، آموزش، خدمات بهداشتی، و مؤسسات فرهنگی-اجتماعی است. این مطالعه دادههای تاریخی در مورد رویدادهای آتشسوزی جنگلی را برای تجزیه و تحلیل و نقشهبرداری همزمانی فضایی آسیبپذیری اجتماعی و خطر آتشسوزی با هدف شناسایی مناطقی برای بهبود آمادگی و افزایش انعطافپذیری اجتماعی در برابر آتشسوزیها ترکیب کرد.
همانطور که مشاهده شد، مطالعات بررسی شده بر ماهیت پیچیده ارزیابیهای آسیبپذیری تأکید میکنند و بر اهمیت بهکارگیری استراتژیهای جامع برای تابآوری و سازگاری با خطرات مختلف تأکید میکنند. محققان از طریق ادغام چارچوبهای چند رشتهای، روشهای مبتنی بر شاخص و رویکردهای مبتنی بر GIS، آسیبپذیریها را در زمینههای مختلف به خوبی شناسایی و ترسیم کردهاند. این نه تنها به فرآیندهای تصمیمگیری مؤثر کمک میکند، بلکه ضرورت گنجاندن ملاحظات آسیبپذیری اجتماعی را در سیاستهای کاهش خطر بلایا برجسته میکند. با این حال، نیاز حیاتی به اذعان به کاربرد بالقوه رویکردهای چند خطر، به ویژه با توجه به رویدادهایی مانند موج گرما و خشکسالی، که می تواند اثرات آتش سوزی های جنگلی را تقویت کند، وجود دارد.
۷٫ نتیجه گیری
یافته های این بررسی بر اهمیت حیاتی پرداختن به خطرات چند خطر، به ویژه در جوامع خالی از سکنه، به عنوان یک کار چالش برانگیز اما حیاتی تاکید می کند. اتخاذ یک رویکرد چند خطر برای توسعه یک درک جامع از وضعیت کلی در یک منطقه بسیار مهم است. تجزیه و تحلیل فعل و انفعالات بین امواج گرما، خشکسالی و آتش سوزی های جنگلی امکان ارزیابی دقیق تری از تهدید ترکیبی و اثرات بالقوه آن بر جوامع و اکوسیستم ها را فراهم می کند.
اثرات نامطلوب این رویدادها از تنش حرارتی و کمبود آب تا به خطر افتادن کیفیت هوا و خاک متغیر است. این رویدادها سلامت انسان، تنوع زیستی و اقتصاد را تهدید می کند و میراث فرهنگی و بافت اجتماعی مناطق روستایی را تضعیف می کند. جوامع روستایی که در حال کاهش جمعیت هستند، با آسیب پذیری شدیدی روبرو هستند و به نقطه بحرانی می رسند که تداوم و هویت فرهنگی آنها را به خطر می اندازد. خروج جمعیت از این مناطق به طور قابل توجهی بر چشم انداز فرهنگی، به ویژه حفظ میراث ساخته شده با ارزش فرهنگی، تاریخی و معماری قابل توجهی تأثیر می گذارد. حفظ میراث ساختهشده و ادغام اجتماعی ساکنان باقیمانده نگرانیهای اصلی در این مناطق است، که نیازمند رویکردهای کلنگر برای رسیدگی به کمبود منابع، زوال اقتصادی، و انزوای اجتماعی است و آنها را به شدت در معرض خطرات خارجی قرار میدهد.
درک روابط پیچیده بین این خطرات با توجه به پتانسیل آنها برای عمل به عنوان تقویت کننده خطر ضروری است. تغییرات اقلیمی احتمالاً این تعاملات را در آینده تشدید خواهد کرد و بر ضرورت راهبردهای کاهش موثر و سازگاری تاکید می کند. از این رو، درک تعاملات پیچیده بین این خطرات تخصیص بهتر منابع را برای آمادگی، پاسخ و بازیابی تسهیل میکند و بر تابآوری جامعه تأثیر مثبت میگذارد.
در نهایت، این بررسی ادبیات به عنوان یک اکتشاف اساسی عمل میکند و نیاز فوری به تحقیقات بیشتر و توسعه استراتژیهای هدفمند برای رسیدگی به طیف وسیعی از چالشهای جوامع آسیبپذیر روستایی در زمینه افزایش خطرات آب و هوایی را برجسته میکند.