بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی
بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی را از Urbanity.ir بخواهید
Friday, 24 May , 2024
امروز : جمعه, ۴ خرداد , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 6064
  پرینتخانه » مقالات تاریخ انتشار : 01 فوریه 2024 - 3:30 | 10 بازدید | ارسال توسط :

علوم شهری | متن کامل رایگان

۱٫ معرفی شهرنشینی سریع و روند مهاجرت جهانی از روستا به شهر منجر به افزایش تمرکز بر شهرهای هوشمند (SCs) در سراسر جهان شده است. SCها به عنوان محیط های شهری از نظر فناوری پیشرفته و پایدار تصور می شوند که از راه حل های نوآورانه و مشارکت شهروندان برای بهبود کیفیت زندگی و رسیدگی […]

علوم شهری |  متن کامل رایگان


۱٫ معرفی

شهرنشینی سریع و روند مهاجرت جهانی از روستا به شهر منجر به افزایش تمرکز بر شهرهای هوشمند (SCs) در سراسر جهان شده است. SCها به عنوان محیط های شهری از نظر فناوری پیشرفته و پایدار تصور می شوند که از راه حل های نوآورانه و مشارکت شهروندان برای بهبود کیفیت زندگی و رسیدگی به چالش های شهری استفاده می کنند. [۱]. دولت‌ها مایلند شهرهای خود را به مناطق مرکزی تبدیل کنند تا اقتصاد خود را متنوع کنند و وابستگی خود را به بخش‌های سنتی کاهش دهند. [۲]. با این حال، توسعه SC ها بدون چالش نیست. تصمیم گیرندگان و رهبران توسعه شهری باید به مسائل پیچیده و چند رشته ای بپردازند. بنابراین درک و غلبه بر موانع مانع پیشرفت مناطق هوشمند شهری مهم است [۳]. برای این منظور، نهادهای دولتی در حال اجرای طرح‌های جامع برای تقویت رشد و توسعه SCها هستند.
در این زمینه، این مطالعه با هدف بررسی و ارزیابی موانع مانع توسعه SC است. با انجام یک بررسی ادبیات گسترده، ما ۱۲ مانع اصلی را که به طور گسترده در زمینه توسعه SC مورد بحث قرار گرفته اند، شناسایی می کنیم. این موانع شامل مشکلات فنی، کمبود زیرساخت، هزینه های بالا، نگرانی های امنیتی و حفظ حریم خصوصی و عدم برنامه ریزی هماهنگ و غیره می شود. برای به دست آوردن درک عمیق تر از روابط بین این موانع و علل و اثرات اساسی آنها، ما از رویکرد آزمایشی و ارزیابی آزمایشگاهی تصمیم گیری (DEMATEL) پیروی می کنیم. این رویکرد به ما این امکان را می دهد که شبکه پیچیده اتصالات بین موانع را بر اساس نظرات متخصصان در زمینه SC مدلسازی و تحلیل کنیم. [۴,۵].

انتظار می رود یافته های این تحقیق بینش های ارزشمندی را برای تصمیم گیرندگان درگیر در توسعه SC ارائه دهد. با روشن کردن موانع و ارتباط آنها، این مطالعه با هدف تجهیز تصمیم گیرندگان به بینش های مهم برای کمک به آنها برای غلبه بر این چالش ها با موفقیت انجام می شود. تاکید بر راه حل های فنی، توسعه زیرساخت ها، برنامه ریزی استراتژیک و اقدامات امنیت سایبری می تواند به طور موثر موانع شناسایی شده را برطرف کند. علاوه بر این، ارزیابی منظم دینامیک های مانع در حال تغییر، اجرای اقدامات تطبیقی ​​را ممکن می سازد. این مطالعه با تجزیه و تحلیل جامع موانع توسعه SC با استفاده از رویکرد DEMATEL به مجموعه دانش موجود کمک می کند. نتایج مدل ارزشمندی را به تصمیم گیرندگان ارائه می دهد که می تواند تلاش های استراتژیک آنها را برای تقویت توسعه SC و غلبه بر چالش هایی که ذینفعان مختلف با آن مواجه هستند، آگاه کند. با استفاده از پتانسیل SCها، می‌توانیم در جهت ایجاد محیط‌های شهری پایدار، از نظر فناوری پیشرفته و فراگیر کار کنیم.

۲٫ بررسی ادبیات

۲٫۱٫ موانع توسعه SC

مفهوم SCها کاملاً جدید است. با این حال، پیگیری نوآوری همیشه یک تمرکز برجسته برای مناطق شهری و مدیریت شهری بوده است. [۶,۷,۸,۹]. به شهرها اغلب منابع و استقلال قابل توجهی برای پیگیری و اجرای ابتکارات زیست‌محیطی و زیرساختی داده می‌شود و شهرها را به قطب‌های بالقوه‌ای برای نوآوری‌های نوآورانه تبدیل می‌کند. این در چندین حوزه مانند مهاجرت، انرژی و امور مالی نشان داده شده است [۱۰,۱۱,۱۲,۱۳]. در حالی که شرکت‌های بخش عمومی، مانند ادارات شهرداری، ممکن است سود و رقابت در بازار را در اولویت قرار ندهند، دنبال کردن خدمات کارآمد و باکیفیت که انتظارات کاربران (یعنی ساکنان) را برآورده می‌کند، نوآوری را به یک تلاش مهم تبدیل می‌کند. [۱۴].
عوامل بسیاری با عملکرد مبتکرانه مناطق شهری مرتبط هستند و ملاحظات حیاتی برای پیشرفت SCها هستند. یکی از مهمترین عوامل موثر بر نوآوری در سطح شهرداری، اندازه جمعیت یک شهر است. استدلال‌های مختلف از این ایده حمایت می‌کنند که شهرهای بزرگ به احتمال زیاد سطوح بالاتری از نوآوری را نشان می‌دهند. اولاً، آنها معمولاً منابع بیشتری دارند، مانند نیروی کار مجهز با تخصص پیشرفته [۱۵]. مناطق کلان شهر اغلب شامل انبوهی از بازیگران اجتماعی-اقتصادی و اکوسیستم های پیچیده است که ممکن است فضایی را برای نوآوری ایجاد کند. [۱۶]. افزایش اندازه جمعیت نیز با افزایش نیاز به افزایش خدمات مرتبط است [۱۷,۱۸,۱۹]. مناطق شهری اغلب برای ارائه خدمات مؤثر به جمعیت قابل توجهی از افراد با نیازها و ترجیحات متفاوت با موانعی روبرو هستند. انطباق با عوامل خارجی، مانند تقاضاهای اجتماعی یا اقتصادی، می تواند خلاقیت را تقویت کند.
صرف نظر از ابعاد دقیق شهر، رشد جمعیت نیز به شدت با نوآوری مرتبط است [۸,۹]. افزایش جمعیت مستلزم اجرای خدمات کارآمدتر برای پاسخگویی به تقاضای فزاینده است. رشد مسکونی و زیرساختی حاصل فرصت هایی را برای کشف فناوری ها و شیوه های جدید ارائه می دهد. در نتیجه، این مناطق شهری تازه ایجاد شده به عنوان زمینه های آزمایشی برای نوآوری عمل می کنند.
ویژگی‌های اجتماعی-اقتصادی و حرفه‌ای ساکنان به عنوان عوامل مؤثر بر نوآوری در دولت‌های محلی در نظر گرفته می‌شوند. [۲۰,۲۱,۲۲]. ویژگی های اجتماعی-اقتصادی ممکن است به عنوان شاخصی از منابع در دسترس جوامع عمل کند. علاوه بر این، یک جمعیت ثروتمند و تحصیلکرده می تواند نشان دهنده نیاز شدید به خدمات برتر باشد و شهرداری ها را وادار به مشارکت در سطوح بالاتری از نوآوری کند. [۱۴]. بر اساس تحقیقات اخیر که نوآوری شهرهای کانادا را مورد بررسی قرار می دهد، شهرداری هایی با سطوح بالاتر ثروت، که با درآمد حاصل از کار بالاتر و رشد اقتصادی قابل توجه مشخص می شود، تمایل به نشان دادن سطوح بیشتری از نوآوری دارند. [۲۳]. اگرچه هیچ ارتباطی بین نابرابری اقتصادی و نوآوری مشاهده نشد، اما مشخص شد که نرخ اشتغال و نسبت جمعیت شاغل در بخش‌های علم، تجارت، هنر و سلامت به طور مثبت با نوآوری مرتبط است. در مقابل، نشان داده شد که اشتغال در بخش‌های اولیه و صنعتی تأثیر مخربی بر نوآوری دارد [۲۳].
یکی از دلایل مکرر ذکر شده برای ماهیت مبتکرانه مناطق شهری، نزدیکی عوامل اقتصادی و مؤسسات تحقیقاتی است که ایجاد و انتشار اطلاعات را تسهیل می کند. [۱۵]. مدل مارپیچ سه‌گانه یک چارچوب مفهومی است که تولید نوآوری را از طریق تعاملات مشترک بین دولت، صنعت و دانشگاه نشان می‌دهد. [۲۴,۲۵]. به طور سنتی، مشارکت عمومی و خصوصی شکل غالب همکاری در یک جامعه صنعتی بود. با این حال، با رشد بخش خدمات و کاهش صنعت تولید، نقش دانشگاه ها در ایجاد نوآوری به طور فزاینده ای قابل توجه شده است. این را مطالعات موردی متعددی که در اروپا، ایالات متحده و آمریکای جنوبی انجام شده است، نشان می دهد [۲۶]. دانشگاه ها نیز در چارچوب SC ها نقش قابل توجهی دارند [۲۷]. علاوه بر نقش آنها به عنوان منابع اطلاعاتی و تسهیل کننده برای شرکت های نوپا [۲۸]دانشگاه ها به عنوان واسطه و دروازه بان دانش عمل می کنند [۲۷]. این شامل تسهیل مدیریت دانش بین سازمان ها و دولت های محلی است. ترویج مشارکت بسیاری از سهامداران، از جمله مردم؛ و تسهیل انتقال اطلاعات در سراسر شبکه های موجودیت ها. در نتیجه، دانشگاه ها به عنوان یک مؤلفه اساسی اقتصادهای شهری دانش محور در نظر گرفته می شوند که امکان توسعه SC ها را فراهم می کند.
نزدیکی جغرافیایی بین بازیگران مختلف اجتماعی-اقتصادی به طور کلی در زمینه نوآوری قابل توجه است. [۲۹]. محققان معتقدند که مناطق پرجمعیت شهری با فواصل فیزیکی کوتاه‌تر برای تسهیل ارتباطات و انتشار اطلاعات مفید هستند. [۳۰,۳۱,۳۲]. در حالی که توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات ضرورت مجاورت جغرافیایی برای خلاقیت و یادگیری را کاهش داده است، چنین نزدیکی به ویژه برای تسهیل انتقال دانش ضمنی ضروری است. [۳۳]. نزدیکی فیزیکی شکل‌گیری شبکه‌هایی را تسهیل می‌کند که درجه قابل توجهی از اعتماد را نشان می‌دهند و همکاری قوی را از طریق ارتباطات نزدیک و قوی تقویت می‌کنند. [۳۴]. این شبکه ها برای تبادل اطلاعات پیچیده سودمند هستند [۳۵]، تلاش های مشترک و احتمالاً خلاقیت پیشگامانه [۳۶]. علاوه بر این، شایان ذکر است که مناطق شهری پرجمعیت نشان داده شده است که از نظر تولید و توزیع محصولات و خدمات صرفه جویی در مقیاس را نشان می دهند. [۳۷,۳۸]. در مناطق شهری پرمسکونت، هزینه ارائه خدمات ضروری مانند آموزش، مسکن و آب می تواند ۳۰ تا ۵۰ درصد کمتر از مناطق کم تراکم باشد. [۳۹].
هدف این مطالعه بررسی و ارزیابی موانع مانع توسعه SC است. یک مرور ادبیات جامع برای تعیین موانعی که بر توسعه SCها تأثیر می گذارد، انجام شد. فرآیند بررسی شامل مطالعات تحقیقاتی منتشر شده بین سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۲۲ بود که از پایگاه‌های اطلاعاتی دانشگاهی تهیه شده بود. فرآیند با شناسایی مطالعات مربوطه آغاز شد. نویسندگان یک جستجوی ادبیات جامع برای شناسایی آثار علمی مرتبط با موضوع SCs انجام دادند. سپس، مطالعات کشف شده برای حذف موارد غیر مرتبط با موضوع مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از آن، داده ها از مطالعات انتخاب شده، از جمله موانعی که بر توسعه SC تأثیر گذاشت، استخراج شد. داده‌های جمع‌آوری‌شده از مطالعات پژوهشی منتخب برای استخراج دوازده مانع رایج که بر SCها تأثیر می‌گذارند، سنتز شدند. میز ۱.

۲٫۲٫ تصمیم گیری چند معیاره در SCs

تصمیم گیری چند معیاره (MCDM) یک رویکرد به خوبی شناخته شده است که شامل ارزیابی چندین گزینه بالقوه و در نظر گرفتن چندین معیار رقابتی برای رسیدن به یک تصمیم است. MCDM به طور گسترده مورد بررسی قرار گرفته است، و [۷۶] یک بحث جامع در مورد بسیاری از رویکردهای برجسته MCDM و حوزه های کاربردی مربوطه آنها ارائه می دهد. مثلاً در تحقیقات خود اوزکایا و اردین [۷۷] چندین جنبه از شهرهای خاص در سراسر جهان مانند حمل و نقل، زندگی هوشمند و حکمرانی هوشمند را ارزیابی کرد. هدف این ارزیابی ارزیابی ویژگی هایی بود که به توسعه شهرهای هوشمندتر و قابل کنترل تر کمک می کند. معیارها با استفاده از فرآیند شبکه تحلیلی (ANP) و تکنیک اولویت سفارش بر اساس شباهت به راه حل ایده آل (TOPSIS) ارزیابی و اولویت بندی شدند. فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) برای ارزیابی و رتبه بندی عوامل کلیدی که به طور قابل توجهی بر سیستم های حمل و نقل SC ها تأثیر می گذارد، استفاده شد. این شاخص ها شامل تراکم، آلودگی، ایمنی و کاهش تصادفات است [۷۸].
زمینه حمل و نقل به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است، به ویژه از نظر استفاده از روش های MCDM برای ارزیابی کیفیت زیرساخت های حمل و نقل. [۷۹,۸۰,۸۱,۸۲]. فاروق و همکاران [۸۳] از AHP با داده های سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) برای تعیین انتخاب بهینه ترانزیت استفاده کرد. محققان علاوه بر استفاده از بهترین بدترین روش (BWM) و رویکرد PROMETHEE II [84] از داده های GIS و تجزیه و تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها (SWOT) برای تعیین حالت بهینه حمل و نقل در پیشاور استفاده کرده اند.
در تحقیقات قبلی، AHP اغلب برای رسیدگی به مشکلات پیچیده تصمیم گیری که شامل چندین معیار است، استفاده شده است. مفهوم SC مستلزم مشارکت ساکنان، دولت های محلی و سایر ذینفعان است. به منظور تخصیص کارآمد منابع و ارائه خدمات مؤثر به مردم، تصمیم گیرندگان دولت محلی اجرای یک سیستم خدمات محصول SC را در اولویت قرار می دهند. [۸۵]. در زمینه تصمیم‌گیری، AHP و TOPSIS روش‌های پرکاربردی هستند. AHP برای تعیین اهمیت نسبی هر معیار استفاده می شود و TOPSIS سپس از این وزن ها برای رتبه بندی گزینه های موجود استفاده می کند. [۸۶]. AHP شامل تجزیه مسائل به یک ساختار سلسله مراتبی از معیارها و گزینه ها است. پس از آن، وزن برای هر جایگزین در این چارچوب تعیین می شود. TOPSIS فاصله بین هر گزینه، پاسخ ایده آل و راه حل ایده آل منفی (NIS) را تعیین می کند. هدف این رویکرد شناسایی گزینه‌ای است که نزدیکترین راه‌حل ایده‌آل را دارد و در عین حال دورترین گزینه را از راه‌حل غیر کامل دارد.
روش‌شناسی‌های متعددی ممکن است برای تعیین اهمیت شاخص‌های پایدار، مانند AHP فازی و تحلیل پوششی داده‌ها (DEA) استفاده شود. گالیاردی و همکاران [۸۷] و لازاریو و روسیا [۸۸] از منطق فازی برای تعیین وزن های مربوطه اختصاص داده شده به هر متریک پایدار استفاده کرد. لی و همکاران [۸۹] در تحقیق خود از روش مطالعه چند موردی استفاده کردند و استفاده از یک استراتژی یکپارچه را برای انتخاب شاخص های پایدار مناسب برای ایجاد یک SC پیشنهاد کردند. لومباردی و همکاران [۹۰] از ANP به عنوان یک تکنیک مدل سازی برای ارزیابی عملکرد SC استفاده کرد. Auci و همکاران [۹۱] از یک تابع مرزی تصادفی برای بهینه سازی تابع خروجی، یعنی بهره وری شهری یا بهره وری شهری استفاده کرد. از امتیاز کارایی برای رتبه بندی شهرهای اروپایی استفاده شد. لی و همکاران [۹۲,۹۳] از AHP و DEA فازی یکپارچه برای تعیین کارایی نسبی سیستم‌های انرژی هیدروژن استفاده کرد. MCDM به طور کلی می تواند هر مشکل تصمیم گیری را با معیارهای متعدد مانند هزینه، سود، ریسک و عملکرد حل کند. [۹۴,۹۵,۹۶,۹۷]. هانین و همکاران با نشان دادن این موضوع. [۹۸] یک رویکرد فازی شهودی برای ارزیابی توسعه SC در کشورهای در حال توسعه، به ویژه با تمرکز بر زمینه مراکش ارائه کرد. مطالعه آنها به چالش های منحصر به فرد کشورهای در حال توسعه می پردازد و بینش هایی را در مورد ارزیابی طرح های SC ارائه می دهد. این مقاله به درک ما از روش‌های ارزیابی کمک می‌کند و برای سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان شهری در زمینه‌های مشابه راهنمایی می‌کند. این مطالعات بینش های ارزشمندی را در مورد موانعی که مانع توسعه SC ها می شوند، ارائه می دهد. روش‌های MCDM برای بررسی این موانع مفید هستند، زیرا می‌توانند به شناسایی و اولویت‌بندی بحرانی‌ترین موانع کمک کنند و سپس می‌توان راهبردهای مقابله‌ای برای غلبه بر آنها را توسعه داد.
این مطالعه از رویکرد DEMATEL برای مدل سازی ساختار علت و معلولی موانع استخراج شده برای توسعه SC پیروی می کند.میز ۱) در چارچوبی قابل فهم و منظم. فرآیند مدل سازی با شناسایی موانع شروع می شود (میز ۱) و سپس تجزیه و تحلیل روابط بین آنها بر اساس داده های ورودی از کارشناسان در SCs. موانع بر اساس نقش علت و معلولی آنها در توسعه SC طبقه بندی می شوند. بخش بعدی توضیح جامعی در مورد مواد مورد استفاده و فرآیندهای درگیر در پیروی از رویکرد DEMATEL برای دستیابی به هدف تحقیق ارائه می دهد.

۳٫ مواد و روشها

هدف این تحقیق بررسی و ارزیابی موانعی است که مانع توسعه SC می شود. در مجموع دوازده مانع از طریق بررسی گسترده منابع علمی مرتبط شناسایی شد. این موانع به طور جامع تدوین و ارائه شد میز ۱. اهداف تحقیق از طریق پیروی از رویکرد DEMATEL، که شامل تجزیه و تحلیل و تبدیل مدل موانع به یک نمودار قابل درک از شبکه اتصالات بین موانع است، انجام می شود. این با بررسی پیوندهای علی بین موانع به دست می آید. برای جمع‌آوری داده‌های لازم در طول فرآیند مدل‌سازی، با استفاده از موانع استخراج‌شده، یک پرسشنامه ابداع شد.۱۱۲) و فهرست شده در میز ۱. هیئتی متشکل از ۱۰ متخصص در SC (جدول A1، پیوست اول) تأثیر هر یک از موانع را بر سایر موانع ارزیابی کرد. ارزیابی با استفاده از یک مقیاس از پیش تعیین شده و به صورت زوجی تا زمانی که همه جفت‌های بالقوه ارزیابی شدند انجام شد. داده های جمع آوری شده به عنوان ورودی در رویکرد مدل سازی DEMATEL استفاده شد. روش DEMATEL موانع را به خوشه‌های علت و معلولی طبقه‌بندی کرد و پیوندهای علّی، وزن‌های اهمیت نسبی و رتبه‌های آنها را آشکار کرد. فرآیند رویکرد DEMATEL، نشان داده شده در شکل ۱، متشکل از یک دنباله از هفت فاز [۹۷,۹۹].
اولین مرحله شامل ساخت ماتریس تأثیر مستقیم گروه بود ز، که مستلزم ارزیابی ارتباطات بین مجموعه ای از n موانع ب = {ب۱، ب۲,…, بn}. کارشناسان به عنوان E = {E1، E2,…, Eل} روابط بین موانع مورد مطالعه را ارزیابی کرد. این کارشناسان وظیفه داشتند میزان تأثیر مستقیم مانع را نشان دهند بمن روی مانع بj جفت با استفاده از مقیاس ذکر شده در جدول ۲.
ماتریکس ز ک = z من j ک n × n بیانگر نظرات کارشناسان است Ek=1 به Ek=l در مورد تاثیر مستقیم مانع بمن بر بj. متعاقباً، ارزیابی‌های تأثیر متفاوت هر متخصص شرکت‌کننده، بر اساس مقیاس مقایسه در جدول ۲، برای تشکیل یک ماتریس تأثیر مستقیم گروهی ادغام شدند ز = z من j n × n ، همانطور که در رابطه (۱) تعیین می شود.

z من j = ۱ ل ک = ۱ ل z من j ک . من . j = ۱ ، ۲ ، . . . ، n

مرحله دوم یافتن ماتریس تأثیر مستقیم نرمال شده بود ایکس با استفاده از ماتریس تأثیر مستقیم گروه ز در مرحله اول محاسبه می شود. ماتریس نفوذ مستقیم نرمال شده ایکس، نشان داده شده است ایکس = ایکس من j n × n ، با استفاده از معادلات (۲) و (۳) به دست آمد. تمام عناصر موجود در مجموعه ایکس به شرط پایبند باشید ۰ ایکس من j ۱ ، ۰ j = ۱ n ایکس من j ۱ ، و حداقل یکی من به طوری که j = ۱ n z من j س .

س = متر آ ایکس حداکثر ۱ من n j = ۱ n z من j ، . حداکثر ۱ من n من = ۱ n z من j

در مرحله سوم روش، ماتریس تأثیر کل تی با استفاده از ماتریس نفوذ مستقیم نرمال شده محاسبه شد ایکس در مرحله قبل ایجاد شد. محاسبه ماتریس تأثیر کل تی، نشان داده شده است تی = تی من j n × n ، با استفاده از رابطه (۴) انجام شد.

تی = ایکس + ایکس ۲ + ایکس ۳ + + ایکس ساعت = ایکس من ایکس ۱ w ساعت ه n ساعت ،

جایی که من ماتریس هویت است.

در مرحله چهارم از روش، مجموع سطرها و ستون ها با استفاده از ماتریس تأثیر کل محاسبه شد. تی در مرحله سوم ایجاد شد. این فرآیند شامل تعیین بردارها بود آر و سی، نشان دهنده جمع سطرها و ستون ها در ماتریس است تی. این امر به ترتیب با استفاده از معادلات (۵) و (۶) به دست آمد.

آر = r من n × ۱ = j = ۱ n تی من j ۱ × n تی

سی = ج j ۱ × n = من = ۱ n تی من j ۱ × n تی ،

جایی که rمن: منهفتم مجموع ردیف در ماتریس تی نشان دهنده اثرات ناشی از مانع است بمن به موانع دیگر، و جj: jهفتم جمع ستون در ماتریس تی نشان دهنده اثرات آن مانع است بمن از موانع دیگر دریافت می کند.

پس از آن، اجازه دهید من = j، جایی که من و j عناصر مجموعه {۱، ۲، …، n}. بردار روی محور افقی که به صورت (آر + سی) و با اشاره به برجستگی موانع، و بردار روی محور عمودی، با علامت (آرسی) و با اشاره به روابط آنها محاسبه شد. بردار (آر + سی) سطح اهمیت موانع درون سیستم را نشان می دهد. بزرگتر (آر + سی) مقدار نشان دهنده ارتباط قوی تر با سایر موانع است، در حالی که مقدار (آر + سی) ارزش ارتباط ضعیف تری با سایر موانع را نشان می دهد. بردار (آرسی) اطلاعاتی در مورد روابط بین موانع ارائه می دهد. از یک طرف، اگر (rمنجمن) ارزش مثبت است، مانع بمن به عنوان یک مانع توزیع کننده شناخته می شود. سپس به گروه علت دسته بندی می شود زیرا بر سایر موانع درون سیستم تأثیر می گذارد. از سوی دیگر، اگر (rمنجمن) یک مقدار منفی یعنی مانع را به دست می دهد بمن به عنوان یک مانع گیرنده تعیین می شود و تحت گروه اثر طبقه بندی می شود زیرا سایر موانع درون سیستم بر آن تأثیر می گذارد.

پس از آن، اهمیت نسبی هر مانع با محاسبه وزن تعیین شد اوهj هر مانع از طریق استفاده از آن + سی) و (آرسی) مقادیر، که به ترتیب برجستگی و رابطه را نشان می دهند، همانطور که در رابطه (۷) نشان داده شده است. پس از آن، هر وزن کشف شده با استفاده از رابطه (۸) نرمال شد و سپس به ترتیب رتبه بندی شد.

اوه j = r j + ج j ۲ + r j ج j ۲

اوه ' j = اوه j j = ۱ n اوه j

در مرحله پنجم از روش، مقدار آستانه آ برای تمایز بین تأثیرات ناچیز و قابل توجه روابط مانع در داخل ماتریس تی مشخص شد. مقادیر در ماتریس تی که کمتر از آ ناچیز تلقی می شدند، در حالی که مقادیر بزرگتر یا مساوی با آ به عنوان تأثیرات مهم در نظر گرفته شدند. نمودار طبقه بندی هویت علت و معلولی (CEICC) و نمودار روابط علی DEMATEL (CRD) تنها از تأثیرات قوی استفاده می کنند. به طور معمول، تعیین آ به قضاوت تصمیم گیرنده در شناسایی همه موانع سیستم بستگی دارد. این مقدار آستانه ممکن است به طور مکرر اصلاح شود تا زمانی که یک CEICC و DEMATEL CRD رضایت بخش ایجاد شود. در این مطالعه مقدار آستانه آ با استفاده از رابطه (۹)، که شامل محاسبه مقدار میانگین همه مقادیر درون ماتریس است، تعیین شد. تیهمانطور که در معادله (۴) توضیح داده شده است.

آ = من = ۱ n j = ۱ n تی من j n ۲

CEICC در مرحله ششم این روش ترسیم شد. این نمودار بر اساس طبقه بندی هویت علت و معلولی موانع است که با استفاده از ماتریس تأثیر کل تعیین شده است. تی در مرحله سوم محاسبه می شود. مجموع سطرها و ستون های محاسبه شده از مرحله چهارم در قالب نمودار با استفاده از (آر + سی، آرسی) به عنوان مختصات. مقدار آستانه آ تعیین شده در مرحله پنجم در طول این فرآیند ترسیم در نظر گرفته شد.

در نهایت، DEMATEL CRD در مرحله هفتم با استفاده از CEICC و مقدار آستانه تعیین شده ایجاد شد. آ. این نمودار پیوندهای علت و معلولی بین موانع در سیستم را نشان می دهد. این بینش های ارزشمندی را برای تصمیم گیری در رابطه با رفع موانع توسعه SC ارائه می دهد.

۴٫ نتایج

در اولین گام از رویکرد DEMATEL، گروهی متشکل از ۱۰ متخصص تأثیرات مستقیم را در میان موانع توسعه SC ذکر شده در میز ۱. کارشناسان از مقیاس مشخص شده در استفاده کردند جدول ۲ برای ارزیابی های آنها بنابراین، در مجموع ده ماتریس تاثیر متمایز تولید شد که هر ماتریس از دیدگاه یک متخصص مربوطه مشتق شده و دیدگاه‌های منحصر به فرد آن‌ها را در بر می‌گیرد. پس از این، نظرات هر متخصص با محاسبه ماتریس تأثیر مستقیم گروه جمع‌آوری شد. ز با استفاده از معادله (۱)، همانطور که در نشان داده شده است جدول ۳.
در مرحله دوم رویکرد DEMATEL، ماتریس تأثیر مستقیم گروه ز (جدول ۳) برای تعیین ماتریس تأثیر مستقیم نرمال شده استفاده شد ایکس. این محاسبه با استفاده از معادلات (۲) و (۳) انجام شد. با توجه به رابطه (۳)، مجموع سطرها و ستون های ماتریس ز (جدول ۳) حداکثر مقدار ۳۲ را به دست آورد. این مقدار حداکثر برای عادی سازی هر مقدار در ماتریس استفاده شد. ز، همانطور که معادله (۲) توضیح می دهد. جدول ۴ ماتریس نفوذ مستقیم نرمال شده را نمایش می دهد ایکس به دست آمده از تجزیه و تحلیل
در مرحله سوم رویکرد DEMATEL، ماتریس نفوذ مستقیم نرمال شده است ایکس، نشان داده شده در جدول ۴، برای استخراج ماتریس تأثیر کل استفاده شد تی. این محاسبات شامل استفاده از معادله (۴) بود که به موجب آن یک ماتریس هویت با اندازه ۱۲ در این سناریو به کار گرفته شد. ماتریس تأثیر کل تی در نشان داده شده است جدول ۵.
در گام چهارم رویکرد DEMATEL، ماتریس تأثیر کل تی (جدول ۵) برای تعیین جمع بردارهای سطر و ستون استفاده شد آر و سی. این محاسبات با استفاده از معادلات (۵) و (۶) انجام شده است. متعاقبا، بردارهای (آر + سی) و (آرسی) برای تعیین اهمیت و ماهیت روابط بین موانع محاسبه شدند. سپس به ترتیب با استفاده از معادلات (۷) و (۸) اهمیت نسبی و وزن اهمیت نسبی نرمال شده برای هر مانع محاسبه شد که منجر به رتبه بندی موانع شد. داده ها در جدول ۶ نمایش نتایج محاسبات یافته های ارائه شده در جدول ۶ نشان می دهد که هفت مانع از دوازده مانع بررسی شده (یعنی B3، بی۵، بی۶، بی۷، بی۹، بی۱۱، و B12) در دسته موانع دیسپاچر قرار گرفت. این موانع به عنوان موانع علی توسعه SC شناسایی شدند. پنج مانع باقی مانده، B1، بی۲، بی۴، بی۸، و B10، به عنوان موانع گیرنده برای توسعه SC دسته بندی شدند. رتبه بندی موانع توسعه SC بر اساس وزن مربوط به نسبی آنها نیز در نشان داده شده است جدول ۶. داده های ارائه شده یک سیستم رتبه بندی را نشان می دهد که به موجب آن مانع B2 بالاترین درجه اهمیت را با رتبه ۱ به خود اختصاص داد. در مقابل، مانع B11 با رتبه ۱۲ در مورد توسعه SCها، کمترین سطح اهمیت را به خود اختصاص داد.
در مرحله پنجم از رویکرد DEMATEL، مقدار آستانه آ با استفاده از رابطه (۹) تعیین شد، در حالی که از رابطه (۴) برای تولید ماتریس تأثیر کل استفاده شد. تی، همانطور که در نشان داده شده است جدول ۵. نتیجه یک مقدار آستانه را به همراه داشت آ = ۰٫۱۹۵٫ بر اساس اطلاعات ارائه شده، مقادیر موجود در ماتریس تأثیر کل تی (جدول ۵) بزرگتر یا مساوی با آ سایه انداخته بودند این مقادیر سایه‌دار نشان‌دهنده روابط مانع با تأثیرات قابل توجهی است که باید در مدل نهایی در نظر گرفته شود.
در گام ششم رویکرد DEMATEL، موانع بر اساس روابط علت و معلولی طبقه‌بندی و با استفاده از مختصات نمایش داده شدند.آر + سی، آرسی) که در جدول ۶. این طبقه بندی در نشان داده شده است شکل ۲ به عنوان CEICC. نمودار به عنوان کمک بصری برای درک تقسیم بندی موانع توسعه SC عمل می کند. به طور خاص، نشان می دهد که هفت مانع، یعنی B3، بی۵، بی۶، بی۷، بی۹، بی۱۱، و B12، بالای محور قرار می گیرند، در حالی که پنج مانع دیگر، B1، بی۲، بی۴، بی۸، و B10، در زیر محور قرار دارند.
در نهایت، در گام هفتم رویکرد DEMATEL، تأثیرات قوی روابط مانع شناسایی و با سایه نشان داده شد. تی سلول های ماتریس در جدول ۵. اوزان اهمیت نسبی این موانع و رتبه های مربوط به آنها تعیین و ارائه شد جدول ۶. علاوه بر این، CEICC، به تصویر کشیده شده در شکل ۲، برای ایجاد DEMATEL CRD از موانع برای توسعه SCها، همانطور که در نشان داده شده است، استفاده شد. شکل ۳.

۵٫ بحث

یافته‌های حاصل از استفاده از رویکرد DEMATEL، بینش‌های ارزشمندی را برای حل مؤثر موانع اولیه‌ای که در ایجاد SCs با آن مواجه می‌شوند، ارائه می‌دهد. نمودار علی وجود چندین متغیر را نشان می دهد که تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم قابل توجهی را اعمال می کند. عوامل اصلی در ایجاد موانع عبارتند از مشکلات فنی، زیرساخت ناکافی، و هزینه های اجرایی بالا. این نتایج با سایر تحقیقاتی که بر چالش‌های مرتبط با پیاده‌سازی سیستم‌های هوشمند و زیرساخت‌های دیجیتال در صنایع مختلف از نظر فناوری و مالی تاکید کرده‌اند، همخوانی دارد. [۱۰۰,۱۰۱,۱۰۲]. نیاز به تاکید بیشتر بر توسعه فناوری های پیشرفته مناسب برای استفاده در SC ها و تقویت زیرساخت های اتصال در داخل مناطق شهری وجود دارد. دولت ها باید منابع قابل توجهی را برای ایجاد زیرساخت های فناوری اطلاعات جامع، از جمله سیستم های عمومی و پلت فرم های تخصصی متناسب با فعالیت های خاص اختصاص دهند.

موانع اولیه شناسایی شده مسائل امنیتی و حریم خصوصی و همچنین عدم برنامه ریزی هماهنگ بود. اتصال ذاتی در SC ها آسیب پذیری های امنیتی جدیدی را معرفی می کند که اجرای اقدامات حفاظتی پیشرفته را ضروری می کند. علاوه بر این، ارائه تضمین‌هایی به شهروندان در مورد استفاده اخلاقی از داده‌ها و حفاظت از حریم خصوصی آنها ضروری است. پیشرفت مداوم فناوری‌های نوظهور، مانند اینترنت اشیا، هوش مصنوعی و بلاک چین، نگرانی‌های مداومی را در مورد حفظ حریم خصوصی و امنیت ایجاد می‌کند. این امر اهمیت اجرای سیاست‌های جامع امنیت سایبری، ساختارهای انطباق و مکانیسم‌های نظارتی را برجسته می‌کند. مشارکت ذینفعان در مراحل اولیه برنامه ریزی یکپارچه برای هم افزایی موثر در بسیاری از حوزه ها ضروری است. درگیری‌های میان ادارات دولتی و فقدان همکاری نگرانی‌های دیرینه است.

نکته قابل توجه این است که فقدان هنجارها و قواعد تثبیت شده رابطه متقابلی با سایر موانع دارد و در عین حال بر آنها تأثیر می گذارد. فقدان قوانین تعیین شده مشکلاتی را در دستیابی به قابلیت همکاری ایجاد می کند، اما توسعه استانداردهای مناسب به بینش های به دست آمده از طریق اجرا و مشارکت فعال همه طرف های مرتبط متکی است. ماهیت چرخه ای اتصال بر رویکرد تکراری لازم برای توسعه تدریجی چارچوب ها برای ابتکارات SC تأکید دارد.

شکاف دانش و مهارت و فقدان آگاهی به عنوان اثرات نسبتاً جزئی شناسایی شد. با این وجود، در نظر گرفتن تأثیرات غیرمستقیم این متغیرها بر نتیجه کلی ضروری است. ایجاد سرمایه انسانی از طریق برنامه های آموزشی و آموزشی برای تضمین پایداری طولانی مدت پروژه های SC بسیار مهم است. افزایش دانش عمومی، به ویژه در مورد مزایای فناوری های نوظهور، برای تقویت مشارکت و پذیرش این فناوری ها ضروری است.

مدل‌های حاکمیت مشارکتی که مستلزم مشارکت افراد، نهادهای بخش خصوصی و سازمان‌های دولتی است، می‌تواند محدودیت‌های سیستم‌های مجزا را برطرف کرده و ادغام راه‌حل‌های متنوع را تسهیل کند. این مداخله در خدمت کاهش موانع مرتبط با هماهنگی ناکافی است. ایجاد انگیزه برای نوآوری، تحریک ایده‌های مردمی را از طریق تأمین مالی آزمایشی، هکاتون‌ها و شتاب‌دهنده‌های استارتاپی امکان‌پذیر می‌سازد. عمل درخواست نظر از طیف گسترده ای از افراد از طریق جمع سپاری در خدمت ارائه دیدگاه های تازه و متنوع است. با تسریع پیشرفت‌های تکنولوژیکی، اولویت‌بندی نیازهای عملیاتی و نگهداری مستمر زیرساخت‌های مستقر ضروری است. در نظر گرفتن هزینه های چرخه عمر در توسعه مدل های کسب و کار پایدار بسیار مهم است.

نیاز به ارزیابی ریسک فعال و اتخاذ چارچوب ها مشهود است. همه موانع به یک اندازه کاهش نمی یابند. اجرای مدیریت انتقال نیازمند اتخاذ یک رویکرد مرحله‌ای و ارزیابی مجدد دوره‌ای اولویت‌ها در پاسخ به پویایی‌ها و تأثیرات در حال تغییر موانع در طول زمان است. روابط منطقه‌ای و جهانی کسب دانش را از رویه‌های نمونه‌ای که در سایر نقاط جهان استفاده می‌شود، تسهیل می‌کند. هماهنگی استانداردها در سراسر مرزهای بین‌المللی بیشتر از دستیابی به قابلیت همکاری و صرفه‌جویی در مقیاس حمایت می‌کند. ایجاد شاخص های کلیدی عملکرد برای اندازه گیری پیشرفت و نتایج در تسهیل تعدیل روش ها در صورت لزوم بسیار مهم است. مقایسه و ارزیابی ابتکارات SC در داخل و بین کشورها نیز سودمند است. گنجاندن جنبه‌های کیفی، مانند زیست‌پذیری، رفاه اجتماعی، و پایداری محیطی، در فرآیند ارزیابی، یک نمای کلی از اثرات طرح‌های SC ارائه می‌دهد. روش‌های ارتباطی مؤثر برای مدیریت انتظارات، ترویج باز بودن در پروژه‌ها و کاهش خطرات مرتبط با اشتیاق اغراق‌آمیز نسبت به ایده‌های جدید ضروری است. داشتن چشم‌انداز بلندمدت، عزم سیاسی و پشتوانه مالی ثابت برای حفظ تلاش‌ها در مواجهه با مشکلات در بخش پیچیده انتقال بسیار مهم است.

بنابراین، اتخاذ یک رویکرد جامع برای مقابله موثر با انواع بسیاری از موانع شناسایی شده ضروری است. کاهش موانع علت ممکن است با اولویت‌بندی توسعه فناوری و زیرساخت و تخصیص منابع مالی تسهیل شود. همزمان، اجرای اقداماتی برای کاهش تأثیر موانع از طریق برنامه ریزی یکپارچه، پروتکل های امنیتی سختگیرانه و توسعه هنجارها و مقررات مشارکتی ضروری است. به طور همزمان، در نظر گرفتن ابعاد انسانی مهارت، دانش و آگاهی ممکن است تلاش‌ها را برای تقویت پایداری SCها افزایش دهد.

۶٫ نتیجه گیری

این مطالعه بینش های مهمی را در مورد موانع توسعه SC با استفاده از رویکرد DEMATEL کشف کرده است. با شناسایی و تجزیه و تحلیل روابط بین این موانع، درک جامعی از علل و اثرات اساسی آنها ارائه کرده ایم.

پیامدهای عملی این تحقیق دو گونه است. اول، یافته ها راهنمایی های ارزشمندی را برای تصمیم گیرندگان درگیر در توسعه SC ارائه می دهد. با شناخت و درک موانعی که شناسایی کرده ایم، سیاست گذاران، برنامه ریزان شهری و ذینفعان می توانند تصمیمات آگاهانه گرفته و استراتژی های هدفمند را توسعه دهند. این استراتژی‌ها می‌توانند چالش‌های خاص ناشی از زیرساخت‌های ناکافی، بودجه محدود، پیچیدگی‌های نظارتی و نگرانی‌های امنیت سایبری را برطرف کنند. دوم، این مطالعه بر نیاز به یک رویکرد جامع و یکپارچه برای غلبه بر این موانع تاکید می کند. تصمیم گیرندگان می توانند از بینش ما برای توسعه برنامه های جامع شامل راه حل های فنی، توسعه زیرساخت ها، برنامه ریزی استراتژیک و اقدامات قوی امنیت سایبری استفاده کنند. با انجام این کار، آنها می توانند چالش ها را مرور کنند و مزایای بالقوه طرح های SC را به حداکثر برسانند.

در حالی که این تحقیق به بینش‌های ارزشمندی کمک می‌کند، ضروری است که محدودیت‌های مطالعه را بپذیریم. اول، تجزیه و تحلیل بر اساس نظرات کارشناسان است، که ممکن است سوگیری های ذاتی را معرفی کند و تعمیم پذیری یافته های ما را محدود کند. دوم، این تحقیق در درجه اول بر شناسایی و تجزیه و تحلیل موانع تمرکز دارد، و فضایی را برای تحقیقات بیشتر در مورد راه حل های بالقوه و اثربخشی آنها باقی می گذارد. علاوه بر این، ماهیت زمینه خاص این مطالعه در هنگام اعمال یافته‌ها در مناطق مختلف جغرافیایی یا مراحل مختلف توسعه SC نیاز به بررسی دقیق دارد.

ما توصیه می کنیم چندین راه را برای رسیدگی به این محدودیت ها و تقویت تحقیقات آینده بررسی کنید. اول، انجام مطالعات تجربی و درگیر کردن ذینفعان مختلف به اعتبارسنجی و گسترش یافته‌ها کمک می‌کند. دوم، بررسی مدل‌های مالی نوآورانه، استفاده از فناوری‌های نوظهور و استراتژی‌های توسعه موفق SC در زمینه‌های مختلف، درک راه‌حل‌های عملی را افزایش می‌دهد. سوم، ارزیابی اثرات بلندمدت غلبه بر موانع و ارزیابی مقیاس پذیری ابتکارات موفق SC به پایگاه دانش گسترده تر کمک می کند.

این مطالعه از رویکرد DEMATEL به دلیل مزایای آن، از جمله توانایی آن در (الف) مقابله با علیت اجزای سیستم پیچیده، (ب) استفاده از عناصر عینی یک سیستم که می تواند به وضوح برای هدایت تجزیه و تحلیل تعریف شود، (ج) نشان می دهد، دنبال کرد. چگونه متغیرها و محدودیت ها بر یکدیگر تأثیر می گذارند، (د) ویژگی های سیستم پیچیده را با جزئیات نشان می دهد، و (ه) با علیت، قدرت مقایسه ای و شبکه سروکار دارد. با این حال، رویکرد DEMATEL دارای محدودیت‌هایی است، از جمله ناتوانی آن در کشف ساختار سلسله مراتبی موانع. بنابراین، استفاده از سایر رویکردهای ساختاری، مانند مدل سازی ساختاری تفسیری، یک جهت تحقیقاتی آینده است. این واقعیت که ورودی کارشناسان بر اساس قضاوت ذهنی آنها بود نیز مورد توجه قرار نگرفت. رویکرد DEMATEL تجزیه و تحلیل را بر اساس مقادیر واضحی استوار می کند که ابهام ارزیابی های کارشناسان را منعکس نمی کند. بنابراین، توصیه می‌شود که مطالعات آتی از گسترش فازی رویکرد DEMATEL استفاده کنند. این مطالعه همچنین می تواند با استفاده از ورودی گروه دیگری از متخصصان برای تأیید و تأیید یافته ها تکرار شود.

این مطالعه به طور جامع موانع توسعه SC را تجزیه و تحلیل کرد و مفاهیم عملی را برای تصمیم گیرندگان و سهامداران ارائه کرد. در حالی که ما محدودیت های این تحقیق را تایید می کنیم، معتقدیم که یافته ها می توانند به پیشرفت SCهای پایدار و فراگیر کمک کنند. با استفاده از این بینش ها، تصمیم گیرندگان می توانند پیچیدگی ها را مرور کنند، چالش ها را برطرف کنند و پتانسیل تحول آفرین ابتکارات SC را باز کنند. ما تحقیقات بیشتر در این زمینه را تشویق می کنیم تا بر این کار بنا شود و پیشرفت SC را به سمت آینده ای هوشمندتر و پایدارتر سوق دهد.

منبع:
۱- shahrsaz.ir , علوم شهری | متن کامل رایگان
,۲۰۲۴-۰۲-۰۱ ۰۳:۳۰:۰۰
۲- https://www.mdpi.com/2413-8851/8/1/10

برچسب ها
, , , ,
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.