۳٫۱٫ بزرگنمایی
مرحله ۱٫ تعریف شی
برای تجزیه و تحلیل عمل اجتماعی در زمینه مطالعات مواد غذایی، به عنوان اولین گام، پیشنهاد می کنیم از قانون اساسی تعریف شی (یعنی غذا) که در آن پزشک به عنوان واحد کوچکی از تجزیه و تحلیل درگیر است، استفاده شود. حتی در شکل خام خود، غذا، همانطور که توسط جغرافیا ارائه می شود، واقعیت های تخیلی و اکتشافی ما را در شیوه های مرتبط با غذا منعکس می کند. [
۶۴]. به عنوان مثال، ما برای تعریف شیوه های آشپزی بومی به غذاهای خاص تکیه می کنیم. رژیم غذایی اینویت با پستانداران دریایی، ماهی و کاریبو مشخص می شود. رژیم تروک حول میوه های نشاسته ای، گوشت و ماهی می چرخد. و رژیم غذایی ماسایی در درجه اول از شیر و حیوانات خشکی تشکیل شده است [
۱۳]. فراتر از آن، این غذا نیز نه تنها با ظاهرش، بلکه همخوانی در شکل و رنگش، بیش از یک حیله ی غذا، است که تفسیر انسان را با برانگیختن حواس پنج گانه خود در هماهنگی برمی انگیزد. [
۶۵]. از این رو، بزرگنمایی بر نحوه تعامل افراد با یک غذا می تواند بینش ارزشمندی در مورد واکنش های اولیه، رفتار و توانایی های نوآورانه آنها ارائه کند. [
۶۴]. عدم آگاهی از پیوند بین شیء و پزشک مانع اثربخشی مداخلاتی مانند آموزش تغذیه مبتنی بر رفتار می شود که هدف آن تغییر شیوه های خوردن است. [
۶۶].
به این ترتیب، شناسایی دقیق غذا برای درک اهمیت آن در پیدایش شیوه های غذایی و تجزیه و تحلیل آنها به روشی قابل اعتماد مهم است. برای این، ما پیشنهاد میکنیم که ردیابی گذشتهنگر از اشیاء جزئی (یعنی دستور العملها) غذای پشت ظهور یک ظرف را به عنوان یک عمل نشان دهد. [
۲۱] تماس می گیرد. به عنوان مثال، بلغور و نخود امروزه به دلیل ویژگیهای فیزیکوشیمیایی، رئولوژیکی و حسی استثنایی، ترجیح داده شدهترین غذاها برای تهیه ماکارونی به سبک ایتالیایی هستند. [
۳۶]، که تغذیه بیشتری را با هزینه زیست محیطی کمتر ارائه می دهد [
۶۷].
از آنجایی که ظروف پخت و پز NbN در حال حاضر در نسخه اصلی خود هستند، ما چارچوب پیشنهادی خود را با تجزیه و تحلیل غذاهای موجود در نمونه ظروف NbN خود نشان می دهیم.
مرحله ۲٫ قابلیت سوال زایی شی
این مرحله مستلزم درک ظرفیت سوالآفرینی غذا، از جمله عواملی مانند رنگ است [
۶۸]، بافت [
۶۹]، و بویایی [
۶]، بین دیگران. در این سناریو، ما توانایی را به عنوان قدرت غذا برای الهام بخشیدن به افراد برای انجام عمل و تشویق آنها به تفکر عمیق در مورد موضوع با استفاده از دانش صریح و ضمنی خود تعریف می کنیم. [
۷۰]. بیانیه زیر از Ref. [
31] به آرامی این ایده را نشان می دهد:
«آیا این یا آن ترکیب برای شما خوب است؟ – برای خدمت به هر هدف مفیدی خیلی کلی است. هر بار که عبارت “برای شما خوب است” را می شنوید، به زمینه ای که در آن رخ می دهد توجه کنید. یک اسید چرب که برای قلب مفید است ممکن است برای مغز مضر باشد.
این مرحله نشان میدهد که چگونه غذا پزشکان را تشویق میکند تا «پروژهها-وظایف» را که باید یا ممکن است در هنگام آشنایی با غذا دنبال کنند، اتخاذ کنند. اینجاست که اشیاء جزئی یک عمل غذایی بالقوه شکل می گیرد. این همچنین به ما کمک میکند تا مسیر رشد شیوههای غذایی، از جمله تنوع و تکامل آنها را، همانطور که در تئوری فعالیت تاریخی تأکید شده است، آشکار کنیم. [
۴۸]. برای مثال، مواد جدیدی مانند حبوبات، برنج یا آرد کریکت که جایگزین سمولینا میشوند، نه تنها امکان ظهور تواناییهای جدید برای تهیه ماکارونی (۱٫۰) را فراهم میکنند، بلکه معنای جدیدی نیز دارند: تولید ماکارونی بدون گلوتن با کیفیت بالا (۲٫۰). ) برای مصرف کنندگان حساس و سلیاک [
۳۶].
این مرحله همچنین به ما کمک می کند تا ماهیت پایان باز ذاتی اشیاء معرفتی را به وضوح ببینیم و تعریف کنیم. [
۵۰] فراتر از آن به سادگی به عنوان عامل ایجاد عدم اطمینان [
۵۱]. به خصوص، مانند نمونه ماکارونی، این قابلیت به طور ملموس نشان میدهد که پایان باز به کجا ختم میشود یا اینکه چرا تمرینکنندگان شی را در یک عمل غذایی معروف تغییر میدهند. ردیابی تغییرات در اشیاء، به ویژه، می تواند پاسخ دهد که انتقال از عمل به عنوان موجودیت (pasta 1.0) به عمل به عنوان عملکرد (pasta 2.0) در کجا ظاهر می شود. بنابراین، این مرحله در تجزیه و تحلیل تغییر شیوه های غذایی (مانند ۱٫۰، ۲٫۰، ۳٫۰ و غیره)، به ویژه در نشان دادن منشاء گسترش یا انتشار بالقوه شیوه های غذایی از نظر ماهیت و عملکرد، روشنگر است. .
مرحله ۳٫ قابلیت تفسیری تمرین کنندگان
این مرحله با ایده انعکاس معرفتی مطابقت دارد، که هدف آن اتصال خلاقیت انسان به خاستگاه های آن در فرآیندهای گسترده تر است. [
۵۶]. به جای اینکه صرفاً حامل اعمال باشند [
۴۶,
۷۱]، پزشکان افرادی هستند که با غذا ارتباط برقرار می کنند و به بخشی ضروری از شیوه های غذایی متنوع موجود تبدیل می شوند. توانایی تفسیری تمرینکنندگان نشاندهنده دانش و تجربه عملی آنها با سایر شیوههای غذایی است. منابع مختلف می توانند به توانایی های آنها کمک کنند، مانند اینکه چگونه غذا را با تمام حواس خود درک می کنند [
۷۲]، پیشینه فرهنگی آنها [
۷۳]، باورها و ارزش های آنها [
۷۴]، و غیره. هدف این مرحله آشکار کردن بازتابهای تفسیری تمرینکنندگان در مورد موضوعات جزئی یک تمرین غذایی است. به عنوان مثال، ر. [
۷۵] دریافتند که تغییر نام «هویج» توسط سرآشپزها به «هویج لعاب دار مرکباتی پیچ خورده» منجر به افزایش ۲۵ درصدی افرادی شد که هویج را با دستور غذای بدون تغییر چیدند. علاوه بر این، یک مطالعه [
۷۶] نشان داد که وقتی یک سرآشپز امضای خود را به یک غذا اضافه می کند، خرید یک غذای کلاسیک را تشویق می کند و کیفیت درک یک غذای لذیذ را افزایش می دهد.
مرحله ۴٫ تجزیه و تحلیل اشیاء جزئی در ظهور شیوه ها به عنوان موجودیت ها و شبکه سازی آنها
این مرحله بر تجزیه و تحلیل اشیاء جزئی ظهور تمرکز دارد [
۵۲] حاصل از فعل و انفعالات عملگر و شی طبق مراحل ۲ و ۳، همانطور که در نشان داده شده است
شکل ۱. همانطور که قبلاً تأکید شد، اشیاء جزئی با ref مطابقت دارند. [
۲۵]سه گانه پایان ها–پروژه ها–وظایف ساختارهای تله آفکتیو. بر این اساس، تا زمانی که تمرینکننده با غذا درگیر میشود، «پایانها» ظاهر میشوند، سپس «پروژهها» و «وظایف» با کاوش بیشتر در مورد غذا دنبال میشوند. به عنوان مثال، می توان هدف (یعنی پایان) افزایش مصرف ماست در تمام وعده های غذایی روز را به دلیل ارزش آن در پروبیوتیک ها داشت. برای این منظور، میتوان «پروژههایی» را برای کشف مجدد تطبیق پذیری ماست به عنوان سس یا پیش غذا آغاز کرد. سپس، آماده سازی موادی که باید به آن اضافه شود به گونه ای که هماهنگی بافت با ماست را تضمین کند، به عنوان مثال افزودن سیر له شده و خیار رنده شده نشان دهنده «وظایف» است. به این ترتیب، میتوانیم اشیاء جزئی را بهعنوان دستور غذا تعریف کنیم، و اقلام و دستورالعملهای موجود در آن، عناصر اساسی دخیل در تبدیل غذا به یک عمل به عنوان یک موجودیت را نشان میدهند.
مهمتر از همه، ما فرض میکنیم که شیوههای غذایی از طریق نقش واسطهای اشیاء جزئی همگرا میشوند و شبکهای را ایجاد میکنند، زیرا ادبیات نشان میدهد که شبکههای شیوههای غذایی تا زمانی گسترش مییابند که غذاهای موجود در این شیوهها شباهتها، ارتباطها، اشتراکات یا قابلیت جایگزینی قابل توجهی داشته باشند. یکدیگر [
۷۷,
۷۸,
۷۹,
۸۰]. به عنوان مثال به فلافل فکر کنید. تهیه شده با نخود، به عنوان جایگزینی برای پروتئین عمل می کند [
۶۷]. با جایگزینی آن به جای شیرینی های گوشتی سنتی در همبرگرها، به لطف شبکه جهانی شیوه های فست فود، فست فود گیاهی را در بسیاری از قاره ها راه اندازی کرده است.
به این ترتیب، اکتشاف معرفتی انواع خاصی از مواد غذایی این پتانسیل را دارد که نه تنها شبکههای اعمال موجود را تغییر دهد، بلکه شبکههای کاملاً جدیدی را نیز ایجاد کند، که ما به عنوان «شبکه شیوههای نوظهور» نشان میدهیم.
شکل ۱. تحقیقات اخیر مواردی را ارائه می دهد که این گفته را تأیید می کند. مرجع [
۷۷] یک تکنیک مبتنی بر داده را توسعه داده است که انتقال غذاهای یک منطقه (مثلاً ژاپنی) را به شبکه آشپزی یک منطقه دیگر (مثلاً فرانسوی) از طریق تطبیق برخی غذاها در دستور العمل ها امکان پذیر می کند. مرجع. [
۸۱] تنها ۱۱ ماده غذایی از سال ۱۹۸۰ را شناسایی کرد تا جامعه را به عنوان پیروی از رژیم غذایی مدیترانه ای تعریف کند. مرجع. [
۸۲] دریافتند که در طی اکتشاف، برخی از غذاها به جای اینکه در رژیم های غالب خود جاسازی شوند، شکلی چندسازمانی به دست می آورند تا تأثیری دگرگون کننده بر شبکه فعلی شیوه های غذایی ایجاد کنند. ما می توانیم عملکرد این گونه مواد غذایی را با ر. [
۸۳]مفهوم تشکلهای عاطفی دور در نظریه عمل اجتماعی. یک شکلگیری عاطفی دور بهعنوان «پیکربندی در میان اعمال چندگانه، مشروط به پیوند رابطهای از فهمهای کلی، که آن اعمال را به اهداف مشترک ملزم میکند و جهتگیریها و درگیریهای عاطفی آن شیوهها را به طور هنجاری ترتیب میدهد» تعریف میشود. [
۳۱] (ص ۶۱). به عنوان مثال، ر. [
۱۲] ناهار خوری هنرمندانه را بهعنوان یک شکلگیری عاطفی از راه دور تعریف میکند که بر شیوههای رستوران به طور کلی از طریق پیکربندیهای عملی و گفتمانی بدنی تأثیر میگذارد.
ما میتوانیم چنین کارکردی از اشیاء جزئی را بهعنوان شکلگیریهای تئوافکتیو به «مِمها» تشبیه کنیم که باعث ظهور، انتشار و شبکهسازی اعمال اجتماعی میشوند. میمها، مانند ایدهها، رفتارها، عادات و ساختارهای زبانی، عناصر فرهنگی را نشان میدهند که ممتیک برای بررسی مسیر تکاملی اعمال اجتماعی مفهومسازی میکند. [
۸۴]. مرجع. [
۸۴] اصطلاح “میم” را به عنوان حامل دانش و عملکرد در تکامل فرهنگی، مشابه ژن ها در تکامل بیولوژیکی بیان می کند. به عنوان مثال، گسترش ویروسی کیک پنیر به سبک باسک در سراسر جهان به فرآیند memetic اشاره دارد و چیزکیک به یک میم فرهنگی اشاره دارد.
با در نظر گرفتن این اطلاعات، این مرحله بر اهمیت اشیاء جزئی در تسهیل تغذیه عناصری که به شکلگیری شیوههای اجتماعی در شبکه تثبیتشده اعمال کمک میکنند، تأکید میکند. از این رو، اشیاء جزئی به عنوان کاتالیزور عمل میکنند و بر عناصر مواد، شایستگیها و معانی تأثیر میگذارند که شیوههای اجتماعی مرتبط با غذا را میسازند. [
۱]. به عنوان مثال، مردم در کشورهای آسیایی عمدتاً سبزیجات خشک را مستقیماً به عنوان چیپس مصرف می کنند و بر روی یک عمل مبتنی بر مواد تأکید دارند. افراد در آناتولی سبزیجات خشک شده را به آرد تبدیل می کنند و با ماست رقیق می کنند تا سوپی به نام تارهانا درست کنند که یک عمل شایستگی محور را به نمایش می گذارد. کشف این که این سوپ به طور موثر سرماخوردگی را در ماه های زمستان تسکین می دهد، می تواند منجر به ظهور یک روش معانی محور در سراسر جهان شود.
۳٫۲٫ بزرگنمایی
مرحله ۵٫ از اشیاء جزئی به عناصر عمل اجتماعی
ما مفهوم “کوچک کردن” را اصلاح می کنیم [
۶۲] با تمرکز بر چگونگی دستیابی اشیاء جزئی در زمان و مکان در جوامع گسترده تر از اعمال و تبدیل شدن آنها به عناصر اعمال اجتماعی [
۲۱,
۵۵,
۸۵]. در این زمینه، همانطور که توسط دایره جزئی در نشان داده شده است
شکل ۱، این مرحله نشان می دهد که چگونه اشیاء جزئی می توانند با عناصر موجود شیوه های غذایی در شبکه های مختلف شیوه ها سازگار شوند یا در آنها قرار بگیرند. بنابراین، این مرحله نقاطی را نشان می دهد که در آن اشیاء جزئی تفاسیر مشترک را به دست می آورند [
۵۷] و متعاقباً حافظه اجرایی را جمع آوری می کند [
۵۸]، به رسمیت شناختن اجتماعی و در نتیجه تبدیل شدن به عناصری از شیوه های اجتماعی به عنوان تعریف شده توسط [
۱].
این امر به ویژه هنگامی مشهود است که اشیاء جزئی با “پایان” مشترک یا مشترک در ساختارهای تله آفکتیو متصل شوند. [
۸۳] در شبکه ای از شیوه های غذایی در یک جامعه. همانطور که قبلا ذکر شد، شبکههای شیوههای غذایی زمانی گسترش مییابد که غذاهای درون این شیوهها دارای شباهتها، ارتباطات، اشتراکات یا قابلیت تعویض قابل توجهی با یکدیگر باشند. [
۷۷,
۷۸,
۷۹,
۸۰]. به عنوان مثال، ماست به دلیل روش ساده و مقرون به صرفه ای که برای بهبود ارزش غذایی رژیم های غذایی دارد، به یک عمل جهانی تبدیل شده است که با بسیاری از شیوه های غذایی همراه است. [
۸۶]. بنابراین، این مرحله چگونگی ساختارهای تلهافکتیو (یعنی اشیاء جزئی برای این مطالعه) را که توسط [
۲۵]، تبدیل به عناصری از شیوه های اجتماعی می شوند که توسط [
۱]. بنابراین، این رویکرد همچنین به کاهش پیچیدگی در تجزیه و تحلیل عملکردهای اجتماعی با اتصال و ایجاد بر اساس کار هر دو محقق کمک می کند و چارچوبی جامع برای تجزیه و تحلیل عملکردها از دوران کودکی به بعد ارائه می دهد.
تمرکز بر انتقال اشیاء جزئی به عناصر اعمال اجتماعی ما را قادر میسازد تا به جای اینکه به شیوهای از پیش تعریفشده، خط سیر شواهدی «شبکه نوظهور» شیوههای غذایی را تجزیه و تحلیل یا ردیابی کنیم و درک عمل مبتنی بر شواهد را برانگیزد. به عنوان مثال، در زمینه پزشکی، مطالعات عملی مبتنی بر شواهد با هدف ردیابی پیشرفت تکاملی اشیا، به ویژه میکروبهای بیماریزا انجام میشود. این یک پایه منطقی برای شبکه ای جامع از اقدامات تشخیصی و درمانی موثر است که می تواند به طور گسترده انجام شود و به اشتراک گذاشته شود. [
۸۷]. بنابراین، رویکرد شواهدی ما، که توسط ادعاهای [
۱,
۸۸]همچنین به تمرینکنندگان کمک میکند منابع «آگاهی و قصد» را در انتشار شیوههای غذایی در یک شبکه ردیابی کنند یا یک شبکه جدید به نام «شبکه اقدامات نوظهور» ایجاد کنند، همانطور که در نشان داده شده است.
شکل ۱.