اساو فقط یک دختر بود و در مقابل پسری ایستاده بود و از او می خواست که او را دوست داشته باشد، اما آیا آنا اسکات و ویلیام تاکر تپه ناتتینگ که امروز وجود دارد، ۲۵ سال از ملاقات تخیلی آنها – زیبا؟
بخشهایی از منطقه غرب لندن که فیلم در آن روایت میشود، بسیار غیرمعمول و غیرعادی بود – بسیار با بسیاری از مناطق امروزی ناتینینگ هیل، جایی که این هفته در آن فاش شد. ساکنان بیشتر در سود سرمایه دریافت کردند از ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ از مجموع جمعیت لیورپول، منچستر و نیوکاسل.
بسیاری از ویژگیهایی که در فیلم به این منطقه جذابیت بخشیده است، هنوز وجود دارند: ردیف خانههای شهری با رنگ پاستلی گرجی، بازار شلوغ پورتوبلو، انبوهی از مشاغل مستقل.
با این حال، اصیل سازی شدید ناتینگ هیل را نیز تغییر داده است – صاحبان مشاغل محلی و تاجران بازار گفتند که توسعه مجدد برنامه ریزی شده بازار معروف جاده پورتوبلو می تواند ماهیت آن را به طور غیرقابل برگشتی تغییر دهد.
مسلماً مشهورترین تجارت این محله، کتابفروشی ناتین هیل است، جایی که بازیگر مشهور آنا اسکات با بازی جولیا رابرتز برای اولین بار با کتابفروش محلی ویلیام تاکر با بازی هیو گرانت روبرو می شود. اکنون متعلق به هاوارد مالین است که به مدت ۴۰ سال در این منطقه زندگی کرده و “تغییر زیادی” آن را تماشا کرده است.
مانند بسیاری از درونیات لندنبا اصیل تر شدن جامعه هنری به دلیل مسائل مربوط به مقرون به صرفه بودن بیشتر به سمت بیرون کشیده می شود. بیست و پنج سال پیش این کاملاً هیجانانگیز بود، تأثیر شدیدی در کارائیب وجود داشت – بیشتر از حالا: بسیار هنرمندانه، کمی غیرمتعارف.
«تأثیر فیلم دراماتیک بود و منطقه به سرعت در عرض ۱۸ ماه نجیب شد. من فکر می کنم ارزش اموال یک چهارم جهش کرد، دیوانه کننده بود. تبدیل شد به مومیایی بسیار خوشمزه، بسیار خواستنی. ناتین هیل را روی نقشه قرار داد.»
او فکر می کرد که جذابیت به خاطر مدارس خوب، فضاهای سبز، خانه های بزرگ، نزدیکی به West End و اتصال به هیترو و کوتسولدز است.
اگرچه این فیلم در سال ۱۹۹۹ منتشر شد، اما هنوز هم گردشگران به این کتابفروشی هجوم میآورند، جایی که مالین میگوید در دو دهه گذشته میزبان یک جریان ثابت از پیشنهادات بوده است.
او گفت که با وجود هجوم ساکنان ثروتمند، این منطقه بسیاری از روحیه قدیمی خود را حفظ کرده است، از جمله مشاغل قدیمی صنعتگران و غرفه داران جاده پورتوبلو.
در سراسر جاده، لیندی ویفن، که فروشگاه سفال سرامیکا بلو را در سال ۱۹۸۷ افتتاح کرد، موافقت کرد: «این بلوک [has changed] احتمالاً کمتر از بسیاری از محله ها، زیرا برخی از مشاغلی که قبل از من در اینجا بودند هنوز وجود دارند. از همه اقشار مردم در کنار هم هستند. بازار قلب و روح محله است. این یک ترکیب بسیار جالب است، شخصیت های فوق العاده ای وجود دارد.
اما او گفت که هجوم فزاینده گردشگران، بهویژه از زمان همهگیری، منجر به فروشگاههای سوغاتی «بیروح و عمومی» و سود کمتری شده است زیرا بسیاری از آنها فقط برای عکاسی میآیند. او اکنون اقلام کوچکتر و ارزانتری را میفروشد که میتوان آنها را در چمدان به خانه برد.
ویفن نگران است که شورا همیشه سهم کسبوکارهای محلی را به رسمیت نمیشناسد: «تصمیمها از بالا بدون صحبت با مردم پایه گرفته میشوند.»
نظر او توسط چندین معاملهگر بازار که نگران پیشنهادات برای بازسازی بازار پورتوبلو هستند، تکرار شد. الیس جنکینز که در سن هفت سالگی کار روی زمین پدربزرگش را آغاز کرد، گفت: “شورای شورا به دنبال اصلاح این بازار و اصالت بخشیدن به آن، حذف تمام شخصیت ها از آن هستند.”
کیم تیلور اسمیت، معاون کنزینگتون و چلسی، گفت: «ما به بازار پورتوبلو و میراث، شخصیت و تنوع غنی آن بسیار افتخار میکنیم. هدف سرمایه گذاری ما جشن گرفتن این بازار برنده جوایز و ارتقای تجربه است و در عین حال به جذابیت منحصر به فرد پورتوبلو وفادار می ماند.
ما به دنبال بهبود شرایط تجارت هستیم و همراه با جامعه راهحلهایی برای تقویت جاده پورتوبلو برای نسلهای آینده پیدا میکنیم.
ما مکرراً با تاجران، ساکنان و کسبوکارها ارتباط برقرار میکنیم تا نظرات آنها را قبل از تصمیمگیری بشنویم و از مشارکت آنها تشکر کنیم.»
تهدیدهای دیگری نیز برای آینده بازار وجود دارد. اگرچه همسر جنکینز، لیزا، یک تاجر نسل پنجم بازار است، اما فرزندان آنها به دلیل ساعات طولانی، روزهای سرد، تابستانهای گرمتر و طیف وسیعتری از گزینههای جایگزین، نمیخواهند به تجارت ادامه دهند.
مارک بار، تاجر بازار برای ۳۵ سال و رئیس سابق کمیته مدیریت پورتوبلو و گلبورنوی گفت: بحث در مورد خلاص شدن از پارکینگ ون می تواند منجر به افت بازار شود، همانطور که در مناطق دیگر اتفاق افتاده است. هیچکس این را نمیخواهد، اما به نظر میرسد که گروه کوچکی از صاحبخانههای بزرگ هستند که احساس میکنند اگر بازاری وجود نداشته باشد، قیمت ملکشان بالا میرود.»
ماریون گتلسون، یک فرد محلی که به مدت ۵۰ سال مغازه عتیقه فروشی در جاده پورتوبلو را اداره می کرد، گفت که این طرح ها “یک میانبر مطلق برای تخریب این بازار” است و بیشتر مردم فقیرتر را از یک منطقه غیرقابل قیمت با جمعیت رو به کاهش بیرون می کشد. شورا دریای آرامش می خواهد که در آن همه ۴۰ درصد مالیات بر درآمد بپردازند زیرا به خدمات عمومی نیاز ندارند.
این تصویر فاصله زیادی با ناتینگ هیل دارد که فرانک آکینست، که به مدت ۳۵ سال مغازههای قدیمی و غرفههای بازار را اداره میکند، زمانی را به یاد میآورد که برای اولین بار در سن ۱۶ سالگی به کارناوال آمد و «احساس میکرد که به بوهمی رفتهام».
او از تماشای تغییر محله ناامید شده است. «اگر در یک هفته به اینجا بیایید، کاملاً عقیم است. هنوز هم خاص است، اما آن چیزی نیست که من خریدم – بسیار متنوع، بسیار رایگان.”
او همچنین نجیب گرایی را به فیلم نسبت می دهد. «این یک مورد از هنر تقلید از زندگی است، زیرا وقتی فیلم آمد، افرادی مثل من که محلی اینجا زندگی میکردیم، عادت داشتیم از آن غمگین شویم و فکر کنیم: «جهنم خونین، جولیا رابرتز و هیو گرانت؟ شوخی میکنی.' اما به آرامی پایگاه مشتریان متفاوتی را جذب کرد.
«بعد از فیلم، قیمتها بالا رفت بسیاری از جامعه طبقه کارگر را بیرون راند. افراد ثروتمند، افراد معتمد، میآمدند و میگفتند: “اوه، اینجا واقعاً خوب است”، اما بعد آن را مانند چلسی یا فولام میسازند.
اما او راههایی برای استفاده حداکثری از تغییرات پیدا کرده است: «وقتی جوان و شیطون بودم، وقتی مردم میآمدند و در آبی را میخواستند. [featured in the film] من آنها را به برج ترلیک می فرستادم، زیرا آنجا واقعاً ناهموار بود. اکنون یک سایت میراثی است.
نجیبسازی به خوبی به من خدمت کرده است. من از اموال پول زیادی به دست آوردم. من نمی توانم ریاکار باشم، اما آنچه قبلاً می توانستید اینجا بخرید، تکان دهنده است. جاده گلبورن آخرین سنگر بود و حالا همه چی چیه.»