بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی
بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی را از Urbanity.ir بخواهید
Sunday, 5 May , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 4329
  پرینتخانه » مقالات تاریخ انتشار : 01 آوریل 2024 - 3:30 | 11 بازدید | ارسال توسط :

علوم شهری | متن کامل رایگان

قبل از بررسی نتایج متمایز برای هر ۲۷ منطقه شهری، مهم است که تفاوت های مشاهده شده در ارزیابی SDG 11.3.1 برای چهار منطقه شهری مراکش، آگادیر، لایونه و طنجه را به رسمیت بشناسیم زیرا آنها در سه مطالعه تفاوت قابل توجهی دارند. که در آن گنجانده شدند [۸,۹,۱۰]. در مطالعه اول [۸]مشخص شد که […]

علوم شهری |  متن کامل رایگان


قبل از بررسی نتایج متمایز برای هر ۲۷ منطقه شهری، مهم است که تفاوت های مشاهده شده در ارزیابی SDG 11.3.1 برای چهار منطقه شهری مراکش، آگادیر، لایونه و طنجه را به رسمیت بشناسیم زیرا آنها در سه مطالعه تفاوت قابل توجهی دارند. که در آن گنجانده شدند [۸,۹,۱۰]. در مطالعه اول [۸]مشخص شد که هر چهار منطقه شهری از پایداری منحرف شده‌اند و مراکش امتیاز ۱٫۱۳، طنجه ۱٫۶۱، Laayoune 2.21 و Agadir 2.32 را برای شاخص SDG 11.3.1 کسب کرده‌اند. با این حال، در پیدا شد [۹] که منطقه شهری طنجه امتیاز ۰٫۹۸ را به دست آورد، در حالی که SDG 11.3.1 Laayoune 0.76 بود. از سوی دیگر، ر. [۱۰] دریافتند که منطقه شهری آگادیر برای همین شاخص امتیاز ۰٫۷۵ و مراکش ۰٫۴۴ را به دست آورده است که نشان می دهد هر چهار منطقه شهری در محدوده پایداری باقی مانده اند. تفاوت‌های مشاهده‌شده را می‌توان تا حدی به استفاده از وضوح‌های فضایی مختلف برای تعریف سطوح شهری نسبت داد که اهمیت استفاده از تصاویر ماهواره‌ای با وضوح بالا را برجسته می‌کند. علاوه بر این، این تفاوت را می‌توان تا حدی به این واقعیت نسبت داد که اندازه‌گیری مصرف زمین برای اهداف شهری در تمایز بین پیکسل‌های طبقه‌بندی‌شده به عنوان زمین‌های شهری در مقابل پیکسل‌هایی که به‌عنوان روستایی برچسب‌گذاری شده‌اند و از محاسبه حذف شده‌اند، متفاوت است. در مرجع. [۸]زمین اختصاص داده شده برای استفاده شهری توسط سلول شبکه ۱ کیلومتر × ۱ کیلومتر با ISA بیشتر از ۵٪ نشان داده شد که آن را بیش از حد برآورد کرد و منجر به مقادیر SDG 11.3.1 بالاتر شد. این روش همچنین با در نظر گرفتن جمعیت نواحی روستایی که در سرشماری گنجانده شده اما ردپای آن در زمین را در نظر نگرفته، اثر جبرانی ایجاد کرد. با این حال، اگرچه این دو سوگیری یکدیگر را جبران می‌کنند، اما منجر به مقادیر بالاتر SDG 11.3.1، عمدتاً به دلیل برآورد بیش از حد مؤلفه مصرف زمین شهری است. با این وجود، در حالی که استفاده از یک زمین بزرگتر در محاسبات LCR ممکن است سطح معینی از سوگیری را ایجاد کند، مهم است که توجه داشته باشیم که این سوگیری به طور مداوم در هر دو نقطه شروع و پایان محاسبات اعمال می شود. در نتیجه، این سوگیری در هنگام محاسبه امتیاز نهایی SDG 11.3.1 تا حدی از بین می رود. بنابراین، تأثیر این سوگیری در امتیاز نهایی کمتر معنادار است.

۳٫۱٫ شاخص SDG 11.3.1 و مناطق اداری مراکش

این بررسی مناطق شهری از هر دوازده منطقه اداری مراکش را در بر می گیرد (شکل ۱). بخش آینده وضعیت پایداری شهری مناطق شهری در هر منطقه را بررسی خواهد کرد. ما با مناطقی شروع می کنیم که در آن همه مناطق شهری که در این بازنگری گنجانده شده است، توسعه شهری پایدار را بر اساس SDG 11.3.1 نشان می دهند و با مناطق اداری که در آن هیچ منطقه شهری موفق به جلوگیری از کاهش از وضعیت اولیه پایداری شهری نشده است، نتیجه گیری می کنیم. جدول ۲ مروری بر این آمار ارائه می دهد.

منطقه کازابلانکا-ستات توسط دو منطقه شهری نشان داده شد: پایتخت اقتصادی پادشاهی، کازابلانکا، و همسایه آن در شمال، محمد مدیا، که هر دو دارای شاخص SDG 11.3.1 کمتر از مقدار خنثی یک هستند، که حاکی از روند آنها است. به سمت پایداری مصرف زمین شهری کازابلانکا که در سواحل اقیانوس اطلس در غرب مراکش قرار دارد، دارای جمعیتی حدود ۳٫۷۱ میلیون نفر (حدود ۲۰۱۴) در ناحیه شهری و بیش از ۴٫۲۷ میلیون نفر در کازابلانکای بزرگ است و بیشتر به صورت افقی در حال گسترش است تا عمودی. کازابلانکا یک مرکز مالی بزرگ در آفریقا است که در آن شرکت‌های پیشرو مراکشی و بسیاری از شرکت‌های خارجی که در این کشور تجارت می‌کنند، دفتر مرکزی و تاسیسات صنعتی اصلی خود را ایجاد کرده‌اند. بنابراین، املاک و مستغلات گران است و بخش زیادی از جمعیت شاغل به همسایگی محمدیه در شمال سرریز می شوند. با این حال، این مهاجرت بین شهری به دلیل افزایش قیمت کالاهای مسکن در محمدیه به دنبال افزایش تقاضا کاهش یافته است. همانطور که انتظار می رود، کازابلانکا و محمدیا از جمله مناطق شهری با کمترین شاخص های توسعه پایدار با نرخ مصرف زمین بسیار کمتر از نرخ رشد جمعیت و در نتیجه توسعه شهری پایدار هستند.

مناطق طنجه-تتوآن-هوسیما، سوس-ماسا، مراکش-صافی، و لایون-اس سمارا هر کدام با دو منطقه شهری معرفی شدند. در این مناطق، یک واگرایی قابل توجه در روندهای پایداری بین دو منطقه شهری مشاهده شد، با یکی از آنها یک مسیر مثبت به سمت پایداری در هر SDG 11.3.1 نشان می‌دهد، در حالی که دیگری یک روند متضاد به دور از پایداری را نشان می‌دهد.

در زمینه مناطق شهری در شمال مراکش، به‌ویژه طنجه و تتوآن، که هر دو در امتداد سواحل مدیترانه قرار دارند، ما تفاوت‌هایی را در نتایج SDG 11.3.1 مشاهده کردیم. طبق مطالعه اول [۸]، طنجه امتیاز ۱٫۶۱ را دریافت کرد که از مقدار خنثی یک فراتر می رود. در مطالعه دوم [۹]، طنجه امتیاز ۰٫۹۸ را به سختی کمتر از واحد دریافت کرد. هنگام مقایسه پایداری شهری در طنجه و تطوان و تلاش برای درک پویایی این مناطق شهری همسایه، بدیهی است که هر دو امتیاز برای طنجه به طور قابل توجهی کمتر از تطوان است. امتیاز تتوآن ۲٫۸۵ است که نشان دهنده انحراف قابل توجهی از پایداری شهری است. این اختلافات را می توان به عوامل خاصی نسبت داد. طنجه دستخوش توسعه شهری قابل توجهی شده است و خود را به عنوان دومین مجتمع شهری صنعتی قوی در کشور پس از کازابلانکا معرفی کرده است. این تحول با حضور دارایی های صنعتی و اقتصادی قوی، همسو با اهداف پیش بینی شده در طرح جامع توسعه شهری منطقه مشخص شده است. برجسته در میان این دارایی ها، بندر طنجه مد، قطب تولید خودرو، که نمونه آن کارخانه رنو-نیسان طنجه مد است، و صنایع مختلف انرژی، زیرساخت ها و نساجی است. رشد صنعتی در طنجه با افزایش مهاجرت جمعیت به شهر و افزایش قابل توجه قیمت زمین همراه با روند قابل مشاهده به سمت شهرنشینی عمودی همراه شد. در نتیجه، تعداد فزاینده‌ای از افراد به دنبال اقامت در مناطق شهری مجاور در فاصله رفت و آمد به طنجه، به ویژه تتوآن به دلیل قیمت‌ها و فرصت‌های نسبتاً جذاب زمین، بوده‌اند، بنابراین بر امتیاز SDG 11.3.1 برای دو منطقه شهری تأثیر می‌گذارد.

با توجه به منطقه مراکش-صافی، که توسط دو منطقه شهری برجسته آن، مراکش و سافی نشان داده شده است، تفاوت قابل توجهی در نتایج توسعه شهری آشکار است. مراکش که با گسترش مساحت شهری خود تقریباً ۲۶٫۵۵ کیلومتر روبرو شد۲ برای افزایش جمعیت ۲۸۷۵۲۳ نفر، امتیاز SDG 11.3.1 0.44 را به دست آورد. این امتیاز نشان دهنده یک تغییر قابل توجه به سمت افزایش پایداری شهری است و مصرف زمین شهری را در حدود ۹۲ متر مربع سرانه (متر متر) بیان می کند.۲/ سر نفر). افزایش کاربری اراضی شهری نه تنها برای تطبیق با رشد جمعیت است، بلکه به دلیل رشد فیزیکی قابل توجهی در این دوره است که با ساخت محله های مسکونی جدید، مجتمع های مسکونی و مناطق تجاری در حومه منطقه شهری مشخص می شود. در داخل شهر، ساخت مسکن مدرن و زیرساخت‌ها، چندین هتل، ساختمان‌های تفریحی و جاده‌ها، که همگی ناشی از ضرورت پذیرش جمعیت رو به رشد هستند، اما مهم‌تر از همه، سرمایه‌گذاری بر صنعت گردشگری در حال رشد، به وضوح شاهد گسترش این توسعه است. .

برعکس، صافی در همان بازه زمانی مساحت زمین شهری خود را تقریباً ۹٫۵۵ کیلومتر افزایش داد.۲با افزایش نسبتاً متوسط ​​جمعیت ۲۳۷۵۸ نفر یا حدود ۴۰۲ متر۲/ سر نفر. این گسترش باعث شد که صفی به امتیاز SDG 11.3.1 از ۱۰٫۰۲ دست یابد، که نشان دهنده انحراف شدید از پایداری شهری در بین تمام مناطق شهری تحت این بررسی است. افزایش قابل توجه امتیاز صافی را می توان به عوامل متعددی نسبت داد، از جمله، تا حد زیادی، رشد قابل توجه صنایع فسفات و شیمیایی، تولید سیمان و نساجی، بهبود زیرساخت های قابل توجه در بندر صفی، و گسترش قابل توجه مسکونی. این پویایی ها در مجموع منجر به بیش از دو برابر شدن ردپای شهری شهر در طول دوره شد و از ۷٫۶۶ به ۱۷٫۲۱ کیلومتر افزایش یافت.۲ برای افزایش نسبتا کمی در تعداد جمعیت. این نشانه روشنی است که SDG 11.3.1 واقعاً در مورد رابطه بین نرخ مصرف زمین شهری و نرخ رشد جمعیت به تنهایی اطلاعی ندارد و سایر عوامل اجتماعی-اقتصادی باید در ارزیابی پایداری در توسعه شهری در نظر گرفته شوند.

تا آنجا که به منطقه اورینتال مربوط می شود، سه منطقه شهری پرجمعیت آن در طول دوره تحلیل عبارت بودند از برکان، اوجدا و نادور. در بین این سه، مشخص شد که تنها برکان با شاخص ۰٫۳۱ دارای روند پایدار است، در حالی که مناطق شهری نادور و اوجدا به ترتیب دارای شاخص ۱٫۵۰ و ۱٫۸۵ هستند که نشان دهنده انحراف جزئی از پایداری توسعه شهری است.

در بازه زمانی در نظر گرفته شده، منطقه شهری برکان دستخوش شهرنشینی و رشد صنعتی جالبی شد. بخش کشاورزی، به‌ویژه کشت مرکبات، سنگ بنای اقتصاد برکان باقی ماند که منجر به تلاش‌های نوسازی، مانند باغ‌های میوه توسعه یافته و سیستم‌های آبیاری پیشرفته شد. بخش کشاورزی-صنعتی با ایجاد امکانات پردازش و بهبود زیرساخت ها، از جمله زیرساخت های مسکونی و بهبود جاده ها و گسترش شبکه حمل و نقل (مانند Voie Express N6) که برای حمایت بیشتر از شهرنشینی اجرا شد، شکوفا شد.

به طور مشابه، منطقه شهری اوجدا هجوم قابل توجهی از ساکنان را تجربه کرد که منجر به ساخت مناطق مسکونی جدید و توسعه زیرساخت‌ها شد که با گسترش بزرگراه‌ها و فرودگاه اوجدا-انگاد برجسته شد. بخش صنعتی اوجدا با ایجاد “منطقه صنعتی اوجدا” رشد کرد و صنایعی مانند فرآوری مواد غذایی و منسوجات را برای پاسخگویی به تقاضای فزاینده مصرف کنندگان جذب کرد. زیرساخت های آموزشی و بهداشتی نیز گسترش یافت، مانند گسترش «دانشگاه محمد اول» و سایر مؤسسات پزشکی. علیرغم شهرنشینی قابل توجهی که منطقه شهری برکان متحمل شده است، تنها ۱٫۸۴ کیلومتر بیشتر گسترش یافته است.۲، با افزایش نسبتاً متوسط ​​​​جمعیت ۴۶۲۶۲ نفر، افزایشی مربوط به حدود ۴۰ متر۲/ سر نفر، و امتیاز SDG 11.3.1 0.31 را مجاز کرد که نشان دهنده روند مثبت به سمت پایداری است. در مقابل، اوجدا رشد شهری بسیار چشمگیری را در همان دوره تجربه کرد و مساحت شهری آن ۱۵٫۵۹ کیلومتر گسترش یافت.۲ و افزایش جمعیت ۹۲۱۲۹ نفر یا افزایش حدود ۱۶۹ متری۲/ سر نفر. این منجر به امتیاز SDG 11.3.1 بالاتر از ۱٫۸۴ شد که نشان دهنده انحراف از وضعیت پایداری اولیه آن است.

منطقه Dakhla-Oued Eddahab، واقع در منتهی الیه جنوب مراکش، توسط یک منطقه شهری واحد به نام Dakhla نشان داده شده است. داخلا به دلیل صنعت پر رونق ماهیگیری و فعالیت های آبزی پروری که در طول دوره مطالعه توسعه و نوسازی را تجربه کرد، قابل توجه است. بعلاوه، بندر داخلا برای تطبیق افزایش ترافیک کشتیرانی و تسهیل صادرات محصولات غذایی دریایی، تحت ارتقا و توسعه قرار گرفت. همگام با این تحولات صنعتی، موقعیت ساحلی استراتژیک داخلا در امتداد اقیانوس اطلس و زیبایی های طبیعی آن هم گردشگران و هم سرمایه گذاران را به خود جذب کرد. این شهر شاهد زیرساخت های گردشگری از جمله هتل ها، استراحتگاه ها و امکانات تفریحی بود. قابل توجه است که منطقه شهری دخلا به امتیاز SDG 11.3.1 از ۱٫۲۶ کمی فراتر از یکپارچگی دست یافته است که نشان دهنده انحراف اندکی از سطح پایداری اولیه توسعه شهری منطقه، پس از احیای شهری آن است.

مناطق Guelmim-Oued Noun و Beni Mellal-Khenifra هر کدام به ترتیب با دو منطقه شهری به نام های Guelmim و Tan Tan و Beni Mellal و Khenifra نمایندگی می شدند. در هر دو مورد، نمرات SDG 11.3.1 برای این مناطق شهری فراتر از یکپارچگی است که نشان دهنده دور شدن از سطح اولیه پایداری شهری آنهاست.

در میان دوازده منطقه اداری که در این بررسی گنجانده شده است، سه منطقه باقیمانده – Fes-Meknes، Rabat-Sale-Kenitra، و Draa Tafilalet- از نظر پایداری توسعه شهری طبق تعریف SDG 11.3.1 در رتبه آخر قرار گرفتند. هر کدام توسط سه منطقه شهری مختلف نشان داده شدند، با این حال، هیچ یک از مناطق شهری در این مناطق به امتیاز کمتر از مقدار خنثی یک (شکل ۵).
همانطور که ما به رویدادهای عمده ای که چشم انداز کنونی منطقه شهری رباط را مشخص کرده اند فکر می کنیم، بررسی دقیق مسیر انتخاب شده در میان سایر احتمالات ضروری می شود. رباط به عنوان پایتخت این کشور با توجه به توسعه زیرساخت ها و بهینه سازی اقتصادی مورد توجه ویژه قرار گرفت. این پیشرفت پروژه‌های در حال انجامی را به همراه داشت که قیمت‌های بازار مسکن را تحت تأثیر قرار داده بود و در نتیجه حتی طبقات اجتماعی از دسترس خارج شد. [۲۳]. در چنین شرایطی، مردم مجبور شدند به دنبال مسکن های مقرون به صرفه تر در جاهای دیگر باشند. بنابراین، سکونتگاه های جدید در مجاورت پایتخت شروع به رشد کردند. این سکونتگاه‌ها شامل آن‌هایی بود که در کمون‌های عین العوده، صباح و سیدی یحیی زائر، واحدهای سرشماری ۳، ۱۳، ۱۴ قرار داشتند. شکل ۱، هر سه متعلق به استان اداری Skhirate-Temara است. توزیع جغرافیایی این سکونتگاه‌های نوظهور شهری در زمینی وسیع صورت گرفت، که این سوال را مطرح می‌کند که آیا امکان برنامه‌ریزی شهری بهتر با هدف کاهش فاصله رفت‌وآمد در این مکان‌های شهری که اکنون پراکنده شده‌اند، وجود دارد؟ به رباط پایتخت، و مزایای دیگری از نظر تخصیص منابع و بهینه سازی زیرساخت ها را به همراه خواهد داشت.

محاسبه شاخص SDG 11.3.1، با حذف سه واحد سرشماری فوق الذکر (۳، ۱۳، و ۱۴) از UZI رباط، منجر به کاهش امتیاز SDG Indicator 11.3.1 از ۱٫۷۴ اصلی به ۱٫۶۱ شد که نشان می دهد چگونه سطح غیرقابل نفوذ جدید معرفی شده در این کمون ها (بین سال های ۲۰۰۴ و ۲۰۱۴) بر نتیجه شاخص تأثیر منفی گذاشت، زیرا زمین با نرخی بالاتر از رشد جمعیت مصرف شد. این سه سکونتگاه شهری که در حال حاضر پراکنده هستند، با چالش‌های زیادی مانند اقتصاد در مقیاس کوچکتر و فرصت‌های محدود برای رشد، به دلیل جفت شدن هزینه‌های توسعه زیرساخت‌ها و تخصیص منابع مواجه هستند. علاوه بر این، تأثیرات زیست محیطی بیشتر مرتبط با رفت و آمد و تکه تکه شدن بالقوه اکوسیستم های محلی نگرانی های پایداری اکولوژیکی را افزایش می دهد.

بررسی امکان داشتن یک سکونتگاه شهری پیوسته، ترکیب سه سکونتگاه مذکور و هرگونه توسعه شهری برنامه ریزی شده در حال انجام در استان اسخیرات تمارا، با هدف رفت و آمد، باید یک مسیر جایگزین ممکن باشد که می تواند مزایایی داشته باشد. این رویکرد امکان استفاده کارآمد از زمین، توسعه زیرساخت‌های ساده و صرفه‌جویی در مقیاس را فراهم می‌کند و یک مرکز اقتصادی مرکزی را برای کل استان Skhirate-Temara و احتمالاً کل منطقه شهری رباط ایجاد می‌کند. ارائه مقرون به صرفه خدمات متمرکز را تسهیل می کند، دسترسی عادلانه به منابع مشترک را ارتقا می دهد و یکپارچگی اجتماعی را افزایش می دهد. یک راه حل مستمر سکونتگاه شهری می توانست در بخش شمالی سیدی یحیی زائر (کمون ۱۴) اتفاق بیفتد، جایی که پروژه شهر جدید “تمسنا” در سال ۲۰۰۴ با هدف رهایی بخشی از فشار مسکن بر رباط و حل مشکلات راه اندازی شده بود. مشکلات مسکن غیر رسمی با این حال، این پروژه همچنان با تعدادی چالش از جمله امتناع بسیاری از خانوارها از مشارکت در روند اسکان مجدد مواجه است. [۲۴]، و چندین توسعه دهنده خصوصی که پیش از موعد از پروژه خارج می شوند [۲۵]. بررسی کاستی‌های پیش‌آمده در اجرای پروژه اخیر و در نظر گرفتن جنبه‌های مختلف برجسته‌شده در سناریوی مدل‌سازی برای سکونتگاه مستمر، درک جامع‌تری از موضوع پیچیده توسعه پایدار شهری را روشن می‌کند.

مناطق شهری Tinghir، Zagora و Ouarzazate که همگی در منطقه اداری درا-تافیلالت واقع شده اند، مورد مصرف قابل توجهی از زمین شهری قرار گرفتند. Tinghir که به خاطر دره‌های خیره‌کننده Todgha شناخته می‌شود – واحه طبیعی ایجاد شده توسط رودخانه Todgha که مسیر خود را از میان سنگ‌های آهکی با بیش از ۴۰۰ متر ارتفاع دیواره‌های دره در قسمت شرقی کوه اطلس ایجاد کرده است – شاهد گسترش مناطق مسکونی و بهبود زیرساخت‌ها بود. از جمله ساخت مجتمع های مسکونی جدید. زاگورا، دروازه ای به صحرای صحرا، رشد زیرساخت های مرتبط با گردشگری، مانند هتل ها و خدمات گردش در صحرا را تجربه کرد. Ouarzazate که به دلیل نقشش در صنعت فیلم اغلب به عنوان “هالیوود مراکش” شناخته می شود، شاهد گسترش زیرساخت های مرتبط با فیلم خود بود. کل منطقه درا-تافیلالت شاهد پیشرفت‌های زیرساختی، از جمله توسعه جاده‌های جدید و پروژه‌های انرژی‌های تجدیدپذیر بود که به توسعه اقتصادی و شهری آن کمک کرد. با این حال، این توسعه با نرخی بسیار بالاتر از رشد جمعیت در سه منطقه شهری اتفاق افتاد، که منجر به امتیاز SDG 11.3.1 بیشتر از مقدار خنثی یک، به ویژه در Ouarzazate شد.

۳٫۲٫ شاخص SDG 11.3.1 و ارزش زمین شهری

۲۷ منطقه شهری شامل این بررسی بر اساس ارزش زمین در سه گروه مجزا طبقه بندی شدند. دسته اول شامل شش منطقه شهری، از جمله کازابلانکا، رباط، فس، طنجه، مراکش و آگادیر بود که مهم‌ترین تجمعات شهری در مناطق اداری مربوطه خود محسوب می‌شوند. در میان این مناطق شهری، کازابلانکا، رباط و فس هر کدام بیش از ۲ میلیون نفر جمعیت داشتند، در حالی که طنجه، مراکش و آگادیر جمعیتی بیش از ۵۰۰۰۰۰ نفر در حدود سال ۲۰۱۴ داشتند. [۲۲]. این مناطق علاوه بر سطح بالای خدمات عمومی مانند آموزش، حمل و نقل و مراقبت های بهداشتی، میزبان سطوح بالایی از جاذبه گردشگری و توسعه اقتصادی- اجتماعی قابل توجهی بودند که همگی از مهم ترین کلان شهرهای کشور به شمار می روند. در نتیجه، ارزش زمین در این مناطق شهری بالاترین در مراکش است. از بین شش منطقه شهری شامل این طبقه، آگادیر، کازابلانکا، مراکش و طنجه بر اساس شاخص SDG 11.3.1 روند مثبتی به سمت پایداری نشان دادند.

در بافت مناطق شهری متراکم که با سطوح بالای توسعه قبلی مشخص می شود – مانند موارد موجود در این دسته – گسترش افقی به صورت گسترش مرزهای شهری به بیرون به معنای مصرف زمین اضافی به صورت افقی ظاهر می شود. این الگوی گسترش اغلب با محدودیت‌های فیزیکی مواجه می‌شود، از ویژگی‌های جغرافیایی طبیعی مانند اقیانوس اطلس که گسترش را به غرب پایتخت رباط، کازابلانکا و آگادیر، و دریای مدیترانه محدود می‌کند، و آن را به سمت شمال منطقه شهری محدود می‌کند. طنجه در نتیجه، زمین در محدوده شهری به طور فزاینده کمیاب و پرهزینه می شود. در پاسخ به این چالش ها، عمودی سازی به عنوان یک پاسخ طبیعی برای کاهش محدودیت ها و هزینه های مرتبط با گسترش افقی ظاهر می شود. با این حال، در حالی که عمودی‌سازی پتانسیل افزایش ظرفیت مسکن را ارائه می‌دهد، اغلب به دلیل تراکم و ازدحام بیش از حد، کیفیت زندگی را به خطر می‌اندازد. این می تواند منجر به مشکلات مختلفی مانند افزایش تراکم ترافیک، کاهش فضاهای سبز و کاهش حریم خصوصی شود که زیست پذیری کلی این مکان های شهری کلان شهر را به چالش می کشد. به طور همزمان، مردم را تشویق می‌کند تا مناطق شهری را برای انتخاب مسکن مقرون به صرفه‌تر کشف کنند. نمرات SDG 11.3.1 به دست آمده برای کازابلانکا، طنجه، مراکش و آگادیر ممکن است به طور قابل توجهی تحت تأثیر تعامل پویا این عوامل قرار گیرد.

در این زمینه، تمرکز SDG 11.3.1 بر مصرف زمین شهری و رشد جمعیت نمی تواند به اندازه کافی به موضوع بحرانی ازدحام بیش از حد در مناطق شهری در حال رشد رسیدگی کند، در نتیجه جنبه مهمی از توسعه پایدار شهری را نادیده می گیرد.

هنگام ارزیابی پایداری شهری در رباط، پایتخت، تفاوت های قابل توجهی را در مقایسه با چهار منطقه شهری قبلی مشاهده می کنیم. این تغییرات قابل توجه است، حتی اگر سرمایه دارای ویژگی های مشترک پرجمعیت بودن و بسیار توسعه یافته بودن است. این ویژگی ها منجر به روند صعودی هزینه های زمین می شود که به نوبه خود به طور غیرمستقیم بر ارتقای شهرنشینی عمودی بیشتر تأثیر می گذارد. رباط به امتیاز SDG 11.3.1 1.74 دست یافت که از مقدار خنثی یک پیشی گرفت. این نتیجه را می توان تا حدی به تصمیم در مورد تعریف UZI آن نسبت داد. برای کاهش اثرات عجیب رشد منفی جمعیت، UZI نه تنها رباط، بلکه واحدهای سرشماری از مناطق شهری مسافربری Sale و Skhirate-Temara را نیز در بر گرفت.شکل ۳). علاوه بر این، وجود ساختمان‌های دولتی متعدد در پایتخت از جمله مجلس، ستاد وزارتخانه‌ها، سفارت‌خانه‌ها و کنسولگری‌ها باعث ایجاد سوگیری در این شاخص می‌شود، زیرا رابطه بین رشد جمعیت و مصرف زمین شهری از هم گسیخته می‌شود، زیرا افراد شاغل در این مؤسسات یا بهره مندی از خدمات آنها اغلب ممکن است در جاهای دیگر مورد تایید قرار گیرد. در بسط این نگرانی، شایان ذکر است که بخش قابل توجهی از ساختمان های دانشگاهی در رباط با وضعیت مشابهی روبرو هستند. بسیاری از این امکانات نه تنها توسط ساکنان رباط، بلکه توسط دانشمندانی که از Sale و Skhirate-Temara رفت و آمد می کنند، استفاده می کنند. به عنوان مثال، Sale تنها یک دانشگاه دولتی دارد که متخصص در حقوق، اقتصاد و علوم اجتماعی است. در مقابل، Skhirate-Temara فاقد هر گونه دانشگاه دولتی است و تعداد زیادی از دانشجویانی که رشته های مختلف علمی را دنبال می کنند مجبور به رفت و آمد به موسسات واقع در رباط می شود. این عوامل در مجموع به پیچیدگی ارزیابی پایداری شهری کمک می‌کنند و بر اهمیت تعریف دقیق معیارهایی که چنین ارزیابی‌هایی را ارائه می‌کنند، تأکید می‌کنند.

منطقه شهری فس در این رده متمایز است و امتیاز شاخص SDG 11.3.1 نسبتاً بالای ۳٫۲۸ را نشان می دهد که نشان دهنده انحراف از پایداری اولیه آن است. عوامل متعددی به این تغییر در توسعه Fes کمک کردند. به طور قابل توجهی، رشد سریع جمعیت باعث افزایش تقاضای مسکن، مصرف زمین و فشار زیرساخت‌ها در منطقه شهری می‌شود. علاوه بر این، گزینه‌های محدود و جذاب برای رفت و آمد، عمدتاً مکنس و سفرو، بر ساکنان تأثیر گذاشت تا در خود فس مستقر شوند. در مواجهه با چالش هایی مانند شهرنشینی سریع، گرانی دسترسی به مسکن رسمی مقرون به صرفه، و محدودیت های اقتصادی، ساکنان و مهاجران از مناطق روستایی مجاور به راه حل های مسکن غیررسمی متوسل شدند. این منجر به تکثیر تعدادی از محله‌های فقیر نشین، از جمله عین سمن و ضرال مهراز شد، که بعداً حذف شدند و پیش‌بینی شد که زیرساخت‌های رسمی توسعه شهری جایگزین شوند.

به طور کلی، می توان استنباط کرد که تصرف زمین در این مناطق شهری، که در مناطق اداری مربوطه خود پایتخت محسوب می شوند، انتخاب گسترش عمودی شهری را ترجیح داده است زیرا مسکن مقرون به صرفه را فراهم می کند، که به طور غیرمستقیم منجر به الگوهای پایداری شهری تعریف شده توسط SDG 11.3 می شود. ۱٫

دسته دوم شامل هشت منطقه شهری است: مکنس، اوجده، کنیترا، سیل، تطوان، نادور، صافی و محمدیه. این مناطق شهری هزینه زمین نسبتاً پایین تری نسبت به مناطق طبقه اول داشتند و با گردشگری محدود و سطح نسبتاً متوسطی از فعالیت اقتصادی مشخص می شدند. به جز اوجدا و صافی، بیشتر مناطق شهری این دسته عمدتاً به عنوان شهرک های رفت و آمد عمل می کردند و مسکن های مقرون به صرفه را در فواصل معقول از مراکز کلان شهرها ارائه می کردند. جالب توجه است که هفت منطقه از هشت منطقه شهری در این دسته روند نگران کننده ای را به سمت ناپایداری نشان می دهند و تنها منطقه شهری محمدی دارای امتیاز SDG 11.3.1 کمتر از واحد است. شایان ذکر است، Sale و Safi با امتیازهای فوق‌العاده بالای SDG 11.3.1، به ترتیب مقادیر ۹٫۰۱ و ۱۰٫۰۲ را ثبت کردند که نشان‌دهنده انحراف قابل توجهی از سطوح پایداری اولیه است. بخش قبل به بررسی عوامل زیربنایی امتیاز قابل توجه ناحیه شهری صفی پرداخت.

به موازات آن، منطقه شهری سیل، در حالی که قبلاً مسئولیت خدمت به عنوان شهر اصلی رفت و آمد برای پایتخت مراکش، رباط را بر عهده دارد، دارای طیف متنوعی از بخش‌های تولیدی پررونق است. اینها شامل داروها، منسوجات، فرآوری مواد غذایی، مواد شیمیایی، مصالح ساختمانی و حفظ صنایع دستی سنتی است. وزن روزافزون هجوم جمعیت که توسط عناصر دوم جذب شده است به SDG شدید ۱۱٫۳٫۱ شهر کمک کرده است.

محمدی اما در این دسته دوم با شاخص SDG 0.41 به عنوان یک استثنا ایستاد. این به احتمال زیاد به دلیل فرصت های اقتصادی موجود در کازابلانکا و افزایش ارزش زمین آن است. مسکن نسبتاً مقرون به صرفه در محمدیه و نزدیکی آن به کازابلانکا منجر به اشغال سریع زمین های موجود آن شد که انتظار می رود در آینده نزدیک افزایش یابد. این منجر به گسترش افقی شهری خواهد شد که با افزایش مقدار شاخص بیان می شود. در نقطه ای، زمین به ارزشی غیرقابل دسترس می رسد و گسترش عمودی شهری ارجح می شود. اگر محرک‌های اصلی گسترش شهری همچنان غالب باشند، ممکن است تراکم‌های شهری جدید دیگری شکل بگیرند.

رده نهایی شامل ۱۳ منطقه شهری باقی مانده بود: گولمیم، برکان، تینغیر، تانتان، خوریبگا، اس سمارا، دخلا، لایونه، بنی ملال، اورزازات، زاگورا، تازا و اینزگان. در این دسته، ارزش زمین دارای برچسب قیمتی کمتری نسبت به دو دسته قبلی است و بخش‌های صنعتی آن‌ها مستحکم نیستند. جمعیت این مناطق شهری در حدود سال ۲۰۱۴ از ۲۵۰۰۰۰ نفر تجاوز نکرده است، به استثنای یک مورد Inezgane که دارای ۵۱۴۶۳۰ نفر جمعیت بود. [۲۲]. از این ۱۳ منطقه شهری، ۱۱ منطقه روند دور شدن از پایداری را نشان دادند. فقط برکان و لایونه امتیاز SDG 11.3.1 زیر بی طرفی داشتند. الگوی دور شدن از پایداری شهری در این دسته نهایی را می‌توان به اثر ترکیبی ارزش زمین مقرون به صرفه و ترجیح فرهنگی ساکنان شهرهای کوچکتر برای زندگی در خانه‌های تک‌خانواری نسبتا بزرگتر و خانه‌های مزرعه‌مانند نسبت داد. -ساختمان های مسکونی خانوادگی که در کلان شهرها غالب هستند.

۳٫۳٫ SDG Indicator 11.3.1 and Climate

موقعیت جغرافیایی مطلوب مراکش در شمال غربی آفریقا، طیف متنوعی از آب و هوا را به آن بخشیده است که از آب و هوای مرطوب مدیترانه ای در شمال تا آب و هوای خشک صحرای جنوبی در جنوب را شامل می شود. این تنوع نشان می دهد که چگونه مناطق شهری مراکش طیفی از الگوهای آب و هوایی را تجربه می کنند.

آب و هوای خشک صحرا در شش منطقه شهری – داخلا، زاگورا، لایونه، اِس سمارا، اورزازاته و تینغیر – که در آن شب‌های زمستان سرد است، اما روزها گرم و با میانگین دمای روزانه در تابستان حدود ۳۵ درجه سانتی‌گراد، حاکم است. پنج منطقه از شش منطقه شهری دارای شاخص SDG 11.3.1 بالاتر از واحد بودند، در تنها استثنای Layounne، که امتیاز کمتر از یک را کسب کرد. این امر تا حدودی تمایل عمومی جمعیت شهری در جنوب خشک را به استفاده از زمین بیشتر از سرانه نسبت به شمال توصیف می کند و ذاتاً با سبک زندگی و فرهنگ آنها مرتبط است. اقتصاد در این مناطق عمدتا بر کشاورزی، دامداری و شیلات استوار است، اما در حال حاضر به سمت سرمایه گذاری زیرساخت های گردشگری و صنایع کوچک تا متوسط ​​حرکت می کند. این تحولات اخیر همچنین شرایطی را ایجاد کرده است که به نظر می رسد توسعه شهری از پایداری فاصله گرفته است. این مشاهدات بیشتر توسط یک مطالعه جداگانه که همان شاخص پایداری را در الجزایر، کشور همسایه در شرق مراکش ارزیابی می‌کرد، اثبات شد. این مطالعه بر روی پنج ولایت بزرگ در الجزایر متمرکز بود که شامل منطقه شهری غردایا، واقع در منطقه شمالی صحرای خشک صحرا بود. یافته‌های تحقیق آنها نشان داد که از دوازده کمون شامل ولایت غاردیه، هفت کمون انحراف قابل‌توجهی از پایداری را نشان دادند. [۲۶].

آب و هوای نیمه خشک در دوازده منطقه شهری از جمله آگادیر، مراکش و برکان غالب است و دارای امتیاز SDG 11.3.1 کمتر از یکپارچگی است، در حالی که دو منطقه شهری Inezgane و TanTan به عنوان شاخص های خود از پایداری فاصله زیادی ندارند. نسبتاً کمی بیش از ارزش یک افزایش یافت و به ترتیب امتیاز ۱٫۴۶ و ۱٫۹۱ را به دست آورد. از سوی دیگر، مناطق شهری گولمیم، بنی ملال، فس، خوریبگا و مکنس دارای امتیاز SDG 11.3.1 بسیار بالاتر از مقدار یک بودند. منطقه شهری صافی دارای بالاترین شاخص ۱۱٫۳٫۱ امتیاز کل مناطق شهری است.

در نهایت، آخرین دسته تحت آب و هوای نیمه مرطوب تا مرطوب قرار می گیرد و در مقایسه با سایر مناطق شهری تحت انواع مختلف آب و هوا، امتیاز SDG 11.3.1 نسبتاً پایین تری دارد. از بین هشت منطقه شهری این دسته، سه منطقه شهری کازابلانکا، محمدی و طنجه دارای امتیاز SDG 11.3.1 کمتر از یک بودند. علاوه بر این، نواحی شهری تازا، رباط و نادور دارای امتیازهایی در محدوده یک تا دو بودند که نشان دهنده انحراف جزئی از پایداری است. منطقه شهری تتوآن و کنیترا دارای توسعه شهری است که به ترتیب با مقادیر شاخص ۲٫۸۵ و ۲٫۹۶ ناپایدار تلقی می شود. به نظر می رسد منطقه شهری Sale با شاخص SDG 9.01 دارای ناپایدارترین توسعه در این دسته باشد. این ارزش تا حدی به دلیل این واقعیت است که Sale یک مسافر به رباط پایتخت پادشاهی است و در طول دهه مورد مطالعه، بخش بزرگی از افرادی که در رباط کار می‌کنند برای زندگی در Sale نقل مکان کرده‌اند. همانطور که در [۲۶]فرمول SDG 11.3.1 مصرف زمین را در شهرهای پایتخت که میزبان ساختمان های دولتی و دیپلماتیک هستند، که بخش زیادی را اشغال نمی کنند، اما جمعیت آنها در پایتخت مورد تایید قرار نمی گیرد، در بر نمی گیرد. این مطالعه این مفهوم را به مناطق شهری که به عنوان مسافران به پایتخت در نظر گرفته می شوند گسترش می دهد و شاخص توسعه پایدار را در منطقه مورد علاقه شهری، همانطور که در تعریف شده است، ارزیابی می کند. بخش ۲٫۲.

۳٫۵٫ محدودیت های SDG 11.3.1

به نظر می‌رسد که تعریف شاخص SDG 11.3.1 مبتنی بر مفهوم مصرف زمین شهری است که عمدتاً توسط رشد جمعیت هدایت می‌شود، با این پیشنهاد که پایداری در توسعه شهری ارتباط نزدیکی با گسترش عمودی شهری دارد، زیرا ازدحام بیش از حد در نظر گرفته نمی‌شود. به عبارت ساده تر، اگر رشد یک شهر بیشتر به سمت بالا باشد تا بیرون، این شاخص حاکی از روند مثبت به سمت پایداری است.

با این حال، این چشم انداز یک عامل مهم – ازدحام بیش از حد – را نادیده می گیرد که می تواند کیفیت زندگی را در مناطق شهری به طور عمودی کاهش دهد، اگر با توسعه اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی مرتبط نباشد. علاوه بر این، ازدحام بیش از حد می تواند تراکم جمعیت را تشدید کند و منجر به افزایش قیمت املاک و مستغلات در مناطق مرکزی شهری شود، که کانون های جمعیتی ایجاد می کند که فشار شدیدی بر خدمات عمومی و فضاهای سبز وارد می کند و به طور قابل توجهی بر سه رکن اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی پایداری تأثیر می گذارد. بنابراین، شاخص SDG 11.3.1 در ارائه این جنبه های حیاتی پایداری کوتاهی می کند.

SDG 11.3.1 همچنین سوالاتی را در مورد اینکه چه سطحی از پایداری به دست می آید، به ویژه زمانی که وضعیت پایداری اولیه منطقه شهری مشخص نیست، ایجاد می کند. علاوه بر این، این شاخص مقدار یک را به عنوان یک نقطه خنثی در نظر می گیرد که نشان می دهد توسعه پایدار باقی می ماند. با این حال، این فرض ثابت نمی شود، زیرا نمره یک صرفاً نشان می دهد که پایداری از حالت اولیه ثابت مانده است. این مشکل ساز است زیرا شرایط اولیه ممکن است در ابتدا بسیار ناپایدار بوده باشد.

این اندیکاتور با چندین محدودیت فنی نیز مواجه است. زمانی که جمعیت در طول یک دوره مطالعه ثابت بماند، تعریف نشده است و زمانی که کاهش جمعیت یا مصرف زمین شهری وجود داشته باشد، قابل تفسیر نیست. علاوه بر این، اگر مصرف زمین در طول دوره اندازه‌گیری ثابت بماند، نشانگر صفر را ثبت می‌کند و نتیجه را غیرقابل تفسیر می‌کند.

علاوه بر این، موضوع سوگیری که در استفاده از ارزیابی‌های SDG 11.3.1 برای شهرهای پایتخت ظاهر می‌شود، همانطور که قبلاً توضیح داده شد، بر چالش گسترده‌تری در اجرای این شاخص تأکید می‌کند. این تعصب در پایتخت منحصر به رباط یا الجزیره نیست و می توان آن را به بسیاری از پایتخت های دیگر در سراسر جهان گسترش داد. پایتخت‌ها اغلب ویژگی‌های منحصربه‌فردی را نشان می‌دهند، که بر نیاز به رویکردی دقیق‌تر و آگاه‌تر از زمینه در هنگام ارزیابی پایداری توسعه شهری آن‌ها تأکید می‌کند.

در ارزیابی پایداری شهری، در نظر گرفتن تمایز بین معیارهای نسبی و مطلق بسیار مهم است. شاخص‌های نسبی، مانند آن‌هایی که معمولاً در ارزیابی پایداری شهری استفاده می‌شوند، اثرات زیست‌محیطی را در واحدها یا دوره‌های زمانی مختلف نسبت به یک خط مبنا یا نقطه مرجع مقایسه می‌کنند. [۲۷]. در حالی که این شاخص ها بینش هایی را در مورد روندها و مقایسه ها ارائه می دهند، ممکن است سطح واقعی پایداری را در شکل ذاتی آن پنهان کنند. برعکس، شاخص‌های مطلق ارزیابی مستقیمی از پایداری را بدون ارجاع به معیارهای خارجی ارائه می‌کنند و درک واضح‌تری از اثرات واقعی زیست‌محیطی ارائه می‌دهند. [۲۷]. SDG 11.3.1 بر معیارهای نسبی تکیه دارد و میزان مصرف زمین را با رشد جمعیت مقایسه می کند. اتخاذ یک شاخص مطلق برای پایداری شهری ارزیابی دقیق‌تری از اثرات زیست‌محیطی و تصمیم‌گیری بهتر برای رسیدگی موثر به چالش‌های پایداری را ممکن می‌سازد.
با توجه به این محدودیت‌ها، حمایت از یک شاخص جدید و بهبود یافته که ارزیابی جامع‌تر و فراگیرتری از پایداری توسعه شهری ارائه می‌دهد، ضروری است. این شاخص جدید باید طیف وسیع تری از عواملی را که SDG 11.3.1 نادیده گرفته است، در بر گیرد. در حالی که شاخص فعلی صرفاً مصرف زمین و رشد جمعیت را در نظر می‌گیرد، معیار پیشنهادی باید شامل ابعاد دیگری مانند ابعاد اقتصادی باشد که توسط SDG 11.3.1 نادیده گرفته شده است و عوامل اجتماعی و محیطی بیشتری را شامل می‌شود، در حالی که به طور همزمان فرهنگ و هویت‌های محلی شهرها را در بر می‌گیرد. آنها به عنوان اجزای جدایی ناپذیر راه حل برای چالش های شهرنشینی ثابت قدم هستند [۲۸]. علاوه بر این، باید به استانداردهای تعریف شده بین المللی برای پایداری توسعه شهری پایبند باشد. چنین رویکردی کل نگر برای ارائه ارزیابی دقیق تر و روشنگرانه تر از برنامه های توسعه شهری و اثربخشی آنها به رهبران سیاست و تصمیم گیرندگان ضروری است.
سعی شد ماهیت چند بعدی در ارزیابی پایداری به تصویر کشیده شود. به عنوان مثال، در مطالعه ای که به بررسی پایداری ۳۱ منطقه اداری در سطح استانی چین پرداخته است، از شاخص پایداری ترکیبی (CSI) استفاده شده است که سی شاخص را در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی جمع آوری می کند. [۲۹]. مشارکت دیگر مجموعه‌ای از شاخص‌های ترکیبی را پیشنهاد کرد که ابعاد مختلف توسعه پایدار (محیط زیست و منابع طبیعی، انتقال انرژی، تحرک پایدار، پویایی اقتصادی، انسجام و همبستگی اجتماعی، و حکمرانی و شهروندی) را پوشش می‌دهد. [۳۰]. در حالی که یک چارچوب ارزیابی برای مقایسه تجربی عملکرد پایداری ۹۶ بخش کلانشهر فرانسه ارائه کرد، این مطالعه چندین محدودیت را تأیید کرد. برای مثال، پیچیدگی موجود در طراحی و اجرای شاخص های ترکیبی به این معنی است که تفسیر دقیق نتایج باید انجام شود. علاوه بر این، در حالی که شاخص ها الزامات اولیه یک شاخص ترکیبی به خوبی تعریف شده را برآورده می کردند، توضیح داده شد که چگونه انتخاب های ذاتی در روش اجرا شده (انتخاب متغیرها، روش های تجمیع و نرمال سازی) به طور قابل توجهی بر نتایج تأثیر می گذارد. [۳۰].

منبع:
۱- shahrsaz.ir , علوم شهری | متن کامل رایگان
,۲۰۲۴-۰۴-۰۱ ۰۳:۳۰:۰۰
۲- https://www.mdpi.com/2413-8851/8/2/28

برچسب ها
, , , ,
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.