بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی
بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی را از Urbanity.ir بخواهید
Monday, 20 May , 2024
امروز : دوشنبه, ۳۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 6313
  پرینتخانه » مقالات تاریخ انتشار : 18 ژانویه 2024 - 3:30 | 11 بازدید | ارسال توسط :

علوم شهری | متن کامل رایگان

۱٫ معرفی در دهه‌های اخیر، کاهش تصرف زمین و مهار گسترش شهری به دلیل آگاهی روزافزون مبنی بر اینکه خاک یک منبع تجدیدناپذیر است که خدمات اکوسیستمی را ارائه می‌کند و به دلیل توسعه شهری یا بهره‌برداری ناپایدار زمین در معرض خطر قرار می‌گیرد، به اهداف اصلی برنامه‌ریزی فضایی در کشورهای توسعه‌یافته تبدیل شده است. […]

علوم شهری |  متن کامل رایگان


۱٫ معرفی

در دهه‌های اخیر، کاهش تصرف زمین و مهار گسترش شهری به دلیل آگاهی روزافزون مبنی بر اینکه خاک یک منبع تجدیدناپذیر است که خدمات اکوسیستمی را ارائه می‌کند و به دلیل توسعه شهری یا بهره‌برداری ناپایدار زمین در معرض خطر قرار می‌گیرد، به اهداف اصلی برنامه‌ریزی فضایی در کشورهای توسعه‌یافته تبدیل شده است. بنابراین، برنامه ریزی فضایی در حال حاضر با استفاده از زمین پایدار هدایت می شود.

اگرچه اصطلاح تصرف زمین یک اصطلاح اخیر است [۱] و همیشه توافقی نیست [۲,۳,۴,۵]معمولاً به سطح مناطق کشاورزی، جنگلی، نیمه طبیعی و طبیعی، تالاب ها و توده های آبی مصنوعی در یک دوره معین اطلاق می شود. بنابراین شامل توسعه سطوح غیرقابل نفوذ، مانند مسکن و زیرساخت های شهری و مناطق غیرقابل نفوذ، مانند پارک های سبز شهری و برخی از امکانات ورزشی و تفریحی است. [۶,۷]. تصاحب زمین نیز به عنوان “از دست دادن زمین توسعه نیافته به زمین توسعه یافته توسط انسان” تعریف شده است. [۸] (ص ۴) و اغلب به عنوان مصرف زمین برای توسعه شهری تعریف می شود [۲,۳]. آب بندی خاک شدیدترین شکل زمین گیری در نظر گرفته می شود زیرا باعث از بین رفتن غیرقابل برگشت عملکردها و خدمات اکوسیستمی ارائه شده توسط خاک می شود. [۷,۹]. منجر به تکه تکه شدن چشم انداز و از دست دادن سرمایه طبیعی می شود [۱۰,۱۱]، آب بندی خاک توانایی خاک برای ارائه خدمات ضروری مانند تامین زیست توده، چرخه آب و مواد مغذی و ذخیره کربن آلی را به خطر می اندازد. [۱۱,۱۲,۱۳]. از دست دادن عملکردهای اکولوژیکی خاک در محیط های شهری می تواند اثرات جزیره گرمایی، افزایش خطر سیل و افزایش بارهای آلاینده در خاک، آب و هوا ایجاد کند. [۶,۱۴]. بنابراین، تصرف زمین، و به ویژه آب بندی خاک، محرک های تخریب زمین در نظر گرفته می شود [۷].
در سال ۲۰۱۱، نقشه راه اروپای کارآمد از منابع، هدف “عدم تصرف خالص زمین” را تا سال ۲۰۵۰ تعیین کرد. [۱]. برای حفاظت از خاک و حفاظت از خدماتی که ارائه می کند، هدف محدود کردن تصرف زمین تعیین شده است [۸] با استفاده مجدد از زمین مصنوعی یا افزایش طبیعی سازی مجدد آن. در مواردی که نمی توان از مصرف زمین های غیر مصنوعی اجتناب کرد، باید اقداماتی برای جبران از دست دادن خدمات اکوسیستم (مثلاً تخریب و طبیعی سازی مجدد زمین) اتخاذ شود. دستیابی به این هدف مستلزم تغییر در سیاست های ملی، منطقه ای و شهری استفاده از زمین کشورهای عضو است.
تصرف خالص زمین تفاوت بین تصرف زمین و طبیعی‌سازی مجدد زمین را در یک دوره زمانی مساوی نشان می‌دهد. طبیعی‌سازی مجدد زمین فرآیند معکوس تصاحب زمین است که سطح زمین مصنوعی را که در یک دوره معین به زمین غیر مصنوعی تبدیل شده است ارزیابی می‌کند. [۶,۷]. این فرآیند همچنین به عنوان احیای زمین یا کمتر رایج به عنوان کشت مجدد زمین شناخته می شود [۶,۷]. انجام آن می تواند پوشش گیاهی خاک را افزایش دهد که به افزایش ذخایر کربن خاک کمک می کند [۱۵,۱۶].
فرآیندهایی با هدف استفاده مجدد از زمین توسعه یافته به عنوان توسعه شهری درونی نیز شناخته می شوند [۱۷] یا بازیافت زمین [۱۸,۱۹]. آنها شامل افزایش حجم ساختمان ها، سازماندهی مجدد ساختار شهری موجود و پرکردن مناطق شهری غیرمسکونی (تراکم زمین)، ساخت و ساز در زمین های مصنوعی متروک یا کم استفاده و بازیابی سایت های توسعه یافته مشکل ساز، مانند سایت های برون فیلد (بازیافت خاکستری)، و تبدیل زمین توسعه یافته به مناطق سبز شهری (بازیافت سبز). این نوع دوم بازیافت زمین امکان بازیابی برخی از خدمات و عملکردهای ارائه شده توسط خاک را فراهم می کند (مثلاً ذخیره کربن آلی و تنظیم چرخه آب) و در عین حال به بهبود شرایط محیطی در شهرها و کاهش برخی از مشکلات کمک می کند. اثرات تغییر آب و هوا متراکم‌سازی و بازیافت خاکستری راه‌حل‌های بالقوه‌ای برای فرار از تصرف زمین هستند، زیرا با استفاده از زیرساخت‌های موجود، اسکان افراد بیشتری و ارتقای تنوع اقتصادی در شهرها را ممکن می‌سازند.
با هدف ارائه راهنمایی برای تصمیم گیرندگان و سیاست گذاران در ترویج شهرنشینی پایدار سرزمین های خود، پروژه ESPON SUPER (شهرسازی پایدار و شیوه های کاربری زمین در مناطق اروپایی) پنج نوع مداخله را متمایز می کند که می تواند به جلوگیری، کاهش یا خنثی کردن تأثیر کمک کند. تصرف زمین: متراکم سازی، بازسازی (یا بازیافت خاکستری)، مهار شهری، حاکمیت و سیاست های بخشی [۲۰].
طرح‌های مهار رشد شهری، مانند کمربند سبز یا مرزهای رشد شهری، برای محدود کردن و مدیریت گسترش شهرها فراتر از مرزهای تعیین‌شده طراحی شده‌اند. یک عامل حیاتی برای موفقیت این ابتکارات، تصویب اسناد الزام آور قانونی است [۲۰].
هدف مداخلات حاکمیتی افزایش چگونگی تصمیم گیری ذینفعان دولتی در مورد مدیریت مناطق شهری است. این امر می تواند از طریق سیاست هایی که یکپارچگی بین بخشی و اجرای طرح های شهری و منطقه ای را ترویج می کند محقق شود. [۲۰]. در این رابطه، اهداف سیاست مبتنی بر ارزیابی‌های زیست‌محیطی است که به تصرف زمین می‌پردازد [۲۱] و انگیزه های مالی می توانند عوامل موفقیت آمیز باشند.
این مداخلات، که با ارزیابی بیش از ۲۰۰ مطالعه موردی از زمینه‌های مختلف سرزمینی اروپا شناسایی شده‌اند، ممکن است شامل یک یا چند ابزار زیر باشد: استراتژی‌ها، ابزارهای قانونی (قوانین و مقررات الزام‌آور)، مقررات کاربری زمین، برنامه‌ها و پروژه‌ها. [۲۰].
از آنجایی که استراتژی ها ابزارهای غیر الزام آور هستند، موفقیت آنها به عواملی مانند اراده سیاسی قوی، همکاری چند سطحی کارآمد، هماهنگی افقی مؤثر، تخصص فنی، اقدامات الزام آور و انگیزه های اقتصادی برای دستیابی به اهدافشان بستگی دارد. [۲۰].
علت اصلی تصاحب زمین، رشد جمعیت و توسعه اقتصادی است [۹,۲۲]. رشد جمعیت اغلب باعث افزایش تقاضا برای مسکن، امکانات عمومی و حمل و نقل عمومی می شود. برعکس، توسعه اقتصادی جستجو برای مکان‌های تجاری و صنعتی جدید را افزایش می‌دهد، رقابت بین شهرداری‌ها را برای جذب سرمایه‌گذاری بیشتر تقویت می‌کند و اغلب رشد اقتصادی را بر پایداری محیطی اولویت می‌دهد. [۲۲].

۱٫۱٫ چارچوب قانونی و مداخلات برای مهار تصرف زمین در اروپا

در غیاب یک چارچوب قانونی الزام آور اروپایی برای دستیابی به هدف “عدم تصرف خالص زمین” تا سال ۲۰۵۰، اتحادیه اروپا به دنبال ایجاد آگاهی در میان کشورهای عضو از این هدف از طریق انتشار مطالعات و دستورالعمل های مختلف است. [۶,۷,۸,۱۳,۲۳] و تقویت آن در استراتژی خاک اتحادیه اروپا برای سال ۲۰۳۰ [۲۴]. این استراتژی توصیه می کند که کشورهای عضو تا سال ۲۰۲۳ اهداف خود (ملی، منطقه ای و محلی) را برای کاهش زمین خالص تا سال ۲۰۳۰ تعیین کنند و در مورد پیشرفت خود در انجام کمک های قابل اندازه گیری به هدف اتحادیه اروپا ۲۰۵۰ گزارش دهند. همچنین اجرای اصول برنامه ریزی سلسله مراتبی زمین را برای افزایش استفاده مجدد از زمین هایی که قبلا توسعه یافته و ترویج کاهش در تصرف زمین و آب بندی خاک را پیشنهاد می کند.
علاوه بر این، هدف ۲۰۵۰ با دو هدف توسعه پایدار که توسط دستور کار سازمان ملل برای سال ۲۰۳۰ تعیین شده است، ارتباط نزدیک دارد. [۲۵]، یعنی هدف ۱۱ که تعیین می کند شهرها و سکونتگاه های انسانی را فراگیر، ایمن، تاب آور و پایدار کند و هدف ۱۵ که هدف آن حفاظت، بازیابی و ترویج استفاده پایدار از اکوسیستم های زمینی، مدیریت پایدار جنگل ها، مبارزه با بیابان زایی، توقف و معکوس کردن است. تخریب زمین، و توقف از دست دادن تنوع زیستی.
استراتژی خاک اتحادیه اروپا برای سال ۲۰۳۰ اعلام کرد که اتحادیه اروپا در حال تهیه یک قانون قانونی در مورد خاک است که پیشنهاد آن در ژوئیه ۲۰۲۳ تحت عنوان قانون نظارت بر خاک (SML) منتشر شد. [۲۶]. در راستای دستیابی به خاک های سالم در سراسر اتحادیه اروپا تا سال ۲۰۵۰، پیشنهاد SML به دنبال ایجاد یک چارچوب قانونی مناسب برای مدیریت پایدار این منبع طبیعی است. برای این منظور، تعهداتی را برای نظارت و ارزیابی سلامت خاک و تجزیه و تحلیل اثربخشی اقدامات انجام شده برای اصلاح (باززایی) خاک در مناطق روستایی و شهری ایجاد می کند. از آنجایی که آب بندی خاک و زمین توانایی خاک برای ارائه خدمات اکوسیستم را مختل می کند، این پیشنهاد کشورهای عضو را موظف می کند که هر دو را نظارت کنند. همچنین نیازمند اجرای اصول مدیریت پایدار برای کاهش اثرات تصاحب زمین است. این فرآیند در SML به عنوان تبدیل زمین طبیعی و نیمه طبیعی به زمین مصنوعی تعریف شده است. شاخص‌های مورد نیاز برای ارزیابی منظم آب‌بندی خاک و برداشت زمین عبارتند از: مساحت زمین مصنوعی، تصاحب زمین، زمین مصنوعی طبیعی‌سازی شده مجدد، برداشت خالص و خاک مهر و موم شده. شاخص های اختیاری، مانند نرخ بازیافت زمین و تعیین کمیت از دست دادن خدمات اکوسیستم ناشی از تصاحب زمین، نیز پیشنهاد شده است. اگرچه SML تشخیص می دهد که آب بندی خاک باید علاوه بر تصاحب زمین مورد ارزیابی قرار گیرد، اما این پیشنهاد بیان نمی کند که آب بندی خاک باید بین مناطق شهری و روستایی، همانطور که توسط Decoville و Feltgen پیشنهاد شده است، تمایز قائل شود. [۵]، که پیشنهاد می کنند از نرخ آب بندی خاک در زمین های مصنوعی (مناطق شهری) برای حمایت از تعریف استراتژی های کاهش زمین استفاده کنند. افزایش تراکم آب بندی خاک در زمین های مصنوعی، به عنوان مثال، افزایش تراکم و بازیافت خاکستری در مراکز شهری، راه حل های بالقوه ای برای دستیابی به هدف اروپایی است زیرا سطح زمین مصنوعی را افزایش نمی دهد. با این حال، با توجه به اینکه تشدید آب بندی خاک اثرات مضری دارد که پایداری زیست محیطی مناطق شهری را به خطر می اندازد، تشدید آن باید با افزایش بازیافت سبز، طبیعی سازی مجدد مناطق مصنوعی و اتخاذ راه حل های مبتنی بر طبیعت جبران شود. [۵,۲۳]. بر اساس تحقیقات در مورد از دست دادن تنوع زیستی ناشی از آب بندی خاک در یک شهر چینی که روند سریع شهرنشینی را پشت سر گذاشته است. [۲۷]، دکوویل و فلتگن [۵] همچنین از حفظ سطح آب بندی خاک در مراکز شهری زیر ۴۰ درصد حمایت می کند.
چندین کشور و منطقه در حال حاضر اهداف اروپایی یا اهداف ملی مربوطه خود را زیر نظر دارند، که منعکس کننده دیدگاه آنها در مورد چگونگی به صفر رساندن زمین خالص تا سال ۲۰۵۰ هستند. [۴,۸,۹]. از جمله آلمان است [۲۸]، اتریش [۲۹]، سوئیس [۳۰]، لوکزامبورگ [۳۱] و بلژیک، به ویژه والونیا [۳۲] و فلاندر [۳۳] مناطقی که اهداف کمی تعیین کرده‌اند و مداخلاتی را برای مهار زمین‌گیری و آب‌بندی خاک اجرا می‌کنند. همچنین نظارت بر برداشت زمین و آب بندی خاک توسط ایتالیا قابل توجه است [۳۴] و همچنین توسط فرانسه آغاز شد [۳۵] و حمایت مالی برای توسعه مجدد براون فیلد در بریتانیا [۳۶].
اهداف ملی اساساً اقدامات راهبردی هستند که برای اهداف نظارتی استفاده می شوند [۹]، زیرا تأثیر کمی بر رویه های برنامه ریزی محلی بدون حمایت از ابزارهای الزام آور دارند [۲۳]. بر این اساس، ترجمه به اهداف و اقدامات متناسب با زمینه های مختلف منطقه ای یا محلی (محیط زیستی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) مطلوب است. [۲]. صرف نظر از اثربخشی آنها، چنین اهدافی می توانند آگاهی را در میان ذینفعان برنامه ریزی کاربری اراضی در مورد ضرورت حفظ خاک به عنوان یک منبع طبیعی افزایش دهند.
مداخلات منطقه‌ای و محلی با هدف مهار تصاحب زمین نیز شامل ممنوعیت، اعمال محدودیت یا ایجاد مشوق‌های اقتصادی یا جبران خسارت برای تغییر کاربری‌های خاص است. طیف گسترده ای از این مداخلات در اتحادیه اروپا در راهنمای تولید شده توسط پروژه ESPON SUPER سیستماتیک شده است. [۲۰]. از جمله این نوع مداخلات، مورد منطقه امیلیا رومانیا در ایتالیا است که از سال ۲۰۱۸، هزینه های شهرنشینی را برای پروژه هایی که زمین های کشاورزی را به مناطق مسکونی تبدیل می کنند، دو برابر کرده و هزینه های پروژه هایی را که مناطق متروکه را بازیابی می کنند، کاهش داده است. [۲۰]. همچنین ایجاد مشوق هایی برای افزایش پوشش سبز ساختمان ها و کاهش آلودگی هوا در لینز (شهری در اتریش) قابل توجه است. [۲۰]بازسازی شهری پاریس (فرانسه) تحت برنامه “Réinventer Paris” که در سال ۲۰۱۷ راه اندازی شد. [۲۰] و ترویج پروژه های تخریب و بازسازی مسکونی با مشوق های مالیاتی در بلژیک [۳۷] برای تحریک نوسازی شهری برای کاهش مصرف خاک، تسریع احیای اراضی و حفظ مناطق روستایی، نوع دیگری از مداخله در شهر رجیو امیلیا (همچنین در ایتالیا) اجرا شده است که از نظر پایداری مثال زدنی است. تعریف مناطق همگن سرزمینی، که توسط فرمان ۱۴۴۴ در ۲ آوریل ۱۹۶۸ ارائه شد، توسط طرح شهری عمومی (Piano Urbanistico Generale) برای کاهش مناطق پهنه بندی شده برای کاربری های شهری، که هنوز بر روی آنها ساخته نشده بود، اجرا شد. همکاری با زمین دارانی که از انصراف از حقوق عمرانی منتفع شده اند، امکان بازگشت بیش از ۱۳۵ هکتار از اراضی شهری به مناطق روستایی را از سال ۱۳۹۴ فراهم کرده است. [۲۰].
این مثال‌ها نشان می‌دهد که حتی در کشورهای بدون چارچوب قانونی ملی که به صراحت با هدف کاهش تصرف زمین‌ها هدف گذاری شده است (مانند پرتغال و ایتالیا)، برنامه‌ها و مقررات منطقه‌ای و شهری می‌توانند محدودیت‌های کمی و اقدامات اجباری را برای محدود کردن زمین‌گیری و جلوگیری از آب‌بندی بیشتر خاک ایجاد کنند. [۲۳].

۱٫۲٫ اهداف مطالعه

این مطالعه از یک ارزیابی خالص قبلی انجام شده توسط نویسندگان برای سرزمین اصلی پرتغال و مناطق NUTS III آن شروع می شود. [۴]. این ارزیابی نشان داد که منطقه شهری پورتو (Area Metropolitana do Porto، AMP) دارای بالاترین میزان تصاحب زمین در بین مناطق اصلی است، که تحلیل عمیق‌تر رانندگان منطقه و ارزیابی شهرداری از فرآیندهای مورد علاقه را توجیه می‌کند. با گنجاندن شاخص هایی در مورد آب بندی خاک.

بر این اساس، بر اساس ارزیابی تغییرات کاربری اراضی در AMP و مناطق شورای شهر آن در دوره ۲۰۰۷-۲۰۱۸ و سطوح آب بندی خاک در سال ۲۰۱۸، این مطالعه نیروهای محرک منطقه ای تصرف خالص زمین را شناسایی کرده و عملکرد منطقه را در جلسه تجزیه و تحلیل می کند. هدف اتحادیه اروپا ۲۰۵۰، در حمایت از تعریف هر دو مداخله سفارشی برای کاهش تصرف خالص زمین و آب بندی خاک و اهداف (که تاکنون وجود نداشته است) توسط استراتژی خاک اتحادیه اروپا برای سال ۲۰۳۰ توصیه شده است. در نتیجه، هدف آن حمایت از توسعه یک سیاست “عدم تصرف خالص زمین” برای AMP تا سال ۲۰۵۰، در حالی که آگاهی از فرآیندهای مورد توجه تصمیم گیرندگان و مقامات دولتی درگیر در برنامه ریزی فضایی را افزایش می دهد. این مطالعه همچنین قصد دارد نشان دهد که پیروی از هدف ۲۰۵۰ اتحادیه اروپا ممکن است از اهداف SML محافظت نکند، زیرا اجرای آن می تواند سلامت خاک را بدتر کند و منجر به توسعه شهری ناپایدار شود.

ارزیابی ترکیبی از شاخص های تعریف شده توسط پیشنهاد SML است [۲۶] و داده های جمعیتی برای کمک به تصمیم گیری. علاوه بر ارائه وضوح بیشتر در مورد هدف اروپایی، این مطالعه به مقامات منطقه ای و شهری نشان می دهد که چگونه فرآیندهای مورد علاقه را برای دستیابی به آن ارزیابی کنند. مطالب ارائه شده، به ویژه شاخص های جدید بررسی شده، می تواند به عنوان نمونه ای برای مناطق اروپایی باشد که هنوز نظارت بر این هدف را آغاز نکرده اند.
علاوه بر مقدمه، این مقاله در بخش های زیر ساختار یافته است. بخش ۲ روش ها و داده های مورد استفاده را ارائه می دهد. همچنین منطقه مورد مطالعه را شناسایی می کند و دستورالعمل ها و ابزارهای برنامه ریزی فضایی در حال اجرا را تشریح می کند. بخش ۳ فرآیندهای مورد علاقه (گرفتن زمین، طبیعی‌سازی مجدد زمین، تصرف خالص زمین و استفاده مجدد از زمین مصنوعی) را بین سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۸ کمیت می‌کند. این بخش همچنین رشد زمین مصنوعی را با جمعیت مقایسه می‌کند و سطوح آب بندی خاک را در مناطق مصنوعی ارزیابی می‌کند. در سال ۲۰۱۸ بخش ۴ محدودیت‌ها و یافته‌های مطالعه را توصیف می‌کند که در پرتو سیاست کاربری فعلی زمین و هدف ۲۰۵۰ مورد بحث قرار می‌گیرد و مسیرهایی را پیشنهاد می‌کند که می‌تواند به دستیابی به توسعه شهری پایدارتر کمک کند. بخش ۵ نتیجه گیری های اصلی را ارائه می دهد.

۴٫ بحث

در ابتدای این نوشتار ذکر شد که واژه تصرف زمین اجماعی نیست. فراتر از موضوع معنایی [۲,۳,۴,۲۰]، تغییرات کاربری زمین که اصطلاح آن را پوشش می دهد به وضوح در هنگام تعریف هدف ۲۰۵۰ توضیح داده نشد. این امر به تفاسیر متفاوت کشورهای عضو از آنچه که این واژه نشان می‌دهد کمک کرده است و به عدم ثبات در آنچه که نظارت می‌شود، کمک کرده است. [۲,۳,۴]. از منظری که فقط بر اساس معیارهای زیست محیطی استوار است، تصاحب زمین می تواند شامل تمام تغییرات کاربری زمین باشد که خدمات اکوسیستمی ارائه شده توسط خاک را بدتر می کند، در حالی که از منظر برنامه ریزی شهری، ممکن است برخی از این تغییرات (مانند توسعه کشاورزی فشرده) را حذف کند. یا گلخانه در زمین کشاورزی). این مطالعه از تعریف برداشت زمین در نظر گرفته شده توسط آژانس محیط زیست اروپا استفاده کرد [۶,۷,۱۴].
هدف اصلی این تحقیق کمک به توسعه یک سیاست “عدم تصرف خالص زمین” برای AMP تا سال ۲۰۵۰ است. برای این منظور، مطالعه زمین‌گیری، طبیعی‌سازی مجدد و استفاده مجدد از زمین مصنوعی، آب‌بندی خاک و پویایی جمعیت را ارزیابی کرد. شهرداری AMP و نیروهای محرک پشت تصاحب زمین خالص را شناسایی کرد. همچنین شاخص‌های جدیدی را برای حمایت از تعریف استراتژی‌هایی برای مهار زمین‌گیری و مقابله با آب‌بندی خاک در منطقه پیشنهاد می‌کند و عملکرد آن را در برابر هدف اروپایی ارزیابی می‌کند. از میان شاخص‌های ارائه‌شده، آن چیزی که در دسترس بودن سرانه سطح مصنوعی آب‌بندی نشده را ارزیابی می‌کند در مقایسه با شاخص‌هایی که توسط ارزیابی‌های مشابه پیشنهاد شده است، نوآورانه است. [۵]. علاوه بر این، ارزیابی مشترک زمین‌گیری و آب‌بندی خاک، بر اساس داده‌های ملی، هنوز برای AMP انجام نشده بود. در حالی که تجزیه و تحلیل انجام شده بر AMP متمرکز است، شاخص هایی که از آن پشتیبانی می کنند می توانند در مناطق دیگر اعمال شوند.
ارزیابی در مقیاس منطقه‌ای، مانند آنچه در اینجا ارائه شده است، فرصتی برای تطبیق سیاست‌هایی با هدف حفاظت از منابع طبیعی که معمولاً بین شهرداری‌ها و آن‌هایی که به زیرساخت‌ها و حمل‌ونقل مرتبط هستند متفاوت است، ارائه می‌دهد. در واقع، “برنامه ریزی منطقه ای مناسب ترین سطح برای هماهنگی منابع و تلاش های مورد نیاز برای رویارویی با مشکلات قابل توجه و پایدار در میان مدت و بلند مدت است.” [۵۲] (ص ۲). با این وجود، با توجه به اینکه برای اهداف اداری، AMP شامل شهرداری‌هایی با سطوح بسیار متفاوت شهرنشینی و ابعاد فرهنگی و اجتماعی است که باعث عدم انسجام سرزمینی می‌شود. [۵۱]سیاست‌های AMP باید حداقل بین ناحیه پورتو بزرگ (که فقط ۱۱ شهرداری را شامل می‌شود)، سایر مناطق شهری و به‌ویژه مناطق روستایی در جنوب شرقی AMP تفاوت قائل شود.
اگرچه برخی از دستورالعمل های برنامه ریزی فضایی خاص برای AMP وجود دارد، اما آنها بخشی از یک طرح کلان شهری نیستند. برنامه توسعه فضایی برای شمال پرتغال، که علاوه بر AMP، سایر مناطق NUTS III را نیز پوشش می دهد، در حال حاضر در حال بازنگری است. در سال ۲۰۱۴، برنامه استراتژیک سرزمینی AMP برای سال ۲۰۲۰ [۵۱] توسعه داده شد. این شامل تشخیصی با هدف ارائه AMP با یک چارچوب استراتژیک برای اقدام برای به حداکثر رساندن تأثیرات سرزمینی ناشی از بودجه‌های ساختاری مورد استفاده در دوره ۲۰۱۴-۲۰۲۰ بود. استراتژی معادل برای سال ۲۰۳۰ در سال ۲۰۲۲ راه اندازی شد [۵۳]. با این وجود، این اسناد تنها به دنبال رفع فقدان طرحی برای کلان شهر هستند.
برای ارزیابی تغییرات کاربری اراضی در AMP از نقشه‌های کاربری ملی/پوشش زمین (COS) در سال ۲۰۰۷ و ۲۰۱۸ استفاده شد. این نقشه ها به این دلیل انتخاب شدند که به طور منظم به روز می شوند و پوشش فضایی (سرزمین اصلی پرتغال) را فراهم می کنند، و همچنین به این دلیل که داده های کاداستر که معمولاً به عنوان منبع در ارزیابی زمین در کشورهایی مانند آلمان، اتریش و بلژیک استفاده می شود، انتخاب شدند. [۲۸,۲۹,۳۲]، برای چندین منطقه از قلمرو پرتغال در دسترس نیست یا قدیمی است. آب بندی خاک در AMP تنها در سال ۲۰۱۸ با استفاده از لایه تراکم نفوذ ناپذیری با وضوح فضایی ۱۰ متر ارزیابی شد. با توجه به اینکه نتایج ارائه شده بر اساس داده های ملی است، قابل مقایسه با نتایج منتشر شده توسط EEA است [۶,۷,۱۴,۱۸,۱۹] برای AMP به دلیل دوره های ارزیابی متفاوت و منابع داده بسیار محدود است.
خلاصه‌ای از یافته‌های اصلی این مطالعه وجود دارد که در صورت امکان، با روندهای مناطق شهری کاربردی (FUA) اتحادیه اروپا-۲۷ و بریتانیا مقایسه می‌شود. [۷] و در پرتو سیاست های موجود در AMP مورد بحث قرار گرفت.
زمین غیر مصنوعی که بین سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۱۸ به توسعه شهری داده شده در AMP معادل ۱٫۳ درصد از سطح آن است و بالاترین (۰٫۶۴ هکتار در روز) از مناطق NUTS III در پرتغال است. [۴]. اگرچه دوره در دسترس برای مقایسه در سطح اروپا (۲۰۱۲-۲۰۱۸) کوتاهتر از دوره در نظر گرفته شده در این مطالعه است، نرخ تصرف زمین در AMP (1153 متر)۲/سال·کیلومتر۲) تقریباً دو برابر FUAهای ذکر شده در بالا (۵۹۶ متر) بود۲/سال·کیلومتر۲، بر اساس تخمین از محتویات موجود در [۶,۷]). مصرف زیاد زمین های غیر مصنوعی در AMP را می توان با توسعه شهری پراکنده که حدود ۷۰ درصد از قلمرو آن را پوشش می دهد توضیح داد. [۵۱]. این نوع توسعه، در واقع، زمین و منابع بیشتری نسبت به توسعه شهری فشرده دارد [۵۴].
محرک های اصلی تصاحب زمین در AMP در این دوره ایجاد یا گسترش شبکه های حمل و نقل، واحدهای صنعتی و تجاری، سایت های ساخت و ساز و مناطق مسکونی پراکنده بود. علیرغم اهمیت نسبی نابرابر، زمین در ۶۶۱ FUA در اتحادیه اروپا-۲۷ و بریتانیا تحت فشار است. [۶,۷] مشابه موارد مشاهده شده در AMP بودند. گسترش مناطق معدن و معدن در FUAها از گسترش شبکه های حمل و نقل اهمیت بیشتری داشت. توسعه خطی پراکنده در بخش بزرگی از AMP [51] و غلبه رفت و آمد با ماشین شخصی [۵۰] اهمیت گسترش شبکه های حمل و نقل در این منطقه را توضیح دهد. در واقع، در دوره مورد بررسی، یکی از سرمایه گذاری های اصلی در AMP برای کاهش وابستگی به حمل و نقل فردی، گسترش شبکه مترو پورتو بود. [۵۵].
حتی اگر مقدار زمین از دست رفته برای توسعه انسانی به طور کلی بسیار بیشتر از آن است که دوباره طبیعی شده است، منطقه مصنوعی در AMP در طول ۲۰۰۷-۲۰۱۸ (۲٫۱ کیلومتر) به غیر مصنوعی تبدیل شد.۲) حدود ۱۲ برابر کمتر از زمین های گرفته شده بود. نرخ طبیعی‌سازی مجدد در AMP (93.1 متر۲/سال·کیلومتر۲) کمی پایین تر از FUA های اروپایی (۹۴٫۵ متر) بود۲/سال·کیلومتر۲، بر اساس تخمین از محتویات موجود در [۶,۷]).

انواع عمده کاربری اراضی تولید شده توسط طبیعی‌سازی مجدد در AMP مناطق نیمه طبیعی، جنگل‌ها و جنگل‌ها و مناطق کشاورزی بودند. تبدیل سایت های استخراج مواد معدنی و سایت های ساخت و ساز به بوته زار رایج ترین (۴۰٪) بود. لازم به ذکر است که این حداقل مطلوب ترین نوع طبیعی سازی مجدد برای AMP است، زیرا چنین تغییراتی ناشی از رها شدن زمین است و خطر آتش سوزی جنگل ها را افزایش می دهد.

بین سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۱۸، نرخ خالص تصاحب زمین در AMP (1060 متر)۲/سال·کیلومتر۲) تقریباً دو برابر FUAهای اروپایی (۵۰۱٫۲ متر) بود۲/سال·کیلومتر۲، بر اساس تخمین از محتویات موجود در [۶,۷]). بر این اساس، مصرف خالص زمین های غیر مصنوعی در AMP (0.59 هکتار در روز) همچنان باید کاهش یابد تا به هدف اروپا تا سال ۲۰۵۰ برسد.
به منظور کاهش مصرف خالص زمین در AMP، ترویج استفاده مجدد از زمین مصنوعی، که در طی سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۸ بسیار کم (۰٫۰۲ هکتار در روز) بود، بسیار مهم است. اگرچه اکثر شهرداری های AMP عملیات بازآفرینی شهری را در این دوره آغاز کردند، بسیاری از آنها بین سال های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ راه اندازی شدند. [۵۶]، بنابراین انتظار می رود تأثیر آنها در ارزیابی بعدی بیشتر قابل توجه باشد. استفاده مجدد از زمین مصنوعی تنها ۲٫۶٪ از کل مصرف زمین مصنوعی در AMP را به خود اختصاص داده است که در مقایسه با درجه معادل در شهرهای اروپایی در دوره ۲۰۰۶-۲۰۱۲ (۱۳٫۵٪) ناچیز است. [۱۹].
در دوره مورد بررسی، علیرغم اینکه AMP و اکثر شهرداری های آن از دست دادن جمعیت را تجربه کردند، گسترش زمین مصنوعی در کل قلمرو رخ داد. تنها یکی از پنج شهرداری که در آن جمعیت افزایش یافته است (Maia) سرانه مساحت مصنوعی را کاهش داد، بنابراین روندی به سمت تراکم منطقه شهری خود را نشان داد، که در صورت تحقق هدف اروپایی مطلوب است. [۵۷].
اگرچه آمارهای رسمی کاهش جمعیت در AMP را فاش می‌کنند، بازیگران برنامه‌ریزی محلی ادعا می‌کنند که چنین ارقامی گمراه‌کننده هستند، زیرا آنها جمعیت خارجی بدون اقامت قانونی را نادیده می‌گیرند، جمعیتی که در این دوره رشد قابل‌توجهی داشت و مسئول افزایش تقاضا برای مسکن ارزان قیمت بود. گزارش ملی مهاجرت ۲۰۱۸ [۵۸] تأیید می کند که در واقع هجوم زیادی از مهاجران، به ویژه شهروندان بنگلادش، برزیل، نپال و هند وجود داشته است که حضور خود را از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۸ به ویژه در مناطق شهری و برخی از مناطق روستایی سرزمین اصلی دو برابر کردند. با این حال، این گزارش مهاجران را بر اساس مناطق NUTS III تفکیک نمی‌کند، و نمی‌توان تعداد دقیق آنها را در داخل AMP دانست.

با توجه به این واقعیت که ممکن است افزایش جمعیتی وجود داشته باشد که مطالعه نمی تواند فاش کند و با توجه به اینکه زمین غیر مصنوعی گرفته شده در AMP بین سال های ۲۰۰۷ و ۲۰۱۸ عمدتاً برای توسعه شبکه های حمل و نقل و سایت های صنعتی، تجاری و ساختمانی استفاده شده است. قابل قبول نیست که سطوح مصنوعی در آینده با سرعتی که در این دوره مشاهده می شود به رشد خود ادامه دهند، حتی اگر برخی شهرداری ها همچنان برای جذب مردم نیاز به سرمایه گذاری در زیرساخت ها داشته باشند.

در مورد سطوح آب بندی خاک در مناطق شهری، مشخص شد که در سال ۲۰۱۸، اکثر شهرداری های AMP و کل منطقه دارای سهم نفوذناپذیری زمین مصنوعی بالای ۵۰٪ بودند. به گفته برخی از نویسندگان [۵,۲۷]، این سطوح بالای آب بندی خاک در حال حاضر به از بین رفتن تنوع زیستی کمک می کند. بر این اساس، تنها یک شهرداری (آروکا) پتانسیلی برای تشدید تراکم یا بازیافت خاکستری در مناطق شهری خود بدون به خطر انداختن تنوع زیستی نشان داد. با توجه به این واقعیت که کمترین میزان سرانه سطح مصنوعی بدون مهر و موم در مرکز-شمال AMP، یعنی در شهرداری های پورتو، ماتوسینهوس، والونگو و گوندومار مشاهده شد، ضروری است که مقامات محلی اقداماتی را برای مقابله با آب بندی اضافی خاک اتخاذ کنند. در محدوده شهری خود از آنجایی که در دسترس بودن خاک بدون مهر و موم در مناطق مصنوعی به طور غیرمستقیم با در دسترس بودن فضاهای باز شهری مرتبط است که در بهبود شرایط زیستی و محیطی شهرها اساسی است، دستورالعمل های استراتژیک آلمان برای دستیابی به هدف اروپایی به دنبال کاهش زمین های اشغال شده توسط افزایش تراکم سکونتگاه ها بدون کاهش سرانه فضای باز شهری [۲۸].

نتایج به‌دست‌آمده نشان می‌دهد که قوانین موجود در AMP در دوره ۲۰۰۷-۲۰۱۸ در کنترل مصرف زمین‌های غیرمصنوعی و مهم‌تر از همه، در ترویج استفاده مجدد از زمین مصنوعی، که برای کاهش زمین ضروری است، به اندازه کافی مؤثر نبوده است. گرفتن علاوه بر این، مشخص شد که سیاست های منطقه ای و محلی خاک به اندازه کافی برای عملکردها و خدمات ارائه شده توسط این منبع طبیعی ارزش قائل نیستند. برای این منظور، مقامات محلی باید چارچوب‌های عملیاتی را برای محدود کردن مصرف غیرمصنوعی زمین و آب‌بندی اضافی خاک در زمین‌های مصنوعی، که ممکن است شامل تعیین اهداف نشان‌دهنده باشد، اجرا کنند. با اطمینان از برآورده شدن نیازهای مسکن و زیرساخت از طریق استفاده مجدد از مناطق مصنوعی که قبلاً مهر و موم شده‌اند، می‌توان زمین‌های مصنوعی را که هنوز نفوذناپذیر نشده‌اند و خاک هنوز برخی از خدمات اکوسیستمی را ارائه می‌کند که می‌تواند نقش اساسی داشته باشد، حفظ کرد. در پایداری شهری با این حال، با توجه به اینکه سهم خاک نفوذ ناپذیر در اکثر مناطق شهری در حال حاضر به طور قابل توجهی بالا است، انتخاب دقیق از نظر مکان هایی که تشدید استفاده از زمین باعث آسیب کمتر زیست محیطی می شود، باید انجام شود.

فقدان کمپین های رسمی در پرتغال با هدف انتشار هدف اروپا برای سال ۲۰۵۰، استراتژی خاک اروپا برای سال ۲۰۳۰، و دستورالعمل پیشنهادی فعلی در مورد پایش و انعطاف پذیری خاک (SML) به ناآگاهی بیشتر تصمیم گیرندگان ملی از این مسائل کمک کرده است. برنامه ریزان فضایی با این حال، حساس کردن دست اندرکاران مدیریت زمین، از جمله شهروندان به طور کلی، در مورد این موضوعات و ارتباط آنها با اهداف توسعه پایدار ۲۰۳۰ (SDGs) برای تسهیل پذیرش هر مکانیزم کنترلی بسیار مهم است.

همانطور که اکثر شهرداری های پرتغال در راستای مطالعات دیگر با اهداف توسعه پایدار آشنا هستند [۵۲,۵۹]نویسندگان حمایت می کنند که تعریف اهداف پایداری برای AMP و شاخص ها (از جمله برخی از مواردی که در این مطالعه به آنها پرداخته شده است) برای ارزیابی عملکرد برنامه ریزی محلی با توجه به چنین اهدافی، می تواند تعامل سطح منطقه ای با شهرداری ها را تسهیل کند و به بهبود زمین کمک کند. استفاده، به ویژه با توجه به افزایش ارائه خدمات اکوسیستم. علاوه بر این، تصور می‌شود که ارزیابی منظم خدمات اکوسیستمی ارائه‌شده توسط خاک، با هدف اطلاع‌رسانی تصمیمات محلی تغییر کاربری زمین، امکان ارزیابی منصفانه‌تر این منبع و درک بهتر هدف اروپایی را فراهم می‌کند. علاوه بر این، در نظر گرفتن ارزش اقتصادی مناسب خاک می تواند به تعریف عوارض زمین و تعیین حقوق ساختمان کمک کند [۹]. این همچنین اجرای مکانیسم های جبران مالی را برای مالکان شهری که حقوق توسعه را از دست می دهند، به دلیل قرار گرفتن زمین های آنها در مناطق تحت حفاظت رژیم های قانونی خاص (مانند REN، RAN و SNAC) یا برای کسانی که ممکن است به دلیل زمین احتمالی چنین حقوقی را از دست بدهند را امکان پذیر می کند. تغییر سیاست همانطور که توسط استراتژی AMP برای سال ۲۰۳۰ شناخته شده است [۵۳]ادغام خدمات اکوسیستم در مدیریت شهری برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای و توسعه اقدامات پیشگیرانه برای اثرات تغییرات آب و هوایی مفید خواهد بود.
همچنین باید تاکید کرد که اهداف استراتژیک AMP برای سال ۲۰۳۰ [۵۳] آگاهی از نیاز به حفاظت و ارزش گذاری منابع طبیعی را علیرغم اینکه شاخص های ارزیابی شده در این مطالعه منعکس نمی کند، آشکار می کند. بین سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹، منطقه حفاظت شده برای حفاظت از طبیعت در AMP به طور قابل‌توجهی رشد کرد و ۳ درصد از منطقه را پوشش داد. در دهه گذشته، بهبودهایی در کریدورهای اصلی رودخانه انجام شده است. تا سال ۲۰۳۰، هدف اطمینان از ارتباط آنها با مناطق حفاظت شده برای حفاظت از طبیعت و سایر مناطق با حساسیت اکولوژیکی بالا برای ایجاد ارتباط زیست محیطی است. همچنین پروژه های مختلفی برای حفظ و احیای زیستگاه ها و فضاهای طبیعی منطقه اجرا شده است.

محدودیت های اصلی مطالعه به جنبه های زیر مربوط می شود. این تحقیق امکان شناسایی مقادیر هدف برای سرانه زمین مصنوعی بدون مهر و موم (یا مهر و موم شده) را که می تواند به عنوان معیاری توسط شهرها برای حفظ تنوع زیستی مورد استفاده قرار گیرد، نمی دهد. بنابراین یک بررسی عمیق در مورد این مقادیر هدف ضروری تلقی می شود، اگرچه این خارج از محدوده این مطالعه است. همچنین با توجه به سرانه سطح مصنوعی آب بندی نشده، در این تحقیق فرض شده است که مناطق مصنوعی مورد استفاده هر یک از ساکنان شهرداری است که آنها را در بر می گیرد. بنابراین، تشخیص داده می شود که این شاخص همچنان می تواند با استفاده از روشی (به عنوان مثال، نقشه برداری نامتقارن) برای پیوند داده های جمعیتی به وسعت فضایی مناطق مصنوعی، که به دلیل محدودیت های زمانی قابل توسعه نیستند، بهبود یابد.

با توجه به اینکه مجموعه داده IMD 2018 به دلیل تغییر در وضوح و روش تولید قابل مقایسه با محصولات مشابه قبلی نیست. [۷,۶۰]همچنین برآورد میزان آب بندی خاک در زمین مصنوعی بین سال های ۲۰۰۷ و ۲۰۱۸ امکان پذیر نبود که برای مقایسه با نرخ تصرف زمین همولوگ مطلوب است.

این تحقیق بر تجزیه و تحلیل فرآیندهای مرتبط با تصاحب زمین خالص، استفاده مجدد از زمین مصنوعی، آب بندی خاک و تکامل جمعیت متمرکز شده است. با این حال، مشخص شده است که انتخاب مسیر توسعه شهری بر اساس هدف عدم تصرف خالص زمین مستلزم در نظر گرفتن بیشتر جنبه‌های زیست‌محیطی و اقتصادی، اولویت‌های سیاسی و ترجیحات اجتماعی است که نمی‌توان به آنها پرداخت. با این وجود، این مطالعه برخی از چالش‌هایی را که تصمیم‌گیرندگان و سایر ذینفعان در برنامه‌ریزی کاربری زمین برای اجرای هدف اروپایی با آن‌ها مواجه خواهند شد، برجسته می‌کند.

۵٫ نتیجه گیری ها

با ارزیابی فرآیندهایی که ممکن است باعث دستیابی به هدف ۲۰۵۰ شود [۱] و شناسایی محرک‌های منطقه‌ای تصاحب زمین خالص، این مطالعه با هدف کمک به توسعه سیاست «عدم تصرف خالص زمین» برای دومین منطقه بزرگ شهری پرتغال (AMP) است. سهم اصلی این تحقیق اکتشاف شاخص های جدید از نظر آب بندی خاک و داده های جمعیتی برای شناسایی پتانسیل برای اجرای مداخلات پیشنهادی استراتژی خاک اتحادیه اروپا است. [۲۴] که حفظ تنوع زیستی در مناطق شهری را به خطر نمی اندازد.

طی سال‌های ۲۰۰۷-۲۰۱۸، زمین‌های گرفته شده در AMP عمدتاً با توسعه شبکه‌های حمل و نقل، واحدهای صنعتی و تجاری و مسکن پراکنده هدایت می‌شد. استفاده مجدد و طبیعی‌سازی مجدد زمین‌های مصنوعی در این منطقه کم استفاده شد. بنابراین، تصاحب خالص روزانه زمین همچنان ۰٫۵۹ هکتار در روز است. در حالی که زمین های مصنوعی در سراسر AMP افزایش یافت، بیشتر شهرداری های آن جمعیت خود را از دست دادند. برای مبارزه با این روند، AMP باید مکانیسم‌های کنترلی سخت‌گیرانه‌تری را اجرا کند تا اطمینان حاصل شود که نیازهای زیرساختی و مسکن با استفاده مجدد از مناطق شهری که قبلاً مهر و موم شده‌اند برآورده می‌شوند. با این حال، با توجه به اینکه سهم خاک غیرقابل نفوذ در اکثر مناطق شهری در حال حاضر به طور قابل توجهی بالا است، باید مکان هایی را انتخاب کرد که در آنها تشدید استفاده از زمین آسیب کمتری به محیط زیست وارد کند. این نتایج ثابت می‌کند که ارزیابی میزان آب‌بندی خاک در مناطق شهری برای تصمیم‌گیری در مورد مداخلاتی که برای کاهش خالص تصاحب زمین انجام می‌شود، بسیار مهم است.

علاوه بر این، این مطالعه نشان داد که سیاست‌های کاربری منطقه‌ای و محلی به‌اندازه کافی برای عملکردها و خدمات ارائه‌شده توسط خاک در مناطق شهری ارزش قائل نمی‌شوند و قوانین جاری در منطقه به‌طور مؤثر استفاده مجدد از زمین‌های مصنوعی را که قبلاً مهر و موم شده‌اند تشویق نمی‌کند. که برای کاهش تصرف زمین بسیار مهم است. برای پر کردن این شکاف‌ها و حمایت از تعریف استراتژی‌هایی برای کاهش زمین‌گیری و آب‌بندی خاک، تعریف اهداف پایداری برای AMP و شاخص‌هایی برای ارزیابی عملکرد برنامه‌ریزی محلی با توجه به آن اهداف پیشنهاد شده است. مجموعه شاخص ها باید شامل برخی از موارد مورد بحث در این سند باشد.

به گزارش بیلد اروپا [۳۷] (ص. ۱۷)، هدف اتحادیه اروپا برای سال ۲۰۵۰ “واقعیت خاص هر منطقه و بافت اقتصادی، اجتماعی و زمینی هر قلمرو را در نظر نمی گیرد”. بنابراین، برای کمک به تعریف سیاست‌های مبتنی بر «عدم تصرف خالص زمین»، این سازمان از ایجاد رصدخانه‌های منطقه‌ای زمین برای نظارت بر پویایی جمعیت، مصرف زمین، مسکن و نیازهای زیرساختی حمایت می‌کند.
این مطالعه همچنین پیچیدگی شناسایی استراتژی‌ها را به سمت سیاست بدون خالص زمین نشان می‌دهد. این نشان داد که افزایش استفاده مجدد از زمین مصنوعی، مورد نیاز هدف ۲۰۵۰، را نمی توان از نسبت این زمین که قبلاً مهر و موم شده است جدا کرد زیرا تشدید استفاده از زمین در مناطق شهری ظرفیت خاک برای ارائه خدمات اکوسیستمی را کاهش می دهد. بر این اساس، پیشنهاد می‌شود که هدف سال ۲۰۱۱ به یک هدف مرتبط‌تر و همسو با اهداف تنوع زیستی برای شهرها، که باید سطح آب‌بندی خاک و فشار جمعیتی در مناطق شهری را در نظر بگیرد، به‌روزرسانی شود. علاوه بر این، SML [26] باید در شاخص های نظارت اجباری مشخص تر باشد و خواستار تمایز بین سطوح آب بندی خاک در داخل و خارج از مناطق شهری باشد.
افزایش تراکم مناطق شهری درخواست شده توسط هدف ۲۰۵۰ مستلزم بازنگری در نحوه ساختار شهرها بدون نادیده گرفتن ویژگی هایی است که آنها را متمایز می کند (مانند اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی). به این ترتیب، هیچ مسیر استانداردی وجود ندارد که بتوان آن را در همه شهرها برای رسیدن به هدف تکرار کرد. به همین دلیل، انتشار گسترده مداخلات موفق [۹,۲۰,۳۷] که می تواند با زمینه های دیگر سازگار شود بسیار ارزشمند است.

این مطالعه به بازیگران برنامه ریزی فضایی ناآگاه از هدف اروپا و مداخلاتی که می توان برای دستیابی به آن تا سال ۲۰۵۰ انجام داد علاقه مند است. محتوای ارائه شده، به ویژه شاخص های آب بندی خاک اتخاذ شده، می تواند در هر منطقه اروپایی اعمال شود و به عنوان نمونه ای برای کسانی باشد که فرآیندهای نظارتی مرتبط با تصرف خالص زمین را آغاز نکرده اند. علاوه بر این، این مطالعه برای هر کسی که در زمینه توسعه پایدار شهری فعالیت می کند نیز مرتبط است.

منبع:
۱- shahrsaz.ir , علوم شهری | متن کامل رایگان
,۲۰۲۴-۰۱-۱۸ ۰۳:۳۰:۰۰
۲- https://www.mdpi.com/2413-8851/8/1/8

برچسب ها
, , , ,
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.