۱٫ معرفی
واکنش کاهش اکسیژن (ORR) نقش غیر قابل جایگزینی در دستگاه های انرژی الکتروشیمیایی مانند سلول های سوختی و باتری های روی-هوا ایفا می کند. ORR شامل انتقال الکترون جفت شده با پروتون چند مرحله ای است که سینتیک کندی دارد و تا حد زیادی بر کارایی کلی تبدیل انرژی تأثیر می گذارد. Pt پذیرفتهشدهترین ماده فعال کاتالیزوری برای ORR است، اما کاربرد آن به دلیل کمبود منابع و پایداری ناکافی محدود است. یک راه حل استفاده از کاتالیزورهای ارزان قیمت فلزات غیر نجیب است. کاتالیزورهای فلزی غیر نجیب مورد مطالعه در حال حاضر شامل کربن دوپ شده با هترواتم است [
۱]کاتالیزورهای تک (یا چندگانه) اتم فلز [
۲]و ترکیبات فلزات واسطه دوپ شده با هترواتم [
۳,
۴]. فعالیت کاتالیزورهای سطح بالای فلزات غیر نجیب گزارش شده از Pt/C تجاری فراتر رفته است.
با این حال، بیشتر کاتالیزورهای فلزات غیر نجیب همچنان از فعالیت کم و پایداری ناکافی رنج می برند. به دست آوردن اجزای فلزی غیر نجیب با فعالیت ذاتی بالا و پایداری ذاتی بالا از اهمیت بالایی برخوردار است. کاتالیزورهای مبتنی بر کاربید دو فلزی (مانند Co
6مو
۶سی
۲، شرکت
۳دبلیو
۳C و Fe
2MoC) فعالیت عالی، عملکرد اهدای الکترون و پایداری را در محیط های اسیدی و قلیایی برای ORR گزارش کرده اند. [
۵,
۶,
۷]. دوپینگ هترواتم ها (مانند N) می تواند ساختار الکترونیکی مرکز فعال را تغییر دهد و فعالیت آنها را بیشتر افزایش دهد. [
۸,
۹,
۱۰]. با افزایش دمای سنتز (بالاتر از ۱۳۰۰ درجه سانتیگراد)، کاربیدهای فلزی می توانند به کریستال های پایدارتر تبدیل شوند و از اهدای الکترون برخوردار باشند. [
۶]، فعالیت بسیار بالاتری را نشان می دهد. مهمتر از همه، ثبات آنها بسیار بالا است.
علاوه بر این، از آنجایی که مردم اهمیت فزاینده ای به مفاهیم حفاظت از محیط زیست و توسعه پایدار می دهند، آنها نسبت به اتخاذ روش های سبز برای به دست آوردن مواد کاتالیزوری در تحقیقات و تولید آگاه تر می شوند. [
۱۱,
۱۲,
۱۳,
۱۴,
۱۵]. به طور معمول، ما ادبیات مربوط به تحقیقات کاتالیزورهای مبتنی بر زیست توده در زمینه مواد کاتدی پیل سوختی را در سالهای اخیر بررسی کردیم و دریافتیم که اشتیاق برای فرآیندهای شیمیایی سبز به طور کلی در حال افزایش است.
شکل ۱). بدیهی است که مفهوم توسعه پایدار یا زیبایی شناسی اکولوژیکی در تحقیقات و طراحی علمی نفوذ کرده است.
در واقع، انسان ها در فرآیند تولید و تحقیقات علمی خود همواره تابع ایده های فلسفی خاصی هستند. از زمان انقلاب صنعتی در بریتانیا، توسعه سیاسی و اقتصادی جهان سریع بوده است. برای مدت طولانی، تعریف مردم از جهان انسان محور بوده است [
۱۶,
۱۷]. فعالیت های انسانی به اکوسیستم طبیعی آسیب زیادی وارد کرده است. به منظور حفظ محیط زیست، جامعه بین المللی از دهه ۱۹۶۰ شروع به تأمل در تمدن صنعتی مدرن کرد. دیدگاه «اکوسنتری» که در مقابل انسانمرکزی است، برای مدتی رایج بود و بر ارزش مطلق طبیعت تأکید میکرد. بدیهی است که هم انسان محوری و هم بوم محوری در حال حاضر امکان پذیر نیست. در دوران معاصر که تجاری گرایی و بین المللی گرایی رواج دارد، پایداری توسعه به یکی از موضوعات مورد بحث در جامعه صنعتی تبدیل شده است. [
۱۸]. با توسعه نسبتاً کامل بوم شناسی، زیبایی شناسی نیز با ترکیب با اکولوژی روندی از اکولوژیک شدن زیبایی شناختی را نشان داده است. زیبایی شناسی بوم شناختی با تأمل در بحران های اکولوژیکی مدرن پدیدار شده است. این دیدگاه اکولوژیکی را به زیبایی شناسی معرفی می کند و تأکید می کند که فعالیت زیبایی شناختی انسان باید از دیدگاه اکولوژیکی اجرا شود.
امروزه مردم به استفاده از زیبایی شناسی زیست محیطی برای مدیریت رابطه بین انسان و طبیعت و بین توسعه انسانی و حفاظت از محیط زیست عادت کرده اند. مردم همچنین دریافته اند که انسان محوری و اکومرکزی هر دو امکان پذیر نیستند. با این حال، در عمل، مردم همیشه بین مواضع انسانمحوری و بوممرکزی متضاد و متضاد هستند. به عنوان مثال، اگر فناوری های جدید در حال توسعه باعث آلودگی شوند، مردم توسعه را محدود می کنند تا از آلودگی جلوگیری کنند. در حال حاضر، فعالیت کاتالیزور ORR گزارش شده بهدستآمده با استفاده از فرآیندهای شیمیایی سبز هنوز بسیار پایینتر از کاتالیزورهای سطح بالای مبتنی بر فلزات نجیب است و حتی از کاتالیزورهای فلزات غیر نجیب سنتز شده با استفاده از فرآیندهای شیمیایی معمولی پایینتر است. [
۱۹,
۲۰]. به نظر میرسد ایدئولوژی زیباییشناسی بومشناختی تأثیر بازدارندهای بر پیشرفت سریع فناوری دارد، یعنی به نظر میرسد ایدئولوژی زیباییشناسی بومشناختی بیشتر به سمت «بوممرکزی» گرایش دارد. بنابراین، چگونه می توان انسان محوری و بوم محوری را در عمل هماهنگ کرد؟ آیا این دو می توانند کاملاً با هم متحد شوند؟ اگر مواد کاتالیزوری با فعالیت و پایداری بالاتر با استفاده از فرآیندهای سبز به دست آیند، نه تنها پیشرفت قابل توجهی در تجاری سازی پیل های سوختی ایجاد می کند، بلکه نمونه ای ارزشمند برای نشان دادن اهمیت تمرین زیبایی شناسی اکولوژیکی در پیشرفت فناوری ارائه می کند.
در پاسخ به این موضوع، ما تحقیقاتی را بر روی کاتالیزورهای کاتالیزور کاتد پیل سوختی انجام دادیم. در اینجا، کاربید دو فلزی (C
19Cr
7مو
۲۴کاتالیزور مبتنی بر ) با استفاده از رزین تبادل یونی (از طریق فرآیندهای شیمیایی معمول) و ساقه برگ نیلوفر آبی (از طریق فرآیندهای شیمیایی سبز) به عنوان منابع کربن سنتز شدند. اثرات فرآیندهای شیمیایی مرسوم و فرآیندهای شیمیایی سبز بر هزینه های تولید، مصرف انرژی، حفاظت از محیط زیست، پیچیدگی عملیاتی و عملکرد کاتالیزوری مقایسه شد. مشخص شد که فرآیندهای شیمیایی سبز در تمام جنبه های فوق دارای مزایایی هستند. طبق دانش ما، کاتالیزور به دست آمده با استفاده از فرآیندهای سبز برای ORR گزارش شده تا کنون بسیار فعال بوده و پایداری آن بی نظیر بوده است.
شکل ۲ و
میز ۱).
تاکنون هیچ گزارشی در مورد تحقیقات زیبایی شناسی اکولوژیکی در زمینه مواد انرژی وجود نداشته است. این مقاله ابتدا نظریه زیبایی شناسی بوم شناختی را به عنوان یک ایدئولوژی راهنما برای تولید سبز مواد کاتالیزوری مورد بحث قرار می دهد. ثانیاً، مزایای فرآیندهای شیمیایی سبز را نسبت به فرآیندهای شیمیایی معمول در جنبه های مختلف مقایسه می کند. در نهایت، نتیجه گیری می شود که فرآیندهای شیمیایی سبز نه تنها می توانند نیازهای انسان را بهتر برآورده کنند، بلکه از محیط زیست محیطی نیز محافظت می کنند. بنابراین، ما معتقدیم که با توسعه نهایی فرآیندهای شیمیایی سبز، انسانمرکزی و اکو مرکزیت دیگر در تقابل با یکدیگر قرار نخواهند داشت و حتی ممکن است کاملاً متحد شوند. این کار نه تنها پشتیبانی نمونه ای برای تحقیقات زیبایی شناسی اکولوژیکی ارائه می دهد، بلکه مرجعی برای تهیه نانو کاتالیزورهای کارآمد از طریق فرآیندهای سبز ارائه می دهد.
۲٫ نظریه زیبایی شناسی بوم شناختی
این بخش مفهوم، پیشینه اجتماعی، پیشینه فلسفی و بنیاد اخلاقی زیباییشناسی اکولوژیکی را مورد بحث قرار میدهد. مبنای نظری برای منشأ زیبایی شناسی اکولوژیکی را می توان در
مواد تکمیلی.
۲٫۱٫ پیشنهاد و مفهوم زیبایی شناسی بوم شناختی
در سال ۱۸۶۶، طبیعتشناس آلمانی E. Haeckel اصطلاح “اکولوژی” را در این کشور پیشنهاد کرد
مورفولوژی ژنتیکی موجودات [
۳۶]. در سال ۱۸۶۹، او “اکولوژی” را به عنوان علم مطالعه وابستگی متقابل بین موجودات (از جمله انسان) و محیط زندگی آنها تعریف کرد. [
۳۷]. معرفی مفاهیم اکولوژیکی در زیبایی شناسی؛ تفسیر فعالیت ها و تجربیات زیبایی شناختی از طریق ارزش های زیست محیطی؛ تأمل در مفاهیم زیباییشناختی سنتی انسان؛ و بررسی مجدد روابط زیباشناختی چندگانه بین انسان و طبیعت، انسان و جامعه، و انسان و خودشان. بنابراین حرکت به سمت یک قلمرو زندگی آزاد از هماهنگی بین انسان و طبیعت، زیباییشناسی اکولوژیکی است.
پس از عصر GWF هگل (۱۷۷۰-۱۸۳۱، آلمان)، زیبایی شناسی عمدتاً بر هنر متمرکز شده است، از این رو زیبایی شناسی به عنوان فلسفه هنر نیز شناخته می شود. پیدایش زیبایی شناسی بوم شناختی پیشرفتی در این زیبایی شناسی سنتی است. با این حال، این بدان معنا نیست که زیبایی شناسی بوم شناختی فقط بر طبیعت تمرکز دارد، زیرا طبیعت نمی تواند صرفاً یک شی زیبایی شناختی باشد، مشارکت انسان ضروری است.
زیبایی شناسی اکولوژیکی شامل زیبایی اکولوژیکی و ارزش اکولوژیکی است. با این حال، زیباییشناسی سنتی معمولاً ارزشهای اکولوژیکی را نادیده میگیرد. گسترش دامنه تحقیقات زیبایی شناسی به رابطه زیبایی شناسی بین انسان و کل جهان طبیعی چشم انداز تحقیقات زیبایی شناسی را بسیار گسترش می دهد. در عمل، زیبایی شناسی بوم شناختی نوع جدیدی از رویکرد و دیدگاه زیبایی شناسی است که هدف آن پاسخگویی به بحران های اکولوژیکی جهانی است. بر اساس اخلاق بوم شناختی، زیبایی شناسی بوم شناختی از دانش بوم شناختی برای تحریک تخیل و احساسات استفاده می کند و بر ترجیحات زیبایی شناختی انسان غلبه می کند. زیباییشناسی بومشناختی متعهد به اصلاح دیدگاه گمراهکننده انسانمرکزی در نظریه زیباییشناسی سنتی از دیدگاه کلگرایی بومشناختی است. کل اکوسیستم، از جمله همه چیزهای طبیعی و انسان را به عنوان موضوع مشاهده می گیرد و مسائل زیبایی شناختی درون آن را مطالعه می کند. تحت این مفهوم، چیزهایی که معمولاً فاقد ویژگی های زیبایی شناختی هستند، مانند تالاب ها، باتلاق ها و دیگر اشیاء طبیعی بدوی نیز وارد بینش زیبایی شناختی افراد می شوند. وقتی بیننده از یک چیز قدردانی می کند، از چیزهای دیگر در محیط زندگی نیز قدردانی می کند. زیباییشناسی سنتی معمولاً بر احساسات ذهنی مانند لذت و تزکیه تمرکز دارد، در حالی که زیباییشناسی بومشناختی بر اهمیت آگاهی اخلاقی تأکید میکند و معتقد است که زیباییشناسی بومشناختی بدون آگاهی اخلاقی اکولوژیکی قابل بحث نیست.
در سال ۱۹۷۲، جوزف دبلیو میکر مقاله ای با عنوان
یادداشت هایی به سمت زیبایی شناسی زیست محیطیو اصطلاح “زیبایی شناسی اکولوژیک” به طور رسمی ظهور کرد [
۳۸]. تا به امروز، زیبایی شناسی اکولوژیکی یک موضوع داغ در میان محققان بین المللی باقی مانده است.
۲٫۲٫ پیشینه زیبایی شناسی بوم شناختی
۲٫۲٫۱٫ زمینه اجتماعی
پیدایش و توسعه یک موضوع ارتباط تنگاتنگی با تغییرات اجتماعی، اقتصادی، ایدئولوژیک و حتی سبک زندگی عصر آن دارد که اساساً ناشی از نیاز به حل مشکلات عملی است. انقلاب صنعتی در قرن ۱۸ باعث توسعه سریع بهره وری شد. با تولد و گسترش تمدن صنعتی، انسان محوری به وضوح بر ایدئولوژی جامعه بشری مسلط است. انسان محوری طبیعت را منبعی می داند که انسان می تواند بی پایان از آن استفاده کند. پس از جنگ جهانی دوم، پیشرفت فناوری و بهبود بیسابقه توانایی انسان برای تأثیرگذاری بر طبیعت، منجر به آسیبهای شدید فزایندهای به محیطزیست شد و مهار تخریب محیطزیست را دشوار کرد. از این رو، نظریههای بومشناختی، مانند زیباییشناسی زمین و اکولوژی عمیق، در غرب پدیدار شدهاند که مفهوم سنتی تقابل بین انسان و طبیعت را از دهه ۱۹۶۰ بهطور کامل بازتاب داده و عمیقاً نقد کردهاند. این نظریه ها همگی جهت گیری مشترکی دارند که مخالف انسان محوری است و خواستار دیدگاهی کل نگر در رابطه بین انسان و طبیعت است. بنابراین زیبایی شناسی بوم شناختی با توسعه این نظریه ها پدیدار شد. به طور خلاصه، زیبایی شناسی اکولوژیکی موضوعی است که در جریان گذار از تمدن صنعتی به تمدن اکولوژیکی در اواسط قرن بیستم پدیدار شد. تأمل و پاسخی است از منظر زیبایی شناختی در مورد چگونگی ایجاد رابطه ایده آل بین انسان و طبیعت، انسان و جامعه و انسان و خود.
۲٫۲٫۲٫ پیشینه فلسفی
در سال ۱۷۵۰، فیلسوف آلمانی باومگارتن زیبایی شناسی را به عنوان موضوعی تعریف کرد که درک ادراکی انسان را مطالعه می کند. [
۳۹]. در سال ۱۷۹۰، فیلسوف آلمانی کانت در کتاب خود اشاره کرد
نقد قضاوت توانایی قدردانی زیبایی شناختی جزء مهمی از عملکرد روانی انسان و نمادی از استقرار ذهنیت انسان است. [
۴۰]. در سال ۱۸۳۵،
زیبایی شناسی هگل، اوج زیبایی شناسی کلاسیک آلمانی، متمرکز بر کاوش موضوع مربوط به توانایی شناختی ادراکی – هنر [
۴۱]. از نظر هگل، زیبایی هنری بالاتر از زیبایی طبیعی است و زیبایی شناسی با فلسفه هنری یکسان است. زیبایی شناسی کلاسیک آلمانی از دوران باومگارتن دو ویژگی اساسی برای زیبایی شناسی مدرن ایجاد کرده است، یکی الگوی زیبایی شناسی انسان محور و دیگری تمرکز بر هنر. اگرچه این نوع زیباییشناسی اهمیت تاریخی مهمی دارد، اما گرایش آن به انسانمحوری، که طبیعت را نادیده میگیرد، آشکارا الزامات ارزشی دوران اخلاق اکولوژیکی را برآورده نمیکند. مفهوم انسان محوری در طول انقلاب صنعتی در قرن ۱۸ ظهور کرد. قبل از انقلاب صنعتی سطح بهره وری اجتماعی پایین بود و مردم خرافه پرست بودند و طبیعت را می پرستیدند. پس از انقلاب صنعتی، بهرهوری به سرعت توسعه یافت و انسانها در طبیعت موقعیت مسلط مطلقی داشتند که منجر به «انسانمرکزی» شد که با «تکنولوژی» و «عقلگرایی» نشان داده میشد. نمونه های معمولی عبارتند از دیدگاه دانشمند بریتانیایی فرانسیس بیکن که “دانش قدرت است” و دیدگاه فیلسوف فرانسوی رنه دکارت که “من فکر می کنم، پس هستم”. انسان محوری تمدن بشری و پیشرفت تاریخ را بسیار ارتقا داده است. با این حال، فرآیند صنعتیسازی که توسط انسانمرکزی هدایت میشود، باعث آلودگی جدی زیستمحیطی و بلایای بومشناختی محلی شده است که مستقیماً بقای انسان را تهدید میکند.
بنابراین، پیدایش زیباییشناسی بومشناختی در فلسفه اجتنابناپذیر است. در سال ۱۹۶۶، فیلسوف فرانسوی، میشل فوکو، پایان «انسان محوری» را اعلام کرد و اعلام کرد که انسان وارد عصر فلسفی جدیدی خواهد شد. [
۴۲]. زیربنای فلسفی زیباییشناسی بومشناختی کلگرایی بومشناختی است که تصحیح و تعالی انسانمحوری است. کل گرایی اکولوژیکی معتقد است که همه گونه ها و موجودات غیر زنده، مانند هوا، آب و خاک روی زمین، یک واحد آلی جدایی ناپذیر را تشکیل می دهند. کل زمین یک اکوسیستم کامل است و انسان ها نمی توانند از گونه های دیگر پیشی بگیرند، زیرا تنها بخشی از همه چیز هستند. آگاهی از این همبستگی مفهوم اصلی کل گرایی اکولوژیکی است.
۲٫۳٫ تضادهای اخلاقی در توسعه زیبایی شناسی بوم شناختی
از زمان وقوع سومین انقلاب تکنولوژیک در اواسط قرن بیستم، عمق و وسعت عمل بشر به شدت گسترش یافته و ثروت مادی بیسابقهای را ایجاد کرده است. با این حال، مردم همیشه قادر به استفاده معقول از فن آوری های جدید نیستند، بنابراین مشکلات زیست محیطی نه تنها در دوران معاصر حل نشده، بلکه جدی تر نیز هستند. انسانها باید در رابطه بین انسان و طبیعت هم از منظر ارزشی و هم از منظر اخلاقی تأمل کنند. دو دیدگاه در مورد چگونگی آشتی دادن تضاد بین انسان و طبیعت وجود داشته است که عبارتند از انسان محوری و بوم محوری.
به اصطلاح انسان محوری طرفدار قرار دادن منافع انسانی در تعامل بین انسان و طبیعت است و همه چیز باید با منافع انسان شروع و پایان یابد. گرچه انسان محوری بر وحدت انسانیت و طبیعت نیز تاکید دارد، اما این وحدت را تسلط انسان بر طبیعت می داند و طبیعت تابع اراده انسان است. انسان محوری معتقد است که طبیعت فقط می تواند در فرآیند خدمت به اهداف انسان ارزش نشان دهد. انسانها با هدایت انسانمحور، از محیط طبیعی محافظت میکنند تا نیازهای بقا و توسعه خود را برآورده کنند و مراقبت اخلاقی و همذات پنداری عاطفی با طبیعت ندارند. انسان محوری دائماً حس برتری انسان بر طبیعت را تقویت می کند و آن را به عنوان شیئی می بیند که می توان به میل خود بر آن غلبه کرد و بر آن حکومت کرد. انسان محوری ناگزیر به بهره برداری بی رویه از طبیعت می شود و تضادها و تضادهای بین انسان و طبیعت را تشدید می کند.
بوممرکزی معتقد است که انسانمرکزی منشأ تخریب اکولوژیک و آلودگی محیطزیست است. این معتقد است که انسان ها باید یک نظام ارزشی اخلاقی و مفهوم توسعه متناظر بر اساس بوم شناسی طبیعی ایجاد کنند. بوم محوری معتقد است که حیوانات خود دارای حقوق عاطفی و فطری هستند و موجودات زنده دارای ارزش ذاتی هستند. بر این باور است که جایگاه ارزشی طبیعت از انسانیت بالاتر است و بر حقوق و ارزشهای ذاتی طبیعت تاکید دارد. بنابراین، بوممرکزی با انسانمحوری که منافع انسان را بر طبیعت اولویت میدهد، مقابله میکند. با این حال، اکو مرکزیت به افراط دیگری رفته است. بوممرکزی تلاش میکند تا شکاف بین انسان و طبیعت را از بین ببرد، اما نتیجه یا «تبدیل انسان به زیستشناسی» یا «ناپدید شدن انسانها» است.
مشاهده میشود که نه انسانمحوری و نه بوممرکزی واقعاً نمیتوانند رابطهای برابر و دوستانه بین انسان و طبیعت برقرار کنند و نه واقعاً میتوانند به هماهنگی بین انسان و طبیعت و توسعه پایدار جامعه انسانی دست یابند. انسان محوری و اکومرکزی هر دو یک طرفه هستند. بنابراین باید از محدودیتهای انسانمرکزی و بوممرکزی فراتر رفت و اخلاق کلگرایی بومشناختی را ایجاد کرد که انسان و طبیعت را یکسان، دوستانه و هماهنگ به هم پیوند دهد. تنها زمانی که انسان ها با طبیعت ادغام شوند – مراقبت از طبیعت به معنای مراقبت از خود، مراقبت از خود به معنای مراقبت از طبیعت – حفاظت از طبیعت به مسئولیتی تبدیل می شود که انسان ها فعالانه بر عهده می گیرند. مارکس معتقد است که هماهنگی بین انسان ها و طبیعت تنها از طریق حرکت دوسویه «انسان سازی طبیعت» و «طبیعی شدن انسان ها» می تواند به طور واقعی حاصل شود. [
۴۳]. باید همزیستی، رفاه مشترک و توسعه هماهنگ بین انسان و طبیعت وجود داشته باشد. از یک طرف، انسان ها می توانند با اهداف و نیازهای خود شروع کنند، ابتکار ذهنی خود را به طور کامل اعمال کنند، طبیعت را اشغال کنند و از آن لذت ببرند. از سوی دیگر، انسان ها نمی توانند آن طور که می خواهند بر طبیعت تسخیر و تسلط پیدا کنند. فعالیتهای انسانی نمیتواند قوانین عینی طبیعی را نقض کند و استفاده و تغییر طبیعت از آنها نمیتواند از محدودیتهای خودتنظیمی اکوسیستمهای طبیعی فراتر رود. تنها با در نظر گرفتن همزمان این دو جنبه می توان رابطه انسان و طبیعت هماهنگ باشد.
۲٫۴٫ کاربرد عملی زیبایی شناسی اکولوژیک
ارزش تئوری زیبایی شناسی بوم شناختی نه تنها در ارزش نظری آن بلکه در اهمیت هدایت کننده آن برای عمل نهفته است. این دو در یک رابطه هدایت کننده و ترویجی متقابل هستند. با توجه به اینکه مردم به طور فعال توسعه پایدار مبتنی بر زیبایی شناسی اکولوژیکی را کاوش می کنند، زیبایی شناسی اکولوژیکی به حوزه های علوم انسانی، علوم اجتماعی و علوم طبیعی نفوذ کرده است. زیباییشناسی بومشناختی به طور گسترده در خلاقیتهای ادبی، مانند رمانها، نمایشنامهها و شعر، و همچنین در برنامهریزی و طراحی معماری، محیطزیست، شهرها و باغها منعکس شده است. زیبایی شناسی اکولوژیکی نیز در رشته های مختلف مانند فیزیک، شیمی، زیست شناسی و پزشکی ادغام شده است و بر غفلت از هماهنگی بین انسان و محیط غلبه کرده است. برای مثال، López-McAlest و همکاران. تحقیقاتی در مورد سیمان از دیدگاه زیبایی شناسی و پایداری انجام داد [
۴۴]. زیبایی شناسی اکولوژیکی مدتهاست که در فرآیندهای صنعتی، که فرآیندهای صنعتی پایداری هستند که در پاسخ به بحران اکولوژیکی عمیق صنعت متعارف، از جمله صنعت اکولوژیکی و صنعت سبز، توسعه یافتهاند، به کار گرفته شده است. با این حال، تاکنون گزارش های کمی در مورد کاربرد عملی زیبایی شناسی اکولوژیکی در تولید صنعتی و فرآیندهای تحقیقاتی، به ویژه در فرآیندها یا محصولات خاص وجود دارد. تمرین عمیق زیبایی شناسی اکولوژیکی در فرآیندهای شیمیایی سبز، بدون شک درک مردم از زیبایی شناسی اکولوژیکی را غنی می کند. موارد زیر تمرین دقیق زیبایی شناسی اکولوژیکی در تولید مواد انرژی زا را نشان می دهد.
۵٫ نتیجه گیری ها
زیبایی شناسی بوم شناختی در فرآیند پاسخ انسان به بحران های اکولوژیکی پدیدار شده است و به طور مداوم در فرآیند حل مسائل مختلف مهندسی عملی توسعه یافته است. این کار زیبایی شناسی زیست محیطی را با تحقیقات مواد انرژی ترکیب می کند. زیبایی شناسی اکولوژیکی برای هدایت تحقیق در مورد تولید سبز مواد انرژی اتخاذ شد. به همین ترتیب، تحقیقات فرآیند تولید سبز برای مواد انرژی، مثالها و ایدههایی برای زیباییشناسی اکولوژیکی ارائه میدهد. تحقیقات ترکیبی به درک عمیق مفهوم زیبایی شناسی اکولوژیکی و فرآیندهای شیمیایی سبز کمک می کند. در نمونه تحقیقات تولید سبز، کاربید دو فلزی C19Cr7مو۲۴ با اندازه ذرات حدود ۳ نانومتر با استفاده از ساقه برگ نیلوفر آبی به عنوان منبع کربن در دمای نسبی کم ۸۰۰ درجه سانتی گراد سنتز شده است. پس از N دوپینگ، N/C19Cr7مو۲۴کامپوزیت /LC با سطح ویژه بالا و ساختار متخلخل به دست آمد. در مقایسه با N/C19Cr7مو۲۴/RC که با استفاده از فرآیندهای شیمیایی مرسوم، N/C سنتز شد۱۹Cr7مو۲۴/LC مزایای زیادی دارد، مانند دمای سنتز پایین تر، استفاده کمتر از مواد شیمیایی، فرآیند آماده سازی ساده تر، ساختار منفذی برتر، فعالیت کاتالیزوری بالاتر، سازگاری با محیط زیست بیشتر و مصرف انرژی کمتر. نشان داده شد که پیشرفت علم و فناوری که با زیباییشناسی اکولوژیکی منطبق است میتواند نیازهای انسان را بدون آسیب رساندن به محیطزیست برآورده کند و حتی ممکن است به طور همزمان الزامات انسانمرکزی و اکومرکزی را برآورده کند.