۱٫ معرفی
تحول دیجیتال (DT) در سال های اخیر توجه قابل توجهی را در سراسر جهان به خود جلب کرده است. این شامل پذیرش فناوری های جدید و نوآوری برای تغییر فرآیندها و محصولات در پاسخ به رقابت بازار و تحول رفتارهای مصرف کننده است. [
۱,
۲,
۳]. DT موفق به چندین مؤلفه حیاتی از جمله مشتری مداری، بلوغ دیجیتالی، زیرساخت فناوری اطلاعات (IT)، فرهنگ سازمانی و جهت گیری استراتژیک نیاز دارد. [
۴]. این مولفه ها مدل کسب و کار را تغییر می دهند، رشد را تشویق می کنند و فرآیندهای تولید را بهبود می بخشند [
۵,
۶,
۷].
در ادبیات، ما می توانیم تعاریف مختلفی از DT پیدا کنیم [
۶,
۷,
۸,
۹,
۱۰]. برای مثال، DT به انتقال تکاملی تولید صنعتی به سمت سیستمهای تولید فیزیکی-سایبری متصل و هوشمند اشاره دارد. این انتقال شامل چهار مرحله است: دیجیتالی سازی، مجازی سازی، اتصال و خودکارسازی [
۶,
۹]. علاوه بر این، DT نشان دهنده تلاشی جامع برای تبدیل فرآیندها و خدمات اصلی فراتر از دیجیتالی سازی سنتی است. این شامل یک پیوستار انتقال از آنالوگ به دیجیتال است که شامل بررسی جامع سیاستها، رویهها و نیازهای کاربر است. نتیجه این است که نیازهای کاربر را برآورده کند، مدل های جدید ارائه خدمات را معرفی کند و پایگاه کاربر را گسترش دهد [
۷]. DT بر استفاده استراتژیک از منابع و قابلیت های اساسی برای بهبود اساسی یک موجودیت و بازتعریف ارزش پیشنهادی برای ذینفعان متکی است. [
۸,
۹].
در زمینه DT و ارتباط حیاتی آن با شیوه های پایدار، ادغام اصول پایداری زیست محیطی و اجتماعی در هسته استراتژی های DT ضروری است. [
۱۱]. دیجیتالی شدن این ادغام را تسهیل می کند، تصمیمات مبتنی بر داده را قادر می سازد، فرآیندها را بهینه می کند، همکاری از راه دور را تسهیل می کند، نظارت بر منابع، تضمین شفافیت زنجیره تامین، و درگیر کردن مشتریان.
یک رویکرد جامع برای ایجاد یک فرآیند DT پایدار، به ویژه در SMEها، که شامل ادغام اصول پایداری محیطی و اجتماعی در هسته استراتژی DT است، ضروری است. مدیران ارشد و ذینفعان در ایجاد خط مشی های روشن، کانال های ارتباطی موثر، ساختارهای فرماندهی به خوبی تعریف شده و استفاده از سیستم های فناوری اطلاعات برای جریان اطلاعات بسیار مهم هستند. [
۱۲,
۱۳,
۱۴].
با شناخت بعد انسانی در شیوه های پایدار، مشارکت فعال کارکنان ضروری است. پرداختن به نیازهای اساسی آنها، تقویت حس تعلق، ترویج همکاری همتایان، و مشارکت دادن کارکنان در تصمیم گیری حیاتی است. این مشارکت فعال ذهنیت مثبت و رفتار فعالانه را تقویت می کند و مقاومت در برابر تغییر را به حداقل می رساند [
۱۵,
۱۶].
ادغام شیوه های پایدار در فرآیندها و خدمات اصلی از طریق DT می تواند از رونق اقتصادی بلندمدت حمایت کند و در عین حال بر موفقیت افراد و حفاظت از محیط زیست تأکید کند. [
۱۷]. بنابراین، ذینفعان و مدیران ارشد باید یک استراتژی تغییر محور را در طول گذار پایدار اتخاذ کنند [
۱۸]. این استراتژی شامل تعریف شیوه های جدید حاکمیت شرکتی و اهداف خط مشی برای حمایت از اقدامات آتی، تمرکز بر بهبود مستمر و کاهش آلودگی در همه اشکال است. [
۱۹]. با همسو کردن DT با پایداری، سازمان ها می توانند راهی را برای آینده ای تعریف کنند که موفقیت اقتصادی، مسئولیت زیست محیطی و رفاه فردی را متعادل می کند.
ادغام دیجیتالی شدن در جستجوی SME نیز برای تغییر فلسفه های کسب و کار و سیستم های مدیریت کیفیت، با در نظر گرفتن زمینه های داخلی و خارجی انجام می شود. [
۱۲]. این تغییر مسئولیت های زیست محیطی، اقتصادی، انسانی و اجتماعی بیشتری را تقویت می کند [
۱,
۵]. از طریق فناوری اطلاعات، شرکتهای کوچک و متوسط میتوانند راهحلهایی را ابداع کنند که به سیاستهای بازیافت، محافظت از حاشیههای تجاری و به حداقل رساندن هزینهها کمک میکند. [
۲۰,
۲۱]. علاوه بر این، DT به شرکت ها قدرت می دهد تا پایداری را در طول عملیات افزایش دهند و کیفیت زندگی کاری کارکنان را بهبود بخشند [
۲۲]. تاکید بر دیجیتالی سازی آگاهانه محیطی در شرکت های کوچک و متوسط برای بهینه سازی فرآیند، بهره وری منابع و همسویی با تمرکز صنعت بر پایداری و رفتار تجاری مسئولانه بسیار مهم است. [
۲۳].
با این حال، در حالی که تحول دیجیتال پایدار (SDT) در شرکت های بزرگ مورد توجه قرار گرفته است، باید شکاف قابل توجهی در پذیرش و اجرای آن توسط SME ها وجود داشته باشد. [
۲۴]. بسیاری از شرکت های کوچک و متوسط در یکپارچه سازی فناوری اطلاعات با چالش های منحصر به فردی روبرو هستند [
۲۵] و شیوه های پایدار در عملیات آنها [
۲۶,
۲۷,
۲۸,
۲۹]. این چالش ها شامل مقاومت در برابر تغییر، فقدان فرهنگ دیجیتال و فقدان تجربه در فن آوری های صنعت ۴٫۰ در فرهنگ سازمانی است. علاوه بر این، ایجاد یک فرهنگ مشارکتی که امکان پذیرش فرآیندها و فناوریهای جدید را فراهم میکند، ضروری است. مدیران همچنین باید دانش و مهارت های رهبری عالی برای توانمندسازی نیروی کار داشته باشند. برنامه ریزی کارآمد موانع مهمی را ایجاد می کند که با نیاز به استراتژی دیجیتال، چشم انداز و جهت همراه با خطاهایی در مدیریت پروژه مشخص می شود.
ادبیات موجود بر استراتژیهای DT شرکتهای بزرگ متمرکز است [
۲,
۴,
۳۰,
۳۱,
۳۲,
۳۳] و ابتکارات پایداری [
۴,
۳۴,
۳۵,
۳۶]، نیاز به راهنمایی بیشتر به طور خاص برای SMEها ایجاد می کند. بنابراین، SMEها اغلب برای حل مشکلات اتخاذ شیوه های پایدار و TD به کمک نیاز دارند، که نیاز به یک چارچوب یا نقشه راه متناسب با نیازها و محدودیت های منابع آنها دارد. پرداختن به این شکاف بسیار مهم است، زیرا شرکت های کوچک و متوسط نقشی حیاتی در اقتصاد جهانی ایفا می کنند و بخش قابل توجهی از اکوسیستم کلی کسب و کار را به نمایش می گذارند. [
۱۴]. آثار اصلی این نسخه به شرح زیر است:
-
یک چارچوب نظری SDT برای شرکتهای کوچک و متوسط، با تلفیق نظریههای کلیدی زیر ایجاد کنید: بلوغ سازمانی و فناوری، رهبری، سیستمها، تعیین هدف، تصمیمگیری مشارکتی، و ذینفعان.
-
یک چارچوب SDT برای SMEها بر اساس پنج مرحله رسمی کنید، که اطلاعات ارزشمندی را برای گنجاندن اهداف پایدار در پروژه های DT ارائه می دهد.
-
از طریق یک مطالعه موردی، فرآیند اعتبار سنجی یک رویکرد ساختاریافته و عملی را برای یکپارچهسازی شیوههای دیجیتال پایدار، با تأکید بر نقش رهبری، مشارکت ذینفعان، و دیدگاهی جامع برای ایجاد منافع ملموس در پایداری زیستمحیطی، صرفهجویی در هزینهها، کارایی و نوآوری تسهیل میکند.
مقاله این سازمان را دنبال می کند:
بخش ۲ ادبیات مربوط به نظریه های حمایت کننده از پیشنهاد را خلاصه می کند.
بخش ۳ آثار مرتبط را ارائه می دهد.
بخش ۴ روش تحقیق را تشریح می کند، در حالی که
بخش ۵ نتایج را ارائه می دهد.
بخش ۶ بحث در مورد یافته ها را پوشش می دهد و در نهایت،
بخش ۷ به نتیجه گیری ها و محدودیت ها می پردازد.
۳٫ آثار مرتبط
که در [
۵۵]، نویسندگان چارچوبی برای SDT ارائه می دهند که بر ادغام ابزارهای دیجیتال با اهداف توسعه پایدار (SDGs) و اصول حکمرانی هوشمند تمرکز دارد. این سازمان از یک چارچوب نظارتی فدرال برای تعیین اهداف در سطح کلان با سازگاری محلی، ترویج فراگیر بودن حمایت می کند. تامین مالی استراتژیک همسویی پروژه های دیجیتال با اهداف توسعه پایدار را تضمین می کند و باعث تقویت نوآوری و همکاری در بخش ها می شود. مشارکت بین بخشهای دولتی و دانشگاهی برای انتقال دانش و همکاریهای بین رشتهای، که با مشارکت مؤسسات آموزش عالی تسهیل میشود، حیاتی است. زیرساختهای دیجیتال پایه دسترسی گسترده را امکانپذیر میسازد، در حالی که مفهوم لنگر انداختن مؤسسات برای نوآوری، آگاهی حاکمیت روشن را ترویج میکند. این چارچوب نهادی، تغییرات سازمانی و بسیج منابع را تسریع می کند، به ویژه در مناطق با نیازهای متنوع. ارتقای سواد دادهای و سیاستهای اجتماعی محور برای رسیدگی به نیازهای اجتماعی و برابری، تسهیل تصمیمگیری مبتنی بر داده و همسو با اصول توسعه پایدار حیاتی است.
مقاله [
۵۶] یک چارچوب مفهومی برای SDT در مدیریت زنجیره تامین (SCM) توصیف میکند که بر پایه تئوریهایی مانند دیدگاه مبتنی بر منبع، نظریه سهامداران، نظریه مشروعیت و تئوری هزینه مبادله است. بر نقش حیاتی منابع فناوری اطلاعات در افزایش عملکرد اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی تاکید می کند. این چارچوب بر اهمیت همسویی منابع IT و SCM در سراسر زنجیره تامین برای تحقق قابلیتهای پایداری و مزیتهای رقابتی تاکید میکند. با این حال، چالشهایی در حصول اطمینان از پذیرش و همسویی همه جانبه میان همه شرکا، بهویژه برای SMEهایی که به منابع یا زیرساختهای فناوری بیشتری نیاز دارند، پدیدار میشوند. همسویی کسب و کار و استانداردهای تکنولوژیکی مشترک بسیار مهم است، اما ممکن است نیاز به بهبود برای SME های با قابلیت ها و منابع محدود داشته باشد.
ادغام DT در SCM مزایای بالقوه ای مانند بهبود بهره وری عملیاتی، کاهش هزینه و افزایش اثرات زیست محیطی و اجتماعی را ارائه می دهد. با این حال، تحقق این مزایا مستلزم سرمایه گذاری و همکاری قابل توجه بین شرکا است. شرکتهای کوچک و متوسط ممکن است برای دسترسی و پیادهسازی این فناوریها به دلیل محدودیتهای مالی و موانع تکنولوژیک نیاز به کمک داشته باشند که توانایی آنها را برای استفاده از DT برای تحول پایدار محدود میکند. در حالی که منابع فناوری اطلاعات فرصت هایی را برای افزایش بهره وری و نظارت بر محیط زیست ارائه می دهند، اثربخشی آنها به یکپارچه سازی استراتژی ها و شیوه های پایدار بستگی دارد. شرکتهای کوچک و متوسط ممکن است به منابع و تخصص بیشتری برای توسعه و اجرای چنین استراتژیهایی به دلیل منابع و تخصص محدود نیاز داشته باشند که مانع از توانایی آنها در استفاده کامل از پتانسیل DT برای پایداری میشود. به طور کلی، در حالی که چارچوب مفهومی راههای امیدوارکنندهای را برای SDT در SCM ارائه میکند، چالشهای پیادهسازی، بهویژه برای SMEها همچنان ادامه دارد.
مقاله [
۵۷] ساخت یک چارچوب نظری برای DT را بررسی می کند و بر ماهیت پیچیده آن و نیاز به پشتیبانی سیستماتیک تأکید می کند. این نیاز به یک زمینه نظری روشن در تکامل نظریههای DT را که مانع توسعه آنها میشود، برجسته میکند. ابعاد بحرانی DT شامل هم افزایی محیطی، بهینه سازی ساختاری و تحقق عملکرد است. هم افزایی محیطی شامل ارتباط بین سازمان ها و محیط های داخلی/خارجی آنها، انطباق با تغییرات در روش های استخدام، پویایی تقاضا-عرضه و مرزهای رقابت-همکاری است. بهینهسازی ساختاری، شناسایی فرصت، یکپارچهسازی منابع و قابلیتهای تغییر مدل کسبوکار را برای اتخاذ یک محیط دیجیتال افزایش میدهد. تحقق عملکرد بر ایجاد ارزشهای پیشنهادی جدید، استفاده از شبکههای دیجیتال برای تولید و توزیع کارآمد، و تقویت پلتفرمهای ارزشآفرینی تأکید دارد. مکانیسمهای پیادهسازی شامل تغییر شکل قابلیتهای سازمانی از طریق همزیستی محیطی، تسهیل یکپارچهسازی منابع و شناسایی فرصتها و در نهایت ایجاد ارزش میشود. حلقههای بازخورد بین بازسازی قابلیت و خلق ارزش، همزیستی سازمانی را تقویت میکند و انعطافپذیری و مشروعیت سازمان را در عصر دیجیتال تقویت میکند. شرکت ها باید موقعیت رقابتی خود را درک کنند و مسیرهای نوآوری را برای غلبه بر انتقال دیجیتال به طور موثر انتخاب کنند.
در حالی که این چارچوب بینشهای ارزشمندی را در مورد DT ارائه میکند، چالشها در اجرای عملی آن، بهویژه برای شرکتهای کوچک و متوسط وجود دارد. شرکتهای کوچک و متوسط ممکن است در مورد محدودیتهای منابع، زیرساختهای فنآوری محدود، و اینرسی سازمانی به کمک نیاز داشته باشند که مانع از توانایی آنها برای استفاده کامل از DT برای توسعه پایدار میشود. پرداختن به این چالش ها مستلزم استراتژی های مناسب، تلاش های مشترک و ابتکارات ظرفیت سازی برای حمایت از SME ها در پذیرش SDT است.
مقاله [
۵۸] نتایج توصیفی و استنباطی از یک مطالعه پیاده سازی مدیریت پروژه ناب (LPM) ارائه می کند. این بر اهمیت عوامل اجتماعی و فنی، به ویژه در زمینه DT در سازمان ها تمرکز دارد. به صورت توصیفی، این مطالعه نمایههای پاسخدهندگان را در پروژههای LPM نشان میدهد و موقعیتهای رهبری و تجربه آنها را برجسته میکند. تجزیه و تحلیل عاملی دو بعد حیاتی را برای اجرای LPM پایدار شناسایی می کند: بعد ۱ بر عوامل فرآیندمحور مانند مدیریت تغییر، مدیریت دانش و مدیریت کیفیت تأکید می کند، در حالی که بعد ۲ بر اهمیت روابط بین فردی و جنبه های انسان محور در موفقیت LPM تأکید می کند. این مطالعه بر ماهیت فنی-اجتماعی LPM در عصر دیجیتال تأکید میکند و نشان میدهد که اجرای پایدار به تخصص فنی و مهارتهای نرم بین فردی نیاز دارد. این یک رویکرد جامع که بهینهسازی فرآیند را با شیوههای مردم محور یکپارچه میکند تا ارزش پایدار ایجاد کند، استدلال میکند. با این حال، ممکن است چالش هایی در اجرای LPM، به ویژه در SME ها ایجاد شود. SMEها ممکن است برای پذیرش جامع LPM به منابع و تخصص بیشتری نیاز داشته باشند. علاوه بر این، مقاومت در برابر تغییر و اینرسی سازمانی میتواند مانع از تلاشها برای ادغام ابعاد اجتماعی و فنی در شیوههای مدیریت پروژه شود.
علاوه بر این، در حالی که این مطالعه بر اهمیت روشهای چابک و همکاری بین فردی تأکید میکند، ممکن است نیاز به توجه بیشتر به معایب احتمالی، مانند مقاومت در برابر پذیرش چابک یا مشکلات در پرورش فرهنگ بهبود مستمر داشته باشد.
مطالعه [
۵۹] نشان می دهد که DT به طور مثبت بر عملکرد عملیاتی از طریق بهبود فرآیند و کسب و کار تأثیر می گذارد. با این حال، اثرات آن بر عملکرد مالی و نوآوری بسیار ظریف تر است. در حالی که سرمایه گذاری تحقیق و توسعه در ابتدا به عملکرد نوآوری کمک می کند.
یافتهها بر هزینههای بالاتر مرتبط با DT برای شرکتهای کوچک و متوسط تاکید میکند، اما پتانسیل آن را برای افزایش عملکرد عملیاتی و انعطافپذیری سازمانی برجسته میکند، که دلالت بر نیاز به رویکردهای استراتژیک، سیستماتیک و بلندمدت برای DT دارد، در تضاد با تحولات متمرکز قبلی. بر اهمیت اعتماد مدیریت در واکنش سریع و مؤثر به تهدیدات DT، به ویژه در میان منابع محدود، تأکید می کند. علاوه بر این، این مطالعه یک استراتژی «برنامهریزی کلی و اول محلی» را برای شرکتهای کوچک و متوسط پیشنهاد میکند، که با فروش و تدارکات شروع میشود تا مزایای ملموس را نشان دهد و قبل از گسترش استقرار دیجیتال در سراسر سازمان، اعتماد ایجاد کند. با این حال، چالشهایی مانند شکست درک شده در کوتاهمدت، بدبینی کارکنان و پایداری ضعیف سرمایهگذاریهای دیجیتال ممکن است مانع از این روند شوند.
در حالی که DT به طور قابل توجهی برای SME ها در بهبود عملکرد عملیاتی و انعطاف پذیری سود می برد، اجرای آن چالش هایی را به خصوص در مورد عملکرد مالی و نوآوری ایجاد می کند. برنامه ریزی استراتژیک، تعهد بلندمدت و رویکردهای بومی سازی شده برای SDT در SME ها حیاتی هستند و استفاده موثر از منابع را تضمین می کنند و اشکالات احتمالی را کاهش می دهند.
که در [
۶۰]نویسندگان اتحاد بین قابلیتهای دیجیتالیسازی و انعطافپذیری سایبری را برای پرداختن به پیچیدگیهای پروژههای دیجیتال، بهویژه برای شرکتهای کوچک و متوسط، برجسته میکنند. بینشهای کلیدی شامل شناسایی قابلیتهای دیجیتالیسازی مانند بهکارگیری منابع، ترویج یادگیری مستمر، و قابلیتهای بداههسازی است که شیوههای مختلف انعطافپذیری سایبری را در مراحل مختلف هدایت میکند. این قابلیتها شرکتهای کوچک و متوسط را قادر میسازد تا بهطور مؤثری آمادهسازی، تطبیق و پاسخ به تهدیدها و چالشهای سایبری شوند.
با این حال، به دلیل نیاز شرکتهای کوچک و متوسط به ایجاد تعادل بین تلاشهای دیجیتالیسازی با منابع محدود و چشمانداز تهدیدات سایبری در حال تحول، چالشهایی به وجود میآیند. در حالی که قابلیتهای دیجیتالیسازی مزیتهای استراتژیک ارائه میدهند، اجرای آنها نیازمند برنامهریزی دقیق، تخصیص منابع و انطباق با محیط دیجیتال پویا است. علاوه بر این، متن ماهیت به هم پیوسته قابلیتهای دیجیتالیسازی و هم افزایی بالقوه آنها در افزایش انعطافپذیری سایبری و استراتژیهای تجاری را برجسته میکند. حفظ مجموعه ای متنوع از منابع و تقویت قابلیت ها برای پیکربندی مجدد به موقع برای ایجاد انعطاف پذیری در برابر تهدیدات سایبری ضروری است. این متن بر اهمیت تحقیقات بیشتر و تأیید تجربی برای کشف اتحاد بین قابلیتهای دیجیتالیسازی و انعطافپذیری سایبری تأکید میکند. با درک مؤثر این قابلیتها، SMEها DT خود را درک میکنند و در عین حال امنیت و رشد پایدار در عصر دیجیتال را تضمین میکنند.
۴٫ روش شناسی
هدف اصلی این تحقیق ایجاد یک چارچوب نظری SDT برای SMEها است. هدف، پر کردن شکاف موجود و توانمندسازی SMEها برای پذیرش نوآوری دیجیتال و شیوه های پایدار است. این تحقیق دارای اهداف ویژه زیر است:
-
یک چارچوب نظری SDT برای SMEها پیشنهاد کنید. این چارچوب یک رویکرد ساختاریافته و دستورالعملهایی را برای SMEها فراهم میکند تا به طور موثر شیوههای پایداری را در طرحهای DT خود ادغام کنند.
-
شواهد و بینش هایی را در مورد یک مطالعه موردی واقعی ارائه دهید. هدف ارزیابی این است که چگونه چارچوب به ابتکارات پایداری سازمان، کارایی عملیاتی و عملکرد کلی کسب و کار کمک می کند.
در نتیجه، متن در نظر دارد بینشی ارائه دهد و به این سوال تحقیق پاسخ دهد: چگونه می توان چارچوبی برای یکپارچه سازی شیوه های پایدار از طریق DT ایجاد کرد؟ پاسخ به این سوال میتواند زمینه را برای تصمیمگیری آگاهانهتر و توسعه استراتژیهای اجرایی عملی برای افزایش احتمال موفقیت در پروژههای دیجیتالیسازی پایدار فراهم کند. برای پاسخ به سوال تحقیق، ساختار تحقیق خود را به صورت زیر تنظیم کرده ایم:
فلسفه تحقیق: فلسفه راهنما این مطالعه پراگماتیسم است که بر کاربردهای عملی و نتایج دنیای واقعی تأکید دارد. هدف این تحقیق ارائه چارچوبی عملی به شرکتهای کوچک و متوسط است که میتواند مستقیماً برای بهبود تحول دیجیتال و ادغام شیوههای پایدار مورد استفاده قرار گیرد. رویکرد عملگرایانه در این هدف نشان داده شده است که نه تنها شکاف های نظری را برطرف می کند، بلکه عملکرد تجاری و پایداری را برای SME ها افزایش می دهد. [
۶۱].
محور تحقیق: رویکرد اتخاذ شده در این پژوهش، قیاس است. استدلال قیاسی شامل ایجاد چارچوبی بر اساس نظریه های موجود و آزمایش آن با مشاهدات دنیای واقعی است. در این تحقیق، چارچوب SDT برای SMEها از مرور ادبیات فعلی توسعه یافته است. سپس چارچوب از طریق یک مطالعه موردی واقعی آزمایش و اصلاح می شود. این روش قیاسی به محققان اجازه میدهد تا چارچوب نظری را با شواهد عملی تأیید کنند و اطمینان حاصل کنند که برای موقعیتهای واقعی SME مرتبط و قابل اجرا است. [
۶۱].
نوع مطالعه: این مطالعه از رویکرد ترکیبی استفاده میکند و روشهای تحقیق کمی و کیفی را برای تحلیل جامع ترکیب میکند. توسعه چارچوب نظری شامل تحقیقات کیفی بر اساس بررسی دقیق ادبیات و مفاهیم موجود است. کاربرد عملی این چارچوب در یک مطالعه موردی واقعی شامل جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده های کمی است. این رویکرد ترکیبی، دید جامعی از تأثیر چارچوب بر ابتکارات پایداری، کارایی عملیاتی و عملکرد تجاری در SME ها ارائه می دهد و اطلاعات دقیق و قابل اعتمادی را ارائه می دهد. [
۶۱].
شکل ۱ نمای کلی از مراحل متدولوژی را نشان می دهد.
۴٫۱٫ چارچوب نظری SDT را تعریف کنید
طراحی چارچوب نظری SDT از این الهام گرفته شده است [
۶۲,
۶۳]. در این مرحله، ما بر روی مجلات دانشگاهی با بررسی همتا منتشر شده در Web of Science Core Collection تمرکز کردیم تا از جمع آوری داده ها از منابع با کیفیت بالا اطمینان حاصل کنیم. انتخاب سال های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۱ برای جمع آوری داده ها عمدی و همسو با زمینه زمانی مطالعه ما بود. ما این چارچوب زمانی خاص را انتخاب کردیم زیرا پروژه ما بین سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ آشکار شد و هدف ما تمرکز بر جدیدترین و مرتبطترین ادبیات موجود در این دوره بود. این سالها بهویژه به دلیل تکامل سریع گفتمان پیرامون تقاطع پایداری و DT مهم بودند. برای اطمینان از اینکه مطالعه ما منعکس کننده آخرین بینش ها، پیشرفت ها و بحث ها در این زمینه است، ما عمدا جستجوی خود را به این محدوده زمانی خاص محدود کردیم. تصمیم ما برای حذف مطالب سرمقاله، تصحیحات، مقالات ادامه، فصلهای کتاب و نامهها استراتژیک بود، تمرکز ما را بر انتشارات و مقالات علمی با داوری همتا در این بازه زمانی پویا سادهتر کرد و از بررسی کامل معتبرترین و جاریترین ادبیات اطمینان حاصل کرد.
استراتژی جستجوی پایگاه داده ما، که از کلمات کلیدی مانند “پایدار” و “تحول دیجیتال” با نوع جستجو “بر اساس موضوع” استفاده میکند، برای پوشش دادن ادبیات مربوطه به طور جامع طراحی شده است. این رویکرد شامل عناوین، چکیده ها، کلمات کلیدی نویسنده و کلیدواژه های اضافی برای اطمینان از کاوش کامل موضوع در بازه زمانی انتخاب شده بود.
جستجوی اولیه به ۲۶۳ مقاله منجر شد. از این نقطه، ما یک نقشه معنایی با استفاده از VOSviewer (
https://www.vosviewer.com/) [
64,
65] برای تجسم ارتباط بین کلمات کلیدی و شناسایی ارتباط آنها با یک چارچوب SDT. در مجموع ۳۲۱ کلمه کلیدی شناسایی شد. ما حداقل تعداد تکرار کلمات کلیدی را ۳ انتخاب کردیم و ۳۵ کلمه کلیدی را با بیشترین قدرت پیوند کل به دست آوردیم. از این کلمات کلیدی، ما “۰” را در مرحله کلمات کلیدی انتخاب شده توسط تأیید حذف کردیم.
شکل ۲ نتیجه را نشان می دهد.
پس از آن، کلمات کلیدی زیر را برای اصلاح نتیجه نهایی اضافه کردیم: “چارچوب” و “استراتژی”. در نتیجه، ۱۸ مقاله برای تعریف ساختار یک پیشنهاد جدید برای SMEها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
۴٫۲٫ یک چارچوب SDT پیشنهاد دهید
در توسعه چارچوب SDT، ما از طراحی دقیق چارچوب های نظری ارائه شده در [
۶۳,
۶۶].
در مرحله اولیه چارچوب SDT، مدیران ارشد نقش مهمی در همسوسازی تلاشهای دیجیتالیسازی با فرهنگ سازمانی بر عهده میگیرند. این مرحله شامل یک فرآیند دقیق است که در آن رهبران دامنه پروژه را تأیید می کنند و اطمینان حاصل می کنند که با اهداف استراتژیک کلی همخوانی دارد. مشارکت فعال آنها یکپارچگی یکپارچه ابتکارات دیجیتالی را در بافت سازمانی تضمین می کند و فرهنگ نوآوری و سازگاری را تقویت می کند.
به طور مشابه، مرحله دوم SDT بر کاربرد نظریه سهامداران تاکید دارد. این فراتر از شناسایی صرفاً ذینفعان است تا فعالانه آنها را در فرآیند تحول درگیر کند. این مرحله شامل درخواست ورودی، پرداختن به نگرانیها و تشویق پرسشهای حیاتی است. با ترکیب دیدگاههای متنوع، این مرحله تضمین میکند که دیجیتالیسازی فراگیر و همسو با انتظارات و نیازهای ذینفعان مختلف است.
در مرحله سوم، ریشه در تصمیم گیری استراتژیک دارد [
۶۳,
۶۶]، تمرکز بر ترسیم اهداف و ابعاد پایدار است. با اطلاع از چارچوب های تعیین شده، این مستلزم فرآیندی دقیق برای ایجاد اهداف روشن، قابل اندازه گیری و ذاتاً پایدار است. SDT با ترکیب بینشهای مدلهای تصمیمگیری استراتژیک قبلی، تلاشهای دیجیتالیسازی هدفمند را تضمین میکند که به طور یکپارچه با پایداری طولانیمدت همسو میشوند و کمک معناداری به اهداف سازمانی میکنند.
مرحله چهارم چارچوب SDT بر ساخت یک مدل پایدار تأکید دارد. این مرحله دلالت بر ارتباط انتخاب دقیق شاخص هایی دارد که تعهد سازمان به پایداری را منعکس می کند. ادغام تلاشهای دیجیتالیسازی با شیوههای پایدار تضمین میکند که این مدل کارایی عملیاتی را افزایش میدهد و به طور مثبت به ابعاد زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی کمک میکند.
در نهایت، مرحله پنجم، مرحله اجرا و نظارت بر SDT، دقت، کارایی و مزایای ملموس را تضمین می کند. این رویکرد ساختاریافته بینشهای ذینفعان مختلف را ترکیب میکند و از مبانی نظری برای هدایت شرکتهای کوچک و متوسط از طریق فرآیند تحولآفرین دیجیتالیسازی پایدار استفاده میکند.
۴٫۳٫ اعتبار سنجی چارچوب SDT
برای اعتبار بخشیدن به چارچوب SDT ما، یک مطالعه موردی با مشارکت غیرفعال در یک SME به ما امکان میدهد تأثیر و فایده آن را درک کنیم. این مطالعه دامنه چارچوب را در ادغام شیوههای دیجیتال پایدار در پروژهها نشان میدهد. انتظار می رود مزایای ملموس، از جمله افزایش کارایی، کاهش اثرات زیست محیطی و بهبود پایداری کلی شناسایی شود. این مطالعه موردی بینشی در مورد اثربخشی چارچوب SDT ارائه می دهد.
تیم تحقیقاتی یک موقعیت خارجی با رویکرد مشارکت غیرفعال، شامل مشاهده و تجزیه و تحلیل فرآیندهای جاری در SME بدون دخالت مستقیم در فعالیتهای روزمره، به عهده گرفت. روشهای جمعآوری دادهها عمدتاً از راه دور بودند و از تجزیه و تحلیل اسناد برای بررسی پیشنهادات پروژه و اسناد تأیید و تسهیل درک فرآیندهای موجود، سیستمهای مدیریت کیفیت و چالشها استفاده میکردند. این مشاهدات خارجی به تیم تحقیقاتی اجازه داد تا پیشرفت پروژه را ردیابی کنند، اطلاعات مربوط به اجرای مرحلهای را جمعآوری کنند و تأثیر آن را بر سازمان ارزیابی کنند.
۶٫ بحث
۶٫۱٫ یکپارچه سازی چارچوب استراتژیک
چارچوب پیشنهادی بر نقش حیاتی ذینفعان حیاتی، به ویژه مدیریت ارشد، در طول چرخه عمر پروژه تاکید می کند. مشارکت فعال آنها پروژهها را با فرهنگ سازمانی همسو میکند، دامنه آنها را اعتبار میبخشد، مزایا و تأثیرات را مشخص میکند و انتقال آرام را برای همه شرکتکنندگان تضمین میکند. [
۷,
۴۰]. علاوه بر این، این پیشنهاد روابط پیچیده بین ابعاد پایداری را نشان میدهد و پیامدهای گسترده بهبود در یک بعد را برجسته میکند. این پیشنهاد با چارچوب های نظری حمایت می کند که از رویکردی جامع به پایداری حمایت می کند و بر پیچیدگی ابتکارات دیجیتالی سازی پایدار و نیاز به درک عمیق تأکید دارد. [
۲۳].
علاوه بر این، چارچوب پیشنهادی از مشارکت کاربران نهایی با تخصص دامنه پشتیبانی میکند که با بهبود تصمیمگیری، شناسایی زمینههای بهبود، و کاهش مقاومت در برابر تغییر، به یک هدف دوگانه کمک میکند. [
۸۸]. همچنین به تعریف اهداف پایداری با در نظر گرفتن فرهنگ و سیاست منحصر به فرد سازمان کمک می کند. این اهداف از نظر استراتژیک با کل سازمان همسو می شوند و بر نقش حیاتی مدیران ارشد و ذینفعان تاکید می کنند. [
۸۶,
۸۹].
در هسته چارچوب SDT ما تئوری تعیین هدف است که یک محرک قدرتمند برای موفقیت سازمانی است [
۹۰]. این پروژه با تعیین مرزهای سیستم، استفاده مسئولانه از فناوری اطلاعات، بهبود مستمر و حذف آلودگی، پایه ای قوی ایجاد می کند. [
۹۱]. اهداف ملموس تحت تأثیر این نظریه، پایداری زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی را تقویت می کند و نقشه راه موفقیت را ایجاد می کند. [
۹۲]. به عنوان مثال، یک رویکرد هدف گذاری مستقیم منجر به کاهش ۱۰۰٪ در مصرف کاغذ شد که نشان دهنده تأثیر عملی این نظریه است.
تصمیم گیری مشارکتی در هر مرحله از پیشنهاد SDT ما نفوذ می کند و درک دقیقی از زمینه های بهبود را تضمین می کند. این تئوری یک رویکرد مشارکتی را امکان پذیر می کند، مقاومت در برابر تغییر را کاهش می دهد و محیط کاری مثبت را تقویت می کند. [
۸۲,
۹۳]. فرآیند تصمیمگیری مشارکتی به چارچوب SDT ما سرزندگی میبخشد و تصمیمها را با خرد جمعی هدایت میکند. یک مثال افزایش ۹۸٫۶ درصدی در نرخ بهره وری در مسائل حل شده است که نتیجه مستقیم مشارکت کاربران نهایی در تصمیم گیری است.
تئوری ذینفعان استراتژی SDT را هدایت می کند و اطمینان حاصل می کند که هنگام تعریف اهداف، نیازهای متنوع در نظر گرفته می شود [
۸۳]. ادغام استراتژیک فناوری های دیجیتال، ناشی از مشارکت ذینفع محور، با اهداف پایداری همسو می شود و نتایج مثبتی را در ابعاد مختلف ایجاد می کند. با در نظر گرفتن منافع ذینفعان، SDT به اهداف پایداری دست می یابد و منافع اجتماعی و سازمانی گسترده تری را تضمین می کند. به عنوان مثال، همسویی موفقیت آمیز ابتکارات دیجیتال با انتظارات ذینفعان است که منجر به استفاده مجدد و استفاده مجدد از دستگاه های الکترونیکی می شود.
نظریه سیستم ها اساس چارچوب SDT ما را تشکیل می دهد و وابستگی متقابل عناصر سازمانی را تشخیص می دهد. [
۷۴]. مرحله شروع که توسط تئوری سیستم ها هدایت می شود، ارتباط متقابل درون سازمان را تصدیق می کند. این چارچوب در جایی تغییر میکند که کاراییهای مبتنی بر فناوری و شیوههای آگاهانه محیطزیست همافزایی میکنند، و تضمین میکند SDT یک سیستم یکپارچه یکپارچه است. بهره وری تولید باعث افزایش کارایی منابع، بهبود شرایط محیط کار، کاهش خطرات شغلی و افزایش بهره وری شده است.
این پیشنهاد ابعاد پایدار را به طور جامع در نظر می گیرد و اهدافی را در ابعاد انسانی، اجتماعی، زیست محیطی، اقتصادی و فنی تعریف می کند. [
۹۴]. پروژه SDT با اصول کلی پایداری همسو می شود و اثرات موجی را که بهبود در یک بعد می تواند بر سایر ابعاد بگذارد را نشان می دهد. مدل پایداری، تحت تأثیر تئوری ابعاد پایدار، به شناسایی و اندازهگیری شاخصها کمک میکند، که منجر به بهبود ۱۰۰ درصدی در صرفهجویی در هزینه در استفاده از کاغذ میشود.
عوامل موفقیت برای SDT شامل بهبود عملکرد محیطی، بهبود بهره وری منابع، افزایش کیفیت کار و رفاه، ارتقای نوآوری و سازگاری و کاهش مصرف منابع است. این عوامل، تحت تأثیر نظریههای مختلف، تضمین میکنند که SDT از اهداف فراتر میرود و تأثیر پایداری را ایجاد میکند. یک مثال افزایش کارایی سازمانی است که اثر تجمعی پرداختن به عوامل متعدد موفقیت را نشان می دهد.
۶٫۲٫ مزایای چارچوب SDT برای SMEها
چارچوب SDT، که از طریق این مطالعه موردی تایید شده است، به ویژه برای SME ها سودمند است. این بحث بر مزیت اصلی چارچوب SDT برای SMEها متمرکز است و بر رویکرد متمایز آن برای مشارکت سهامداران تأکید دارد. مقایسه با آثار موجود در دیجیتالی شدن و پایداری، به ویژه برای SME ها، مزیت های منحصر به فرد آن را بیشتر نشان می دهد. [
۷۱].
مزیت برجسته چارچوب SDT برای SMEها در مشارکت ذینفع محور آن نهفته است. بر خلاف تلاشهای دیجیتالیسازی مرسوم که ممکن است تأثیر آن بر مردم و محیطزیست را نادیده بگیرد، چارچوب SDT فرآیندهای بازسازی، افزایش پایداری انسانی و پرورش شیوههای پایدار را در اولویت قرار میدهد. [
۵۱]. این پیشنهاد به طور یکپارچه با تئوری ذینفعان مطابقت دارد و از مشارکت فعال و ارضای نیازهای مختلف ذینفعان اطمینان حاصل می کند. [
۹۵].
ترکیب فناوری های دیجیتال به طور استراتژیک، عملیات را برای SME ها ساده می کند و با اهداف پایداری همسو می شود. این در تضاد با رویکردهای سنتی متمرکز بر کارایی عملیاتی بدون در نظر گرفتن تأثیرات گسترده تر است. چارچوب SDT با مشارکت فعال سهامداران و پرداختن به نیازهای متنوع آنها، به اهداف پایداری دست می یابد و منافع اجتماعی و سازمانی گسترده تری ایجاد می کند.
مقایسه چارچوب SDT با آثار موجود که برای شرکتهای کوچک و متوسط طراحی شده است، تمایز آن را از طریق پذیرش نظریه سیستمها و تئوری رهبری نشان میدهد. این دیدگاه جامع فراتر از بهبودهای عملیاتی است و به چالشهای منحصر به فرد SMEها در فرآیند توسعه پایدار آنها میپردازد.
مزایای پایدار چارچوب SDT، که عمیقاً در تعامل با ذینفعان ریشه دارد، مزیت آشکاری را به SME ها ارائه می دهد. بهبود عملکرد زیست محیطی، بهره وری منابع، بهبود کیفیت کار، و رفاه، نقاط فروش منحصر به فرد آن را برای SMEها برجسته می کند. علاوه بر این، کاهش مصرف منابع با مقیاس عملیاتی SME ها همسو می شود و آن را به یک انتخاب عملی و عملی تبدیل می کند.
علاوه بر این، فرآیند تصمیم گیری مشارکتی و تئوری تعیین هدف به کار گرفته شده در چارچوب SDT یک رویکرد مشارکتی و فراگیر ایجاد می کند که به خوبی با ساختار و فرهنگ سازمانی SME ها طنین انداز می شود. این تضمین می کند که اهداف پایداری SMEها استراتژیک و همسو با اهداف کلی کسب و کار هستند.
۶٫۳٫ مشارکت چارچوب SDT پیشنهادی در ادبیات
چارچوب پیشنهادی برای SDT یک رویکرد ساختاریافته مبتنی بر ستونهای نظری انتقادی ارائه میکند: بلوغ سازمانی و تکنولوژیکی، نظریه رهبری، نظریه سیستمها، نظریه تعیین هدف، نظریه تصمیمگیری مشارکتی و نظریه سهامداران. هر ستون به طور کامل هم مبانی نظری و هم مراحل اجرای عملی را توضیح می دهد و یک نقشه راه جامع برای ابتکارات SDT ارائه می دهد.
رویکردهای مرحلهای، تصمیمگیری مشارکتی و هدفگذاری بهویژه برای SMEهایی که با محدودیتهای منابع مواجه هستند، مرتبط هستند. ادغام یکپارچه بینش های نظری با استراتژی های عملی به طور موثر چالش های ذاتی در تلاش های SDT را برطرف می کند.
در قلب این چارچوب، شناخت نقشهای حیاتی توسط رهبری، مشارکت ذینفعان، تعیین هدف و تفکر سیستمی در پرداختن به پیچیدگیهای SDT و تضمین نتایج پایدار پایدار قرار دارد. این تأکید بر رهبری با تحقیقات قبلی مطابقت دارد و سهم ضروری آن در هدایت SDT را برجسته می کند.
علاوه بر این، این چارچوب بر ادغام یکپارچه پنج بعد پایداری – انسانی، اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی و فناوری – در طول فرآیند SDT تاکید دارد. این ادغام تضمین میکند که ابتکارات دیجیتال با اهداف سازمانی و اجتماعی گستردهتر همسو میشوند و فرهنگ پایداری و انعطافپذیری را تقویت میکنند.
تحقیقات قبلی به طور مداوم بر ضرورت یک رویکرد ساختاریافته به SDT، چه از طریق مدلهای بلوغ، برای اطمینان از همسویی با اهداف پایداری تأکید کردهاند. در این مطالعه، توجه ویژه ای به ستون بلوغ سازمانی و فناوری داده می شود، که بر اهمیت مدل های بلوغ در حمایت از پیچیدگی های SDT و تسهیل بلوغ سازمانی در تلاش های دیجیتال تاکید می کند. به طور مشابه، ادغام ابزارهای دیجیتال با اهداف توسعه پایدار و نوآوری در اصول حاکمیتی نیازمند یک رویکرد مرحلهای است که به سرعت متغیر تغییر در فرآیندهای تجاری اذعان میکند.
با تاکید بر نقش حیاتی نظریه سهامداران در هدایت ابتکارات SDT، چارچوب SDT پیشنهادی از مشارکت سیستماتیک ذینفعان داخلی و خارجی حمایت می کند. این تلاش مشترک، که ریشه در نظریه سهامداران دارد، توسعه یک چارچوب SDT قوی را که با اکوسیستم گستردهتر طنینانداز میشود، تسهیل میکند.
علاوه بر این، نظریه ذینفعان فرهنگ شمول و مسئولیت مشترک را در سازمان هایی که SDT خود را شروع می کنند، پرورش می دهد. مشارکت فعال سهامداران، آنها را قادر می سازد تا مدافعان تغییر شوند، اجرای ابتکارات دیجیتال را تسریع بخشند و احتمال موفقیت پایدار را افزایش دهند. این رویکرد فراگیر، درک جامع از اهداف پایداری را تضمین میکند، احساس مالکیت جمعی را برای هدایت نوآوری و اطمینان از مزایای پایدار تلاشهای SDT ضروری میسازد.
۷٫ نتیجه گیری و محدودیت ها
مزیت اصلی چارچوب SDT برای SMEها در رویکرد مشارکت ذینفع محور آن نهفته است. بر خلاف تلاشهای دیجیتالیسازی مرسوم، این چارچوب فرآیندهای بازسازی را برای افزایش پایداری انسانی و پرورش شیوههای پایدار، با همسویی یکپارچه با نیازها و اهداف ذینفعان، اولویتبندی میکند. ترکیب استراتژیک فنآوریهای دیجیتال، عملیات را سادهتر میکند و در عین حال فعالانه ذینفعان را درگیر میکند، عملکرد محیطی، کارایی منابع، کیفیت کار و رفاه را بهبود میبخشد. علاوه بر این، فرآیند تصمیمگیری مشارکتی و تئوری تعیین هدف، یک رویکرد مشارکتی و فراگیر ایجاد میکند که به خوبی با ساختار و فرهنگ سازمانی SMEها طنینانداز میشود و از همسویی استراتژیک با اهداف کلی کسبوکار اطمینان میدهد.
علاوه بر این، چارچوب پیشنهادی SDT به مدیران و سیاستگذاران SME رویکردی ساختاریافته برای SDT ارائه میکند که به ستونهای نظری حیاتی مانند بلوغ سازمانی و فناوری، رهبری و مشارکت ذینفعان میپردازد. با ادغام رویکردهای مرحلهای، تصمیمگیری مشارکتی و هدفگذاری، این چارچوب به طور موثر با چالشهایی که شرکتهای کوچک و متوسط با محدودیتهای منابع مواجه هستند، مقابله میکند. علاوه بر این، تاکید بر رهبری بر نقش ضروری آن در هدایت SDT تاکید میکند و ابتکارات دیجیتالی را با اهداف سازمانی و اجتماعی گستردهتر همسو میکند. از طریق مشارکت سیستماتیک ذینفعان، این چارچوب فرهنگ شمول و مسئولیت مشترک را تقویت میکند، و ذینفعان را برای حمایت از تغییر و تسریع در اجرای طرحهای دیجیتالی توانمند میسازد، و در نهایت از مزایای پایدار تلاشهای SDT اطمینان حاصل میکند.
در حالی که شواهد تجربی و بینشهای بهدستآمده از این مطالعه موردی میتواند دادههای ارزشمندی را در مورد مزایای چارچوب SDT پیشنهادی ارائه کند، این ممکن است فقط برای برخی از SMEها در صنایع مختلف یا مکانهای جغرافیایی اعمال شود. بنابراین، ممکن است لازم باشد تحقیقات به سایر بخشهای اقتصادی در مکزیک یا آمریکای لاتین گسترش یابد.