بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی
بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی را از Urbanity.ir بخواهید
Sunday, 19 May , 2024
امروز : یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 9934
  پرینتخانه » مقالات تاریخ انتشار : 17 اکتبر 2023 - 3:30 | 9 بازدید | ارسال توسط :

علوم شهری | متن کامل رایگان

۱٫ مقدمه: صحنه سازی این مقاله با نگاهی به فرهنگ‌های مختلف برنامه‌ریزی شهری از منظر تاریخی با توجه به برنامه‌های نوسازی شهری، با تمرکز بر تجربه معاصر یک کشور در نوسازی شهری از نظر طراحی سیاست، اجرای پروژه‌ها و پیامدهای آنها آغاز می‌شود. این فرهنگ برنامه ریزی شهری در چارچوب اسرائیل، با تاکید بر طرح […]

علوم شهری |  متن کامل رایگان


۱٫ مقدمه: صحنه سازی

این مقاله با نگاهی به فرهنگ‌های مختلف برنامه‌ریزی شهری از منظر تاریخی با توجه به برنامه‌های نوسازی شهری، با تمرکز بر تجربه معاصر یک کشور در نوسازی شهری از نظر طراحی سیاست، اجرای پروژه‌ها و پیامدهای آنها آغاز می‌شود. این فرهنگ برنامه ریزی شهری در چارچوب اسرائیل، با تاکید بر طرح های بازآفرینی شهری از سال ۲۰۰۰، با در نظر گرفتن انواع نگرانی های اجتماعی و اخلاقی مورد بررسی قرار می گیرد. در بخش دوم این مقاله، گزیده‌ای از مطالعات انتقادی پنج سال اخیر در این زمینه، با توجه ویژه به وجود عناصر پایداری اجتماعی در مراحل مختلف بازسازی، از ایده‌پردازی تا نتایج پروژه‌ها، بازنگری شده است. انتخاب مطالعات انتقادی اخیراً منتشر شده به ویژه برای تجزیه و تحلیل آموزنده و مفید است، زیرا سال‌هایی را پوشش می‌دهد که در آن سیاست نوسازی شهری در عمل شتاب گرفت، یعنی بین سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۲۳٫ از طریق بررسی ادبیات اخیر، همراه با تحلیل چندین مورد. گزارش‌های مهم اخیر دولتی در مورد این موضوع، نشان داده‌ایم که گفتمان در مورد پایداری اجتماعی شهری در اسرائیل در حال حاضر از سیاست نوسازی شهری آن جدا شده است. اگرچه سیاست اخیر خالی از ملاحظات اجتماعی نیست، اهداف و معیارهای موفقیت آن اساساً با داده‌های کمی مفهوم‌سازی و اندازه‌گیری می‌شوند. بخش آخر این مقاله نتیجه می گیرد که ترکیب سیاست نوسازی شهری معاصر اسرائیل با تئوری پایداری اجتماعی شهری و طراحی سیاست هدفی است که باید جستجو کرد. این در برابر پس‌زمینه تراکم بالای جمعیت در شهرهای اسرائیل است که انتظار می‌رود تا سال ۲۰۵۰ یکی از بالاترین شهرهای جهان باشد. قوانین اسرائیل (شامل اورشلیم شرقی و بلندی‌های جولان) تقریباً ۲۲۰۰۰ کیلومتر مربع است و کل مساحت تحت کنترل اسرائیل (با احتساب کرانه باختری) تقریباً ۲۸۰۰۰ کیلومتر مربع است. تفکیک گروه‌ها عبارتند از: ۷۳٫۶ درصد یهودیان، ۲۱٫۱ درصد عرب‌ها و ۵٫۳ درصد دیگر (بدون کرانه باختری، تخمین سال ۲۰۲۲ تقریباً ۹۳ درصد از جمعیت اسرائیل در مناطق شهری زندگی می‌کنند. این کشور دارای ۱۶ شهر بزرگتر است). و ۷۷ محله در همه مناطقی که به عنوان شهرداری (شهر) وضعیت رسمی اعطا شده اند (از جمله چهار منطقه که در کرانه باختری هستند) و برای انطباق با روندهای فعلی در شمال جهانی، جایی که گفتمان پایداری اجتماعی در گفتمان بازآفرینی شهری ادغام می شود. بینش فرهنگ برنامه‌ریزی مرتبط با کشور که توسط این مقاله ارائه شده است، مستقیماً به درک مستمر ما از ابتکارات نوسازی شهری در سطح جهانی و حساسیت‌های اخلاقی اجتماعی آنها کمک می‌کند – درکی که مبتنی بر مجموعه‌ای از تجربیات مربوط به کشور است.

نوسازی شهری در شمال جهانی از زمان اولین اجرای رسمی آنها در نیمه دوم قرن نوزدهم به عنوان پیامد انقلاب صنعتی، از طریق بازسازی پس از جنگ جهانی دوم، و تا زمان متراکم سازی معاصر به عنوان یک هدف سیاسی، یک اصطلاح جامع بوده است. برای برنامه های متعدد از لحاظ تاریخی و به همان اندازه در حال حاضر، انگیزه‌های پشت چنین برنامه‌هایی همیشه حساس به حروف کوچک و بزرگ بوده است (مطابق با یک ایالت خاص یا فرهنگ برنامه‌ریزی مقامات محلی)، که نشان دهنده تغییر تاکیدات دولتی و سیاست عمومی است. تفاوت بین این فرهنگ ها را می توان با فرهنگ برنامه ریزی آنها تشخیص داد. به عنوان مثال، در اواخر قرن نوزدهم، تفاوت‌هایی بین انگلستان و فرانسه آشکار شد، و دولت بریتانیا سیاست‌های بازآفرینی شهری نرم‌تری را بر اساس دستور کار مترقی اصلاحات اجتماعی، در مقایسه با برنامه‌های بازسازی بسیار متمرکز و فیزیکی مخرب پاریس به رهبری آن، دنبال کرد. بارون هاوسمن و ناپلئون سوم، بر اساس دلایل زیبایی شناسی و سودمندی [۱,۲]. یکی دیگر از مقایسه‌های کلاسیک در این زمینه بین هر دو کشور، رویکرد و اجرای طرح‌های توسعه مجدد «باغ‌شهر» در بافت‌های حومه شهر در دوره بین‌جنگ است، یعنی در قالب سیاست‌های گسترده مسکن کم‌هزینه در فرانسه در مقابل هدف قرار دادن درآمدهای بالاتر. ساکنان از طریق املاک مسکونی طبقه متوسط ​​در انگلستان [۳,۴]. علاوه بر این، در طول دوره انقلاب صنعتی و جو همراه با امپریالیسم، رویکرد برنامه ریزی شهری هر قدرت استعماری اغلب به دارایی های مربوطه در خارج از کشور گسترش می یابد.
تفاوت‌های بین فرهنگ‌های برنامه‌ریزی را می‌توان در سطح ملی بلندمدت تشخیص داد، مانند تجربه ایالات متحده از نوسازی شهری. در پاسخ به وخامت درون شهر به دنبال مهاجرت طبقات پردرآمد به حومه شهرها در دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰، سیاست های برنامه ریزی از بالا به پایین بر تخریب بافت های شهری بخش های اجتماعی-اقتصادی پایین متمرکز شد. [۵]. این برنامه های بحث برانگیز به عنوان مکانیزمی برای کنترل اجتماعی با به حاشیه راندن بیشتر جمعیت سیاه پوستان و مهاجران مورد انتقاد قرار گرفت. این امر راه را برای رویکرد «شهرهای نمونه» در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ هموار کرد که به دنبال توانمندسازی ساکنان حاشیه‌نشین از طریق فرآیندهای مشارکت عمومی بود. [۶,۷]. در دهه ۱۹۹۰، رویکردهای نئولیبرالی به سمت بازآفرینی شهری در ایالات متحده، بازار را به روی مشارکت عمومی-خصوصی (PPP) و مسکن با درآمد مختلط باز کرد. [۸]، که رفته رفته به یک گرایش جهانی تبدیل می شد. از جمله مسائل اصلی ناشی از تعصب منافع خصوصی، اصیل سازی و متراکم کردن محله های مسکونی درون شهر است، اغلب بدون ایجاد زیرساخت مناسب. ایجاد جوامع دروازه‌دار در فضای عمومی قبلی؛ حذف ساکنان اصلی از این محله ها/پروژه ها؛ و تخریب میراث تاریخی [۹,۱۰,۱۱].
تجربه اسرائیل در سیاست و سیاست مداخلات برنامه ریزی شده در محله های شهری پریشان کاملاً با تجربه این سه نسل در ایالات متحده مطابقت دارد و مستقیماً تحت تأثیر آن قرار گرفته است. همانطور که توسط نائومی کارمون نشان داده شده است [۱۲,۱۳]اسرائیل طی چند دهه پس از استقلال خود، پروژه های مسکن شهری گسترده ای را برای بسیاری از پناهندگان یهودی که از اروپا و جهان اسلام آمده بودند، تکمیل کرد.شکل ۱). ساختمان گسترده این پروژه های مسکن در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ – معروف به شیکونی بلند شدبه عنوان مثال، “بلوک قطار”، به دلیل شکل طولانی هر واحد ایجاد شده توسط ترتیب چند ورودی در یک ردیف – همزمان با عملیات “پاکسازی زاغه”. دومی شامل ریشه کنی مکان های متعدد مسکن موقت فقیرانه مانند شهرهای چادری با زیرساخت های اولیه بود که قبلاً برای ده ها هزار مهاجر مسکن فراهم کرده بود.
سپس، با الهام از رویکرد «شهرهای نمونه»، ابتکار برنامه‌ریزی جدیدی بین اواخر دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ با هدف بهبود فیزیکی و اجتماعی-اقتصادی عمیق آپارتمان‌های مسکونی آغاز شد. این ارتقاء محله بدون تخریب یا انتقال ساکنان انجام شد. بلکه از طریق تخصیص منابع عمومی برای بهبود شرایط مسکن، خدمات فرهنگی و آموزشی و از طریق فرآیند مشارکت واقعی جامعه [۱۲,۱۳,۱۴]. آخرین مرحله از نوآوری های برنامه ریزی در اسرائیل، که در اواخر دهه ۱۹۹۰ و تا به امروز آغاز شد، همزمان با گسترش رویکردهای اقتصادی نئولیبرالی و تمایلات خصوصی سازی در ایالات متحده، بریتانیا و سایر کشورهای اروپای غربی و فراتر از آن بود. تا آن زمان، نه تنها سبک های معماری و ساخت و سازهای رایج مسکن در اسرائیل تغییر کرده بود، بلکه ساخت و سازهای قبل از ۱۹۸۰ نیز با استانداردهای مدرن در برابر زلزله (که به طور متوسط ​​هر قرن در منطقه رخ می دهد) مطابقت نداشت. مقررات ساختمانی از سال ۱۹۹۱ همچنین تمام واحدهای جدید را ملزم به ساخت یک پناهگاه بمب با توجه به تهدیدات مداوم از خارج از مرزها کرده است. علاوه بر این، سیاست مسکن ملی همواره در راستای سیاست‌های تراکم شهری در شمال جهانی، افزایش تراکم خانوارها به منظور استفاده بهتر از زیرساخت‌های نرم و حیاتی و کاهش استفاده بیش از حد انسان از زمین، آب و انرژی را ترجیح داده است. [۱۵,۱۶]. تراکم شهرها به دلیل وسعت نسبتاً محدود این کشور، نرخ بالای باروری بخش های اصلی یهودی و عرب آن (در مقایسه با جمعیت اروپایی) و موج نزدیک به یک میلیون نفر در دهه ۱۹۹۰ همواره مورد علاقه دولت های اسرائیل بوده است. مهاجران از اتحاد جماهیر شوروی سابق، با چند ده هزار نفر از اتیوپی همراهی می کنند [۱۷,۱۸].
بنابراین دو برنامه اصلی نوسازی شهری تقریباً در همان زمان در اسرائیل اعلام شد: برنامه “تخلیه و ساخت” در سال ۱۹۹۸ (معروف به عنوان پینوی پینوی) و “طرح برنامه ریزی ملی یکپارچه” در سال ۲۰۰۵ (معروف به “TAMA 38”). برنامه اول به کارآفرینان خصوصی اجازه می‌دهد مجتمع‌های ساختمانی قدیمی‌تر را تخریب کرده و ساختمان‌های مدرن و بزرگ‌تر جایگزین آن‌ها کنند، در حالی که TAMA 38 از کارآفرینان دعوت می‌کند تا به طور گسترده واحدهای مسکونی را بازسازی کنند، آنها را در برابر زلزله تقویت کنند، و اتاق‌های سرپناه تقویت‌شده و واحدهای آپارتمانی جدید را اضافه کنند. [۱۹]. در هر دو برنامه، رضایت اکثریت مالکان برای تحقق یک پروژه ضروری است و سیستم عمومی برای حمایت از نیروهای بازار خصوصی غیر نهادی طراحی شده است. علاوه بر این، در هر دو برنامه، ساکنان برای مدت زمان ساخت و ساز یا بازسازی به بیرون منتقل می‌شوند و کارآفرین هزینه نمایندگی قانونی و اسکان موقت جایگزین را پرداخت می‌کند. که به عنوان یک معامله برد-برد در نظر گرفته شده است، در هر دو برنامه، کارآفرینان آپارتمان ها/طبقه های بیشتری را اضافه می کنند تا آنها را به ساکنان جدید بفروشند و در نتیجه سود ایجاد کنند. با این حال، تا سال ۲۰۱۴، هر دو برنامه نوسازی نسبتاً آهسته پیش می رفت و تنها ۴ درصد از تعداد کلی ساختمان هایی را که به عنوان نیاز به ارتقاء تعریف شده بودند (تقریباً ۵۰۰۰۰) شامل می شد. [۲۰]. علاوه بر این، اکثریت بزرگی از پروژه‌ها در مناطقی اجرا شدند که از نظر مالی مورد اقبال توسعه‌دهندگان قرار گرفتند، یعنی در خط ساحلی مرکزی و مناطق اطراف با تمرکز بر منطقه شهری تل‌آویو – منطقه‌ای که بر خلاف حاشیه کشور، انتظار می‌رود این منطقه باشد. کمترین آسیب در زلزله این وضعیت تا کنون ادامه داشته است (شکل ۲، شکل ۳ و شکل ۴).
در نتیجه، به دنبال بررسی موانع کارآفرینان برای اعمال گسترده‌تر برنامه‌های نوسازی و ارائه مشوق‌ها و مزایای مالیاتی دولت برای آنها، افزایش چشمگیری در تعداد پروانه‌های ساختمانی مصوب از سال ۱۳۹۶ رخ داده است. به عنوان مثال، بین تنها در سال های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲، تصویب پروانه های ساختمانی با رشد ۴۰ درصدی به نزدیک به ۱۳۱۰۰۰ واحد مسکونی رسید. [۲۱]. در حالی که به طور رسمی، هر دو برنامه نوسازی در اوایل سال ۲۰۲۴ خاتمه می یابند، طرح های بازآفرینی شهری سیستماتیک بیشتری قرار است از اواخر سال ۲۰۲۳ با تکیه بر تجربه دستاوردهای فعلی راه اندازی شود. انتظار می‌رود استقلال شهرداری‌ها برای اعلام کل مناطق به‌عنوان تعیین‌شده برای تجدید، از جمله صدور مجوزهای ساختمانی بر این اساس افزایش یابد. این قالب جدید در حال حاضر در شهرهای مرکزی مانند اشدود، راعانا و ریشون لزیون همراه با تشویق بودجه قابل توجه دولت به مقامات شهرداری در اطراف اجرا می شود. [۲۱]. منطق اساسی پشت تحولات کنونی مانند دوره قبل از ۲۰۲۳/۲۰۲۴ است: افزایش ساخت و ساز در زمین های ساخته شده و تراکم شهری. استفاده کارآمد از زیرساخت های فیزیکی و نرم؛ رعایت استانداردهای مقررات ایمنی؛ و تشویق به فعالیت بازار آزاد. به این ترتیب پیش بینی می شود تا سال ۲۰۴۰ تقریباً یک میلیون واحد مسکونی جدید اضافه شود [۲۲].
بنابراین، این مقاله به موقع است زیرا هر دو برنامه بازآفرینی شهری اسرائیل را که شامل فاز سوم نوسازی هستند، در پیش زمینه قرار می دهد. تاما ۳۸ و “تخلیه و ساختن”/پینوی پینوی برنامه ها. بررسی این برنامه ها با توجه به عوامل پایداری اجتماعی به صورت گذشته و از زمان خاتمه رسمی آنها انجام می شود. بنابراین، این یک نقطه زمانی بهینه نه تنها در نگاه به گذشته، بلکه در رابطه با بهبود و اصلاح سیاست نوسازی شهری آینده است که در سال‌های اخیر شتاب بیشتری به دست آورده است. توسعه یک رویکرد مبتنی بر تحقیق در طول تثبیت سیاست های آینده از بالا به پایین در این زمینه مهم است، زیرا فرصتی را برای افزایش حساسیت و آگاهی اجتماعی از سوی دولت های ملی و محلی باز می کند. چنین آگاهی اجتماعی، همانطور که خواهیم دید، عاملی حیاتی است که در پشت موفقیت بهینه سازی شهری-محیطی و ملاحظات کانال سازی زیرساختی قرار دارد. علاوه بر این، در حالی که مطالعات مهمی وجود دارد که بر سه مرحله طرح‌های بازسازی شهری اسرائیل تمرکز دارد (به عنوان مثال، [۱۲,۱۳,۱۴]) و یک سری مطالعات موردی بسیار جدید – که هر کدام جنبه متفاوتی از آخرین مرحله تجدید و پیامدهای آن را نشان می دهد (یعنی اکثر منابع مورد استفاده در بخش بعدی) – هیچ مطالعه قطعی که تنوع را با هم ترکیب کند وجود ندارد. از جنبه‌های مختلف، با هدف طراحی سیاست‌های اجتماعی پایدارتر. امیدواریم مقاله حاضر به این ترتیب به رفع این شکاف کمک کند.

۲٫ تجربه یک کشور: دیدگاه انتقادی

هر مرحله از تجربه سه نسل ایالات متحده در نوسازی شهری، مشابه برنامه های توسعه مجدد شهری در سایر نقاط جهان، همیشه تحت بررسی و بازنگری دقیق، به ویژه از سوی دنیای دانشگاهی بوده است. در محافل دانشگاهی، انتقاد از سیاست‌های مداخله برنامه‌ریزی به طور سنتی از سوی علوم اجتماعی و علوم انسانی صورت می‌گیرد، که تمایل دارد پیامدهای منفی پروژه‌های بازسازی را در مورد قیمت مسکن، ثبات مسکونی و انسجام اجتماعی برجسته کند. این بخش مجموعه ای از مطالعات اخیر انجام شده توسط شهرنشینان در تئوری و عمل، سیاست گذاران، کارشناسان حقوقی و متخصصان پزشکی را که جنبه های مختلف موج برنامه های نوسازی اسرائیل پس از دهه ۱۹۹۰ را بررسی کرده اند (هر دو) بازبینی می کند. کاج کاج و تاما ۳۸). مجموعه بررسی شده از مطالعات موردی در پنج سال گذشته (۲۰۱۸-۲۰۲۳) در مجلات حرفه ای به زبان عبری منتشر شده است. به طور خاص، در مجله تیچنون (برنامه ریزی) انجمن برنامه ریزان شهر اسرائیل (ده مورد)، یک پلت فرم محلی منحصربفرد و بی سابقه از نظر زمینه های تخصصی ارائه شده، دامنه موضوعی و کیفیت تحقیق (تنها دو مجله دانشگاهی و معتبر دیگر در اسرائیل، تا آنجا که ما آگاه هستیم، با برخی از قرابت های انضباطی به اسرائیل تیچنون، به این معنا که افکیم به جغرافیا (افق ها در جغرافیا)، صادر شده به زبان عبری توسط گروه جغرافیا و مطالعات محیطی دانشگاه حیفا. و متن معماری از دانشکده معماری دانشگاه آریل، یک مجله دو زبانه (عبری-انگلیسی) در معماری. انتشارات مرتبط با موضوع این مقاله اخیراً در این مجلات ظاهر نشده اند). و در مجله پیری و سالمندان (سرطان شناسی و سالمندان) انجمن پیری اسراییل (یک مورد). توجه به این نکته حائز اهمیت است که مجموعه تجزیه و تحلیل شده به زبان عبری طی پنج سال گذشته بسیار آموزنده است، زیرا مرحله جدید (سوم) برنامه های نوسازی شهری قبل از سال ۲۰۱۷ شتاب قابل توجهی پیدا نکرده است. بر این اساس، ادبیات علمی در مورد این مرحله تا سال ۲۰۱۷ نسبتاً ناچیز است، به طوری که این مقاله بخش عمده ای از تحقیقات انتقادی در مورد نوسازی شهری را که در انجمن های حرفه ای محلی منتشر شده است، در نظر می گیرد.

ممکن است یادگیری از انواع مسیرهای موضوعی مطرح شده در این مطالعات مفید باشد، چه نگاهی به خط مشی پشت نوسازی شهری، پیامدهای پس از اجرای پروژه‌های خاص، یا جو اجتماعی آشکار شده از طریق استفاده ابزاری در روش‌شناسی تحقیق قوم‌نگاری. یک مرور اجمالی از یک تجربه مرتبط با کشور در یک زمینه اجتماعی-سیاسی، اقتصادی و محیطی خاص می‌تواند به طور بالقوه دانش فراملی ما را از طرح‌های بازسازی معاصر تثبیت کند و تفاوت‌های ظریف اجتماعی را غنی کند. این دانش محصول ذاتی موزاییکی از تجربیات موقعیتی در سطوح چند مقیاسی آزمایش‌های محله، شهر، ایالت و منطقه است. چارچوب‌بندی چالش‌های کنونی اسرائیل همچنین می‌تواند به تدوین یک سیاست برنامه‌ریزی آگاهانه‌تر اجتماعی با هدف بلندمدت کاهش، تا حد امکان، میزان پریشانی انسانی ناشی از چنین اقداماتی کمک کند.

چالش‌ها و محدودیت‌های اصلی که در این سری از نشریات در مورد برنامه‌های نوسازی شهری معاصر در اسرائیل مطرح شده‌اند به بخش‌های فرعی زیر طبقه‌بندی می‌شوند: سالمندی (یک مورد)، علایق طبقه بالا (یک مورد)، مسائل اجتماعی (دو مورد) ، تاریخ قومیت و سکونتگاه (پنج مورد) و پارادایم های سیاست (دو مورد). با این حال، طبقه‌بندی تا حدی مصنوعی است زیرا بسیاری از جنبه‌های اشاره‌شده نزدیک به هم هستند، در حالی که سایر جنبه‌ها زیربخشی را به دست نیاورده‌اند، زیرا در حال حاضر در مورد تجدیدها، مانند مسائل جنسیتی، یا میراث و حفاظت، کمتر برجسته هستند. این ترتیب اولویت‌ها منعکس‌کننده نظرات نویسندگان نیست، به‌عنوان مثال، برخی از ساختمان‌های مسکونی از نوع «قطار» از نظر طراحی فیزیکی و ایدئولوژی سوسیالیستی مسلط در آن زمان، بازیگران کلیدی تاریخ ملی سکونت هستند. مذهب نمونه مهم دیگری از یک موضوع حاشیه ای در بازآفرینی شهری است، اما هنوز در ادبیات دانشگاهی پوشش داده نشده است زیرا داده های زیادی هنوز وجود ندارد. جوامع شهری یهودی فوق‌العاده ارتدوکس دارای ویژگی‌های فضایی-جمعیت‌شناختی خاصی از جمله جداسازی داوطلبانه بر اساس گروه‌های ذینفع، خانواده‌های هسته‌ای بزرگ، ازدحام زیاد، کمبود مداوم مسکن و فقر عمومی هستند. [۲۳,۲۴]. این شرایط حداقل برای کارآفرینان خصوصی جذاب نیست و بنابراین محله‌های فوق ارتدوکس تا سال ۲۰۲۳ از غیبت چشمگیر در برنامه‌های توسعه شهری رنج می‌بردند. از طریق جبران مالی برای کارآفرینان خصوصی، برنامه‌های دولتی در حال حاضر برای تغییر وضعیت فعلی کار می‌کنند و برای توزیع عادلانه‌تر اجتماعی پروژه‌ها در سراسر کشور، به ویژه از سال ۲۰۲۳ تلاش می‌کنند. [۲۱,۲۲]. چالش‌های ذکر شده در زیر به جنبه‌های برجسته‌ای اشاره می‌کنند که توجه بیشتری را از نظر طراحی یک سیاست مداخله شهری پایدارتر از نظر اجتماعی جلب می‌کند.

۲٫۱٫ کهنسال

تأثیر موج تشدید شده نوسازی شهری بر جمعیت سالمندان در اسرائیل از زوایای روانشناختی و پزشکی در مرحله آغاز پروژه ها (یعنی برخورد با یک توسعه دهنده، وکیل، مهندس، معمار و غیره) بررسی شده است. [۲۵]. بر اساس مصاحبه های عمیق، یافته ها نشان دهنده پریشانی بزرگ برای سالمندان، از جمله کاهش قابل توجه خلق و خو، افسردگی، و تأثیر منفی کلی بر سلامت جسمانی و کیفیت زندگی است. علائم تکراری توسط محققان شناسایی شده است: استرس، اضطراب، اختلال در توجه و تمرکز، سردرد، و بدتر شدن درد مزمن. در حالی که تمامی افراد مورد مصاحبه افراد بدون اختلال شناختی و بدون افسردگی بودند. محققان نه تنها به وضوح به سوء استفاده اشاره کرده اند، بلکه سندرم جدیدی را نیز شناسایی کرده اند که آن را “سندرم نوسازی شهری” نامیده اند. [۲۵]. ریشه‌های پریشانی بخش پیری در فشاری است که سایر مالکان یک ساختمان که علاقه‌مند به پروژه هستند، بر آن‌ها وارد می‌شود. در احساس درماندگی در برابر زنجیره ای از سهامداران درگیر در پروژه؛ و در پریشانی جسمی و روانی تعیین شده پزشکی. پژوهشگران از خود متعجب بوده اند که چرا وضعیت اسفناک گزارش شده سالمندان به طور گسترده تبلیغات عمومی پیدا نمی کند و چرا افکار عمومی و رسانه ها تاکنون حقوق سالمندان و وظیفه جامعه در قبال آنها را نادیده گرفته اند. [۲۵]. این به این دلیل است که در طول دوره مطالعه (۲۰۱۹)، تقریباً ۱۵ درصد از ساکنان تل آویو، جایی که بیشتر پروژه‌ها در آنجا انجام می‌شد، ۶۵ سال یا بیشتر سن داشتند.
از جمله توصیه‌های ارائه شده برای افزایش پایداری اجتماعی و تاب‌آوری اجتماعی عبارتند از: (الف) امضای قرارداد با توسعه‌دهنده تنها پس از نهایی شدن جزئیات طرح، شامل زمان‌بندی‌ها به‌جای وضعیت فعلی، که در آن ابتدا توافق‌نامه کلی با مالکان امضا می‌شود. ، به دنبال آن جزئیات نهایی می شود؛ (ب) مقامات باید سازنده را موظف کنند که به جای مذاکره خصوصی هر مستأجر با سازنده در مورد غرامت، غرامتی معادل را به همه مستاجران ارائه دهد. ج) تعهد به قرار دادن مسکن معادل برای سالمندان در همان منطقه پروژه، به ویژه در صورت عدم رعایت برنامه زمانی از سوی توسعه‌دهنده، یا عدم تکمیل پروژه؛ (د) ایجاد یک «خط باز» توسط مقامات برای سالمندان در طول یک پروژه بازآفرینی، اتصال به مقامات بهزیستی. و (ه) اجازه دادن به سالمندان کاهش مالیات پس از اتمام پروژه (یعنی مالیات شهرداری اسرائیل به نام آرنونا) که به طور معمول هزینه های زندگی و شهرت مثبت محله را افزایش می دهد [۲۵].

۲٫۲٫ علایق طبقه بالا

نگاهی اجمالی به عرصه حقوقی پروژه تجدید، تحلیلی از مجموعه ای از پرونده های دادگاهی را ارائه می دهد که چالش های فضایی چند لایه را آشکار می کند. [۲۶] (۱۵۶). در زیر لایه مشهود مبارزات ساکنان طبقات بالاتر برای حفظ شخصیت اصلی محله های مرفه خود، لایه پنهانی از برنامه ریزی حذفی توسط دادگاه آشکار شد که در همه این موارد رای منفی داد. بین سال‌های ۲۰۱۵ و ۲۰۲۱، یک سری درخواست تجدیدنظر علیه طرح‌های TAMA 38 توسط مالکان محله‌های ثروتمند (مانند شیکون دان در تل آویو، موشوا در رامات هاشارون، محله دنیا در حیفا، و محله دیگری در زیکرون یااکوف) ارائه شد. به گفته شاکیان، ساکنانی که اکثراً در ساختمان‌های شخصی یک یا دو طبقه، در مناطق شهری بسیار کم تراکم با ویژگی روستایی سبز زندگی می‌کنند، مجوزهای تمدید با ترویج مسکن‌های با متراژ بالا و بلندمرتبه، فضای املاک آنها را تضعیف می‌کند. آنها اعتراض کردند که شکل پیشنهادی مسکن به شهرت تاریخی محله هایشان لطمه می زند و باعث ناراحتی روحی آنها می شود. [۲۶].
با این حال، درخواست تجدیدنظر رد شد زیرا قضات توجیه برنامه TAMA 38/Evacuate and Build را روشن کردند. آنها بر هدف ملی و جهانی رزرو فضاهای باز برای نسل های آینده تاکید کردند. قضات به این خطر توجه کردند که ساکنان محله های ثروتمندتر از قدرت خود برای شکست این هدف سوء استفاده کنند و با جلوگیری از ورود جمعیت های متنوع تر به مناطق که فقط می توانند آپارتمان های کوچکتر را بخرند، موقعیت بالاتر خود را حفظ کنند. یک کاندومینیوم بنابراین، ممکن است یک پیامد نامطلوب رخ دهد، که تراکم تنها در محله‌های کم برخوردار اتفاق می‌افتد. قضات موضع ثابتی را نشان داده اند که بر اساس آن برنامه ریزی حذفی که دیگران را از حقوق ساختمانی محروم می کند نباید مجاز باشد. [۲۶]. سیاستگذاران بین‌المللی نوسازی شهری می‌توانند از این توسعه حقوقی جالب، با حساسیت به دلایل عمیق‌تر پشت برخی رویکردهای حفاظت‌گرا، درس بگیرند.

۲٫۳٫ مسائل اجتماعی

با توجه به ائتلاف نوسازی شهری بین دولت، توسعه‌دهندگان خصوصی و مالکان، یک مطالعه اصلی بر تأثیر تعامل اجتماعی بین مالکان بر شانس واقعی برای تحقق پروژه متمرکز شد. [۲۷]. این مطالعه با استفاده از روش‌های تحقیق کیفی مبتنی بر مشاهده مشارکتی در جلسات کمیته مالکان در چندین بلوک مسکونی در بخش‌های مختلف تل آویو-یافا، تعاملات اجتماعی در این جلسات را مورد بررسی قرار داد. از طریق این مشاهدات نیمه قوم‌نگاری چند ماهه، محققان موفق به شناسایی عناصری شده‌اند که می‌توانند باعث شکست شوند یا تحقق یک پروژه نوسازی را ترویج کنند. به عنوان مثال، در حالی که مالکان آپارتمان اهمیت خاصی به موضوع مقاوم سازی سازه در برابر زلزله قائل نبودند، طرح نوسازی را «معامله برنامه ریزی» می دانستند. این بدان معنی است که سود اقتصادی به یک موضوع اصلی تبدیل شد و به این ترتیب باعث ایجاد مبارزات و رقابت مخرب بین ساکنان شد. در بسیاری از موارد، از لحظه ای که منطق بازار خصوصی وارد ساختمان شد، نه تنها فضاهای مشترک بلوک (لابی، حیاط احاطه کننده) شروع به از بین رفتن کرد، بلکه اعتماد بین صاحبان املاک که برای اجرای آن الزامی است. پروژه از بین رفت [۲۷]. در این چارچوب توانمندسازی بخش خصوصی، توسعه شهری نه تنها عمدتاً در مناطق با تقاضای بالاتر، بلکه در محله‌های ممتاز این مناطق نیز صورت گرفته است. به منظور رفع بی اعتمادی بین طرفین و سوء ظن متقابل به حداکثر رساندن سود، میانجی های زیادی (وکلا، شرکت های مدیریت) وارد می شود که از شکست اعتماد بین طرفین سود می برند. برای موفقیت بهتر در تحقق چنین پروژه‌هایی، باید بازیگران بیشتری مانند دولت، مقامات محلی و جامعه مدنی به طور معناداری وارد عرصه شوند.
یک بینش جامعه محور دیگر توسط مطالعه ای ارائه شده است که این بار ما را به پایان فرآیند نوسازی شهری (از طریق برنامه “تخلیه و ساختن”) با تجزیه و تحلیل نتایج اجتماعی-مکانی چندین پروژه در کلانشهر تل آویو می رساند. . به ویژه، خطر بیرون راندن ساکنان اصلی از ساختمان نوسازی شده و مشکلات احتمالی ادغام بین آنها و ساکنان ورودی را بررسی کرد. [۲۸]. مشخص شد که در اسرائیل، مشابه گرایش های جهانی، اختلاط بین این دو گروه از ساکنان می تواند منجر به درگیری شود. با این حال، برخلاف سایر کشورهای غربی، این ادغام در اسرائیل بدون همراهی دولتی یا هیچ برنامه اداری انجام می شود. همچنین مشخص شد که میزان خروج مالکان اصلی کمتر از حد تصور اولیه است. این، علی‌رغم این واقعیت که دارایی‌های دارای مالکیت خصوصی تحرک اقتصادی نسبتاً بالایی را امکان‌پذیر می‌کنند (اگرچه در این مطالعه تاکید خاصی بر جمعیت‌های ضعیف‌تر مانند ساکنان خانه‌های عمومی، سالمندان یا مستاجران آپارتمان صورت نگرفت). این یافته‌ها حاکی از آن است که بر خلاف جریان اصلی گفتمان انتقادی نوسازی شهری، این نوع بازسازی شهری لزوماً نباید به‌عنوان یک اقامتگاه «لوکس»، عاری از زمینه‌های محیطی و اجتماعی شناخته شود. [۲۸]. در عوض، اگرچه تحقیقات بیشتری در مقیاس همسایگی مورد نیاز است (یک مطالعه پیشگام با استفاده از کار میدانی گسترده قوم‌نگاری باید در اینجا ذکر شود که به بررسی تأثیرات تفاوت‌های اجتماعی-اقتصادی در مواجهه بین جمعیت اصلی و تازه وارد در نتیجه اختصاص دارد. پروژه های بازآفرینی شهری در رامات گان، مرکز اسرائیل [۲۹]. این مطالعه موفق به تشخیص یک فضای یکپارچه منحصر به فرد بین گروه های ساکن شد که به رغم تفاوت های بین آنها از نظر سبک زندگی، طبقه، منشاء قومی و جمعیتی، “اقلیم محله” نامیده شد. محیط پس از تجدید برای حفظ درجه ای از ارتباط و تعلق بین گروه های مختلف ساکن و مقابله با موفقیت نسبی با تفاوت های آنها.

۲٫۴٫ قومیت، سیاست، و تاریخ سکونتگاه ها

تحت این مقوله، دو گروه از مطالعات مورد توجه قرار می‌گیرند، اولین مورد به جمعیت عرب در اسرائیل می‌پردازد که در حاشیه اجتماعی-جغرافیایی زندگی می‌کنند و در نتیجه عمدتاً در فرآیندهای نوسازی شهری که توسط نیروهای بازار هدایت می‌شود غایب هستند. [۳۰,۳۱]; گروه دوم به نوسازی شهری در منطقه ای معتبر در شمال شهر تل آویو-یافا، اما در میان جمعیت محروم مستاجران (عمدتاً یهودیان خاورمیانه) می پردازد. این مورد بازسازی منجر به تخلیه خشونت آمیز ساکنان در ازای پرداخت غرامت نسبتاً حداقلی شد که دادگاه پس از چندین دهه درگیری با شهرداری، توسعه دهندگان خصوصی را موظف به پرداخت به خانواده ها کرد. [۳۲,۳۳,۳۴].
در تلاش برای ترسیم موانع مهمی که عمدتاً تا سال ۲۰۲۰ مانع از اجرای طرح‌های نوسازی شهری دولت در بخش عربی می‌شد، دو مطالعه مورد بحث به‌طور پیشگامانه افقی عملی برای پیشرفت ارائه کردند. ثمره همکاری حرفه ای واقعی بین سیاست گذاران دولتی، کارگزاران دولتی و خصوصی عرب و جامعه، آنها ابتدا ویژگی های معاصر جامعه عرب را از نظر کانون خانواده، آموزش، اشتغال و جمعیت شناسایی کردند. [۳۰,۳۱]. سپس الگوهای توسعه شهری در سکونتگاه‌های عربی، با شروع از هسته تاریخی آن‌ها در قالب اراضی خصوصی در بافت مورفولوژیکی متراکم و بدون فضاهای عمومی مورد مطالعه قرار گرفت. دیگر موانع شناسایی شده شامل تبعیض بودجه ای طولانی مدت توسط مقامات از یک سو و عدم اعتماد قابل توجه به ارگان های دولتی از سوی دیگر است. این به دلیل تنش سیاسی بین اقلیت عرب قابل توجهی است که تقریباً ۲۰ درصد از کل جمعیت را تشکیل می دهند و دولت. موانع بیشتر شامل درک زمین به عنوان یک دارایی خانواده در میان جامعه عرب و انتقال آن از نسلی به نسل دیگر، نه به عنوان یک دارایی تجاری در بازار آزاد است. جنگ قدرت بین خانواده های بزرگ؛ و کمبود مزمن مناطق مشترک. این علاوه بر موانع قانونی مانند ثبت غیررسمی زمین و واگذاری زمین بدون توافق نامه کتبی است که از جمله بر توانایی دریافت وام/ وام مسکن از بانک ها برای ساخت و ساز و توسعه تأثیر می گذارد. [۳۰,۳۱].
تلاش های دولت برای آغاز نوسازی شهری در این بخش به ویژه در سه سال گذشته مشهود بوده است، در حالی که موضوع انطباق یک مدل قانونی حساس به این موانع همچنان در پی است. در عین حال، هر سکونتگاه با توجه به تاریخچه اجتماعی-محیطی، راه حل های مبتنی بر مکان و جایگزین های زمین پیشنهادی (مانند پروژه مولد برای شهر شمالی سخنین) منحصر به فرد است. [۳۰]). در اینجا، برخلاف الگوی فوق الذکر توسعه مجدد شهری در مرکز اسرائیل [۲۷,۲۸]نوسازی شهری عمدتاً به مناطق عمومی مربوط می شود و به مداخله فعال دولت از نظر اقتصادی، اجتماعی و قانونی نیاز دارد. این مطالعات فهرستی از ابزارهایی را پیشنهاد می‌کنند که برای ارتقای اعتمادسازی در میان ذینفعان، همراه با بازنگری عمیق توسط وزارتخانه‌های دولتی که توسعه شهری را به عهده دارند، ارائه می‌کند. [۳۱]. هدف کاهش نابرابری فضایی و بهبود کیفیت زندگی جامعه عرب است، سیاستی که برای تقویت تاب آوری اجتماعی در کل کشور بسیار مهم است.
مورد محله گیوات امل در بخش معتبر شمالی تل آویو-یافا به ویژه قابل توجه است. این یک درگیری تاریخی بر سر حقوق زمین ساکنان، گروهی از خانواده ها (۱۲۰ خانواده در دهه ۱۹۵۰ و ۱۴ خانواده قبل از آخرین اخراج اجباری در سال ۲۰۲۱) را نشان می دهد، که عمدتاً ریشه یهودی خاورمیانه دارند. سایر ذینفعان دولت بودند (که سازمان های پیش از ایالت، ساکنان را در سال های ۱۹۴۷-۱۹۴۸ در زمان جنگ به آنجا آوردند). مقامات شهرداری (که دائماً تلاش می کرد تا آنها را از منطقه معتبر برای کسب منافع مالی تخلیه کند، در حالی که کارمندان خود را در املاک خصوصی درست در آن طرف تقاطع مجاور اسکان می داد. [۳۲,۳۵] (ص ۵۹) [۳۶]) و یک سری از کارآفرینان خصوصی که در سال ۱۹۶۱ نیز به دلیل خصوصی سازی زمین های عمومی روی تپه وارد این عرصه شدند. خصوصی‌سازی بدون نظارت دولت یا شهرداری بر حقوق مستاجرین بر زمین که از نظر تاریخی توسط دولت به رسمیت شناخته شده بود، انجام شد. [۳۲]. بنابراین ساکنان به منطق توسعه دهندگان خصوصی رها شدند، که هفت آسمان خراش آنها اکنون در دست ساخت است. از آنجایی که طومارها و محاکمات بی‌شماری دادگاه در طول دهه‌ها بر دوش ساکنان افتاد، بسیاری از خانواده‌ها تسلیم شدند و تنها تعداد کمی از آنها توانستند زنده بمانند و از دهه ۱۹۵۰ به حفظ زمین ادامه دهند. [۳۲,۳۳,۳۴]. این در شرایطی است که شهرداری عمدی از امکانات و زیرساخت های شهری خودداری می کند و ساکنان نمی توانند زمین را به ارث ببرند یا بفروشند.
این مطالعات با تحلیل پیامدهای خشن توسعه مجدد گیوات امل از چندین زاویه – تاریخ، جغرافیا، جامعه شناسی، سیاست عمومی، عدالت فضایی و توزیعی، فرهنگ های مادی و توپونیومیک، قانون و سیاست برنامه ریزی، خطرات موجود در جو نئولیبرالی را در اطراف نوسازی شهری برجسته می کند. پروژه های جهانی آنها همچنین به خطر حداقل مداخله دولت با توجه به مسائل اخلاقی و مسئولیت اخلاقی برای گروه های محروم اشاره می کنند. فراتر از اصطلاح کلی «اصالت‌سازی»، مورد گیوات امل نشان‌دهنده سوء استفاده سیاسی از ابزارهای حقوقی غربی مبتنی بر حقوق مالکیت فردی است که به قیمت دانش پیچیده‌تر از حقوق مالکیت اشتراکی تمام می‌شود. [۳۴,۳۷,۳۸]. انتظار می‌رود این الگوی توسعه مجدد در قرن بیست و یکم در سطح جهانی نمایان شود، الگویی که فضای شهری را “به عنوان مکانی برای ترس و امید” نشان می‌دهد. [۳۹] (ص ۲۰۹); و به عنوان یک عرصه مرکب که در آن تعارض ذاتی است [۳۹].

۲٫۵٫ پارادایم های سیاست

در مطالعه منطق راهنمایی پشت برنامه های نوسازی شهری در اسرائیل در طول اعصار، توجه ویژه ای به تغییر پارادایمیک در مفهوم این برنامه ها از سال ۲۰۰۰ شده است. [۴۰]. یعنی از مفهوم گذشته بهبود استانداردهای زندگی و ریشه کنی فقر در محله های محروم به سمت تجدید موجودی مسکن از طریق یک “معامله اقتصادی” عمدتاً در مناطق با ارزش زمین بالا. ماهیت مشکل‌ساز موج نولیبرال «نئولیبرالی» کنونی که بازار خصوصی را تنها اهرم بازآفرینی شهری می‌داند چندین سؤال را ایجاد می‌کند: چه کسی از ضعیف‌ترین گروه‌های اقتصادی مراقبت خواهد کرد؟ مشارکت مردمی چگونه افزایش خواهد یافت؟ در مورد مستاجرانی که مالک املاک نیستند و «معامله» با آنها امضا نشده است، چطور؟ چگونه می توان از سالمندان مراقبت بهتری کرد؟ چرا مسکن عمومی ارزان قیمت هرگز مورد توجه جدی شهرداری ها قرار نگرفته است [۲۵,۲۷,۳۰,۳۶,۳۸,۴۰]? در کنار این پرسش‌ها که از مطالعات ارائه‌شده به دست می‌آیند، بررسی بسیار گسترده‌تر از وضعیت مسکن در اسرائیل تصور دشواری به دست می‌دهد. از زمان اعتراض گسترده «عدالت اجتماعی» در سال ۲۰۱۱ که در آن هزینه های بالای مسکن برای جوانان به ویژه برجسته شد (شکل ۵بحران مسکن که با افزایش شدید و مستمر قیمت مسکن مشخص شد، همچنان ادامه دارد.
به گفته الکس الکساندر شهرساز، دولت های اسرائیل از نظر اقتصادی به روشی نسبتاً ساده فرض کرده اند که افزایش قیمت مسکن نتیجه عدم تطابق بین عرضه واحدهای مسکونی و تقاضای آنها است. از این رو سعی در تشویق افزایش سرعت ساخت مسکن و رفع موانع اداری در نظام برنامه ریزی داشتند [۴۱]. در حالی که دولت ها نتوانستند تقاضای سوداگرانه مسکن را در نظر بگیرند، برنامه های بسیار کمی (و خیلی دیر) برای مسکن ارزان قیمت را آغاز کردند. بیشتر تلاش‌های آنها برای افزایش عرضه مسکن بر برنامه‌های TAMA 38 و طرح‌های بازسازی برای اهرم‌سازی نیروهای بازار متمرکز بود. از آنجایی که این روند نوسازی یک «معامله اقتصادی» است، اجرای آن حداقل تاثیر کمی بر قیمت مسکن دارد. به عقیده اسکندر، علیرغم تمام اظهاراتشان بر خلاف آن، دولت های اسرائیل به اندازه کافی برای سرمایه گذاری تلاش های سیاسی و مادی برای رویارویی مؤثر با بحران اهمیتی قائل نشدند. مسکن عمومی تقریباً به طور کامل خشک شده است و هیچ برنامه ای برای تخصیص سرمایه برای غلبه بر قدرت ذینفعان مالی و مستغلات وجود ندارد. علاوه بر این، در برابر پیچیدگی بازار مسکن (غنی/فقیر، مرکز/ پیرامون، تقاضای مسکن در حال استفاده/ تقاضای سوداگرانه)، برنامه‌های هدفمندی برای غلبه بر بحران مورد نیاز است (به عنوان مثال، عرضه تهاجمی مسکن در مناطق با تقاضا و تهاجمی مالیات بر عایدی سرمایه از املاک و مستغلات برای مبارزه با سفته بازان) [۴۱]. نه تنها چیزی در این راستا به دست نیامده است، بلکه سیستم برنامه‌ریزی نیز با ساده‌سازی رویه‌ها برای دلجویی از توسعه‌دهندگان تضعیف شد و در نتیجه به تصویب (و اجرای) سریع طرح‌های ضعیف منجر شد.
علاوه بر این، نیاز به تفصیل بیشتر و تنوع معیارهای موجود برای ارزیابی سیاست نوسازی شهری از سوی مقامات دولتی اسرائیل برای بازآفرینی شهری وجود دارد. به عنوان مثال، گزارش نهایی آن برای سال ۲۰۲۲ [۲۱] تقریباً منحصراً بر اساس داده های کمی ساخته شده است. یعنی به نظر می رسد موفقیت برنامه در سطح ملی تنها بر اساس چنین داده هایی ارزیابی می شود، به عنوان مثال، تعداد واحدهای مسکونی ارائه شده نسبت به سال های گذشته، افزایش پروانه های ساختمانی در درصد نسبت به سال های گذشته، یا درجه اجرای واقعی اهداف عددی تعیین شده برای سال جاری. از این گزارش به نظر می‌رسد که اهداف استراتژیک و اندازه‌گیری کمی آنها سایر ملاحظات را تحت الشعاع قرار داده است. برای مثال، در مثلث مقامات دولتی، کارآفرینان، و مالکان آپارتمان، مالکان آپارتمان در سال ۲۰۲۲ با دانش مرتبط‌تر تقویت شده‌اند (البته بدون اشاره به مستاجرینی که مالک نیستند). “قانون امتناع مالک” نیز تقویت شد، یعنی درصد مالکان آپارتمان های حمایتی مورد نیاز برای پیشبرد پروژه بر اساس اکثریت نسبتا ضعیف ۶۶ درصدی است (در این زمینه، کمک هایی به مستاجران مسن ذکر شده است. اما بدون جزئیات بیشتر) و تنها تقریباً یک سوم از درخواست‌های تجدیدنظر (۳۰ از ۱۰۰) ارسال شده به کمیسر تحقیقات مالک در این مرجع دولتی تعیین‌شده مورد رسیدگی قرار گرفت (در بیشتر موارد، با تصمیم کمیسیونر مبنی بر توقف روند تحقیق یا رد کامل استعلام) [۲۱] (ص ۵ و ۳۴). همچنین ببینید [۴۲] (ص ۱۷ و ۱۸).

۳٫ نکات نتیجه گیری و توصیه

این مقاله به طور انتقادی مجموعه ای از مطالعات آکادمیک اخیر را در مورد جنبه های مختلف اجرای برنامه های نوسازی شهری در اسرائیل از سال ۲۰۰۰ مورد بررسی مجدد قرار داده است. توجه ویژه ای به ملاحظات پایداری اجتماعی، فراتر از استدلال زیست محیطی بازآفرینی شهری تراکم و تراکم و تراکم شهری مورد توجه قرار گرفته است. ابزار زیرساختی برخی نقاط ضعف در رابطه با آگاهی از بالا به پایین از نظریه، سیاست و عمل پایداری اجتماعی در سطح جهانی و ویژگی جامع آن شناسایی شده است. در پس زمینه نقد چندوجهی در مورد مسائل اجتماعی ناشی از این سلسله مطالعات پنج سال گذشته (۲۰۱۸-۲۰۲۳) که با پایان رسمی این مرحله سوم از طرح های تجدید در کشور (تا اواخر سال ۲۰۲۳ با تمدید تا اوایل سال ۲۰۲۴)، سهم این مقاله به موقع است. این مقاله با توصیه جهت اصلاح سیاست از بالا به پایین پس از سال ۲۰۲۴، خواستار توضیح بیشتر جنبه های اخلاقی اجتماعی برنامه های بازآفرینی شهری اسرائیل و بازنگری در این جنبه ها با حساسیت بیشتر است.

علاوه بر این، از آنجایی که موج نوسازی شهری پس از سال ۲۰۰۰ شتاب بی‌سابقه‌ای در سال‌های اخیر به دست آورده است، درست پس از پایان رسمی، نیاز به یک مطالعه تجدید ارزیابی جامع وجود دارد که پارامترهای کلیدی پایداری اجتماعی را به سیاست‌های قابل اجرا تبدیل کند. رویارویی با این چالش‌ها، به‌ویژه در حال حاضر، با قصد دولت برای گسترش برنامه‌های نوسازی به مناطقی که از نظر اجتماعی و جغرافیایی متفاوت هستند، به مناطق حاشیه‌نشین و مناطقی که از نظر مالی کمتر برای کارآفرینان سودآور هستند، مهم است. علیرغم این جهت‌گیری‌ها و برنامه‌های مثبت آینده از سوی مقامات دولتی اسرائیل برای بازآفرینی شهری، ما نشان داده‌ایم که ارزیابی‌های سیاستی از سوی این آژانس عمدتاً بر اساس داده‌های کمی است. بنابراین، نیاز به باز کردن معیارهای ارزیابی به روی شاخص های کیفی و بررسی های ظریف تر مبتنی بر تحقیقات علوم انسانی و اجتماعی وجود دارد، اگرچه این کار ممکن است چالش برانگیز باشد.

در غرب (و فراتر از آن)، گفتمان انتقادی در مورد پایداری اجتماعی شهری در زمینه بازآفرینی شهری در دو دهه اخیر متبلور شده است و تجربیات مربوط به کشور در حال اشتراک گذاری است. [۴۳,۴۴,۴۵,۴۶]. با این حال، تنها یک مطالعه در میان مجموعه غنی ارائه شده در بخش قبلی این مقاله به طور گذرا به موضوع پایداری اجتماعی اشاره کرد (یعنی [۴۰] (ص ۸۶); اشاره‌های دیگر به پایداری اجتماعی تاکنون توسط نویسندگان پس از عمل انجام شده است. به طور مشابه، در اسناد سیاست برنامه ریزی اسرائیل در مورد توسعه مجدد شهری، به ویژه در اسناد مربوط به سازمان دولتی بازآفرینی شهری، اصطلاح پایداری اجتماعی به هیچ وجه ذکر نشده است. با این حال، در حوزه عمومی مدیریت شهری اسرائیل به طور کلی، همکاری مثمر ثمر بین سازمان‌های دولتی، شهرداری و جامعه مدنی (که برخی از آنها پژوهش محور هستند) به مدت یک دهه ادامه داشته است. این همکاری فعالانه شامل برنامه‌های پایداری زیست‌محیطی و اجتماعی همراه با سیاست‌گذاری، معمولاً در سطح همسایگی است. این شامل همکاری های مکرر بین شهرداری ها (شهرداری تل آویو برجسته ترین است)، وزارت محیط زیست، شورای ساختمان سبز اسرائیل، و دو سازمان پیشرو جامعه مدنی، یعنی موسسه تحقیقات سیاست اورشلیم و مرکز هشل برای پایداری است. [۴۷,۴۸,۴۹,۵۰]. با تکیه بر توانمندسازی محله به عنوان یک واحد اساسی برای مداخله نرم برای افزایش تاب آوری اجتماعی شهری، حوزه های فعالیت این همکاری ها بر اتصال شهروندان و سازمان های مختلف و کسب و کار متمرکز است. تغییر سبک زندگی شهری به سمت عادات پایدارتر؛ و ترویج محیط زیست پایدار با تغییر جهت زیرساخت ها و امکانات رفاهی، مسائل دولتی، اقتصادی، فضاهای عمومی و حمل و نقل.
به نظر نمی‌رسد که این تلاش‌ها برای طراحی سیاست هنوز مستقیماً به مقامات اسرائیل برای بازآفرینی شهری اطلاع نمی‌دهد، و همچنین به طور مستقیم بر ملاحظات و تلاش‌های آن تأثیر نمی‌گذارد. در آینده نزدیک، دیداری بین برنامه‌های توسعه شهری به رهبری بازار و ابعاد عمیق انسانی و کیفی که ریشه در تئوری پایداری اجتماعی دارد، باید با در نظر گرفتن، از جمله، ازدحام بیش از حد برجسته کشور، تلاش کرد. تداوم نرخ رشد فعلی تقریباً ۲ درصد در سال به این معنی است که جمعیت اسرائیل تا سال ۲۰۵۰ به میزان ۷۵ درصد افزایش خواهد یافت و سپس به بیش از ۱۵ میلیون نفر خواهد رسید. [۵۱] (ص ۷). علاوه بر این، در حالی که نقدهای جریان اصلی فراوانی (رسانه های عمومی و دانشگاهی) درباره طرح های شکست خورده یا ضد/شبه اجتماعی نوسازی شهری در سطح جهانی وجود دارد، ادبیات علمی کمتری در مورد مداخلات موفق وجود دارد. بنابراین تحقیقات آینده باید بیشتر بر مطالعات موردی موفق و کاوش وابسته به زمینه آنها متمرکز شود، اگرچه تعریف موفقیت‌ها گاهی دشوار است. از آنجایی که هیچ فرمول یا “دستوری” برای ایجاد “موفقیت” اغلب مرتبط با سایت وجود ندارد، تحقیقات آینده نیز باید برای توسعه مداوم معیارهایی برای ارتقای پایداری اجتماعی در محیط های شهری باز باشد. [۵۲,۵۳,۵۴]. تجارب فراملی را می توان بیشتر در این جهت به اشتراک گذاشت و از آنها استفاده کرد. در اینجا، سهم بالقوه‌ای برای تقویت تاب‌آوری جامعه و تاب‌آوری اجتماعی به‌طور گسترده‌تر وجود دارد، زیرا آزمایش‌های قبلی با چنین ابتکاری نشان می‌دهد که نفوذ آنها به صورت گریز از مرکز، فراتر از خود محل بازسازی، تابش می‌کند. علاوه بر این، تجربه هر کشور یک حلقه جدایی ناپذیر در زنجیره است و انتشار دانش جهانی می تواند برای تقویت حلقه های ضعیف تر و در نتیجه انعطاف پذیری کلی آن مورد استفاده قرار گیرد.

منبع:
۱- shahrsaz.ir , علوم شهری | متن کامل رایگان
,۲۰۲۳-۱۰-۱۷ ۰۳:۳۰:۰۰
۲- https://www.mdpi.com/2413-8851/7/4/109

برچسب ها
, , , ,
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.