بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی
بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی را از Urbanity.ir بخواهید
Tuesday, 21 May , 2024
امروز : سه شنبه, ۱ خرداد , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 8632
  پرینتخانه » مقالات تاریخ انتشار : 22 نوامبر 2023 - 3:30 | 10 بازدید | ارسال توسط :

علوم شهری | متن کامل رایگان

۱٫ معرفی اعلامیه کوئنکا (۲۰۱۵)، که در کنفرانس بین المللی Habitat III رسمیت یافت [۱]، اهمیت شهرهای متوسط ​​(MSCs) را به عنوان حاملان استاندارد برای چندمرکزی بودن مناطق منطقه ای و به عنوان حلقه اتصال بین شهری و روستایی و بین محلی و جهانی برجسته کرد. در مناطق دورافتاده، این شهرها مراکز اصلی کار، زیرساخت […]

علوم شهری |  متن کامل رایگان


۱٫ معرفی

اعلامیه کوئنکا (۲۰۱۵)، که در کنفرانس بین المللی Habitat III رسمیت یافت [۱]، اهمیت شهرهای متوسط ​​(MSCs) را به عنوان حاملان استاندارد برای چندمرکزی بودن مناطق منطقه ای و به عنوان حلقه اتصال بین شهری و روستایی و بین محلی و جهانی برجسته کرد. در مناطق دورافتاده، این شهرها مراکز اصلی کار، زیرساخت ها و خدمات عمومی هستند، در حالی که در مناطق متراکم شهری، برتری مرکز مرکزی را به چالش می کشند و خانواده ها و مشاغلی را که به دنبال اجاره کمتر و شرایط محیطی بهتر هستند، جذب می کنند. MSCها که دارای تراکم نشست متوسط ​​- نه خیلی زیاد و نه خیلی کم – و ماهیت قابل زندگی آنها هستند، اغلب به عنوان آزمایشگاه های پایداری در نظر گرفته می شوند. بسیاری از کلانشهرها در رتبه‌بندی رفاه و کیفیت زندگی که با استفاده از شاخص‌هایی تهیه شده‌اند که ماهیت اقتصادی ندارند، جهش کرده‌اند. به گفته ریفکین [۲]این شهرها نقش تعیین کننده ای در گذار به عصر تاب آوری خواهند داشت. حتی اسناد اتحادیه اروپا نشان می دهد که علاقه فزاینده ای به MSCها در انواع سیستم های تسویه حساب وجود دارد. به طور خاص، شایان ذکر است که بیانیه ریگا (۲۰۱۵)، گامی تعیین کننده در جهت تهیه پیش نویس دستور کار شهری برای اتحادیه اروپا، که حاوی فهرست دقیقی از دلایلی است که برای آن لازم است MSCها (و اندازه های کوچک) به دقت در نظر گرفته شوند. شهرها) [۳]. اخیراً، شهرهای زیادی از این نوع، از جمله به عنوان رهبر، در اقدامات آزمایشی که توسط دستور کار سرزمینی ۲۰۳۰ اتحادیه اروپا راه اندازی شده است، شرکت کرده اند. [۴].
علیرغم همه اینها، مطالعات بسیار کمی در مورد سیر تکاملی MSCها انجام شده است. ما در درجه اول به مراکز کلان شهرها نگاه می کنیم که در بسیاری از موارد در خط مقدم هستند. ما در تلاشیم تا خود را از دیدگاه مترو محوری رهایی دهیم، که در حال حاضر عمیقاً ریشه دوانده است [۵,۶]. پروژه ESPON-TOWN [7] سعی در تغییر رویکرد و گسترش چشم انداز داشت، اما مراکز متوسط ​​و کوچک را در مجموع در نظر گرفت. شاید بهتر بود آنها را از هم جدا نگه می داشتند، زیرا ویژگی های متفاوتی دارند و نقش های متفاوتی را در سیستم اسکان انجام می دهند [۸,۹].
با در نظر گرفتن این موضوع، این مقاله به موضوع تحول اشتغال در MSCهای شمال ایتالیا در دوره ۲۰۱۲-۲۰۲۰ می پردازد. ما ۱۸۹ شهرداری را در محدوده ۲۰۰۰۰-۲۰۰۰۰۰ نفر در نظر خواهیم گرفت که بر اساس اینکه آیا نقش یک هاب در شبکه شهری را ایفا می کنند یا نه تقسیم می شوند. ما مشخصات تخصصی و مسیرهای تکاملی این گروه از شهرها را با استفاده از روند اشتغال در واحدهای تجاری محلی بین سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۹ مطالعه خواهیم کرد. همچنین ارزیابی اولیه وقایعی را که در طول سال ۲۰۲۰ به دنبال رکود اقتصادی جدی رخ داده است، انجام خواهیم داد. ناشی از همه گیری COVID-19. پویایی اشتغال به شدت بر سرزندگی شهرها و نقش آنها در شبکه های سکونتگاهی تأثیر می گذارد. کلان شهرها به شدت رقابتی هستند و با وجود رکود بزرگ اغلب قوی تر شده اند، واقعیتی که در ایتالیا نیز مشهود است. [۱۰]. با این حال، مسیرهایی که MSC ها دنبال می کنند کمتر مشخص است. این مقاله آنچه را که در شمال ایتالیا اتفاق افتاد بررسی می‌کند و به درک بهتر پروفایل‌های استخدامی و عملکرد MSCها کمک می‌کند.
شمال ایتالیا توسعه یافته ترین بخش این کشور است (در سال ۲۰۱۹، شمال ایتالیا ۵۶٫۲ درصد از تولید ناخالص داخلی کشور را با تولید ناخالص داخلی سرانه ۳۶۵۳۰ یورو (اطلاعات Istat) تشکیل می دهد) و یکی از موتورهای اقتصادی اروپا با مجموعه ای پیچیده است. سیستم سکونت‌گاهی که به‌عنوان «مگالوپلیس دره پو» توصیف می‌شود (در میان دیگران به توری مراجعه کنید [۱۱]). علاوه بر این، دو مدل توسعه در اینجا وجود دارند. اولین مورد شمال غرب است، قلب «معجزه اقتصادی» ایتالیا، جایی که حتی امروز – علیرغم تجدید ساختار شدید – شرکت های بزرگ و صنایع پیشرفته از نظر تکنولوژی در آن حضور دارند. دومی شمال شرقی است – که خود بخشی از یک شکل‌گیری ژئواکونومیک گسترده‌تر (“ایتالیای سوم”) است – که در دهه ۱۹۷۰ برجسته شد، با بافت متراکم کسب‌وکارهای کوچک که در نواحی صنعتی جمع‌آوری شده بودند و در بخش‌های کار فشرده تخصص داشتند. [۱۲]. در تمام این موارد، MSCها نقش های متفاوتی دارند و ساختارهای اقتصادی متفاوتی را منعکس می کنند.
اشتغال موضوعی پرخار برای برنامه های سیاسی در سطوح مختلف است. اگر به طور خاص MSC ها را در نظر بگیریم، حداقل سه عامل وجود دارد که باید در نظر گرفته شود و این موضوع تحقیق ما را جالب می کند. اول از همه، رنسانس کلان شهرها به عنوان مکان‌هایی که برای کسب‌وکارهایی با سطح دانش و نوآوری بالا انتخاب شده‌اند، اما همچنین به‌عنوان فضاهای جدیدی برای زندگی در آن‌ها، اغلب به دنبال یک مسیر طولانی افول جمعیتی است. [۱۳]. این موضوع در شمال ایتالیا به خصوص در مورد میلان نیز مشهود است. توازن قدرت بین مراکز با اندازه های مختلف در حال تغییر است و ما باید بدانیم که MSCها چگونه خود را تغییر می دهند.
دومین عاملی که باید در نظر گرفت به هویت منحصر به فرد MSCها مربوط می شود که همانطور که دیسکا استدلال می کند [۱۴] (ص ۳۳)، خود را در «شرایط شهرنشینی جایی بین «نه دیگر» و «هنوز نه» از نظر ابعاد و کیفیت می‌بینند، وضعیتی حل‌نشده با پتانسیل دائمی شدن». این بر ماهیت و مسیرهای تکاملی آنها تأثیر می گذارد. اغلب، در مقایسه با شهرهای بزرگ، وزن صنعت بیشتر است و سرمایه انسانی از مهارت کمتری برخوردار است. همچنین از نظر اقتصاد شهرنشینی – که متناسب با وسعت شهر است – که زیربنای نوآوری و رقابت در سرمایه داری جهانی شده است، یک نقطه ضعف نیز وجود دارد. این مشکل را می توان از طریق ایجاد شبکه های بین شهرها غلبه کرد (یا کاهش داد)، اما این ساده نیست. [۱۵,۱۶].
در نهایت، بازگشت به بیانیه کوئنکا [۱]، باید مرکزیت سرزمینی MSCها در نظر گرفته شود. حتی در سایه کلان شهرها، که در آن ایجاد سیستم اشتغال محلی خود آسان نیست، MSCها اغلب مرکز هستند (تعداد مسافران ورودی از خروجی بیشتر است). در پرتو این، مسیرهای پویایی اجتماعی-اقتصادی پایین در MSCها می تواند به ضعف محیط جغرافیایی آنها تبدیل شود و اثرات منفی بر انسجام سرزمینی داشته باشد. این یک مسئله حیاتی – در ایتالیا و جاهای دیگر – با توجه به آینده مناطق داخلی است، که اغلب در اطراف مراکز با اندازه متوسط ​​جذب می شوند. پل های روی جاده به سمت کلان شهرها
با توجه به ساختار این مقاله، پس از خلاصه ای از مطالعات انجام شده در زمینه تنوع پایه اقتصادی MSCها و روند اشتغال آنها (بخش ۲، روش تحقیق را توضیح می دهیم (بخش ۳). با توجه به اینکه ایتالیا هیچ تعریف رسمی از سطوح مختلف سلسله مراتب شهری ندارد، یکی از نکات مهم شناسایی MSCها است. سپس بر روی ۱۸۹ MSC شمال ایتالیا تمرکز خواهیم کرد و چهار موضوع را بررسی خواهیم کرد (بخش ۴):
  • عملکرد اشتغال بین سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۹ در مقایسه با سایر گروه‌های مراکز شهری؛

  • مشخصات تخصصی و تغییرات آنها در طول زمان.

  • مسیرهای تکاملی که توسط ترکیب های مختلف روندهای محل کار و بازسازی اقتصادهای محلی تعریف شده است.

  • اختلالی که در سال ۲۰۲۰ با شیوع همه‌گیری کووید-۱۹ تجربه شد.

در بخش آخر، به نتایج این تحقیق و پیامدهای آن برای سیاستگذاران خواهیم پرداخت.

۲٫ بررسی ادبیات

MSCها موقعیتی کاملاً منحصر به فرد در شبکه تسویه حساب دارند، اما ایجاد یک گزارش کلی از ویژگی ها و فرآیندهای تکاملی آنها دشوار است: حتی در داخل یک کشور (و حتی در همان منطقه) سناریوهای زیادی پیدا می کنیم که با ترکیبی از آنها تعریف شده اند. عوامل مرتبط با موقعیت های جغرافیایی، بافت اجتماعی-اقتصادی و مواضع سیاسی محلی. این شهرها فقط در ظاهر یک گروه را تشکیل می دهند و در تنوع خود وحدت پیدا می کنند [۱۷].
علاقه گسترده ای به محل MSCها وجود دارد، عاملی که بیش از هر عامل دیگری بر عملکرد اجتماعی-اقتصادی آنها تأثیر می گذارد. تمایز مشترکی بین مراکز واقع در کلان شهرها، در مناطق ساحلی و مناطق روستایی وجود دارد [۸]، اما فاقد طبقه بندی های پیچیده تر است. به عنوان مثال، نگاه به اروپا، Kunzmann [18] چهار محل استقرار را که نمونه‌ای از MSCها هستند شناسایی کرد: (۱) در مناطق شهری، (۲) در یک موقعیت میانی بین مناطق متعدد شهری، (۳) در مناطق روستایی، و (۴) در مناطق مرزی. این چهار سناریو همچنین از نظر تخصص‌های اقتصادی متفاوت هستند که کونزمن با دقت فراوان آن‌ها را ترسیم می‌کند. نویسندگان دیگر بر شناسایی شبکه‌های سکونتگاهی تمرکز می‌کنند، یعنی نه فقط موقعیت توپوگرافی، بلکه شبکه روابط ایجاد شده توسط جابجایی‌های رفت‌وآمد. بنابراین، مشخص شد که MSCها قادر به داشتن حوضه آبریز خود (سیستم اشتغال محلی) و میزان بیشتری از خودمختاری از کلانشهرها هستند. [۱۹]. این دیدگاه در تحقیق ESPON-TOWN نیز یافت می شود [۷,۲۰] که بین سه مورد تمایز قائل شد: (۱) شهرهای خودمختار، اغلب در مناطق دورافتاده جدا شده اند. (۲) تجمع شهرها در کلان شهرها؛ و (۳) شبکه های چند مرکزی شهرها خارج از مناطق بزرگتر شهری.
همچنین طبقه بندی های زیادی از پروفایل های عملکردی MSC ها وجود دارد. اینها از تضاد بین مراکزی با تمرکز صنعتی و درجه سوم متفاوت است [۲۱] به تمایز بین مراکز تحت سلطه اقتصاد مسکونی یا تولیدی یا مراکزی با مشخصات مختلط (اولین شامل فعالیت‌هایی است که نیاز کاربران محلی (ساکنان، مسافران مسافر، گردشگران) را برآورده می‌کند؛ دومی شامل تولید کالاها و خدماتی است که عمدتاً در نظر گرفته شده است. برای بازار خارجی) [۷,۲۲] به تفاسیر «ریزدانه»، مانند تفاسیر شش نمایه شناسایی شده توسط هیلدرث [۲۳]: (۱) شهر صنعتی، (۲) شهر دروازه، (۳) شهر میراث یا گردشگری، (۴) شهر دانش آموز، (۵) شهر در منطقه بزرگ یا پایتخت، و (۶) شهر خدمات منطقه ای. اوبرتی با تمایز وبری بین “شهرهای تولید کننده” و “شهرهای مصرف کننده” شروع کرد. [۲۴] MSCها را به چهار دسته تقسیم کرد: (۱) آنهایی که به تجارت بزرگ مرتبط هستند. (۲) کسانی که به مشاغل کوچک مرتبط هستند. (۳) نوسازان، که با طیف وسیعی از خدمات عمومی و خصوصی مشخص می شوند. و (۴) کمک‌ها و وابسته‌ها، یعنی کسانی که با نقش دولت و سیاست‌های توزیع مجدد هزینه‌های عمومی مرتبط هستند. این پروفایل ها در کشورهای اروپایی وزن متفاوتی دارند. به ویژه در ایتالیا، بسیاری از MSCها در گروه ۲ (به ویژه در شمال شرق مرکزی) و گروه ۴ (به ویژه در جنوب) قرار می گیرند. با این حال، همانطور که نویسنده اشاره می کند، طبقه بندی سخت نیست و اغلب یک نمایه ترکیبی وجود دارد.
اگر به دنبال حرکت از توصیف جهان متنوع MSCها به درک عملکرد استخدامی آنها باشیم، تصویر تحقیق حداقل از نظر مقایسه در مقیاس بین المللی غنی نیست. بدون شک مکان و تخصص کارکردی بر پویایی های اجتماعی-اقتصادی محلی تأثیر می گذارد، اما در این زمینه باید بررسی های دقیق تری انجام شود. [۹,۲۵]. ابتدا باید بین دانشگاهیان که روایت «بزرگتر، بهتر» ارائه شده توسط جغرافیای اقتصادی جدید را می پذیرند، تمایز قائل شد. [۲۶] و کسانی که از این دیدگاه فاصله می گیرند و آن را برای ایالات متحده و اقتصادهای نوظهور بهتر از اروپا مناسب می دانند. آنهایی که از دیدگاه قبلی حمایت می کنند، به نقاط ضعف بسیاری از MSCها در مقایسه با کلانشهرهای “قوی” اشاره می کنند: آنها به طور خاص به سیستم تولید کمتر متنوع، سرمایه انسانی با مهارت پایین تر و ظرفیت کمتر ادارات محلی برای طرح یک طرح اشاره می کنند. دوره و جذب سرمایه گذاری آنها بر این باورند که MSCها برای کسب و کارهای دانش‌محور نوآورانه یا جذاب نیستند: یک گام به عقب نسبت به کلانشهرها که به نوبه خود از مزایای اقتصادهای بیشتر شهرنشینی برخوردارند. [۲۷,۲۸]. با این حال، آنهایی که دیدگاه دوم را اتخاذ می کنند، نشان می دهند که چگونه MSC ها دارای جایگاه های رقابتی زیادی هستند [۲۹,۳۰] و عملکرد آنها حتی در دوران رکود بزرگ چگونه بود. آنها معتقدند که پویاترین شهرها، شهرهایی هستند که متعهد به ایجاد شبکه های روابط در مقیاس های مختلف هستند، مکانیزمی که غلبه بر محدودیت های اندازه “کوچک” آنها را ممکن می سازد. [۳۱,۳۲,۳۳]. حتی در ایتالیا، این دو دیدگاه طرفداران خود را دارند: به عنوان مثال، Acceturo و همکاران. [۳۴] فقدان مناطق شهری بزرگ را از جمله عوامل زمینه ساز رقابت ملی پایین می دانند، در حالی که گروه Mecenate 90 [35] بر موفقیت MSCها و سهم اساسی آنها در توسعه کشور حتی در دوره های رکود اقتصادی تاکید می کند.
جدای از موارد تک تک ملی، به نظر می رسد این مطالعات در یک نقطه همگرا هستند: مشکلات بیشتر MSCها مرتبط با صنعت تولید با فناوری پایین (بیشتر از همه، در اروپای غربی) و آنهایی که بیشتر منزوی هستند، یا به دلیل قطع ارتباط آنها با کریدورهای زیرساختی بزرگ یا در نتیجه ناتوانی مدیران محلی در ایجاد روابط اختصاص یافته به جذب سرمایه گذاری های جدید [۷,۳۶,۳۷,۳۸,۳۹,۴۰,۴۱]. در مجاورت یا درون کلان شهرها، به طور کلی سرزندگی بیشتری در سطح جمعیتی و اشتغال وجود دارد. در اینجا، می توان از امواج حاشیه نشینی که بسیاری از مشاغل و خانواده ها را از قلب کلان شهرها خارج می کند، مزیتی به دست آورد. [۲۵,۴۲,۴۳,۴۴,۴۵,۴۶]. علاوه بر این، می توان از مکانیسم “اندازه قرض گرفته شده” بهره برداری کرد. [۴۷]، از جمله به عنوان وسیله ای برای جذب مشاغل استراتژیک و بسیار تخصصی [۴۸]. یکی دیگر از گروه‌های پر جنب و جوش دیگر MSCها – حداقل تا زمان همه‌گیری COVID-19 – شامل مراکز مرتبط با گردشگری، آموزش دانشگاهی و فعالیت‌های فرهنگی بود. [۴۹,۵۰].
در این زمینه کلی، مشخص نیست که سیاست عمومی چه نقشی ایفا می کند. برای برخی از نویسندگان، این امر در تقویت سرمایه اجتماعی محلی، در ایجاد روابطی که دسترسی به منابع و دانش را امکان‌پذیر می‌سازد که در غیر این صورت غیرمحدود می‌بود و در راه‌اندازی سفرهای خلاقانه توسعه شهری در پاسخ به شوک‌های اقتصادی، اساسی است. [۳۲,۵۱]; با این حال، برای دیگران، بیش از حد ارزش گذاری شده است یا، در هر صورت، بر اساس نوع اقتصاد محلی متفاوت است [۵۲,۵۳].
به نظر می رسد بسیاری از مناطق مرتبط با سلول های بنیادی مزانشیمی در دام «درآمد متوسط» افتاده اند: مناطقی با صنعت تولیدی که در گذشته سطوح خوبی از درآمد سرانه را تضمین می کردند، اما امروزه قادر به بازگرداندن مزیت های رقابتی خود و حرکت به سمت فعالیت هایی با ارزش افزوده بیشتر [۵۴]. علیرغم اینکه این جوامع در مناطق پیشرو واقع شده اند، موقعیتی پیرامونی دارند و از رقابت مناطق شهری بزرگ که زیرساخت ها و مهارت های حرفه ای را جذب می کنند، رنج می برند. حتی در ایتالیا، مناطق خاصی از مناطق مرفه مرکزی و شمالی که حول سلول های بنیادی مزانشیمی می چرخند نیز در این وضعیت قرار دارند. [۵۵]. این باعث می شود که تصاویر توسعه سرزمینی به طور فزاینده ای مولکولی شوند: دوگانه انگاری شمال/جنوب ادامه دارد، اما شمال نسبت به گذشته کمتر متحد است، زیرا با شکاف های داخلی رو به رشد مشخص شده است. تصویر مشابهی هنگام نگاه کردن به حاشیه های داخلی ظاهر می شود [۵۶]که در بسیاری از مناطق میانی و حتی شهری محصور شده‌اند، جایی که مسیرهای انحطاط اقتصادی-اجتماعی فعالی بر خلاف نواحی پر جنب و جوش اطراف وجود دارد: جنبشی علیه جزر و مد که در دهه گذشته آشکارتر شده و تعداد آنها را افزایش داده است. از تقسیمات سرزمینی
به همه اینها همه‌گیری COVID-19 اضافه شده است که علیرغم اقدامات استثنایی ارائه شده توسط دولت ملی برای حمایت از مشاغل، کارگران و خانواده‌ها، تأثیر زیادی بر اشتغال داشت. مهاجرت شهری که در اورژانس بهداشتی رخ داد [۵۷,۵۸] ممکن است برای برخی از MSCها مفید باشد، به ویژه آنهایی که به خوبی به مراکز شهری متصل هستند [۵۹]. فرصت های جدیدی می تواند برای مشاغل مرتبط با اقتصاد مسکونی ایجاد شود. با این حال، مشخص نیست که آیا این فشار برای تمرکززدایی قوی است و قرار است با بازگشت به “عادی جدید” ادامه یابد یا خیر. علاوه بر این، ما باید تأثیرات مختلف همه گیری را بر سیستم اقتصادی در نظر بگیریم [۶۰,۶۱]. بسیاری از MSC ها حول محور گردشگری می چرخند، یکی از بخش هایی که بیشترین آسیب را در طول موج های اول همه گیری دیده است. این می تواند منادی عقب گرد برای MSC های خاصی باشد – که تا کنون رهبر بوده اند – و ظهور تقسیمات سرزمینی جدید حتی در مناطق توسعه یافته (برای ایتالیا: [۶۲]). برخی از سلول های بنیادی مزانشیمی که بیشتر به بخش تولید مربوط می شوند، می توانند از بازسازی مجدد بهره ببرند که در سال های اخیر در حال افزایش بوده است. [۶۳,۶۴].

۳٫ مواد و روشها

ایتالیا نمونه بارز این است که چگونه MSCها یک دسته مبهم، “اشیاء واقعی ناشناس” واقعی هستند. [۶۵] (ص ۱۸۸). آنها همراه با اندازه کوچک، به دلایل تاریخی، جغرافیایی و اقتصادی از ویژگی های متمایز “کشور ۱۰۰ شهر” هستند. [۱۵]، با این حال شناسایی آنها بحث برانگیز است. در میان جدیدترین مطالعات، برخی به ارقام جمعیت تکیه می‌کنند که معمولاً شهرداری‌هایی را در محدوده ۵۰۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰۰ نفر در نظر می‌گیرند. [۱۴]، برخی دیگر با تلاقی عملکردهای مرتبط با سازماندهی روابط در شبکه های تسویه حساب آغاز می شوند [۶۶]و برخی دیگر از ترکیبی از معیارهای جمعیتی و عملکردی استفاده می کنند [۳۵,۶۷]. مراکز استان ها به طور کلی در دسته MSC قرار می گیرند، اما مراکز زیادی نیز وجود دارند که این وضعیت را ندارند.
در غیاب یک تعریف رسمی و پذیرفته شده، ما به شهرداری‌هایی با جمعیتی بین ۲۰۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰۰ نفر در سال ۲۰۱۹ نگاه خواهیم کرد (سال ۲۰۱۹ دو دوره مطالعه در نظر گرفته شده در تحقیق ما (۲۰۱۲-۲۰۱۹ و ۲۰۱۹-۲۰۲۰) را تقسیم می‌کند). لازم به ذکر است که تفاوتی بین سال های ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ در تعداد سلول های بنیادی مزانشیمی و طبقه بندی آنها وجود ندارد، مقادیری که به گفته کونزمن [۱۸]، MSC ها را به خوبی تعریف کنید. حتی برخی از جغرافی دانان ایتالیایی این محدودیت ها را مناسب می دانند: کوری و همکاران. [۶۸]در یکی از اولین مطالعات در مورد سلسله مراتب شهری در کلانشهر پو، تخصیص پنج نوع عملکرد (اداری، مراقبت های بهداشتی، مدرسه، بانکداری و کارکردهای تجاری) را در نظر گرفت و مشاهده کرد که چگونه MSCها عمدتاً در محدوده ۲۰۰۰۰-۲۰۰۰۰۰ ساکنان قرار می گیرند. . شناسایی MSCها در پیوستار شهری آسان نیست. ما با توجه به ویژگی‌های سیستم اسکان ایتالیایی، یک انتخاب عمل‌گرایانه انجام دادیم. علاوه بر مطالعات ذکر شده در بالا، ما همچنین این واقعیت را در نظر گرفتیم که آستانه ۲۰۰۰۰ نفری برای شناسایی MSCها در برنامه ملی “Metro plus e città medie Sud 2021-2027” استفاده می شود.
امروزه در شمال ایتالیا، ۱۸۹ شهر با این وسعت وجود دارد: ۱۱۱ شهر در مناطق شمال غربی و ۷۸ شهر در شمال شرقی. اینها عمدتاً مراکزی هستند که بین ۲۰۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰ نفر جمعیت دارند.میز ۱; شکل ۱). شهرهای انتخاب شده نقش های متفاوتی در شبکه های سکونت دارند، جنبه ای که با در نظر گرفتن اینکه آیا آنها مراکز ارائه خدمات در بخش های مراقبت های بهداشتی، آموزش متوسطه و حمل و نقل ریلی هستند یا خیر، ارزیابی شده است. برای این منظور، ما از طبقه‌بندی شهرداری‌های ایتالیا استفاده کردیم که به عنوان بخشی از استراتژی ملی برای مناطق داخلی (به‌روزرسانی ۲۰۲۱) ایجاد شده بود، یک معیار مهم هم برای سیاست‌های عمومی و هم برای تجزیه و تحلیل سرزمینی. با استفاده از این طبقه بندی، هاب ها شهرداری هایی در نظر گرفته می شوند که هر سه خدمات فوق الذکر را ارائه می دهند، که برای تضمین حقوق شهروندی ضروری است: شهرداری هایی که از نظر اندازه بزرگتر یا کوچکتر هستند، فردی یا مجموع (در مورد به اصطلاح) هاب های بین شهری)، به عنوان آهنربا برای مناطق با درجه های مختلف دوری عمل می کنند. این باعث شد که MSCها به سه دسته تقسیم شوند:
  • مراکزی که وضعیت مرکز استانی دارند (رایانه‌های شخصی: ۴۰ مورد)؛

  • سایر مراکزی که وضعیت مرکز استانی ندارند (OHs: 54 مورد).

  • غیر هاب (NHs: 95 مورد).

روش شناسی مشابه روشی است که توسط گروه تحقیقاتی Mecenate 90 استفاده شده است [۳۵]، به جز یک جنبه: ما همچنین MSCهایی را که در محدوده مناطق شهری ایجاد شده توسط قانون ایتالیا ۵۶/۲۰۱۴ قرار دارند در نظر گرفتیم. (در شمال ایتالیا، این شامل موارد زیر است: میلان، تورین، جنوا، بولونیا و ونیز. در بقیه کشور، این شامل موارد زیر است: فلورانس، رم، ناپل، باری، رجیو کالابریا، پالرمو، کاتانیا، مسینا و کالیاری. ). پژوهش فوق الذکر در عوض آنها را حذف کرد. با این وجود، همانطور که در پاراگراف قبل نشان داده شد، وجود MSCها در کلان شهرها غیرقابل انکار است. این نه تنها یک شکل خاص از سکونت است، بلکه اغلب، دقیقاً در مناطق اطراف کلانشهرها، نشاط اجتماعی-اقتصادی قابل توجهی وجود دارد، البته با تأثیر منفی مصرف بیشتر زمین. یک نکته کلیدی از روش شناسی ما مربوط به در نظر گرفتن شهرها به عنوان بدنه های اداری است نه به عنوان مناطق شهری محدود به معیارهای مورفولوژیکی (تداوم و تراکم منطقه ساخته شده) یا معیارهای عملکردی (حرکات رفت و آمد). در هر صورت، ما به نقاط کانونی سیستم سکونتگاه نگاه می کنیم که تقریباً یک سوم جمعیت و موقعیت های شغلی در شمال ایتالیا را در بر می گیرد، البته با وزن های متفاوت در مناطق مختلف.
سلول های بنیادی مزانشیمی در شهری ترین بخش های شمال ایتالیا جمع می شوند: در امتداد کوهپایه ها (از تورین تا تریست)، در کمربندهای ساحلی (لیگوری و آدریاتیک) و در امتداد “ویا امیلیا” (از میلان تا ریمینی)، چارچوبی که فارینلی [۶۹] (ص ۱۷۸) به نام «مرزوپلیس»، «کهکشانی از شهرها، اتحاد طبیعی شهرها». بسیاری از MSCها در مجاورت تقریباً تمام مراکز شهری و دیگر مراکز بزرگ شهری (بیش از ۲۰۰۰۰۰ نفر) وجود دارند، از جمله برخی که واجد شرایط به عنوان هاب هستند. به ویژه، تراکم بالای سلول های بنیادی مزانشیمی اطراف میلان برجسته است. شبکه سلول های بنیادی مزانشیمی در مناطق با تراکم استقرار کم، در کوه ها و دشت ها پراکنده تر می شود. در اینجا، استان‌های تک‌مرکزی اغلب یافت می‌شوند (۱۲ نمونه) که حول یک MSC منفرد با وضعیت پایتختی جاذبه دارند.
در بخش‌های بعدی، با استفاده از شاخص‌های خاصی که به صورت موردی معرفی می‌شوند، به چهار حوزه تحقیقاتی ذکر شده در مقدمه می‌پردازیم. ما از داده های مربوط به کارکنان در واحدهای محلی شرکت ها (داده های Istat، آرشیو آماری شرکت های فعال) استفاده خواهیم کرد (نگاه کنید به https://www.istat.it/it/archivio/287432، قابل دسترسی در ۱۷ نوامبر ۲۰۲۳). ما سه نوع MSC تعریف شده در بالا را در نظر خواهیم گرفت و دو ناحیه کلان را متمایز خواهیم کرد: شمال غربی و شمال شرقی. این تقسیم بندی در تاریخ اقتصادی ایتالیا مهم است [۱۲]. هر یک از دو منطقه کلان شامل چهار منطقه (میز ۱): لمباردی، پیمونت، لیگوریا و واله دائوستا (شمال غربی) و امیلیا رومانیا، ونتو، ترنتینو-آلتو آدیگه و فریولی-ونزیا جولیا (شمال شرقی).

۴٫ نتایج

۴٫۱٫ سلول های بنیادی مزانشیمی تحت فشار

دوره هفت ساله ۲۰۱۲-۲۰۱۹ مصادف با دوره بهبود تدریجی اقتصاد ایتالیا از بحران بدهی دولتی (۲۰۱۰-۲۰۱۱) و به طور کلی از رکود بزرگ بود. (در ایتالیا، بین سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۹، تعداد کارکنان واحدهای تجاری محلی از ۱۶۷۲۲۲۱۰ به ۱۷۴۳۸۰۷۸ افزایش یافت (اطلاعات Istat)). در این مدت، MSCهای شمال شرق از نظر عملکرد اشتغال از شمال غرب پیشی گرفتند.شکل ۲). تفاوت ها ناچیز نیستند: میانگین نرخ اشتغال سالانه در شمال شرق بیش از دو برابر شمال غرب بود (۱٫۱٪ در مقایسه با ۰٫۵٪). MSCهای Trentino-Alto Adige (راهروی برنر) قوی‌ترین رشد را ثبت کردند، اما حتی MSCهای Veneto و Emilia-Romagna به ویژه پویا بودند. در شمال غربی، تنها اجرای MSCهای لمباردی برجسته بود. با این حال، در سایر مناطق، اشتغال بسیار اندک رشد کرد (پیمونت) یا کاهش یافت (لیگوریا، واله d'Aosta). این داده ها منعکس کننده روند تولید ناخالص داخلی در دوره هفت ساله مورد بحث، هم از نظر تفکیک جغرافیایی و هم از نظر مناطق منفرد است. علاوه بر این، MSCها را نمی توان به عنوان “الکترون های آزاد” در نظر گرفت: سرنوشت آنها به محدودیت های اندازه بستگی ندارد، بلکه عمیقاً تحت تأثیر وابستگی آنها به مناطقی با پویایی بیشتر یا کمتر است. [۷,۷۰]. در هر صورت، همانطور که در زیر خواهیم دید، این امر مسیرهای تکاملی متفاوت محلی را رد نمی کند.

بین سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۹، MSCهای همه مناطق در مقایسه با شهرداری‌های کوچک (با کمتر از ۲۰۰۰۰ نفر جمعیت) سهم بزرگی را داشتند. تفاوت در نرخ رشد اشتغال همیشه به وضوح به نفع MSCها است، از جمله در مواردی که روند منفی وجود دارد. تنها در Trentino Alto-Adige، شهرداری های کوچک تقریباً به اندازه MSC ها رشد کردند. وقتی به بالای چارچوب شهری نگاه می کنیم، تصویر تغییر می کند: مراکز کلان شهرها و شهرهای دیگر با بیش از ۲۰۰۰۰۰ نفر جمعیت بهترین عملکرد را دارند، و این با توجه به روند مداوم شهرنشینی مجدد تعجب آور نیست. در طول رکود بزرگ، سرمایه گذاران برای به حداقل رساندن خطرات، روی شهرهای اصلی شرط بندی می کنند. علاوه بر این، سیاست عمومی لیبرالی شکل به شهرهای بزرگ اجازه داد تا گذشته صنعتی خود را از بین ببرند و ساکنان جدید و کارگران جدید (متخصص تا حد زیادی یا کمتر) را به هزینه مناطق دیگر جذب کنند. از این رو، پس از سال ۲۰۱۲، MSC ها نتوانستند همگام با کلان شهرهای در حال رشد حرکت کنند. این امر در شمال غربی مشهودتر است: میلان با نرخ متوسط ​​رشد سالانه اشتغال (۲٫۸٪) تقریباً پنج برابر بیشتر از MSCهای لمباردی (۰٫۶٪) است. علاوه بر این، میلان بسیار بهتر از دیگر مراکز شهری شمال ایتالیا عمل می کند و به موقعیت خود به عنوان یک شهر جهانی مجهز است. حتی در شمال شرق، MSCها در مقایسه با مراکز بزرگ شهری در مشکل هستند، اما تفاوت در نرخ ها کمتر است. فقط Friuli-Venezia Giulia نامی برای خود دست و پا کرد: MSCها، اگرچه خیلی پویا نبودند، اما کارگرانی را به دست آوردند، روندی متضاد با تریست. با در نظر گرفتن تک تک MSCها در مناطق مربوطه خود، تنها در ۳۴ مورد نرخ رشد اشتغال بیشتر از مراکز شهری و سایر شهرهای بزرگ است. (داده ها شامل Trentino-Alto Adige و Valle d'Aosta نمی شود. ۱۸ مورد در ونتو یافت شد).

با تفکیک داده ها بر اساس سلسله مراتب MSCها (شکل ۳بدیهی است که مراکز استان ها بهترین عملکرد اشتغال به ویژه در شمال غرب را به خود اختصاص داده اند. با این حال، در شمال شرقی، این فقط در امیلیا رومانیا رخ می دهد. در سایر مناطق، مجدداً بین سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۹، فشار برای تمرکززدایی قوی بود و به نفع MSC‌های غیرسرمایه‌ای به عنوان کانون‌های پراکندگی شهری بود.

۴٫۲٫ موزاییک تخصص ها

MSCها از نظر توزیع بخش اشتغال دارای پروفایل های ناهمگون هستند (جدول ۲). ما ۱۲ بخش مجزا را بر اساس سطح شدت فن آوری و دانش (طبقه بندی Eurostat) تفکیک کردیم. صنعت تولید به چهار دسته تقسیم می شود: فناوری بالا، فناوری متوسط-بالا، فناوری متوسط-پایین و فناوری پایین (کدهای M1–M4). فعالیت های استخراج انرژی (EN/ES) و ساخت و ساز (COS) نیز در حوزه صنعت قرار می گیرند. خدمات دانش فشرده به چهار گروه تقسیم می شوند: خدمات بازار دانش فشرده (KIS1)، خدمات دانش فشرده با فناوری بالا (KIS2)، خدمات مالی با دانش فشرده (KIS3) و سایر خدمات دانش فشرده (KIS4). در نهایت، خدمات دانش بر کمتری وجود دارد که به دو دسته تقسیم می شوند: خدمات بازار با دانش کمتر (LKIS1) و سایر خدمات با دانش کمتر (LKIS2).

در سال ۲۰۱۹، صنایع تولیدی هنوز مشاغل زیادی را به خود اختصاص داده اند، به ویژه در MSCs شمال شرق (۲۰٫۶٪). در اینجا، همچنین نسبت بالایی از کارگران در خدمات کم مهارت (۴۴٫۴٪) وجود دارد. در همین حال، در شمال غرب، وزن بیشتری برای صنعت غیر تولیدی (۸٫۳٪) و خدمات با مهارت بالا (۲۸٫۴٪) وجود دارد. ما باید در نظر داشته باشیم که تفاوت‌های بین مناطق جغرافیایی کم است، اما در مقیاس منطقه‌ای برجسته می‌شود.

یکی از پرکاربردترین شاخص‌ها برای ارزیابی فرآیندهای تراکم فعالیت‌های اقتصادی که پروفایل‌های تخصصی متفاوتی را در اقتصادهای محلی ایجاد می‌کند، ضریب مکان (LQ) است. [۷۱]. این شاخص غلظت نسبی یک مشخصه را در یک منطقه در مقایسه با یک کل بزرگتر اندازه گیری می کند. در مورد ما، نسبت کارگران در هر MSC در بخش‌های ذکر شده در بالا را در مقایسه با داده‌های شمال ایتالیا در نظر گرفتیم: که در آن E = کارکنان در واحدهای تجاری محلی، i = صنعت i-ام، t = کل صنایع، j = شهر، و n = شمال ایتالیا.

مقادیر LQ بیشتر از ۱ نشان دهنده تخصص در حال رشد تدریجی MSC در فعالیت مورد نظر است. لازم به یادآوری است که این امر لزوماً به معنی تعداد بالای کارگران در آن بخش نیست، بلکه صرفاً یک نماینده بیش از حد در مقایسه با ساختار اشتغال شمال ایتالیا است. هر MSC می تواند حداکثر دوازده تخصص داشته باشد که با مقادیر LQ > 1 در تمام بخش های در نظر گرفته شده نشان داده شده است. ما می‌توانستیم آستانه بالاتری را برای شناسایی تخصص‌ها انتخاب کنیم، اما این شامل یک انتخاب اختیاری بود که تصمیم گرفتیم از آن اجتناب کنیم.

تعداد تخصص های انباشته شده توسط MSC ها در بخش های مختلف بین سال های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۹ کاهش یافته است، هم در شمال غربی (از ۵۴۳ به ۵۳۹) و هم در شمال شرقی به طور خاص (از ۳۷۵ به ۳۶۰). این یک ضرر خالص نیست، زیرا همیشه رشته‌ای از تخصص‌های از دست رفته و به دست آمده وجود دارد (جدول ۳): یک شار قوی، نشان دهنده موقعیت ناپایدار سلول های بنیادی مزانشیمی در مقایسه با روندهای عمومی است. موضوعات سلسله مراتبی: مراکز استان ها – مراکز بزرگ مقیاس – به طور متوسط ​​دارای بیشترین تعداد تخصص ها (۵٫۸ در سال ۲۰۱۹) هستند و پس از آن سایر مراکز (۵٫۰) و مراکز غیر قطبی (۴٫۲) قرار دارند. برخی از MSCها تک یا دوتخصصی هستند (۱۲ در سال ۲۰۱۲ و ۱۵ در سال ۲۰۱۹)، که تقریباً همه آنها در نواحی صنعتی قرار دارند (به عنوان مثال: Cantù، Carpi، Castiglione delle Stiviere، Suzzara و Lumezzane).
گسترده‌ترین تخصص‌ها مربوط به خدمات کم‌تر دانش است، بالاتر از همه خدمات بخش LKIS2، که در ۶۰ تا ۷۰ درصد از MSCها یافت می‌شود.شکل ۴). همچنین اغلب تخصص هایی در خدمات ماهر وجود دارد که تحت KIS4 و KIS1 قرار می گیرند. علیرغم وزن دهی خدمات ثالث، اغلب یک پایه اقتصادی تولید محور وجود دارد: ۳۰ تا ۴۰ درصد از MSCها در بخش M2 تخصص دارند که بیشترین نمایندگی را دارد. اگر به داده ها با جزئیات بیشتری نگاه کنیم، روندهای مختلفی ظاهر می شود. سلول های بنیادی مزانشیمی شمال غرب ارتباط نزدیک تری با تولید با تکنولوژی بالا (M1) دارند. آنهایی که در شمال شرق هستند در عوض دسته های دیگر را در اولویت قرار می دهند. تفاوت قابل توجهی در بخش M4 خودنمایی می کند. در حالی که در شمال شرق تقریباً یک سوم MSC ها در این فعالیت ها تخصص دارند (۲۶ از ۷۸)، در شمال غرب، این نسبت به شدت کاهش می یابد (۲۳ از ۱۱۱)، تا جایی که تخصص ها در آن بخش از همه نادرتر است. داده‌های بخش M1 نیز مورد توجه هستند، زیرا به شدت تحت تأثیر مراکز شهری قرار دارند. بروز تخصص‌ها در این فعالیت‌ها در شمال غرب – به ویژه، در اطراف میلان – بیشتر است، اما شمال شرق در طول سال‌ها جایگاه خود را به دست آورده است.

MSCهای شمال غرب نسبت به سایرین نسبت به سایرین بیشتر گرایش به درجه سوم دارند و پروفایل های آنها بیشتر به خدمات ماهر مرتبط است. در بخش KIS4 – که شامل مراقبت های بهداشتی و خدمات فرهنگی مکمل خدمات عمومی می شود – تفاوت ها بسیار کم است. این مورد در سایر دسته بندی ها، جایی که شکاف ۵-۱۰٪ وجود دارد، صادق نیست. بخش KIS2 “پاشنه آشیل” MSCها است، به ویژه در شمال شرقی: این فعالیت ها نسبت به اقتصاد شهرنشینی حساس هستند و به راحتی توسط مراکز شهری و محیط اطراف آنها تصرف می شوند.

با توجه به انواع مختلف MSC ها، تخصص گسترده مراکز استان ها در خدمات انواع مختلف تعجب آور نیست.شکل ۵). حتی خدمات شهری – که در بخش EN / ES سقوط می کنند – جزء مهمی از اقتصاد این شهرها هستند و مراکز بزرگ مقیاس را برجسته می کنند. به طور کلی، پایتخت‌های شمال شرق یک ویژگی خاص را نشان می‌دهند: تخصص‌های بخش KIS2 گسترده‌تر هستند – در شمال غربی، دیگر قطب‌ها برجسته هستند – و همچنین فعالیت‌های تولیدی، از جمله آن‌هایی که با فناوری پایین هستند. در گروه قطب‌های غیرسرمایه‌ای، تولید به قدری گسترده است که در بخش M2، ۵۵ درصد از شهرهای شمال شرق کشور به‌عنوان یک ویژگی شناخته می‌شود. در سایر مناطق، نسبت ها حدود ۳۰ درصد در نوسان است. تعداد زیادی از مراکز در بخش ثالث تخصص دارند و در شمال غرب دارای پروفایل های بسیار ماهر هستند. در نهایت، MSCهای غیر هاب دارای یک پایگاه اقتصادی مرتبط با فعالیت های تولیدی، ساخت و ساز و خدمات سنتی هستند. در کل، هیچ شگفتی وجود ندارد: سلسله مراتب به حساب می آید، و طبقه بندی اتخاذ شده این را برجسته می کند. با این حال، یک اطلاعات کمتر آشکار وجود دارد: علیرغم داشتن وضعیت برابر، تفاوت های مشخصی بین حوزه های کلان وجود دارد. این نه تنها به فعالیت‌های تولیدی – که بیشتر در تمام سطوح سلسله مراتبی در شمال شرق نشان داده می‌شوند – مربوط می‌شود، بلکه به خدمات ماهر – که در شمال غرب گسترده‌تر است – که اغلب به عنوان منبع مزیت رقابتی در نظر گرفته می‌شوند، مربوط می‌شود.

ما می‌توانیم با توجه به اینکه تخصص‌های هر MSC (مقادیر LQ بیش از ۱) متمرکز هستند، خلاصه‌ای ارائه کنیم:

  • فقط در بخش های صنعتی؛

  • عمدتاً در بخش های صنعتی؛

  • به طور مساوی در بخش های صنعتی و سوم؛

  • در درجه اول در بخش های سوم؛

  • فقط در بخش های سوم

بنابراین، ما می‌توانیم گرایش‌های مختلف اقتصادهای محلی را به تصویر بکشیم (شکل ۶). مورد اول غیر معمول است (نه MSC در سال ۲۰۱۹) و عمدتاً شامل مراکز غیر هاب واقع در لمباردی و امیلیا رومانیا است. در مقابل، ۱۵ MSC وجود دارد که در مورد پنجم قرار دارند (۱۰ مورد در سال ۲۰۱۲ وجود داشت). اینها نه تنها مراکز استانی و مراکز گردشگری محور (مانند Riccione و Cervia در امتداد ساحل آدریاتیک) نیستند، بلکه مراکزی هستند که مقر شرکت های بزرگ (مانند Mogliano Veneto برای فعالیت های بیمه) هستند. مورد چهارم بیشترین فراوانی را دارد (۸۲ MSC)، اما مورد دوم نیز به خوبی نشان داده شده است (۴۹ MSC). اگر دو مورد اول را با هم در نظر بگیریم، نسبت های بالایی از MSCها را می یابیم که هنوز به صنعت مرتبط هستند (۲۷٪ در شمال غربی و ۳۶٪ در شمال شرق). این امر در نواحی اطراف شهرهای بزرگ، به ویژه در شرق لمباردی، در ناحیه مرکزی ونتو و در امیلیا رومانیا، منطقه وسیعی که «مثلث صنعتی جدید» کشور را تشکیل می‌دهد، مشهودتر است. [۵۵].
برای شناسایی نمایه های تخصصی کلی MSCها، داده ها را دوباره در سه بخش جمع آوری کردیم: صنعت، KIS و LKIS. با مقایسه توزیع کارگران در سطح محلی با مقادیر متوسط ​​۱۸۹ شهر مورد نظر، می توان شش پروفایل تعریف شده توسط یک تخصص در بخش های زیر را شناسایی کرد.جدول ۴):
(آ)

صنعت؛

(ب)

صنعت + KIS;

(C)

صنعت + LKIS;

(د)

KIS + LKIS;

(E)

کم اهمیت؛

(F)

LKIS.

نمایه A گسترده ترین است و ویژگی تقریباً یک سوم MSCها است. این سنگرهای صنعتی، همانطور که قبلاً ذکر شد، در حومه مناطق شهری و در “مثلث صنعتی جدید” یافت می شوند. در میان سلول های بنیادی مزانشیمی با ترکیبی از فعالیت های صنعتی و درجه سوم (پروفایل های B و C)، تفاوت های خاصی را می توان مشاهده کرد: پروفایل B در شمال شرقی رایج است، با تراکم قابل توجه در Veneto. در شمال غربی، تصویر در ابتدا متعادل بود، قبل از اینکه نمایه C ایجاد شود. این را می توان به طور خاص در اطراف میلان و تورین مشاهده کرد. تعداد سلول های بنیادی مزانشیمی مرتبط با نمایه D با گذر زمان کاهش یافته است، اگرچه هنوز تعداد زیادی از آنها وجود دارد. این بیشتر در شمال شرقی مشهود است، جایی که یک تغییر به سمت خدمات ماهر رخ داده است، که منجر به افزایش پروفایل E شد. در نهایت، نمایه F وجود دارد که در شمال غربی در حال رشد است و در شمال شرقی پایدارتر است. این نمونه‌ای از MSC‌های گردشگری محور است، اما می‌توان آن را در حومه‌های شهری نیز یافت، جایی که خدمات ضروری با مهارت پایین برای سازمان‌های شهری جمع‌آوری می‌شوند.

۴٫۳٫ پروفایل های تکاملی

با بازگشت به روند اشتغال بین سال های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۹، شرایط متفاوتی را می توان مشاهده کرد. برخی از سلول های بنیادی مزانشیمی با تأثیر نرخ رشد اشتغال بیشتر از نرخ های ثبت شده در شمال ایتالیا تقویت شده اند. در برخی دیگر، انگیزه کمتری وجود داشته است که منجر به روند تضعیف نسبی در مقایسه با تصویر گسترده تر شده است. در نهایت، MSCهایی وجود دارند که کارگران خود را از دست داده اند – برخلاف روند عمومی – و بنابراین روند کاهشی (تضعیف مطلق) را دنبال کرده اند.

همه اینها با درجات مختلفی از دگرگونی ساختار تولیدی محلی همراه است، همانطور که از محاسبه شاخص تجدید ساختار (RI) می توان دید: که در آن Q = % کارکنان بخش i-ام در کل و t1 و t2 = سال های مرجع.

این شاخص بین ۰ و ۱ در نوسان است. مقادیر بالا تغییر ساختار مشخصی از ترکیب بخشی کارگران را در دوره ۲۰۱۲-۲۰۱۹ نشان می دهد. برعکس، مقادیر کم با پیکربندی های پایدارتر در طول زمان همراه است. با در نظر گرفتن میانگین RI به عنوان یک تمایز، می‌توانیم بین شهرهایی که در معرض تحول هستند و شهرهایی که محافظه‌کارتر هستند تمایز قائل شویم. در هر دو مورد، روند رشد اشتغال می‌تواند آغاز شود، اما از موقعیت‌های متفاوتی استفاده می‌شود: انگیزه‌ای برای اصلاح ساختار شغلی آن‌ها در مقایسه با سایر MSC‌های شمال ایتالیا.

ترکیب رشد اشتغال و RI شش نمایه تکاملی را ایجاد می کند (شکل ۷ و شکل ۸). با مشاهده پراکندگی جغرافیایی آنها، شکاف بین شمال غرب و شمال شرق یک بار دیگر تأیید می شود. وضعیت در اولی بحرانی تر است. در ۵۶ مورد از ۱۱۱ MSC، روند رو به کاهش قابل توجه است و در مجموع ۲۶۰۰۰ شغل در دوره مورد بحث از دست رفته است. تقریباً در نیمی از موارد، تجدید ساختار شدیدی در اقتصادهای محلی صورت گرفت (پروفایل A-)، اما این برای «حفاظت» از اشتغال کافی نبود. بسیاری از سلول‌های بنیادی مزانشیمی در حال کاهش، توسط کسانی که تحت یک ضعیف شدن نسبی قرار می‌گیرند (۲۲ مورد)، عمدتاً آنهایی که RI پایین دارند، می‌پیوندند. سلول‌های بنیادی مزانشیمی مضطرب (کاهش + ضعف نسبی) در غرب لیگوریا، در اطراف مراکز اصلی شهری و در یک موقعیت میانی بین میلان و تورین، به‌ویژه در استان‌های Asti، Alessandria و Novara قرار دارند. در اینجا، می‌توانیم روندهای معمول «تله درآمد متوسط» را ببینیم که قبلاً در مورد آن بحث کرده‌ایم. کانون رشد به سمت شمال شرق حرکت کرد. با این حال، تفاوت هایی در این زمینه وجود دارد. در Trentino-Alto Adige و در Veneto، مسیرهای تقویت تا حد زیادی غالب بوده و با یک RI که به طور کلی کم است همراه است. در سایر مناطق، فضای بیشتری برای روند نزولی و ضعف نسبی وجود دارد. این دومی، به ویژه، به خوبی در سلول های بنیادی مزانشیمی امیلیا رومانیا، که به طور کلی با اینرسی بیشتر (شیوع پروفایل های با RI کم) متمایز می شوند، نشان داده شده اند.
تفاوت بین نواحی کلان با توجه به انواع مختلف سلول های بنیادی مزانشیمی نیز واضح است.شکل ۸). در شمال غرب، مراکز غیرسرمایه و غیرمرکز بیشترین مشکلات را داشتند، حتی اگر برخلاف پایتخت ها، پروفایل هایی با RI بالا داشته باشند. در شمال شرقی، پیوندهای ضعیف MSCهای غیر هاب هستند: تقریباً نیمی از مراکز این نوع روند ضعیف شدن مطلق یا نسبی را تجربه کرده اند که عمدتاً با RI کم همراه است. این هاب های غیر سرمایه ای هستند که به ویژه در حضور RI بالا تقویت شدند. این چشم‌انداز حتی بهتر از پایتخت‌ها است که با اینرسی بیشتر مشخص می‌شوند و روند تضعیف نسبی تأثیر قابل‌توجهی دارد.
با نگاهی به نمایه های تخصصی کلی MSC ها، شگفتی هایی وجود دارد (شکل ۸). شهرهای متخصص در صنعت لزوماً بزرگترین مشکلات را نداشتند. در حالی که موارد کاهش وجود دارد، وزن در مقایسه با MSCها با پروفایل های دیگر کمتر است. در غیر این صورت – هم در شمال غربی و هم در شمال شرق – رشد اشتغال متوسطی وجود داشت که منجر به تمرکز بیش از حد مسیر B+ شد.

فرآیندهای کاهش در درجه اول شامل MSC هایی با مشخصات مرتبط با صنعت و خدمات کم مهارت (LKIS) می شود. در اینجا، شاید یک جابجایی کارگران از بخش اول به بخش دوم وجود داشته است، اما دومی اکنون باید با اخراج نیروی کار ناشی از “آخرالزمان ربات” و سایر فرآیندها کنار بیاید. علاوه بر این، طیف گسترده ای از فعالیت های تجاری، که با کاهش مصرف در طول رکود بزرگ تنبیه شدند، در بخش LKIS قرار می گیرند. تخصص فقط در خدمات کم مهارت نیز مشکل ساز است.

مسیرهای تقویت در جایی که یک پایگاه اقتصادی مرتبط با خدمات ماهر (KIS) یا ترکیبی از همان و صنعت وجود دارد، بیشتر است. این امر در شمال شرق به شدت مشهود است. تصویر در MSC ها با نمایه های مبتنی بر ترکیبی از خدمات (KIS + LKIS) متضادتر است. در این موارد، به ویژه در شمال غرب، وزن گیری سنگینی از مسیرهای تضعیف مطلق و نسبی وجود دارد. این به ما می گوید که وجود خدمات ماهر همیشه یک نوشدارویی نیست. فقط باید فعالیت های مالی (KLIS3) را در نظر گرفت، جایی که دیجیتالی شدن و ادغام بین مشاغل منجر به کاهش شدید اشتغال شده است. علاوه بر این، در شمال غربی، MSCها با مشخصات ثالث ممکن است از رقابت میلان، مرکز اصلی مرجع برای مشاغل KIS، رنج ببرند.

۴٫۴٫ تأثیر اولیه همه گیری COVID-19

همه گیری کووید-۱۹ پیامدهای جدی از نظر مراقبت های بهداشتی و همچنین در سطح اقتصادی و اجتماعی داشت. در ایتالیا، تولید ناخالص داخلی ۸ درصد در سال ۲۰۲۰ کاهش یافت، کاهش شدیدی که پس از یک سفر طولانی بهبود از رکود بزرگ رخ داد. در مناطق شمالی، مرکز موج اول همه‌گیری، این افت حتی بیشتر بود، به ویژه در Piedmont (-8.3٪) و در Veneto (-8.5٪).

انعکاس تنها در سال ۲۰۲۰ مطمئناً نمی‌تواند نتیجه قطعی از تأثیر این همه‌گیری را ترسیم کند. در هر صورت، ما در حال حاضر به دنبال بهبود تولید ناخالص داخلی و اشتغال، سرمایه‌گذاری‌های تعیین شده در برنامه ملی بهبود و تاب‌آوری و تأثیرات بحران انرژی و جنگ روسیه و اوکراین هستیم که در سال ۲۰۲۲ آغاز شد. با این وجود، سال ۲۰۲۰ نقطه عطفی است و جداسازی تأثیر اولیه همه گیری به عنوان بخشی از یک داستان بزرگ مفید است.

تنها در یک سال، MSCهای شمال ایتالیا ۱۰۳۳۰۷ شغل را از دست دادند.جدول ۵). آنها در دوره هفت ساله قبل ۱۵۷۱۶۱ افزایش یافته بودند. بنابراین، تراز نسبت به سال ۲۰۱۲ به غیر از Piedmont و Friuli-Venezia Giulia مثبت است. MSCها بیشتر از مراکز شهری اما کمتر از مراکز کوچک آسیب دیدند. این موقعیت «بین» تأیید شد، حتی اگر در سال ۲۰۲۰، توازن قدرت نسبت به گذشته تغییر کند.
تصویر عملکرد اشتغال برای MSCهای شمال شرقی – بر خلاف دوره هفت ساله قبل – و به ویژه برای امیلیا رومانیا بدتر است. بار اقتصادی را احساس کرد که بیشتر به گردشگری و فعالیت‌های تولیدی مرتبط است (نگاه کنید به بخش ۴٫۲) که به شدت تحت تاثیر این همه گیری قرار گرفتند (محدودیت در رفت و آمد مردم، مشکلات در زنجیره های لجستیکی و حجم کمتر صادرات).

کاهش تعداد کارگران در کسب و کارهای بزرگ و متوسط ​​محلی بیشتر مشهود بود. این واقعیت نشانه گسست از گذشته است. بین سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۹، رشد اشتغال – هم در شمال غرب و هم در شمال شرق – دقیقاً توسط این نوع مشاغل و در درجه دوم توسط مشاغل کوچک محلی انجام شد. تنها کسب و کارهای خرد کارگران خود را از دست دادند. رویدادهای سال ۲۰۲۰ غافلگیرکننده بود، زیرا مشاغل در بزرگترین سازمان ها باید توسط اتحادیه ها محافظت می شد و دسترسی آسان تر به بودجه های مازاد بر کار را داشت. در عوض، در مواجهه با شوک‌های ناگهانی، کسب‌وکارهایی از این نوع آمادگی بیشتری برای از بین بردن نیروی کار مازاد داشتند (به‌ویژه اگر قراردادهای مدت معینی داشتند). کسب‌وکارهای کوچک‌تر، اگرچه در میان مشکلات فراوان، سعی کردند بدون از دست دادن مشاغل زیاد، خود را با آن سازگار کنند: آنها از مزایای انعطاف‌پذیری برخوردار بودند.

همه گیری مسیر تکاملی MSCها را مختل کرد (جدول ۶). کاهش تعداد کارگران که قبلاً به ویژه شمال غرب را تحت تأثیر قرار می داد، در طول سال ۲۰۲۰ افزایش یافت و در شمال شرق نیز رخ داد. در اینجا، ۵۸ سلول بنیادی مزانشیمی از مسیر رشد اشتغال به مسیری از دست دادن منتقل شدند. در ۴۰ مورد، نرخ کاهش بیشتر از آن بود که در کل شمال ایتالیا ثبت شد: یک چرخش ناگهانی. ۴۱ MSC دیگر وجود دارد – تقریباً همگی در شمال غربی واقع شده اند – که در یک مارپیچ افول پیچیده شده اند: آنها قبلاً کارگران خود را در دوره پیش از همه گیری از دست می دادند و در سال ۲۰۲۰ به همین ترتیب ادامه دادند. ما باید توجه بیشتری را به این موارد اختصاص دهیم. اغلب هاب ها (۲۲ مورد، ۸ مورد که سرمایه هستند). با این حال، تصویر همیشه تیره و تار نیست: ۲۶ MSC حتی در سال اول همه‌گیری، کارگران خود را به دست آوردند و ۲۲ مورد روند کاهش قبلی را معکوس کردند.

۵٫ بحث و نتیجه گیری

توجه زیادی به موفقیت MSCها و توانایی آنها در ارائه یک مدل توسعه پایدار، ایجاد تعادل بین نقاط قوت و ضعف معمول کلان شهرها و جوامع کوچک شده است. با این حال، برای برجسته کردن ماهیت و مسیرهای تکاملی سلول های بنیادی مزانشیمی منفرد، باید دیدگاه های کلی را کنار بگذاریم. اینها جهان متنوعی را تشکیل می دهند، و حتی در دوره های رکود، ظرفیت متفاوتی برای انعطاف پذیری دارند. روندهای اشتغال یک شاخص کلیدی برای مطالعه عملکرد MSCها و موقعیت قوت یا ضعف آنها در سیستم تسویه حساب است. ما روی داده‌های کلی کار کردیم، بدون در نظر گرفتن تفاوت‌های نوع و مهارت‌هایی که بر رقابت‌پذیری و پایداری فرآیندهای توسعه تأثیر می‌گذارد. علیرغم این محدودیت، تحقیقات ما سه نتیجه قابل توجه را نشان می دهد.

اول از همه، شکافی بین MSCهای شمال غرب و شمال شرق از نظر روند اشتغال وجود دارد. بین سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۹، مشکلات در سال اول بیشتر بود، جایی که بسیاری از سلول‌های بنیادی مزانشیمی مسیرهای کاهش و تضعیف نسبی را دنبال کردند. اگر در یک دوره طولانی‌تر (۲۰۱۹-۲۰۰۱) کار می‌کردیم، بدتر شدن تصویر دقیقاً پس از سال ۲۰۱۲ آشکار می‌شد. این داده‌ها به ما مکثی برای فکر کردن می‌دهد: دیدگاه‌های تثبیت شده باید با در نظر گرفتن موقعیت خاص بازنگری و تفسیر شوند. شهرهایی با وضعیت های مختلف شمال غرب از نظر تاریخی منطقه قوی ایتالیا است و نقش آن به عنوان یک نیروی محرکه در طول رکود بزرگ متزلزل نشد. اما MSCها به جز تا حدودی محرک نبودند. مسیرهای افول و تضعیف نسبی بیش از همه بر منزوی‌ترین مراکز تأثیر می‌گذارد – مؤید مطالعات ذکر شده در بخش ۲– و مناطق میانی بین میلان و تورین. با این حال، MSC های ساحلی بر خلاف آنچه در سایر کشورهای حوزه مدیترانه رخ می دهد، در وضعیت بحرانی قرار دارند. بخش ۲). در همین حال، در شمال شرقی، تقریباً همه MSCها کارگر پیدا کردند و یافتن مسیرهای تقویتی آسان است. در اینجا، همیشه یک همزیستی بین MSCها و نواحی صنعتی وجود داشته است که هنوز قابل تشخیص است و نتایج قوی ارائه می دهد. سرزندگی بیشتر در منطقه مرکزی ونتو و در امتداد راهروهای زیرساختی، به ویژه، در امتداد مسیر برنر و “ویا امیلیا” خودنمایی می کند. شیوع بیماری همه گیر کووید-۱۹ بیشترین تأثیر را روی سلول های بنیادی مزانشیمی شمال شرق گذاشت، اما این احتمالاً موقتی است: برای ارزیابی قطعی به زمان بیشتری نیاز است. جدای از تفاوت‌های بین مناطق کلان، آشفتگی MSCها در مقایسه با مراکز بزرگتر (مرکز کلان شهرها و سایر شهرهای بزرگ) وجود دارد که بین سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۹ عملکرد اشتغال بهتری را ثبت کردند. به ویژه، در میان شهرهای بزرگ، پویایی میلان است. – یک شهر جهانی – برجسته است (نگاه کنید به بخش ۴٫۱).
دومین نتیجه مهم این تحقیق به تنوع پروفایل های تخصصی MSC مربوط می شود. سناریوهای محلی زیادی وجود دارد که دستیابی به اهداف بلندپروازانه سیاست‌های انسجام برای سال‌های ۲۰۲۱-۲۰۲۷ و برنامه ملی بازیابی و تاب‌آوری را آسان نمی‌کند. اجرای سیاست‌های «فراگیر» که بتواند انرژی‌های محلی مختلف را با رویکردی مبتنی بر مکان بسیج کند، مهم خواهد بود. جدای از گستره موقعیت‌های محلی، گرایش بیشتری به سمت صنعت در MSCهای شمال شرقی و به سمت خدمات ماهر در شمال غرب ظاهر می‌شود. این تفاوت در تمام سطوح سلسله مراتبی مشخص است: مراکز استان ها، سایر مرکزها و غیرها. لزوماً MSCهای مرتبط با صنعت – که هنوز تعداد زیادی از آنها وجود دارد – نیستند که بزرگترین مشکلات را در سالهای اخیر تجربه کرده اند. این کاملاً با مطالعات ذکر شده در مطابقت ندارد بخش ۲ مسیر کاهش و تضعیف نسبی به خوبی در MSCها با نمایه خدمات ثالث نشان داده شده است. این در شمال غرب به شدت مشهود است. در اینجا، علی‌رغم بی‌ثباتی بیشتر ساختار استخدام (RI بالا)، به نظر می‌رسد که MSCها از نفوذ کلان‌شهرها، به‌ویژه میلان، آسیب بیشتری می‌بینند. این امر فضا را برای مانورها برای انتقال بیشتر به سمت خدماتی که مهارت بیشتری دارند کاهش می دهد.

در نهایت، سومین پیامد مهم این تحقیق مربوط به انواع مراکز پرخطر است. با در نظر گرفتن دوره هفت ساله قبل از همه گیری، ۶۳ سلول بنیادی مزانشیمی در حال کاهش و ۴۱ مورد در معرض ضعیف شدن نسبی قرار گرفتند. همچنین تعداد ۴۱ MSC وجود دارد که همچنان کارگران خود را در سال ۲۰۲۰ از دست دادند. عملکرد ضعیف اشتغال این MSC ها می تواند مشکلی برای توسعه مناطق اطراف باشد. این هم مربوط به مناطق حاشیه‌ای است که MSCها قطب‌های مرجع اصلی برای آن‌ها هستند و هم به مناطق شهری‌تر که از تأثیرات تمرکز مجدد فزاینده اشتغال در کلان‌شهرها رنج می‌برند. سیستم روابط محلی باید تجدید نظر شود. ANCI (انجمن ملی شهرداری های ایتالیا) به این مشکل حساس است و در سال ۲۰۲۱، پروژه “MediAree-Next Generation City” را برای حمایت از MSC ها در توسعه استراتژی های گسترده راه اندازی کرد. با این حال، این ابتکار فقط به مراکز استان ها مربوط می شود. گسترش مداخله و حمایت از مراکز غیرسرمایه ای سودمند خواهد بود: مراکز کوچکتر که اغلب نقطه کانونی مناطق کم تراکم سکونت هستند، که می توانند مسیری را در گذار به سمت مدل توسعه پایدارتر ترسیم کنند.

ما شهرداری‌هایی را در محدوده ۲۰۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰۰ نفر در نظر گرفته‌ایم و این ممکن است یک محدودیت باشد نه تنها به دلیل آستانه‌های انتخاب شده برای شناسایی MSCها، بلکه به دلیل اینکه شهرهای واقعی (که فراتر از مرزهای اداری گسترش می‌یابند) در نظر گرفته نشده‌اند. علاوه بر این، ما از ویژگی‌های MSCها در شمال ایتالیا نسبت به بقیه کشور غفلت کرده‌ایم: تفاوت‌هایی در تراکم شبکه اسکان و نقش MSCها وجود دارد که باید به دقت ارزیابی کنیم. تحقیقات ما در سال ۲۰۲۰ متوقف می شود: باید دید که آیا مسیر تکاملی سلول های بنیادی مزانشیمی در آینده به طور اساسی تغییر خواهد کرد یا خیر. شرایط اضطراری آب و هوایی و تنش‌های ژئوپلیتیک سناریوهای جدیدی را ایجاد می‌کند که می‌تواند انگیزه جدیدی به MSCها بدهد یا شکاف‌ها را در کلان شهرها عمیق‌تر کند. سلول‌های بنیادی مزانشیمی که از لحاظ تاریخی بیشتر با فعالیت‌های تولیدی مرتبط هستند، می‌توانند از تقویت مجدد این فعالیت‌ها بهره ببرند، اما تأثیر هوش مصنوعی بر اشتغال نیز باید در نظر گرفته شود.

منبع:
۱- shahrsaz.ir , علوم شهری | متن کامل رایگان
,۲۰۲۳-۱۱-۲۲ ۰۳:۳۰:۰۰
۲- https://www.mdpi.com/2413-8851/7/4/118

برچسب ها
, , , ,
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.