۱٫ معرفی
شهرنشینی سریع منجر به افزایش جمعیت شهری از ۰٫۸ میلیارد در سال ۱۹۵۰ به ۴٫۴ میلیارد در سال ۲۰۲۰ شده است و پیش بینی می شود تا سال ۲۰۵۰ به ۶٫۷ میلیارد نفر برسد. این افزایش فشار بیشتری را بر شهرها برای توسعه مسکن، خدمات و زیرساخت ها وارد می کند. رشد [
۱,
۲]. چنین گسترش شهری، که اغلب با تبدیل مناظر طبیعی به توسعه شهری انجام می شود، نه تنها فشار بیشتری را بر ظرفیت حمل شهری وارد می کند. [
۳]، بلکه بی عدالتی و نابرابری زیست محیطی را تشدید می کند [
۴,
۵,
۶]. در پاسخ به این چالشهای شهرنشینی و در راستای راهحلهای مبتنی بر طبیعت، زیرساختهای سبز شهری (UGI) به عنوان یک استراتژی امیدوارکننده برای کاهش اثرات نامطلوب زیستمحیطی رشد سریع شهری ظاهر شده است. [
۷]. UGI فضاهای سبز را در بافت شهری ادغام می کند و رویکردی چند وجهی برای مبارزه با مسائلی مانند انتشار گازهای گلخانه ای، جزایر گرمایی شهری و رواناب آب طوفان ارائه می دهد، در حالی که به طور همزمان مزایای اجتماعی-اقتصادی و سلامت عمومی را افزایش می دهد. [
۸,
۹,
۱۰,
۱۱,
۱۲].
محور مفهوم UGI مفهوم اتصال است [
۱۳]که شامل ایجاد شبکه های یکپارچه از فضاهای سبز و راهروها، پل زدن بین مناظر طبیعی و انسانی در داخل شهرها است. [
۱۴]. این رویکرد چند منظوره، استفاده کارآمد از زمین شهری و ارائه عادلانه خدمات شهری به شهروندان را در اولویت قرار می دهد. [
۱۵]. UGI اغلب از فضاهای سبز مختلف، بدنههای آبی، راهروهای سبز، درهها و کانالها تشکیل میشود که در آن فضاها و راهروهای سبز بزرگتر و نزدیکتر به عملکرد زیستمحیطی بهتر و کارایی اکولوژیکی بالاتر کمک میکنند. [
۱۶].
ادبیات مربوط به اتصال فضای سبز را می توان به دو رشته اصلی دسته بندی کرد. رشته اول اتصال ساختاری مناظر طبیعی را بررسی می کند و بر علل تکه تکه شدن چشم انداز و پیامدهای آن بر تنوع زیستی تمرکز می کند. [
۱۷,
۱۸,
۱۹,
۲۰]. محققان در این زمینه از انواع روش های تحلیل و ارزیابی شبکه مانند نظریه گراف برای ارزیابی و ارتقای اتصال ساختاری استفاده می کنند. [
۱۶,
۲۱]. این مطالعات بینش های مهمی را در مورد ویژگی های ساختاری شبکه های فضای سبز ارائه می دهد. رشته دوم به اتصال عملکردی و حرکت خدمات اکوسیستم در محیط های شهری می پردازد. این مطالعات از تحلیلهای فضایی برای ارزیابی عوامل مختلف برای بهینهسازی خدمات اکوسیستم و به حداقل رساندن فشار بر منابع مختلف شهری استفاده میکنند. آنها تکنیک هایی مانند تصاویر ماهواره ای و همبستگی های فضایی را برای مدل سازی اتصال زیرساخت سبز در مناطق شهری به کار می برند [
۷,
۲۲,
۲۳,
۲۴,
۲۵]. در حالی که اتصال ساختاری بر روابط فیزیکی بین فضاهای سبز متمرکز است، اتصال عملکردی به عنوان یک پارامتر عملیاتی موثر بر جریان خدمات اکوسیستم، محوری است و زمینه را برای تحلیل عمیقتر در این زمینه فراهم میکند. [
۲۶,
۲۷].
از سوی دیگر، گفتمان علمی اخیر پیرامون فضاهای سبز شهری به طور فزاینده ای نقش مهم آنها را در تعیین نتایج عدالت زیست محیطی تصدیق می کند. به عنوان مثال، Enssle و Kabisch [
28] و ولچ و همکاران [
۲۹] استدلال کرد که توزیع و اتصال فضاهای سبز عواملی حیاتی در تسهیل دسترسی عادلانه به مزایای زیست محیطی هستند. Calderón-Argelich و همکاران. [
۳۰] بر ضرورت یک چارچوب جامع برای ارزیابی خدمات اکوسیستم شهری، با تمرکز ویژه بر توزیع عادلانه UGI تاکید کرد. در ضمن زونیگا-تران و گرلک [
۳۱] از رویکرد چند رشتهای به مسائل عدالت در فضاهای سبز شهری حمایت میکند و بر اهمیت جنبههایی مانند بودجه، ایمنی، اتصال، چند کارکردی و مشارکت اجتماعی تأکید میکند.
بررسی ادبیات، کمبود قابل توجهی را در مطالعات مربوط به نحوه تأثیرگذاری الگوهای اتصال بر جریان خدمات اکوسیستم و به نوبه خود، بر عدالت زیستمحیطی در محیطهای شهری نشان داد. علاوه بر این، در حالی که تحقیقات قبلی به طور گسترده جنبه های فیزیکی دسترسی به فضاهای سبز و حرکت خدمات اکوسیستمی را مورد بررسی قرار داده است، اغلب نقش اصلی عوامل اجتماعی-اقتصادی و جمعیتی را نادیده گرفته است. [
۳۲]. این نظارت به ویژه در اکتشاف محدود تعامل بین این عوامل و خدمات اکوسیستم و فضاهای سبز شهری مشهود است. [
۳۳]. علاوه بر این، پروژه های سبز شهری تمایل به نادیده گرفتن ابعاد اجتماعی فضاهای سبز شهری دارند [
۳۰]، معمولاً جنبه ها و خدمات دیگر را در اولویت قرار می دهد [
۳۴]. علیرغم تحقیقات موجود که بینش های ارزشمندی را در مورد عدالت زیست محیطی تهران در مورد دسترسی به فضاهای سبز ارائه می دهد [
۳۵] و خدمات اکوسیستمی [
۳۲]فقدان تمرکز صریح بر چگونگی تأثیر مستقیم اتصال فضای سبز بر عدالت زیست محیطی وجود دارد. به طور اساسی، یک تحلیل جامع برای درک کامل پیامدهای این الگوهای اتصال بر عدالت زیست محیطی در بافت های شهری، به ویژه با توجه به ماهیت چند وجهی اتصال فضای سبز شهری، مورد نیاز است.
با تأمل در ماهیت چندوجهی اتصال فضای سبز شهری، بسیار مهم است که بدانیم نه تنها شامل تقویت پیوندهای فیزیکی بلکه افزایش جریان خدمات اکوسیستمی است. خدمات اکوسیستم، همانطور که توسط Seppelt و همکاران تعریف شده است. [
۳۶]مزایای گوناگونی است که انسان از اکوسیستم ها به دست می آورد، از جمله مزایای اجتماعی، اکولوژیکی و اقتصادی و مزایای ناملموس مانند جنبه های فرهنگی، تفریحی و بهداشتی. این درک جامع برای تضمین دسترسی عادلانه برای همه ساکنان شهری، صرف نظر از پیشینه اجتماعی و اقتصادی ضروری است. [
۲۸,
۳۷]. با این حال، در شهرهای پرجمعیت مانند تهران، مفهوم “فضای سبز” بیشتر به بافت وابسته می شود و به طور قابل توجهی بر اساس پویایی شهری تغییر می کند. [
۳۸]. علاوه بر این، توزیع فضایی فضاهای سبز به شدت تحت تأثیر طیف وسیعی از کاربری زمین و عوامل اقتصادی-اجتماعی است که منعکس کننده تعامل پیچیده بین توسعه شهری و برنامه ریزی محیطی است. [
۳۹]. با توجه به چالش های دسترسی منصفانه در شهرهای فشرده و پرجمعیت امروزی، راه حل پیشنهادی، اتصال ساختاری و عملکردی فضاهای سبز شهری است. [
۴۰].
با تکیه بر این راه حل و تعاریف ارائه شده برای مفاهیم اتصال و خدمات اکوسیستمی، این تحقیق بیان می کند که ارتقای ارتباط فضاهای سبز شهری از طریق توسعه کریدورهای ساختاری و عملکردی می تواند دسترسی عادلانه به خدمات اکوسیستمی را برای تمامی مناطق و محله های شهری تهران تسهیل کند. در واقع، این مطالعه با هدف تقویت دانش موجود با اجرای یک تحلیل ظریف متناسب با پویایی منحصر به فرد فیزیکی، اجتماعی-اقتصادی و جمعیتی شهر تهران در زمینه اتصال فضای سبز شهری انجام شده است. یک نظریه گراف یکپارچه و روش تحلیل کمهزینه توسعه داده شد که هر دو دیدگاه ساختاری و عملکردی را در بر میگیرد. این روش با چارچوب جامع و قابل انطباق خود، قابل تعمیم است و می تواند به طور موثر در سایر محیط های شهری برای ارزیابی و ارتقای شبکه های فضای سبز و خدمات اکوسیستم اعمال شود. این تحقیق با تنظیم پارامترهای کلیدی برای انعکاس ویژگیهای بومشناختی، اجتماعی-اقتصادی و کاربری زمین شهری، بینشهای ارزشمند و پیامدهای عملی را برای برنامهریزان شهری و سیاستگذاران ارائه میدهد. یافته های تحقیقات تصمیم گیری آگاهانه را تسهیل می کند و تخصیص منابع شهری را بهبود می بخشد، عدالت زیست محیطی و دسترسی عادلانه به فضاهای سبز و خدمات اکوسیستم را تقویت می کند.
۳٫ مواد و روشها
هدف اصلی این مطالعه ارزیابی ارتباط فضاهای سبز شهری و جریان خدمات اکوسیستمی در شهر تهران با تمرکز ویژه بر عدالت زیست محیطی شهری است. این ارزیابی برای برآورد میزان بهره مندی ساکنان شهری از خدمات اکوسیستمی ارائه شده توسط فضاهای سبز طراحی شده است. رابطه بین اتصال و استفاده از خدمات اکوسیستمی پیچیده و غیرخطی است که تحت تأثیر عوامل مختلف اجتماعی و محیطی شهری قرار دارد. [
۴۳]. برای تجزیه و تحلیل اتصال، از نظریه گراف و مدل کمهزینه استفاده کردیم، با این فرض که اتصال ساختاری ۱۰۰% یک سناریوی ایدهآل را نشان میدهد. ارزیابی ما از اتصال شامل در نظر گرفتن چندین عامل افزایش یا کاهش مقاومت در برابر (۱) جریان خدمات اکوسیستم بین فضاهای سبز موجود، و (۲) توسعه فضاهای سبز جدید بود. به عنوان یک ابزار عملی برای حکومت شهری، مطالعه ما یک مدل شبکه را برای افزایش اتصال و مشخص کردن مناطقی که نیاز به مداخله هدفمند دارند، ارائه میکند. همانطور که در
شکل ۲، این تحقیق در پنج مرحله انجام شد.
۳٫۱٫ تعیین عوامل مؤثر بر اتصال فضای سبز
برای شناسایی عوامل مؤثر بر اتصال فضاهای سبز و جریان خدمات اکوسیستمی، مطالعه خود را با بررسی جامع ادبیات موجود آغاز کردیم. این بررسی با شناسایی ۱۷ عامل کلیدی مربوط به ارزیابی مقاومت در برابر جریان خدمات اکوسیستمی در میان فضاهای سبز موجود به اوج خود رسید. علاوه بر این، دو عامل جمعیت شناختی در ارزیابی مقاومت در زمینه ایجاد فضاهای سبز جدید گنجانده شد.
میز ۱. برای ارزیابی کمی تأثیر این عوامل، یک پرسشنامه آنلاین اجرا شد که با روش دلفی تکمیل شد. در ابتدا ۴۷ نفر از کارشناسان بر اساس آشنایی با مفاهیم ارائه شده در مقاله و شناخت آنها از شهر تهران شناسایی شدند. این شناسایی در درجه اول بر اساس تحقیقات قبلی و تجربه کاری آنها در زمینه های مربوطه بود. کارشناسان منتخب شامل متخصصان و دانشگاهیان رشته های مختلف مانند برنامه ریزی شهری، اقلیم شناسی، جغرافیای شهری، بوم شناسی، طراحی محیطی، کشاورزی و معماری منظر بودند. سپس پرسشنامه برای این کارشناسان ارسال شد که از این تعداد ۳۵ نفر با شرکت در آن موافقت کردند. این پانل متشکل از یک گروه بینالمللی از کارشناسان بود که دیدگاهها و تخصصهای متنوعی را برای مطالعه به ارمغان آوردند.
این کارشناسان ارتباط و شدت تأثیر این عوامل را در مقیاس دوگانه ۱ تا ۱۰ ارزیابی کردند، یک بار با توجه به ایجاد فضاهای سبز جدید و یک بار در زمینه جریان خدمات اکوسیستمی در میان فضاهای سبز موجود. وزنهای مشتقشده از این ارزیابی متعاقباً به مقیاسی از ۰ تا ۱ نرمال شدند و وزندهی مکانی دقیق را در تجزیه و تحلیل ما امکانپذیر ساخت. لازم به ذکر است که از آنجایی که روش دلفی ذاتاً تکراری است، پس از به دست آوردن اوزان اولیه از دور اول نظرات کارشناسان، نتایج را برای بررسی دوم به پنل ارسال کردیم. این امر به کارشناسان امکان داد تا پاسخهای خود را در پرتو بازخورد جمعی مجدداً ارزیابی کنند و از یک نتیجه دقیقتر و مبتنی بر اجماع اطمینان حاصل کنند. وزنهای نهایی، که از طریق این فرآیند تکراری به دست آمدند، سپس برای اطلاعرسانی وزندهی و تحلیل فضایی ما استفاده شدند و استحکام و عمق را به یافتههای مطالعه ما اضافه کردند.
۳٫۲٫ تهیه اولین لایه هزینه
این مرحله شامل جمعآوری و تحلیل فضایی دادههای مربوط به عوامل شناساییشده مؤثر بر اتصال فضای سبز موجود است. برای این منظور، ما یک لایه هزینه ایجاد کردیم که نشان دهنده مقاومت تجمعی در برابر جریان خدمات اکوسیستم است. این لایه با مدلسازی ۱۷ عامل شناساییشده از طریق روشهای تحلیل فضایی، بهویژه با تمرکز بر رویکرد همپوشانی وزنی ساخته شد. این تکنیک امکان ارزیابی دقیق از اتصال بین فضاهای سبز موجود را فراهم میکند و پایهای حیاتی برای تحلیل بیشتر و برنامهریزی استراتژیک محیطی شهری فراهم میکند.
۳٫۳٫ آماده سازی هاب فضای سبز و لایه فاصله
یک گام مهم در برقراری ارتباط بین فضاهای سبز، ایجاد یک لایه شبکه بر اساس مدل نمودار بود. با وارد کردن لایه ۵۷ فضای سبز در نرم افزار Conefor (نسخه ۲٫۶) در قالب برداری، ماتریسی منعکس کننده موقعیت و فواصل فضای سبز تهیه شد. نرم افزار Conefor که نظریه گراف را اعمال می کند، به دلیل توانایی آن در محاسبه شاخص در دسترس بودن زیستگاه، در برنامه های حفاظتی مورد استفاده قرار می گیرد. اهمیت مناطق و اتصالات زیستگاهی را برای حفظ یا بهبود اتصالات چشم انداز، ارزیابی تأثیر تغییرات زیستگاه و کاربری زمین بر اتصال، و از تصمیم گیری در برنامه ریزی حفاظت از چشم انداز با شناسایی مکان های حیاتی برای اتصال اکولوژیکی پشتیبانی می کند. [
۴۴,
۵۲]. انتخاب ۵۷ فضای سبز در این پژوهش با معیارهای مندرج در طرح جامع فضای سبز تهران همسو است. این طرح الزام می کند که به ازای هر ۵۱۰۰۰ ساکن، باید یک فضای سبز در مقیاس شهر وجود داشته باشد که بیش از ۱۱ هکتار باشد. این فضاهای سبز تعیینشده، که در تحلیل ما بهعنوان قطبهای حیاتی برای خدمات اکوسیستمی عمل میکنند، با ویژگیهای فضایی منحصربهفرد و تراکم گونههای مختلف درختی متمایز میشوند. این انتخاب استراتژیک بر اهمیت این فضاها در برنامه ریزی زیست محیطی شهری و ارائه خدمات اکوسیستم تاکید می کند [
۴۲].
۳٫۴٫ توسعه لایه راهروها
در این مرحله، از تئوری گراف و تحلیل کمهزینه برای ایجاد ارتباط بین فضاهای سبز که به آنها هاب گفته میشود، استفاده کردیم. ماتریس خروجی از نرم افزار Conefor و لایه هزینه اتصال برای ترسیم اتصالات و پیوندها با استفاده از نرم افزار Linkage Mapper (نسخه ۲٫۰٫۰) استفاده شد. Linkage Mapper ابزاری است که برای ایجاد شبکه های اکولوژیکی طراحی شده است و فاصله بین هاب ها را بر اساس فاصله اقلیدسی لبه به لبه هاب های مجاور محاسبه می کند، بنابراین نمایش واقعی تری از فاصله و جابجایی ارائه می دهد. نتایج این مرحله شامل دو لایه مجزا است: پیوندها یا راهروهای فعال و غیر فعال. سپس این خروجی ها بر روی لایه هزینه اتصال برای تجزیه و تحلیل اتصال فضای سبز و موانع آن در تهران قرار گرفتند. روش کمهزینه در شناسایی مسیرهای بهینه بین فضاهای سبز مؤثر است. این روش هزینه یک مسیر را ارزیابی می کند و مناسب بودن آن برای گونه ها یا جابجایی خدمات را نشان می دهد [
۵۱]. در واقع، مدلسازی کمهزینه، مبتنی بر الگوریتمهای تئوری گراف، کارآمدترین راهروهای بین فضاهای سبز را با در نظر گرفتن لایه هزینه تعیین میکند. [
۲۴].
۳٫۵٫ توسعه یک استراتژی برای بهبود اتصال
این مرحله با تکیه بر تجزیه و تحلیل فضایی راهروها، با هدف ارزیابی امکان سنجی ایجاد فضاهای سبز جدید برای افزایش اتصال و ترویج عدالت زیست محیطی انجام شد. یک لایه هزینه جدید ایجاد شد که به عنوان لایه هزینه برای ایجاد فضاهای سبز جدید تعیین شد. این لایه که با مشورت کارشناسان پنل دلفی توسعه یافته است، فاکتورهایی از لایه هزینه اتصال فضای سبز با جهت ها و شدت تاثیر متفاوت به همراه دو عامل جمعیت شناختی را در خود جای داده است. امکان سنجی ایجاد فضاهای سبز جدید در مناطقی با اتصال فضای سبز ضعیف تر با تحلیل همپوشانی لایه هزینه جدید با لایه راهروها ارزیابی شد. این تجزیه و تحلیل به عنوان ابزاری برای برنامه ریزی استراتژیک شهری با تمرکز بر بهبود دسترسی به فضای سبز در مناطق کم برخوردار عمل می کند.
۴٫ نتایج و بحث
۴٫۱٫ عوامل مقاومت
با توجه به جریان خدمات اکوسیستمی، بیشترین مقاومت در عواملی مانند «کاربری زمین مسکونی»، «قیمت زمین» و «تراکم جمعیت» مشاهده میشود که کاربری مسکونی و تراکم جمعیت بهعنوان موانع مهمی ظاهر میشوند. این با یافته های دیویس و همکاران همسو است. [
۴۶]هپکان [
۴۷]و Schetke و همکاران. [
۴۸]، که به طور مشابه چالش های ناشی از سکونتگاه های شهری متراکم را برجسته می کنند. قیمت بالای زمین این چالش ها را بیشتر تشدید می کند، زیرا اغلب منجر به اولویت دادن به توسعه تجاری و مسکونی بر ایجاد یا گسترش فضاهای سبز می شود. این عوامل در مجموع مانع از ادغام و اتصال یکپارچه فضاهای سبز در مناظر شهری می شوند. این وضعیت نیاز فوری به برنامه ریزی استراتژیک استفاده از زمین و سیاست گذاری را نشان می دهد که توسعه شهری را با پایداری زیست محیطی متعادل می کند. چنین سیاستهایی باید با هدف ادغام مؤثرتر فضاهای سبز در بافت شهری، با شناخت نقش حیاتی آنها در تقویت اکوسیستمهای شهری، بهبود تنوع زیستی و ارائه خدمات ضروری به جمعیت شهری باشد.
در زمینه ایجاد فضاهای سبز جدید، تحلیل بر نقش محوری «فاصله تا فضاهای سبز»، «قیمت زمین»، «مساحت فضاهای سبز»، «تراکم ساختمان» و «سایر فضاهای سبز» (زیر ۱۱ هکتار) تاکید میکند. ). همانطور که مشاهده شد، مساحت فضاهای سبز با وزن زیاد، نشان دهنده افزایش مقاومت در برابر ایجاد فضای سبز بزرگتر است. این ممکن است به چالش های لجستیکی و هزینه های بالاتر توسعه و نگهداری مناطق بزرگتر مرتبط باشد. متغیرهای “فاصله تا فضاهای سبز” و وجود “سایر فضاهای سبز (کوچکتر از ۱۱ هکتار)” نشان می دهد که مناطق دورتر از فضاهای سبز موجود یا مناطقی که فاقد چنین فضاهایی هستند، ممکن است با کاهش مقاومت در برابر توسعه سبز جدید مواجه شوند. مناطق. این مشروط به شرایط کاهش درگیریهای کاربری زمین، کاهش فشار شهری و قیمت مطلوبتر زمین در این مناطق است. علاوه بر این، وزن بالای «تراکم ساختمان» با این ایده طنین انداز می شود که مناطق متراکم ساخته شده ممکن است با ایجاد فضاهای سبز جدید به دلیل تعهدات زیرساختی و کاربری زمین مخالف باشند.
این تحلیل همچنین ابعاد اجتماعی، به ویژه عوامل جمعیت شناختی مانند نسبت جمعیت زیر ۱۴ سال و بالای ۶۰ سال را در شکل دادن به تقاضا برای خدمات اکوسیستم فضای سبز برجسته می کند. این گروههای سنی، با نیازهای متمایز خود به فضاهای سبز متنوع – مناطق فعال برای جوانان و مکانهای آرام برای سالمندان – نشان میدهند که چگونه جنبههای اجتماعی میتوانند تقاضا برای خدمات اکوسیستمی را شکل دهند. برعکس، ارائه و ماهیت این خدمات اکوسیستمی نیز به طور قابل توجهی بر بافت اجتماعی جوامع شهری تأثیر می گذارد. [
۳۶]. همانطور که توسط Hegetschweiler و همکاران اشاره شده است. [
۵۳]درک این تعامل تقاضا و عرضه بسیار مهم است. اگرچه مطالعه ما عمدتاً بر عوامل فیزیکی و جمعیت شناختی متمرکز شده است که با دسترسی به داده های اجتماعی جامع محدود می شود، به ضرورت تحقیقات آتی برای ادغام متغیرهای اجتماعی گسترده تر برای برنامه ریزی موثر فضای سبز شهری اشاره می کند. چنین رویکرد یکپارچهای تضمین میکند که نیازهای مختلف جامعه برآورده میشود، پایداری اجتماعی شهری را افزایش میدهد و تعامل پویا بین خدمات اکوسیستم و جنبههای اجتماعی را تصدیق میکند.
ادغام این بینش ها دید جامعی از چالش های ایجاد فضاهای سبز جدید و حفظ جریان خدمات اکوسیستمی در مناطق شهری ارائه می دهد. این امر بر اهمیت در نظر گرفتن عوامل متعددی از جمله کاربری زمین، تراکم ساختمان، شرایط اجتماعی-اقتصادی و تقاضاهای جامعه در برنامه ریزی شهری و سیاست گذاری برای توسعه پایدار فضای سبز شهری تاکید می کند.
۴٫۲٫ لایه هزینه اتصال فضای سبز موجود
استفاده از همپوشانی وزنی و تحلیل فضایی برای ۱۷ عامل شناسایی شده در ایجاد یک لایه هزینه برای اتصال فضای سبز موجود به اوج خود رسید. همانطور که در نشان داده شده است
شکل ۳، این لایه سطوح مختلف مقاومت در برابر اتصال فضای سبز را با مقادیری از ۰٫۴۱ تا ۰٫۸۵ مشخص می کند. به طور قابلتوجهی، مناطق مرکزی شهر، که با تراکم جمعیت بالا، کاربری مسکونی وسیع، و تراکم ساختمانی قابل توجه مشخص میشوند، بالاترین سطوح مقاومت و هزینههای مرتبط را نشان میدهند. این الگوی مقاومت در برخی از مناطق غربی و جنوبی نیز قابل تشخیص است، عمدتاً به دلیل دوری نسبی آنها از فضاهای سبز، که به عنوان مرکز خدمات اکوسیستم عمل می کنند. برعکس، مناطقی که در مجاورت فضاهای سبز قرار دارند، کمترین مقاومت را در برابر جریان خدمات اکوسیستمی نشان می دهند، همانطور که با رنگ آبی تیره روی نقشه نشان داده شده است. مقاومت به تدریج در مناطق دورتر از این قطب ها افزایش می یابد، پدیده ای که به طور قابل توجهی تحت تأثیر ویژگی های فیزیکی، اجتماعی-اقتصادی و جمعیتی این مناطق است.
مانند
شکل ۳ نشان می دهد، مناطق مرکزی تهران (۷، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۴، و ۱۷) کمترین سطوح اتصال را نشان می دهند که با تراکم ساختمان و جمعیت بالا و میانگین سرانه فضای سبز کمتر از رقم کلی شهر است. طبق اعلام شهرداری تهران [
۴۲]. این مناطق همچنین از زیرساخت های حمل و نقل عمومی ناکافی و کمبود مشخص در مالکیت وسایل نقلیه شخصی رنج می برند که چالش های دسترسی به فضاهای سبز را تشدید می کند. این مناطق بهعنوان قلب تاریخی شهر و مکانهای دیدنی مهمی مانند بازار بزرگ تهران، چالشهای منحصربهفردی را برای نوسازی شهری و تخصیص فضای سبز ایجاد میکنند. پرداختن به عدالت زیست محیطی در اینجا مستلزم راهبردهای نوآورانه برای ایجاد فضای سبز در چنین مناطق تاریخی و کم برخوردار است، همانطور که Calderón-Argelich و همکاران توصیه می کنند. [
۳۰] و چوداری و همکاران. [
۵۴]. رویکردهایی مانند سبز کردن زمین شهری، تغییر کاربری زیرساختهای حملونقل، و راهحلهای مبتنی بر طبیعت مانند بامهای سبز، دیوارها و پارکهای جیبی برای افزایش ارائه خدمات اکوسیستم و بهبود رفاه ساکنان شهری مورد حمایت قرار میگیرند. [
۲۹,
۵۵,
۵۶,
۵۷,
۵۸].
۴٫۳٫ نقشه برداری شبکه هاب و توسعه لایه راهرو
مطابق با روش ما، ۵۷ فضای سبز به عنوان مرکز خدمات اکوسیستم تعیین شد. مدل گراف نرم افزار Conefor برای ایجاد تمام شبکه های بالقوه که این هاب ها را به هم متصل می کنند، همانطور که در تصویر نشان داده شده است، استفاده شد.
شکل ۴آ. در ابتدا، این شبکهها بدون حذف هیچ گونه ارتباطی شکل گرفتند و وزنهای مساوی برای نمایش طیف کامل پیوندهای ممکن به آنها اختصاص دادند. این شبکه جامع به عنوان ورودی اساسی برای نرم افزار Linkage Mapper عمل می کرد. در Linkage Mapper، ادغام لایه هزینه با این شبکهها، تخصیص وزنهای متفاوت به هر اتصال را تسهیل میکند، همانطور که در نشان داده شده است.
شکل ۴ب
به دنبال این ادغام، یک فرآیند فیلترینگ دقیق برای این شبکه ها اعمال شد. از طریق استفاده از تحلیل کمهزینه، ما توانستیم راهروها را ترسیم کنیم، سپس آنها را بر اساس وزنهای مربوطه طبقهبندی کنیم، که در زیر نشان داده شده است.
شکل ۴ج. پالایش ارائه شده توسط تحلیل کم هزینه به طور قابل توجهی دقت نقشه برداری راهرو را افزایش داد و به طور موثر لایه هزینه را در تجزیه و تحلیل فضایی گنجاند، همانطور که در
شکل ۴د این رویکرد نه تنها شناسایی دقیق تر راهروهای سبز را تضمین می کند، بلکه امکان درک دقیقی از پویایی اتصال در میان هاب های سبز شناسایی شده را نیز فراهم می کند.
مدل نموداری با استفاده از لایه هزینه و شبکه فضای سبز، راهروهای سبز را بر اساس سطوح اتصال آنها به چهار گروه طبقه بندی کرد.
شکل ۵). راهروهایی با قوی ترین اتصالات، که با رنگ آبی تیره به تصویر کشیده شده اند، برای جریان موثر خدمات اکوسیستم حیاتی هستند. رایج ترین راهروها که با رنگ زرد نشان داده شده اند، اتصال ضعیف تری را نشان می دهند، در حالی که آنهایی که قرمز هستند، به ویژه در مرکز شهر متمرکز شده اند، پایین ترین سطح اتصال را نشان می دهند.
شکل ۵ همچنین نشان می دهد که کریدورهای مناطق شمالی تهران (۲۲، ۵، ۲، ۶ و ۳) با بهره مندی از فضاهای سبز بزرگ و مجاورت نزدیک بین آنها، ارتباط بالایی دارند. برخی از مناطق جنوبی (۱۸، ۱۹، ۱۵ و ۱۶)، با فضاهای باز، تراکم ساختمانی کمتر، و فضاهای سبز بزرگتر اما کمتر، به طور مشابه دارای اتصال قوی هستند. در کنار هم قرار دادن نقشه راهرو با توزیع جمعیت تهران، بخش قابل توجهی از جمعیت شهر با دسترسی محدود به خدمات اکوسیستم فضای سبز، عمدتاً به دلیل اتصال عملکردی ضعیف در مجاورتشان، مواجه هستند. در ۲۰۷ محله از ۳۵۳ محله تهران، بسیاری از راهروها نابهینه هستند و نقش آنها را در ارائه خدمات اکوسیستمی مختل می کند. شایان ذکر است، این محلهها که حدود ۶ میلیون نفر یا حدود ۷۵ درصد از کل جمعیت تهران را در خود جای دادهاند، در دسترسی به خدمات اکوسیستم فضای سبز با چالشهای قابل توجهی مواجه هستند. علاوه بر این، ۶۶ محله، که مجموعاً خانه حدود ۱٫۶ میلیون نفر هستند، از نظر اتصال در وضعیت نامطمئنی قرار دارند که کمترین میزان دسترسی به خدمات اکوسیستم فضای سبز را در این دسته نشان میدهد.
شکل ۵ دو منطقه با بالاترین هزینه و راهروهای قرمز را نشان می دهد که نشان دهنده اتصال ضعیف است. این مناطق، همانطور که در ادامه نشان داده شده است
شکل ۶، با حداکثر تراکم ساختمانی و کمبود فضای سبز شهری مشخص می شوند که دارای طولانی ترین فاصله بین فضاهای سبز در داخل شهر است. قابل ذکر است که این مناطق قدیمی ترین مناطق تهران یعنی مناطق ۱۱، ۱۲ و ۱۰ را در بر می گیرد. توسعه تاریخی این مناطق نشان دهنده عدم تعادل بین گسترش مناطق ساخته شده و ادغام فضای سبز در طول زمان است که منجر به کنونی می شود. وضعیت. با وجود برخی فضاهای باز به دلیل بافتهای قدیمی شهری و زمینهای کم بهرهبرداری مانند انبارها، ترکیب فواصل طولانی، جمعیت زیاد و تراکم ساختمان مانع توسعه اتصال میشود و در نتیجه حداقل دسترسی ساکنان این مناطق به خدمات اکوسیستمی را به همراه دارد. شایان ذکر است برخی از محلههای این پهنهها فاقد حتی یک متر مربع فضای سبز هستند.
وضعیت تهران با نبود مقررات منطقه بندی مشخص برای ساختمان های بلندمرتبه که عمدتاً در مناطق غربی و شمالی واقع شده اند، تشدید می شود. این سازهها مانع از تهویه طبیعی بهویژه از طریق بادهای غربی- شرقی میشوند، مشکلی که بهویژه در مناطق مرکزی مشهود است. در اینجا، ویژگی تاریخی برخی از محلهها، تکثیر ساختمانهای بلند را محدود کرده است که منجر به اثر «چاله خفهکننده» میشود. بنابراین، پتانسیل توسعه محله ممکن است در بازآفرینی معکوس و اجرای استراتژی های سبز، همانطور که توسط قاسمی و همکاران پیشنهاد شده است، نهفته باشد. [
۵۹]، رجایی و منصوریان [
۶۰]، ریحان و همکاران. [
۶۱]، رضایی و همکاران. [
۶۲]، و زرگری و همکاران. [
۱۱].
بر خلاف روند فوق الذکر، افزایش قابل توجهی در ساخت و ساز در این مناطق وجود دارد. علیرغم انتقادهای رایج از تحولات مسکن، بافت فرسوده، که اغلب برای توسعه مجدد به مسکنهای متراکمتر و چند طبقه در نظر گرفته میشود، همچنان به ساخت و ساز مسکن کمک میکند. این روند نه تنها ناشی از افزایش قیمت زمین در مرکز تهران است، بلکه به دلیل اهداف توسعه انباشته است. با این وجود، این رویکرد به شدت با وخامت مستند در کیفیت زیست محیطی این محله ها متفاوت است. به نظر می رسد که تمرکز بیشتر بر روی حداکثر استفاده از زمین برای مقاصد مسکونی و سایر اهداف است، با توجه به فضاهای سبز به طور قابل توجهی کمتر.
۴٫۴٫ توسعه یک استراتژی برای بهبود اتصال از طریق فضاهای سبز جدید
تجزیه و تحلیل راهروهای اتصال (نشان داده شده در
شکل ۵) و مقایسه آنها با لایه هزینه اتصال فضای سبز موجود نشان می دهد که اتصالات شرق به غرب در شمال تهران مطلوب ترین است. این به غلظت متراکم تر و تراز شرقی-غربی هاب های سبز در این منطقه نسبت داده می شود. برعکس، کریدورهایی که در جهت شمال-جنوب اجرا می شوند، عمدتاً به دلیل عدم وجود هاب مؤثر در امتداد این محور، ضعیف هستند. همانطور که قبلاً بحث شد، این مناطق، که با جمعیت متراکم و نیاز فوری به نوسازی شهری مشخص شدهاند، باید ملاحظات کلیدی در تدوین برنامههای کاربری اراضی و در تعیین تراکم ساختمانی و جمعیتی، بهویژه در بخشهای مرکزی شهر باشند. با توجه به هزینه زیاد و کمبود زمین در این مناطق، راه حل های نوآورانه ای مانند بام های سبز و سایر اشکال جایگزین فضای سبز سودمند خواهد بود.
علاوه بر این، برای حمایت از جهت و تعداد راهروها و نیاز به فضاهای سبز جدید، یک لایه هزینه تکمیلی ایجاد شد که شامل ۱۹ عامل مؤثر در ایجاد فضاهای سبز جدید است.
شکل ۷). در حالی که این عوامل تا حد زیادی منعکس کننده عوامل موثر بر اتصال فضای سبز موجود است، جهت و وزن تأثیر آنها بر مقاومت متفاوت است. به عنوان مثال، افزایش فاصله بین فضاهای سبز مقاومت در برابر خدمات اکوسیستم موجود را افزایش می دهد اما مقاومت در برابر ایجاد فضاهای سبز جدید را کاهش می دهد. دو عامل اجتماعی نیز در این لایه ادغام شدند تا نیازهای جامعه محلی برای فضاهای سبز را منعکس کنند. مقادیر مقاومت در این لایه از ۰٫۲۳ تا ۰٫۶۸ با تغییرات در اطراف هاب ها بر اساس استفاده از آنها متغیر بود. بخشهای غربی شهر که با زمینهای کمتر توسعهیافته، کشاورزی و بایر مشخص میشوند، مقاومت کمتری در برابر توسعه فضاهای سبز جدید از خود نشان میدهند، در حالی که بخشهای مرکزی و شرقی مقاومت بالایی از خود نشان میدهند.
همانطور که در نشان داده شده است
شکل ۸در حالی که بخشهای غربی و شمالی شهر میزبان مراکز و کریدورهای خدمات اکوسیستمی بیشتری هستند، به دلیل مقاومت و هزینه کمتر، ظرفیت بیشتری برای توسعه فضاهای سبز جدید نشان میدهند. به ویژه در نواحی غربی، که پتانسیل توسعه فضای سبز بیشتر است، فرصت های قابل توجهی برای گسترش مناطق سبز و خدمات اکوسیستمی به شیوه ای مقرون به صرفه وجود دارد. با این حال، این توسعه ممکن است مشکلات موجود رشد نابرابر و نابرابری فضایی در توزیع فضای سبز در سراسر تهران را تشدید کند. برعکس، وجود کریدورها و مناطق قرمز رنگ در لایه هزینه برای ایجاد فضای سبز جدید، هزینه قابل توجهی را که برای ایجاد هابهای جدید بهویژه در مناطق مرکزی تهران به همراه دارد، نشان میدهد. این سناریوی پیچیده بر نیاز به استراتژیهای اتصال نوآورانه و تطبیقی در برنامهریزی کاربری اراضی شهری آینده برای پرداختن به این چالشها تاکید میکند.
نتایج و یافتههای بهدستآمده، در مقایسه با نتایج مطالعات قبلی انجامشده توسط Xue و همکاران. [
۶۳] و کاوشیک و همکاران. [
۶۴]، نشان می دهد که اجرای استراتژی های سبز کردن سقف و دیوار، همراه با انگیزه ادغام فضای سبز در ساختمان های خصوصی، می تواند اتصال ساختاری و عملکردی را به طور قابل توجهی افزایش دهد. چندین مطالعه، از جمله مطالعات کریستیانووا و ویتکووا [
۶۵]، یونگ و همکاران [
۶۶]، و Iojă و همکاران. [
۶۷]، بر پتانسیل تبدیل ساختمان های فرسوده به فضاهای عمومی و باز سبز تاکید کرده اند. علاوه بر این، آنها نوسازی این سازهها با سقفها و دیوارهای سبز را به عنوان وسیلهای برای افزایش اتصال فضای سبز پیشنهاد میکنند. تحقیق مربوطه در مورد شبکه فضای سبز تهران [
۳۵,
۶۸] همچنین بر نیاز به مداخلات سیاستی مدیریت شهری و کاربری زمین، به ویژه در مناطق جنوبی تهران، برای افزایش سرانه فضای سبز و دسترسی به آن تاکید می کند.
یافتههای ما در راستای مطالعات قبلی است که بر اهمیت عدالت زیستمحیطی در دگرگونیهای منظر شهری و تأثیرات اجتماعی آن تأکید میکند. پژواک زونیگا-تران و گرلاک [
۳۱] نگرانیها، مطالعه ما توزیع نابرابر فضاهای سبز، به ویژه در محلههای ثروتمندتر را شناسایی کرد و نیاز به استراتژیهای مشترک و بین رشتهای برای رسیدگی به این مسائل عدالت را برجسته کرد. این با Wolch و همکاران همسو است. [
۲۹]، که مزایای نامتناسب فضای سبز را در جوامع مرفه مشاهده کرد و بر اهمیت دسترسی به فضای سبز به عنوان یک موضوع کلیدی عدالت زیست محیطی تأکید کرد. علاوه بر این، نتایج ما با جنینگز و همکاران همخوانی دارد. [
۶۹]وی به ارتباط بین دسترسی نابرابر به فضاهای سبز شهری و متغیرهایی مانند وضعیت اجتماعی و اقتصادی اشاره کرد. این مطالعات، همراه با مطالعات ما، بر ضرورت حیاتی پرداختن به تعامل بین اتصال فضای سبز شهری و عدالت زیست محیطی تاکید میکند و اهمیت آن را در برنامهریزی شهری و تدوین سیاستها تقویت میکند.
۵٫ نتیجه گیری ها
رشد شهری تأثیرات فیزیکی و فضایی قابل توجهی دارد، به ویژه از بین رفتن فضاهای سبز، که به عنوان بقایای حیاتی طبیعت در شهرها عمل می کنند. این فضاها به دلیل شهرنشینی سریع دستخوش تغییرات کمی و کیفی می شوند که منجر به پیامدهای اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی می شود. زیرساختهای سبز با برنامهریزی مؤثر میتوانند مزایای اجتماعی و اقتصادی قابلتوجهی را به همراه داشته باشند، ارتباطات بین مردم و طبیعت ایجاد کنند، فضاهای زیست محیطی خصوصی را فراهم کنند و خدمات اکوسیستم را در صورت اعمال اصول برنامهریزی و طراحی پایدار افزایش دهند. برنامهریزی کاربری زمین، همراه با طراحی شهری پایدار، میتواند استفاده از فضاهای سبز و خدمات اکوسیستمی آنها را بهینه کند و در نتیجه هزینههای شهری و عوارض خارجی را کاهش دهد و تابآوری شهر را افزایش دهد.
این مطالعه نشان داد که مناطق مرکزی تهران که عمدتاً توسط طبقات اجتماعی محرومتر ساکن هستند، کمترین پتانسیل را برای توسعه کریدورهایی دارند که مراکز خدمات اکوسیستم را به هم متصل میکنند. علاوه بر این، تحلیل فضایی پتانسیل بالاتری را برای جریان خدمات اکوسیستمی در جهت شرق به غرب شهر نشان میدهد، جایی که مراکز خدمات اکوسیستم متمرکزتر هستند. در مقابل، جهت شمال-جنوب با چالش های ارتباطی قابل توجهی مواجه است.
یافتههای این تحقیق به منظور اطلاعرسانی برنامهریزی پنج ساله فضای سبز و استراتژیهای کاربری اراضی شهر است. این استراتژیها، از جمله مسکن مقرون به صرفه، نوسازی مناطق فرسوده، و بازسازی محلههای دارای چالش چندوجهی، با مناطق مداخله شناساییشده در مطالعه ما هماهنگ هستند. با توجه به چشم انداز متنوع شهری تهران، توصیه های ما به مناطق مختلف شهری ارائه می شود. برای مناطق حاشیه ای، که زمین های بایر بیشتر است، ما از توسعه یک کمربند سبز حمایت می کنیم. این رویکرد با ابتکاراتی که چند سال پیش توسط شهرداری تهران آغاز شد، همسو است و نویسندگان پیشنهاد میکنند که باید تسریع و گسترش یابد. در مقابل، مناطق مرکزی پرجمعیت و ساخته شده شهر، که با کمبود زمین در دسترس مواجه هستند، از استراتژی های جنگلداری شهری بهره بیشتری خواهند برد. پیاده سازی هایی مانند دیوارها و سقف های سبز به ویژه برای این مناطق مناسب است. برای تسهیل این انتقال، پیشنهاد میکنیم که شهرداری باید مشوقها و اعتباراتی را به مالکان و توسعهدهندگانی که در این فعالیتهای سبز شهری مشارکت دارند، ارائه دهد. این استراتژی دوگانه، ترکیبی از گسترش کمربندهای سبز پیرامونی با ادغام جنگلداری شهری در مناطق مرکزی، یک رویکرد جامع و عملی برای تقویت UGI تهران ارائه میکند.
از نظر روششناسی، این تحقیق رویکرد جدیدی را برای مطالعات برنامهریزی کاربری اراضی با ترکیب نظریههای نمودار و کمهزینه برای ارزیابی جریان خدمات اکوسیستمی از مراکز فضای سبز معرفی میکند. این روش، که معمولا در بوم شناسی استفاده می شود، در مطالعات برنامه ریزی شهری جدید است. ارتباط ساختاری و عملکردی را اندازه گیری می کند و عوامل فیزیکی و جمعیتی را از طریق روش های تحلیل فضایی تجزیه و تحلیل می کند. یافتهها بینشهای ارزشمندی را برای شهرهای مشابه تهران از نظر شرایط اجتماعی-اقتصادی، موقعیت جغرافیایی، اثرات تغییرات آب و هوا و ویژگیهای محیطی ارائه میدهند. این مطالعه به توسعه شبکه دانش در مورد ارزش های خدمات اکوسیستمی فضاهای سبز در علوم شهری، شفاف سازی، اصلاح و بهبود روش شناسی در برنامه ریزی شهری کمک می کند.
تحقیقات آتی باید اثربخشی استراتژیهای زیرساخت سبز متنوع را در زمینههای مختلف شهری بررسی کند و تأثیر آنها را بر خدمات اکوسیستم، تعامل اجتماعی و مزایای اقتصادی ارزیابی کند. بررسی ابعاد عدالت اجتماعی دسترسی به فضای سبز، به ویژه در مناطق محروم از نظر اقتصادی، برای ترویج توزیع عادلانه و دسترسی بسیار مهم است. ادغام استراتژی های سازگاری با تغییرات آب و هوایی در برنامه ریزی فضای سبز با استفاده از راه حل های مبتنی بر طبیعت، کلیدی برای افزایش تاب آوری شهری است. تجزیه و تحلیل جامع هزینه و فایده برنامه ریزی کاربری پایدار زمین و توسعه فضای سبز بینش های ارزشمندی را برای تصمیم گیرندگان و برنامه ریزان شهری فراهم می کند.
با وجود این بینش ها، شناخت محدودیت های این مطالعه مهم است. روشهای به کار گرفته شده، در حالی که نوآورانه و قابل اجرا در سطح جهانی هستند، ممکن است به اعتبار و اصلاح بیشتری نیاز داشته باشند. کاربرد یافته های ما در سایر شهرها باید با احتیاط در نظر گرفته شود و تلاش های تحقیقاتی آینده می تواند بر اصلاح بیشتر این روش ها متمرکز شود.