خلاصه
این مقاله رویکردهایی را برای مدیریت آفات که در پاسخ به اثربخشی متزلزل رژیمهای آنتیبیوتیکی کنترل شیمیایی در حال توسعه هستند را بررسی میکند. روی چمن سیاه تمرکز دارد (Alopecurus myosuroides) یک گیاه بومی در کشاورزی اروپا است که با افزایش مقاومت به علف کش به عنوان یک غارتگر جدی عملکرد ظاهر شده است. به دنبال کشاورزان و کشاورزان که رویکردهای “یکپارچه” را برای مدیریت چمن سیاه ایجاد کرده اند، این مقاله رویکردهایی را برای امنیت زیستی شناسایی می کند که زندگی ناخواسته را به اندازه ای که سیستم های اکولوژیکی را به طور کامل تعدیل می کند، هدف قرار نمی دهد. پاتوژنز، در این درک رابطهای، نه از نقض حیات خطرناک به فضای سالم، بلکه از درون کنشهای اکولوژیکی ناشی میشود که تکثیر برخی از حیات را قادر میسازد تا زیستپذیری چند گونهای بدن مورد بحث را به خطر بیندازد. این مقاله با بیان جزئیات نحوه عملکرد این رویکرد پیکربندی در جهان به ادبیات کمک می کند. این تخیل فضایی چندشکل مورد نیاز برای نقشه برداری آفات را به خوبی ردیابی می کند. فرآیند تشدید دانش مورد نیاز برای نشان دادن اینکه کدام پیکربندی می تواند در برابر پاتوژنز مقاومت کند. و مداخلات زیست سیاسی پروبیوتیکی که برای حفاظت از بهره وری زمین های کشاورزی استفاده می شود. این مقاله از چمن سیاه برای ارائه یک فراروایت موقتی از کشاورزی فشرده که باعث بازگشت اکولوژیکی میشود، استفاده میکند، که منجر به توسعه رویکردهایی برای مدیریت آفات مبتنی بر تحمل عملگرایانه نسبت به زندگی ناخواسته میشود.
为了应对化å¦æŽ§åˆ¶ä¸æŠ—ç”Ÿç´ æ–¹æ³•çš„æ•ˆåŠ›ä¸‹é™ , 人们æ å† …è™«å®³ç®¡ç †æ–¹æ³•ã€‚æœ¬æ–‡å¯¹è¿™äº›æ–¹æ³•è¿›è¡Œäº†æŽ¢è®¨, é‡ ç ‚¹æ˜¯é»'è ‰(Alopecurus myosuroides)。é»'è ‰æ˜¯æ¬§æ´²å†œä¸šçš„ä¸€ç§ ç‰¹æœ‰æ¤ ç‰©, ç”±äºŽå…¶æŠ—é™¤è ‰æ€§ä¸ æ–æ 高, ä¸¥é‡ å½±å“ äº†å†œä½œç‰©äº§é‡ ã€‚æ ¹æ 家开å 'çš„â€œç»¼å ˆâ€ é»'è ‰ç®¡ç †æ–¹æ³•، 本文æ å‡ºäº†ç”Ÿç‰©å®‰å …¨æ–¹æ³•â€”â€”ä¸ ç‰¹åˆ«é'ˆå¯¹ä¸ éœ€è¦ çš„ç”Ÿç‰©, è€Œæ˜¯è°ƒèŠ‚æ•´ä¸ ªç”Ÿæ€ ç³»ç»Ÿã€‚è¿™ç§ å…³ç³»æ€§ç †è§£è®¤ä¸º, ç—…åŽŸå¹¶é žæ˜¯å ±é™©ç ”Ÿç‰©é—¯å…¥å ¥åº·ç©ºé—´, è€Œæ˜¯æº äºŽç”Ÿç‰©æ‰©æ•£å ±å Šåˆ°å¤šç‰©ç§ ç ”Ÿå˜èƒ½åŠ›çš„ç”Ÿæ€ å†…éƒ¨æ´»åŠ¨ã€‚æœ¬æ–‡è¯¦ç»†ä»‹ç» äº†è¿™ç§ é… ç½ ®æ€§æ–¹æ³•ã€‚æŽ¢ç´¢äº†ç»˜åˆ¶ç—…è™«å®³åœ°å›¾æ‰€éœ€çš„å¤šæ€ ç©ºé— ´æƒ³è±¡ã€ 能够æ ç¤ºå“ªäº›é… ç½®å ¯ä»¥æŠµæŠ—ç—…åŽŸçš„çŸ¥è¯†å¼ººåŒ–ä‹¿ ¿ éšœå†œç”°ç”Ÿäº§åŠ›çš„ç›Šç”Ÿè Œç”Ÿç‰©æ”¿æ²»å¹²é¢„æŽªæ–½ã€‚æœ¬À–'⻥é 为例, å±•çŽ°äº†é›†çº¦åŒ–å†œä¸šé€ æˆ ç”Ÿæ€ å¼¹çš„æ—¶é—´æ€§å…ƒå ™äº‹ å‡ºäº†åŠ¡å®žæ€§åœ°å®¹å¿ æœ‰å®³ç”Ÿç‰©çš„ç—…è™«å®³ç®¡ç †æ–¹æ³•ã€‚
این مقاله به بررسی رویکردهای در حال توسعه برای رسیدگی به کنترل آفات، به عنوان جایگزینی برای اثربخشی ضعیفی که در رژیم های آنتی بیوتیکی کنترل شیمیایی مشاهده می شود، می پردازد. این مطالعه بر روی چمن سیاه یا چمن سیاه تمرکز دارد (Alopecurus myosuroidesگیاهی بومی برای کشاورزی اروپا که به یک آسیب جدی برای محصولات تبدیل شده است و سطح مقاومت در برابر علف کش ها را افزایش می دهد. با پیروی از کشاورزان و کشاورزان که رویههای «یکپارچه» را برای مقابله با تهدید علف سیاه توسعه دادهاند، این مقاله آن دسته از رویکردهای امنیت زیستی را شناسایی میکند که آنقدر علفهای هرز محور نیستند، بلکه آنهایی را که به طور کلی سیستمهای اکولوژیکی را تعدیل میکنند، شناسایی میکند. پاتوژنز، با توجه به این درک رابطهای، نه تنها بر شیوع حیات خطرناک در فضای سالم، بلکه بر روی کنشهای درونی اکولوژیکی تمرکز دارد که به تکثیر برخی از حیاتها اجازه میدهد تا حیات چند گونهای بدن مورد نظر را به خطر بیندازند. این مقاله با بیان جزئیات نحوه عملکرد رویکرد پیکربندی در جهان به ادبیات کمک می کند. تصورات فضایی چندشکل مورد نیاز برای نقشه برداری آفات به خوبی ردیابی می شوند. فرآیند تشدید دانش لازم برای نشان دادن اینکه کدام پیکربندی می تواند در برابر بیماری زایی مقاومت کند. و مداخلات پروبیوتیک زیست سیاسی که برای حفاظت از بهره وری مزارع زراعی استفاده می شود. این مقاله از علف سیاه برای ارائه یک فراروایت زمانی از کشاورزی فشرده که باعث عقبنشینی اکولوژیکی میشود، استفاده میکند، که منجر به توسعه رویکردهایی برای کنترل آفات میشود که بر اساس یک تحمل عملگرایانه برای زندگی ناخواسته است.
کلید واژه ها:
å…³é”®è¯ :
کلید واژه ها:
چمن سیاه (Alopecurus myosuroides) در مناطق زراعی انگلستان و شمال غربی اروپا ویران می کند (). این پرکار، بسیار رقابتی است و مانند یک لکه سیاه در سراسر مزارع پخش می شود. علف سیاه با نرخ شگفتآوری بالایی بذر تولید میکند – به میزان ۸۰۰۰۰ در هر متر مربع – که به این معنی است که هر جوانهزنی نقطه داغی برای تنوع ژنتیکی و ظهور مقاومت علفکش است. محصولات شیمیایی که برای کنترل علف سیاه طراحی شدهاند، که خود سالها طول میکشد تا توسعه پیدا کنند، طی چند فصل رشد زائد میشوند. بارهای جدی چمن سیاه می تواند عملکرد محصولات اصلی مانند گندم و جو را تا ۷۰ درصد کاهش دهد. یکی از محاسبات اخیر نشان میدهد که سالانه ۸۲۰۰۰۰ تن گندم در بریتانیا به دلیل علفهای سیاه مقاوم در برابر علفکشها تلف میشود و ۴۰۰ میلیون پوند برای این کشور هزینه دارد (Varah et al. نقل قول۲۰۲۰). حتی برای سختکوشترین کشاورزان، علف سیاه با رنگهای حیرتانگیز و محترمانه یاد میشود. نام آن آفت آور، هولناک و حتی شیطانی را تداعی می کند.
ظهور سیاه چمن به عنوان را علف های هرز مشکل ساز برای بخش های خاصی از دنیای کشاورزی، الگوهای گسترده تری از شیوع بیماری را نشان می دهد که منشأ آن از «اما نه لزوماً محدود به محیط های کشاورزی مدرن» است. جغرافیدانان و مردم شناسان ردیابی کرده اند که چگونه منطق جهانی شدن تک محصولی که بر سیستم های تولید مواد غذایی فشرده حاکم است «مناظر شتاب دهنده» را ایجاد کرده است (گاندی) نقل قول۲۰۲۲که سادهسازی اکولوژیکی و فشردهسازی فضا-زمان، تکثیر ویروسها، قارچها، باکتریها و آفات گیاهی و حیوانی را ممکن میسازد (گاندی) نقل قول۲۰۲۳).
جغرافیدانانی که در مورد ظهور چنین حیات بیماریزا تحقیق میکنند، خواستار تغییر در نحوه نقشهبرداری توپولوژیهای گیاهی، حیوانی و بیماریهای مشترک بین انسان و دام شدهاند: دور از مناطق محدودی که توسط آلودگی خارجی تهدید میشوند، به سمت شبکههای روابط اکولوژیکی که اجازه میدهد پاتوژنز ریشهدار شود. هینچلیف و همکاران نقل قول۲۰۱۳; هینچلیف و همکاران نقل قول۲۰۱۶). ظهور بیماری، در این درک اخیر، صرفاً نتیجه نفوذ یک زندگی خطرناک به یک فضای سالم نیست. درعوض، از محیط زیست محیطی مورد بحث ریشه دارد (بارکر نقل قول۲۰۱۵; لوریمر نقل قول۲۰۱۷). “عمل های درونی” پیچیده (به دنبال باراد نقل قول۲۰۰۷) بین زندگیهای چندگانه که با هم جمع شدهاند، یک رویداد آسیبشناختی را مجاز یا ناکام میکنند. شیوع بیماری زمانی اتفاق میافتد که پیکربندی به گونهای باشد که امکان تکثیر برخی از زندگیها را به قیمت سایرینی که ممکن بود در غیر این صورت در کنار آن زندگی میکرد، انجام شود. این تغییر درک مستلزم تغییر در زبانی است که برای توصیف سلامت و بیماری استفاده میشود: از موارد نقض به نقاط اوج، از مرزها به مناطق مرزی، از خارجی به درونزا، از ذاتی به رابطهای و از عاری از بیماریزا به دارای صلاحیت ایمنی. در این مقاله به این تغییرات به عنوان تغییر از a اشاره می کنیم آلودگی به a پیکربندی مدل سلامت، پاتوژنز و بیماری (بعد از هینچلیف نقل قول۲۰۱۵).
ادبیات مربوط به این موضوعات عمدتاً در یک ثبت تشخیصی و انتقادی نوشته شده است. محققان نشان دادهاند که چگونه مدل آلودگی از طریق زیرساختهای فناوری پیشرفته و پروتکلهای امنیت زیستی، تلاشها برای حفظ زندگی مطلوب (مانند محصولات زراعی و حیوانات) را در فضایی بهداشتی از آنهایی که پتانسیل بیماریزایی دارند، حمایت میکند (Hinchliffe et al. نقل قول۲۰۱۶). آنها نشان می دهند که چگونه موفقیت این رویکرد با روشی که این محیط های ساده شده شرایط مورد نیاز برای تکثیر بیماری زا را ایجاد می کنند، به جای جابجایی، خنثی می کند (Tsing نقل قول۲۰۱۷; چائو نقل قول۲۰۲۲). ما با جزئیات اصول یک رویکرد پیکربندی که به دنبال مدیریت آسیب شناسی های نهفته در کشاورزی فشرده است، به این ادبیات اضافه می کنیم.
پس از تشریح روشهای مورد استفاده در تولید این مقاله، ادبیات مربوط به جغرافیای بیماریها را مرور میکنیم و مقدمهای بر علف هرز سیاه چمن در قلب تحقیق ارائه میکنیم. سپس مدیریت تلفیقی آفات (IPM) را توصیف میکنیم – رویکردی که حالت پیکربندی کنترل آفات و بیماریها را در بر میگیرد و شیوههای به کار گرفته شده برای کاهش علفهای سیاه را معرفی میکنیم. در بخش تحلیلی اصلی، از مثال سیاه-علف استفاده می کنیم تا (۱) نقشه تخیلی فضایی چندشکل مورد نیاز برای درک پاتوژنز کشاورزی را به عنوان یک نتیجه روابط کشاورزی-اکولوژیکی ترسیم کنیم. (۲) شیوههای دانش «فشرده»، «کلنگر» و «مطابقی» مورد نیاز برای شناخت و مدیریت بیماری را بهعنوان نتیجه یک پیکربندی اکولوژیکی و نه محصول یک رویداد آلودگی، مستند کنید. و (۳) یک مدل نوظهور پروبیوتیک از “agribiopolitics” را بررسی کنید (Hetherington نقل قول۲۰۲۰) در استراتژی های IPM آشکار می شود. اینها مشکل علف سیاه را با تعدیل روابط زراعی-اکولوژیک به جای منزوی کردن و از بین بردن خود زندگی ناخواسته حل می کنند. آنها بر مداری عمل گرایانه (اگر بی میل) نسبت به زندگی ناخواسته هستند. در پایان، ما یک فراروایت برای امنیت زیستی کشاورزی پیشنهاد میکنیم و پیامدهای آن را برای مطالعات جغرافیایی در حال توسعه راههای زندگی خوب با بیماریها، گیاهان ناخوشایند و سایر آفات پرچمگذاری میکنیم (Ginn نقل قول۲۰۱۴; Giraud 2021; Argüelles و مارس نقل قول۲۰۲۲).
تازگی مقاله در شناسایی کاستی های توضیحی مدل های آلودگی بیماری نیست. ادعاهای مشابهی در هر دو کشاورزی مطرح شده است (Hinchliffe et al. نقل قول۲۰۱۶) و زمینه های اپیدمیولوژیک (روزنبرگ نقل قول۱۹۸۹) برای یک مدتی. همچنین در تلاش خود برای ادعای اینکه یک تغییر در صنعت در حال انجام است منحصر به فرد نیست (اگرچه با پایان یافتن کنترل های شیمیایی، این مداخلات واقعاً محبوب تر می شوند). درعوض، سهم مقاله را میتوان در روشی که به جزئیات نحوه عملکرد یک رویکرد پیکربندی به آفات و بیماریهای زراعی در جهان توجه میکند، یافت. این مقاله سؤالات زیر را مطرح میکند: چگونه میتوان جنبههای رابطهای یک بیماری یا شیوع آفات را زمانی که اینقدر پیچیده، پویا و آشفته هستند، مفهومسازی کرد؟ چگونه می توان دانش مناسب و عملی در مورد موقعیت تولید کرد؟ استراتژی های حاصل در نهایت چگونه به نظر می رسند؟
مواد و روش ها
تجزیه و تحلیل ما مبتنی بر مصاحبه ها، بازدید از مزرعه، و مشاهده قوم نگاری رویدادهای صنعت در زمین های پست کشاورزی جنوب و شرق انگلستان است. ما ابتدا بر کشاورزان (سی و پنج مصاحبه شونده) و دوم بر روی محققان، کشاورزان، و متخصصان مشاوره مزرعه که به مدیریت آفات و کنترل علف سیاه اختصاص دارند (هشت مصاحبه شونده) تمرکز می کنیم. برای هر دو گروه، مصاحبه ها ترکیبی از مکالمات تلفنی و حضوری بود.
با توجه به جمعآوری دادههای پروژه، یک زمانبندی برای نحوه مشورت با این دو گروه وجود داشت. مصاحبهها در ابتدا با گروه اول انجام شد: کسانی که مشاغل کشاورزی تجاری را مدیریت میکنند (فروش کالاها به بازارهای بزرگ به جای بازارهای مستقیم به مصرفکننده)، اندازه متوسط تا بزرگ (¼۱۵۰ تا ۱۲۰۰۰ هکتار)، مختلط یا زراعی. سیستمها و آنهایی که با IPM، شیوههای احیاکننده یا هر دو آزمایش میکنند. با این کشاورزان از طریق یک پروژه تحقیقاتی در مورد کشاورزی احیا کننده تماس گرفته شد (Cusworth et al. نقل قول۲۰۲۲) و استراتژی های تنوع محصول (Cusworth، Garnett و Lorimer). نقل قول۲۰۲۱a، نقل قول۲۰۲۱b). فراگیر شدن مشکل علف سیاه به حدی بود که در میان این بازیگران کشاورزی، موضوعی تکراری برای گفتگو بود – قابل توجه یا به دلیل تلفاتی که بر تجارت مزرعه داشت یا به دلیل موفقیتهای نامحتملی که در کاهش آن
پس از دورهای اولیه تجزیه و تحلیل، و پس از ظهور علف هرز سیاه چمن به عنوان یک موضوع منسجم، چندین مصاحبه تکراری از گروه اول انجام شد. همچنین با بازیگرانی در حرفههای متحد تماس برقرار شد – آنهایی که گروه دوم مصاحبهشوندگان را تشکیل میدادند. این گروه اخیر از سمتهایی در شرکتهای کشاورزی، خدمات ترویجی و ایستگاههای تحقیقات کشاورزی صحبت کردند. آنها سطحی از تخصص تحقیقاتی را به داده های مصاحبه کشاورزی اضافه کردند. این گروه اخیر به طرق مختلف گزارش های خط مقدم کشاورزی را تأیید، تناقض و پیچیده می کردند. بنابراین پروژه از روش های استقرایی و هدفمند پیروی کرد. یک پروژه تحقیقاتی فراگیر (در مورد کشاورزی احیاکننده و تنوع محصول) منجر به مشارکت خاص تری (علف سیاه) شد که به نوبه خود نیاز به جستجوی مجموعه خاصی از شرکت کنندگان در تحقیق را ایجاد کرد.
جمع آوری داده های ما همچنین شامل تجزیه و تحلیل متنی تحقیقات مدیریت آفات، راهنماهای فنی نوشته شده برای کشاورزان و ارتباطات صنعتی بود. این به تأیید این نکته کمک کرد که شیوهها و ایدههایی که در طول مصاحبه با آنها مواجه شدیم، کشش گستردهتری در صنعت داشتند. ما در طول مقاله به این مطالب اشاره می کنیم. صحبت با کارشناسان کشاورزی ما در اواخر فرآیند جمع آوری داده ها همچنین به ما این امکان را داد که درک کنیم که دیدگاه شرکت کنندگان در کشاورزی ما در مقایسه با چشم اندازهای استراتژیک تر این کارشناسان در این بخش چگونه است. هنگامی که مقاله خود را به پایان رساندیم، برای تأیید به تعداد کمی از مصاحبه شوندگان ما (شش نفر، از هر دو گروه کشاورزی و زراعت) بازگردانده شد. اگرچه آنها اعتراف کردند که اصطلاحات و مفاهیم ما برای آنها بدیع است، و برخی ویرایش های جزئی را پیشنهاد کردند، اما همه با احساسات و نتایجی که به آن رسیدیم موافق بودند.
نقشه برداری از جغرافیاهای امنیت زیستی
جغرافیدانان نشان دادهاند که امنیت زیستی متعارف چگونه حفاظت از سیستمهای تولید در برابر تهدیدات ناشی از آفات، عوامل بیماریزا و بیماریها است. نقل قول۲۰۱۲، ۳۱۰) بر اساس یک مدل پاستوری، تئوری میکروبی (پکسسون) است. نقل قول۲۰۰۸). این نشان میدهد که بدنها، مناظر و جمعیتها تا زمانی که مرزهای آنها مورد تهاجم زندگی خطرناک قرار نگیرد، سالم هستند. برای محافظت در برابر پیامدهای بهداشتی مضر، مرزهای زندگی ایمن باید تحت نظارت پلیس قرار گیرند تا هر گونه نقضی که در غیر این صورت عملکرد خوب آن را به خطر می اندازد دفع کند (Hinchliffe et al. نقل قول۲۰۱۶). آنها پیشنهاد می کنند که این مدل بر اساس یک “منطقه ای” (Mol and Law نقل قول۱۹۹۴) یا «توپوگرافیک» (Hinchliffe et al. نقل قول۲۰۱۳) خیالی که در آن فضا به قلمروهای گسسته و محدود تقسیم می شود.
این مفهوم سازی که در تفکر عمومی، زیست پزشکی و امنیت زیستی غالب است، با درک نوظهور بدن به عنوان آمیزه های مرکب پیچیده می شود: مجموعه های زیست محیطی که سلامت خوب آنها به جای جلوگیری از حضور گونه های دیگر ضروری است (بارکر). نقل قول۲۰۱۵; برورمن نقل قول۲۰۲۲). تحقیقات جدید و تثبیت شده در میکروبیولوژی، ایمونولوژی و اکولوژی بیماری، سلامت را به عنوان یک دستاورد چند گونه ای که بر اساس وابستگی های درونی اکولوژیکی پیش بینی شده است، بازسازی می کند (McFall-Ngai et al. نقل قول۲۰۱۳; فور، سایمون و هولین نقل قول۲۰۱۸). این نشان میدهد که گیاهان و جانوران هولوبیونهایی هستند که از محیطهای دانشگاهی باکتریهای میکروسکوپی، قارچها و ویروسها و ماده بیاثری که از آن تشکیل شدهاند، تشکیل شدهاند و از نظر هستیشناختی غیرقابل انکار هستند. بسیاری از این زندگیهای غیرانسانی که حضورشان زندگی را قابل زندگی میکند، همزیستی هستند. این دانشمندان «دیسبیوزیس» گسترده را در افزایش بیماریهای خود ایمنی، آلرژیک و التهابی و همچنین در تکثیر ارگانیسمهای مقاوم به دارو تشخیص میدهند که تا حدی ناشی از عدم وجود همزیستهایی است که زمانی اکولوژیهای هولوبیونت را پیکربندی میکردند (Blaser) نقل قول۲۰۱۴). این هستی شناسی اکولوژیکی پس ژنومیک در علوم انسانی محیطی و پزشکی رایج شده است (Lorimer نقل قول۲۰۱۶به عنوان بخشی از تمرکززدایی عمومی تر از انسان در حساب های توزیع عاملیت، هوش، خلاقیت، و ارزش اخلاقی در دنیایی فراتر از انسان (بریوز، رست، و ساریولا) نقل قول۲۰۲۱). در اینجا، طبیعت دیگر بهعنوان پسزمینهای منفعل برای فعالیتهای بدن انسانهای مستقل عمل نمیکند. این نشاط جهان ساز خود را دارد و ما در درون آن گرفتار شده ایم.
این هستی شناسی بیماری رابطه ای به توضیح چگونگی سیستم های تک برش فشرده (Tsing نقل قول۲۰۱۷; موراند و لاجانی نقل قول۲۰۲۱) و پروارهای دام (بلانشت نقل قول۲۰۲۰) زمینه های تکثیر بیماری زا را فراهم می کند. اکوسیستمهای هولبیونت، که از همزیستهایی در خدمت تسریع رشد یک محصول یا حیوان هدف محروم هستند، به دیسبیوز پرتاب میشوند که منجر به ظهور و گسترش سرکش عفونتها و بیماریها میشود (پرفکتو، جیمنز-سوتو، و واندرمیر). نقل قول۲۰۱۹). با کاهش اثربخشی راهحلهای مبتنی بر منطقیسازی آنتیبیوتیک، هزینههای مربوط به حفظ کنترل روی مناظر تکبرشته فرار از سودی که تولید میکنند بیشتر میشود (گاتمن) نقل قول۲۰۱۹; Giraud 2021).
پاسخها به این مشکلات از نظر مقیاس و نوع متفاوت است، اما یک زیرمجموعه مهم در تعهد به تقویت سلامت از طریق وجود، نه عدم وجود زندگی مشترک است. نمونه های مستندی از این «چرخش پروبیوتیک» (Lorimer نقل قول۲۰۲۰) شامل مصرف کنندگانی می شود که نگران اثرات نامطلوب رژیم های غذایی پاستوریزه مدرن هستند که به دنبال مواد غذایی غیر پاستوریزه برای باکتری ها، مخمرها و کپک های موجود در آنها هستند (پکسسون نقل قول۲۰۰۸) دامداران قراردادی که خوکهای عقیم خود را هنگام رسیدن به مزرعه در گل و لای میپوشانند تا سیستم ایمنی حیوانات را با محیطهای چند گونهای کثیف و پیچیده که باید در آن زندگی کنند سازگار کنند (Hinchliffe and Ward) نقل قول۲۰۱۴) و کشاورزان در سیستمهای کشاورزی طبیعی هند، کود دامهای خود را تخمیر میکنند، قبل از استفاده از آمادهسازیها روی زمین برای بهبود سلامت خاک (Münster) نقل قول۲۰۲۱).
این استراتژیهای پروبیوتیک بر اساس مفهومسازی مجدد ریشهای جغرافیای سلامت و بیماری بنا شدهاند (لوریمر نقل قول۲۰۱۷). با دور شدن از مدل آلودگی، این بازیگران با چگونگی ساختار روابط اکولوژیکی پویایی بین حیات چند گونهای در هم تنیده و چینخورده دست و پنجه نرم میکنند. پیامدهای مفید و خشونت آمیز، در این حالت پیکربندی، محصول چگونگی گسترش روابط در فضا و در طول زمان، تعداد چیزهای مختلف، تعداد هر چیز، نحوه حرکت آنها، نحوه تعامل و غیره است. سلامتی و بیماری به شرایط نسبی تبدیل می شوند، نه مطلق (هینچلیف نقل قول۲۰۲۲ a) برای اکوسیستم ها، مناظر و دیگر اجسام چند گونه ای به جای شکل های حیات مجزا در آنها قابل استفاده است.
به دور از روایتهای بزرگ زندگی خطرناک که فضای سالم را محاصره میکند، در اینجا سلامت و بیماری از رویاروییهای دنیوی بین مجموعهای از عوامل بیش از انسانی، اکولوژیکی، سیاسی، اقتصادی، معماری و اجتماعی پدیدار میشوند (براون و کلی). نقل قول۲۰۱۴). با تکیه بر این کار، هدف این مقاله کدگذاری اجزای کلیدی یک مدل کنترل پسا پاستوری، پسآلودگی، پیش پیکربندی است. این بررسی میکند که چگونه زندگیهای متفاوت و بالقوه متضاد برای زندگی در کنار یکدیگر ساخته شدهاند، و توضیح میدهد که چگونه چنین استراتژیهایی در واقعیتهای آشفته مدیریت کشاورزی کار میکنند.
ما شاهد تقاضای واضح و متنوعی برای این بورسیه هستیم. جین و همکارانش به روشی که محققان نگاه خود را از درهم تنیدگیهای چند گونهای دور میکنند، اشاره کردهاند – زمانی که با هم بودن دشوار است، زمانی که آسیبپذیری در راه است، و مرگ نزدیک است. نقل قول۲۰۱۴، ۱۱۴). ژیرو و همکاران (نقل قول۲۰۱۹) خواستار معطوف شدن توجه به “راههای “بودن در کنار زندگی” شد که زندگی با آن دشوار است” (۳۵۷) به شیوه ای که از تاریخچه تکنوفیکس های شکست خورده درس می گیرد. در توسعه تجزیه و تحلیل خود از آنتروپوسن تکه تکه، Tsing، Mathews و Bubandt (نقل قول۲۰۱۹) خواستار تحقیقی هماهنگ با پیکربندی هایی شد که ممکن است امکان تجدید حیات چند گونه را فراهم کند. ما این مقاله را در پاسخ به این تماس ها ارائه می دهیم.
ظهور سیاه چمن به عنوان یک آفت
علف سیاه گیاهی بومی در بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، آلمان، دانمارک و هلند است. نزدیک به ۲۰۰ سال پیش به عنوان یک علف هرز با اثرات بالقوه دردسرساز برای کشاورزی انگلیس شناخته شد (سینکلر نقل قول۱۸۳۸، اما فقط در چند دهه اخیر است که اگر نه، یکی از آنها شده است ، بدترین مشکل علف های هرز برای کشاورزی زراعی در شمال غربی اروپا (Riches نقل قول۲۰۲۲). مرزهای آن نیز در حال گسترش است، با مشکلات خطرناک چمن سیاه در چین، ایالات متحده و روسیه، و جمعیت های مقاوم به علف کش ها در چک، لهستان و سوئد (Moss) نقل قول۲۰۱۷).
مانند سایر علفهای هرز (باروا نقل قول۲۰۲۳) فراوانی معاصر چمن سیاه ناشی از تاریخچه وسیع تری از تغییر کاربری زمین است. سه عامل علّی مرتبط با یکدیگر برجسته هستند: (۱) تشدید مدیریت کشاورزی. (۲) بدتر شدن شرایط اکولوژیکی زمین، به ویژه سلامت خاک؛ و (۳) مشکلات مدیریت علف سیاه با کنترل های شیمیایی، به ویژه به دلیل ظهور مقاومت علف کش.
در رابطه با محرک اول، مدیریت کشاورزی در بریتانیا، اروپا و فراتر از آن، در دوره پس از جنگ دستخوش تغییرات چشمگیری شد. با ظهور و افزایش قیمت آفتکشها و کودهای مصنوعی، تناوب زراعی و کاربریهای مخلوط زراعی و دامی که در طول تاریخ برای بهبود باروری و مبارزه با آفات استفاده میشد، ارزش کشاورزی محدودی پیدا کرد (Cusworth، Garnett و Lorimer). نقل قول۲۰۲۱a). این چند پیامد مهم برای چمن سیاه داشت. همراه با پیشرفت در ارقام بذر مقاوم در برابر سرما، کشاورزی جریان اصلی شاهد افزایش کشت زمستانه، از بین رفتن کشت بهاره، و تخصصی شدن مزارع به سیستم های زراعی یا مرتعی بود. زمانی که کشاورزان پس از برداشت اواخر تابستان، مزارع خود را به صورت آیش رها می کردند، یا جایی که مخلوط علف کاشته می کردند یا کلش محصول را برای چرای حیوانات نشخوارکننده مانند گوسفند و گاو قبل از کاشت سال بعد (کشت بهاره) می گذاشتند، اکنون کشاورزان معمولا پول نقد دریافت می کنند. محصولات در زمین بلافاصله پس از برداشت (کشت زمستانه). این چرخه پیوسته نیاز به خاک ورزی اضافی در دوره سپتامبر و اکتبر دارد، یعنی زمانی که بذر سیاه چمن جوانه می زند. این بدان معنی است که اگر بانک بذر در خاک وجود داشته باشد، جوانه می زند و به نوبه خود، برای نور، مواد مغذی و آب با محصول رقابت می کند. این تغییرات بخشی از “تشدید” مدیریت کشاورزی است.
عامل دوم تخریب خاک است. سادهسازی تناوب زراعی، از بین رفتن چرخههای آیش و زراعی چمن، و شدت و عمق فزاینده برنامههای خاکورزی، اکولوژی خاک را تخریب کرده و تراکم سطحی خاک را افزایش داده است (آریاگا، گوزمان و لوری). نقل قول۲۰۱۷). این فرآیندها بر زهکشی خاک تأثیر میگذارند: تعداد کرمها و سایر بیمهرگان کمتری برای هوادهی خاک وجود دارد، سیستمهای ریشهای سادهتر برای شکستن آن، خاکورزی بیشتر که استقرار اکولوژی خاک را مختل میکند، و گذرگاههای ماشینهای سنگین بیشتری که آن را متراکم میکنند. چمن سیاه در شرایط مرطوب رشد می کند و در خاک های با زهکشی ضعیف که توسط مدیریت فشرده مزرعه تولید می شود بسیار رقابتی است (BASF) نقل قول۲۰۱۸).
در نهایت، اثربخشی و مقاومت علف کش نقش دارد. علف سیاه یک علف هرز است، نه یک علف هرز پهن برگ، و از نظر طبقه بندی بسیار نزدیک به بسیاری از گیاهان اصلی (مانند گندم و جو) تولید زراعی معاصر در انگلستان و اروپا است. این همپوشانی ژنتیکی به سخت شدن مدیریت آن کمک کرده است. از آنجایی که مکانیسمهای رشد و ترکیب ژنتیکی علف سیاه شبیه به محصولاتی است که در حال رشد هستند، تولید علفکشهای انتخابی که بتوان پس از ظهور علفهای هرز در محصول در مزرعه اعمال شود، دشوار است. علاوه بر این، مسیرهای رشد ژنتیکی علف سیاه و میزان بذردهی بالای آن باعث میشود که مقاومت در برابر علفکشهای انتخابی بسیار سریع باشد (Cai et al. نقل قول۲۰۲۱). از آنجایی که کاربردهای شیمیایی اضافی برای علف های هرز مقاوم تر انتخاب می شود، ظهور مقاومت به علف کش با شدت برنامه های کنترل شیمیایی تاریخی مرتبط است (هیکس و همکاران. نقل قول۲۰۱۸). از آنجایی که شرکت ها به طور فزاینده ای تمایلی به اختصاص بودجه های قابل توجه تحقیق و توسعه در چنین شرایط آزمایشی ندارند، محصولات علف سیاه که اکنون وارد بازار می شوند معمولاً بر اساس ترکیباتی هستند که در دورهای قبلی آزمایش محصول به دلیل کارایی محدود آنها کنار گذاشته شده بودند.
مدیریت تلفیقی آفات
برای مقابله با آفات مزاحم مانند چمن سیاه، مصاحبه شوندگان ما در حال آزمایش طیف وسیعی از اقدامات هستند که می توانند تحت عنوان IPM گروه بندی شوند. ما از این اصطلاح استفاده می کنیم زیرا مصاحبه شوندگان ما از به کار بردن آن در عمل خود خوشحال بودند، البته اغلب همراه با اصطلاحات دیگری مانند ارگانیک، احیاکننده، و آگرواکولوژیک. برخی از روش های سختگیرانه IPM را رعایت کردند و برخی دیگر از اصول و تحقیقات آن به عنوان مجموعه ای کلی تر از اکتشافات مدیریت استفاده کردند.
هدف IPM ادغام اهداف مدیریت آفات در شیوه های تولید غذا و مدیریت چشم انداز است، به طوری که سرکوب آفات به یک ویژگی نوظهور در اکوسیستم کشاورزی مزرعه تبدیل شود تا چیزی که به شکل شیمیایی برای آن اعمال شود. IPM به دنبال کاهش استفاده از محصولات علف کش، حشره کش و قارچ کش است. نقل قول۲۰۰۱). این نیازی به حذف کامل آنها مانند یک سیستم ارگانیک ندارد، اما «کنترلهای شیمیایی» آخرین سطح در جریان اولویتبندی IPM است که آخرین راهحل است.
IPM بر اهمیت کنترلهای «فرهنگی» تأکید میکند. اینها به شیوههای کشاورزی که شرایط مادی مزرعه را پیکربندی میکنند، از جمله اکولوژی حشرات، حیوانات، و باکتریها، و همچنین عوامل بیوفیزیکی مانند رطوبت، ساختار خاک و زهکشی اشاره دارد. هدف آن پیشگیری یا مبارزه با رویدادهای بیماری و شیوع آفات با ایجاد مجموعه ای از روابط زراعی اکولوژیکی است که با تکثیر پاتولوژیک دشمنی دارند. این کار را از طریق مداخله در فعالیتهای کشاورزی که این روابط را پیکربندی میکنند انجام میدهد: تناوب زراعی، وجود یا عدم حضور حیوانات دام، برنامههای کاربرد کود، رژیمهای خاکورزی، مناطق تنوع زیستی، کیفیت آب، پرچینها، نوارهای حائل و غیره. IPM به عنوان واحد مداخله خود کل اکوسیستم کشاورزی یک مزرعه را بر خلاف خود آفت در نظر می گیرد (Deguine et al. نقل قول۲۰۲۱).
IPM بر اساس محاسبه است آستانه ها. تحت این عنوان، تنها زمانی که بار برخی از آفات یا بیماری ها به اندازه کافی مشکل ساز شود، کاربردهای شیمیایی مجاز است. قبل از رسیدن به این آستانهها، مدیران باید روشهای فرهنگی کنترل را اولویتبندی کنند و به طور کلی، زندگی با آفاتی را بیاموزند که به طور بالقوه میتواند به آنها و کسبوکارشان آسیب برساند. ما بعداً در مورد پیامدهای زیست سیاسی این تساهل بحث خواهیم کرد.
یک نمای کلی از استراتژی های IPM مورد استفاده برای کنترل چمن سیاه ارائه می دهد که در تجزیه و تحلیل زیر با جزئیات بیشتری در مورد آن صحبت می کنیم. مهمترین عامل در رویکردهای IPM برای مدیریت چمن سیاه، کاهش آشفتگی خاک در ماه های سپتامبر و اکتبر برای جلوگیری از فرصت جوانه زنی هر بانک بذر نهفته در خاک است. این معمولا مستلزم تغییر از کشت زمستانه به بهاره است: کاشت محصولات نقدی قابل کشت در فوریه، مارس یا آوریل (یا بعداً، بسته به محصول) به جای حفاری مستقیم بذرها پس از برداشت در اوت، سپتامبر یا اکتبر. چندین روش مدیریت زمین وجود دارد که این انتقال را ممکن می سازد. ایجاد گیاهان پوششی مانند ماشک، خردل و شبدر که برای پوشاندن خاک و بهبود محتوای مواد مغذی و ساختار آن کشت میشوند، یک مزیت زراعی جایگزین برای جبران عملکرد کمتر محصولات بهاره فراهم میکند. (که دوره رشد کوتاه تری نسبت به کاشته شده در زمستان دارند).
ادغام دام و زراعی نیز به عنوان یک ابزار کلیدی برای کنترل چمن سیاه دیده می شود (Hill نقل قول۲۰۱۵). چرای حیوانات، به ویژه گاو و گوسفند، به کشاورزان اجازه می دهد تا علف های چند ساله را از چرخه زراعی جدا کنند. این به ساخت ساختار خاک و بهبود زهکشی کمک می کند. این علفها حتی میتوانند دانههای علف سیاه را به اندازهای مدفون نگه دارند که غیرفعال شوند. دامها همچنین میتوانند از محصولات پوششی که در زمستان رشد میکنند تغذیه شوند، که بازده مالی بیشتری را از انتقال به کشت بهاره فراهم میکند.
تحلیل و بررسی
در بخشهای بعدی، ما سه ویژگی اصلی مدل پیکربندی مدیریت آفات را بررسی میکنیم که توسط مثال علف سیاه بریتانیا نشان داده شدهاند: خیالی فضایی-زمانی آن، فرآیند «تشدید دانش» و حالت پروبیوتیک آن در سیاستهای کشاورزی کشاورزی. این سه منعکس کننده هستی شناختی، معرفت شناختی، و اخلاقی – سیاسی پیامدهای یک رویکرد پیکربندی برای کنترل علف های هرز
یک تخیل چند شکلی فضایی و زمانی
در این بخش، ما عناصر مختلف «چند شکلی» (پس از جسوپ، برنر و جونز) را از هم جدا میکنیم. نقل قول۲۰۰۸) خیالی فضایی و زمانی که به اطلاعرسانان پژوهشی ما کمک میکند تا پاتوژنز را بهعنوان نهفته از پیکربندی روابط زراعی-اکولوژیکی مفهومسازی کنند. در طول مصاحبههایمان، متوجه شدیم که شرکتکنندگان ما سه توپولوژی مختلف را در نقشه منطقهای محدود بیماری که قبلاً معرفی کردیم، تطبیق دادهاند و روی آن قرار دادهاند. طغیان علف سیاه مطمئناً جنبه سرزمینی محدودی دارد: شیوع در مزرعه را می توان بر روی نقشه نقشه کشی دو بعدی ترسیم کرد و باید تلاش کرد تا جلوی حرکت علف های هرز را بگیرد. اما چه چیزی کم است؟ کسانی که از اصول IPM پیروی میکنند چه اضافات هستیشناختی برای درک بهتر چگونگی، چرا، کجا و چه زمانی گسترش مییابد؟
برای پاسخ به این سؤالات، باید با روایت رایج شیوع بیماری که کشاورزان ما هنگام بحث در مورد علف سیاه به ما ارائه کردند شروع کنیم (والد) نقل قول۲۰۰۸). تام سیول، یک کشاورز زراعی که بورسیه تحصیلی Nuffield را در زمینه روشهای خاکورزی و احیا به پایان رسانده بود، توضیح داد:
ماشین آلات، حشرات، پرندگان، باد – صد و یک راه مختلف برای حرکت وجود دارد.
همین ایدهها را میتوان در قسمت سمت چپ (متنی که میخواند «به حداقل رساندن پخش بذر در بذر، کاه، تجهیزات و کود گیاهی» دیده میشود. نسخه ساده شده ما از تصویری که در وبسایتها و انجمنهای اختصاص داده شده به مدیریت علفهای سیاه (به عنوان مثال، کشاورزی نقل قول۲۰۲۰). این نقطه شروع مشترک برای مدیریت چمن سیاه است: برای کاهش علف سیاه باید بدانید که چگونه حرکت می کند، و برای درک نحوه حرکت آن باید از نظر بردارهای اتصال شبکه ای فکر کنید. مانند شبکه های تجارت جهانی، این پیوندهای مادی از هم گسیخته، ریزوماتیک و گسترده هستند. خیلی ها را می توان حساب کرد و به آنها عمل کرد. به عنوان مثال، برای جلوگیری از حرکت چمن سیاه بین مزارع و مزارع، مقالات مطبوعات صنعتی خوانندگان را تشویق میکنند تا ماشینآلات را پس از استفاده در مزرعهای با سطوح بالای علفهای هرز تمیز کنند و پیمانکاران خود را بررسی کنند تا اطمینان حاصل شود که آنها نیز همین کار را انجام میدهند (Crop Production). مجله نقل قول۲۰۱۷). آنها همچنین کشاورزان را تشویق میکنند که مراقب باشند کود خود را از کجا میخرند تا اطمینان حاصل کنند که بذر علف سیاه را از مزارع پر بار وارد نمیکنند (Irish Farmers’ Journal نقل قول۲۰۲۲). برای بسیج یک رویکرد مبتنی بر پیکربندی برای پاتوژنز، بازیگران ما ابتدا مدلی از اتصال شبکهای را روی درک سلامت و بیماری «فضای محدود» قرار میدهند.
با این حال، همه بردارهای حرکت چمن سیاه را نمی توان به همین روش استراتژیک ترسیم کرد. توزیع بذر علف سیاه توسط باد و پرندگان به یک تحرک تصادفی تر و بالقوه کامل تر است. با این حال، واضح است که بارهای چمن سیاه به طور یکنواخت پخش نمی شوند. برخی از مناظر، مزارع و مزارع نشان داده اند که نسبت به سایرین در برابر شیوع بیشتر آسیب پذیر هستند. با توجه به گردش مداوم آفات و بیماریهای بالقوه خطرناک، سلامتی بیشتر به وجود یا عدم وجود آن مربوط نمیشود، بلکه یک توانایی ایمنی برای زندگی با زندگی دیگر است (Hinchliffe et al. نقل قول۲۰۱۳). کشاورزان ما برای توضیح بهتر و عمل کردن بر روی این پویایی ها از آنچه ما a می نامیم استفاده می کنند نقطه داغ خیالی
گزیده های زیر را در نظر بگیرید. هنگامی که از استفان بریگز، محقق و مشاور در Innovation for Agriculture در مورد شرایطی که احتمالاً منجر به شیوع علف سیاه می شود سؤال شد.â €یک شرکت تحقیقاتی و کشاورزی با تمرکز بر راه حل های کشاورزی پایدار توضیح داد:
چمن سیاه در شرایطی که ساختار ضعیفی دارد، خاک های بی هوازی، با سطوح کم مواد آلی، هوادهی کم، تحکیم، تراکم، دوست دارد و رشد می کند. هیچ کشاورز مشکل علف سیاه ندارد. کشاورزان مشکل خاک دارند.
کتاب راهنمای BASF در مورد مدیریت چمن سیاه همچنین بر ارتباط بین کیفیت خاک و خطر چمن سیاه تأکید می کند. این برنامه کاربردهای هدفمند مکانی از اصلاحات خاک را برای تغییر شکل بیوفیزیکی پیکربندی مناطق در معرض خطر توصیه می کند:
خاکهایی با محتوای رس بالا و ساختار ضعیف و خاکهایی که محتوای آب بالایی دارند، علف سیاه را ترجیح میدهند. برای کمک به روش های کشت طراحی شده برای بهبود کنترل چمن سیاه، شرایط فیزیکی خاک را می توان با استفاده از مواد آلی و گچ بهبود بخشید. (BASF نقل قول۲۰۱۸، ۱)
در اینجا، بیماری زایی علف سیاه تابعی از پیکربندی های اکولوژیکی (بیشتر، اما نه منحصراً، خاک) است که در آن وجود دارد: چه چیزهایی در اکوسیستم کشاورزی یک مزرعه وجود دارد، چه تعداد از آنها. چیزهایی وجود دارد، و چگونه آنها در طول زمان با یکدیگر ارتباط دارند. نقطه داغ تخیلی به کشاورزان کمک می کند تا تصور کنند چگونه دینامیک اکولوژیکی تعیین می کند که چرا برخی از مزارع، مزارع و مناظر به طور خاص در معرض شیوع هستند، و به آنها اجازه می دهد تا تصمیمات مدیریتی برای چمن سیاه متناسب با فضایی اتخاذ کنند.
از این نقطه نظر، شیوع آفت برای محیط کشاورزی مزرعه بیرونی نیست، بلکه بخشی از آن است. [the] بازی نیروها (هینچلیف نقل قول۲۰۲۲b، ۱۴۷) که از آن تشکیل شده است. اگرچه اصطلاحاتی مانند تهاجم و آلودگی در IPM معنی دار هستند، مفاهیم سلامت و بیماری اغلب برای توصیف شرایط کشاورزی-اکولوژیکی یک فضای معین استفاده می شود. چمن سیاه به جای تظاهر یک آفت مجزا، به نگهبان، نشانه دیس بیوز اکوسیستم (به عنوان مثال، وضعیت نامناسب خاک) تبدیل می شود. بنابراین، نقشهبرداری از جغرافیای چمن سیاه نیاز به یک نقطه تخیلی فضایی و زمانی دارد که نسبت به این شدتها و روابط هوشیار باشد: تمام کنشهای تاخورده، گونههای متعدد، عوامل غیرزیست، و مسیرهای بیوشیمیایی که نقاط داغ شیوع را تعیین میکنند، و همچنین توجه به نحوه تغییر این روابط در مزارع، مزارع و مناظر تحت مدیریت.
این مناطق، ناقلها و تخیل نقاط داغ به مصاحبهشوندگان ما کمک میکنند تا با مکانیک اکولوژیکی تکثیر چمن سیاه دست و پنجه نرم کنند، اما متوجه شدیم که برای درک زمانی که یک شیوع علف سیاه از آستانه عبور میکند و به قلمرو بیماریزایی میرسد، دیگری نیاز است. برای این کار، خبرچینهای ما یک تخیلی توپولوژیکی هماهنگ با زمانهای غیرخطی و دینامیک تصادفی چمن سیاه را به کار میگیرند که دیکته میکند چه زمانی و کجا چمن سیاه ممکن است به زندگی سرکش منفجر شود. در اینجا، آنها به سرنخ هایی توجه می کنند که می تواند برای ناظر کوشا، نشان دهنده شیوع علف های هرز باشد. این به یک هستی شناسی مکانی-زمانی شبیه به آنچه قانون و مول (نقل قول۲۰۰۱) به عنوان توپولوژی آتش توصیف می شود: وسیله ای برای دانستن اینکه چه زمانی اشکال نهفته در پاتوژنز سوسو می زنند.
گفتمان پیرامون کشت پاییزی در مقابل کشت بهاره فرصت خوبی برای دیدن این آتش تخیلی در کار است. جولیان گلد ۸۰۰ میلیون هکتار از زمین های قابل کشت در جنوب شرقی انگلستان را مدیریت می کند و او برنده جایزه کشاورز خاک سال در سال ۲۰۱۹ شد. وقتی از او پرسیدند که چرا چمن سیاه در حال حاضر اینقدر مشکل ساز است، او توضیح داد که تمرکز آن چندان روی نقاط داغ فضایی نیست. سلامت ضعیف خاک که می تواند ظهور علف سیاه را توضیح دهد، اما تاریخچه تغییر شیوه های کشت:
همه به شما می گویند که روی زمین خیس علف سیاه می گیرید و تنها کاری که انجام می دهید این است که مزرعه خود را تخلیه کنید. … [But itâs] چرخش های شدید پاییزی زیاد اساساً چمن سیاه سازگار است. اگر چرخش های پاییزی دارید، که همه داشتند، آن را برای چمن سیاه باز می گذارد.
هم شرایط نامناسب خاک و هم تغییر مناسب چمن سیاه به کشت پاییزه به دلیل فعالیت های انسانی است، اما علت بیماری زایی ساده و قابل تحمل تری در دومی وجود دارد. این همان آتش تخیلی است که ما در اینجا توصیف میکنیم – زمانبندیهای فوریتری که در فشار دادن برخی پیکربندیهای زیستمحیطی به یک رویداد دخیل هستند. بن تیلور دیویس، کشاورز و مشاور مدیریت علفهای هرز، نیز بر این جنبه علت و تأثیر شیوع علفهای هرز تأکید میکند. از نظر او، شیوع علف سیاه از پیکربندی های زراعی-اکولوژیکی که توسط شیوه های مدیریتی به کار گرفته شده در اطراف مزرعه ایجاد می شود، جدا نیست:
کاری که مزرعه انجام می دهد این است که چمن سیاه شما چقدر بد می شود.
در سراسر کشور، چمن سیاه از یک ویژگی حاشیه ای و خوش خیم به یکی از دردسرسازترین آفات تبدیل شده است. پاتوژنز آن از طریق تغییرات ناشی از انتقال صنعت به کشت زمستانه (که در آن غلات مستقیماً پس از برداشت کاشته می شوند، به جای اینکه به زمین دوره آیش یا چرا بدهند) آشکار شد. بسیاری از راهنماهای IPM، مانند آنچه که توسط هیئت توسعه کشاورزی و باغبانی (یک نهاد عمومی غیردپارتمان در بریتانیا) در مورد چمن سیاه تهیه شده است، بر اهمیت معکوس کردن این روندها برای خاموش کردن آتش تأکید میکنند: «اگر این عوامل مشوق سیاهپوستان باشد. -علف، پس راه حل واضح است. برعکس عمل کنید. محصولات را دیرتر بکارید و وابستگی به علف کش ها را کاهش دهید نقل قول۲۰۱۷، ۲۱۰).
حتی زمانی که به نظر می رسد شیوه های IPM شیوع علف سیاه را تحت کنترل داشته باشد، کشاورزان باید با سیگنال های هشدار دهنده در مورد شیوع احتمالی آینده هماهنگ شوند. در ایستگاه تحقیقاتی Agrovista Lamport که ما از آن بازدید کردیم، وجود هر گونه علف سیاه به عنوان نشانه ای برای تداوم با سخت ترین محافظت ها در نظر گرفته شد: برای همگام شدن با تناوب های بهاری متنوع و کم شدت. اگر طغیان علف سیاه در یک یا دو فصل رشد در مزرعه آغاز شود، کشاورزان باید با همه سیگنالهایی که میتوانند از آتشسوزی قریبالوقوع خبر میدهند، هماهنگ باشند. به عنوان یک Agrovista (نقل قول۲۰۲۲) گزارش تحقیق توضیح داد: “تولید کنندگان باید به دستورالعمل ها پایبند باشند یا خطر عقبگرد با کنترل علف سیاه را دارند.” قبل از اینکه به فکر بازگشت به گندم زمستانه باشید، باید بانک بذر علف های هرز را به میزان کافی کاهش دهید.
زمانی که جوانهزنی علف سیاه را میتوان شعلهور در نظر گرفت – زمانی که آسیبشناسی میشود – همچنین مربوط به ساختوسازهای احتمالی است که شیوعی را تشکیل میدهد که آنقدر مشکلساز یا خطرناک است که مداخله را ضروری میکند. اینکه چیزی در آتش میسوزد به همان اندازه که تابع ایدههای شخصی و فرهنگی (در مورد ریسک، خطر و مدیریت کسبوکار مزرعه) و اقتصاد مزرعه است، به همان اندازه که تابعی از پویایی اکولوژیکی است (درباره میزان بذر، روشهای کشت و شرایط خاک که منجر به یا رشد علف سیاه را خنثی کند). برای دیوید پردی، یک تاجر ماشینآلات کشاورزی که تحقیقات دکترای گستردهای را در مورد جوانهزنی علف سیاه انجام میدهد، توضیح داد، توسعه یک برنامه کنترل چمن سیاه باید این عوامل غیر از عوامل محیطی را در بر بگیرد:
بنابراین تنش بین کنترل چمن سیاه و جریمه کردن خود با کاهش عملکرد وجود دارد. اگر بتوانیم در پایان سپتامبر محصولی به دست آوریم، عالی است، اما در این صورت خطر زیادی برای برخورد با علفهای سیاه وجود دارد.
در اینجا، سوسو زدن جوانه زنی علف سیاه در آتش یک «وضعیت بیماری» (Hinchliffe et al. نقل قول۲۰۱۶) توسط شبکهها، مناطق، و نقاط داغی که قبلاً توضیح دادیم پیکربندی میشود، اما محاسبات اجتماعی-فرهنگی پیچیدهتری را در مورد امور مالی، ریسک و پاداش نیز در بر میگیرد.
به طور خلاصه، مصاحبه شوندگان ما در حال ایجاد یک تخیل فضایی-زمانی چندشکل از یک شیوع علف های هرز هستند. آنها تصور می کنند که چمن سیاه در قلمروهای منطقه ای محدود وجود دارد که می تواند به بیرون گسترش یابد و همچنین در طول اتصالات شبکه ای ریزوماتیک حرکت کند. آنها چگونگی وقوع همهگیریها در نقاط داغ خاص را ترسیم میکنند که جغرافیای آنها توسط ریتمها و شدت روابط زراعی-اکولوژیکی که در مقیاسهای زمانی مختلف تصور میشوند، پیکربندی میشوند. برای درک اینکه چگونه و چه زمانی ممکن است یک طغیان همهگیر شود، توپولوژی آتش را به کار میگیرند که شامل هماهنگی با هشدارها، حضور، و سیگنالها و همگرایی عوامل اجتماعی و زیستمحیطی است.
تشدید دانش
ترجمه این تخیلی فضایی چندشکل به راهنمایی عملی در سطح مزرعه ساده نیست. برای مدیریت چمن سیاه از طریق مداخله در اکوسیستم کشاورزی به عنوان یک کل، نیاز به تخصص در مورد چگونگی عملکرد عوامل مختلف بیولوژیکی، فیزیکی و شیمیایی، در مورد اینکه کدام پیکربندی منجر به تکثیر پاتولوژیک میشود و کدام منجر به سرکوب آنها میشود، دارد. چنین دانشی چگونه است و چگونه تولید می شود؟ مصاحبهشوندگان ما فرآیندی از تشدید دانش را توصیف و تجویز کردند که احساس میکردند برای پر کردن شکاف بین هستیشناسی رابطهای که تحت مدل پیکربندی مدیریت آفات (که قبلاً توضیح داده شد) و اجرای زیستسیاسی آنها (که بعداً توضیح داده شد) لازم است. در این بخش، ما سه مؤلفه مرتبط با این فرآیند تشدید دانش را ارائه میکنیم: تغییر معرفتشناختی از تقلیلگرایی علمی به کلگرایی، تغییر روششناختی از تحقیقات پایه به کاربردی در مورد شیوههای مدیریت آفات، و تغییر جامعهشناختی در اقتصادهای دانش مرتبط با تخصص IPM. .
مورخان کشاورزی و اقتصاددانان سیاسی ردیابی کردهاند که چگونه سیستمهای تولید غذای معاصر، مدرن و غربی با «جایگزینیهای ورودی» تعریف شدند (Altieri نقل قول۱۹۹۵: جایگزینی شیوههای مدیریت مزرعهای که کار فشرده و زیستمحیطی دارند با استفاده از مواد شیمیایی کشاورزی (آفتکشها و کودها) و استفاده از ماشینآلات کشاورزی (تا، کاشت، سمپاشی، درو). آنها نشان دادهاند که چگونه این جایگزینها توسط یک برنامه تحقیقاتی زراعی که بر نوعی تقلیلگرایی علمی مبتنی است، فعال میشوند (Worster نقل قول۱۹۷۷) که به جای اینکه آن سیستم ها را در یکپارچگی خود قرار دهد (Baars و Baars) بر بخش های اتمی درون سیستم ها (محصولات زراعی، آفات، مواد مغذی) تمرکز می کند. نقل قول۲۰۰۷).
این دستور کار تقلیل گرایانه به ایجاد یک “مجموعه علف کش” کمک کرده است که به سمت روش های کنترل شیمیایی (ورنر، برنت، و منسفیلد) نقل قول۲۰۲۲). مشابه مدل پاستوری زیست پزشکی، تحقیقات مدیریت آفات بر توسعه آفت کش هایی با “شیوه های عمل” متمرکز بود که در “محل های هدف” برای از بین بردن آفات خاص (کاسیدا) مداخله می کنند. نقل قول۲۰۰۹). این پارادایم معرفتشناختی با رویکردی مبتنی بر آلودگی برای مدیریت علفهای هرز همراه بود: شناسایی، جداسازی و هدفگیری ارگانیسمها برای اطمینان از غیبت آنها از فضای سالم و اشکال زندگی مطلوبتر آن. گزارشهای بسیاری در مورد موانع جذب بیشتر IPM، از جمله مواردی که مستقیماً به مدیریت چمن سیاه مربوط میشوند (Moss، Perryman و Tatnell) نقل قول۲۰۰۷)، با ناسازگاری IPM با این دستور کار تحقیقاتی دست و پنجه نرم می کنند.
به عنوان گوتمن (نقل قول۲۰۱۹) این مدل علمی تقلیل گرای که در کاوش او در زمینه کشت توت فرنگی کالیفرنیا ردیابی شده است، همراه با استراتژی های مدیریت آفات که تولید کرده است، تحت فشارهای ناشی از تغییراتی که در اکوسیستم های زمین های کشاورزی ایجاد کرده است شروع به ترکیدن می کند. همانطور که جولیان گلد، که قبلاً از او شنیدیم، بیان کرد:
[Black-grass] مانند طبیعت است که انگشت وسط را به ما می دهد و می گوید “تو فکر می کنی خیلی باهوشی.” [high school] کتابهای درسی زیستشناسی به این نتیجه میرسند که اگر سیستمهایی دارید که برای ماندن در بالای علفهای هرز مناسب نیستند، دست بالا را خواهند گرفت.
در پاسخ، متخصصان چمن سیاه به اشکال تفکر سیستمی روی می آورند و به این نکته اشاره می کنند که چگونه محصولات زراعی، شیوه های کشت و راه حل های مدیریت خاک را می توان به عنوان اجزای سازنده یک سیستم کشاورزی-اکولوژیکی پویا به عنوان ابزاری برای مبارزه با علف سیاه به هم پیوند زد (لوتمن) و همکاران نقل قول۲۰۱۳). به این ترتیب، IPM متضمن یک تغییر معرفت شناختی عمیق است (Wolff نقل قول۲۰۲۳) از تقلیل گرایی علمی به شیوه ای جامع تر از تفکر سیستمی.
این تغییر ارتباط نزدیکی با دومین ویژگی فرآیندهای تشدید دانش مرتبط با رویکردهای پیکربندی به زندگی آفتآور دارد: جهتگیری مجدد روششناختی شیوههای علمی مورد استفاده برای ایجاد استراتژیهای مدیریت بیماری. به عنوان اسکات (نقل قول۱۹۹۸) در خود نشان داد مانند یک حالت دیدن، در طول قرن بیستم، جریان اصلی علم زراعی به سمت روشهای تحقیقاتی بنیادی گرایش پیدا کرد، زیرا این روشها با تمایلات دولت و سرمایهداران بوروکراتیک در مقیاس بزرگ در ارتباط بودند. تکنیک“دانشی که “غیر شخصی، جهانی و کاملاً غیرقابل نفوذ به زمینه است” (اسکات نقل قول۱۹۹۸، ۳۲۰) — و بیزاری از من “تیس”“مهارت های عملی و هوش اکتسابی” (اسکات نقل قول۱۹۹۸، ۳۱۳) – که تجسم یافته و خاص زمینه است. استفان ماس (یا دکتر بلک گراس، همانطور که او را محبت آمیز می شناسند) در تأمل در بیش از چهل سال مشارکت در تحقیقات و توسعه کشاورزی، تاریخچه ای موازی را برای ما ترسیم کرد.
او توضیح داد که چگونه رشد تحقیقات در مورد مکانیسمهای بیماری «پایه» آفات گیاهی به قیمت روشهای «کاربردی» تمام شده است. او پیشنهاد می کند که تحقیقات و توسعه زراعی معاصر به جای روی کل اکوسیستم کشاورزی که رفتارهای پیچیده آن را فقط می توان به طور مؤثر از طریق مزرعه مطالعه کرد، بر مکانیسم های رشد خاص آفاتی مانند علف سیاه و مکان های عمل احتمالی برای مداخله علف کش تمرکز دارد. رویکردهای کاربردی در سطح وی خاطرنشان کرد:
ما با یک مشکل میدانی بسیار عملی سروکار داریم، می دانید، نمی توانید آن را در آزمایشگاه تکرار کنید.
این تفاوت بین تحقیقات پایه و کاربردی شبیه به چیزی است که محققان پزشکی به عنوان تفاوت بین تحقیقات “نیمکت” و “کنار تخت” توصیف می کنند (وولف نقل قول۲۰۰۸). ماس پیشنهاد میکند که تحقیقات بیش از حد روی نیمکت وجود دارد و تحقیقات کافی در کنار تخت برای تبدیل اطلاعات به عمل کشاورزی قابل اجرا وجود ندارد. با بزرگ شدن این شکاف، «دره مرگ» ایجاد می شود (سیحان نقل قول۲۰۱۹): وضعیتی پاتولوژیک که به دلیل کمبود بینش در مورد نحوه مدیریت بیماری «آنجا» در پیچیدگی های آشفته جهان ایجاد شده است. وضعیتی که با تمایل به خشک شدن خطوط لوله فناوری و دارویی به دلیل عدم سرمایه گذاری و جذب، تشدید می شود.
کسانی که تحقیقات زراعی IPM را تولید میکنند و خدمات توسعه IPM را ارائه میکنند، قصد دارند این شکاف نیمکت تا بالین را پر کنند. ایستگاه تحقیقاتی آگرویستا، نشان داده شده در ، گویای این نوع تحقیق ترجمه ای است. در منطقه ای با چمن سیاه زیاد قرار دارد و فعالیت های یک مزرعه کار را تقلید می کند. در اینجا، محققان مطالعات طولی و باز انجام می دهند و نرخ رشد چمن سیاه مرتبط با استراتژی های مختلف IPM را ترسیم می کنند. روشهای آنها در پیکربندیهای اکولوژیکی مزرعه (بهجای خود چمن سیاه) به روشهایی مداخله میکنند که واکنشهایی را که کشاورزان ممکن است به یک شیوع واقعی نشان دهند، منعکس میکند. آنها اطلاعات مربوط به هزینه های ورودی، عملکرد محصول، سود و نتایج آفات ورودی های مدیریتی مختلف را جمع آوری و مقایسه می کنند. آنها بهجای توسعه استراتژیهای متکی به ماشینآلات تخصصی یا محصولات شیمیایی اختصاصی، تناوب زراعی، تاریخ خاکورزی، عمق خاکورزی، محصولات پوششی، تأمین تنوع زیستی و غیره را آزمایش میکنند تا بینش کاربردی و کاربردی برای مشتریان کشاورزی خود ایجاد کنند.
یکی از ابعاد حیاتی این تحقیق نیمکت تا بالین، ویژگی زمینهای آن است، که نشان میدهد چگونه مداخلات مدیریتی مختلف نتایج متفاوتی را در مکانهای مختلف با پیکربندیهای مختلف از نوع خاک، مقدار بارندگی، سیستمهای کشت، رژیمهای آفتکشهای تاریخی و غیره به همراه دارد. فرآیند تشدید دانش IPM، تحقیقات را در حد فاصل بیماری و مکان قرار میدهد و تشخیص میدهد که شرایطی که منجر به بیماریزایی میشوند را نمیتوان به صورت مطلق درک کرد، بلکه تنها به عنوان تابعی از روابط گیاه با شرایط محیطی آن است. سلامتی و بیماری به «موضوع ویژگیهای جغرافیایی» تبدیل میشوند (Hinchliffe نقل قول۲۰۲۲ a، xxx).
این نیاز به شیوههای دانش جامع، کاربردی، و زمینهای خاص منجر به تغییر در جامعهشناسی تولید و انتشار دانش کشاورزی شده است. این سومین ویژگی فرآیند تشدید دانش مرتبط با حالت پیکربندی است. مدیران مزرعه یاد میگیرند که استراتژیهای مدیریت علف سیاه IPM خارج از قفسه باید با ویژگیهای آرایش اکولوژیکی مزرعه آنها تنظیم شود. شرکتهای تحقیقاتی و کشاورزی، مانند Agrovista، میدانند که این زمینهسازی باید بخش مهمی از پیشنهاد تجاری آنها باشد. همانطور که مارک همنت، یکی از محققان آنها توضیح داد:
شخم چرخشی قطعا می تواند علف های هرز علف را کاهش دهد، اما می تواند آن را بدتر کند. به کار بردن آن در برخی موقعیت ها کار می کند در حالی که در برخی دیگر نه. این تلاش می کند، کلمه چیست، آن را برای شرایط داده شده تفسیر کند.
همچنین تمایل زیادی برای انجام این کار توسط خودتان و دانشگاهی به این تجربه گرایی وجود دارد. کشاورزانی که ما با آنها مصاحبه کردیم توضیح دادند که چگونه تاریخ کاشت مختلف، عمق خاک ورزی، محصولات شکسته، و ترتیبات ادغام دام و زراعی را آزمایش کرده اند، و بررسی کردند که کدام شیوه ها نرخ استقرار چمن سیاه را در مکان های خاص کنترل می کنند. مانند جنبش کشاورزی احیاکننده مرتبط (کاسورث، گارنت و لوریمر نقل قول۲۰۲۱aآنها دانش و تجربه IPM را به اشتراک می گذارند. آنها این کار را به ویژه از طریق رسانه های اجتماعی انجام می دهند، که به یک کانال مهم برای ارتباط کشاورز به کشاورز تبدیل شده است (Skaalsveen، Ingram، و Urquhart). نقل قول۲۰۲۰). رسانههای اجتماعی در حال حرکت در دسترس هستند، فضاهای غیررسمی را ارائه میدهند که در آن کشاورزان احساس راحتی میکنند تا تجربیات خود را به اشتراک بگذارند، و در آنجا میتوانند انرژی اجتماعی خود را در گروههایی با دیدگاههای سیاسی، اجتماعی و کشاورزی مشترک بکار ببرند. جان چری، کشاورز و چهره پیشرو در جنبش احیاگری بریتانیا، در رابطه با تناوب زراعی و کنترل آفات، توضیح داد:
کل کامپیوتر اجازه داده است این اتفاق بیفتد – ناگهان شما این توانایی را دارید که در زمان واقعی با افرادی که کارهای خارق العاده در سراسر جهان انجام می دهند صحبت کنید – و می گویید، خوب، این هیجان انگیز است، ما آن را امتحان خواهم کرد.
اگر چه انتقال دانش از یک کشاورز به کشاورز دیگر مستلزم از دست دادن اجتناب ناپذیر وضوح زمینه خاص است، ادغام تخصص و تجربه با این وجود برای اصلاح مداخلات IPM برای مدیریت چمن سیاه ارزشمند است. تمرکز بر ویژگی زمینه و تحقیقات ترجمه ای و کاربردی نیز باعث پیدایش کارشناسان جدید مدیریت آفات شده است. این متخصصان کشاورزی به بررسی شکافهای توضیحی بین بهترین عملکرد عمومی IPM (مثلاً اینکه انتقال به کشت بهاره میتواند به کاهش چمن سیاه کمک کند) و کاربرد آن ایدهها در زمینههای خاص کمک میکنند. این بازیگران مانند دامپزشکان در سیستم های دامداری هستند (Hinchliffe and Ward نقل قول۲۰۱۴; هالووی نقل قول۲۰۱۹). آنها از طریق دانش موقعیتیافته از محیطهای کشاورزی-اکولوژیکی مشتری، اصول امنیت زیستی پیکربندی را به بینش مرتبط با مزرعه ترجمه و تفسیر میکنند.
پروبیوتیک کشاورزی کشاورزی
در این بخش، ما ردیابی می کنیم که چگونه چارچوب تخیلی فضایی چندشکل و چارچوب دانش فشرده معرفی شده در دو بخش قبلی یک رویکرد پروبیوتیک را برای مدیریت آفات ارائه می دهد. این رویکرد بر اساس شک و تردید رو به رشد نسبت به اسطوره آنتی بیوتیکی بهداشت و تنظیم مجدد روش های مدیریت زندگی آن است.
این تغییر در تفکر ناشی از نرم شدن نگرش نسبت به علف سیاه نیست. کشاورزان مطمئناً علف هرز را دوست ندارند و اگر می توانستند آن را به طور کلی از مناظر خود حذف می کردند. روابط چند گونه ای آنها هنوز خصمانه و خشونت آمیز است و در خدمت اهداف انسان محورانه رشد محصول و سود کسب و کار مزرعه است. با علم به اینکه هدف از بین بردن آفات غیرممکن است (یا حداقل به صورت زودگذر محقق می شود)، کشاورزان و کارشناسان IPM در حال توسعه استراتژی های زیست سیاسی جدید برای زنده کردن و مردن هستند. این استراتژیها با اجتنابناپذیری زندگی در کنار ارگانیسمهای ناجوری مانند علف سیاه که پتانسیل تکثیر پاتولوژیک را دارند، تا زمانی که زیر سطوح قابل تحمل فراوانی باقی بمانند، سازگار است. در IPM اینها به صورت مشخص شده اند آستانه ها.
ساختمان بر روی لوریمر (نقل قول۲۰۲۰ما در اینجا یک مدل نوظهور «پروبیوتیک» از سیاست زیستی را توصیف می کنیم که در آن «زندگی برای مدیریت زندگی استفاده می شود». ما دو استراتژی را توصیف می کنیم که در آن کشاورزان از کنترل های فرهنگی به جای شیمیایی استفاده می کنند.
در مرحله اول، کشاورزان رقص تقویم کشاورزی را برای تعدیل توالی چرخه های تولیدمثلی گیاهان مورد نظر و نامطلوب تغییر می دهند (همانطور که در نشان داده شده است. ). کشاورزان و محققان در حال توسعه سیستم های کشت و زراعت هستند که زمانی را در تقویم کشاورزی برای شکوفایی علف سیاه در نظر می گیرند. همانطور که تام سیول، یک کشاورز مصاحبه شونده توضیح داد:
اگر اجازه دهیم علف سیاه رشد کند، وقتی گندم را حفاری می کنیم، کنترل بهتری خواهیم داشت، زیرا مقداری از علف های سیاه سرخ شده را از بین برده ایم. احتمالاً نه همه آن، اما بخش بزرگی از آن. و پس از آن ما همین الان داریم [November] کلش های گندم را خراشید تا علف سیاهی را که اکنون از بین رفته است پاک کند. ما هنوز علف سیاه بیشتری داریم – سپس درست قبل از کریسمس ممکن است دوباره برویم و دوباره آن را بفشاریم و سعی کنیم در ژانویه، فوریه، مارس، برای سومین بار آبکشی کنیم و سپس جو را در آن شروع کنیم و سپس اسپری کنیم. دوباره سعی کنیم تا جایی که می توانیم بانک بذر را از بین ببریم، سپس از محصولات بهاره نهایت استفاده را ببریم.
تام توضیح داد که چگونه زمین را “خراش” می کند و یک اختلال سبک و کم عمق در سطح خاک ایجاد می کند تا علف های سیاه را تشویق کند تا در یک “سرطان” از سرزندگی زندگی کنند. سپس این فلاش ها را می توان از طریق شخم زدن دفن کرد یا در سیستم های بدون خاکورزی با علف کش هایی با طیف وسیع مانند گلایفوسیت از بین برد. چنین شیوههایی فضایی را ایجاد میکند تا محصولات مورد نظر در آینده بدون رقابت در فصل رشد کنند. نیروی حیاتی علف سیاه به طور موثر به یک یا تعداد کمی از دوره های کوتاه و شدید با تحریک آن به زندگی با مداخلات آشفتگی خاک طراحی شده خاص کوتاه می شود. سپس یک محصول بهاره را می توان (امیدوارم) بدون وجود آفت کشت کرد. این شامل یک طراحی رقص دقیق از پویایی و شدت روابط اکولوژیکی مزرعه در طول زمان و مکان است. این مداخلات که اکنون به طور گسترده در مطبوعات کشاورزی منتشر می شود (فارمرز ویکلی نقل قول۲۰۲۳) دوره های هماهنگی را تنظیم کنید که در آن گیاهان مختلف، حتی گیاهان بی دست و پا، تشویق به رشد می شوند.
هنگام تلاش برای مدیریت چمن سیاه از طریق رژیمهای بدون خاکورزی و تقویت سلامت خاک، تنش وجود دارد. بدون خاکورزی به علف کش گلیفوسیت (نام شیمیایی عمومی Roundup) متکی است زیرا کشاورزان نمی توانند علف های هرز خود را با گاوآهن دفن کنند. با این حال، استفاده از آن با مجموعهای بحثبرانگیز از اثرات پاییندستی محیطزیست و سلامت انسان همراه است. این مبادلات به دلیل استفاده تولیدکنندگان بزرگ مواد شیمیایی کشاورزی از فرصت بازار در ترویج گلایفوسیت به عنوان یک ابزار ضروری برای تولیدکنندگان مواد غذایی پایدار، بسیار سخت تر می شود (Müller نقل قول۲۰۲۱). چنین تنشهای تنشهای سلامت، تنوع زیستی و بهرهوری خاک، نمونهای از «طبیعت چندوجهی» است (مانسفیلد و همکاران. نقل قول۲۰۲۳) از سیاست استفاده از آفت کش ها. اگرچه ما جایی برای ادامه این بحث ها نداریم (اما خوانندگان را به ورنر، برنت و منسفیلد هدایت می کنیم. [Citation2022] و مالر [Citation2021] برای درمانهای عالیشان)، نکته این است که تلاشها برای دنبال کردن استراتژیهای زیستسیاسی پروبیوتیک برای زندگی ناخوشایند مانند علف سیاه، مملو از مصالحه است.
با وجود این مبادلات، کشاورزان ما با تقلید از Puig de la Bellacasa برای IPM وقت می گذارند.نقل قول۲۰۱۵) شرح مراقبت در مدیریت خاک کشاورزی. این دستور معنایی دوگانه دارد: کشاورزان باید زمان بگذارند تا خود را هماهنگ کنند و تحت تأثیر تنظیمات اکولوژیکی مربوط به بیماری زایی قرار گیرند. آنها همچنین باید برای سازگاری با زمانبندیهای متعددی که تعیین میکنند مدیریت علفهای هرز به یکی از ویژگیهای ضروری و دائمی اکوسیستم کشاورزی مزرعه تبدیل شود، وقت بگذارند. به عبارت دیگر، زمان برای ابزار زندگی در کنار زندگی ناجور است. به این دلایل، درک اینکه آیا برخی از پیکربندیهای آگرواکولوژیک «صلاحیت ایمنی» دارند (Hinchliffe et al. نقل قول۲۰۱۳) را نمی توان از یک عکس فوری از مزرعه دریافت کرد. باید به عنوان تابعی از کنشهای درونی بیش از انسان، غیرزیست، فیزیکی، شیمیایی و کثیف که در امتداد زمانی طولانیتر رخ میدهد، درک شود.
در دومین استراتژی پروبیوتیک مرتبط، کارشناسان و کشاورزان IPM به دنبال استفاده از آژانس های اکولوژیکی برخی ارگانیسم ها برای جلوگیری یا سرکوب رشد علف سیاه هستند. آنها قصد دارند “از زندگی برای مدیریت زندگی استفاده کنند” (لوریمر نقل قول۲۰۲۰) به روشهایی شبیه به این که چگونه کسانی که در بازگردندن به دنبال بازگرداندن اکوسیستمهای تخریبشده از طریق معرفی گونههای کلیدی مانند بیور، گرگ، کرمهای خاکی و میکروبهای خاک هستند. استراتژیهای مدیریت چمن سیاه IPM با تلاش برای تقویت سلامت از طریق حضور تعریف میشوند، نه عدم وجود زندگی. کشاورزان دریافتهاند که گیاهان خاص (مانند محصولات زراعی، گیاهان پوششی، علفها، حبوبات) و حیوانات (گاو، گوسفند) در مدیریت آفات به روشهایی که کنترلهای شیمیایی و فیزیکی موثر نیستند، موثر هستند. در اینجا، اشکال حیاتی مهم از نظر اکولوژیکی به عنوان عواملی برای کنترل زیستی به کار گرفته میشوند. به عنوان مثال، حیوانات برای بهبود شرایط خاک، بهبود عملکردهای اکولوژیکی و افزایش زهکشی برای مقاومت در برابر تکثیر چمن سیاه استفاده می شوند (Cusworth et al. نقل قول۲۰۲۲). آنها همچنین تنوع کاربری اراضی را در سیستم مزرعه با باز کردن فرصتهایی برای چرخش چمن و زراعی افزایش میدهند. جولیان گلد به عنوان یک کشاورز توضیح داد:
[Black-grass] تابعی از سیستم های تخصصی ما است [where animals are reared separately from arable farms]. در روزگار قدیم با لی های چرخشی [where grass was grown in between arable crops] شما می توانید روی چمن سیاه قرار بگیرید. اگر آن را به مدت چهار سال روی چمن بگذارید، سپس آن را شخم بزنید، احتمالاً از شر علف سیاه خود خلاص خواهید شد.
این استراتژیها از یک استراتژی کلی پروبیوتیک خبر میدهند: بازسازی فراوانی، تنوع و پیچیدگی اکولوژیکی در مزرعه با هدف افزایش انعطافپذیری سیستم برای مقاومت در برابر شوکهای آفات. برای مثال، رقص جدید کاشت که قبلاً ردیابی کردیم، چرخههای فصلی را که با جایگزینی نهادهها، افزایش کشت مداوم، و از بین رفتن فازهای چمن زراعی متناوب هموار و تسریع میشدند، کاهش میدهد و تند میکند. نشان می دهد که چگونه IPM و شیوه های احیاکننده و زراعی-اکولوژیکی مرتبط مانند تنوع در تناوب زراعی و ادغام زراعی دام برای (دوباره) نصب پیچیدگی فضا-زمانی در سیستم مزرعه کار می کنند.
در این حالت پیکربندی پروبیوتیک، تحمل بیمیلانه عملگرایانه (بهجای هنجاری هنجاری) برای زندگی ناخوشایند وجود دارد: پذیرفتن این موضوع که ترکیبهایی مانند علف سیاه (نسبتاً) توسط پیکربندیهای اکولوژیکی سادهشده ایجاد شده توسط فعالیتهای انسانی، آسیبشناسی شدهاند، که غیرقابل نفوذ بودن آنها است. کنترلهای شیمیایی نتیجه استفاده تاریخی و بیرویه آنها است، و کاهش قدرت و احتمال تکثیر (بهجای حذف کامل حیاتی که ممکن است آسیبشناسی شود) تنها راه باقیمانده برای اقدامات کشاورزی است. همه اینها به پیچیدگی موضوع زیست سیاسی زندگی کردن و مردن کردن کمک می کند. این کشاورزان به دنبال کشتن زندگی ناهنجار مانند علف سیاه نیستند. در عوض، آنها را به روشهای خاص و در نقاط مشخصی در تقویم کشاورزی زنده میکنند تا اطمینان حاصل شود که زیستپذیری مناظر برای محصولات در حال رشد از بین نمیرود.
اگر وقایع پاتولوژیک و طغیان آفات بهعنوان ویژگیهای یک اکوسیستم کشاورزی بهعنوان یک کل شناخته شود نه تکثیر حیات خطرناک که فضای سالم را آلوده میکند، آنگاه پیشگیری از آنها به جای هدفگیری اجسام آسیبشناختی نیازمند مداخله در پیکربندیها است. از این نقطه نظر، در تلاش برای زندگی متقابل بدنهای ناجور و جستوجو، حس خوبی وجود دارد و در جستجوی نابودی کامل اولی به نفع دومی، حس بدی وجود دارد. اگرچه هنوز خشونتی در تمرکز مراقبت های کشاورزی بر روی برخی زندگی ها و نه برخی دیگر وجود دارد (کاسورث نقل قول۲۰۲۳این سیاست زیستی (کشاورزی) مستلزم مرگ واقعی زندگی آفتآور نیست.
نتیجه گیری: فراروایت بیماریزایی در کشاورزی زراعی
ما با خلاصه کردن تحلیلی که در اینجا ارائه کردهایم بهصورت کلیتر و تاریخیتر نتیجهگیری میکنیم. ما این کار را انجام می دهیم تا اهمیت گسترده تر آن را برای جغرافیای بیماری های کشاورزی نشان دهیم. ما پیشنهاد میکنیم که مورد علف سیاه و IPM را میتوان برای مفهومسازی گاهشماری از ظهور رویکردهای پروبیوتیک برای مقابله با “بازگشت” استفاده کرد (والاس و والاس نقل قول۲۰۱۵) ناشی از استفاده بیش از حد از روش های آنتی بیوتیکی برای مدیریت زندگی غیرانسانی است. برای به تصویر کشیدن این فراروایت بیماری زایی، تصویر زیر را ارائه می دهیم.
استفاده از مدل های تکاملی مبتنی بر داده، والاس و والاس (نقل قول۲۰۱۵) استدلال کرد که تنوع ذاتی در کشاورزی پیشامدرن بهعنوان یک «دمای ضدعفونیکننده» استعاری عمل میکند، که تکامل و گسترش بیماریهای بیماریزا، بهویژه سویههای ویروسی جدید مشترک بین انسان و دام را محدود میکند. آنها پیشنهاد کردند که انواع میکروبها، گیاهان و جانوران در چنین مزارع، که در فضا و در طول زمان میچرخند، یک پیکربندی زراعی-اکولوژیکی ایجاد میکند که موانع تکاملی ایجاد میکند که فرصتهایی را برای تکثیر بیماریزا مهار میکند. در مقابل، آنها پیشنهاد کردند که سادگی ذاتی در سیستمهای کشاورزی فشرده باعث «انتخاب برای بیماریزایی بیشتر و کاهش پاسخ به مداخلات زیستپزشکی» میشود (والاس و والاس). نقل قول۲۰۱۵، ۲۰۶۸).
از طریق تجزیه و تحلیل آسیب شناسی های کشاورزی فشرده، آنها به پیامدهای (پیش بینی نشده) این جابجایی های فازی به عنوان “بازگشت” اشاره کردند. سیاه چمن یک مثال عالی ارائه می دهد. کشاورزی پیشامدرن به عنوان محافظی در برابر گسیختگی همهگیریهای علف سیاه عمل میکرد و با ایجاد پیکربندیهای متخاصم با تکثیر، عمل میکرد. در مقابل، سیستمهای ساده، فشرده و مدرن، اصطکاک تنوع کاربری زمین را کاهش دادهاند و به شکل جمعیتهای علف سیاه مقاوم به علفکشها به سرعت در حال تکثیر هستند.
تغییرات در مدیریت مزرعه که باعث بازگشت علف سیاه میشود، نشاندهنده یک حالت آنتیبیوتیکی کشاورزی است که به دنبال سادهسازی، هموارسازی و تسریع چرخههای زمانی کشاورزی است تا اکوسیستمها را با شرایط بازار منطبق کند. در مورد چمن سیاه، افزایش کشت مداوم، از بین رفتن چرخه های آیش و چمن زراعی، و استفاده از علف کش ها باعث افزایش مقاومت به علف کش و سطح فراوانی عمومی آن شده است. این تغییرات (حداقل با توجه به مدیریت چمن سیاه) پیکربندی زراعی-اکولوژیکی را تخریب میکند و سیستم مزرعه را از آستانه پاتوژنز عبور میدهد.
حضور طولانی مدت و در عین حال حاشیه ای چمن سیاه در مکان هایی که اکنون مشکل ساز است، بخش مهمی از این داستان است. این به ناقص بودن مدل سلامت و بیماری سازماندهی شده در اطراف مناطق محدود منطقه ای آلوده به نقض حیات بیماری زا اشاره دارد. چمن سیاه در کنار کشاورزی پیشامدرن تکامل یافت، جایی که یک نیروی همیشگی و تا حد زیادی بدون اختلال بود. مدتهاست که اینجا بوده است و مطمئناً از آنجا تهاجم نکرده است. به این ترتیب، پاتوژنز معاصر آن و مداخله زیست سیاسی متعاقب آن را فقط می توان بر حسب ماهیت، روابط و پیکربندی ها درک کرد. برای مثال، به طور قابل توجهی با داستان علف گامبا، که در استرالیا در نتیجه انتقال بین قاره ای به اکولوژی هایی که در آن شکارچیان طبیعی ندارند، بیماری زا شده است، متفاوت است (اتچیسون و هد). نقل قول۲۰۱۳). نکته ای که می توان از کیفیت بومی علف سیاه به دست آورد این نیست که رویکردهای پیکربندی باید برای مقابله با آفات ایجاد شده در یک محیط کشاورزی مشخص باشد، و نه اینکه آنها نمی توانند برای گونه های معرفی شده در محیط های جدید و غیرآماده کار کنند. نکته، در عوض، نشان دادن کمبودهای توضیحی درک سلامت و بیماری است که بیش از حد بر موارد نقض و آلودگی متمرکز شده است.
سه نقطه طرح در این فراروایت را باید بهعنوان روایتی فزاینده و افزاینده و نه دورهای از تغییر خواند. اینطور نیست که کشاورزان پیشامدرن (خوب) وجود داشته باشند که باروری و آفات را از طریق تنوع مدیریت می کردند و ناگهان به پزشکان (بد) آنتی بیوتیک تبدیل شدند (لاتور). نقل قول۱۹۹۳). حتی در شدیدترین و متکیترین سیستمهای شیمیایی، تناوبها بخش مهمی از برنامههای حفاظت از محصول باقی میمانند، و سیستمهای کشاورزی «جایگزین» مانند برنامههای بدون خاکورزی، ارگانیک و برنامههای یکپارچه کنترل آفات» در همزیستی با به جای تغییر شدید در سیستم های تجاری و سیاست های دولتی مبتنی بر بهره وری (تاملینسون نقل قول۲۰۰۸). با این وجود، تغییر اتفاق افتاده است، و این تلاش ماست تا مجموعهای از پویاییهای آشفته و هرگز جامع تغییر را به داستانی قابل فهمتر از حالتهای پیش مدرن، آنتیبیوتیک و پروبیوتیک تبدیل کنیم.
این مقاله نشان میدهد که چگونه یک رویداد بازگشت زراعی-اکولوژیکی (مانند علفکش مقاوم در برابر علفکش) فرصتهای اجتماعی-اقتصادی را برای آزمایش خلاقانه با شیوههای جایگزین حاکمیت اکولوژیکی ارائه میدهد. IPM و سایر مدلهای کشاورزی پروبیوتیک مرتبط مانند کشاورزی احیاکننده و آگرواکولوژی از این آزمایشها پدید آمدهاند. این نیاز به تخیلهای مکانی-زمانی پیچیدهتر برای درک روابط زراعی-اکولوژیکی، شیوههای دانش فشردهتر برای درک تعاملات بومشناختی واقعشده و کلنگر را برآورده میکند، و پتانسیل مدلهای پروبیوتیکی سیاست زیستی را نشان میدهد که از زندگی برای مدیریت زندگی استفاده میکنند. IPM در پیکربندی های زراعی-اکولوژیکی مداخله می کند تا فرآیندهای تکاملی و بیوشیمیایی را تعدیل کند تا حالت های معتدل زندگی چند گونه ای را ایمن یا بازیابی کند.
این استراتژی ها پتانسیل افزایش نسبی در عملکرد زیست محیطی، تنوع زیستی و فراوانی را دارند. آنها با مشکل می مانند (هاروی نقل قول۲۰۱۶) خشونت ذاتی تولید کشاورزی و به قول تسینگ و همکارانش، آنها برای «هنرهای عملگرایانه زندگی در سیاره ای آسیب دیده» تلاش می کنند (تسینگ و همکاران. نقل قول۲۰۱۷).
بیانیه افشا
هیچ تضاد منافع احتمالی توسط نویسندگان گزارش نشده است.
اطلاعات تکمیلی
منابع مالی
یادداشت هایی در مورد مشارکت کنندگان
جورج کاسورث
جورج کوسورث محقق فوق دکترا در دانشگاه آکسفورد، مستقر در مدرسه مارتین آکسفورد، آکسفورد OX1 3BD، انگلستان است. پست الکترونیک: George.cusworth@biology.ox.ac.uk. او از روش های مطالعات جغرافیایی و علم و فناوری برای بررسی طراحی، حاکمیت و تحول سیستم غذایی استفاده می کند.
جیمی لوریمر
جیمی لوریمر، استاد جغرافیای محیطی در دانشگاه آکسفورد مستقر در دانشکده جغرافیا و محیط زیست و کالج هرتفورد، آکسفورد OX1 3BW، انگلستان است. پست الکترونیک: Jamie.lorimer@ouce.ox.ac.uk. او در زمینههای مختلف حفاظت از کشاورزی، پزشکی و سیارهای به بررسی روابط طبیعت انسان میپردازد.
منابع
- کشاورزی. ۲۰۲۰٫ چمن سیاه: مشکل چیست، راه حل چیست؟ https://agricology.co.uk/blog/black-grass-whats-problem-whats-solution/.
- آگرویستا. ۲۰۲۲٫ چرخش گندم با علف سیاه یک گزینه سودآور به نظر می رسد. https://www.agrovista.co.uk/news/2022-11-29/blackgrass-beating-wheat-rotations-appear-a-profitable-option.
- Altieri, M. 1995. آگرواکولوژی: علم کشاورزی پایدار. ویرایش دوم بوکا راتون، FL: مطبوعات CRC.
- Argüelles، L.، و H. March. 2022. علف های هرز در عمل: بوم شناسی سیاسی گیاهی گیاهان ناخواسته. پیشرفت در جغرافیای انسانی ۴۶ (۱): ۴۴ – ۶۶٫ doi: 10.1177/03091325211054966.
- Arriaga، FJ، J. Guzman، و B. Lowery. 2017. سیستم های متعارف تولید کشاورزی و توابع خاک. که در سلامت خاک و تشدید اکوسیستم های کشاورزی، ویرایش م.م الکیسی و بی لوری، ۱۰۹ تا ۲۵٫ کمبریج، MA: انتشارات آکادمیک.
- آچیسون، جی. و ال. هد. ۲۰۱۳٫ ریشه کنی اجسام در مدیریت گیاهان مهاجم. محیط زیست و برنامه ریزی د: جامعه و فضا ۳۱ (۶): ۹۵۱ – ۶۸٫ doi: 10.1068/d17712.
- Baars، E.، و T. Baars. 2007. به سوی یک زیربنای فلسفی مفهوم کل نگر از یکپارچگی موجودات در کشاورزی ارگانیک. NJAS: مجله Wageningen of Life Sciences 54 (4): 463 – 77. doi: 10.1016/S1573-5214(07)80016-9.
- باراد، ک ۱۳۸۶٫ ملاقات با کیهان در نیمه راه: فیزیک کوانتومی و درهم تنیدگی ماده و معنا. دورهام، NC: انتشارات دانشگاه دوک.
- Barker, K. 2015. امنیت زیستی: ایمن کردن گردش خون از میکروب به جهان بزرگ. مجله جغرافیایی ۱۸۱ (۴): ۳۵۷ تا ۶۵٫ دو: ۱۰٫۱۱۱۱/geoj.12097.
- Barua, M. 2023. Plantationocene: A Geographical Geography. سالنامه انجمن جغرافیدانان آمریکا ۱۱۳ (۱): ۱۳ – ۲۹٫ doi: 10.1080/24694452.2022.2094326.
- BASF. 2018. مدیریت خاک – چمن سیاه. راه حل های کشاورزی https://www.agricentre.basf.co.uk/en/Crop-Solutions/Weed-Fact-Sheets/Black-grass/Soil-management/.
- بلانشت، A. 2020. Porkopolis: حیوانات آمریکایی، زندگی استاندارد، و مزرعه کارخانه. دورهام، NC: انتشارات دانشگاه دوک.
- Blaser, M. 2014. میکروب های گم شده: چگونه کشتن باکتری ها طاعون مدرن را ایجاد می کند. نیویورک: Oneworld.
- Braverman، I. 2022. سلامت بیش از یک: انسان، حیوانات و محیط پس از کووید. لندن و نیویورک: تیلور و فرانسیس.
- بریوز، سی، ام. رست، و اس. ساریولا. ۲۰۲۱٫ با میکروب ها. منچستر، بریتانیا: چاپ مهم.
- براون، اچ.، و اچ کلی. ۲۰۱۴٫ نزدیکی های مادی و نقاط داغ: به سوی انسان شناسی تب های خونریزی دهنده ویروسی. فصلنامه انسان شناسی پزشکی ۲۸ (۲): ۲۸۰ تا ۳۰۳٫ doi: 10.1111/mag.12092.
- Cai، L.، D. Comont، D. Macgregor، C. Lowe، R. Beffa، C. Saski، و P. Neve. 2021. ژنوم علف سیاه الگوهای تکامل متفاوت مقاومت مکان غیر هدف در برابر علف کش ها را نشان می دهد. BioRxiv پیش چاپ doi: 10.1101/2021.12.14.472569.
- Casida، JE 2009. سم شناسی آفات: مکانیسم های اولیه عمل آفت کش. تحقیقات شیمیایی در سم شناسی ۲۲ (۴): ۶۰۹ – ۱۹٫ doi: 10.1021/tx8004949.
- Chao, S. 2022. Plantation. علوم انسانی محیط زیست ۱۴ (۲): ۳۶۱ – ۶۶٫ doi: 10.1215/22011919-9712423.
- مجله تولید محصولات زراعی. ۲۰۱۷٫ بهداشت برداشت – برای کاهش علف سیاه آن را تمیز نگه دارید. https://www.cpm-magazine.co.uk/machinery/harvest-hygiene-keep-clean-reduce-blackgrass/.
- Cusworth, G. 2023. اخلاق کشاورزی متابولیک: خشونت و مراقبت فراتر از دروازه. پیشرفت در جغرافیای محیطی ۲ (۱ – ۲): ۵۸ – ۷۶٫ doi: 10.1177/27539687231155224.
- کاسورث، جی.، تی. گارنت و جی. لوریمر. ۲۰۲۱a. شکاف اکولوژیکی کشاورزی: حبوبات، تنوع محصول و آینده احیاکننده کشاورزی بریتانیا. مجله مطالعات روستایی ۸۸:۱۲۶-۳۷٫ doi: 10.1016/j.jrustud.2021.10.005.
- کاسورث، جی.، تی. گارنت و جی. لوریمر. ۲۰۲۱b. رویاهای حبوبات: آینده های مورد بحث سیستم های غذایی مبتنی بر گیاهی پایدار در اروپا تغییر جهانی محیط زیست: ابعاد انسانی و سیاست ۶۹:۱۰۲۳۲۱٫ doi: 10.1016/j.gloenvcha.2021.102321.
- کاسورث، جی.، جی. لوریمر، جی. بریس و تی. گارنت. ۲۰۲۲٫ تغییر نام تجاری سبز: کشاورزی احیاکننده، آینده-گذشته، و طبیعی شدن دام. معاملات موسسه جغرافی دانان بریتانیایی ۴۷ (۴): ۱۰۰۹ – ۲۷٫ دو: ۱۰٫۱۱۱۱/tran.12555.
- Deguine، J.-P.، J.-N. Aubertot، RJ Flor، F. Lescourret، K. Wyckhuys، و A. Ratnadass. 2021. مدیریت یکپارچه آفات: نیت خوب، واقعیت های سخت. بازنگری. زراعت برای توسعه پایدار ۴۱ (۳): ۳۸٫ doi: 10.1007/s13593-021-00689-w.
- هفته نامه کشاورزان. ۲۰۲۳٫ چرا علف سیاه در سال ۲۰۲۳ بسیار بد است و در مورد آن چه باید کرد؟ https://www.fwi.co.uk/arable/crop-management/weed-management/blackgrass/why-blackgrass-is-so-bad-in-2023-and-what-to-do-about-it.
- Faure, D., J.-C. سیمون، و تی. هولین. ۲۰۱۸٫ Holobiont: یک چارچوب مفهومی برای بررسی مفاهیم زیستتکاملی و عملکردی تعاملات میکروبیوتا میزبان در همه اکوسیستمها. گیاه شناس جدید ۲۱۸ (۴): ۱۳۲۱ – ۲۴٫ doi: 10.1111/nph.15199.
- Gandy, M. 2022. شهر مشترک انسان و دام: بوم شناسی سیاسی شهری و همه گیری خیالی. مجله بین المللی تحقیقات شهری و منطقه ای ۴۶ (۲): ۲۰۲ – ۱۹٫ doi: 10.1111/1468-2427.13080.
- گاندی، M. 2023. پلتشنوسن به عنوان منطقه انتقال مشترک بین انسان و دام. انجمن انسان شناسی فرهنگی. نظریه پردازی معاصر، دیدگاه های میدانی. https://culanth.org/fieldsights/the-plantationocene-as-zoonotic-transfer-zone.
- Ginn, F. 2014. زندگی های چسبنده: راب ها، جدایی و اخلاقیات بیش از انسان در باغ. معاملات موسسه جغرافی دانان بریتانیایی ۳۹ (۴): ۵۳۲ – ۴۴٫ دو: ۱۰٫۱۱۱۱/tran.12043.
- Ginn، F.، U. Beisel، و M. Barua. 2014. شکوفایی با موجودات بی دست و پا: با هم بودن، آسیب پذیری، کشتار. علوم انسانی محیط زیست ۴ (۱): ۱۱۳ – ۲۳٫ doi: 10.1215/22011919-3614953.
- Giraud، E.، E. Hadley Kershaw، R. Helliwell، و G. Hollin. 2019. فراوانی در آنتروپوسن. بررسی جامعه شناسی ۶۷ (۲): ۳۵۷ – ۷۳٫ doi: 10.1177/0038026119830907.
- گاتمن، جی. ۲۰۱۹٫ پژمرده: پاتوژن ها، مواد شیمیایی و آینده شکننده صنعت توت فرنگی. برکلی: انتشارات دانشگاه کالیفرنیا.
- هاراوی، دی. ۲۰۱۶٫ ماندن با مشکل: ایجاد خویشاوندی در Chthulucene. دورهام، NC: انتشارات دانشگاه دوک.
- Hetherington, K. 2020. Agribiopolitics: سلامت گیاهان و انسانها در عصر تک محصولی. محیط زیست و برنامه ریزی د: جامعه و فضا ۳۸ (۴): ۶۸۲ – ۹۸٫ doi: 10.1177/0263775820912757.
- هیکس، اچ، دی. کومونت، اس. کوتس، ال. کروک، آر. هال، کی. نوریس، پی. نیو، دی. چایلدز و آر. فرکلتون. ۲۰۱۸٫ عوامل محرک مقاومت علفکشها را در مقیاس ملی تکامل دادند. طبیعت، اکولوژی و تکامل ۲ (۳): ۵۲۹-۳۶٫ doi: 10.1038/s41559-018-0470-1
- Hill, O. 2015. چگونه دام های در حال چرا می توانند علف سیاه را شکست دهند. هفته نامه کشاورزان، ۲۲ اردیبهشت. https://www.fwi.co.uk/arable/grazing-livestock-can-beat-blackgrass.
- Hinchliffe, S. 2015. بیش از یک جهان، بیش از یک سلامت: پیکربندی مجدد سلامت بین گونه ها. علوم اجتماعی و پزشکی ۱۲۹:۲۸-۳۵٫ doi: 10.1016/j.socscimed.2014.07.007.
- Hinchliffe, S. 2022a. پیشگفتار که در سلامت بیش از یک: انسان، حیوانات و محیط پس از کووید، ویرایش I. Braverman، ix-xxxviii. لندن و نیویورک: روتلج.
- Hinchliffe, S. 2022b. سلامت جهانی پسااستعماری، میکروب های پس از کلنی و مقاومت ضد میکروبی. نظریه، فرهنگ و جامعه ۳۹ (۳): ۱۴۵ تا ۶۸٫ doi: 10.1177/0263276420981606.
- Hinchliffe، S.، J. Allen، S. Lavau، N. Bingham، و S. Carter. 2013. امنیت زیستی و توپولوژی های زندگی آلوده: از مرزها تا مناطق مرزی. معاملات موسسه جغرافی دانان بریتانیایی ۳۸ (۴): ۵۳۱ – ۴۳٫ doi: 10.1111/j.1475-5661.2012.00538.x.
- Hinchliffe، S.، N. Bingham، J. Allen، و S. Carter. 2016. زندگی های آسیب شناختی: بیماری، فضا و زیست سیاسی. آکسفورد، انگلستان: ویلی-بلکول.
- هینچلیف، اس.، و کی جی وارد. ۲۰۱۴٫ جغرافیاهای زندگی چین خورده: چگونه ایمنی امنیت زیستی را دوباره چارچوب می دهد. ژئوفروم ۵۳:۱۳۶-۴۴٫ doi: 10.1016/j.geoforum.2014.03.002.
- هالووی، L. 2019. دانش-عملکردهای خرده مالکان و حیوانات کوچک: تهدیدها یا جایگزین هایی برای امنیت زیستی کشاورزی؟ مجله مطالعات روستایی ۶۹:۱۹-۲۹٫ doi: 10.1016/j.jrurstud.2019.04.013.
- Ilbery، B. 2012. بازجویی از امنیت غذایی و بیماری های عفونی حیوانات و گیاهان: مقدمه ای انتقادی. مجله جغرافیایی ۱۷۸ (۴): ۳۰۸ – ۱۲٫ doi: 10.1111/j.1475-4959.2012.00483.x.
- مجله کشاورزان ایرلندی. ۲۰۲۲٫ چرا ما شاهد گسترش سریع علف سیاه هستیم؟ https://www.farmersjournal.ie/why-are-we-seeing-a-rapid-spread-of-blackgrass-740150.
- جسوپ، بی، ن. برنر و ام. جونز. ۱۳۸۷٫ نظریه پردازی روابط اجتماعی- فضایی. محیط زیست و برنامه ریزی د: جامعه و فضا ۲۶ (۳): ۳۸۹ – ۴۰۱٫ doi: 10.1068/d9107.
- Latour، B. 1993. ما هرگز مدرن نبوده ایم. کمبریج، MA: انتشارات دانشگاه هاروارد.
- لاو، ج.، و آ. مول. ۲۰۰۱٫ Situating Technoscience: An Inquiry into spaceities. محیط و برنامه ریزی د: جامعه و فضا ۱۹ (۵): ۶۰۹-۲۱٫ doi: 10.1068/d243t.
- Lorimer, J. 2016. دوستان روده: مطالعات چند گونه و میکروبیوم. علوم انسانی محیط زیست ۸ (۱): ۵۷ – ۷۶٫ doi: 10.1215/22011919-3527722.
- Lorimer, J. 2017. انگل ها، ارواح و متقابل: جغرافیای رابطه ای میکروب ها برای سلامت جهانی. معاملات موسسه جغرافی دانان بریتانیایی ۴۲ (۴): ۵۴۴ – ۵۸٫ دو: ۱۰٫۱۱۱۱/tran.12189.
- لوریمر، جی. ۲۰۲۰٫ سیاره پروبیوتیک: استفاده از حیات برای مدیریت زندگی. مینیاپولیس: انتشارات دانشگاه مینه سوتا.
- Lutman، PJW، SR Moss، S. Cook، و SJ Welham. 1392. مروری بر اثرات زراعت زراعی بر مدیریت Alopecurus myosuroides. تحقیق علف های هرز ۵۳ (۵): ۲۹۹-۳۱۳٫ doi: 10.1111/wre.12024.
- Mansfield، B.، Werner M.، Berndt C.، Shattuck A.، Galt R.، Williams B.، ArgÃ۱⁄۴elles L.، Barri FR، Ishii M.، Kunin J.، و همکاران. ۲۰۲۳٫ دستور کار جدید تحقیقات علوم اجتماعی انتقادی در مورد آفت کش ها. کشاورزی و ارزش های انسانی. doi: 10.1007/s10460-023-10492-w.
- McFall-Ngai، M.، MG Hadfield، TC Bosch، HV Carey، T. Domazet-LoÅ¡o، AE Douglas، N. Dubilier، G. Eberl، T. Fukami، SF Gilbert، و همکاران. ۲۰۱۳٫ حیوانات در دنیای باکتریایی، یک ضرورت جدید برای علوم زیستی. مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم ایالات متحده آمریکا ۱۱۰ (۹): ۳۲۲۹ – ۳۶٫ doi: 10.1073/pnas.1218525110.
- مول، ا.، و جی. لاو. ۱۹۹۴٫ مناطق، شبکه ها و مایعات: کم خونی و توپولوژی اجتماعی. مطالعات اجتماعی علوم ۲۴ (۴): ۶۴۱ – ۷۱٫ doi: 10.1177/030631279402400402.
- موراند، اس. و سی. لاجانی. ۲۰۲۱٫ شیوع بیماری های منتقله از طریق ناقل و بیماری های مشترک بین انسان و دام با تغییرات در پوشش جنگلی و گسترش نخل های روغنی در مقیاس جهانی همراه است. مرزها در علوم دامپزشکی ۸:۶۶۱۰۶۳٫ دو: ۱۰٫۳۳۸۹/fvets.2021.661063.
- Moss, S. 2017. علف سیاه (Alopecurus myosuroides): چرا این علف هرز به چنین مشکلی در اروپای غربی تبدیل شده است و راه حل آن چیست؟ چشم انداز مدیریت آفات ۲۸ (۵): ۲۰۷ – ۱۲٫ doi: 10.1564/v28_oct_04.
- ماس، اس آر، اس. پریمن، و ال وی تاتنل. ۱۳۸۶٫ مدیریت چمن سیاه مقاوم به علف کش (Alopecurus myosuroides): تئوری و عمل. فناوری علف های هرز ۲۱ (۲): ۳۰۰ تا ۳۰۹٫ doi: 10.1614/WT-06-087.1.
- Müller, B. 2021. Glyphosate – یک داستان عاشقانه: بی فکری معمولی و توانایی پاسخگویی در کشاورزی صنعتی. مجله تغییرات ارضی ۲۱ (۱): ۱۶۰ تا ۷۹٫ دو: ۱۰٫۱۱۱۱/joac.12374.
- Münster، D. 2021. شهد زندگی: تخمیر، سلامت خاک، و زیست گرایی در کشاورزی طبیعی هند. انسان شناسی کنونی ۶۲ (تامین ۲۴):S311-S322. doi: 10.1086/715477.
- Naranjo، SE 2001. حفاظت و ارزیابی دشمنان طبیعی در سیستم های IPM برای Bemisia tabaci. حفاظت از محصول ۲۰ (۹): ۸۳۵ تا ۵۲٫ دو: ۱۰٫۱۰۱۶/s0261-2194(01)00115-6.
- Paxson, H. 2008. فرهنگ های پسا پاستوری: میکروبیوپولیتیک پنیر شیر خام در ایالات متحده. انسان شناسی فرهنگی ۲۳ (۱): ۱۵ تا ۴۷٫ doi: 10.1111/j.1548-1360.2008.00002.x.
- Perfecto، I.، M. Jiménez-Soto، و J. Vandermeer. 2019. مناظر قهوه شکل دهنده آنتروپوسن: ساده سازی اجباری در یک چشم انداز پیچیده کشاورزی. انسان شناسی کنونی ۶۰ (تامین ۲۰):S236-S250. doi: 10.1086/703413.
- Puig de la Bellacasa, M. 2015. وقت گذاشتن برای خاک: آینده فنی و سرعت مراقبت. مطالعات اجتماعی علوم ۴۵ (۵):۶۹۱–۷۱۶٫ doi: 10.1177/0306312715599851.
- Riches, C. 2022. Alopecurus myosuroides (علف سیاه). خلاصه CABI 1:1 – 18. doi: 10.1079/cabicompendium.4360.
- روزنبرگ، سی. ۱۹۸۹٫ اپیدمی چیست؟ ایدز در دیدگاه تاریخی ددالوس ۱۱۸ (۲): ۱ – ۱۷٫
- اسکات، جی ۱۹۹۸٫ حالتی دیدن: چگونه طرحهای خاصی برای بهبود وضعیت انسان شکست خورده است. نیوهیون، سی تی: انتشارات دانشگاه ییل.
- سیهان، AA 2019. گمشده در ترجمه: دره مرگ در میان شکاف پیش بالینی و بالینی – شناسایی مشکلات و غلبه بر موانع. ارتباطات پزشکی ترجمه ۴ (۱): ۱۸٫ دو: ۱۰٫۱۱۸۶/s41231-019-0050-7.
- سینکلر، جی. ۱۸۳۸٫ باغ چمن ووبرن. لندن: Ridegways.
- Skaalsveen، K.، J. Ingram، و J. Urquhart. 2020. نقش شبکههای اجتماعی کشاورزان در اجرای شیوههای کشاورزی بدون خاکورزی. سیستم های کشاورزی ۱۸۱:۱۰۲۸۲۴٫ doi: 10.1016/j.agsy.2020.102824.
- تاملینسون، I. 2008. بازاندیشی در مورد تبدیل مواد ارگانیک: نقش دولت بریتانیا در شکل دادن به غذای ارگانیک و کشاورزی بریتانیا. جامعه شناسی روستایی ۴۸ (۲): ۱۳۳ – ۵۱٫ doi: 10.1111/j.1467-9523.2008.00457.x.
- Tsing، A. 2017. تهدیدی برای تجدید حیات هولوسن، تهدیدی برای زیست پذیری است. که در انسان شناسی پایداری، ویرایش M. Brightman و J. Lewis، ۱۸۶-۹۷٫ نیویورک: پالگریو مک میلان.
- Tsing، AL، AS Mathews، و N. Bubandt. 2019. آنتروپوسن تکه تکه: ساختار چشم انداز، تاریخچه چند گونه، و ابزار مجدد انسان شناسی. انسان شناسی کنونی ۶۰ (تامین ۲۰):S186–S197. doi: 10.1086/703391.
- Tsing، A.، H. Swanson، E. Gan، و N. Bubandt. 2017. هنرهای زندگی در یک سیاره آسیب دیده: ارواح و هیولاهای آنتروپوسین. مینیاپولیس: انتشارات دانشگاه مینه سوتا.
- Varah، A.، K. Ahodo، SR Coutts، HL Hicks، D. Comont، L. Crook، R. Hull، P. Neve، DZ Childs، RP Freckleton، و همکاران. ۲۰۲۰٫ هزینه های تکامل ناشی از انسان در یک سیستم کشاورزی. پایداری طبیعت ۳ (۱): ۶۳ تا ۷۱٫ doi: 10.1038/s41893-019-0450-8.
- والد، ص ۲۰۰۸٫ مسری: فرهنگ ها، ناقلین و روایت شیوع. دورهام، NC: انتشارات دانشگاه دوک.
- والاس، آر.، و آر جی والاس. ۲۰۱۵٫ بازگشت ضربه: دیدگاه های رسمی جدید در مورد تکامل و گسترش پاتوژن های کشاورزی. اپیدمیولوژی و عفونت ۱۴۳ (۱۰): ۲۰۶۸ – ۸۰٫ doi: 10.1017/S0950268814000077.
- ورنر، ام.، سی. برنت، و بی. منسفیلد. ۲۰۲۲٫ مجموعه گلایفوسیت: علف کش ها، توسعه ناهموار، و جغرافیای شیمیایی در همه جا. سالنامه انجمن جغرافیدانان آمریکا ۱۱۲ (۱): ۱۹ تا ۳۵٫ doi: 10.1080/24694452.2021.1898322.
- Wolff, L. 2023. تنظیم آفات – سیاست مادی و محاسبه در مدیریت یکپارچه آفات. محیط زیست و برنامه ریزی E: طبیعت و فضا ۶ (۱): ۴۵۵ تا ۷۲٫ doi: 10.1177/25148486221076138.
- Woolf, SH 2008. معنای تحقیق ترجمه ای و چرایی اهمیت آن. جاما ۲۹۹ (۲): ۲۱۱ – ۱۳٫ دو: ۱۰٫۱۰۰۱/jama.2007.26.
- بدتر، دی. ۱۹۷۷٫ اقتصاد طبیعت: ریشه های بوم شناسی. سانفرانسیسکو، کالیفرنیا: کتاب های باشگاه سیرا.