۱٫ معرفی
کشاورزی دیم بیش از ۹۵ درصد غذای آفریقا را تامین می کند، اما تنها ۵ درصد آبیاری از آن حمایت می کند. [
۱,
۲]. در جنوب صحرای آفریقا، کشاورزی دیم حدود ۹۷ درصد از زمین های زراعی را پوشش می دهد و به دلیل محیط شکننده، وابستگی اقتصادی و ظرفیت سازگاری پایین، آن را در برابر تغییرات آب و هوایی بسیار آسیب پذیر می کند. [
۳,
۴,
۵,
۶]. آفریقا افزایش سریع دمای ۰٫۵ درجه سانتیگراد در هر قرن را تجربه کرده است که بیش از میانگین جهانی است [
۷,
۸]، با الگوهای بارندگی که به طور فزاینده ای غیرقابل پیش بینی می شوند [
۹]. تغییرات آب و هوایی بر عملکرد کشاورزی و امنیت غذایی در آفریقا تأثیر منفی گذاشته است [
۱۰,
۱۱,
۱۲].
اقتصاد اتیوپی به شدت به کشاورزی متکی است که حدود ۴۲ تا ۴۵ درصد در تولید ناخالص داخلی مشارکت دارد، ۹۰ درصد صادرات را هدایت می کند و بیش از ۸۰ درصد از جمعیت را به کار می گیرد. [
۱۳,
۱۴]. با این حال، این بخش به شدت در برابر شوک های مرتبط با آب و هوا آسیب پذیر است، زیرا افزایش دما و الگوهای بارندگی نامنظم، بهره وری زمین و امنیت غذایی خانوارها را تهدید می کند. [
۱۴,
۱۵,
۱۶,
۱۷,
۱۸,
۱۹,
۲۰]. رویدادهای آب و هوایی شدید نیز بر مناسب بودن زمین برای تولید محصول تأثیر منفی می گذارد [
۲۱,
۲۲]. بانک جهانی تخمین میزند که تخریب زمین سالانه حدود ۲ تا ۳ درصد از تولید ناخالص داخلی کشاورزی اتیوپی را هزینه میکند. [
۲۳].
علیرغم پتانسیل بالای آن برای رشد اقتصادی در اتیوپی، کشاورزی برای رسیدگی به مشکلات تخریب زمین و بهره وری پایین ناشی از تغییرات آب و هوایی نیازمند تحول است. بنابراین، ارائه راهنمایی برای مدیریت کشاورزی در مواجهه با تغییرات اقلیمی بسیار مهم است [
۲۴,
۲۵,
۲۶,
۲۷]. با توجه به این ملاحظات، دولت اتیوپی اخیراً چشم اندازی را برای ایجاد یک اقتصاد سبز مقاوم در برابر آب و هوا تا سال ۲۰۲۵ رونمایی کرده است. [
۲۸]. کشاورزی هوشمند با اقلیم رویکردی برای هدایت مدیریت کشاورزی در شرایط آب و هوایی در حال تغییر است [
۲۷]. کشاورزی هوشمند با اقلیم مفهوم جدیدی است که برای رسیدگی به خطرات مرتبط با آب و هوا، ارتقای بهرهوری پایدار زمین و امنیت غذایی، افزایش انعطافپذیری اکوسیستم و کاهش فعالیتهای منبع گازهای گلخانهای توسعه یافته است. [
۲۹,
۳۰,
۳۱]. برای فائو [
۳۱]کشاورزی هوشمند با آب و هوا نه یک سیستم کشاورزی جدید است و نه مجموعه ای از شیوه ها، بلکه رویکردی جدید برای راهنمایی در تغییر کشاورزی برای رسیدگی به ناامنی غذایی و چالش های تغییرات آب و هوایی است. این شامل پرداختن به عوامل اجتماعی، اقتصادی و محیطی است که برای دگرگونی کشاورزی، با هدف افزایش بهرهوری و انعطافپذیری برای امنیت غذایی، و در عین حال کاهش خطرات مرتبط با تغییرات آب و هوایی. [
۲۶,
۳۲].
روشهای کشاورزی هوشمند با آب و هوا عموماً بسیار دانشمحور و مختص سایت هستند. [
۲۷,
۳۳]، آنها را برای رسیدگی به چالش های امنیت غذایی و بهره وری زمین در آب و هوای متغیر ضروری می کند. اثربخشی شیوه های CSA با زمینه ای که در آن اعمال می شود تعیین می شود [
۳۴]. بنابراین، کشاورزی هوشمند از نظر اقلیم مسیری به سوی توسعه پایدار و امنیت غذایی است و بر سه پایه بنا شده است: افزایش بهره وری کشاورزی (زراعت، دام و شیلات) و درآمد. افزایش انعطاف پذیری یا انطباق معیشت و اکوسیستم ها در برابر شرایط آب و هوایی شدید؛ و کاهش و حذف گازهای گلخانه ای از جو [
۳۱]. یک تکنیک یا عمل کشاورزی که به دستاوردهای این ستون ها کمک می کند را می توان هوشمند در نظر گرفت [
۳۵]. کشاورزان خردهمالک اتیوپی چندین روش CSA را اجرا کردهاند، در درجه اول برای افزایش بهرهوری زمینهای کشاورزی و تولید محصول خود. [
۲۰,
۳۶]. با این حال، به دلیل تفاوت در عوامل اجتماعی-اقتصادی، طرح، نهادی و اجتماعی، اجرای شیوه های CSA در میان کشاورزان خرده مالک در اکثر کشورهای در حال توسعه از جمله اتیوپی متفاوت است. [
۳۷]. شیوه های CSA بسیار وابسته به زمینه هستند و مداخلات مبتنی بر شواهد مورد نیاز است [
۳۸].
شواهد تجربی نشان داد که شیوههای CSA، به تنهایی یا به صورت ترکیبی، مزایای خالص بیشتری نسبت به شیوههای معمول کسب و کار فراهم میکنند. [
۳۹,
۴۰,
۴۱,
۴۲,
۴۳,
۴۴,
۴۵,
۴۶]. به عنوان مثال، Tadesse et al. [
44] نشان داد که اجرای روشهای کشاورزی هوشمند با آب و هوا (CSA) منجر به بازده محصول میشود که ۳۰ تا ۴۰ درصد بیشتر از شیوههای معمولی است. علاوه بر این، کل کربن ذخیره شده در عمق خاک ۱ متری با روش های CSA سه تا هفت برابر بیشتر از روش های معمولی بود. عسرت و سیمانه نیز همینطور [
۳۹] نشان داد که کشاورزانی که از شیوههای CSA استفاده میکنند، بهرهوری بالاتری را به میزان ۲۲٫۲ درصد در مقایسه با کسانی که تحت شیوههای مرسوم بودند، تجربه کردند.
علیرغم مزایای جدید، شیوه های CSA در اتیوپی در بین کشاورزان خرده مالک کم و ناهموار باقی می ماند. [
۲۵,
۴۷,
۴۸,
۴۹,
۵۰]. چندین مطالعه نشان داد که پایه های دارایی خانوارها مانند سرمایه اجتماعی، طبیعی و فیزیکی و همچنین عوامل نهادی بر انتخاب ها و پذیرش شیوه های CSA در اتیوپی تأثیر می گذارد. [
۴۰,
۵۱,
۵۲,
۵۳,
۵۴,
۵۵,
۵۶,
۵۷,
۵۸,
۵۹]. با این وجود، تأثیر این عوامل معمولاً بسته به زمینه خاص، از جمله مکان و فناوریهای مورد ارزیابی متفاوت است. [
۶۰].
بیشتر مطالعات قبلی در اتیوپی عمدتاً بر پذیرش فناوریهای واحد با استفاده از یک مدل انتخاب دودویی بین پذیرندگان و غیرپذیرندگان و تجزیه و تحلیل عواملی که بر پذیرش تأثیر میگذارند متمرکز شدهاند. بسیاری از مطالعات اخیر نشان دادهاند که کشاورزان این گزینه را دارند که ترکیبهای مختلفی از فناوریها را که ممکن است مکمل یا مکمل یکدیگر باشند، برای مقابله با خطرات متعدد مرتبط با آب و هوا، مانند تنش رطوبتی خاک، کاهش حاصلخیزی خاک، هجوم آفات، خشکسالی و سیل [
۵۱,
۵۹,
۶۱,
۶۲,
۶۳]. از نظر جغرافیایی، بیشتر مطالعات قبلی به جنوب و شمال غربی اتیوپی محدود شده بودند. به عنوان مثال، Ewunetu و همکاران. [
۶۰]، نیگوسی و همکاران [
۶۲]و Tekelewold و همکاران. [
۵۸] بر حوضه فوقانی رودخانه نیل آبی متمرکز شد، در حالی که بقیه، Bedeke و همکاران. [
۵۲] در منطقه اداری Wolaita و Negera و همکاران. [
۶۱]، همچنین بوم منطقه بیل را مورد مطالعه قرار داد. اگرچه این مطالعات اطلاعات مهمی را در مورد انواع مداخلات CSA در بخشهای مرطوب و مرطوب کشور ارائه میدهند، با توجه به تنوع توپوگرافی وسیعتر، اقلیمی خرد، و عوامل اجتماعی-اقتصادی، ادبیات موجود چشمانداز کاملی از این عمل ارائه نمیکند. و تصویب CSA. به ویژه، شواهد تجربی در شمال اتیوپی، جایی که خشکسالی مکرر و مشکلات ناامنی غذایی رایج است، اندک است. کشاورزی اتیوپی در مناطق اقلیمی، سیستمهای تولید محصول و شرایط اجتماعی-اقتصادی تنوع نشان میدهد. [
۲۵]. بنابراین، انتخاب دقیق ترکیبهای مناسب از مداخلات کشاورزی هوشمند با اقلیم (CSA) که متناسب با مقیاسهای جغرافیایی خاص و نیازهای معیشتی است، ضروری است.
کشاورزان شمال اتیوپی از جمله منطقه اداری North Wello بدترین قحطی تاریخ را به دلیل خطرات مربوط به تغییرات آب و هوایی تجربه کرده اند. برای غلبه بر این مشکل، فناوریهای نوین کشاورزی (ارقام اصلاحشده، حداقل خاکورزی، زراعت جنگلی، تنوع محصول، برداشت آب باران، کود آلی، کود معدنی و آبیاری در مقیاس کوچک) با حمایت دولت و غیره به کشاورزان معرفی شده است. – نهادهای دولتی با این حال، همه کشاورزان آنطور که باید از این فناوری ها استفاده نمی کنند. این سوال که چرا کشاورزان خرده مالک در این منطقه از این فناوری ها به میزان لازم استفاده نمی کنند هنوز مشخص نیست. از این رو، مطالعه ما به دنبال پر کردن این خلأ در ادبیات با بررسی سیستماتیک عوامل مؤثر بر پذیرش فناوریهای کشاورزی هوشمند (CSA) از طریق یک چارچوب انتخاب چند متغیره جامع است. نتایج این تجزیه و تحلیل با هدف ارائه دیدگاههای ارزشمند به سیاستگذاران در مورد فرآیند تصمیمگیری کشاورزان خردهمالک در مورد پذیرش فناوری، تسهیل طراحی و اجرای اقدامات و مداخلات سیاستی هدفمند برای ترویج جذب گستردهتر از فناوریهای CSA است.
۴٫ بحث
هدف از این مطالعه بررسی وابستگی متقابل شیوه های مختلف CSA و عوامل مؤثر بر تصمیمات کشاورزان برای اجرای آن شیوه ها در میان کشاورزان خرده مالک در منطقه مورد مطالعه بود. یافتهها نشاندهنده یک مکمل قوی در میان شیوههای CSA مورد بررسی در این مطالعه است. ارتباط متقابل بین این شیوه ها پیامدهای سیاستی قابل توجهی را نشان می دهد. یک تغییر خط مشی که بر یک رویه تأثیر می گذارد ممکن است تأثیرات سرریزی را بر پذیرش سایر روش ها ایجاد کند.
جالبترین یافته این بود که چندین روش CSA یک همبستگی مثبت را نشان داد، که نشان میدهد کشاورزان ترکیبی از شیوههای CSA را در یک مزرعه واحد برای کاهش خطرات چندجانبه مرتبط با آب و هوا مانند تنش رطوبتی، فرسایش خاک و آفات اجرا کردند. نتایج نشان میدهد که همبستگی قوی بین برداشت آب باران و شیوههای کشاورزی جنگلی یافت شد. در منطقه مورد مطالعه، اثربخشی کشت درختانی که می توانند چند ساله چوبی باشند و با محصولات زراعی ادغام شده باشند، با در دسترس بودن رطوبت تعیین می شود. در نتیجه، جمع آوری عمدی آب باران به عنوان مخزن رطوبت در انبار مانند بسترهای وسیع در یک حوضه و ابزارهای فیزیکی مانند ژئوممبران ممکن است مورد نیاز باشد. این یافته توسط یک مطالعه توسط Teshome و همکاران پشتیبانی می شود. [
۷۹]، که نشان داد که اگروفارستری بهره وری محصول را افزایش می دهد در حالی که فرسایش خاک را کاهش می دهد [
۷۴]، که یک رویکرد مهم برای شیوه های حفاظت از آب در محل است. همچنین شواهد نشان داد که زراعت جنگلداری با برداشت آب نسبت به سایر سیستم های مدیریت زراعی تأثیر مثبت معنی داری بر ذخایر نیتروژن خاک داشت. [
۹۷]، بنابراین ترکیب هر دو می تواند هم افزایی کند.
یکی دیگر از یافته های مهم همبستگی مثبت قوی بین اگروفارستری و شیوه های تنوع محصول بود. کشاورزان معمولاً از تنوع محصول برای افزایش درآمد مزرعه و انعطاف پذیری سیستم کشاورزی در برابر مشکلات مربوط به تغییرات آب و هوایی استفاده می کنند. [
۵۸,
۹۸]. اگروفارستری به طور گسترده ای به عنوان یک منبع درآمد جایگزین استفاده شده است، در حالی که ظرفیت سازگاری سیستم معیشت را با خطرات مربوط به تغییرات آب و هوایی بهبود می بخشد. [
۷۰]. به عنوان یک نتیجه از مزایای متقابل افزایش بهره وری محصول و کیفیت خاک، دو روش CSA همبستگی مثبت و معناداری را نشان دادند.
در منطقه مورد مطالعه، مکمل قوی بین خاکورزی حداقل یا خاکورزی صفر و روشهای آبیاری در مقیاس کوچک نیز وجود داشت. در نتیجه، در روشهای آبیاری در مقیاس کوچک، کشاورزان غالباً از محصولات چند ساله استفاده میکردند که نیازی به شخم زدن مکرر ندارند، که اجازه میدهد بقایای محصول تا فصل آبیاری بعدی روی زمین باقی بماند. شواهد تجربی نشان میدهد که کشاورزانی که آبیاری در مقیاس کوچک انجام میدهند، میتوانند بیش از یک بار در سال محصولات زراعی را پرورش دهند و از افزایش و پایداری تولید، درآمد و مصرف اطمینان حاصل کنند و امنیت غذایی خود را بهبود بخشند. [
۷۷,
۷۸]. در طول بررسی میدانی، مشاهده کردیم که آشفتگی خاک کاهش یافت و از شخم زدن در زمینهای کشاورزی آبی که نقش حیاتی در حاصلخیزی و ساختار خاک دارند اجتناب شد. جالبترین یافته، همبستگی بین بهبود تنوع محصول و تنوع محصول بود. این بدان معناست که کشاورزانی که از انواع مختلف محصولات بهبود یافته در یک فصل زراعی استفاده کردهاند، میتوانند از تنوع محصول در کرتهای مزرعه خود نیز استفاده کنند. [
۱۴]. همبستگی مثبت مشاهده شده در بین این شیوه ها از این ایده حمایت می کند که کشاورزان معمولاً ترکیبی از فناوری های CSA را اتخاذ می کنند.
یک مشاهده شگفتانگیز ظاهر شد که ارتباط مثبتی بین سن و درجه پذیرش CSA را آشکار کرد. ارتباط مثبت بین سن با شدت شیوه های پذیرفته شده CSA نشان می دهد که سرپرست خانوار با سن بالاتر احتمال بیشتری دارد که پذیرش فناوری CSA را تشدید کند. دادههای مصاحبه با خبرچینهای کلیدی این نتایج مدل را تأیید میکند، زیرا کشاورزان مسنتر از روشهای مختلفی برای افزایش بهرهوری زمین خود استفاده میکردند، که نشان میدهد افراد مسنتر احتمال بیشتری دارند که اندازه مزرعه نسبتاً بزرگ، پیوندهای قویتر با کشاورزی و تجربه کشاورزی بیشتری داشته باشند. با این حال، از آنجایی که جوانان اغلب بر این باورند که زمین کافی ندارند، اغلب مزارع خود را ترک می کنند و به فعالیت های خارج از مزرعه می پردازند. در نتیجه فناوری های ذکر شده در این مطالعه کمتر مورد استفاده قرار می گیرند. مطابق با این نتیجه، آتینکوت و مبرات [
۹۹] اشاره کرد که کشاورزان مسنتر نرخ پذیرش بالاتری را نشان میدهند، احتمالاً به دلیل افزایش آشنایی و تجربه آنها با پیشبینی آب و هوا. تکلولد و همکاران [
۵۸] نشان داد که تعداد شیوه های CSA اتخاذ شده با افزایش سن سرپرست خانوار افزایش می یابد.
درجه تکه تکه شدن زمین نیز نقش مهمی در تأثیرگذاری بر تصمیمات کشاورزان در مورد پذیرش فشرده فناوری CSA ایفا کرد، همانطور که با ضریب مثبت قابل توجهی برای تعداد قطعات مزرعه مشهود است. این یافته در تضاد با مطالعات Ewunetu و همکاران است. [
۶۰] و سیلشی و همکاران. [
۱۰۰]، که نشان می دهد که سطح بالای تکه تکه شدن زمین احتمال پذیرش فناوری های SLM را کاهش می دهد. با این حال، چولو و همکاران. [
۱۰۱] تاثیر مثبت تکه تکه شدن زمین را گزارش کرد که با نتایج مشاهده شده در اینجا همسو بود. آنها این پدیده را به افزایش تنوع مزرعه مرتبط با تکه تکه شدن زمین نسبت دادند که منجر به تنوع در محصولات کشت شده و فصول تولید می شود و در نهایت انعطاف پذیری در برابر خطرات تغییرات آب و هوایی را افزایش می دهد.
اجاره زمین زراعی، یا سهم محصول، به توافقی بین مالک ملک (موجر) و مستاجر اشاره می کند که شرایط استفاده از زمین برای اهداف کشاورزی را مشخص می کند. شناسایی یک همبستگی مثبت بین اجاره زمین های زراعی و سطح پذیرش فناوری CSA نشان می دهد که سرپرستان خانوارهایی که زمین را اجاره می کنند تمایل بیشتری به اجرای فناوری های مختلف CSA دارند. این یافته با تحقیقات انجام شده توسط Leonhardt و همکارانش مطابقت دارد. [
۱۰۲]، که نشان می دهد اثربخشی مدیریت مزرعه با روابط شخصی ایجاد شده بین اجاره کنندگان و مالکان افزایش می یابد. با این حال، جونز و همکاران. [
۱۰۳] به طور قانعکنندهای گزارش شد که ترتیبات تصدی بلندمدت یا قابل اعتماد، محیط مساعدتری را برای سازگاری ایجاد میکند. نتیجه نشان میدهد که مستاجرین بهتر مدیریت میشوند و نهادههای بیشتری را برای شیوههای مدیریت مزرعه سرمایهگذاری میکنند، زیرا آنها نیاز به افزایش بهرهوری و تولید محصول داشتند.
داشتن زمین قابل آبیاری به دلیل تعهد قوی بازیگران مختلف، مانند کارشناسان ترویج و فعالان سیاسی، به تشدید افزایش درآمد و بهرهوری محصول، موجب تقویت کشاورزی میشود. کشاورزان خردهمالک که به اعتبار نیاز داشتند اما نمیتوانستند به آن دسترسی داشته باشند، با شدت شیوههای CSA مرتبط بودند، که نشان میدهد محدودیتهای مالی تعداد فناوریهای کشاورزی را که میتوانند اتخاذ کنند محدود میکند. نتیجه با Mutyasira و همکاران مطابقت دارد. [
۱۰۴] و تکلوولد و همکاران. [
۵۸]که نشان داد کشاورزانی که به اعتبارات کشاورزی دسترسی داشتند، احتمال اتخاذ بیش از دو شیوه کشاورزی پایدار را افزایش دادند. دسترسی رسانهها و شدت شیوههای CSA همبستگی مثبت نشان داده شد، که نشان میدهد دسترسی به اطلاعات از طریق رسانه، استفاده از بیش از دو شیوه CSA را افزایش میدهد. این می تواند به این دلیل باشد که بیشتر فناوری های کشاورزی در ایستگاه های رادیویی FM محلی تبلیغ می شوند.
تصمیمات برای استفاده از تنوع محصول و خاکورزی حداقل یا صفر به جنسیت حساس بود. نتایج نشان داد که نرها بیشتر احتمال دارد تنوع محصول را اجرا کنند و کمتر از حداقل یا کاهش خاکورزی در حداقل یکی از قطعات مزرعه خود استفاده کنند. به موازات این، مطالعه ای توسط درسا و حسن انجام شد [
۸۷]، Beyene و همکاران. [
۸۹]، و Kassie و همکاران. [
۱۰۵] همچنین دریافتند که خانوارهای مرد سرپرست بیشتر احتمال دارد تنوع محصول را اعمال کنند و درخت بکارند. این احتمالاً به دلیل محدودیتهای نیروی کار و تابوی فرهنگی علیه زنان در اتیوپی است که شخم میزنند [
۱۰۵]. اسفاو و نکا [
۱۰۶] نشان می دهد که زنان در اتیوپی، که همچنین در منطقه مورد مطالعه قرار دارد، در مراقبت از فرزندان خود، تهیه غذا و سایر کارهای مرتبط در خانه مشارکت دارند. ضریب منفی در تصمیم به استفاده از حداقل خاکورزی احتمالاً به این دلیل بود که سرپرستان مرد خانوار بیشتر به کشت بیش از حد تمایل داشتند. شواهد حاصل از مصاحبههای خبرچین کلیدی نیز نشان میدهد که کشت بیش از حد در زمینهای کشاورزی متعلق به زنان سرپرست خانوار در منطقه مورد مطالعه انجام نشده است. این امر به این دلیل است که زنان از فرزندان خود مراقبت می کنند، غذا تهیه می کنند و سایر کارهای مرتبط را در خانه انجام می دهند [
۱۰۶]. از این رو، شواهد تجربی قبلی از نتیجه فعلی حمایت می کند که تصمیم زنان در استفاده از زمین برای اعمال CSA محدود است. [
۸۸].
پیوند مثبت سن سرپرست خانوار در اتخاذ تنوع محصول، برداشت آب باران و شیوههای زراعت جنگلی با تجربیات بهتر مزرعه و مالکیت زمین مرتبط است. به نفع تجربه مزرعه اسرت و سیمانه [
۳۹] پیشنهاد کرد که کشاورزان با تجربه طولانی مزرعه به خوبی از تغییرات آب و هوا و گزینه های سازگاری با خطرات تغییرات آب و هوایی آگاه هستند. این یافته با تحقیقات دیگر Amsalu و De Graaff مطابقت دارد [
۱۰۷] و درسا و حسن [
۸۷]، که نشان داد با افزایش سن کشاورز، احتمال اتخاذ حفاظت از خاک و آب و تغییر گونه های محصول افزایش می یابد.
سطح تحصیلات سرپرست خانوار تأثیر مثبتی بر تصمیمگیری برای اتخاذ واریتههای کشاورزی بهبودیافته، کودهای آلی، برداشت آب باران و کودهای معدنی در حداقل یکی از کرتهای آنها داشت. این ممکن است به دلیل نیاز به فرآیندهای دانش محور برای اجرای فناوری های کشاورزی باشد. یافته های نشان دهنده رابطه مستقیم بین پیشرفت تحصیلی کشاورزان و پذیرش فناوری CSA با تحقیقات قبلی است. [
۱۷,
۴۰,
۴۷,
۹۴]، به این معنی است که افراد با سطوح تحصیلات بالاتر برای تشخیص تهدیدهای تغییرات آب و هوا، در نظر گرفتن استراتژی های سازگاری و ابراز گشودگی بیشتر نسبت به ایده های جدید و پیشرفت های تکنولوژیکی مجهزتر هستند.
یافتههای پیشبینینشده این بود که اندازه خانواده بر تصمیم برای اجرای شیوههای آبیاری تأثیر منفی میگذارد. فرض بر این بود که شیوههای آبیاری نیروی کار فشرده هستند و اندازه خانواده تأثیر مثبتی بر شیوههای آبیاری به عنوان منبع نیروی کار انسانی دارد. با این حال، اطلاعات بهدستآمده از شرکتکنندگان FGD و مصاحبههای خبرچین کلیدی نشان داد که شیوههای آبیاری یک فعالیت کشاورزی سرمایهبر است، اما ما هیچ منبع سرمایه دیگری به جز درآمد محصول نداریم. متأسفانه، درآمد حاصل از فروش محصولات برای تأمین نیازهای تغذیه ای کودکان کافی نبود. این نتیجه منعکس کننده نتایجی است که توسط آمسالو و دی گراف گرفته شده است [
۱۰۷] و اسفاو و همکاران [
۱۷]وی مشاهده کرد که خانوارهای بزرگتر هزینه های بیشتری را برای تامین نیازهای اساسی خود متحمل می شوند و در نتیجه احتمال سرمایه گذاری در فناوری های افزایش یافته زمین را کاهش می دهند.
تأثیر سرمایه اجتماعی بر تصمیمگیری برای استفاده از روشهای تنوع محصول و آبیاری مثبت بود. این نتیجه مطالعه قبلی توسط Kassie و همکاران را تایید می کند. [
۹۱]، که متغیرهای شبکه اجتماعی را گزارش می کند تا نشان دهد کشاورزانی که به صورت گروهی سازماندهی شده اند، بیشتر احتمال دارد تنوع محصول را در اتیوپی اتخاذ کنند. اطلاعات بهدستآمده از مصاحبههای خبرچین کلیدی نشان میدهد که تمرین آبیاری فقط تصمیم یک کشاورز برای استفاده از آبیاری نیست، بلکه نیاز به تصمیم و مشارکت گروهی دارد. بنابراین انجمن ها و تشکل های کشاورزان نقش مهمی در توسعه آبیاری دارند. نتیجه نیز مشابه مطالعه آدلا و همکاران بود. [
۷۵]، که گزارش داد دسترسی به شبکه ها از طریق سازمان های محلی به طور قابل توجهی بر تصمیم کشاورزان برای آبیاری تأثیر می گذارد.
یافتههای این مطالعه نشاندهنده تأثیرات مثبت داراییهای دامی (TLU) بر تصمیمگیری برای اتخاذ جنگلهای کشاورزی، کاربرد کودهای معدنی و برداشت آب باران است. این بدان معناست که اندازه دام غالباً به عنوان یک شاخص دارایی در خانوارهای روستایی استفاده میشود و این میتواند به این معنا باشد که خانوارهایی با پایگاه دارایی گستردهتر احتمال بیشتری دارد که از فناوری مزرعه استفاده کنند زیرا ممکن است بتوانند و مایل به تحمل ریسک بیشتری باشند. همتایان خود و ممکن است دسترسی ترجیحی داشته باشند [
۱۰۵]. در نتیجه، TLU تأثیر مثبتی بر پذیرش کودهای معدنی، برداشت آب باران، و جنگلهای زراعتی داشت که نشاندهنده توانایی خرید نهادهها و مواد برای مقابله با افزایش خطر است. [
۵۸]. این یافته با یافته های Kassie و همکارانش مطابقت داشت. [
۱۰۵]زلکه و آبرا [
۱۰۸]، بالو و همکاران [
۹۴]، و Kassie و همکاران. [
۱۰۵]، که دریافتند مالکیت دام تأثیر مثبت و قابل توجهی در پذیرش فناوری های کشاورزی مانند کود شیمیایی دارد.
اندازه مزرعه تاثیر مثبتی بر تصمیم برای اتخاذ جنگلهای کشاورزی و کودهای معدنی دارد. نتیجه مثبت زراعت جنگلی نیز با نتیجه یافت شده توسط Beyene و همکاران مطابقت دارد. [
۱۰۹] و Tafere و Nigussie [
110]وی گزارش داد که اندازه زمین تأثیر مثبت و معناداری بر احتمال اتخاذ زراعت جنگلی دارد. سرپرستان خانوار به اندازه مزرعه های بزرگتر ترجیح داده می شوند که از شیوه های زراعت جنگلداری استفاده کنند. همبستگی مثبت بین اندازه مزرعه بزرگ و اگروفارستری به احتمال زیاد وجود دارد زیرا اگروفارستری فضای بیشتری را در قطعات کوچک اشغال می کند. به همین ترتیب، یرگا و حسن [
۱۱۱]زلکه و آبرا [
۱۰۸]و پندر و گبرمدین [
۹۲] بین اندازه مزرعه و مصرف کود در اتیوپی رابطه مثبت و معناداری یافت شد. این نشان میدهد که اندازههای مزرعه بزرگتر احتمال بیشتری دارد که از نهادههای مزرعه استفاده کنند. یک توجیه احتمالی این است که اندازه مزرعه بزرگتر، سرمایه گذاری مزرعه را با افزایش پایه دارایی افزایش می دهد و خرید کودهای معدنی را ممکن می سازد.
از سوی دیگر، کرت های مزرعه با پتانسیل آبیاری، تصمیم گیری برای اتخاذ تنوع محصول، تنوع محصول، کاربرد آبیاری و حداقل یا کاهش روش های خاک ورزی را تسهیل کرد. منابع کیفی بیان کردند که سرپرست خانوار دارای زمین قابل آبیاری فرصت بهتری برای آموزش فناوری های مختلف کشاورزی و دسترسی به خدمات اعتباری دارد. بنابراین، سرپرست خانوار مزرعهداری که زمین قابل آبیاری داشت، بیشتر از سایرین که نداشتند، از فناوریهای مختلف کشاورزی در زمین کشاورزی خود از طریق آبیاری استفاده میکرد. همچنین مشخص شد که خدمات اعتباری در محدود کردن فعالیتهای آبیاری بسیار مفید است. شواهد تجربی نشان می دهد که کشاورزانی که به خدمات اعتباری دسترسی دارند، تمایل بیشتری به خرید نهاده های کشاورزی دارند [
۹۰]. این یافته نیز با یافته های درسا و حسن همخوانی دارد [
۸۷]او کشف کرد که دسترسی به اعتبار احتمال انتخاب کشاورزی حفاظتی، تقویم محصول و استراتژی های آبیاری را افزایش می دهد.
خانوادهای که زمینهای کشاورزی تکهتکهشده داشتند، احتمالاً برداشت آب باران، حداقل یا کاهش خاکورزی و کودهای معدنی (شیمیایی) را انجام میدادند. با توجه به اطلاعات بهدستآمده از مصاحبههای خبرچین کلیدی و FGDs، یک قطعه مزرعه تکهتکه تنوع مزرعه را افزایش میدهد (شامل نوع خاک و حاصلخیزی قطعات مزرعه)، در نتیجه تنوع محصولات کشت شده و فصلهای تولید، در نتیجه امنیت غذایی را بهبود میبخشد. مطالعات نشان می دهد که زمین های تکه تکه شده با انواع خاک، شیب و ارتفاع مختلف، تنوع مزرعه را افزایش می دهد که منجر به تنوع محصول و فصل های تولید می شود. [
۱۰۱,
۱۱۲].
قطعه مزرعه با شیب ملایم و متوسط تأثیر مثبتی بر حداقل یا کاهش عمل خاکورزی داشت. این یافته مشابه نتیجه Marenya و همکاران است. [
۱۱۳] و تکلوولد و همکاران. [
۵۸]وی تأیید کرد که کشاورزانی که شیب ملایم و متوسطی را درک می کنند، احتمالاً از حداقل یا کاهش خاکورزی استفاده می کنند. شیب تند زمین ارتباط مثبتی با تصمیم به استفاده از تنوع محصولات بهبود یافته، برداشت آب باران و کود معدنی داشت. این نتیجه یافته های چندین مطالعه قبلی در اتیوپی را تأیید کرد: Kassie و همکاران. [
۱۰۵]، Beyene و همکاران. [
۱۰۹]و امسالو و دی گراف [
۱۰۷]، که گزارش داد که اتخاذ شیوه های مدیریت زمین در قطعات شیب مسطح تا متوسط احتمال کمتری دارد. این نشان میدهد که خانوارهایی که در زمینهای تپهای یا ناهموار هستند، احتمالاً استراتژیهای تطبیقی را اتخاذ میکنند.
اجاره زمین برای سهم محصول با بهبود تنوع محصول، کودهای ارگانیک و شیوه های آبیاری، زراعت جنگلداری، برداشت آب باران و کودهای معدنی (شیمیایی) مرتبط بود، که به این معنی است که سرپرست خانواری که زمین کشاورزی را با دیگران به اشتراک می گذارد، احتمالاً فناوری های CSA را تشدید می کند. اجاره زمین کشاورزی از سایر کشاورزان با تصمیم به استفاده از کودهای معدنی رابطه منفی و معناداری داشت. هنگام اجاره زمین به کشاورز دیگر، اجاره زمین به مستاجرین اساساً بر اساس توانایی آنها در استفاده از فناوری و سابقه مراقبت از مزرعه گذشته است. بنابراین، این الزام اجاره، کشاورزان مستاجر را مجبور میکند تا در آینده از انواع فناوریها برای به دست آوردن زمین اجارهای استفاده کنند.
دور از انتظارات، فاصله زمین های کشاورزی از خانه به طور مثبتی بر تصمیم گیری برای استفاده از انواع محصولات بهبود یافته، تنوع محصول و کاربرد کود معدنی تأثیر می گذارد. همانطور که در مشاهده میدانی در طول جمعآوری دادهها مشاهده کردیم، مزارع آبی آنها دور از خانه بودند، اما کشاورزان از فناوریهای متفاوتی در کشاورزی آبی استفاده میکنند. این بدان معناست که فاصله زمین کشاورزی تا خانه، تصمیم به استفاده از فناوری کشاورزی را محدود نمی کند. در عوض، سود خالص فن آوری های CSA، پس از اجرای آنها، بر تصمیم کشاورز برای اتخاذ فناوری های CSA تأثیر می گذارد. مطابق با این یافته، مطالعات قبلی گزارش دادند که تأثیر درآمد مزرعه بر تصمیم گیری برای اتخاذ شیوه های مختلف مدیریت مزرعه مثبت و معنادار بود. [
۸۷]. این نتیجه توسط Kassie و همکاران نیز پشتیبانی می شود. [
۱۰۵]، که دریافتند که فاصله کرت ها از خانه به طور مثبت و قابل توجهی بر پذیرش خاکورزی حفاظتی و کود شیمیایی تأثیر می گذارد. زمینهای نزدیک مزرعه ممکن است حاصلخیزتر از زمینهای دورتر باشند، زیرا زمینهای مزرعه ممکن است از افزودن کود، کمپوست و سایر مواد باقیمانده محصول بهرهمند شوند.
فاصله خانه تا نزدیکترین بازار به طور منفی بر تصمیمات برای اتخاذ انواع محصولات بهبود یافته، کودهای معدنی (شیمیایی) و کودهای آلی تأثیر می گذارد. چندین مطالعه سازگاری با تغییرات آب و هوایی [
۵۸,
۱۱۴,
۱۱۵,
۱۱۶] یک رابطه منفی بین فاصله خانه تا نزدیکترین بازار، دفتر خدمات توسعه، و استراتژی های کلی سازگاری با تغییرات آب و هوایی کشف کرده اند.
دسترسی به اطلاعات نقشی اساسی در افزایش تلاشهای سازگاری با تغییرات آب و هوایی با امکانپذیری حمل و نقل ورودیها و خروجیها، بهروزرسانیهای بهموقع بازار، و دسترسی به اطلاعات مرتبط در مورد محصولات و شرایط آب و هوایی در حال تحول دارد. [
۵۸]. در این زمینه، سرپرست خانواری که به رسانهها (رادیو) دسترسی دارد، به احتمال زیاد تصمیم به تمرین جنگلداری و برداشت آب باران میگیرد. نتیجه نشان میدهد که استفاده از رادیو FM برای انتشار اطلاعات با افزایش پذیرش شیوههای برداشت آب باران و کشاورزی جنگلی مرتبط است. به نظر میرسد دلیل آن این است که از آنجایی که این منطقه مستعد خشکسالی است، شیوههای برداشت آب باران و کشاورزی جنگلی در رسانههای محلی ترویج میشود.
یکی دیگر از جنبههای سازمانی مهم که بر تصمیمگیری برای اتخاذ فناوریهای CSA تأثیر میگذارد، تعامل با عوامل توسعه (DAs) است. نتایج نشان میدهد که تماس مکرر ترویجی با سرپرستان خانوارهای مزرعه، احتمال افزایش حداقل یا کاهش خاکورزی را افزایش میدهد، اما ارتباط معکوس با کودهای معدنی دارد. تأثیر مثبت تماس گسترش بر حداقل خاکورزی با یافتههای Saguye مطابقت دارد [
۱۱۷]، Moges و Taye [
115]، تسفهون و ماهی [
۱۱۸]و Destaw و Fancy [
119]، که گزارش داد که فراوانی تماس گسترش به طور قابل توجهی و مثبت بر اتخاذ شیوه های مدیریت زمین تأثیر می گذارد. رابطه معکوس بین تماس اکستنشن و کود شیمیایی را می توان به توصیه عمومی در برابر کودهای شیمیایی نسبت داد. [
۱۰۵]. رطوبت نامطمئن یک مشکل رایج در این منطقه مورد مطالعه است، بنابراین کشاورزان اغلب در برابر استفاده از کودهای شیمیایی مقاومت می کنند.
کشاورزانی که اطلاعات مربوط به زراعی و آب و هوا را دریافت کردند، بیشتر احتمال داشت از ارقام بهبودیافته و کودهای آلی استفاده کنند، اما رابطه منفی با کودهای معدنی داشت. این نتیجه مشابه یافته های درسا و هاسن است [
۸۷]زلکه و آبرا [
۱۰۸]کاسی و همکاران [
۹۱]، ماری و همکاران [
۵۷]، و Mihiretu و همکاران. [
۱۱۶]او دریافت که دسترسی به اطلاعات آب و هوا یک عامل تعیین کننده مهم اتخاذ استراتژی های سازگاری با تغییرات اقلیمی است. این نتیجه حاکی از آن است که خانواری که به اطلاعات مرتبط با آب و هوا دسترسی دارد، احتمال بیشتری دارد که فناوری کشاورزی در زمین های کشاورزی خود داشته باشد.