امروز : شنبه, ۹ تیر , ۱۴۰۳
آیا می خواهید شهرهای قوی بسازید؟ ابتدا بازی تعریف را برنده شوید
چند آخر هفته پیش، وقتی از کلیسا به خانه میرفتم، وقتی دو کودک را تماشا کردم که با دوچرخههایشان در پارکینگ یک ساختمان متروکه عظیم یک مایلی دورتر از محل زندگی ما حلقه میزدند، حالم افت کرد. با صدای بلند گفتم: «ما باید آن را به یک پارک دوچرخه تبدیل کنیم. اگر زمان زیادی را […]
چند آخر هفته پیش، وقتی از کلیسا به خانه میرفتم، وقتی دو کودک را تماشا کردم که با دوچرخههایشان در پارکینگ یک ساختمان متروکه عظیم یک مایلی دورتر از محل زندگی ما حلقه میزدند، حالم افت کرد. با صدای بلند گفتم: «ما باید آن را به یک پارک دوچرخه تبدیل کنیم. اگر زمان زیادی را با من در Waco گذراندید، میدانستید که این یک مسیر برای رانندگی در شهر با شوهرم است: سر و صدا کردن ایدههایی برای شهر و سپس سوار شدن بر ترن هوایی احساسی. یک دقیقه از این ایده هیجان زده می شود و لحظه ای دیگر با گیج شدن هوای خود را خالی می کند.
این ترن هوایی آنقدر اتفاق می افتد که من تا به حال به آن عادت کرده ام. من به رانندگی در مرکز شهر و رویاپردازی در مورد آنچه که می توان روی آن بنا کرد عادت کرده ام تمام زمین اختصاص داده شده به پارکینگ. من به خیالپردازی در مورد راههایی برای کاهش سرعت اتومبیلهایی که در محلههای پر از خطوط عریض دردناک میروند، رویاپردازی کنم (چطور بچهها میتوانند در چنین خیابانهای خطرناکی بازی کنند؟). من به خیالپردازی در مورد حمل و نقل عمومی بهتر برای مردم فقیری که در گرما منتظر اتوبوس بیرون از فروشگاه مواد غذایی هستند (اتوبوسی که می دانم احتمالاً فقط نیم ساعت کار می کند) عادت کرده ام. من عادت دارم در حالی که بارها و بارها در یک محله در محلهام قدم میزنم، خیالپردازی کنم، به دلیل تلاش مداوم شهر برای مدیریت سگهای شل غیرقابل پیشبینی، از کشف مسیرهای جدید میترسم.
من شروع به نوشتن فهرستی از تمام رویاهایم کرده ام. از یک طرف، فکر کردن به پتانسیل ها و همه فرصت هایی که شهر ارائه می دهد، هیجان انگیز است. اما بعضی روزها، خودم را کاملاً گیج میکنم که حتی ما را باید داشته باشند این گفتگوها در وهله اول من عاشق شهرها هستم من می دانم که حمایت از آنها برای بهتر کردن آنها به زمان و روابط نیاز دارد. اما گاهی اوقات، وقتی شب بیدار میشوم و از جایی که بچهام را بزرگ میکنم، به مسابقههای آخر شب گوش میدهم، دلم میخواهد فریاد بزنم. چرا باید اینقدر پیچیده باشد؟ آیا این عقل سلیم نیست که شهرها باید زیبا، امن و سازنده باشند؟
می دانم پیشرفت در حال رخ دادن است. وقتی صبح از خواب بیدار می شوم و خبرنامه های ایمیلی با محوریت شهرنشینی را باز می کنم یا فید لینکدین خود را بررسی می کنم، داستان به داستان شهرها را می بینم. روشنایی روز خیابان هایشان، ساخت خطوط دوچرخه محافظت شده یا حذف حداقل پارکینگ. بیشتر و بیشتر مردم عادی را می بینم که وارد میدان مبارزه می شوند و از شهرهای خود دفاع می کنند. من فکر می کنم: “باشه، این خوب است.” اما بخش بی حوصله من به عقب می راند: «چرا این خبر است اصلا؟ آیا این نباید وضعیت موجود باشد؟»
شاید شما هم احساس ناامیدی مشابهی را در نحوه غلبه ایده های بد، طراحی بد و سیاست های بد داشته باشید. شاید شما نیز در مورد اینکه چقدر سخت است که رهبران شهر را متقاعد کنیم که با فوریت بر روی فراوانی راه حل های عقل سلیم و مبتنی بر تحقیق برای مبرم ترین مشکلات ما حرکت کنند، دچار سردرگمی شدید. پس از همه، زندگی در خطر است!
من هر روز به این معمای فکر می کنم، به خصوص اکنون که در مراحل اولیه سازماندهی یک شهر قوی هستم. مکالمه محلی اینجا در واکو من دوست دارم فکر کنم که رفتارها، هر چقدر هم که گیج کننده باشند، به نوعی منطقی هستند. پس دلیل این تردید و ترس چیست؟ چارچوب، روایت، پارادایم که وضعیت موجود را حفظ می کند چیست؟
شاید حل این تنش در گام اول هر بحث معنادار نهفته باشد: شرایط خود را تعریف کنید به نظر می رسد این در قلب مشکل است. دنیای شهرنشینی مملو از گفتگوها در مورد مسائل است، اما بیشتر و بیشتر به نظر می رسد که گفتگوی ما واقعاً در مورد تعاریف است. استفاده روزافزون از عباراتی مانند “مکانی برای مردم”، “طراحی انسان محور”، “مکان سازی” و “مردم بیش از ماشین” به نظر من دلیلی بر این است که ما شروع به درک یک مشکل عمیق تر کرده ایم: چیزی خراب است، نه فقط در مورد چگونه ما طراحی شده مکان های ما اما چگونه است تعریف شده است آنها نیز
این بزرگترین چالش واقعی است که ما با آن روبرو هستیم. هرکسی که به شهرها، محلهها، شهرکها و حومهها اهمیت میدهد باید با این سؤال اولیه شروع کند: شهر چیست? اگر بتوانیم به این سوال به خوبی پاسخ دهیم، اگر بتوانیم یک چشم انداز قانع کننده برای چیستی شهر ارائه کنیم، شاید طرح و خط مشی بهتر آسان تر شود.
پاسخ خوب به این سوال به معنای ارائه دیدگاهی جایگزین نسبت به آنچه پس از جنگ جهانی دوم دریافت کردیم، با حمایت فدرال فرهنگ خودرو، حومه شهرها و مصرف گرایی انبوه است. در این زمان بود که ما آزمایش حومه شهر را راه اندازی کردیم و همچنین زمانی بود که سیاست ها اساساً هدف شهر را بازتعریف کردند. دیگر شهرها ظرفی برای زندگی انسان در نظر گرفته نمی شدند. در عوض، آنها به فضاهایی مبادله ای تبدیل شدند که تلاش های فردی ما برای شادی و اقتصاد ملی ما را حفظ می کنند.
در مورد آن فکر کنید. به خانه تکخانوادهای، محلههای جداشده و فوقخصوصی، وابستگی به خودرو، منطقهبندی یکبار مصرف فکر کنید. به مدل رشد مبتنی بر بدهی فکر کنید که موفقیت محسوب می شود. یا در مورد اینکه چگونه برخی از شهرها از طرح های توسعه اقتصادی با شرط بندی بزرگ حمایت می کنند، حتی زمانی که آنها بر هزینه های پرخطر منابع عمومی گرانبها متکی هستند. یا در نظر گرفتن سطوح تعهد داخلی به حفظ استانداردها، کدها و فرآیندها به هزینه سازگاری و نوآوری. به این فکر کنید که چرا وقتی فروشگاههای زنجیرهای جدید به شهر میآیند یا وقتی سهولت یافتن پارکینگ آزمون تورنسل برای مرکز شهر پر رونق است، هیجانزده میشویم.
این در چشم اندازی از شهر که در آن موفقیت به معنای مشارکت در پروژه ملی “رشد” است، که بر ایجاد اطمینان و همگنی تا حد ممکن تکیه دارد، منطقی است. در این چشم انداز جهان، مهم ترین هدف شهرها توسعه اقتصادهای محلی قوی، کدها و الگوهای طراحی متناسب با واقعیت های محلی منحصر به فرد آنها نیست. هدف پرورش مجموعه ای از شهرهای محلی خودکفا نیست، بلکه ساده سازی کشور در یک صفحه شطرنج بزرگ و قابل پیش بینی برای سرمایه گذاری سرمایه است.
این با دیدگاه دیگری از شهر به رقابت می پردازد، دیدگاهی که آن را به عنوان یک اکوسیستم زنده می بیند که در آن مردم وجود دارد برای ارائه راه حل برای نیازهای آنها همکاری کنند: اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی معنوی. من فکر میکنم این چشماندازی است که جذابیت بیشتری پیدا میکند، اما موفقیت آن به شدت به پیروزی در بازی تعریف بستگی دارد.
اگر قرار است مکان هایی برای مردم ایجاد کنیم، باید سیاست ها و استانداردهای طراحی را تغییر دهیم، بله. اما ما همچنین باید مکالمه هایی را پرورش دهیم که در آن با سؤالات پیچیده تری در مورد اینکه شهر برای چه کسی و چیست دست و پنجه نرم می کنیم. اکنون زمان خوبی برای آن است. شاید علاقه فزاینده به جوامع عمدی، محلههای قابل پیادهروی و حتی غذاهای محلی که تولید میشوند، نشانهای باشد که چشمانداز مبادلهمحور شهر شروع به شکسته شدن کرده است. شاید ما آماده ایم که یک چشم انداز جدید جای آن را بگیرد.
منبع:
۱- shahrsaz.ir , آیا می خواهید شهرهای قوی بسازید؟ ابتدا بازی تعریف را برنده شوید
,۲۰۲۴-۰۶-۱۸ ۱۹:۳۰:۰۰
۲- https://www.strongtowns.org/journal/2024/6/18/want-to-build-strong-cities-win-the-definition-game-first
return a list of comma separated tags from this title: آیا می خواهید شهرهای قوی بسازید؟ ابتدا بازی تعریف را برنده شوید , آیا , ابتدا , بازی , برنده , بسازید , تعریف , خواهید , را , شهرهای , شوید , قوی , می
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.