سینما و شهرسازی هند
شهرها با پیچیدگیهای اجتماعی و محیطهای پرجنبوجوش خود همواره الهامبخش فیلمسازان هندی بودهاند تا از روایت شهرها الهام بگیرند و به طور همزمان منظر شهری در حال تغییر آن را از طریق سینما به تصویر بکشند. بنابراین می توان درک کرد که شهرها و سینما چنان عمیقاً به هم پیوسته اند که سینمای بعدی حتی می تواند به عنوان دستاورد یا بانک حافظه شهری عمل کند و روند شهرنشینی را برجسته کند. این دو در واقع به حدی مرتبط هستند که به سختی می توان تصویر ذهنی از یک شهر هندی را بدون بمباران بینایی و صدا از پوسترهای فیلم، تبلیغات فیلم، رادیو و نوارهای موسیقی متن فیلم شکل داد.
حدود سال ۱۹۴۷ بود که صنعت فیلم هند دستخوش تغییرات چشمگیری شد. می توان استدلال کرد که در این دوران بود که فیلم مدرن هندی متولد شد. داستانهای تاریخی و اساطیری گذشته اکنون با فیلمهای سوسیال رفرمیستی جایگزین شده بود که شرایط زندگی جدید را در برابر «آنچه قبلا بود» نشان میداد و در نهایت آن را با گسترش سریع شهرهای هند و شهرنشینی به عنوان سبک زندگی مرتبط میکرد. .
شهر هند به عنوان یک موزه
برای بالیوود از زمان پیدایش، کلان شهر منتخب همیشه بمبئی از شری ۴۲۰ (کارگردان راج کاپور، ۱۹۵۵) تا ساتیا (کارگردان رام گوپال وارما، ۱۹۹۸) بوده است، جغرافیای روایی سینمای هندی بمبئی را در بیشتر سینمای خود به نمایش گذاشته است. برای بالیوود تا سال ۲۰۰۰، شهرهای دیگر هند حتی با تاریخ غنی و فرهنگ چند وجهی خود، در مقایسه با بمبئی، فاقد دوگانگی و جایگاه دوگانه مورد نیاز برای محیط سینمایی بودند. ممکن است کسی استدلال کند که مکان صنعت فیلم نیز به تحکیم این انجمن کمک می کند، اما با نگاهی به سینمای ساخته شده در دو دهه اخیر می توان اظهار داشت که بالیوود در مرحله بعد شروع به نگاه کردن به شهرهای دیگر به عنوان یک موزه کرد.
با کنار گذاشتن رفتار جزئی بالیوود نسبت به بمبئی، بالیوود موفق شد دو تصویر سینمایی مهم از بمبئی خلق کند، یکی از دهه ۵۰ و دیگری مربوط به دهه ۷۰ به بعد. اولین بمبئی، که آهنگ Yeh Hai Bombay meri jaan (CID، کارگردانی Raj Khosla 1956) بلافاصله تصویری از یک شهر را تداعی می کند که کاملاً لذت و خطر است، ناشناس بودن هیجان انگیز و همچنین نابرابری ناراحت کننده، هم شادی آور و هم ترسناک. ، فضایی که تضاد طبقاتی در آن غالب است. ما همچنین میتوانیم نمونههای معروفی مانند Shree 420 را در اینجا بگنجانیم و همچنین منظر شهری را که یکی از ژانرهای فرعی متمایز دهه ۵۰ را تعریف میکند، توصیف میکنیم. این فشار نه با دهه ۵۰، بلکه با ظهور شکل روایی جدید در دهه ۷۰ از بین می رود. بمبئی جدید ظاهر خود را زنده تر، متراکم تر، برهنه تر، گمراه کننده نشان می دهد، این بمبئی را می توان در فیلم های مختلف از Deewar (کارگردان یاش چوپرا، ۱۹۷۴) تا ساتیا (کارگردان رام گوپال وارما، ۱۹۹۸) مشاهده کرد. یک کلانشهر کثیف، خام، جنایت زده، کلاستروفوبیک با ساختمان های نیمه ساخته، کوچه های کم نور، چال های تیره و تار، خیابان های نامرتب، و جامعه ظالمانه گانگسترها تقریباً نقطه مقابل زرق و برق و زرق و برق بمبئی است که اکثر فیلم های هندی دارند. در دهه ۸۰ نشان داده اند. جنگهای گروههای تبهکار، اخاذی و قتلها به همان اندازه که خط افق بلند و خط ساحلی زیبا آن چیزی است که دوران به ما نشان داد، جزئی از شهر هستند. مشابه آن قصیدهای که خود به بمبئی اعتراف میکند- سلام بمبئی به خاطر شیوهای که شهر را از نگاه یک بیگانهای به اندازه یک نیم لیتری و دوستانش که خیابانها را خانهشان میخوانند، برجسته میکند. میرا نیر داستانی را روایت میکند که زیاد درباره آن شنیدهایم، اما به ندرت میتوانیم آن را ببینیم: از زیر شکم ضرب المثلی شهر، آرزوهای بیوقفه و رویاهای پرپشت.
دهلی: یک فضای سینمایی غنی و متنوع
دهلی – پایتخت هند – واقعا قلب این کشور است. چرا که نه؟ با چنین تاریخ غنی و فرهنگ زنده، بالیوود، اگرچه دیر، اما در دهه ۲۰۰۰ جذب این شهر شد، و محیط های سینمایی متنوع و پیچیده ای را که ارائه می کرد، کاوش کرد. دهلی در دهههای ۱۹۵۰ تا ۲۰۰۰ مقصد بسیاری از فیلمها نبود، اما فهرست اینجا شامل فیلمهایی است که دهلی در آن دوران پسزمینه بوده و به جذابیت آن افزوده است: چشم بودور (کارگردان سای پرنجپی، ۱۹۸۱) این فیلم اصلی بود که بر اساس دهلی با حضور برجسته فرخ شیخ و دوچرخه سیاهش (کالی قدی) در خیابان های دهلی و فروشگاه پاان شخصیت اجتماعی معمولی دهلی را به غیر از این فیلم هایی مانند معصوم (کارگردان شکر کپور، ۱۹۸۳) نشان می دهد. سرفاروش (کارگردان جان متیو متان، ۱۹۹۹) و غیره، حتی اگر شلیک به دهلی فاقد شخصیت دهلی برای ارائه است.
فرهنگ شهری و به تصویر کشیدن شخصیت
تنها در دهه ۲۰۰۰ بود که فیلمهایی مانند Khosla Ka Ghosla، Dev D، Delhi 6، Dev D و غیره، دهلی لایهای را نشان دادند که در هر قاب و دیالوگ تنیده شده بود و عدالت را در اصل شهر انجام داد و غنا و تنوع را همزمان بررسی کرد. . تصویر آنوپام خر در Khosla ka Ghosla به عنوان KK Khosla، یک دهلی طبقه متوسط که میخواهد خانه بسازد، و کیشان خورانا از بومان ایرانی، یک سازنده زیرک که مردم «قدرتمند» شهر را دست و پا میکند، دو شخصیت مستقیماً از خیابانهای دهلی هستند. که با آن ارتباط داریم مشابه این محیط تنوع، راجما چاوال کار بسیار ستودنی تری را برای به تصویر کشیدن شور شیطانی شهری انجام می دهد که در آن دو مکان فضایی دهلی مورد بررسی قرار گرفته است، خواه دهلی نو باشد یا دهلی قدیم، هر دو دارای محیطی هستند که می توان آن را در فیلم ظاهرا برخلاف هر دوی اینها، اگرچه در پنجاب روستایی شروع میشود، Dev D با تصویری درخشان از خیابان اسرائیلی نئوننور پاهارگنج که مملو از خارجیها، فروشندگان مواد مخدر، دلالها و روسپیها است، آن را به تصویر میکشد. قهرمان داستان، پسری ثروتمند و لوس است که در میان چیزهای دیگر، توسط زیر شکم دهلی اغوا می شود و به هتل ها و میخانه ها با زنان سفیدپوست می رود.
به تصویر کشیدن شخصیت در سینمای بالیوود نیز نقش مهمی در ایجاد تصویری برای شهر ایفا کرده است، اگرچه تصویر بالیوود از شخصیت عمیقاً ریشه در نسخههای کلیشهای جامعه دارد، فیلمهایی مانند دهلی ۶ که به خودی خود صحبت میکند و بر اساس آن ساخته شده است. گوشه و گوشه دهلی قدیم توانست فرهنگ واقعی شهری دهلی قدیم را نشان دهد. با وجود اینکه فیلم نتوانست آنقدرها در گیشه نمایش خوبی داشته باشد، اما زندگی دیوانه وار مردم دهلی را به نمایش گذاشت زیرا «Ye Dilli hai mere yaar..bas ishq mohabbat pyaar». شبیه به عروسی موسمی به کارگردانی میرا نیر، این فیلم در دهلی به رسمیت شناخته شد زیرا پیچیدگیهای موجود بین دو خانواده دهلی را که برای ازدواج هندی دور هم جمع میشوند را نشان میدهد. کلیشه هایی که در فیلم نشان داده می شوند به حدی قابل ربط هستند که ترسناک به نظر می رسند. این فیلم شامل یک عموی کودک دوست و غیر خونی در خانواده است و زنانی که برای خرید عروسی در کوچههای چاندی چوک شلوغ میشوند.
آیا بالیوود بازتاب جامعه هند است؟
پس آیا بالیوود بازتاب جامعه هند است؟ خب، بالیوود به خاطر کلیشهسازی، سینمای تجاری یا سینمای هنری، نماد جنسی یا دختر همسایه، قهرمان تجاری یا بازیگر شخصیت، فیلم تکپرده یا سینمای چندگانه معروف است. بنابراین، به طور طبیعی، برای صنعتی که ریشه در کلیشهها دارد، چگونه میتوانند تصویر شخصیت شهری را به هر شکل دیگری به جز یک نسخه کلیشهای مدیریت کنند که منجر به نمایش کلیشهای توهینآمیز از مردم دهلی و شهر دهلی میشود که همه چیز در مورد Chandni Chowk و شهر دهلی است. دنیای قدیمی آن توسط خطوط. یا غرق در انواع جنایات است (مانند فیلم صورتی (۲۰۱۶)). و وقتی هیچ کدام از این دو نیست، همه چیز مربوط به افراد بسیار ثروتمند و آه بسیار مصنوعی است. در حالی که من جذابیت آشکار دهلی قدیم را تضعیف نمیکنم و قطعاً جنایات را انکار نمیکنم، بهویژه جنایات مربوط به زنان، منصفانه نیست که دهلیها را افرادی پر سر و صدا، عمدتاً پنجابی، ثروتمند و کم عمق بدانیم که نشان داده شدهاند.
حس شهر شکسته است
بنابراین در نهایت این سؤال مطرح میشود که سینما چگونه توانسته است بر برداشت ما از شهرها از تاریخ تا امروز تأثیر بگذارد و چگونه تصاویر سینمایی از شهرها برای شیوههای تصور، فرمولبندی و به خاطر سپردن شهر اساسی بودهاند. در مورد خاص دهلی، بالیوود قطعاً توانسته شخصیت واقعی دهلی را از طریق فیلمهای زیادی به تصویر بکشد، اما فیلمهای زیادی وجود دارند که تصویر شهر را رعایت نمیکنند و صرفاً از آن به عنوان پسزمینه استفاده کرده و حس شهر را در هم میشکنند. .
نتیجه
بنابراین، در پایان، سینمای هند یک آرشیو شهری بوده است که روند شهرنشینی را به تصویر میکشد، و همزمان در تلاش برای رسیدن به برنامههای مدرنیته و تدوین آن است. بازنمایی سینمایی شهرها بخشی جدایی ناپذیر در فرمول بندی تصویر یک شهر هندی در ادوار و زمان های مختلف بوده است. هر شهر در هند یک محیط سینمایی غنی و متنوع ارائه می دهد و استفاده از آن صرفاً به عنوان پس زمینه مطمئناً جوهر و تأثیر یک شهر هندی را از بین می برد. سینمای هند منعکس کننده اتفاقاتی است که در جامعه ما می گذرد. اما آنها یا نسخههای مطلوب یا کلیشهای جامعه ما را منعکس میکنند. آنها یک بازتاب واقعی نیستند، بلکه رویاهای خیالی جامعه ما هستند. صنعت قدرتمندی مانند بالیوود باید بین سرگرمی و سینما، تجاری و موازی تمایز قائل شود.
درباره نویسنده
Ridhu Gahlot
او یک معمار و طراح شهری با صلاحیت است، علاقه عمیقی به آموزش دارد و این علاقه به تحقیق و آموزش او را به سمت دانشگاهی شدن سوق داده است. او پس از فارغ التحصیلی در سال ۲۰۱۷ از MNIT، جیپور، و تکمیل کارشناسی ارشد خود در طراحی شهری در SPA Bhopal، به طور حرفه ای در چندین شهر از جمله بمبئی، احمدآباد، جالاندهار، دهلی و غیره، عمدتاً در ارتباط با دانشگاهیان کار کرده است. گذشته از آن، او اشتیاق خود را به کلمات فراتر از خواندن، به روزنامهنگاری معماری گسترش داد و حتی کارگاهها و رویدادهای بینالمللی متعددی را در زمینه نرمافزار CAD در زمینه شهری سازماندهی و هماهنگ کرد.