۱٫ معرفی
بر اساس گزارش بروندلند منتشر شده توسط سازمان ملل، پایداری معمولاً توسط سه ستون حمایت می شود: اقتصاد، جامعه و محیط زیست. [
۱,
۲]. به عنوان یک واحد اساسی اقتصاد، پایداری شرکتی (CS) را می توان به عنوان پاسخگویی به نیازهای ذینفعان مستقیم و غیرمستقیم شرکت (مانند سهامداران، کارکنان، کاربران و غیره) تعریف کرد، در حالی که توانایی آن برای برآوردن نیازهای شرکت را به خطر نیندازد. نسل های آینده ذینفعان [
۳,
۴]. شرکتهای تولیدی که از پلتفرمهای صنعتی اینترنت اشیا (IIoT) برای دستیابی به تحول سرویسدهی استفاده میکنند، میتوانند سود اضافی ایجاد کنند که منجر به پایداری اقتصادی میشود. [
۵,
۶]. با این حال، کمبود ادبیات در مورد تخصیص این سود اضافی در میان سهامداران وجود دارد، که مانع از عملکرد پایدار اکوسیستم پلت فرم می شود. با توجه به این شکاف، مطالعه ما در تلاش است تا مکانیزمی به اشتراک گذاری ارزش را معرفی کند که برای توسعه پایدار اکوسیستم پلت فرم در چارچوب تحول سرویس دهی شرکت های تولیدی مفید است.
عصر اینترنت انتشار اطلاعات تقاضای کاربر را تسهیل کرده است و اهمیت منابع اطلاعاتی در خلق ارزش را به سطوح بی سابقه ای ارتقا داده است. در نتیجه، زنجیره ارزش دیگر محصول محور نیست [
۷] بلکه مشتری محور است [
۸]، با تبدیل شدن روابط با مشتری به منابع مهم برای اکوسیستم های پلت فرم. از آنجایی که ارزش شبکه یک اکوسیستم پلت فرم متناسب با مجذور تعداد کاربران است زیرا کاربران می توانند پیوندهای ارتباطی ایجاد کنند. [
۹]وجود این روابط با مشتری اغلب منجر به این می شود که ارزش کلی ایجاد شده توسط اکوسیستم پلت فرم بالاتر از مجموع ارزش های ایجاد شده توسط ذینفعان فردی باشد. به عبارت دیگر، سود کل اکوسیستم پلت فرم، سود مازاد پس از تفریق سود کلی است که هر ذینفع از طریق ابزارهای مستقل یا یکپارچه به دست می آورد. گسترش مفهوم رانت اقتصادی [
۱۰]، این سود اضافی ناشی از روابط با مشتری را اجاره رابطه می گویند [
۱۱].
روابط با مشتری در پلتفرمهای تجارت الکترونیک عمدتاً به تلاشهای بازاریابی شرکتهای پلتفرم (مانند آمازون و علیبابا) متکی است، با اجاره رابطه به طور طبیعی تنها توسط این شرکتهای پلتفرم از آن لذت میبرند. در مقابل، در طول تحول سرویسدهی تولید، شرکتهای پلتفرم ابتدا ارائهدهندگان منابع را جذب میکنند تا به آن بپیوندند و سپس همراه با این تامینکنندگان منابع، مصرفکنندگان را برای خرید محصولات و خدمات جذب میکنند. به عنوان مثال، در همکاری بین شرکت تولیدی در مقیاس بزرگ حایر و تامینکنندگان مواد غذایی تازه، کاربرانی که یخچالهای حایر را خریداری میکنند، میتوانند با کلیک بر روی صفحه نمایش نصب شده روی آن، سبزیجات و میوهها را سفارش دهند. در این زمینه، روابط با مشتری نه تنها به شرکتهای تولیدی نسبت داده میشود که به پلتفرمها میپیوندند، بلکه از تامینکنندگان مواد غذایی تازه نیز بهره میبرند که کاربران و کاربرانی را که پیشنهادهای بهبود ارائه میدهند، جذب میکنند. با این حال، از آنجایی که روابط با مشتری شکل فیزیکی ندارد، نحوه تعیین کمیت و تخصیص اجاره رابطه به موضوعی حیاتی در حفظ ثبات اکوسیستم پلت فرم تبدیل میشود.
در حال حاضر، مطالعات بر روی اکوسیستمهای پلتفرم عمدتاً بر پلتفرمهای تجارت الکترونیکی مبتنی بر تئوری بازارهای دوطرفه متمرکز است. [
۱۱,
۱۲,
۱۳]، تنها با چند مطالعه که به اکوسیستم های پلتفرم IIoT می پردازد. با این وجود، دومی بر نوآوری مدل کسب و کار پلتفرم ها تاکید دارد [
۵,
۱۴,
۱۵] بدون کنکاش در مکانیسم های اشتراک ارزش بین شرکت های پلت فرم و سایر ذینفعان. مطالعات قبلی استفاده از ارزش Shapley را برای پرداختن به موضوع توزیع سود در اکوسیستم های پلت فرم پیشنهاد کرده اند. [
۱۶,
۱۷]. این روش مبتنی بر پیشفرض دانستن سودهایی است که ترکیبات ذینفعان مختلف میتوانند ایجاد کنند، اما اغلب اجرای آن در عمل دشوار است. علاوه بر این، مدل ارزش Shapley عملکردهای ارزش آفرینی مصرف کنندگان را نادیده می گیرد و کاربران را در رده ذینفعان اشتراک سود قرار نمی دهد. بنابراین، این روش در اکوسیستم های پلتفرمی که کاربران درگیر عملیات هستند، قابل اجرا نیست.
با توجه به شکاف ادبیات در اندازهگیری اجاره ارتباط با مشتری، این مطالعه یک مطالعه موردی در مورد تحول سرویسمحور Haier، یک شرکت تولیدی سنتی انجام داد. ما بر فرآیند Haier برای ساختن پلتفرم IIoT برای جذب ارائه دهندگان منابع و کاربران برای ایجاد ارزش و به اشتراک گذاری ارزش تمرکز کردیم، با هدف بررسی سوالات تحقیقاتی زیر (RQs):
RQ1: در مقابل پسزمینه IIoT، عناصر کلیدی اصلاح سازمان برای شرکتهای تولیدی که تحت تحول سرویسمحور قرار دارند، چیست؟
RQ2: به عنوان رهبر یک پلتفرم IIoT، روشهای مدیریتی برای شرکت پلتفرم برای جلب مشارکت سهامداران در ایجاد ارزش برای توسعه پایدار اکوسیستم پلت فرم چیست؟
RQ3: برای پلتفرمهای IIoT، اطلاعات غیر مالی که توسط روابط مشتری ارائه میشود، ارزش بالایی دارد. چگونه شرکتهای پلتفرم میتوانند این داراییهای نامشهود را در گزارشهای پایداری افشا کنند تا مکانیزم اشتراکگذاری ارزش متناسب با ویژگیهای اکوسیستم پلتفرم را ایجاد کنند؟
مشارکتهای پژوهشی عمدتاً در سه جنبه زیر منعکس میشوند: اول، این مقاله یک مکانیسم اشتراکگذاری ارزش عملی و پایدار برای اکوسیستم پلتفرم IIoT استخراج میکند. شکل حیاتی برای تبدیل سرویس دهی به شرکت های تولیدی، ساختن پلتفرم های دیجیتال است. با این حال، تحقیقات موجود در مورد اکوسیستم های پلتفرم IIoT در درجه اول بر مفاهیم مدیریت، مدل های کسب و کار و حوزه های مرتبط تمرکز دارد. [
۱۸,
۱۹]، با جامعه دانشگاهی که هنوز روش توزیع سود مناسب برای اکوسیستم های پلت فرم را پیشنهاد نکرده است. برگرفته از «نظریه ظرفیت-ابزاری-انتظار» وروم [
۲۰]اشاره شده است که بسیج اشتیاق فردی مستلزم در نظر گرفتن رابطه بین عملکرد، تلاش و پاداش است. با استفاده از Haier Group، یک شرکت تولیدی در مقیاس بزرگ، به عنوان یک مطالعه موردی، این مقاله تجزیه و تحلیل می کند که چگونه اطلاعات مالی را با اطلاعات غیر مالی، مانند تعداد کاربران و سطوح فعالیت، برای ارزیابی ارزش ایجاد شده توسط سهامداران مختلف در پلت فرم، ترکیب می کند. مشخص شد که COSMOPlat Haier از یک جدول ارزش افزوده برد-برد برای تعیین کمیت و توزیع ارزش کلی اکوسیستم پلت فرم استفاده می کند. این می تواند اشتیاق ذینفعان پلت فرم را برای ایجاد ارزش و تکمیل شکاف های تحقیقاتی دانشگاهی با تجربه عملی تحریک کند.
در مرحله دوم، روشهای پایدار برای هدایت تحول خدمات محور شرکتهای تولیدی پیشنهاد شدهاند. به طور کلی، شرکت های تولیدی در مقیاس بزرگ با ایجاد اکوسیستم های پلت فرم تولید، منابع لازم را در اختیار شرکت های کوچک و متوسط (SMEs) قرار می دهند. به عنوان مثال، رولزرویس سازنده موتورهای هوافضا، یک شبکه تعمیر و نگهداری باز ایجاد کرده است که منابع نگهداری اجتماعی چند موضوعی را ادغام می کند و خدمات نگهداری محصول مانند Lessor Care، Total Care و Select Care را ارائه می دهد. [
۲۱]. طبق قانون متکالف، ارزش شبکه یک اکوسیستم پلت فرم متناسب با مجذور تعداد کاربران است. [
۹]. بنابراین، ارزش ایجاد شده توسط اکوسیستم پلتفرم تولیدی نه تنها از شرکتهای تولیدی در مقیاس بزرگ، یعنی شرکتهای پلتفرم، بلکه از ارائهدهندگان و کاربرانی که به پلتفرم میپیوندند نیز میآید. در این فرآیند، اگر نیازهای توزیع سود دو مورد اخیر برآورده نشود، تبدیل بنگاههای تولیدی بزرگ به شرکتهای خدمات محور دشوار خواهد بود. [
۲۲,
۲۳]. با این حال، مطالعات کمی روش های مدیریت سازمانی را پیشنهاد می کنند که همسویی سیستم های ارزش شخصی کارکنان و کاربران را با اهداف پایداری سازمانی افزایش می دهد. این مقاله یک مکانیسم اشتراک ارزش را پیشنهاد میکند که منافع همه طرفها را در نظر میگیرد، که برای ارتقای فرآیند تبدیل خدماتمحور صنعت تولید مفید است.
ثالثاً، دامنه کاربرد نظریه ذینفعان گسترش یافت. از زمانی که مفهوم سهامداران توسط آنسوف در سال ۱۹۶۵ به حوزه مدیریت معرفی شد، تحقیقات مرتبط دیدگاه های فردی، دیدگاه های رابطه ای و دیدگاه های شبکه را پوشش می دهد. [
۲۴]. با این حال، تحقیقات از منظر فردی همیشه غالب بوده است و عمدتاً بر حقوق باقیمانده در شرکت متمرکز شده است. این مقاله پیشنهاد میکند که نهادهایی مانند ارائهدهندگان، کاربران و کارکنان، بهعنوان ذینفعان در خلق مشترک ارزش اکوسیستمهای پلتفرم، باید حق سهیم شدن در اجارههای شبکه اکوسیستم پلتفرم IIoT را داشته باشند. این می تواند کاربرد نظریه سهامداران را از درون سازمان سازمانی به سازمان مشارکتی اکوسیستم های پلت فرم IIoT گسترش دهد.
۵٫ بحث
از طریق تجزیه و تحلیل موردی فرآیند ایجاد ارزش و مکانیسم اشتراک ارزش پلت فرم COSMOPlat IIoT که توسط Haier توسعه یافته است، می توان دریافت که سهامدارانی مانند کارمندان، کاربران و ارائه دهندگان منابع، همه سهامداران اصلی در ایجاد ارزش مشترک هستند. ارزیابی دقیق ارزش کلی ایجاد شده توسط اکوسیستم و تخصیص دقیق سهم ارزش هر یک از ذینفعان کلید هدایت فرآیند خلق ارزش از طریق مکانیسم اشتراک ارزش است. ضروری است اطمینان حاصل شود که مزایای اکوسیستم از هزینه فرصت منابع سرمایه گذاری شده توسط ذینفعان فراتر می رود، بنابراین وجود و پایداری اکوسیستم ضروری است. تنها زمانی که همه طرف های مربوطه بازدهی متناسب با مشارکت خود دریافت کنند، می توان روابط پایدار در اکوسیستم را حفظ کرد. برای اطمینان از دو نکته کلیدی بالا، هایر به طور مبتکرانه جدول ارزش افزوده برد-برد را پیشنهاد کرد که ارزش کلی اکوسیستم را در قالب صورت های مالی کمیت می کند و توزیع سود را بین سهامداران نشان می دهد. این یک پیشرفت در پرداختن به مشکل روش ارزش شپلی است، همانطور که در تحقیقات موجود پیشنهاد شده است، که در تلاش برای ارزیابی سهم ارزش واقعی سهامداران است. علاوه بر این، جدول ارزش افزوده برد-برد شامل کارمندان و کاربران در حوزه اشتراک ارزش است که ذینفعان حقوق اشتراک ارزش را با کسانی که در فرآیند خلق ارزش دخیل هستند همسو می کند.
این مطالعه معتقد است که هایر جدول ارزش افزوده برد-برد را به عنوان ابزاری برای به اشتراک گذاری ارزش بین سهامداران می داند و بینش های عملی را برای کاوش مکانیسم اشتراک ارزش اکوسیستم های پلت فرم تحت مدل اینترنت اشیا ارائه می دهد. با این حال، برای دستیابی به اثرات اشتراک ارزش که تخصیص منطقی سود و مدیریت داخلی را در پلتفرم متعادل می کند، هنوز زمینه هایی برای بهبود وجود دارد.
۵٫۱٫ ضرورت استفاده از جدول ارزش افزوده Win-Win برای اشتراک ارزش اکوسیستم پلتفرم
در سطح جهانی، از آنجایی که تعداد فزاینده ای از شرکت ها پایداری را در عملیات اصلی تجاری خود ادغام می کنند، افشای گزارش های پایداری حاوی اطلاعات غیر مالی به یک روند تبدیل شده است. [
۷۱]. حتی با وجود اینکه بحث طولانی مدتی در مورد اینکه آیا گزارش های مالی باید متوجه همه ذینفعان یا دسته های خاصی از ذینفعان باشد وجود داشته است. [
۷۲]مطالعات اخیر تاکید می کنند که هسته گزارش های پایداری باید درگیر کردن ذینفعان باشد [
۷۲,
۷۳]. هیئت استانداردهای حسابداری مالی (FASB) کاربران اطلاعات حسابداری را بر اساس روابط اقتصادی آنها با شرکت به دو گروه اصلی دسته بندی می کند: آنهایی که دارای روابط مستقیم و آنهایی که دارای روابط غیر مستقیم هستند. اولی شامل سهامداران، اعتباردهندگان، کارکنان، کاربران، تامین کنندگان و سایر ذینفعانی است که مستقیماً با شرکت مرتبط هستند، در حالی که دومی به سهامدارانی اشاره دارد که خدمات مشاوره ای را به ذینفعان مستقیم ارائه می دهند. نیازهای اطلاعاتی ذینفعان غیرمستقیم منوط به منافع ذینفعان مستقیم است. بنابراین گزارشگری مالی باید نیازهای اطلاعاتی ذینفعان مستقیم را به عنوان هدف اساسی در اولویت قرار دهد.
نظریه انتخاب صنعت پورتر [
۷] فرض میکند که مزیت رقابتی شرکتهای سنتی از انتخابهای استراتژیک ناشی میشود، زیرا شرکتها تمایل دارند قدرت چانهزنی خود را نسبت به بازیگران بالادستی و پاییندستی افزایش دهند تا سود بیشتری در زنجیره ارزش به دست آورند و به «بیشینهسازی ارزش سهامداران» دست یابند. این یک ذهنیت بازی با جمع صفر است. بر اساس منطق خلق ارزش بر اساس زنجیره ارزش، استفاده از صورت سود و زیان برای انعکاس منافع سهامداران که سهامداران مستقیم هستند، ضروری است. با این حال، منطق ایجاد ارزش COSMOPlat، انگیزه کارکنان را برای تحقیق در منابع برای خواستههای کاربران اعمال میکند، در نتیجه به افزایش ارزش کلی و متعاقباً افزایش ارزش برای ذینفعان دست مییابد. ذینفعان روی پلتفرم، از جمله کارمندان، کاربران و تامین کنندگان منابع، از طریق قراردادهایی مانند قراردادهای هوشمند زنجیره ای یا قراردادهای قانونی وارد اکوسیستم می شوند و به سهامداران مستقیم اکوسیستم تبدیل می شوند. امضای قراردادها، سود و خطرات هر یک از ذینفعان را به هم پیوند می دهد و ارزش سهامداران به مظهر ارزش سهامداران در اکوسیستم تبدیل می شود. برای ذینفعان، ارزش کلی پلت فرم و توزیع ارزش افزوده باید به وضوح در اطلاعات حسابداری تعریف شود. با این حال، صورتهای مالی سنتی بر منافع سهامداران تمرکز میکنند، خواه خالص داراییهای ترازنامه باشد یا سود خالص در صورت سود. هر دو بر اساس سهامداران به عنوان موضوع حقوق صاحبان سهام هستند. با در نظر گرفتن صورت سود و زیان به عنوان مثال، سود خالص فقط ارزش ایجاد شده برای سهامداران را منعکس می کند، در حالی که هزینه های کسر شده برای محاسبه سود خالص، مانند دستمزد، بهره، مالیات و غیره، ارزش ایجاد شده برای سهامداران مانند کارکنان، طلبکاران است. ، دولت ها و غیره. بنابراین، صورت سود و زیان نمی تواند ارزش ایجاد شده به طور جمعی توسط ذینفعان در اکوسیستم را منعکس کند. از منظر توزیع ارزش افزوده، صورت سود و زیان تنها منعکس کننده توزیع سهامداران است و دو صورت مالی سنتی دیگر نیز نحوه توزیع ارزش افزوده بین سایر سهامداران را نشان نمی دهند.
علاوه بر این، برای تقویت مکانیسم افشای اطلاعات شرکتی، FASB پیشنهاد میکند که تفسیر مدیریت در مورد منابع و روابط تجاری نامشهود در حوزه افشای گزارشگری مالی گنجانده شود. این اطلاعات مفید تصمیم گیری را در مورد مزایای رقابتی مدل کسب و کار شرکت و توانایی آن در ایجاد ارزش در اختیار کاربران گزارش مالی مانند سرمایه گذاران قرار می دهد.
بنابراین، با توجه به کاستیهای صورتهای مالی سنتی در ثبت فرآیند ایجاد ارزش و اشتراک گذاری در اکوسیستمهای پلت فرم، و همچنین الزامات FASB برای بهبود افشای اطلاعات حسابداری، این مقاله استدلال میکند که سه ویژگی زیر جدول ارزش برد-برد آن را برای توسعه به عنوان ابزاری برای به اشتراک گذاری ارزش در پلتفرم های IIoT مناسب می کند.
اولاً، جدول ارزش افزوده برد-برد، ذینفعان را به عنوان موضوع گزارش میگیرد. سازمان ها به گزارش پایداری به عنوان ابزاری برای نشان دادن پاسخگویی به سهامداران خود روی آورده اند [
۷۱]. هرمانس و همکاران [
۷۲]با بررسی خود، ویژگی های گزارش پایداری را خلاصه کردند که ذینفعان را در اجرای استراتژی های تعامل تسهیل می کند. با این حال، تحقیقات کافی در مورد چگونگی استفاده از گزارشگری مالی برای افزایش مشارکت ذینفعان انجام نشده است. مورونی و تروتمن [
۷۳] استدلال کرد که شرکت ها باید از قابلیت اطمینان گزارش های پایداری برای تامین منافع سرمایه گذاران و سایر ذینفعان اطمینان حاصل کنند. صورتهای مالی سنتی نمیتوانند منعکسکننده مشارکت سهامداران، مانند کارکنان و کاربران، در اکوسیستمهای پلتفرم باشند. یافتههای تحقیق این مطالعه نشان میدهد که جدول ارزش افزوده برد-برد نه تنها اطلاعاتی مانند درآمد و سود شرکتهای پلتفرم اصلی را پوشش میدهد، بلکه شامل اطلاعاتی درباره سهامداران نیز میشود. آیتم “ارزش کل پلت فرم” ارزشی را که به طور جمعی توسط سهامداران در اکوسیستم ایجاد شده است منعکس می کند، در حالی که آیتم “اشتراک ارزش افزوده” توزیع سود بین سهامداران را منعکس می کند. جدول ارزش افزوده برد-برد نه تنها وضعیت عملیاتی شرکت های اصلی را منعکس می کند، بلکه ارزش کلی اکوسیستم و اشتراک ارزش بین سهامداران مانند کاربران و ارائه دهندگان منابع را منعکس می کند. این نقش گرههای شبکه را نشان میدهد که منعکسکننده اهداف تجاری مشارکتی و برد-برد بین شرکتهای پلتفرم و سهامداران مانند کارمندان، کاربران و ارائهدهندگان منابع در اکوسیستم است.
ثانیاً، جدول ارزش افزوده برد-برد توجه بیشتری به عوامل مدیریتی دارد و بر افشای اطلاعات غیرمالی نشاندادهشده توسط رانت ارتباط با مشتری تأکید میکند و ارزیابی جامعتری از قابلیت ارزشآفرینی شرکتهای پلتفرم و اکوسیستم ارائه میکند. یک کل حصول اطمینان از عادلانه در توزیع سود یک نگرانی اجتماعی مهم در ارتباط با پیگیری حقوق صاحبان سهام حسابداری است. مفهوم ارزش افزوده، همراه با اطلاعات ارائه شده در جدول ارزش افزوده، نشان دهنده چگونگی مدیریت موثر شرکت با توجه به همه ذینفعان است. [
۷۴,
۷۵]. با این حال، با توجه به اینکه اطلاعات افشا شده با تطبیق آن با صورتهای مالی قابل تأیید نیست، تردیدهایی در مورد سودمندی اطلاعات ارزش افزوده افشا شده در گزارشهای پایداری جاری وجود دارد. به عنوان مثال، هالر و همکاران. اطلاعات ارزش افزوده منتشر شده در گزارش های پایداری را بررسی کرد و دریافت که اطلاعات ارزش افزوده افشا شده توسط شرکت ها در حال حاضر فاقد وضوح، قابل مقایسه و قابل درک است. [
۷۴]. برای اکوسیستم های پلت فرم، انگیزه های مالی بیشتر با پایداری آنها مرتبط است [
۷۶]، زیرا کاربران و ارائه دهندگان منابع به یکی از عوامل محرک اصلی برای توسعه اکوسیستم تبدیل شده اند. اجاره ارتباط با مشتری، مربوط به کمیت و کیفیت کاربران و ارائه دهندگان منابع، اطلاعات غیر مالی ضروری برای ارزیابی شرکت های پلت فرم و حتی کل اکوسیستم پلتفرم IIoT است. گروه زنجیره ای یک واحد اساسی است که حایر به عنوان یک شرکت پلتفرم، محصولات و خدماتی را در اختیار کاربران قرار می دهد. برای رهبران گروه های زنجیره ای، نمایش جدول ارزش افزوده برد-برد از اطلاعات کاربران و ارائه دهندگان منابع می تواند دید روشنی از عوامل محرک ارائه دهد و آنها را قادر می سازد راه حل ها را به موقع تنظیم کنند و پایداری این اکوسیستم پلت فرم را حفظ کنند. برای سرمایه گذاران، جدول ارزش افزوده برد-برد شامل منابع تجاری نامشهود و روابط با مشتری، مانند کمیت و کیفیت کاربران و تامین کنندگان، در محدوده افشای گزارش های مالی اکوسیستم پلت فرم است و اطلاعات مفیدی را برای تصمیم گیری در اختیار آنها قرار می دهد. در مورد قابلیت ارزش آفرینی آن
در نهایت، درآمدها و هزینه های سخت افزاری و نرم افزاری به طور جداگانه اندازه گیری می شوند. در مدل کسب و کار سنتی، شرکت های تولیدی عمدتاً به فروش محصولات سخت افزاری وابسته هستند. برعکس، در عصر اینترنت اشیا، فروش محصولات سخت افزاری تنها کسری از جریان های درآمد سازمانی را تشکیل می دهد. ادبیات موجود به طور فزاینده ای از تأثیر دیجیتال بر گزارش های سنتی آگاه شده است [
۷۷]، اما تحقیقات کمی برای بررسی روش ارزیابی سود اضافی اکوسیستم فراتر از سخت افزار وجود دارد. به عنوان یک شرکت پلتفرم تولیدی، منابع درآمد حایر شامل درآمد سختافزاری حاصل از عملیات تجاری مانند فروش لوازم خانگی و ارائه خدمات، و همچنین درآمد اکوسیستم حاصل از گروهها و شرکای زنجیرهای است که نیازهای سناریوی کاربر را در پلتفرم برآورده میکنند. صورتهای مالی سنتی این دو نوع درآمد را ترکیب میکنند و تشخیص منابع درآمد را برای خوانندگان دشوار میسازد. با این حال، در طول تحول زیست محیطی شرکت، مدیران باید بازده مالی سرمایه گذاری کسب و کارهای سنتی و زیست محیطی را برای متعادل کردن سرمایه گذاری منابع مقایسه کنند. جدول ارزش افزوده برد-برد داده های مالی را برای فهرست جداگانه درآمدهای سنتی (یا هزینه های زیست محیطی) و درآمدهای زیست محیطی (یا هزینه های سنتی) ارائه می دهد، به مدیران در محاسبه نسبت درآمد زیست محیطی (یا هزینه های زیست محیطی) و تسهیل به موقع استراتژیک کمک می کند. تنظیمات برای اکوسیستم پلت فرم
علاوه بر اهمیت نظری که در بالا ذکر شد، استفاده از جدول ارزش افزوده برد-برد پیامدهای مدیریتی نیز دارد. تعهد مدیریت به سهامداران در اصول اخلاقی تجاری نقش اساسی دارد، اما به دلیل پیچیدگی و بی ثباتی اکوسیستم های پلت فرم از نظر کسب و کار و سود، مدل های ارزش گذاری سنتی برای ارزیابی عدالت توزیعی بین ذینفعان مناسب نیستند. این مطالعه نشان میدهد که حایر، در تعقیب نوآوری مدل کسبوکار، از جدول ارزش افزوده برد-برد هم به عنوان گزارش مالی و هم به عنوان ابزار مدیریتی استفاده میکند. فراتر از ارزش سهامداران، قابلیت های ارزش آفرینی کارکنان، کاربران و ارائه دهندگان منابع را ارزیابی می کند. این با بهبود در فرآیندهای تولید، مشوق های کارکنان، و تنظیم مجدد مسئولیت ها و مسئولیت ها تکمیل می شود. در نتیجه، این اقدامات روابط با ذینفعان داخلی و خارجی را تغییر شکل می دهد، در نتیجه عملکرد پایدار شرکت را به ذینفعان خود نشان می دهد و نشاط سازمانی را به طور کامل فعال می کند. این نشان میدهد که شرکتهای تولیدی که تحت یک تحول سرویسمحور با پلتفرمهای IIoT قرار میگیرند، باید تعادل منافع ذینفعان را به عنوان اولین قدم در اولویت قرار دهند. آنها همچنین باید از ابزارهای مدیریتی نوآورانه به عنوان تضمینی برای اجرای نوآوری مدل کسب و کار استفاده کنند.
۵٫۲٫ توضیحات بیشتر در مورد استفاده از جداول ارزش افزوده Win-Win در عمل
مطالعات قبلی سود اضافی باقی مانده پس از کسر سود فردی هر یک از ذینفعان از کل سود اکوسیستم پلت فرم را به عنوان اجاره رابطه تعریف کرده اند. [
۱۱,
۱۲]، از آن برای ارزیابی توانایی ارزش آفرینی اکوسیستم پلت فرم استفاده می کند. جدول ارزش افزوده برد-برد Haier به طور جداگانه سود زیست محیطی Haier را به عنوان یک شرکت پلتفرم و اشتراک ارزش بین سهامداران ارائه می دهد. این مفهوم رانت رابطه را در دادههای مالی کمیت میکند و با کارکنان داخلی از طریق امضای قراردادهای هوشمند و با شرکای خارجی از طریق قراردادهای قانونی در مورد منابعی که باید توسط هر یک از طرفین ارائه میشود و نسبت توزیع سود مازاد توافق میکند. این رویکرد مشکل اصل تخصیص سود سنتی را حل می کند که قادر به تقسیم مالکیت منابع و ایجاد اجماع در مورد ارزش رانت رابطه نیست. با این حال، از آنجایی که قراردادهای تعاونی مانند قراردادهای هوشمند گروه زنجیره ای و قراردادهای قانونی قبل از مشارکت ذینفعان در فرآیند خلق ارزش امضا می شوند، نسبت توزیع سود مندرج در قراردادها ممکن است با سهم ارزش واقعی آنها مطابقت نداشته باشد. این مقاله پیشنهاد می کند که اختلاف بین ارزش واقعی و ارزش هدف را در پروژه “اشتراک ارزش افزوده” جداول ارزش افزوده برد-برد بررسی کنید، و یک مبنای بصری برای توزیع منافع بین سهامداران فراهم می کند.
علاوه بر این، در مورد واحد گزارشگر، اولاً، جدول ارزش افزوده برد-برد شامل طلبکاران نمی شود. در صورتهای مالی سنتی، بهرهای که باید توسط بستانکاران به اشتراک گذاشته شود، میتواند به بهای تمام شده دارایی ثابت در ترازنامه تبدیل شود یا در هزینههای مالی در صورت سود و زیان همراه با سود و زیان تسعیر، هزینههای تامین مالی و سایر موارد غیر مرتبط لحاظ شود. به طلبکار، بنابراین نمی تواند منعکس کننده اشتراک ارزش آنها باشد. ثانیاً، جدول ارزش افزوده برد-برد فقط غرامت مبتنی بر عملکرد را فهرست میکند که توسط کارمندان در گروه زنجیرهای از طریق قراردادهای هوشمند بدون فهرست کردن دستمزدهای پایه آنها به دست آمده است. در صورتهای مالی سنتی، دستمزد کارکنان میتواند در بهای تمام شده داراییهای مرتبط یا هزینههای عملیاتی لحاظ شود. بنابراین، نه جدول ارزش افزوده برد-برد و نه صورتهای مالی سنتی نمیتوانند به طور دقیق اشتراک ارزش کارکنان را منعکس کنند.
۶٫ نتیجه گیری
به دلیل دشواری در ارزیابی دقیق مشارکت های واقعی ذینفعان اکوسیستم پلت فرم، ادبیات موجود در مورد اشتراک ارزش سازمان، مانند روش ارزش شپلی، محدودیت هایی در پرداختن به مشکلات واقعی دارد. همچنین مشارکت کارکنان و کاربران در فرآیند ارزش آفرینی را در نظر نمی گیرد. این مقاله، با مطالعه مکانیسم اشتراک ارزش پلت فرم Haier COSMOPlat IIoT، کشف کرد که Haier از قراردادهای هوشمند با کارکنان داخلی و قراردادهای قانونی با شرکای خارجی برای تعریف نسبت توزیع اجاره رابطه استفاده میکند و آن را در شرایط مالی با استفاده از برد-برد تعیین میکند. جدول ارزش افزوده
این روش کمی سازی و افشای منابع تجاری نامشهود در شرایط مالی می تواند مشکل رایج ارزیابی مشارکت واقعی سهامداران در روش های توزیع سود اکوسیستم پلت فرم موجود را برطرف کند. همچنین میتواند طرز فکر «به اشتراکگذاری ارزش پس از رویداد» ادبیات موجود را تغییر دهد، و به شرکتهای پلتفرم اجازه میدهد از طریق «تعدیل در اواسط رویداد» به خلق ارزش دست یابند و در عین حال توزیع سود و مدیریت داخلی را در اکوسیستم پلتفرم متعادل کنند، و در نهایت خلق ارزش را از طریق مکانیسم تقسیم ارزش منصفانه و معقول بنابراین، جدول ارزش افزوده برد-برد، ذینفعان در اکوسیستم پلتفرم را قادر میسازد تا ارزش کلی سیستم و ارزشی را که هر یک از طرفین ایجاد میکند، روشن کنند، در نتیجه منافع همه طرفها متعادل میشود و نیروی محرکه برای عملکرد پایدار پلت فرم تولید ایجاد میشود. اکوسیستم ها
این مطالعه سه مشارکت نظری کلیدی را ارائه میکند: اولاً، یک مکانیسم اشتراکگذاری ارزش عملی و پایدار برای اکوسیستم پلتفرم IIoT معرفی میکند و به شکاف ادبیات موجود در این زمینه میپردازد. ثانیا، رویکردهای پایداری را برای هدایت تحول خدمات محور شرکت های تولیدی پیشنهاد می کند که به پیشرفت شیوه های گزارش دهی پایدار کمک می کند. در نهایت، دامنه کاربرد تئوری ذینفعان را از شرکتهای منفرد به اکوسیستمهای پلتفرم IIoT گسترش میدهد و در نتیجه کاربرد نظریه سهامداران را گسترش میدهد.
محدودیت مطالعه موردی، مسیرهایی را برای تحقیقات آتی پیشنهاد می کند. این مقاله بر فرآیند ایجاد ارزش و مکانیسم های اشتراک ارزش پلتفرم های IIoT تمرکز دارد. اگرچه مشخص شد که جدول ارزش افزوده برد-برد ابزاری برای به اشتراک گذاری ارزش بین سهامداران در اکوسیستم پلتفرم فراهم می کند، مدل ایجاد ارزش و اشتراک گذاری COSMOPlat ممکن است بر اساس تحول پلت فرم Haier باشد. این به این دلیل است که حایر در طول استراتژی شبکه به دگرگونی استراتژیک دست یافت و مدل سازمانی “کارکنان بر اساس سفارش جمع می شوند و پراکنده می شوند” پیش نیازی را برای برآورده کردن نیازهای کاربران از طریق گروه های زنجیره ای فراهم کرد. بنابراین، تحقیقات آینده می تواند مکانیسم های اشتراک ارزش پلت فرم COSMOPlat IIoT را با سایر اکوسیستم های پلت فرم تولیدی مقایسه کند و مکانیسم های اشتراک ارزش مناسب برای مدل های مختلف سازمانی را خلاصه کند.