۱٫ معرفی
سیستمهای تولید کشاورزی متعارف، سیستم اصلی مسئول اثرات زیستمحیطی در بخش اولیه هستند، که اغلب مبتنی بر کشاورزی فشرده است که از مقادیر زیادی عوامل تولیدی و نهادهها (آفتکشها، انرژی، آب آبیاری، CH) استفاده میکند.
۴، NH
3و غیره) در واحد سطح که در مقایسه با کشاورزی گسترده نیز می تواند بسیار بیشتر باشد. هدف اصلی به حداکثر رساندن درآمد از طریق تولید بالا است، اما این به ضرر اکوسیستم است. [
۱]. این تأثیرات با کاهش منابع و تغییرات آب و هوایی بدتر می شود. بنابراین، علاقه زیادی به تقویت سیستم های تولید یکپارچه وجود دارد [
۲]که مبتنی بر استراتژی های تولید پایدار است که استفاده از زمین، ساختار خاک و حاصلخیزی، ترسیب کربن، مواد آلی و شرایط ریزاقلیمی را بهبود می بخشد. [
۳]. سیستمهای تولید یکپارچه در شرکتهای خردهمالک فعال در کشورهای در حال توسعه (آمریکای جنوبی و آسیا) رایج است، جایی که سیستمهای یکپارچه کشاورزی-دام-جنگل (برزیل) و برنج-ماهی (آسیای جنوبی) استفاده میشود. [
۴]. نتایج جالبی در جنوب صحرای آفریقا نیز به دست آمده است، جایی که جنگلهای زراعتی، کشت مخلوط، و سیستمهای زراعی – دامی بهرهوری، حاصلخیزی خاک و درآمد را بهبود میبخشند. [
۵].
تولید و محیط به شدت تحت تأثیر سیستم های تولید یکپارچه هستند که با یک رابطه هم افزایی بین ورودی ها و خروجی ها مشخص می شوند به طوری که به عنوان مثال، کود دامی می تواند به عنوان کود برای محصولات کشاورزی و دومی می تواند به عنوان خوراک دام مورد استفاده قرار گیرد. از نظر زیست محیطی، حاصلخیزی خاک و دسترسی به آب توسط چوبها، محصولات کشاورزی و دام بهبود مییابد. [
۵]، که تنوع آن باعث حفظ تنوع زیستی می شود. علاوه بر این، سیستم های تولید یکپارچه، با حمایت از ترسیب کربن، کاهش انتشار گازهای گلخانه ای، و درخواست سطوح پایین کودهای مصنوعی و آفت کش ها، به کاهش تغییرات آب و هوایی کمک می کنند. [
۶]. با این حال، از نظر اقتصادی، این سیستمها اغلب بر اساس گونههای گیاهی و نژادهای حیوانی هستند که در مقایسه با سیستمهای فشرده، سالهای بیشتری برای ایجاد درآمد طول میکشند. علاوه بر این، این سیستم ها می توانند برای منابع رقابت کنند یا به دلیل بیماری های محصولات زراعی و دام آسیب ببینند، بنابراین دانش و تخصص برای مدیریت آنها بسیار مهم است. [
۵].
آپولیا، جنوب ایتالیا، یکی از مهم ترین مناطق کشاورزی ایتالیا است. ویژگیهای اقلیمی و خاکشناختی مطلوب آن نتایج مهمی را در مقیاس ملی در مورد تولید روغن زیتون، شراب، میوه و غلات از نظر کمیت، ارزش تولید و ارزش افزوده میدهد. [
۷]. با این حال، این نتایج مهم اغلب در مناطق فشرده، که از اثرات زیست محیطی بالا رنج می برند، به دست می آیند. برای مقابله با این پویایی ها، و در راستای دستور کار ۲۰۳۰ و CAP 2023-2027، قانون ایتالیا شماره. ۴ از ۳ فوریه ۲۰۱۱ ” مقررات مربوط به برچسب زدن و کیفیت محصولات غذایی” سیستم ملی کیفیت تولید یکپارچه (NIPQS) را ایجاد می کند، یعنی یک فرآیند صدور گواهی داوطلبانه با هدف بهبود کیفیت تولید کشاورزی و تحولات مرتبط. این پیشرفتها از طریق پذیرش استانداردهای فنی و زراعی که در مقررات تولید یکپارچه منطقهای (IPRs) فهرست شدهاند، به دست میآیند که سالانه توسط هر منطقه ایتالیا بهروزرسانی میشود. هر IPR منطقه ای تکنیک های زراعی را در استفاده از آفت کش ها، کودها، و آب آبیاری و همچنین مدیریت خاک، گیاهان و دام در هر مرحله از فرآیند شناسایی می کند تا اثرات زیست محیطی فرآیندهای تولید را کاهش دهد و افزایش دهد. کیفیت محصول [
۸]. علاوه بر این، رابطه مستقیم بین پایداری زیستمحیطی و اقتصادی IPRهای منطقهای آشکار نیست و ارزیابی اثرات زیستمحیطی و اقتصادی باید برای جلوگیری از بازده اقتصادی پایین شرکتها ارائه شود.
بررسی مبادلات زیست محیطی و اقتصادی برای اجرای موثر اهداف دستور کار ۲۰۳۰ بسیار مهم است. [
۹]. مطالعات اخیر بهبود این دانش را با پیشنهاد ساختن شاخص رقابت پذیری اقتصادی پایدار (SECI) برای زنجیرههای ارزش کشاورزی-غذایی آغاز کردهاند و در نتیجه راهبردهای مفیدی را برای سیاستگذاران ارائه میکنند. [
۱۰]. در واقع، یک استراتژی مهم سیاستی از بهبود پذیرش اهداف زیست محیطی در میان کشاورزان با جبران اثرات خارجی مثبت تولید سازگار با محیط زیست شروع می شود. [
۱۱]. از سوی دیگر، سرمایهگذاری در فناوریهای جدید، کاهش انتشار و ضایعات را تسهیل میکند [
۱۲,
۱۳].
اطلاعات خاص بیشتر برای سیاست گذاران می تواند از بررسی کارایی اقتصادی مزارع در اتخاذ اقدامات زیست محیطی به دست آید. بنابراین، این مطالعه پایداری اقتصادی IPRهای آپولیا را با تمرکز بر شرکتهای تولید انگور تأیید میکند که محصولات با کیفیت بالا و بالاترین ارزش افزوده را در بخش کشاورزی منطقه تضمین میکنند. [
۸]. نکته جدید این تحقیق اندازه گیری کارایی اقتصادی اقدامات داوطلبانه زیست محیطی در مقیاس مزرعه در مناطقی است که با ارزش افزوده بالای محصول مشخص می شود. این رویکرد اطلاعات مفیدی را برای ارزیابی مستمر و پس از آن سیاست ها با برجسته کردن مبادله بین منافع کشاورزان و جامعه فراهم می کند.
۲٫ بررسی ادبیات
تجزیه و تحلیل SF پاسخ هایی را به کارآفرینان و سیاست گذاران از نظر استفاده کارآمد از عوامل و نهاده ها، بلکه فناوری ها، زیرساخت ها و غیره ارائه می دهد. . یافتهها امکان بهبود پایداری اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی و در نتیجه تدوین ارزیابیهای پیشین، در حال انجام و پس از سیاستها را فراهم میکند.
زمینه اصلی که SF در آن انجام می شود به تجزیه و تحلیل بهره وری مربوط می شود. فیکادو و همکاران [
۱۴] بررسی کارایی اقتصادی تولید تف در اتیوپی. این مطالعه اثر همسایگی را بر کارایی فنی از طریق دادههای تابلویی تحلیل میکند. نتایج حاکی از مشارکت قابل توجه اثرات محله برای بهبود کارایی فنی است. بنابراین، سیاستگذاران میتوانند ابتکارات اشتراک دانش را برای انتشار بهترین شیوهها، فناوریهای نوآورانه و دانش زراعی در داخل خوشههای فضایی خاص اجرا کنند. آکیته و همکاران [
۱۵] سطح بهره وری سود و منابع ناکارآمدی را در میان کشاورزان خرده مالک برنج در شمال اوگاندا ارزیابی کنید. نتایج نشان میدهد که هزینههای بذر، نیروی کار و حمل و نقل به طور قابلتوجهی بالا هستند و بازاریابی گروهی در مقایسه با بازاریابی قراردادی و مدلهای بازاریابی فردی سطح کارایی سود بالاتری را نشان میدهد. منابع ناکارآمدی نیروی کار استخدامی و دسترسی به اطلاعات بازار است، در حالی که ناکارآمدی در تولید برنج با بازاریابی گروهی، وضعیت تأهل (متاهل)، جنسیت سرپرست خانوار (مرد) و کشت ارقام برنج مرتفع و دشت رابطه منفی دارد. این مطالعه نیاز به ایجاد مشاغل محلی بذر با قیمت مناسب برای کشاورزان، تقویت گروههای کشاورز، توسعه فناوریهای صرفهجویی در نیروی کار و ارائه آموزشهای متناسب با بازار را به کشاورزان توصیه میکند. کیتوله و همکاران [
۱۶] ارزیابی کارایی فنی تولیدکنندگان غلات در تانزانیا و بررسی ارتباط آن با رفاه کشاورزان خردهمالک. یافتهها نشان میدهد که سلامت ضعیف کارایی بهرهوری را کاهش میدهد، در حالی که بهرهوری بهدلیل امنیت غذایی، درآمد خانوار و وضعیت تغذیه بهتر، رفاه خانوار را به طور قابلتوجهی بهبود میبخشد. بنابراین مولفه های سلامت باید در برنامه های توسعه کشاورزی روستایی برای افزایش سطح زندگی روستایی گنجانده شود. بندتی و همکاران [
۱۷] اندازه گیری کارایی فنی محصولات آبیاری و تکنیک های تولید از طریق روش تولید مرزی تصادفی در جنوب ایتالیا. نتایج اصلی نشان میدهد که کارآمدترین سیستم تولید مربوط به فرآوری گوجهفرنگی است، در حالی که سطح پایینتری از کارایی فنی از مزارع ارگانیک نسبت به مزارع معمولی پدید میآید. گونزالس-فلورس و همکاران [
۱۸] بررسی کارایی مزارع سیب زمینی در مقیاس کوچک در اکوادور تحت برنامه 'Plataformas de Concertación' بر رشد بهره وری. مزارع ذینفع با توجه به سطوح ورودی یکسان، عملکرد بالاتری را از شکاف فناوری افزایش یافته نشان میدهند، اما در کوتاهمدت کارایی فنی کمتری دارند. مدل SF همچنین برای تخمین کارایی فنی پروژههای زنبورداری در مصر استفاده میشود [
۱۹] با مقایسه مهمترین شاخصهای اقتصادی زنبورداری، برآورد میزان تولید بهینه، و بررسی چرایی کاهش کارایی فنی در زنبورداری مصر. واسکو سیلوا و همکاران [
۲۰] از دادههای مربوط به مدیریت محصول، محدودیتهای بیوفیزیکی و فناوریهای موجود استفاده کنید و شکاف عملکرد را از بازده، منابع و فناوری مزارع برنج آبی در فیلیپین مطالعه کنید. نتایج نشان میدهد که شکاف بازدهی فناوری نیمی از تفاوت بین بازده بالقوه و واقعی را ایجاد میکند، در حالی که شکافهای بهرهوری و بهرهوری منابع هر یک یک چهارم این تفاوت را توضیح میدهند. در بخش دام، Ying-heng و همکاران. [
۲۱] تجزیه و تحلیل کارایی فنی و زیست محیطی تولید گراز در چین کارآمدترین منطقه از نظر زیست محیطی جنوب غربی چین است، در حالی که کم کارآمدترین مناطق شمال شرقی و شمال غربی هستند. علاوه بر این، مناطق با کارایی فنی بالا از نظر زیست محیطی کارآمدترین مناطق هستند و بالعکس. مدل SF در شیلات نیز استفاده می شود. چیانگ و همکاران [
۲۲] برآورد بالقوه تولید و کارایی مزرعه ماهی شیر در تایوان نتایج تجربی نشان میدهد که پرورش ماهی شیر در تایوان بازدهی کاهشی را به مقیاس ارائه میکند و اطلاعات مفیدی در مورد تخصیص مجدد نهادهها برای افزایش بهرهوری شیرماهی ارائه میدهد.
یکی دیگر از مسیرهای مهم تحقیقاتی مربوط به تحلیل کارایی در استفاده از آب آبیاری است. لاورتی و همکاران [
۲۳] ارائه بینش با هدف افزایش کارایی تولید کشاورزان برای صرفه جویی در آب و حفظ آب در آپولیا، جنوب ایتالیا، و همچنین برای اقدامات نظارتی و تشویقی چند سطحی. نتایج، بر اساس مدل مرزی تصادفی فضایی متمرکز بر محصولات با تقاضای آب بالا، نشان میدهد که ناهمگونی فضایی بر کارایی مزرعه تأثیر میگذارد. علاوه بر این، مشوقها برای فعالیتهای مزرعهای خانوادگی کوچک و فناوریهای مدرن صرفهجویی آب در مزرعه میتواند به طور موثر به اهداف حفاظت از آب کمک کند. بوپ و همکاران [
۲۴] تجزیه و تحلیل کارایی در استفاده از آب آبیاری در مزارع انگور شراب شیلی نویسندگان سوگیری انتخاب بالقوه را با استفاده از تطبیق امتیاز تمایل کاهش میدهند، و مدل مرزی تولید تصادفی نشان میدهد که آبیاری تحت فشار بدون توجه به سطح آب اعمال شده منجر به تولید بالاتر میشود. علاوه بر این، آنها مقادیر سایه را در خروجی مشاهده شده برای تحت فشار ارزیابی می کنند (USE 0.026 m
-3) و گرانش (۰٫۰۳۳ دلار آمریکا
-۳) سیستم های. براوو-اورتا و همکاران [
۲۵] تجزیه و تحلیل تاثیر یک پروژه آبیاری کانال برای مزارع برنج در فیلیپین و ترکیب هر دو روش ارزیابی تاثیر و تجزیه و تحلیل کارایی. یافتهها نشان میدهد که پروژه تأثیر قابلتوجهی بر خروجی دارد، اما نه بر کارایی فنی، که نشاندهنده آموزش کافی و دسترسی ناکافی به ورودی است.
مدل SF همچنین برای ارزیابی تأثیر تغییر اقلیم بر کارایی فنی مزارع استفاده می شود. ارشدا و همکاران [
۲۶] بررسی بهرهوری کشاورزی در سرزمینهای جنوب آسیا که با تغییرات آب و هوایی و تنوع که باعث افزایش تنش گرمایی و الگوهای بارندگی نامنظم میشود، مشخص میشود. بنابراین، کارایی اقتصادی تولید برنج و گندم در پاکستان با در نظر گرفتن ناهنجاریهای دما و بارندگی، و همچنین تعداد روزهایی که دمای آنها از آستانه تنش گرمایی ویژه محصول بیشتر است، تجزیه و تحلیل میشود. بنابراین، شاخصهای تنوع آب و هوایی و تنش گرمایی بر کارایی اقتصادی کشاورزان تولیدکننده برنج و گندم تأثیر منفی میگذارد. اوجو و بایگونی [
۲۷] اندازه گیری کارایی فنی کشاورزان برنج در جنوب غربی نیجریه در اتخاذ استراتژی های سازگاری با آب و هوا. نتایج نشان میدهد که کار، علفکشها و تعامل نیروی کار با اندازه مزرعه و حشرهکشها، کارایی را توضیح میدهد. علاوه بر این، این مطالعه اثرات متقابل بین استراتژیهای سازگاری با تغییرات آب و هوایی و ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی کشاورزان را شناسایی میکند. An et al. [
28] تأثیر تغییر اقلیم از نظر نوسانات دما و بارندگی بر بازده مصرف آب کشاورزی در چین را مطالعه کنید و به نوسانات و نابرابری منطقهای آن در طول زمان و در مناطق مختلف رسیدگی کنید. نتایج نشان میدهد که میانگین دمای سالانه، درجه روز رشد محصول، و درجه روزهای مضر محصول تأثیر منفی بر کارایی مصرف آب دارند. کاهش بارندگی به دلیل تغییرات آب و هوایی باعث کاهش راندمان مصرف آب می شود. علاوه بر این، هنگامی که اطلاعات مربوط به آسیب های آب و هوایی به کشاورزان ارائه می شود، می توان تأثیر منفی تغییر اقلیم بر کارایی مصرف آب را کاهش داد. در نهایت، مناطقی که کمبود وقف آب دارند، بهترین کارایی مصرف آب را دارند، در حالی که مناطق با منابع آبی بیشتر، ضعیفترین عملکرد را دارند.
در مورد ویژگی های ابعادی و مالی، انگانگو و هنگ [
۲۹] بررسی رابطه بین اندازه مزرعه و کارایی فنی برای تولید ذرت در رواندا. نتایج مطالعه یک رابطه مثبت بین کارایی فنی و اندازه مزرعه را نشان میدهد تا از سیاستهای یکپارچهسازی زمین حمایت کند. علاوه بر این، تأثیر آموزش، عضویت تعاونی، خدمات ترویجی، دسترسی به اعتبار، درآمد خارج از مزرعه، مالکیت زمین و مالکیت دام بر کارایی فنی قابل توجه و مثبت است. مطالعه دیگری تاثیر اعتبار و اندازه مزرعه را بر کارایی فنی مزارع برنج در سند، پاکستان بررسی می کند. [
۳۰]. نتایج نشان می دهد که ویژگی های مزرعه، یعنی اعتبار، اندازه مزرعه، کود و نیروی کار بر بهره وری مزرعه تأثیر می گذارد. اعتبار مقیاس بزرگتر و قابل توجهی از کشش ایجاد می کند، در حالی که اندازه مزرعه تأثیر حاشیه ای بزرگتر و قابل توجهی دارد. علی و همکاران [
۳۱] بررسی کارایی فنی مزارع ذرت هیبریدی در پاکستان، با تمرکز بر کشاورزان دارای محدودیت اعتباری و بدون محدودیت. نتایج نشان میدهد که برخی از ویژگیهای مربوط به کشاورز (تحصیلات سرپرست خانوار، بعد خانواده، درآمد خارج از مزرعه و تجربه کشاورزی) و مدیریت شرکت (آبیاری از طریق زیرساختهای آبی، بذر گواهی شده و اندازه اعتبار) تأثیر مثبتی بر فنی دارند. کارایی برای کشاورزان دارای محدودیت اعتباری و بدون محدودیت. توماسی و همکاران [
۳۲] بررسی اثرات محدودیت های اعتباری بر کارایی فنی ماهیگیران صنعتگر در غنا. این مطالعه نشان داد که سالهای تجربه ماهیگیری، سطح تحصیلات، محدودیت اعتباری و درآمد خارج از مزرعه مهمترین عوامل تعیینکننده کارایی فنی ماهیگیران است. در حالی که محدودیت اعتباری و درآمد خارج از ماهیگیری تأثیر مخربی بر کارایی فنی داشت، سالها تجربه ماهیگیری و سطح تحصیلات به بهبود کارایی کمک می کند. آپیا توماسی و همکاران. [
۳۳] بررسی تاثیر تامین مالی نوآورانه کشاورزی بر کارایی اقتصادی مزارع ذرت در شمال غنا. استفاده کنندگان از تامین مالی نوآورانه امتیازات فنی، تخصیصی و اقتصادی بالاتری نسبت به غیر استفاده کنندگان دارند. دسترسی به خدمات مکانیزه باعث کاهش کارایی فنی آنها می شود. بنابراین، سیاست های کوتاه مدت برای افزایش تولید ذرت باید به جای معرفی فن آوری های جدید، بر کاهش سطوح ناکارآمدی از طریق ارائه آموزش های فنی به کشاورزان متمرکز شود. ورکنه و کومار [
۳۴] اندازه گیری کارایی فنی سرمایه گذاری کشاورزی در مقیاس بزرگ در شمال غربی اتیوپی. این مطالعه نشان میدهد که استفاده بهتر از سرمایه، نیروی کار، زمین و نهادههای بذر باعث افزایش تولید غلات میشود، در حالی که تأثیر نهادههای شیمیایی کشاورزی منفی بود. از نظر کارآیی، جنسیت و سطح تحصیلات کارایی فنی را بهبود می بخشد، در حالی که سن، شغل، منطقه و یارانه ها به ناکارآمدی فنی کمک می کنند. این مطالعه خواستار آموزش بیشتر برای بزرگسالان است، در حالی که تولیدکنندگان زن باید برای مدیریت بخشهای کشاورزی غلات در مقیاس بزرگ تشویق شوند.
سایر نویسندگان از مدل SF برای اندازه گیری نیاز نیروی کار کشاورزی چین استفاده می کنند [
۳۵] و مازاد نیروی کار ظاهری قابل توجهی را پیدا کنید، که با عواملی که بر انگیزه کشاورزان برای ترک زمین تأثیر می گذارد، همبستگی دارد. این فرضیه را تأیید می کند که کاهش نیروی کار کشاورزی به اندازه کافی اندازه گیری نشده است.
جوراوا و همکاران [
۳۶] تمرکز بر افزایش بهرهوری و پایداری کشاورزی از طریق خدمات توسعه کشاورزی (AES) در مزارع گندم ازبکستان و بهویژه، روی تأثیر ترکیبی انواع و اشکال توسعه. این مطالعه نشان میدهد که کارایی فنی تحتتاثیر ویژگیهای کشاورزان، فراوانی بازدیدهای ترویجی، و گسترش رویکردهای مشارکتی قرار میگیرد و نیاز به یک سیستم AES مشتری مدار، مقرون به صرفه و مبتنی بر تقاضا را برجسته میکند.
مدل SF همچنین برای بررسی شکافهای بهرهوری کشاورزی بین مردان و زنان در آفریقا مورد استفاده قرار میگیرد و به ما اجازه میدهد تا علل بازداری کارآفرینی را توسط شرایط محلی که زنان را در وضعیت نامساعدی قرار میدهند برجسته کنیم. [
۳۷]. نویسندگان دریافتند که نقصهای بازار در مالاوی به نفع کشاورزان زن است که کارآمدتر هستند و برابری عملکرد را نشان میدهند. در مقابل، نواقص بازار کار تانزانیا و اوگاندا به نفع کشاورزان مرد است، همانطور که برآوردهای کارایی و عملکرد بهره وری کل عوامل را نشان می دهد.
در مورد اثرات مدیریت مزرعه دوستدار محیط زیست، هوانگ و همکاران. [
۳۸] تجزیه و تحلیل اثر اکولوژیکی بر تولید محصول در سوئد و نشان می دهد که بر کارایی فنی تولید محصول تأثیر می گذارد. شاخص تنوع محصول تأثیر مثبتی بر کارایی دارد، در حالی که کشاورزی ارگانیک ارتباط منفی دارد. یارانه های روستایی عملکرد تولید را افزایش می دهد، اما یارانه های زیست محیطی ارتباطی ندارد. وانگ و همکاران [
۳۹] تجزیه و تحلیل عملکرد سرمایه گذاری در حفاظت از خاک و آب در چین، همچنین با توجه به تغییر مدیران محیط زیست محلی. مدل تابع مرزی تصادفی، که از آمار دادههای خاک و آب نیز استفاده میکند، دریافت که مدیریت زیستمحیطی تحت فشار ارتقاء، کارایی مدیریت منابع آب و زمین را بهبود میبخشد. د آزودو جونیور و همکاران [
۴۰] بررسی رابطه بین افزایش کارایی کشاورزی و کاهش سرعت جنگل زدایی در دهه گذشته و ارتباط این داده ها با تخصص های کشاورزی شهرداری ها. نتایج اصلی نشان میدهد که مسیر نهادی جدید در قرن ۲۱ به کاهش کند جنگلزدایی در فعالیتهای کشاورزی از طریق افزایش بهرهوری (بازده در هکتار) در دهه گذشته، عمدتاً برای تولید گیاهی کمک میکند. دامپروری همچنین بازده و کارایی را افزایش می دهد، اما بیشترین تأثیر را بر محیط زیست دارد. با این حال، چندین شهرداری به دلیل تخصیص کم کارایی برخی از عوامل تکنولوژیکی و تولیدی، ارزش تولید کشاورزی خود را در مناطق مولد توسعه ندادهاند که منجر به تمرکز جنگلزدایی در سیستمهای ناکارآمد و محدود کردن اثربخشی سیاستهای جاری میشود.
سیستمهای تولیدی دیگر با هدف کاهش اثرات زیستمحیطی کشت انگور، سیستمهای ارگانیک و بیودینامیک هستند. در حالی که سیستم یکپارچه امکان استفاده معقول از کودهای مصنوعی و آفتکشها و همچنین مقداری آب آبیاری که با شرایط پدوکلیوماتیک و وضعیت فیزیولوژیکی گیاهان متعادل است، سیستم ارگانیک مبتنی بر عدم وجود کودهای مصنوعی و آفتکشها است. در حالی که کشاورزی بیودینامیک بر آماده سازی برای بهبود حاصلخیزی خاک و سلامت گیاه تمرکز دارد [
۴۱]. تفاوتهای زیستمحیطی بین این سیستمها عمدتاً با استفاده از ارزیابی چرخه عمر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است، که نشان میدهد انگورسازی ارگانیک همیشه تأثیرات کمتری نسبت به نمونههای یکپارچه و بیودینامیک نداشته است. [
۴۲,
۴۳,
۴۴]. از نظر اقتصادی، Qiao و همکاران. [
۴۵] مزارع چای ارگانیک و معمولی را در چین و سریلانکا مقایسه کنید. در هر دو مورد، تولید ارگانیک عملکرد بهتری داشت. بولویگ و همکاران [
۴۶]، در مزارع قهوه در مناطق گرمسیری آفریقا، درآمد خالص قهوه را از استفاده از آفت کش های ارگانیک، مالچ پاشی، کود حیوانی و کمپوست دریافت کردند. دیوتر و همکاران [
۴۷] توجه داشته باشید که تولید زغال اخته تحت مدیریت ارگانیک در ایالت واشنگتن در مقایسه با تولید با استفاده از یک سیستم معمولی، به دلیل تقاضای قوی، گسترش می یابد. علاوه بر این، عملکرد ارگانیک با عملکرد معمولی قابل مقایسه است، اما هزینه های متغیر و کل تحت مدیریت ارگانیک بیشتر است، به دلیل عدم وجود آفت کش های موثر و مقرون به صرفه برای مبارزه با آفات مهاجم. یانسکی و همکاران [
۴۸] سیستم های کشاورزی ارگانیک و متعارف را در جمهوری چک مقایسه کنید و مشخص کنید که هزینه ها قابل مقایسه هستند، در حالی که درآمد برای سیستم ارگانیک بالاتر است. بروزوا و وانک [
۴۹] تجزیه و تحلیل صورتهای مالی مزارع ارگانیک و متعارف در چک و نتایج نشان می دهد که سود در بین مزارع ارگانیک بیشتر است.
ناگلوا و ولاسیکووا [
۵۰] عملکرد اقتصادی مزارع معمولی، ارگانیک و بیودینامیک را بین سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۲ مقایسه کرد و دریافت که با توجه به بازده داراییها، سهام و هزینهها، مزارع ارگانیک بهترین عملکرد را دارند و پس از آن مزارع بیودینامیک. مزارع ارگانیک بیشترین سود را نشان می دهند، در حالی که مزارع بیودینامیک از نظر مالی بدتر عمل می کنند، حتی با بیشترین یارانه در هکتار. مزارع متعارف کمترین بازدهی دارایی ها و سهام و همچنین بیشترین گردش دارایی را دارند. علاوه بر این، مزارع ارگانیک در مقایسه با مزارع معمولی، احتمالاً به دلیل سهم بالای نیروی کار خانواده، هزینه نیروی کار کمتری دارند. علاوه بر این، مزارع ارگانیک در زمین های دارای مالکیت انجام می شود، در حالی که مزارع معمولی بزرگتر معمولاً اجاره می کنند. در نهایت، مزارع بیودینامیک کمترین هزینه کل، درآمد عملیاتی و سود را دارند. فورستر و همکاران [
۵۱] بررسی اثرات زراعی و اقتصادی سیستمهای بیودینامیک، ارگانیک و متعارف برای تناوب محصول پنبه-سویا-گندم در دوره ۲۰۰۷-۲۰۱۰ در هند. نتایج نشان میدهد که شکاف عملکرد بین سیستمهای کشاورزی ارگانیک و متعارف برای پنبه و گندم در اولین چرخه محصول ظاهر میشود. در چرخه اول، سیستمهای کشاورزی معمولی به حاشیه ناخالص بالاتری دست مییابند، در حالی که در چرخه دوم، به دلیل هزینههای متغیر تولید کمتر، حاشیههای ناخالص در سیستمهای کشاورزی ارگانیک به طور قابلتوجهی بالاتر است. علاوه بر این، سیستم های کشاورزی ارگانیک نسبت به سیستم های معمولی سرمایه بر کمتری دارند. بنابراین، خطرات مالی مربوط به تغییر قیمتهای بازار کودهای مصنوعی و آفتکشها حداقل است.
۴٫ نتایج
آمار توصیفی مربوط به داده های اقتصادی نشان دهنده انطباق خوب نمونه با مجموعه داده منطقه ای FADN است.
جدول ۲). با توجه به متغیرهای مورد استفاده برای تبیین ناکارآمدی فنی، بهطور میانگین، بنگاهها توسط کارآفرینان میانسال اداره میشوند که اکثر آنها در پنج سال گذشته به راحتی به اعتبار سرمایهگذاری دسترسی نداشتهاند. این شرکت ها بطور مجزا تکه تکه شده بودند و بیشتر در مناطق مسطح واقع شده بودند. در رابطه با متغیرهای IPR، گسترده ترین شیوه های مربوط به سیستم های تولید یکپارچه مربوط به استفاده از گونه های مقاوم و/یا متحمل به بیماری های اصلی گیاه، مدیریت خاک برای حفظ و بهبود ساختار و حاصلخیزی آن، جلوگیری از تراکم، فرسایش، تخریب و رکود آب باران و همچنین تخمین حجم آب از طریق تعادل بر اساس مراحل فنولوژیکی تاک ها، ویژگی های خاک و شرایط آب و هوایی قلمرو.
فرضیههای مربوط به محدودیتهای مدلها نشان داد که (من) تابع تولید ترانسلوگ بهترین شکل عملکردی نیست. (۲) استفاده از عوامل تعیین کننده برای توضیح ناکارآمدی فنی، تجزیه و تحلیل درستی ارائه کرد. و (iii) عوامل تعیین کننده مربوط به ویژگی های کشاورزان و مزارع آنها، و همچنین جنبه های مربوط به تولید تلفیقی، قادر به توضیح ناکارآمدی فنی مزارع نمونه بودند.
جدول ۳).
در مورد اتصالات مدل ها (
جدول ۴)، پارامترهای واریانس معنی دار
پ۲ و
ج نشان دهنده تأثیر شدید ناکارآمدی فنی بر تولید است. به طور خاص، پارامتر
ج نزدیک به یک بود و پیشنهاد کرد که تغییرات خروجی عمدتاً ناشی از تغییرات در ناکارآمدی است. بنابراین، تفاوت در ناکارآمدی فنی در بین شرکتها، تغییرات تولید آنها را به خوبی توضیح میدهد. علاوه بر این،
ج* اثر ناکارآمدی را بر واریانس کل تولید اندازهگیری میکند و نشان میدهد که ۵۱ درصد از تفاوت بین تولید شرکتها و بازده ارزیابیشده در مرز ناشی از ناکارآمدی است.
نتایج مرز تولید تأیید کرد که خروجی به طور مثبت تحت تأثیر پیش بینی های در نظر گرفته شده است. آب آبیاری بیشترین تأثیر را بر خروجی داشت، به طوری که افزایش ۱ درصدی در هزینه آب آبیاری باعث افزایش ۰٫۸۹ درصدی در ارزش تولید شد (رتبه اول ضرایب قابل تفسیر به عنوان کشش خروجی). این یافتهها به دلیل آب و هوای مدیترانهای، ویژگیهای سیستم هیدروگرافی منطقهای، و انواع خاک در آپولیا است که تقاضای زیادی برای آب آبیاری در تابستان برای به دست آوردن تولید با کیفیت بالا ایجاد میکند. همچنین هزینه کودها و سموم دفع آفات که افزایش ۱ درصدی آن باعث افزایش ۰٫۶۴ درصدی و ۰٫۵۱ درصدی ارزش تولید شد نیز حائز اهمیت بود. هزینه نیروی کار و سطح زیر کشت کمترین تأثیر را بر ارزش تولید داشتند.
در مورد تجزیه و تحلیل ناکارآمدی (
جدول ۳) تاکستان ها با تکنولوژی فعلی خود به بازده ۷۵ درصدی دست یافتند. بر اساس رویکرد خروجی محور، این شرکت ها می توانند با خرید عوامل تولید و نهاده های فعلی موجود در بازار به روشی کارآمدتر، به افزایش ۲۵ درصدی در ارزش تولید دست یابند. ناکارآمدی را می توان با حمایت از گردش نسلی کارآفرینان، که استراتژی های مدیریت نوآورانه را تقویت می کند، و همچنین با دسترسی مکرر به اعتبار، که سرمایه گذاری در نوآوری ها را امکان پذیر می کند، کاهش داد. علاوه بر این، تعداد بیشتر قطعه ها و شیب زمین بیشتر، ناکارآمدی را برای تأثیرات منفی آنها بر زمان سازمانی و عملیات مکانیزه افزایش می دهد. با توجه به شیوههای کشت فهرستشده در IPRهای منطقهای، استفاده از ارقام مقاوم و/یا متحمل بیشترین کاهش را در ناکارآمدی ایجاد میکند و به دنبال آن استفاده از طرحهای کوددهی، تکنیکهای خاکورزی برای حفظ و بهبود ساختار و حاصلخیزی خاک، و مدیریت انجام میشود. از مواد آلی موجود در خاک در مقابل، توسل به طرحهای آبیاری مبتنی بر بیلان آب بیشترین میزان ناکارآمدی را به همراه دارد. این نتیجه ممکن است هم به دلیل مهارت های ضعیف کارآفرینان و هم به دلیل بی نظمی زیاد متغیرهای هواشناسی ناشی از تغییرات آب و هوایی باشد که به دنبال تعریف برنامه های آبیاری نادرست است. تغییرات آب و هوایی همچنین ممکن است باعث ناکارآمدی اقدامات IPR در مورد استفاده کمتر از آفت کش ها شود. در واقع، غیرقابل پیش بینی بودن و تنوع زیاد دما، رطوبت و بارندگی می تواند تغییرات شدیدی در طول دوره چرخه بیولوژیکی آفات و شدت آلودگی آنها ایجاد کند. بنابراین، دوزهای آفتکشها و زمانبندی کنترل آفات همانطور که در IPRهای منطقهای تعریف شده است ممکن است به شدت اشتباه شود. علاوه بر این، دانش کمی از کارآفرینان در استفاده از ابزارهای هواشناسی کشاورزی و پورتال های وب سایت برای تفسیر داده ها برای دریافت توصیه های مداخله ای در مورد کوددهی، کنترل آفات و آبیاری باعث ناکارآمدی شرکت می شود. در نهایت، مدیریت خاک از طریق چمن زنی، احتمالاً به دلیل قرار گرفتن بنگاه ها در اراضی مسطح، بر ناکارآمدی تأثیر نمی گذارد، که باعث می شود فرآیند چمن زنی به شدت ضروری نباشد.
۵٫ بحث و نتیجه گیری
نتایج نشان میدهد که پایداری زیستمحیطی فرآیند تولید همیشه عملکرد اقتصادی بالای یک شرکت را تضمین نمیکند و نشانههای مفیدی برای بهبود اقدامات در IPRهای منطقهای با تطبیق آنها با تأثیرات تغییرات آب و هوا و ویژگیهای شرکتها و کارآفرینان ارائه میکند. نتایج حاکی از بهبودهایی در راستای اهداف دستور کار ۲۰۳۰ در کشاورزی و ترسیم مسیرهای مهمی است که باید در کوتاهمدت میانمدت در مقیاسی محکم برای اجرای استراتژیهای تولید در انطباق با مهمترین اسناد سیاستی، مانند CAP 2023 اتخاذ شود. -۲۰۲۷ و قرارداد سبز اروپا. هدف این مسیرها پایداری اقتصادی و زیست محیطی محصول از طریق افزایش اثربخشی در خرید عوامل و نهاده های تولید در بازار است.
سیستم های تولید یکپارچه تاثیر زیادی بر پایداری اقتصادی و زیست محیطی شرکت های انگورسازی منطقه ای دارد. تجزیه و تحلیل کارایی امکان مقایسه بین اقدامات در IPRهای منطقه ای و شیوه های کشاورزی معمولی را با اشاره به مدیریت خاک و استفاده از کودها، آفت کش ها و آب آبیاری فراهم می کند. در رابطه با این جنبهها، گردش نسل، دسترسی به اعتبار برای سرمایهگذاریهای فناوری، استفاده از گونههای متحمل یا مقاوم، و بهبود دانش کارآفرینان به کاهش هزینههای نهادهها، نوسازی کوددهی، کنترل آفات کمک میکند. و شیوه های آبیاری؛ برای حفظ محیط زیست؛ و برای مقابله با تاثیر تغییرات آب و هوایی [
۶۵].
بنابراین، نتایج به افزایش دانش در زمینه های زیر اجازه می دهد:
-
تأثیر هزینه های عوامل تولید و نهاده ها بر درآمد؛
-
رابطه بین سیستم های کیفیت و پایداری اقتصادی شرکت ها.
-
رابطه بین پایداری زیست محیطی و اقتصادی
رویکرد روششناختی امکان ارزیابی هزینهها و منافع مربوط به پیوستن داوطلبانه به IPR و ارزیابی اقدامات جبرانی احتمالی برای کارآفرینان را فراهم میکند. اینها جنبه های مهمی هستند که برای آنها عمیق کردن دانش مهم است. در واقع، بدیهی نیست که پایداری محیطی و کیفیت سیستم های تولید اثرات مثبتی بر عملکرد تولید شرکت داشته باشد. اگر این رویکردها عملکرد اقتصادی را محدود کنند، مداخلات از طریق راهبردهایی با هدف متعادل کردن مجدد هزینهها و منافع عمومی با همتایان خصوصی مطلوب است. عدم وجود رویکردهای اصلاحی، شرکت ها در کوتاه مدت و میان مدت خطر خروج از بازار را دارند [
۶۶]. مزایا نیز به مصرف کنندگان مربوط می شود، زیرا تولیدکنندگان قادر به شناسایی و غلبه بر نقاط داغ اقتصادی احتمالی ناشی از سیستم های تولید یکپارچه و با تأثیرات مثبت بر قیمت های فروش هستند.
به طور کلی، رویکرد روششناختی را میتوان در ارزیابی سیاستهای پیشین، مستمر و پس از آن برای بررسی عوامل و موانع مربوط به گواهینامه NIPQS برای شرکتها مورد استفاده قرار داد. [
۶۷]. این فرآیند بسیار مهم است زیرا امکان فرمول بندی بازخورد را برای تایید اثربخشی و کارایی IPRهای منطقه ای از طریق ارزیابی های مشترک، شفاف، مستقل، انعطاف پذیر و قابل مقایسه فراهم می کند. اینها نباید منزوی و خودارجاعی باقی بمانند، بلکه باید امکان ادغام با ارزیابی سایر سیاست های اتحادیه اروپا را فراهم کنند. در این زمینه تلاش های زیر لازم است:
-
آموزش مدیران برای افزایش دانش فنی خود؛
-
بهبود حکمرانی از نظر توزیع بهتر نقش ها، منابع و مسئولیت ها بین بازیگران دولتی و خصوصی درگیر؛
-
مدیریت اطلاعات از نظر انتقال، همگن سازی و صدور گواهینامه، برای ایجاد پایه های محکم در فرآیند ارزیابی؛
-
برای اطمینان از نظر شخص ثالث با استفاده از یک مرجع ارزیابی؛
-
بهبود تحقیقات با هدف ارائه ابزارهای مثبت و هنجاری برای نیازهای مختلف ارزیابان.
نتایج همچنین به تقویت سیستم کشاورزی-غذایی منطقه ای از نظر اشتغال کمک می کند. اقدامات IPRهای منطقه ای بهبود شایستگی های کاری را می طلبد و به نیروی کار کشاورزی که عمدتاً در شرکت های خانوادگی کوچک و متوسط فعالیت می کنند، انعطاف پذیری می بخشد. تقویت آن برای حفظ سیستم های اقتصادی و اجتماعی در مناطق روستایی منطقه اساسی است، زیرا این بنگاه ها حائلی در برابر بیکاری هستند. [
۷]. علاوه بر این، اقدامات در IPRهای منطقهای خواستار معرفی پیشگیرانه نوآوری در شرکتها است و این میتواند به نفع تغییر نسل مورد نیاز بخش اولیه باشد. بنابراین، سیستمهای تولید یکپارچه میتوانند با جذب کارآفرینان جوان، نوسازی فنآوری شرکتهای کشاورزی آپولیا را تقویت کنند و همچنین پایداری اجتماعی را تضمین کنند.
این مطالعه یک مبادله بین پایداری اقتصادی و زیست محیطی را برجسته می کند. برای امکان پذیر ساختن همگرایی این دو جنبه در بخش انگورسازی منطقه ای، استراتژی های خاصی باید با تمرکز بر بازارها، محیط زیست، تولیدکنندگان، مصرف کنندگان، قانونمندی و سیاست گذاری اجرا شود. در واقع، درآمد تولیدکنندگان باید از طریق ارتقای محصولات انگور و شراب در زنجیره تامین کیفی و طاقچه و همچنین با تقویت سیستم صدور گواهینامه حمایت شود. [
۶۷]. این نکته آخر، علاوه بر طرحهای نشانههای جغرافیایی اتحادیه اروپا، یعنی نام حفاظت شده مبدا (PDO) و نشان جغرافیایی حفاظتشده (PGI)، و همچنین گواهیهای مربوط به سیستمهای تولید ارگانیک و یکپارچه، میتواند توسط گواهی مبدأ بر اساس تکنیکهای DNA تأیید شده توسط بلاک چین [
۶۸]. با توجه به پایداری زیست محیطی، می توان دانش و مهارت تولیدکنندگان را در مورد نوآورانه ترین فناوری ها با هدف کارآمدتر کردن استفاده از نهاده های فنی ارتقا داد. [
۶۹]. از سوی دیگر، مصرف کنندگان به سطح عمیق تری از آموزش و اطلاعات در مورد مفاهیمی مانند پایداری، رقابت پذیری، و منشاء محصولات نیاز دارند تا تقاضای خود را بیشتر آگاه کنند. [
۷۰]. در نهایت، سیاست گذاران نیاز به تقویت و بهبود سیستم جبران درآمد مبتنی بر یارانه های کشاورزی و زیست محیطی به نفع با فضیلت ترین شرکت ها دارند. علاوه بر این، بررسیهای عمیقتر و دقیقتر توسط مقامات ذیصلاح در بازارها و بنگاهها برای ارتقای شفافیت و قانونی بودن فرآیندهای تولید و فروش ضروری است. [
۷۱]. با اتخاذ یا تقویت این استراتژیها، سیاستگذاران میتوانند به تضمین سطح درآمدی مشابه یا بالاتر با کاهش قابل توجه اثرات زیستمحیطی ادامه دهند.
در نتیجه، رویکرد تحلیل ظرفیت شرکت را برای ایجاد و استفاده از فناوریهای کارآمدتر از طریق انتقال نوآوری و آموزش برای پایداری زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی ارزیابی میکند. بینشها همچنین به ایجاد شبکههایی بین شرکتها، مؤسسات، مقامات علمی و سازمانهای کارآفرینان برای افزایش دانش در مورد بهبود کیفیت تولید و عملکرد زیستمحیطی فرآیندها کمک میکند. این امر همچنین باید مشارکت متخصصان جوان جدید با دانش فنی و علمی بالا را افزایش دهد. اثرات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی این تغییرات می تواند بسیار زیاد باشد، به ویژه اگر در سطح منطقه ای هماهنگ، ترویج و ارزش گذاری شود و در هر سطح (تولید، مصرف، نهادها و جامعه) حمایت شود.
این مطالعه محدودیت هایی دارد. اولا، روی یک محصول واحد تمرکز می کند. برای اینکه سیستم تولید یکپارچه به کاهش اثرات زیست محیطی به روشی حساس و پایدار کمک کند، تجزیه و تحلیل کارایی باید تمام محصولات منطقه را شامل شود. علاوه بر این، مطالعه فقط سیستم یکپارچه را در نظر می گیرد، در حالی که سیاست گذاری کارآمد باید بر اساس مقایسه بین تمام سیستم های تولیدی انجام شده در قلمرو منطقه باشد. بنابراین، تحقیقات آینده ممکن است به گسترش مجموعه محصولات و سیستم های تولیدی مورد تجزیه و تحلیل، حتی در مناطق بزرگتر، مربوط باشد.