بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی
بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی را از Urbanity.ir بخواهید
Monday, 1 July , 2024
امروز : دوشنبه, ۱۱ تیر , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 24870
  پرینتخانه » مقالات تاریخ انتشار : 29 ژوئن 2024 - 3:30 | 12 بازدید | ارسال توسط :

پایداری | متن کامل رایگان | منطقه گرایی سنتی یا مینیمالیسم مدرن؟ رونمایی از تأثیر روانی سبک های معماری در شهرسازی پایدار

۱٫ معرفی در فرآیند سریع شهرنشینی، افزایش رضایت از زندگی یک هدف اساسی بشر است [۱]. با پیشرفت شهرنشینی، رضایت از زندگی ساکنان به یک شاخص مهم برای اثربخشی برنامه ریزی شهری تبدیل شده است. بهبود رضایت از زندگی نه تنها در جهت ارتقاء سلامت روانی و کیفیت زندگی ساکنین است، بلکه به طور مستقیم […]

پایداری |  متن کامل رایگان |  منطقه گرایی سنتی یا مینیمالیسم مدرن؟  رونمایی از تأثیر روانی سبک های معماری در شهرسازی پایدار


۱٫ معرفی

در فرآیند سریع شهرنشینی، افزایش رضایت از زندگی یک هدف اساسی بشر است [۱]. با پیشرفت شهرنشینی، رضایت از زندگی ساکنان به یک شاخص مهم برای اثربخشی برنامه ریزی شهری تبدیل شده است. بهبود رضایت از زندگی نه تنها در جهت ارتقاء سلامت روانی و کیفیت زندگی ساکنین است، بلکه به طور مستقیم بر ثبات و هماهنگی اجتماعی نیز تأثیر می گذارد. [۲]. از منظر برنامه ریزی شهری، حمایت از رضایت از زندگی به عنوان هدفی برای افزایش رفاه اجتماعی ساکنان، رفتارهای سالم و پیامدهای سلامت جسمانی بر ارزش آن در سیاست گذاری با هدف بهبود رفاه جمعیت تاکید می کند. [۳]. این رویکرد با تأکید بر نیازها و پتانسیل های محلی، در صدد مقابله با انتزاع بی مزه مدرنیسم است و از این طریق در برابر نیروهای همگن کننده جهانی شدن مقاومت می کند و هویت های اجتماعی محلی را حفظ می کند.
در برنامه‌ریزی شهری، انتخاب بین سبک‌های معماری مینیمالیسم مدرن و سبک‌های معماری منطقه‌گرایی سنتی مدت‌هاست که به دلیل نقش آن‌ها در ایجاد محیط‌های شهری پایدار، تاب‌آور و از نظر فرهنگی غنی مورد بحث بوده است. [۴,۵]. معماری سنتی منطقه‌ای بر پیاده‌روی، اتصال، و فضاهای جامعه‌محور تأکید دارد که منعکس‌کننده ویژگی‌های منطقه‌ای و ارائه درس‌های ارزشمند برای طراحی شهری معاصر است. [۶]. فرم‌های سنتی شهری مانند ترکیب سبک‌های معماری منطقه‌ای شهری در سکونت‌گاه‌های کردنشین ایران، به دلیل فشرده‌بودن، تراکم تقاطع بالا و بهره بهینه خورشیدی، در اصول پایداری مانند فرم و تراکم، پیاده‌روی و بهره‌وری انرژی برتری دارند. [۷,۸]. در مقابل، برنامه ریزی شهری مدرن اغلب با مسائل متعددی از جمله شهرنشینی سریع، پاسخ ناکافی به نیازهای زندگی، و عدم اجرای استراتژی های منسجم طراحی شهری مواجه است. [۹]. واکنش به بی‌توجهی معماری مینیمالیستی مدرن به ارزش‌های محلی باعث قدردانی مجدد از محیط‌های شهری سنتی شده است و ضرورت توسعه پایدار و طراحی شهری خوب را برجسته می‌کند. [۱۰].
از آثار منطقه گرایی انتقادی می توان دریافت که معماری سنتی منطقه ای با تأکید بر نیازهای محلی، اقلیم، مصالح و زمینه جامعه شناختی تلاش می کند در برابر نیروهای همگن کننده مدرنیسم جهانی مقاومت کند. [۴]. این رویکرد در شیوه های معماری مشهود است که عناصر محلی را برای حفظ هویت فرهنگی در میان جهانی شدن ادغام می کند. [۵]. آشیتا استدلال می‌کند که خلاقیت معنادار در معماری مستلزم حس تداوم تاریخی است، که نشان می‌دهد مینیمالیسم مدرن اغلب فاقد کیفیت‌های تجربی ظریفی است که در معماری سنتی منطقه‌ای تجسم یافته است. [۱۱,۱۲]. مینیمالیسم مدرن در معماری یک فلسفه طراحی است که بر سادگی، کارایی و دستیابی به حداکثر اثر با حداقل عناصر تأکید دارد. [۱۳]. هدف این زیبایی شناسی مینیمالیستی نه تنها کاهش بهم ریختگی، بلکه ایجاد فضاهای کارآمد و هدفمند، اغلب با استفاده از مواد صنعتی و اجتناب از تزئینات بیش از حد است. [۱۴]. این سبک طراحی از زمان جنبش پست مدرنیسم به طور گسترده در برنامه ریزی معماری شهری مدرن به کار رفته است.
ترکیب پایدار معماری مینیمالیستی مدرن و معماری سنتی منطقه ای در هر دو زمینه دانشگاهی و عملی برنامه ریزی شهری شناخته شده است [۷,۸,۱۵]، اما در تحقیقات موجود خلأهایی وجود دارد. معماری سنتی منطقه ای معمولاً بر حفظ تمرکز می کند، در حالی که معماری مینیمالیستی مدرن با ریتم سریع توسعه مدرن هماهنگ است. [۱۶,۱۷]. با این حال، در زمینه توسعه شهری با ثبات فزاینده، بحث های مقایسه ای در مورد تأثیر این سبک های معماری بر رضایت از زندگی ساکنان نسبتاً کمیاب است. علاوه بر این، جنبه های روانشناختی تعلق عمومی و هویت اجتماعی به طور جمعی در این رابطه مورد بحث قرار نگرفته است. به عبارت دیگر، مطالعات قبلی که مسیر معماری تا رضایت از زندگی را تجزیه و تحلیل می‌کردند، اثرات میانجی زنجیره‌ای تعلق عمومی و هویت اجتماعی را نادیده گرفتند.

برای پرداختن به این شکاف‌ها، ما از مدل‌سازی معادلات ساختاری (SEM) استفاده کردیم تا بررسی کنیم که چگونه معماری سنتی منطقه‌ای و معماری مینیمالیستی مدرن در مناطق شهری بر رضایت از زندگی از طریق تعلق عمومی و هویت اجتماعی تأثیر می‌گذارد. بر اساس داده‌های شهر هوانگشان در سال ۲۰۲۴، این مطالعه به دنبال پاسخگویی به دو سؤال زیر است: اول، آیا مدل میانجی‌گری زنجیره‌ای پیشنهاد شده در این مطالعه صادق است؟ دوم، تفاوت‌های تاثیر معماری سنتی منطقه‌ای و معماری مینیمالیستی مدرن در این مدل چیست؟ این سؤالات پژوهشی با اهداف و فرضیه‌های پژوهش همسو هستند. هدف این مطالعه اعتبارسنجی یک مدل نظری است که سبک معماری، تعلق عمومی، هویت اجتماعی و رضایت از زندگی را به هم مرتبط می کند. این فرضیه می‌دهد که معماری‌های مینیمالیستی سنتی و مدرن به‌طور قابل‌توجهی بر تعلق عمومی و هویت اجتماعی تأثیر می‌گذارند، که به نوبه خود رابطه بین سبک معماری و رضایت از زندگی را واسطه می‌کند. علاوه بر این، این مطالعه تاثیرات معماری سنتی منطقه ای و مدرن مینیمالیست را مقایسه می کند. این فرضیه می‌دهد که ساکنان معماری سنتی منطقه‌ای نسبت به ساکنان معماری مینیمالیستی مدرن امتیاز بیشتری در تعلق عمومی، هویت اجتماعی و رضایت از زندگی دارند.

اهمیت این مطالعه در سه بعد منعکس شده است. ابتدا، تحقیقات تجربی در مورد رضایت از زندگی ساکنانی که در منطقه‌گرایی سنتی و معماری مینیمالیسم مدرن در مناطق شهری زندگی می‌کنند، ارائه می‌کند و مراجع ارزشمندی را برای تحقیقات آینده ارائه می‌دهد. دوم، با ارزیابی روابط بین سبک معماری، تعلق عمومی، هویت اجتماعی و رضایت از زندگی، این مطالعه نشان می‌دهد که چگونه محیط‌های معماری بر تجربیات روان‌شناختی ساکنان و تعاملات اجتماعی تأثیر می‌گذارد. این امر درک نظری از تقاطع بین روانشناسی و معماری را ارتقا می دهد و مسیرهای پیچیده ای را برجسته می کند که از طریق آنها سبک های معماری بر نتایج روانشناختی تأثیر می گذارند. سوم، یافته های تحقیق بینش های عملی برای برنامه ریزی شهری و شیوه های طراحی معماری ارائه می دهد. آنها پیشنهاد می کنند که باید توجه بیشتری به تعاملات بین معماری و تعلق و هویت عمومی ساکنان در فرآیندهای طراحی و برنامه ریزی برای افزایش رضایت از زندگی ساکنان داده شود.

ساختار باقیمانده این مقاله به شرح زیر است:بخش ۲ Literature Review» مروری بر مطالعات مرتبط در مورد برنامه ریزی شهری و رضایت از زندگی از هر دو دیدگاه مفهومی و تجربی ارائه می دهد و یک چارچوب مفهومی می سازد. “بخش ۳ روش تحقیق» به اختصار مکان تحقیق، نمونه ها، ابزار و رویکرد جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها را معرفی کرد. در “بخش ۴ نتایج، ما نتایج تجزیه و تحلیل داده های نظرسنجی را ارائه می کنیم و اعتبار مدل را تأیید می کنیم. “بخش ۵ بحث» یافته های این مطالعه را با تحقیقات موجود مقایسه می کند. در نهایت، یافته‌های اصلی را خلاصه کرده و پیشنهاداتی را برای تحقیقات آتی بر اساس محدودیت‌های موجود دربخش ۶ نتیجه گیری».

۴٫ نتایج

۴٫۱٫ تجزیه و تحلیل همبستگی

یک تحلیل همبستگی بین متغیرهای اندازه‌گیری شده برای بررسی روابط بین سبک معماری، تعلق عمومی، رضایت از زندگی و هویت اجتماعی انجام شد. همانطور که در نشان داده شده است جدول ۳بین تمامی جفت متغیرها همبستگی مثبت و معناداری مشاهده شد.

۴٫۲٫ تحلیل مدل‌سازی واسطه‌ای زنجیره‌ای

در تحلیل پایایی و روایی سازه‌های اندازه‌گیری، مقادیر آلفای کرونباخ و نمرات پایایی ترکیبی برای ابعاد مختلف حدود ۰٫۹ بود که نشان‌دهنده همسانی درونی بالا است. علاوه بر این، مقادیر میانگین واریانس استخراج شده (AVE) برای هر بعد بالاتر از آستانه ۰٫۴ بود که اعتبار همگرای کافی را تأیید می کند. بنابراین، سطوح پایایی و اعتبار ابعاد اندازه گیری برای تحلیل بیشتر مناسب و قوی در نظر گرفته می شود.جدول ۴).
تجزیه و تحلیل روابط مسیر نشان داد که وقتی سبک معماری منطقه‌گرایی سنتی (TR) است، ضریب تاثیر برای مسیرهای “TR → GB”، “TR → SI” و “TR → LS” 0.528، ۰٫۲۲۲ و ۰٫۶۹۹ است. به ترتیب. این نتایج نشان می‌دهد که معماری منطقه‌گرایی سنتی تأثیر مثبت معناداری بر تعلق عمومی (GB)، هویت اجتماعی (SI) و رضایت از زندگی (LS) دارد.جدول ۵).

داده ها نشان می دهد که وقتی سبک معماری اندازه گیری شده از مدرن به سنتی تغییر می کند، تأثیر سبک معماری بر تعلق عمومی، هویت اجتماعی و رضایت از زندگی تأثیر مثبتی دارد. به عبارت دیگر، سبک معماری سنتی در مقایسه با گروه‌هایی که سبک‌های معماری مدرن را انتخاب می‌کنند، امتیازات آماری بالاتری را در تعلق عمومی، هویت اجتماعی و رضایت از زندگی به دست می‌آورد.

جدول ۶ نتایج روابط تأثیر میانجی‌گری را که از طریق تحلیل مدل‌سازی معادلات ساختاری (SEM) به دست آمده است، ارائه می‌کند. در این جدول می توان ضرایب مسیر، انحراف معیار، آمار T و مربوطه را مشاهده کرد. پ-ارزش برای مسیرهای مختلف این ارزش‌ها مجموعاً میزان تأثیر سبک معماری بر رضایت از زندگی (LS) را از طریق تعلق عمومی (GB) و هویت اجتماعی (SI) توصیف می‌کنند. در آزمایش روابط تأثیر میانجی مسیرهای اندازه‌گیری شده، سطوح معنی‌داری هر پنج گروه از روابط میانجی‌گری زیر ۰۵/۰ است و در نتیجه اعتبار تأثیرات غیرمستقیم متغیرها را تأیید می‌کند.
بر اساس آزمون‌های آماری داده‌های پرسشنامه، مدل پیشنهادی این پژوهش اعتبار سنجی می‌شود و روابط خاص بین متغیرها در شکل ۳. این مدل نشان می دهد که چگونه سبک های مختلف معماری از طریق مکانیسم های روانشناختی مختلف بر کیفیت زندگی ساکنان تأثیر می گذارد. ضرایب مسیر در مدل نشان دهنده قدرت روابط بین متغیرها است و مقادیر داخل پرانتز سطوح معناداری آماری این روابط را نشان می دهد.

در متغیر سبک معماری، این مطالعه به بررسی دو نوع سبک معماری می‌پردازد: منطقه‌ای سنتی و مینیمالیسم مدرن. تعلق عمومی (GB) تعلق عمومی ساکنان به محیط معماری خود را اندازه گیری می کند که با شش شاخص (GB1 تا GB6) منعکس می شود، با مقدار ۰٫۰۷۰ که نشان دهنده مشارکت کلی GB در مدل است. هویت اجتماعی (SI)، تحت تأثیر سبک‌های معماری اطراف، با پنج شاخص (SI1 تا SI5)، با مقدار ۰٫۲۲۱ اندازه‌گیری می‌شود که نشان دهنده مشارکت کلی SI در مدل است. رضایت از زندگی (LS)، متغیر وابسته در این مطالعه، با استفاده از پنج شاخص (LS1 تا LS5) ارزیابی شده است و مقدار ۰٫۵۱۸ نشان دهنده واریانس رضایت از زندگی است که توسط مدل توضیح داده شده است. این ارزش ها نشان می دهد که سبک معماری به طور قابل توجهی بر رضایت از زندگی ساکنان با تأثیر بر تعلق عمومی و هویت اجتماعی آنها تأثیر می گذارد.

فلش های موجود در نمودار نشان دهنده روابط فرضی بین متغیرها، با ضرایب مسیر و سطوح اهمیت ارائه شده در پرانتز است. به عنوان مثال، مسیر از معماری مدرن مینیمالیستی به تعلق عمومی دارای ضریب ۰٫۵۲۸ با سطح معنی داری ۰٫۰۰۰ است که نشان دهنده یک رابطه مثبت قوی و معنی دار از لحاظ آماری است. به طور مشابه، مسیر تعلق عمومی به رضایت از زندگی دارای ضریب ۰٫۲۳۶ (۰٫۰۰۰) است که تأثیر مثبت معناداری را نشان می دهد. این مدل همچنین اثرات میانجی‌گری را نشان می‌دهد، جایی که تعلق عمومی و هویت اجتماعی تأثیر سبک معماری بر رضایت از زندگی را واسطه می‌کنند. اثرات غیر مستقیم ترکیبی (به عنوان مثال، از معماری مینیمالیستی مدرن تا رضایت از زندگی از طریق تعلق عمومی و هویت اجتماعی) مسیرهایی را برجسته می کند که از طریق آنها سبک های معماری بر رضایت از زندگی ساکنان تأثیر می گذارد.

۵٫ بحث

تجزیه و تحلیل ما اعتبار مدل ارائه شده در این مطالعه را تأیید کرد، و روابط معنی‌داری را بین سبک معماری، تعلق عمومی، هویت اجتماعی و رضایت از زندگی نشان داد. این امر بر نقش برجسته نظریه هویت اجتماعی و منطقه گرایی انتقادی در برنامه ریزی شهری و طراحی معماری معاصر تأکید می کند. ساکنان در معماری سنتی منطقه‌ای در مقیاس‌های مدل در مقایسه با ساکنان معماری مینیمالیستی مدرن امتیاز بالاتری کسب کردند که ارزش سبک‌های معماری سنتی در برنامه‌ریزی شهری را برجسته می‌کند. ساکنانی که در معماری سنتی منطقه‌ای زندگی می‌کنند در مقیاس‌های مدل در مقایسه با ساکنان معماری مینیمالیستی مدرن امتیاز بالاتری کسب کرده‌اند که ارزش سبک‌های معماری سنتی منطقه‌ای را در برنامه‌ریزی شهری برجسته می‌کند. به طور خاص، معماری سنتی منطقه ای با تعلق عمومی همبستگی مثبت نشان داد (۵۲۸/۰ = β، پ <0.001)، هویت اجتماعی (β = 0.699، پ <0.001)، و رضایت از زندگی (β = 0.222، پ = ۰٫۰۰۳). این نتایج نشان می‌دهد که معماری سنتی منطقه‌ای می‌تواند حس قوی‌تری از جامعه و هویت را تقویت کند و در نهایت رفاه کلی ساکنان را افزایش دهد.

یافته‌های این مطالعه با ادبیات موجود، دیدگاه‌های جدید و پشتیبانی تجربی برای درک چگونگی تأثیر سبک‌های معماری بر رضایت از زندگی ساکنان از طریق مکانیسم‌های روان‌شناختی و اجتماعی فراهم می‌کند. گلنز و همکاران یک چارچوب اولیه برای مطالعه رابطه بین سبک معماری مسکونی و رضایت از زندگی ارائه کرد [۳۰]. علاوه بر این، هس لوتیچ خاطرنشان کرد که سبک معماری به طور قابل توجهی بر رضایت از زندگی ساکنان تأثیر می گذارد، یافته ای که در مطالعه ما منعکس شد. [۹۲]. اجماع در ادبیات نشان می‌دهد که سبک طراحی ساختمان‌ها یک عنصر کلیدی در برنامه‌ریزی شهری است که تأثیرات عمیق مستقیم و غیرمستقیم بر ادراک، رفتار و رفاه روانی ساکنان دارد. [۹۳].
با تکیه بر این پایه، مطالعه ما تجزیه و تحلیل تعلق عمومی و هویت اجتماعی را به عنوان متغیرهای میانجی ترکیب کرد. این نه تنها درک ما را از عوامل مؤثر بر رضایت از زندگی عمیق تر کرد، بلکه بینش جدیدی را در مورد چگونگی تجلی این تأثیرات ارائه داد. در تحلیل ما، تعلق عمومی و هویت اجتماعی به عنوان میانجی‌هایی که سبک معماری را به رضایت از زندگی مرتبط می‌کنند، آشکار شد. تعلق عمومی یک پایه شهودی و عاطفی برای ارتباط ساکنان با جامعه خود فراهم می کند، در حالی که هویت اجتماعی به ساکنان احساس ملموس تر و معناداری از خود ارائه می دهد. [۵۰,۹۴]. این با نظریه هویت اجتماعی مطابقت دارد، که نشان می دهد بخش قابل توجهی از خودپنداره یک فرد ناشی از عضویت آنها در یک گروه اجتماعی است که بر رفتار و نگرش آنها تأثیر می گذارد. [۵۵,۹۵].
ارتباط عاطفی ایجاد شده توسط معماری سنتی منطقه، تعامل ساکنان با جامعه را تقویت می کند و درک آنها از موقعیت اجتماعی خود را عمیق تر می کند. [۷۰,۷۱]. Giamarelos با آشکار کردن پیوند بین سبک معماری و هویت ساکنان از این دیدگاه حمایت می کند و استدلال می کند که معماری نه تنها یک ظرف فیزیکی برای سکونت است بلکه نمادی از هویت اجتماعی ساکنان آن است. [۶۳]. به طور مشابه، بروتو و همکاران. تاکید کرد که پیوند بین معماری و هویت از طریق ارتباطات عاطفی شکل می گیرد و اهمیت احساسات را در ایجاد روابط بین افراد و محیط زندگی آنها تأیید می کند. [۶۸]. این امر نشان می دهد که رابطه بین سبک معماری و رضایت از زندگی علاوه بر مستقیم بودن، با سازه های روانشناختی مانند تعلق عمومی و هویت اجتماعی واسطه می شود.
به طور خاص، تعلق عمومی و هویت اجتماعی کانال های واسطه ای هستند که از طریق آنها سبک معماری بر رضایت از زندگی ساکنان تأثیر می گذارد. تعلق عمومی، به عنوان ادراکی از رابطه افراد با محیط زندگی خود، بر نحوه نگرش ساکنان به جایگاه و نقش خود در جامعه تأثیر می گذارد. [۹۶]. هویت اجتماعی با تمرکز بر چگونگی تعریف افراد بر اساس گروه‌های اجتماعی و محیط‌های فرهنگی، این ادراک را بیشتر اصلاح می‌کند [۵۵,۹۵]. تعلق عمومی و هویت اجتماعی نه تنها به عنوان کانال های واسطه ای عمل می کند که از طریق آن سبک معماری بر رضایت از زندگی ساکنان تأثیر می گذارد، بلکه پیوندهای عاطفی را ایجاد می کند که افراد را با فضاها پیوند می دهد. این پیوندها نه تنها تعامل عاطفی ساکنان را با جامعه خود تقویت می کند، بلکه درک آنها را از جایگاه اجتماعی آنها نیز عمیق تر می کند [۷۰,۷۱]. یافته های مطالعه ما با یافته های کائو و همکاران همخوانی دارد. [۷۶]که نقش واسطه ای معنادار عوامل عاطفی را در مسیر معماری به هویت تایید کرد. این اکتشافات در تحقیقات قبلی بیشتر مورد حمایت و گسترش قرار گرفته‌اند، جایی که ما نه تنها این ارتباط را تأیید کردیم، بلکه مکانیسم‌های این تأثیر را نیز تشریح کردیم.
علاوه بر این، نتایج این مطالعه بر اهمیت سبک‌های معماری سنتی منطقه‌ای تأکید می‌کند. اولاً، یافته‌های ما با یافته‌های کاسارینو و همکاران همخوانی دارد. [۳۳]وی مشاهده کرد که مناطق مسکونی با معماری سنتی منطقه ای تعامل و ارتباط بیشتر در جوامع را تقویت می کند و در نتیجه احساس تعلق و رضایت ساکنان به جامعه را افزایش می دهد. این با مفهوم گروه اجتماعی انسانی که در منطقه گرایی انتقادی مورد بحث قرار گرفته است، همسو است [۶۰]. پیوندهای قوی جامعه مشاهده شده در مناطق با معماری سنتی منطقه ای ممکن است نمرات مقیاس بالاتر ساکنان در مطالعه ما را توضیح دهد. این ارتباط تنگاتنگ جامعه ممکن است یک عامل کمک کننده به نمرات مقیاس برتر مشاهده شده در میان ساکنان در مطالعه ما باشد. علاوه بر این، تحقیقات موجود از این دیدگاه حمایت می‌کند، و نشان می‌دهد که معماری سنتی منطقه‌ای اغلب از مواد طبیعی و چیدمان‌های فضای باز بیشتری استفاده می‌کند، که می‌تواند رفاه کلی ساکنان را افزایش دهد. [۹۷,۹۸]. این یافته نه تنها تأثیر بالقوه سبک های محیط مسکونی را بر عملکرد روانی و رفتاری ساکنان نشان می دهد، بلکه بینش های مهمی را برای برنامه ریزی شهری و طراحی معماری ارائه می دهد.
با این حال، توجه به این نکته مهم است که در حالی که معماری سنتی منطقه‌ای به نظر می‌رسد در معیارهای روان‌شناختی و اجتماعی خاصی در مقایسه با معماری مینیمالیستی مدرن برتری دارد، این بدان معنا نیست که معماری مینیمالیستی مدرن فاقد مزایا و ارزش منحصربه‌فرد است. مثلا سلامه و طوقان [۱۵] و شوایلنکا و همکاران. [۹۹] در تحقیقات خود اشاره کرده اند که معماری مینیمالیستی مدرن، از طریق استفاده از فناوری های نوآورانه و مصالح پایدار، می تواند به طور موثرتری به چالش های محیطی محیط های شهری معاصر بپردازد. بنابراین در شهرسازی و طراحی معماری، توجه به نقاط قوت و چالش های سبک های مختلف معماری، به دنبال تعادل و نوآوری ضروری است. با ترکیب اصول مینیمالیستی مدرن، این ساختمان ها از مصالح محلی و تکنیک های سازگار با محیط زیست استفاده می کنند که امکان سنجی و مزایای ترکیب طراحی مدرن با اهداف توسعه پایدار را برجسته می کند. نقاط قوت و چالش های مکمل سبک های مختلف معماری را باید در برنامه ریزی شهری و طراحی ساختمان در نظر گرفت. ایجاد توازن در معماری سنتی منطقه ای با طراحی مینیمالیستی مدرن می تواند به راه حل های نوآورانه ای منجر شود که ضمن ارتقای توسعه پایدار، میراث فرهنگی را حفظ می کند.

۶٫ نتیجه گیری

این مطالعه یکی از اولین مطالعاتی است که به بررسی چگونگی تأثیر سبک های معماری در برنامه ریزی شهری بر رضایت از زندگی از طریق تعلق عمومی و هویت اجتماعی می پردازد. با استفاده از مدل‌سازی معادلات ساختاری (SEM) با داده‌های ساکنان شهر هوانگشان، ما این روابط را بررسی کردیم و همبستگی‌های قابل‌توجهی را کشف کردیم: سبک معماری، تعلق عمومی، و هویت اجتماعی همگی با رضایت از زندگی مرتبط هستند. این یافته‌ها نشان می‌دهد که رضایت از زندگی ساکنان ممکن است با سبک معماری محل سکونت آنها مرتبط باشد که با واسطه احساس تعلق و هویت اجتماعی ایجاد می‌شود. این تحقیق یافته‌های قبلی را گسترش می‌دهد و نشان می‌دهد که این همبستگی‌ها هم مستقیم و هم توسط سازه‌های روان‌شناختی مانند تعلق عمومی و هویت اجتماعی تعدیل می‌شوند. [۳۰,۹۲]. این پایه ای برای کاوش بیشتر در مورد روابط علّی احتمالی بین این عوامل فراهم می کند.
در SEM، تعلق عمومی و هویت اجتماعی به عنوان واسطه‌ای در رابطه بین سبک معماری و رضایت از زندگی عمل می‌کنند و نشان می‌دهند که احساس تعلق عمومی و هویت اجتماعی ساکنان مکانیسم‌های روان‌شناختی کلیدی هستند که از طریق آن سبک معماری بر رضایت از زندگی تأثیر می‌گذارد. این اثر میانجی با چارچوب نظری ارائه شده در تئوری هویت اجتماعی همسو است، که فرض می‌کند محیط‌های اجتماعی به شکل‌گیری هویت شخصی کمک می‌کنند. [۶۶]. یافته های ما نیز توسط بروتو و همکاران پشتیبانی می شود. [۶۸]، که بر پیوندهای عاطفی بین افراد و محیط زندگی آنها تأکید داشت. با ادغام این عوامل میانجی، مطالعه ما درک دقیق تری از نحوه تأثیر سبک های معماری بر رضایت از زندگی ارائه می دهد و تحقیقات قبلی را که عمدتاً بر تأثیرات مستقیم متمرکز شده بود، پیش می برد. علاوه بر این، در مقایسه با معماری مینیمالیستی مدرن، ساکنان ساکن در معماری سنتی منطقه‌ای از نظر تعلق، هویت اجتماعی و رضایت از زندگی عملکرد بهتری داشتند، که نشان می‌دهد معماری سنتی منطقه‌ای دارای مزایای منحصر به فردی در حمایت از انسجام جامعه و هویت فردی است.
یافته دوم نشان می دهد که معماری سنتی منطقه ای تعلق عمومی، هویت اجتماعی و در نهایت رضایت از زندگی را در مقایسه با سبک های مینیمالیستی مدرن افزایش می دهد. این امر بر مزایای منحصر به فرد معماری سنتی منطقه ای در ارتقای انسجام جامعه و رفاه فردی تاکید می کند. این یافته‌ها بینش‌های مهمی را برای برنامه‌ریزان شهری فراهم می‌کند، که نشان می‌دهد رضایت از زندگی مردم را می‌توان به طور موثر با انطباق طراحی معماری در برنامه‌ریزی شهری افزایش داد. برای تبدیل این یافته ها به دستورالعمل های طراحی قابل اجرا، توصیه های زیر را در نظر بگیرید (جدول ۷).
این تحقیق با ادغام منطقه گرایی انتقادی و نظریه هویت اجتماعی در مطالعه سبک های معماری، تحولات نظری در برنامه ریزی شهری و طراحی معماری را پیش می برد. این مطالعه با ترکیب منطقه گرایی انتقادی با نظریه هویت اجتماعی، افق نظری را غنی می کند. منطقه گرایی انتقادی از تعادل بین مدرنیسم جهانی و سنت های محلی حمایت می کند و بر اهمیت بافت محلی، جامعه و فرهنگ در طراحی معماری تاکید می کند. این رویکرد با ادغام مواد محلی، فرم‌های تاریخی و نمادهای فرهنگی، حس قوی مکان و هویت را تقویت می‌کند و ارتباط عاطفی بین ساکنان و محیط‌شان را تقویت می‌کند. [۳۱]. این مطالعه اعتبار تجربی یک مدل مفهومی مبتنی بر ادبیات را ارائه می‌کند و درک چگونگی تأثیر سبک معماری بر رفاه روانی و اجتماعی ساکنان را گسترش می‌دهد. [۳۶,۳۷]. در حالی که مطالعات قبلی بر اثرات مستقیم متمرکز شده‌اند، این مطالعه نظریه هویت اجتماعی را برای کاوش عمیق‌تر در نقش‌های میانجی تعلق عمومی و هویت اجتماعی ترکیب می‌کند. این رویکرد ظریف نشان می‌دهد که پیوندهای عاطفی و اجتماعی ایجاد شده توسط معماری سنتی منطقه‌ای نقش مهمی در افزایش رضایت از زندگی دارد.
علاوه بر این، برنامه ریزان شهری و معماران می توانند از این نتایج تحقیقاتی برای تقویت توسعه شهری پایدار استفاده کنند. با انتخاب سبک‌های معماری و استراتژی‌های برنامه‌ریزی که رضایت ساکنان و رفاه جامعه را افزایش می‌دهند، شهرها می‌توانند به تعادل بهتری در ابعاد محیطی، اقتصادی و اجتماعی دست یابند. [۱۰۲]. این دیدگاه، کاوش بیشتر در مورد اینکه چگونه زیبایی‌شناسی و عملکرد معماری بر ادراکات روان‌شناختی افراد تأثیر می‌گذارد، با تأکید بر نیاز به رویکرد برنامه‌ریزی شهری که به ویژگی‌های منطقه‌ای احترام می‌گذارد و تجربیات زندگی فردی را اولویت‌بندی می‌کند، که ماهیت منطقه‌گرایی انتقادی را منعکس می‌کند، تشویق می‌کند. [۶۵]. معماری سنتی منطقه ای می تواند میراث فرهنگی، پایداری محیطی و رفاه شخصی را به طور یکپارچه با تجربیات زندگی روزمره ترکیب کند و به طور قابل توجهی بر رضایت از زندگی تأثیر بگذارد. چالش در ایجاد تعادل بین این عناصر سنتی برای رفع نیازهای معاصر بدون به خطر انداختن مزایای اجتماعی و زیست محیطی آنها نهفته است.

یافتن یک مطالعه کامل دشوار است و این تحقیق نیز از این قاعده مستثنی نیست. در حالی که بررسی این مطالعه در مورد چگونگی تأثیر سبک معماری بر رضایت از زندگی قابل توجه است، اما محدودیت‌های خاصی را نیز تأیید می‌کند که مسیرهایی را برای کاوش بیشتر فراهم می‌کند. در مرحله اول، این مطالعه از یک طرح مقطعی استفاده کرد، به این معنی که داده ها در یک نقطه زمانی واحد جمع آوری شده اند. این طراحی توانایی نتیجه گیری علی را محدود می کند. تحقیقات آینده می تواند از استفاده از طرح های طولی برای ردیابی تأثیرات بلندمدت سبک معماری بر رضایت از زندگی ساکنان به طور مؤثرتری بهره مند شود. ثانیاً، نمونه تحقیق عمدتاً شامل ساکنان شهر هوانگشان بود که ممکن است تعمیم یافته‌ها را محدود کند. پس زمینه های فرهنگی و سبک های معماری در مناطق مختلف متفاوت است، که می تواند بر رابطه بین سبک معماری و رضایت از زندگی تأثیر بگذارد. بنابراین، انجام مطالعات آتی در یک منطقه جغرافیایی گسترده‌تر برای تعیین اینکه آیا یافته‌ها برای سایر زمینه‌های فرهنگی و معماری قابل اجرا هستند یا خیر، مفید خواهد بود. ثالثاً، این مطالعه منحصراً بر روش های کمی برای تجزیه و تحلیل تکیه داشت. این رویکرد ممکن است درک ما را از محرک‌های اجتماعی و روان‌شناختی عمیق‌تر، پیچیده‌تر در پس رابطه بین سبک معماری و رضایت از زندگی محدود کند. ترکیب روش های تحقیق کیفی، مانند مصاحبه های عمیق یا گروه های متمرکز، می تواند مطالعات آینده را تقویت کند. این روش‌ها به محققان اجازه می‌دهد تا چگونگی درک و تجربه افراد از محیط زندگی خود را بررسی کنند و درباره اینکه چگونه این ادراکات بر رضایت از زندگی آنها تأثیر می‌گذارد، اطلاعات بیشتری را نشان دهند. تحلیل عمیق‌تر خود معماری می‌تواند نقش طراحی معماری را در برنامه‌ریزی شهری آینده افزایش دهد. تحقیقات آینده می‌تواند راه‌حل‌های طراحی نوآورانه‌ای را بررسی کند که زیبایی‌شناسی معماری تاریخی را با الزامات محیطی و عملکردی مدرن هماهنگ می‌کند. مطالعات موردی طرح‌های ترکیبی موفق که عناصر سنتی و مدرن را در بر می‌گیرد می‌تواند راهنمایی عملی برای معماران و برنامه‌ریزان شهری ارائه دهد.

منبع:
۱- shahrsaz.ir , پایداری | متن کامل رایگان | منطقه گرایی سنتی یا مینیمالیسم مدرن؟ رونمایی از تأثیر روانی سبک های معماری در شهرسازی پایدار
,۲۰۲۴-۰۶-۲۹ ۰۳:۳۰:۰۰
۲- https://www.mdpi.com/2071-1050/16/13/5576

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.