بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی
بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی را از Urbanity.ir بخواهید
Tuesday, 18 June , 2024
امروز : سه شنبه, ۲۹ خرداد , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 15339
  پرینتخانه » مقالات تاریخ انتشار : 19 می 2024 - 3:30 | 12 بازدید | ارسال توسط :

پایداری | متن کامل رایگان | رابطه عنصر دانش و خلق ارزش در اکوسیستم نوآوری

۳٫۱٫ رابطه عنصر دانش و خلق ارزش هم‌آفرینی ارزش به اشتراک منابع نوآوری بر اساس اهداف مشترک نوآوری در میان نهادهای مختلف در اکوسیستم نوآوری و ایجاد ارزش مستمر برای برآورده کردن نیازهای بازار اشاره دارد. [۲۶]. نظریه مبتنی بر دانش معتقد است که شرکت ها مجموعه ای از عناصر دانش هستند و نوآوری ترکیب […]

پایداری |  متن کامل رایگان |  رابطه عنصر دانش و خلق ارزش در اکوسیستم نوآوری


۳٫۱٫ رابطه عنصر دانش و خلق ارزش

هم‌آفرینی ارزش به اشتراک منابع نوآوری بر اساس اهداف مشترک نوآوری در میان نهادهای مختلف در اکوسیستم نوآوری و ایجاد ارزش مستمر برای برآورده کردن نیازهای بازار اشاره دارد. [۲۶]. نظریه مبتنی بر دانش معتقد است که شرکت ها مجموعه ای از عناصر دانش هستند و نوآوری ترکیب یا سازماندهی مجدد عناصر دانش موجود است. [۳۰]. تعامل بین عناصر دانش می تواند خروجی ارزش به همراه داشته باشد. رابطه عنصر دانش به رابطه بین عناصر دانش در ایجاد دانش جدید بر اساس فعالیت های ترکیبی آنها اشاره دارد [۴۰]. مطالعه حاضر از کلمبلی و همکاران استفاده کرد. [۴۱] و دیبیاجیو و همکاران [۳۳] به عنوان مبنایی برای انعکاس رابطه عناصر دانش از سه جنبه: مکمل بودن، قابلیت جایگزینی و تنوع ترکیب عناصر دانش.
مکمل بودن عنصر دانش به این واقعیت اشاره دارد که دو عنصر دانش دارای تفاوت و ارتباط هستند و می توانند پس از ترکیب، بازدهی نهایی دانش را افزایش دهند. مکمل بودن در توانایی تولید دانش جدید از طریق ترکیب عناصر دانش آشکار می شود. هنگامی که دو عنصر دانش با هم ترکیب می شوند، اگر ارزش یا استفاده از آنها افزایش یابد، مکمل یکدیگر در نظر گرفته می شوند [۴۲]. در اکوسیستم نوآوری، بازیگران نوآوری از طریق نوآوری باز و تکامل مشترک بر محدودیت‌های منابع دانش غلبه می‌کنند تا به هم‌آفرینی ارزش برسند که در واقع یکپارچگی و تبادل دانش است. [۴۳]. هنگامی که مکمل بودن عناصر دانش از سطوح پایین به متوسط ​​افزایش می‌یابد، شرکت‌ها گزینه‌های ترکیب دانش مؤثرتری را در پایگاه دانش خود دارند و ترکیب دانش در مقیاس بزرگ برای افزایش ارزش فناوری و دانش مفید است. [۴۴]. دانش جدید با کیفیت بالا که توسط مکمل عنصر دانش به ارمغان می‌آید، شرکت‌ها را قادر می‌سازد تا بینش منحصربه‌فردی بیشتری نسبت به دانش در حوزه خود داشته باشند و فوراً دانش خارجی را از زمینه‌های مشابه شرکا جذب و درک کنند، در نتیجه ادغام و تبادل دانش بین شرکت‌ها و شرکا را ارتقا می‌دهند. [۲۷]. بنابراین، زمانی که شرکت‌ها با شرکا همکاری می‌کنند، همزمان با افزایش تدریجی مکمل‌سازی عناصر دانش، خلق مشترک ارزش نیز ترویج می‌شود. با این حال، تولید ارزش ارتباط نزدیکی با دشواری تولید دانش جدید دارد [۳۳] (دیبیاجو و همکاران، ۲۰۱۴). اگر مکمل عنصر دانش شرکت ها به طور قابل ملاحظه ای بالا باشد، آنها به طور قابل توجهی بر دانش در زمینه های خاص فناوری مرتبط یا مشابه متمرکز هستند. علاوه بر این، مسیر استفاده از عناصر دانش نسبتاً ثابت و با محدوده و فضای محدود برای ترکیب عناصر دانش است. در این مرحله، شرکت‌ها فاقد تجربه در برخورد با سایر زمینه‌های عناصر دانش متعلق به شرکا هستند که این امر دشواری تعامل دانش بین همه طرف‌ها را افزایش می‌دهد و در نتیجه منجر به افزایش عدم اطمینان در همکاری و حتی مانع ایجاد ارزش مشترک می‌شود. [۴۵,۴۶] (Duysters & Lokshin، ۲۰۱۱؛ ​​He er al, 2023). بنابراین، بر اساس تحلیل قبلی، فرضیه زیر را پیشنهاد می کنیم:
H1a.

مکمل بودن عناصر دانش تأثیر U شکل معکوس بر هم‌آفرینی ارزش دارد.

قابلیت جایگزینی عنصر دانش به این واقعیت اشاره دارد که عناصر مختلف دانش دارای ویژگی های عملکردی مشابهی هستند که در میزان شباهت در ترکیب عناصر مختلف دانش با سایر عناصر دانش آشکار می شود و در نتیجه همپوشانی جزئی منابع دانش را منعکس می کند. [۳۳,۴۱]. در استفاده از عناصر دانش، قابلیت جایگزینی بسیار زیاد عناصر دانش، افزونگی عملکردی را برای شرکت‌ها به ارمغان می‌آورد و عناصر دانش ترکیبی متعدد با عملکردهای مشابه، دامنه انتخاب جهت‌های نوآوری سازمانی را محدود می‌کند. [۴۷]. علاوه بر این، قابلیت جایگزینی عنصر دانش به طور نسبی منعکس کننده میزان محدودیت های شرکت ها در زمینه دانش است. هرچه قابلیت جایگزینی عنصر دانش بیشتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که شرکت‌ها بر روی دانش یا زمینه‌های فناوری خاص تمرکز کنند که منجر به قفل شدن فناوری می‌شود. [۴۸] و همچنین باعث اینرسی شناختی در شرکت ها و پرسنل تحقیق و توسعه می شود [۴۹]. بنابراین، این وضعیت موانعی را برای ایجاد مشترک ارزش به همراه دارد. علاوه بر این، قابلیت جایگزینی عنصر دانش منجر به شباهت عملکردی عناصر دانش در پایگاه‌های دانش شرکت‌ها می‌شود و باعث می‌شود منابع متعددی که متعلق به شرکت‌ها و شرکا در اکوسیستم نوآوری هستند به عناصر دانش با ویژگی‌های مشابه تخصیص داده شود. تعداد زیادی از عناصر دانش قابل تعویض منابع محدودی را اشغال می‌کنند و در نتیجه شرکت‌ها و شرکا هزینه تنوع دانش را بدون مزایای مربوطه متحمل می‌شوند. [۲۷]، در نتیجه مانع ایجاد ارزش مشترک می شود. بنابراین، بر اساس تحلیل قبلی، فرضیه زیر را پیشنهاد می کنیم:
H1b.

جایگزینی عنصر دانش تأثیر منفی بر هم‌آفرینی ارزش دارد.

ادبیات موجود نشان می‌دهد که تنوع بیش از حد در عناصر دانش بنگاه‌ها ممکن است به عمق ناکافی دانش در زمینه‌های خاص منجر شود و بر دقت کسب و ارائه اطلاعات تأثیر بگذارد. [۵۰]. بر خلاف تنوع عناصر دانش سازمانی، تنوع سبد دانش نشان دهنده تنوع روابط بین عناصر دانش در تولید دانش جدید در شرکت ها است. [۴۱]. این مورد در اندازه حوزه فنی درگیر در جذب و استفاده از عناصر دانش برای شکل‌دهی دانش جدید توسط شرکت‌ها آشکار می‌شود. [۳۳]. اکوسیستم‌های نوآوری می‌توانند از طریق ایجاد شبکه‌های مشارکتی و همکاری با شرکا به خلق مشترک ارزش دست یابند. [۱۳]. با این حال، شرکت‌ها، در بیشتر موارد، در تبدیل مستقیم دانش خارجی ارائه شده توسط شرکا در اکوسیستم نوآوری به ارزش ملموس، مشکل دارند که نیازمند جذب و استفاده از این دانش خارجی مبتنی بر دانش داخلی هستند. [۵۱]. زمانی که تنوع سبد دانش شرکت ها کم باشد، تمرکز آن بر حوزه های فنی نسبتاً محدود است. در این مورد، شرکت‌ها باید تلاش بیشتری و هزینه‌های بالا برای جستجوی فرصت‌هایی برای ترکیب عناصر دانش با شرکای سیستم انجام دهند. [۵۲]. بدیهی است که این وضعیت برای ایجاد هموار ارزش مساعد نیست. زمانی که تنوع سبد دانش شرکت ها زیاد باشد، نشان دهنده درک تخصصی آنها از دانش در زمینه های مختلف است. [۵۳]، و آنها انگیزه قوی برای یادگیری از دانش ارائه شده توسط شرکا در اکوسیستم نوآوری دارند. علاوه بر این، افزایش تنوع در سبد دانش می تواند موانع منطقی بین پرسنل تحقیق و توسعه را کاهش دهد و در نتیجه شرکت ها و شرکا در اکوسیستم نوآوری به راحتی از تضادها در جهت ترکیب دانش اجتناب کنند. [۳۷]. این وضعیت به شرکت ها کمک می کند تا فوراً دانش خارجی را جذب کرده و آن را با دانش جدیدی ترکیب کنند که می تواند هنگام مواجهه با ورودی دانش خارجی مورد استفاده قرار گیرد. از این رو، ایجاد ارزش مشترک با شرکا به طور مشترک ترویج می شود. بر این اساس، بر اساس تحلیل قبلی، فرضیه زیر را پیشنهاد می کنیم:
H1c.

تنوع ترکیبات دانش تأثیر مثبتی بر خلق مشترک ارزش دارد.

۳٫۲٫ اثر واسطه ای هم افزایی دانش

هم افزایی دانش به همکاری طرف های شرکت کننده در یک اکوسیستم نوآوری برای کسب، جذب، ادغام و استفاده از منابع دانش اشاره دارد که می تواند کارایی تخصیص منابع دانش را بهبود بخشد و سود کلی را بیشتر از مجموع مزایای هر جزء مستقل کند. [۱۰]. هم افزایی دانش یک راه مهم برای شرکت ها و شرکای آنها در اکوسیستم نوآوری است تا قابلیت های نوآوری خود را ارتقا دهند و سطح نوآوری خود را بهبود بخشند. [۵۴]. هم افزایی دانش موثر می تواند به شرکت ها کمک کند تا دانشی را که با زمینه های حرفه ای خود مطابقت دارد از شرکای خود در اکوسیستم نوآوری کسب و جذب کنند. [۳۷]، به شرکت ها کمک می کند تا منابع دانش داخلی و خارجی را ادغام کنند و ایجاد ارزش مشترک در اکوسیستم نوآوری را ترویج کنند. [۲۶]. در استفاده از عناصر دانش برای ارتقای تبادل دانش و به اشتراک گذاری در اکوسیستم نوآوری، شرکت ها می توانند از طریق هم افزایی دانش به “زمینه مشترک” شناختی بیشتری دست یابند. [۵۵]، شکل گیری اهداف یا چشم اندازهای مشترک را در بین شرکا تسهیل می کند، یک جهت نوآوری ثابت را شکل می دهد و به طور موثر ایجاد ارزش مشترک را ترویج می کند. [۸,۵۶]. بر اساس تحلیل های قبلی، این پژوهش فرضیه زیر را پیشنهاد می کند:
H2a.

هم افزایی دانش تأثیر مثبتی بر هم آفرینی ارزش دارد.

تولید تقاضای دانش توسط شرکت های مشارکت کننده در اکوسیستم نوآوری، پیش نیاز دستیابی به هم افزایی دانش در اکوسیستم است. هم افزایی دانش زمانی آغاز می شود که جریان دانش خارجی شرکت ها با تقاضای دانش داخلی آنها همزمان شود [۵۷]. یک رابطه غیرخطی بین مکمل بودن عناصر دانش و هم افزایی دانش در اکوسیستم نوآوری وجود دارد. مکمل بودن کم عناصر دانش سازمانی نشان می دهد که میزان استفاده مؤثر از عناصر دانش در پایگاه دانش آنها پایین است. [۳۳]، نشان دهنده عدم درک دانش در زمینه خود و دشواری در شناسایی نیازهای دانش است [۵۸]. هنگامی که شرکت ها با ورود دانش از طرف شرکا مواجه می شوند، در استفاده موثر از این دانش برای ایجاد هم افزایی نیز مشکل دارند. همانطور که مکمل عناصر دانش افزایش می یابد، توزیع عناصر دانش سازمانی شروع به نشان دادن یک روند متمرکز می کند و در نتیجه تقاضای دانش در زمینه های خاص ایجاد می شود. در این مرحله، شرکت ها پتانسیل بالایی برای همکاری دارند. هنگامی که شرکت ها با دانش خارجی شرکا مواجه می شوند، اولی می تواند بارورسازی عناصر مختلف دانش را ترویج کند و به طور موثر هم افزایی دانش را ارتقا دهد. [۳۴]. اما این روند صعودی به نقطه خاصی می رسد و سپس دستخوش تغییرات پویا می شود. مکمل بودن عناصر دانش در سطح بالا به این معنی است که اتصال شبکه های دانش سازمانی بالا است [۵۹]، منعکس کننده جهت گیری کسب دانش سازمانی است [۶۰]. این وضعیت باعث می شود که شرکت ها به طور قابل توجهی در مورد کسب دانش خارجی “انتخاب کنند”. هنگامی که دانش خارجی شرکا در اکوسیستم نوآوری نمی تواند با جهت کسب دانش سازمانی منطبق باشد، تقاضای دانش داخلی و جریان دانش خارجی شرکت ها نمی توانند منطبق شوند و احتمالاً هم افزایی دانش را مهار می کنند. [۵۹]. بر این اساس فرضیه زیر را پیشنهاد می کنیم:
H2b.

مکمل بودن عناصر دانش تأثیر U شکل معکوس بر هم افزایی دانش دارد.

افزایش سطح جایگزینی عناصر دانش در افزایش تعداد عناصر دانش از نظر عملکردی مشابه آشکار می شود [۳۳]، که ممکن است تأثیر منفی بر هم افزایی دانش بین شرکت ها و شرکای آنها داشته باشد. از یک سو، تولید اثرات هم افزایی مستلزم تبادل دانش روان بین طرف های همکار است و تبادل دانش در اکوسیستم نوآوری مستلزم نزدیکی شناختی، کمک به طرفین برای درک و جذب دانش یکدیگر و تسهیل ارتباط در اکوسیستم نوآوری و ارتقای هم افزایی دانش است. [۶۱]. با این حال، هر چه سطح جایگزینی عناصر دانش بالاتر باشد، تمرکز شرکت‌ها بر حوزه‌های دانش خاص آسان‌تر است. این مورد منجر به فاصله شناختی از سایر حوزه های دانشی می شود که توسط شرکا در اکوسیستم نوآوری آورده شده است. ظهور فاصله شناختی می تواند منجر به مشکل برای همه طرفین در درک یکدیگر شود و در نتیجه باعث فقدان زبان مشترک، محدود کردن تبادل روان دانش در اکوسیستم نوآوری و مانع از هم افزایی دانش شود. [۶۲]. علاوه بر این، جایگزینی عناصر دانش منجر به یک دامنه دانش محدود برای شرکت‌ها می‌شود، که احتمالاً منجر به مشکل برای شرکت‌ها در شناسایی دانش خارجی در سایر زمینه‌های اکوسیستم نوآوری که توسط شرکا آورده شده است، می‌شود که هزینه‌های هماهنگی و ادغام اضافی را نیز برای هم افزایی دانش به همراه دارد. [۶۳]. از سوی دیگر، سطوح بالای جایگزینی عناصر دانش منجر به مشکل برای شرکت‌ها در استفاده از پایگاه دانش بزرگ خود می‌شود، که به راحتی می‌تواند تصور نادرستی از «منابع غنی» را برای شرکت‌های آنها ایجاد کند و آنها را به خوش‌بینی کورکورانه و باور به این ارزش سوق دهد. ایجاد دیگر نیازی به مداخله طرف های دیگر در اکوسیستم نوآوری ندارد [۲۷]. این نتیجه برای ایجاد هم افزایی دانش از طریق تعامل با عناصر دانش خارجی و غیرقابل جایگزین مناسب نیست. بعلاوه، جایگزینی عناصر دانش، بیش از حد کارکردی عناصر دانش سازمانی را منعکس می‌کند تا عمق کاوش در یک میدان عمودی دانش. [۳۴]. حتی اگر شرکت‌ها با دانش پیشرفته از طرف شرکای مرتبط با حوزه خود مواجه شوند، پرسنل تحقیق و توسعه به دلیل مبهم بودن، انتزاعی بودن و دشواری درک آن، که به ایجاد هم افزایی دانش منجر نمی‌شود، همچنان در استفاده مستقیم از چنین دانشی با مشکل مواجه خواهند شد. [۶۴]. بنابراین، بر اساس تحلیل قبلی، فرضیه زیر را پیشنهاد می کنیم:
H2c.

جایگزینی عناصر دانش تأثیر منفی قابل توجهی بر هم افزایی دانش دارد.

در اکوسیستم نوآوری، تنوع پرتفوی دانش شرکت های مشارکت کننده می تواند به طور موثر هم افزایی دانش را ارتقا دهد. با افزایش تنوع پورتفولیوهای دانش، تعداد فزاینده‌ای از ترکیب‌های دانش موفق تولید می‌شود که نشان می‌دهد شرکت‌ها کسب، درک و جذب عناصر دانش متعددی را تجربه کرده‌اند که نشان‌دهنده ظرفیت جذب عالی شرکت‌ها برای عناصر دانش است. [۶۵]. دیدگاه ظرفیت جذب نشان می دهد که انباشت دانش موجود شرکت ها بر شناخت، جذب و ادغام دانش خارجی تأثیر می گذارد. [۶۶]. یعنی توانایی شرکت‌ها در درک عناصر دانش خود، آنها را قادر می‌سازد تا به طور موثر از عناصر دانش موجود و همچنین عناصر دانش ورودی به بیرون استفاده کنند، که بستری را برای ارتباط روان و تعامل مؤثر بین بازیگران اصلی در اکوسیستم نوآوری فراهم می‌کند. بنابراین، هنگامی که با دانش جدید شرکا مواجه می‌شویم، تنوع سبد دانش، تعداد و تنوع ترکیب‌های دانش بالقوه شکل‌گرفته بین شرکت‌ها و شرکا را افزایش می‌دهد و شرکت‌ها را قادر می‌سازد تا به طور موثر دانش مختلف را انتقال داده و ادغام کنند و هم افزایی ایجاد کنند. [۲۸]. علاوه بر این، تنوع پرتفوی دانش در سطح بالا، شرکت ها را قادر می سازد تا قابلیت های پیش بینی خاصی برای عناصر دانش و روابط متقابل آنها داشته باشند. هنگامی که با تعاملات دانش خارجی با شرکا در اکوسیستم نوآوری مواجه می شوند، می توانند ترکیبات دانش ناکارآمد را انتخاب کنند و هزینه های جستجو را در هم افزایی دانش کاهش دهند. [۳۳]، از این طریق چنین هم افزایی را ترویج می کند. بر این اساس، بر اساس تحلیل قبلی، فرضیه زیر را پیشنهاد می کنیم:
H2d.

تنوع ترکیبات دانش تأثیر مثبت قابل توجهی بر هم افزایی دانش دارد.

اکوسیستم نوآوری به عنوان یک شبکه نوآوری در نظر گرفته می شود که نوآوری مشترک بین نهادهای شرکت کننده به عنوان ارتباط اصلی است. [۹]. هم‌آفرینی ارزش در اکوسیستم نوآوری، به‌عنوان یک مکانیسم ادغام مشارکتی، عمدتاً به‌عنوان تعاملات مشارکتی بین موجودیت‌ها بر اساس منابع دانش، یعنی هم‌افزایی دانش آشکار می‌شود. [۶۷]. هدف هم افزایی دانش، ایجاد ارزش است و روشی موثر برای شرکت‌های مشارکت‌کننده با ویژگی‌های دانش پایه متفاوت برای بهینه‌سازی و یکپارچه‌سازی منابع دانش است. [۶۸]. تنها زمانی که یک اثر هم افزایی بین دانش موجود و دانش اکتسابی وجود داشته باشد، می توان به طور موثری خلق مشترک ارزش را ارتقا داد. [۵۵]. هنگامی که شرکت ها روابط عناصر دانش متفاوتی دارند، نیازهای آنها به دانش خارجی نیز متفاوت است، که تأثیرات متفاوتی بر هم افزایی دانش و تأثیرات متفاوتی بر ایجاد مشترک ارزش خواهد داشت. بنابراین، هم افزایی دانش یک مکانیسم میانجی مهم بین روابط مبتنی بر دانش بنگاه‌ها و هم‌آفرینی ارزش اکوسیستم‌های نوآوری است. بر این اساس، فرضیه زیر بر اساس تحلیل قبلی ارائه شده است.
H2.

هم افزایی دانش تأثیر واسطه ای معناداری بین رابطه عنصر دانش و هم آفرینی ارزش دارد.

۳٫۳٫ اثر تعدیل کننده استانداردسازی اکوسیستم نوآوری

توسعه یک اکوسیستم نوآورانه فرآیند کاهش آنتروپی است و توسعه از بی نظمی به نظم به تدریج سیستم را به حالت عادی می رساند. [۶۹]. عادی سازی اکوسیستم نوآورانه به درجه استانداردسازی فعالیت ها و عملیات در اکوسیستم نوآورانه اشاره دارد که منعکس کننده محیط تعاونی در اکوسیستم نوآورانه است که از طریق قوانین رسمی، اطلاعات، مکانیسم های هماهنگی، اجماع و سیستم های صدور گواهینامه شکل گرفته در این اکوسیستم منعکس می شود. زیست بوم [۶۹,۷۰]. مجموعه توافق شده که توسط طرف های شرکت کننده در همکاری بلندمدت تشکیل می شود به پیدایش عادی سازی اکوسیستم نوآورانه کمک می کند و این عادی سازی می تواند رفتار و ارزش پیشنهادی طرف های شرکت کننده در فعالیت های چنین اکوسیستمی را هدایت کند. [۷۱].
هنجارپذیری اکوسیستم نوآوری در سطح بالا می‌تواند شکل‌گیری سیستم‌های نظارتی کامل و مکانیسم‌های همکاری را در میان نهادهای شرکت‌کننده، تقویت اعتماد در میان نهادهای مشارکت‌کننده از طریق سرکوب مؤثر رفتار فرصت‌طلبانه، ارتقای تعامل دانش بین آنها و کاهش موانع تبادل دانش را ترویج کند. [۶۹]. تبادل دانش روان در اکوسیستم نوآوری می تواند به شرکت ها و شرکا کمک کند تا اطلاعات دانش یکدیگر را به طور قابل توجهی درک کنند. همانطور که مکمل بودن عناصر دانش از کم به زیاد تغییر می کند، نیازهای دانش شرکت جهت دارتر می شوند و اثر هم افزایی قوی تری را شکل می دهند. بنابراین، هنجارگرایی اکوسیستم نوآوری می‌تواند رابطه مثبت بین مکمل بودن عنصر دانش و سمت چپ منحنی U شکل معکوس هم‌افزایی دانش را افزایش دهد و باعث افزایش شدید منحنی شود. علاوه بر این، هنجارپذیری اکوسیستم نوآوری در سطح بالا می‌تواند شکل‌گیری سیستم‌های هماهنگی متقابل وابسته، سازگار و خودسازمان‌یافته را در میان نهادهای شرکت‌کننده ارتقا دهد. [۷۲]. این وضعیت منجر به اجماع قابل توجهی در مورد استفاده از دانش و افزایش تطابق عناصر دانش بین آنها می شود [۲۴]. علاوه بر این، این مورد می‌تواند اثر بازدارنده بر هم افزایی دانش را به دلیل کاهش تطابق عناصر دانش در طول گذار از سطوح متوسط ​​به سطوح بالای مکمل بودن عنصر دانش کاهش دهد. بنابراین، سطوح بالای هنجارپذیری اکوسیستم نوآوری می‌تواند رابطه منفی بین مکمل بودن عنصر دانش و سمت راست منحنی U شکل معکوس هم‌افزایی دانش را کاهش دهد. بر این اساس فرضیه زیر را پیشنهاد می کنیم:
H3a.

هنجار اکوسیستم نوآوری اثر تعدیل کننده قابل توجهی بر رابطه U شکل معکوس بین مکمل بودن عناصر دانش و هم افزایی دانش دارد.

از یک سو، بهبود در هنجارگرایی اکوسیستم نوآوری معمولاً می‌تواند تعاملات خوبی را بین نهادهای شرکت‌کننده در اشکال قراردادی رسمی یا غیررسمی ایجاد کند. تعاملات مثبت بلندمدت می‌تواند به شکل‌گیری پایه‌های شناختی مشابه در میان نهادهای شرکت‌کننده کمک کند، در نتیجه تعامل دانش و اطلاعات بین آنها را تسهیل کرده و فاصله شناختی آنها را کاهش می‌دهد. [۶۹]. با توجه به اینکه جایگزینی عناصر دانش با ایجاد فاصله شناختی بین شرکت ها و شرکا از هم افزایی دانش جلوگیری می کند. [۶۲]هنجارپذیری اکوسیستم نوآوری در سطح بالا می تواند تأثیر منفی جایگزینی عنصر دانش را بر هم افزایی دانش در این فرآیند کاهش دهد. از سوی دیگر، هنجارپذیری اکوسیستم نوآوری سطح بالا معمولاً می‌تواند شکل‌گیری مکانیزم‌های هماهنگی و انتقال اطلاعات را در داخل سیستم امکان‌پذیر کند و به شرکت‌ها کمک کند تا دانش ناهمگون را در زمینه‌های دیگر کشف کنند که می‌تواند توسعه خود را ارتقا دهد. [۷۳]، ایجاد نیازهای دانش بنگاه ها. شرکت ها می توانند از این دانش ناهمگون از طریق مشاهده، تقلید یا خرید استفاده کنند. افزایش جایگزینی عناصر دانش منجر به محدود شدن تدریجی دامنه دانش بنگاه‌ها شده است که در نتیجه آن‌ها در شناسایی دانش شرکا در سایر زمینه‌ها مشکل دارند و از هم افزایی دانش جلوگیری می‌کنند. [۶۳]. در این فرآیند، هنجارپذیری اکوسیستم نوآوری می تواند به طور موثر مشکل سازگاری را در حوزه دانش کاهش دهد. به طور خلاصه، هنجارگرایی اکوسیستم نوآوری در سطح بالا می تواند رابطه منفی بین جایگزینی عنصر دانش و هم افزایی دانش را تضعیف کند. بنابراین، فرضیه زیر را پیشنهاد می کنیم:
H3b.

هنجارپذیری اکوسیستم نوآوری تأثیر تعدیل‌کننده معناداری بر رابطه منفی بین قابلیت جایگزینی عناصر دانش و هم افزایی دانش دارد.

با افزایش تدریجی تنوع ترکیبات دانش، هم افزایی دانش با افزایش توانایی شرکت ها برای جذب و درک دانش شریک ارتقا می یابد. [۲۸]. ماهیت هنجاری اکوسیستم نوآوری می تواند توانایی شرکت ها را برای جذب و درک دانش شریک در این فرآیند با بهبود تبادل و بهره وری استفاده از منابع دانش در اکوسیستم نوآوری افزایش دهد. این مورد نقش ترویجی را در رابطه بین تنوع ترکیب دانش و هم افزایی دانش ایفا می کند. اول، هنجارگرایی اکوسیستم نوآوری در سطح بالا می تواند شکل گیری یک درک مشترک را در بین کل اکوسیستم نوآوری ترویج دهد. چنین درک پایه ای برای یادگیری دانش و تعامل بین آزمودنی ها فراهم می کند، درک متقابل و تفسیر دانش را در بین آزمودنی ها بهبود می بخشد و کارایی جذب و استفاده از منابع دانش را بین آنها افزایش می دهد. [۲۴]. دوم، با بهبود سطح هنجاری اکوسیستم نوآوری، قوانین و مقررات رسمی صحیح می تواند شفافیت اکوسیستم نوآوری را افزایش دهد، موانع تبادل اطلاعات بین افراد شرکت کننده را کاهش دهد، تعامل منابع دانش را ارتقا بخشد، و درک و جذب شرکت ها را افزایش دهد. دانش شریک بنابراین، هنجارگرایی اکوسیستم نوآوری در سطح بالا می تواند رابطه مثبت بین تنوع ترکیب دانش و هم افزایی دانش را افزایش دهد. بر این اساس، بر اساس تحلیل قبلی، فرضیه زیر را پیشنهاد می کنیم:
H3c.

هنجارپذیری اکوسیستم نوآوری تأثیر تعدیل کننده معناداری بر رابطه مثبت بین تنوع پورتفولیوی دانش و هم افزایی دانش دارد.

هم افزایی دانش با ترویج یکپارچه سازی منابع دانش و تشکیل یک درک مشترک از طریق ارتقاء یکپارچه سازی منابع دانش، همآفرینی ارزش را ارتقا می دهد. این فرآیند تحت تأثیر هنجاری بودن اکوسیستم نوآوری است. از یک سو، سطوح پایین هنجارگرایی اکوسیستم نوآوری منعکس کننده محیط های نهادی ضعیف در سیستم است، که احتمالاً منجر به موانع ارتباطی و عدم اعتماد در بین بازیگران و حتی رفتارهای فرصت طلبانه می شود (مثلاً سواری آزاد). [۷۴]. این جنبه‌ها برای جریان سالم و یکپارچه‌سازی مؤثر منابع دانش مفید نیستند و ممکن است تأثیر مثبت هم‌افزایی دانش بر هم‌آفرینی ارزش را نسبتاً مهار کنند. سطوح بالای هنجارگرایی اکوسیستم نوآوری می تواند محیط همکاری خوبی را برای بازیگران شرکت کننده فراهم کند، موانع ارتباطی بین بازیگران را کاهش دهد، خطرات اخلاقی را کاهش دهد. [۱۳]، کارایی تخصیص منابع دانش را بهبود بخشد و فرآیند را از هم افزایی دانش به خلق مشترک ارزش ارتقا دهد. از سوی دیگر، هنجارپذیری اکوسیستم نوآوری نتیجه همکاری و تعامل طولانی مدت بین بازیگران سیستم است. سطوح بالای هنجارپذیری اکوسیستم نوآوری منعکس کننده اجماع بین شرکا از نظر محصول، مدیریت و عملیات است که می تواند تشکیل یک پایه شناختی واحد بین شرکت ها و شرکای آنها را در سیستم ترویج کند. [۵۶]. تنوع نقش‌هایی که بازیگران شرکت‌کننده در سیستم بازی می‌کنند، منجر به تفاوت در درک آنها از ارزش شده است. سطوح پایین هنجارپذیری اکوسیستم نوآوری برای شکل‌گیری یک درک مشترک، که برای شرکت‌ها و بازیگران در سیستم که دانش ناملموس تشکیل‌شده از طریق همکاری را به خروجی‌های ارزش ملموس تبدیل می‌کنند، مساعد نیست. سطوح بالای هنجارپذیری اکوسیستم نوآوری می‌تواند بیشتر شرکت‌ها را برای تشکیل یک پایه شناختی واحد با شرکا از طریق هم‌افزایی دانش، تعمیق درک مشترک از ارزش در بین بازیگران، فعالان را قادر می‌سازد تا یک جهت نوآوری ثابت شکل دهند، و بازیگران را به حرکت تدریجی از هم‌افزایی دانش به خلق مشترک ارزش از این رو، بر اساس تحلیل قبلی، فرضیه زیر را پیشنهاد می کنیم:
H3d.

هنجارگرایی اکوسیستم نوآوری اثر تعدیل کننده معناداری بر رابطه مثبت بین هم افزایی دانش و هم آفرینی ارزش دارد.

به طور خلاصه، این تحقیق بیشتر استنباط می‌کند که نقش واسطه‌ای روابط مبتنی بر دانش در تأثیرگذاری بر هم‌آفرینی ارزش از طریق هم افزایی دانش نیز توسط هنجاری بودن اکوسیستم نوآوری تعدیل می‌شود. این جنبه حاکی از وجود یک مدل میانجی تعدیل شده است.

اولاً، با افزایش مکمل بودن عناصر دانش از سطوح پایین به متوسط، شرکت ها از طریق افزایش تقاضای دانش و منابع دانش با شرکای هم افزایی دانشی ایجاد می کنند. [۳۴]. این نتیجه کارایی یکپارچه سازی منابع دانش داخلی و خارجی را بهبود می بخشد و ایجاد ارزش مشترک را ترویج می کند [۷۵]. هنجاری بودن اکوسیستم نوآوری می تواند خطرات این فرآیند را کاهش دهد، اعتماد بین طرف های شرکت کننده را بهبود بخشد و کارایی تخصیص منابع دانش را ارتقا دهد. [۱۳]. هنگامی که مکمل بودن عناصر دانش از سطوح متوسط ​​به بالا افزایش می یابد، هنجاری بودن اکوسیستم نوآوری می تواند موانع ارتباطی بین طرفین را کاهش دهد و خطرات اخلاقی را کاهش دهد. [۱۲]، تبادل دانش بین شرکت ها و شرکا را ترویج می کند و اجماع قابل توجهی را در مورد استفاده از دانش ایجاد می کند [۲۴]. این نتیجه محدودیت کسب دانش ناشی از مکمل بودن بسیار زیاد عناصر دانش را کاهش می‌دهد و در نتیجه منجر به کاهش هم افزایی دانش و مهار هم‌آفرینی ارزش می‌شود. بر این اساس، فرضیه زیر مطرح می شود:
H4a.

هنجارگرایی اکوسیستم نوآوری اثر تعدیل کننده قابل توجهی بر اثر واسطه ای هم افزایی دانش بین مکمل بودن عناصر دانش و همآفرینی ارزش دارد.

ثانیاً، بهبود سطح جایگزینی عناصر دانش منجر به باریک شدن تدریجی حوزه دانش شرکت ها و فاصله شناختی با شرکا می شود و در نتیجه مانع هم افزایی دانش می شود که به ادغام منابع دانش منجر نمی شود و مانع ایجاد ارزش مشترک می شود. [۶۲]. با این حال، هنجارهای اکوسیستم نوآوری در سطح بالا نشان می دهد که طرف های شرکت کننده به تدریج از طریق تعاملات بلندمدت یک پایه شناختی مشترک را تشکیل داده اند که منجر به کاهش موانع تبادل اطلاعات بین طرف های شرکت کننده می شود و می تواند فاصله شناختی را نسبتاً کاهش دهد و یکپارچگی منابع دانش را ارتقا دهد. [۷۱]. بر این اساس، فرضیه زیر مطرح می شود:
H4b.

هنجارگرایی اکوسیستم نوآوری اثر تعدیل کننده قابل توجهی بر اثر واسطه ای هم افزایی دانش بین جایگزینی عنصر دانش و همآفرینی ارزش دارد.

در نهایت، با افزایش تنوع ترکیب‌های دانش، شرکت‌ها می‌توانند با افزایش توانایی خود در جذب و درک دانش شریک، هم افزایی دانش را ارتقا دهند و در نتیجه نتایج دانش را تولید کنند و ارزش‌آفرینی مشترک را محقق کنند. [۲۸]. در این فرآیند، هنجارهای اکوسیستم نوآوری سطح بالا می تواند موانع تبادل اطلاعات بین طرف های شرکت کننده را کاهش دهد، توانایی شرکت ها را برای جذب و درک منابع دانش شریک افزایش دهد. [۶۹]و تعامل مثبت و ادغام مؤثر منابع دانش را ترویج می کند. بنابراین، فرضیه زیر را پیشنهاد می کنیم:
H4c.

هنجارگرایی اکوسیستم نوآوری اثر تعدیل‌کننده قابل‌توجهی بر اثر واسطه‌ای هم افزایی دانش بین تنوع پورتفولیوی دانش و هم‌آفرینی ارزش دارد.

مدل تحقیق نشان داده شده است شکل ۱.

منبع:
۱- shahrsaz.ir , پایداری | متن کامل رایگان | رابطه عنصر دانش و خلق ارزش در اکوسیستم نوآوری
,۲۰۲۴-۰۵-۱۹ ۰۳:۳۰:۰۰
۲- https://www.mdpi.com/2071-1050/16/10/4273

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.