بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی
بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی را از Urbanity.ir بخواهید
Tuesday, 25 June , 2024
امروز : سه شنبه, ۵ تیر , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 20703
  پرینتخانه » مقالات تاریخ انتشار : 07 ژوئن 2024 - 3:30 | 13 بازدید | ارسال توسط :

پایداری | متن کامل رایگان | توسعه یک فرآیند مشارکتی برای حاصلخیزی خاک: مطالعه موردی در یک منطقه شهری ایتالیا

۱٫ معرفی همه چالش‌های عمده‌ای که قرن حاضر با آن مواجه است، خواه اکولوژیکی و زیست‌محیطی یا اجتماعی-فرهنگی و ژئوپلیتیکی باشند، بسیار پیچیده‌تر از آن هستند که بتوان به‌اندازه کافی توسط رشته‌های فردی به تنهایی مقابله کرد. [۱]. تخریب اکوسیستم ها، کاهش منابع طبیعی، ناامنی غذایی، افزایش تقاضای انرژی و افزایش فراوانی رویدادهای شدید آب […]

پایداری |  متن کامل رایگان |  توسعه یک فرآیند مشارکتی برای حاصلخیزی خاک: مطالعه موردی در یک منطقه شهری ایتالیا


۱٫ معرفی

همه چالش‌های عمده‌ای که قرن حاضر با آن مواجه است، خواه اکولوژیکی و زیست‌محیطی یا اجتماعی-فرهنگی و ژئوپلیتیکی باشند، بسیار پیچیده‌تر از آن هستند که بتوان به‌اندازه کافی توسط رشته‌های فردی به تنهایی مقابله کرد. [۱]. تخریب اکوسیستم ها، کاهش منابع طبیعی، ناامنی غذایی، افزایش تقاضای انرژی و افزایش فراوانی رویدادهای شدید آب و هوایی ناشی از تغییرات اقلیمی، به مسائل اجتماعی، اقتصادی و اکولوژیکی اشاره می کند که اغلب متناقض هستند و به بدتر شدن وضعیت اجتماعی کمک می کنند. شرایط و تنش های سیاسی همه آنها به دانش تکمیلی و دیدگاه های متنوع نیاز دارند که شامل سیستم های بوم شناختی، جامعه و حکمرانی می شود تا بتواند بر تصمیم گیری ها اطلاع رسانی و تاثیر بگذارد. [۲,۳]. بنابراین، رویکرد فرا رشته ای می تواند نقش حیاتی در پرداختن به پدیده های مورد مطالعه داشته باشد [۴,۵].
فرا رشته ای را می توان هم به عنوان یک رویکرد معرفت شناختی و هم به عنوان یک رویکرد عملیاتی در نظر گرفت که مرزهای بین رشته ها را فراتر می گذارد و ارتباطات بین انواع مختلف دانش را در میان جوامع علمی و غیر علمی تقویت می کند. [۶,۷]. فرا رشته ای شامل تفکر جانبی و تخیلی، ارزیابی مجدد عواملی است که نیاز به بررسی از دیدگاه های مختلف و متفاوت دارند. [۸]. برای این منظور، در برخی شرایط از کمک‌های هنر و علوم انسانی استقبال و ادغام می‌شود تا آگاهی عمیق‌تر از شیوه‌های تفکر فراتر از رویکردهای خطی و تقلیل‌گرایانه که مشخصه علم مدرن غربی است و ایجاد روش‌های هستی و شناختی که هستند، تقویت شود. واقع شده، متنی، تجسم یافته و جهت دهی به نیازهای جوامع انسانی و بیش از انسان [۹].
علاوه بر این، این تاکید بر شامل دیدگاه‌های مختلف رشته‌ای را می‌توان به اعمالی مانند تحقیقات مشارکتی و علوم شهروندی (CS) که همچنین پتانسیل بالایی برای ایجاد یکپارچگی عمیق‌تر از دانش و مهارت‌ها دارند، گسترش داد. آلبرت و همکاران (۲۰۲۳) [۱۰] نشان می‌دهد که هم تحقیقات CS و هم تحقیقات فرارشته‌ای می‌توانند نه تنها به ابعاد تحلیلی و اجتماعی، بلکه به بعد اخلاقی نیز با شناخت در هم تنیدگی پیچیده رشته‌ها و با توسعه همبستگی بین مردم بپردازند. در نتیجه، آنها به غلبه بر پروتکل‌های انضباطی و حرکت اهداف فراتر از استانداردهای علمی مرسوم کمک می‌کنند. در واقع، آنها ادعا می کنند که یک رویارویی سازنده بین افراد، جوامع محلی، سیاست گذاران، مربیان، دانشمندان و کارشناسان رشته های مختلف رشته ای، احتمالاً با نقش های متفاوت. [۱۱,۱۲]. بسته به سطح مشارکت ذینفعان مختلف، CS ممکن است جوامعی با علاقه و اقدام را تقویت کند که در آن سؤالات تحقیق و روش‌شناسی از تخصص و علایق چند وجهی ناشی می‌شوند که دانش و دیدگاه‌های محلی را در بر می‌گیرد. [۱۳]. دینامیک قدرت در CS مدتهاست مورد مطالعه قرار گرفته است. شک و تردید در مورد تمایل سیاست گذاران برای در نظر گرفتن دیدگاه های شهروندان بیان می شود و بر رابطه اغلب نامتقارن بین دانشمندان و شهروندان تاکید می شود. در حالی که دانشمندان در ابتدا اهداف و فعالیت ها را تعیین می کنند، شهروندان به عنوان مجریان صرف در نظر گرفته می شوند. اخیراً، نیاز به مشارکت برابر و افزایش مشارکت شهروندان در تصمیم‌گیری در مورد روش‌ها و اهداف تحقیق به رسمیت شناخته شده است. [۱۴]. علاوه بر این، CS، که به طور فزاینده ای توسط جامعه علمی و سیاست گذاران در زمینه مسائل زیست محیطی و زمین اعمال می شود، دارای ارزش معرفت شناختی قابل توجهی در چارچوب علوم پسا عادی (PNS) است. [۱۵,۱۶]. PNS ایجاد “جوامع تحقیقاتی گسترده” را ترویج می کند که شامل طیف وسیع تری از ذینفعان است که هر یک دیدگاهی جزئی و در عین حال مشروع را به ارمغان می آورد. هم هدف و هم چالش رویکردهای PNS، ایده گفتگوی باز است که یادگیری متقابل را با وجود پیشینه های مختلف انضباطی و توانایی پرداختن به منافع متضاد و اختلافات ارزشی تقویت می کند. از این نظر، هر دو رویکرد PNS و مشارکتی می‌توانند به تولید شیوه‌های دانش مرتبط و مسئولانه کمک کنند [۱۷] و به دلیل توانایی مشترک آنها برای مقابله با مشکلات پیچیده و “شرور” رویکرد فرا رشته ای را به خوبی تکمیل می کنند. [۸].
این مقاله تجربه انجام شده در میلان، شمال ایتالیا، در پروژه تحقیقاتی BRIDGES – ایجاد انعکاس پذیری و توانایی پاسخگویی شامل روایت های مختلف دانش را گزارش می کند. [۱۸]-هدف آن توسعه ابزارهایی است که از تحقیقات علمی مسئولانه و مشارکتی در زمینه ایتالیا حمایت می کند. هدف از این کار مقابله با مشکلات پیچیده اجتماعی-اکولوژیکی است که ارتباط شخصی و جمعی دارند.

به طور خاص، پروژه BRIDGES تحقیقات فرا رشته ای و مشارکتی را که توسط CS و PNS اطلاع رسانی شده بود، با درگیر کردن تخصص آکادمیک و غیر آکادمیک، دانش محلی و شیوه های تحقیقات هنری برای رویارویی با نگرانی اساسی حاصلخیزی خاک شهری توسعه داد.

حاصلخیزی خاک نشان دهنده یک موضوع پیچیده و بحث برانگیز است که در بحران جهانی بهداشت اجتماعی-اکولوژیکی فعلی در هم تنیده شده است. حاصلخیزی خاک موضوع مورد علاقه محلی و جهانی است. مدیریت و حفاظت از آن متضمن مجموعه ای از روابط و دیدگاه های جدید بین علم، جامعه، اکوسیستم ها و بازیگران انسانی و غیر انسانی است. علل اصلی که در حال حاضر منجر به از بین رفتن حاصلخیزی خاک می شود، ماهیت انسان زایی است، مانند جنگل زدایی و بهره برداری بیش از حد از پوشش گیاهی، کشت تک کشت، چرای بی رویه و استفاده بی رویه از مواد شیمیایی کشاورزی و ماشین آلات سنگین. حاصلخیزی خاک بر جنبه های مختلف پایداری از جمله ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی تأثیر می گذارد که در اهداف توسعه پایدار منعکس شده است. خاک حاصلخیز همچنین برای تولید مواد غذایی مهم است و با هدف سازمان خواربار و کشاورزی (FAO) برای گرسنگی صفر همسو است. تمام مواد مغذی مورد نیاز گیاهان را برای سلامتی انسان فراهم می کند. علاوه بر این، حاصلخیزی خاک به طور قابل توجهی بر بسیاری از فعالیت های اقتصادی، رشد اقتصادی و تلاش برای کاهش فقر تأثیر می گذارد. علاوه بر این، مدیریت خوب حاصلخیزی خاک می تواند به کاهش آلودگی در خاک، آب و هوا کمک کند. تنظیم در دسترس بودن آب؛ حمایت از یک جامعه زیستی متنوع و فعال؛ افزایش پوشش گیاهی؛ و یک ردپای کربن خنثی را فعال کنید [۱۹]. در نهایت، حاصلخیزی خاک پیامدهای مهمی برای مدیریت منظر، فعالیت‌های اجتماعی، سلامت عمومی و رفاه دارد. در میان بسیاری از ابتکارات انجام شده برای حفاظت از خاک در سطح ملی و فراملی، لازم به ذکر است که مشاوره عمومی در مورد حاصلخیزی خاک که در سال ۲۰۲۲ توسط جامعه اروپا راه اندازی شد. [۲۰]. تمرکز اتحادیه اروپا بر حفظ سلامت خاک و در عین حال به حداقل رساندن آسیب های زیست محیطی ناشی از کودهای بیش از حد بوده است. این شامل کاهش تخریب زمین، حفظ و افزایش ذخایر کربن آلی خاک، کاهش آلودگی خاک و جلوگیری از آب بندی خاک است. برای این منظور، هدف آن درگیر کردن زمینه های مختلف دانش و بازیگران از مقامات ملی، منطقه ای و محلی بود. سازمان های اروپایی، بین المللی و چندجانبه؛ فعالان اقتصادی مرتبط مانند مالکان و استفاده کنندگان زمین؛ جامعه مدنی؛ پژوهش؛ اتاق های فکر؛ و موسسات دانشگاهی [۲۰,۲۱].

این ملاحظات حاصلخیزی خاک را به یک مشکل پارادایماتیک و پیچیده تبدیل می کند که باید در یک رویکرد فرا رشته ای مورد توجه قرار گیرد و بنابراین انگیزه انتخاب این موضوع به عنوان مطالعه موردی پروژه را فراهم می کند.

باید تاکید کرد که آزمایش مشارکتی – که تمرکز این مقاله است – هم اهداف خاص و هم اهداف گسترده‌تری داشت. اولین هدف خاص شروع به جمع‌آوری مجموعه‌ای از داده‌ها و دانش مفید برای جوامع و ادارات مسئول مراقبت از خاک شهری بود. همانطور که در بخش های بعدی توضیح داده شد، این هدف بیشتر از طریق فعالیت های مشارکتی CS مورد توجه قرار گرفت [۲۲]. هدف دوم، ارائه فرصتی آموزشی برای محققان جوان و فعالان عمومی بود تا تحقیقات مشارکتی و فرا رشته ای را در چارچوب یک مورد مشخص انجام دهند. ثالثاً، مطالعه به طور کلی یک آزمایش اجتماعی با هدف توسعه یک فرآیند روش شناختی، حمایت از شیوه های فرا رشته ای و مشارکتی بود. از منظری گسترده تر، این پروژه به دنبال بررسی امکانات برای ایجاد یک درک جمعی و مراقبت محور از حاصلخیزی خاک بود، که به عنوان یک مفهوم فراگیر نه تنها اجزای بیوفیزیکی آن بلکه ابعاد اجتماعی-اقتصادی، اکولوژیکی و رابطه ای آن را نیز در بر می گیرد: تکامل تاریخی به اهداف مختلف اقتصادی و اداری که در خدمت آن بود و روابط بوم شناختی که یک منظر را مشخص می کند، شامل جوامع انسانی و غیرانسانی. همه این جنبه ها به یکدیگر وابسته هستند و به ناگزیر در تعیین وضعیت سلامت و پایداری خاک شهری نقش دارند. فعال کردن بازیگران اجتماعی و دانشمندان محلی برای عمل به عنوان یک جامعه تحقیقاتی گسترده می‌تواند به طور بالقوه راه‌های مؤثرتری برای حفظ حاصلخیزی خاک‌های شهری از طریق پاسخگویی متقابل و مسئولیت‌های مشترک ایجاد کند. بنابراین، دو سؤال اصلی پژوهشی این مطالعه را هدایت کردند:

تا چه حد می توان یک رویکرد فرا رشته ای و مشارکتی برای حمایت از مجموعه ای غنی از رویه ها و روایات در مورد موضوع پیچیده اجتماعی-اکولوژیکی حاصلخیزی خاک شهری اعمال کرد؟

چه رویه‌ها و ابزارهایی در تقویت همکاری بین رشته‌های علمی و جامعه در این موضوعات مؤثر است؟

بخش زیر زمینه آزمایش و روش های بکار رفته در اجرای آن را نشان می دهد. متعاقباً، این مقاله پیاده‌سازی روش‌شناختی اصلی را توصیف می‌کند، یعنی فرآیندی که به طور هدفمند برای ایجاد جامعه تحقیقاتی و فعالیت‌های مشارکتی، از طراحی تکراری تا عملیات میدانی توسعه یافته است. سپس، عملکرد آزمایش را با کنکاش در فعالیت های اصلی آن و ترکیب دستاوردهای اصلی آن توصیف می کند. در نهایت، یک بررسی انتقادی از فرآیندی که رخ داده است، نکات مهمی که با آن مواجه می‌شویم و تأملاتی در مورد درس‌های آموخته شده ارائه می‌کند. در پاسخ به اهداف توصیف شده و سوالات تحقیق، این آزمایش هر دو عنصر دانش کمی را در مورد پارامترهای حاصلخیزی خاک های محلی تجزیه و تحلیل شده و بینش کیفی را در مورد پویایی مداوم بین خاک و افراد درگیر تولید کرد. با این حال، بیش از هر چیز دیگری، این تجربه امکان ترسیم مسیری را برای کاربرد عملی یک رویکرد فرا رشته ای و مشارکتی در یک مورد خاص محلی فراهم کرد. این فرآیند یکی از نتایج اصلی این مطالعه را نشان می دهد. روش‌های اعمال شده در اینجا می‌توانند برای موضوعات مختلف پژوهشی و در زمینه‌های محلی مختلف بازنگری و تطبیق داده شوند و فرصت‌های آموزشی و آموزشی و همچنین پیشنهادات عملیاتی را به جوامع و کارشناسان علاقه‌مند ارائه دهند.

۳٫ نتایج

همانطور که در ابتدای این مقاله بیان شد، اهداف گسترده‌تر آزمایش اجتماعی ایجاد زمینه‌ای بود که در آن (۱) تحقیقات فرا رشته‌ای را در زمینه اجتماعی-اکولوژیکی آموزش داده و تمرین کرد. (۲) رویکرد به موضوع پیچیده حاصلخیزی خاک در یک دیدگاه مشارکتی CS، که در آن تولید نتایج کمی بر حاصلخیزی خاک های محلی و بینش کیفی در مورد ارتباطات شخصی و اجتماعی با خاک های شهری اساسی تلقی می شود. و (۳) طراحی و آزمایش یک فرآیند روش شناختی که می تواند از عملکرد فرا رشته ای و مشارکتی پشتیبانی کند.

با توجه به جمع آوری اطلاعات در مورد حاصلخیزی خاک های شهر، در پایان مرحله جوجه کشی آزمایش شهری، ۷۱٫۴ درصد از کیسه های زباله مدفون با موفقیت پیدا شد، نبش قبر شده و برای تجزیه و تحلیل NIR به کشاورزان بازگردانده شد. رایج‌ترین دلیل گم شدن برخی از کیسه‌های زباله این است که نشانگرهایی که برای شناسایی مکان آنها استفاده می‌شود توسط حیوانات، افرادی که از کنار آن عبور می‌کنند یا در حین عملیات کشاورزی و نگهداری برداشته شده‌اند. نتایج با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی پردازش آماری شده و با مشاهدات جمع‌آوری‌شده در مکان‌های دفن با استفاده از Soil_mAPP در طول انکوباسیون مقایسه شد. از طیف NIR، ۲۳ پارامتر استخراج شد. از این میان، چهار پارامتر به‌عنوان مهم‌ترین پارامترها برای توصیف فعالیت میکروبی ثبت‌شده در خاک انتخاب شدند:

  • مقدار آمونیوم (NH4) زیرا میکروب ها مواد آلی خاک را تجزیه می کنند و نیتروژن را به شکل آمونیوم آزاد می کنند.

  • مقدار نیترات (NO3زیرا نیترات محصول نهایی نیتریفیکاسیون، یک فرآیند میکروبی کلیدی در چرخه نیتروژن است.

  • تنفس ناشی از بستر (SIR)، زیرا به طور خاص پاسخ جامعه میکروبی فعال را به یک منبع غذایی در دسترس (سوبسترا) ارزیابی می کند.

  • جمعیت‌های استراتژی R و K ​​میکروبی (R_K)، که برای نشان دادن جنبه‌های مختلف فعالیت میکروبی خاک مهم هستند. استراتژیست های R به بهره برداری فرصت طلبانه از منابع تازه اشاره می کنند، در حالی که استراتژیست های K استفاده کارآمد از منابع را در یک سیستم پایدار پیشنهاد می کنند.

تجزیه و تحلیل تمام این چهار پارامتر با هم تصویر کامل تری از جامعه میکروبی پویا و عملکرد آن در اکوسیستم خاک ارائه می دهد. دو نمودار تعاملی برای تسهیل مشاوره و مقایسه داده های انبوه ایجاد شد. آنها در وب سایت پروژه موجود هستند [۴۰]و یکی از آنها در نشان داده شده است شکل ۷.
نمونه ای از خروجی تجزیه و تحلیل متاژنومیک در گزارش شده است شکل ۸. این نشان می دهد که چگونه چهار شیوه مختلف مدیریت زراعی خاک منجر به انواع مختلفی از میکروارگانیسم ها می شود.

نتایج حاصل از NIR-litterbag و تجزیه و تحلیل متاژنومیک پردازش شد، برای هر سایت مقایسه شد، با تجزیه و تحلیل های شیمیایی و فیزیکی سنتی و با دانش ارائه شده توسط افراد محلی ادغام شد و همراه با آنها تفسیر شد.

هر گروه از داوطلبان شرکت کننده در آزمایش یک برگه خلاصه دریافت کردند که نتایج عددی تجزیه و تحلیل را در سایت های مربوطه نشان می داد. آنها به ویژه مشتاق دانستن نتایج تجزیه و تحلیل NIR نسبت به سایت خود بودند: به طور کلی، آنها از کشاورزان سؤالات زیادی برای تفسیر ترکیبات پارامترها پرسیدند و بدانند که آیا سایت آنها با شرایط عادی یا استثنایی مشخص می شود یا اینکه آیا نیاز به بازیابی خاصی دارد. مداخلات واکنش مثبت جامعه نشانه آشکاری بود که ارائه نتایج به عنوان یک پاداش عالی برای آنها بود.

تا آنجا که به پشتیبانی تکنولوژیکی برای جمع‌آوری و تجسم داده‌ها مربوط می‌شود، برنامه‌های کاربردی مورد استفاده، هم از سمت کاربر و هم از جنبه اداری، کافی هستند. Soil_mAPP یک فرم وب سفارشی را در اختیار کاربران قرار می دهد و آنها را قادر می سازد تا مشاهدات پیچیده روی تلفن ها، تبلت ها و رایانه ها را گزارش دهند. به طور خودکار موقعیت جغرافیایی کاربر (در آزمایش مربوط به محل دفن کیسه زباله) توسط گیرنده GPS، حتی بدون دسترسی به اینترنت، که برای مکان های دوردست عالی بود، شناسایی کرد. یک پرسشنامه کاغذی که همان فیلدها را گزارش می کرد در اختیار شرکت کنندگان قرار گرفت که نشان دادند آن را به نسخه دیجیتال ترجیح می دهند.

مشاهدات متراکم – ۳۴۵ گزارش جمع‌آوری‌شده توسط شرکت‌کنندگان داوطلب در طی ۴۰ روز – مستند شده با استفاده از Soil_mAPP (یا نسخه کاغذی معادل)، همراه با عکس‌ها و توضیحات آن‌ها از سایت‌های آزمایشی، اطلاعات مؤثری را ارائه کردند و یک مجموعه داده قوی ایجاد کردند. برای تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی و تفسیر

تعیین اینکه چند نفر به طور فعال در عملیات میدانی شرکت کردند، آسان نیست. در واقع، برخی از گروه‌های شهروندان تنها با یک یا دو نماینده شرکت می‌کردند، در حالی که گروه‌های دیگر تعداد بیشتری از مردم را درگیر می‌کردند که عملیات‌ها را تقسیم کردند و در طول زمان به نوبت انجام دادند. تخمین زده می‌شود که جامعه تحقیقاتی گسترده‌ای که به طور فعال عملیات میدانی و مدیریتی را انجام می‌دهند، متشکل از ۲۱ محقق از تیم اصلی، به‌علاوه ۱۶ محقق در مراحل اولیه حرفه خود، به‌علاوه حدود ۴۵ شهروند داوطلب بزرگسال و حدود ۴۰ دانش‌آموز از سه کلاس است. بین ۵ تا ۱۹ سال (همانطور که در گزارش شده است شکل ۱). با این حال، فرکانس مشارکت شرکت کنندگان مختلف محلی در تولید اطلاعات یکسان نیست. ۵ شرکت کننده برتر مشاهدات روی Soil_mAPP بیش از نیمی از کل گزارش ها را تولید کردند. این تعهد نابرابر مطابق با قاعده اکتشافی به نام اصل پارتو است که در آن تلاش در پروژه‌های CS به میزان زیادی تقسیم می‌شود، برای مثال، ۲۰ درصد از شرکت‌کنندگان در به دست آوردن ۸۰ درصد مشاهدات مشارکت می‌کنند. [۴۱]. با این وجود، ناهمواری تا حدودی به این دلیل است که در برخی موارد – مانند کلاس‌های دانشجویی – گزارش‌ها همیشه توسط همان مشارکت‌کنندگان در Soil_mAPP وارد می‌شد، اگرچه بسیاری از داوطلبان با هم در این زمینه مشارکت داشتند.

مشارکت جوامع محلی چه در دوره آماده سازی و چه در ۴۰ روز فعالیت میدانی فعال و آگاهانه بود. اگر در دسترس بودن کانال‌های ارتباطی مختلف (ایمیل، خبرنامه، چت تلفن همراه، وب‌سایت و Soil_mAPP با صفحات وب مرتبط برای تجسم داده‌ها) برخی عدم قطعیت‌های رویه‌ای اولیه ایجاد کرد، پس از آن معلوم شد که به همه شرکت‌کنندگان اجازه می‌دهد تا به طور منظم مقایسه مستقیم داشته باشند. و پاسخ های سریع دریافت کنید. همه شرکت کنندگان مشاهدات موثر مربوط به نظارت بر کیسه زباله را به اشتراک گذاشتند، در حالی که تنها بخشی از آنها می خواستند مشاهدات شخصی خود را که در دفترچه یادداشت صحرایی انجام شده است به اشتراک بگذارند.

با توجه به مهارت‌ها و حوزه‌های مورد علاقه شرکت‌کنندگان محلی، برخی از موضوعاتی که آنها معرفی کردند در وبینارهای اختصاصی توسعه یافتند: مشارکت شهروندان در بازسازی مناطق شهری، تداعی‌گرایی، درک منظر به عنوان یک موضوع فعال و محیط زیست. و پیامدهای اجتماعی حفاظت از سبز شهری تأثیرات اصلی ثبت شده در این موضوعات مربوط به (۱) کسب مهارت های فنی جدید و داده های حاصلخیزی مربوط به خاک های تحت صلاحیت آنها و (۲) تقویت روابط بین انجمن ها است.

به عنوان شواهدی از علاقه برانگیخته شده به صورت محلی توسط این آزمایش، در طول دوره ۴۰ روزه، دو انجمن شهر جدید با تیم تحقیقاتی تماس گرفتند و اگرچه دیگر قادر به پیگیری برنامه‌ریزی فعالیت‌ها به همراه جامعه نبودند، به طور مستقل به تدفین پرداختند. و نظارت بر دیگر کیسه های زباله ارائه و پیگیری آخرین فعالیت های پروژه.

پس از اتمام عملیات میدانی و در انتظار ارائه نتایج تجزیه و تحلیل به شرکت کنندگان، لازم به ذکر است که تعاملات جامعه به سمت آرامش بیشتری می رفت و ارتباط از طریق وبینارها و به روز رسانی خبرنامه حفظ می شد. طول مدت طولانی پروژه، برخلاف محدوده زمانی عملیاتی نسبتاً کوتاه ۴۰ روزه، احتمالاً همانطور که انتظار می‌رفت به کاهش مشارکت کمک کرد. این نیز تا حدی ناشی از تعهدات از قبل موجود شرکت کنندگان بود که گاهی به طور خاص به فعالیت های کشاورزی مربوط می شد. می توان برخی از تشابهات این رفتار را با مراحل توسعه گروهی تاکمن یافت [۴۲]. مراحل اولیه ساختار تیمی (مرحله تشکیل) و طراحی مشارکتی (مرحله هنجارسازی) شاهد تبدیل اشتیاق/نگرانی اولیه به اعتماد، انتقاد سازنده و اعتماد متقابل بود. ماهیت مشارکتی خاص پروژه به نوعی تضاد قدرت و مقاومت (مرحله طوفان) را به حداقل رساند. خلاقانه ترین و سازنده ترین مرحله (مرحله اجرا) برای محققان اولیه شغلی پیش از انتظارات اتفاق افتاد، تقریباً همزمان با مرحله برنامه ریزی و در لحظاتی از ملاقات در حضور گروه به اوج خود رسید. فاصله فیزیکی از مکان‌های آزمایش (تنها چهار محقق اولیه شغلی در میلان زندگی می‌کنند) احتمالاً باعث آرامش تدریجی مشارکت در برخی از اعضای تیم (مرحله تعویق) شده است. از سوی دیگر، اعضای محلی جامعه گسترده، در ۴۰ روز آزمایش (مرحله اجرا) اوج مشارکت داشتند. در عوض، جداسازی آنها (مرحله تعویق) در ماه‌های بعد آغاز شد، که در آن تجزیه و تحلیل‌های آزمایشگاهی انجام شد و در آن از آنها خواسته نشد که وظایف خاصی را انجام دهند.

با توجه به اهداف گسترده‌تر آزمایش، یعنی ایجاد قابلیت‌های فرا رشته‌ای و مشارکتی و راه‌اندازی یک فرآیند اختصاصی، معلوم شد که برای کل جامعه پژوهشی مفید است که آموزش‌های خاص و مطالعات موردی مشخصی داشته باشند که به عنوان نقاط مرجع عمل کنند. به‌ویژه، تصمیم برای مشارکت دادن محققان اولیه شغلی با هدف پر کردن شکاف‌های آموزش آکادمیک مرتبط با فرارشته‌ای بودن: آزمایش BRIGES این فرصت را برای آنها فراهم کرد تا مستقیماً آن را تجربه کنند، و تأثیری ماندگار بر رویکرد آنها به مشکلات پیچیده اجتماعی-اکولوژیکی ایجاد کرد. جوانی و علایق متنوع آنها برای تزریق تفکر انتقادی به کار گروه ارزشمند بود.

از میان محققان اولیه شغلی که برای این پروژه داوطلب شدند، تنها تعداد کمی با مفاهیم تحقیقات فرا رشته ای و CS آشنا بودند. انگیزه اصلی مشارکت به امکان یادگیری رویکردهای کمتر سنتی در تحقیقات علمی مربوط می شد. واکنش اولیه آنها پس از ارائه پروژه و اولین جلسات آموزشی، گاهی گیجی و گاهی کنجکاوی بود. علاوه بر این، میزان تعهد لازم برای عضویت در تیم تحقیقاتی گسترده بالا بود و در نتیجه انتخاب اولیه گروه به صورت خودجوش در این مرحله انجام شد. در طول پروژه، در مراحل مختلف تعامل و بسط مجدد، برخی از محققین – به ویژه آنهایی که سابقه فناوری و علوم طبیعی دارند – ناامیدی خاصی را ابراز کردند و آن را با گروه در میان گذاشتند. چنین احساسی اغلب ناشی از عدم آشنایی با رویکردهای پژوهشی کیفی یا تأملی و معرفی مؤلفه تحقیق هنری و تجربی بود. گفتنی است، این رویکردها گاهی اوقات به فضایی سبک و تقریباً بازیگوش منجر می شد. این سبک دلی با ایجاد جو همکاری دوستانه بین محققان تأثیرات مثبتی ایجاد کرد، اما لحظاتی نیز وجود داشت که چنین روش هایی جدی گرفته نمی شد یا اعتبار آنها به عنوان روش های تحقیق دست کم گرفته می شد. به طور مشابه، نیاز به بازنگری مکرر مراحل و مفاهیم رویه‌ای در طول پروژه به یک محیط یادگیری متقابل بسیار قدردانی شده کمک کرد و همچنین انتظارات عمل‌گرایانه‌تر را بی‌ثبات کرد (یعنی باعث تاخیر شد). روابط درون تیم تحقیقاتی گسترده نیز پس از پایان پروژه از طریق گفتگوهای گروهی آنلاین به صورت غیررسمی ادامه یافت که در آن به اشتراک گذاری مطالب مورد علاقه، تجربیات و رویدادها همچنان ادامه دارد.

با این حال، نتیجه اصلی تجربه گزارش‌شده در این دست‌نوشته، ساختن فرآیندی است که کاربرد عملی رویکرد فرا رشته‌ای را برای یک مشکل پیچیده اجتماعی-اکولوژیکی تسهیل می‌کند و از طریق گام‌های متوالی، شرکت‌کنندگان از جامعه مدنی، حاملان را در بر می‌گیرد. از علایق و تخصص مکمل این فرآیند اگرچه در مورد خاص مطالعه حاصلخیزی خاک تعریف شده است، اما به راحتی می تواند با زمینه های مختلف موضوعی، جغرافیایی و اجتماعی سازگار شود. در این فرآیند، هنوز فضای کافی برای آموزش، تحقیقات کمی بیشتر و همچنین فعالیت‌های تأملی و اقدام-پژوهشی وجود دارد که به طور بالقوه نیازهای متعدد و اهداف پروژه را برآورده می‌کند.

۴٫ بحث

دو هدف مهم این پروژه، که قبلاً بیان شد، عبارت بودند از: (۱) انجام تحقیقات فرا رشته ای در زمینه اجتماعی-اکولوژیکی و (۲) رویکرد به موضوع پیچیده حاصلخیزی خاک در یک دیدگاه مشارکتی CS. دومی باید از همپوشانی بین منافع و محدودیت‌های بین دنیای علمی و جامعه فراگیر آگاه باشد. همانطور که یافته‌های بالا، مشکلات خاصی پدیدار شد، اما تأثیرات این رویکرد بر محققان درگیر، و همچنین ظهور عناصری که بیشتر از موفقیت آزمایش و واکنش‌های بحث برانگیز برخی از بازیگران عمومی حمایت کردند.

آزمایش بین رشته ای نقاط قوت و ضعف را برجسته کرد که نیاز به بررسی بیشتر دارند. برخی از ملاحظات را می توان در مورد چگونگی شکل گیری این فرآیند توسط رویکرد فرا رشته ای و اینکه چگونه این روند بر تیم تحقیقاتی تأثیر گذاشت، انجام داد. درگیر کردن زمینه‌ها، علایق، زبان‌ها و روش‌های تحقیق مختلف در جهت یک هدف مشترک، ناگزیر مستلزم پذیرش مشکلات اولیه و برای حل آنها، سازش‌های بسیاری است. مصالحه‌ها هم به زمان‌های توسعه مربوط می‌شوند – که ممکن است برای بحث‌های عمیق، تکرارها و عقب‌نشینی به تأخیر نیاز داشته باشد – و هم روش‌های تحقیق – که باید توسط چندین بازیگر مورد توافق قرار گیرند و بنابراین می‌توانند نتایجی را ایجاد کنند که فقط تا حدی برای برخی از ذینفعان منفرد رضایت‌بخش است. در زمینه ما، زراعی‌شناسان و زیست‌شناسان باید طرح تجربی ایده‌آل خود را تطبیق دهند و در مناسب‌ترین مکان‌ها و محدوده زمانی برای جامعه محلی همگرا شوند. سؤالات پژوهشی نیز برای دانشمندان علوم اجتماعی، دانشمندان علوم طبیعی و مدیران زمین یکسان نبود. علاوه بر این، زمان پروژه کاهش یافت، زیرا دوره آموزشی طولانی تری برای خود محققین ضروری شد و از آنچه در ابتدا برنامه ریزی شده بود دور شد. ابزارهای فن‌آوری که ابتدا توسط دانشمندان داده برای نظارت بر تمام فعالیت‌های آزمایش شهری پیشنهاد شده بود، بارها توسط جامعه گسترده مورد بررسی قرار گرفته‌اند. به طور خاص، بازخورد آنها برای اعضای ICT جامعه که مجبور بودند هم با شکاف زبانی یک جامعه فرا رشته ای (یعنی عدم آگاهی از اصطلاحات و مفاهیم علمی) و هم با مشکل شکاف دیجیتالی در هنگام طراحی روبه رو شوند و با آن کنار بیایند بسیار مفید بود. برنامه تحت وب. با همکاری جامعه گسترده، با ارائه توضیحاتی در مورد سوالات فنی طرح شده توسط Soil_mAPP با کمک متخصصان کشاورزی، راه حل های موثرتری شناسایی شد. همچنین از تصاویر و آموزش استفاده شد. Soil_mAPP با ابزارهای کاغذی طراحی شده با همکاری هنرمندان و محققان جوان ادغام شد که برای تحریک بازتاب ها و مشارکت های هنری و همچنین تسهیل جمع آوری داده ها برای برخی از گروه های شهروندی مناسب تر بود. این تجربه این یافته را تأیید کرد که «انجام آن با هم»، بهره‌برداری از مشارکت‌های فرا رشته‌ای با ترکیب چارچوب‌های بین رشته‌ها، از تفکر و آزمایش خارج از چارچوب پشتیبانی می‌کند. [۴۳,۴۴]. علاوه بر این، تحقیقات جامعه‌شناختی و مردم‌شناختی و همچنین فعالیت‌های آموزشی، به اصلاح ابزارهایی که قبلاً برای اهداف دیگر طراحی شده‌اند، کمک کرده‌اند: مکالمات پیاده‌روی در حین بازرسی‌های سایت، بحث‌های آزاد در طول وبینارها و کارگاه‌ها، نشانه‌های آموزشی چند رشته‌ای در کتاب میدانی و از طریق آزمون ها و بازی های گنجانده شده در خبرنامه دوره ای و غیره. این «اشیاء مرزی»، چه فیزیکی و چه دیجیتال، به‌عنوان پلی بین گروه‌های اجتماعی مختلف عمل می‌کنند، و علیرغم پیشینه‌ها، مجموعه‌های دانش و اولویت‌های متفاوت، به ارتباط، یادگیری و همکاری کمک می‌کنند و تسهیل می‌کنند. [۴۵].
برنامه‌ریزی استراتژیک فعالیت‌های ترکیبی نه تنها مقدمه‌ها و ایجاد روابط را تسهیل کرد، بلکه بستری را برای تبادل دانش ایجاد کرد و به شرکت‌کنندگان فرصت‌هایی برای آشنایی با رویکرد فرا رشته‌ای ارائه کرد. همانطور که در مطالعات اخیر مستند شده است [۴۶,۴۷,۴۸]ایجاد “فضاهای ارتباطی” با مرزهای فازی، هرچند تعاملات ساختاریافته، از به اشتراک گذاری بینش ها و تجربیات ارزشمند پشتیبانی می کند و منجر به یادگیری و رشد جمعی می شود. سرمایه گذاری در تعاملات به خوبی طراحی شده می تواند پایه و اساس جامعه را تقویت کرده و پتانسیل بیشتری را باز کند.
شکاف های زبانی، به دلیل معنایی متفاوت اصطلاحات برای رشته های علمی متمایز و بین رشته ها، ممکن است منجر به برخی سوء تفاهم های اولیه شده باشد. آنها با پیشرفت آزمایش، از طریق لحظات بحث اختصاصی و زمان صرف شده با هم برای انجام فعالیت های عملی، حل شدند. یکی از ویژگی‌های کلیدی که به ویژه برای گرد هم آمدن افراد با پیشینه‌های رشته‌ای مختلف و اتخاذ نگرش اعتماد و مشارکت مفید بود، اجرای فعالیت‌های مبتنی بر هنر بود. این فعالیت‌ها هم در طول جلسات آموزشی و هم در طول پنجره آزمایشی ۴۰ روزه به جامعه پژوهش پیشنهاد شد و با فعالیت‌های عملی یا بازتابی ادغام شدند. این فعالیت‌های مبتنی بر هنر، زمینه‌ای مشترک برای رشته‌های مختلف فراهم می‌کند، فضاهایی برای باز بودن و گفت‌وگو میان اعضای جامعه ایجاد می‌کند، در واقع به‌عنوان «اشیای مرزی» عمل می‌کند که ظرفیت ترجمه را در مرزهای تعریف‌شده فرهنگی افزایش می‌دهد. [۴۹,۵۰,۵۱,۵۲]. این تجربه نشان داد که چگونه فعالیت‌های حسی و خلاقانه می‌توانند زمینه مناسبی برای تبادل دانش در بین رشته‌ها، پیشینه‌ها و نسل‌ها ایجاد کنند. آنها می توانند پشتیبان قدرتمندی برای اجرای رویکردهای فرا رشته ای باشند. همچنین اشاره شد که چگونه فرا رشته ای بودن رویکرد، علاوه بر اینکه یک ارزش پایه آزمایش است، به عنوان یک نیروی محرکه برای جلب علاقه به پروژه و حفظ تعامل تبدیل شده است.
از آنجایی که رویکرد حاصلخیزی خاک از منظر مشارکتی شامل منافع علمی و اجتماعی بود، در تلاش برای مطابقت با محدودیت‌ها و منافع گاه متناقض جامعه با مشکلاتی مواجه شد. در طول طراحی فعالیت‌های CS شهری، تیم واکنش‌های متفاوتی را از سوی ادارات دولتی تجربه کرد که شایسته تاکید است. یک آژانس عمومی محیط زیست از اولین فازهای این پروژه خواست تا درگیر آن شود. با این حال، آژانس در طول اجرای پروژه اقدامی انجام نداد، تعامل را متوقف کرد و در فعالیت های میدانی شرکت نکرد. زمانی که یک انجمن محیط زیست محلی برای آزمایش یک منطقه سبز حومه شهری را پیشنهاد کرد که در آن بررسی های قبلی در دسترس بود، یک شهرداری متعلق به منطقه شهری میلان قهرمان یک امتناع نمادین بود. اداره محلی مجوز دفن کیسه های زباله و نمونه برداری از خاک را نداد. آنها دلیل رسمی ارائه نکردند، اما فقط به طور غیررسمی اعلام کردند که نمی خواهند چیزی را کشف کنند که بتواند از برنامه های آینده آنها برای منطقه جلوگیری کند. اگر دلایل پشت مثال ذکر شده اول را می توان به مشکلات اداری و بار بیش از حد تعهدات مربوط کرد، در مورد دوم دلیل رفتار شهرداری را باید به نگرش پرهیز از بررسی نسبت داد. در این مورد، فرصت برای تعامل با دانشمندان و شهروندان در یک منطقه عمومی با منافع مشترک توسط مدیریت عمومی به دلیل تضادهای بالقوه با سایر منافع اجتماعی-اقتصادی، خطرناک و نه مطلوب تلقی شد. برخی استدلال می‌کنند که این رفتار برای مدیران شرکت‌های خصوصی تعجب‌آور نیست، به‌ویژه آن‌هایی که سودآوری (مثلاً پاسخگویی به سهامداران) را به جای پایداری انتخاب می‌کنند، همانطور که در Epstein و همکاران ذکر شده است. (۲۰۱۵) [۵۳]. با این حال، به نظر می‌رسد که این ریسک گریزی بر مدیران دولتی نیز تأثیر می‌گذارد، که می‌توان مشاهده کرد که ناشی از نگرانی در مورد اشکال پاسخگویی خودشان است.
استدلال شده است که مشارکت آگاهانه ادارات دولتی در “فضاهای ارتباطی” می تواند یادگیری متحول کننده و ایجاد دیدگاه های مشترک برای تخصیص منابع جامعه محلی را تقویت کند. [۴۸]. برخلاف این نمونه، همکاری‌های بسیار سازنده‌ای با سایر مقامات دولتی تجربه شد. مدیر پارک یک پارک عمومی بزرگ شهری (حدود ۷۹۰ هکتار) در منطقه شهری میلان نه تنها به جامعه تحقیقاتی گسترده پیوست، بلکه حداکثر پشتیبانی را در تمام مراحل آزمایش ارائه کرد. آنها پذیرایی از رویدادها، فعالیت های پیشنهادی، و مشارکت چندین داوطلب، کلاس های مدرسه و گروه های مدنی فعال در آن را تسهیل کردند. حتی شهرداری میلان که میزبان اکثر فعالیت‌های میدانی بود، با شرکت در وبینارها و کارگاه‌ها و تسهیل در اجرای فعالیت‌ها، علاقه و حمایت نشان داد.

فرآیند توصیف شده و رویکرد دنبال شده به طور تجربی به طور خاص برای این مطالعه موردی توسعه داده شد و برای اولین بار در منطقه میلان اعمال شد. این تجربه یک مطالعه موردی حاصلخیز را برای افزودن به ادبیات غنی در مورد فرارشته‌ای و مشارکت اجتماعی در تحقیقات زیست‌محیطی تشکیل می‌دهد.

بنزیا و همکاران [۳]، در سال ۲۰۱۷، تعجب کرد که آیا CS می تواند در نجات کیفیت و اعتماد به علم شرکت کند و استدلال کرد که این ترمیم نمی تواند تنها با ابزارهای علمی به دست آید. در عوض، فرد باید علم تثبیت شده را با اشکال جدید تمرین تکمیل کند و از راه‌های خارج از نهادهای خود علم استفاده کند. تجربه BRIDGES کمکی به اکتشاف این شیوه های تکمیلی برای رویکردهای علمی سنتی در زمینه اکولوژی اجتماعی است. همچنین تأملات اخیر در مورد CS را به عنوان یک عمل اخلاقی متحول کننده غنی می کند و محققان را قادر می سازد فراتر از استانداردهای علمی حرکت کنند. [۱۰,۱۳]. ادغام روش‌های مناسب برای پژوهش هنری و زیبایی‌شناختی در تجربه مشارکتی یک گام اضافی است که بر اساس مدل‌های آموزشی و کل‌نگر است. [۹] برای تقویت درک گسترده تر در مورد روابط انسان و محیط. این شیوه ها در ایجاد «فضاهای ارتباطی» مؤثر بوده است. [۴۷] که در آن رشد اعتماد و تبادل دانش تقویت می شود. می توان دید که آنها به آماده سازی شهروندان آگاه برای رویارویی با چالش های پایداری کمک می کنند [۹]. در آینده، بررسی بیشتر تأثیرات فرآیندهای مشابه – در موضوعات مختلف تحقیقاتی – بر روی محققان، مدیران و شهروندان از نظر یادگیری و ایجاد اعتماد متقابل مطلوب است.

استفاده از یک فرآیند فرا رشته ای و مشارکتی مستلزم مرحله آماده سازی طولانی تر برای تیم تحقیقاتی و تعهد بیشتر به زمان و حسن نیت نسبت به تحقیقات سنتی است. با این حال، دقیقاً تمدید زمان آماده سازی بود که به تیم تحقیقاتی گسترده اجازه داد تا فرآیند آموزشی (دوجانبه) را که یکی از اهداف پروژه بود، انجام دهند. در این نقش، می توان استدلال کرد که صبر و انعطاف پذیری ویژگی های کلیدی را تشکیل می دهد تا امکان استفاده از این شیوه های غیر استاندارد را در محیط تحقیق فراهم کند. گنجاندن دوره های آموزشی اختصاص یافته به فرا رشته ای و مشارکت جامعه مدنی در تحقیقات علمی در برنامه های درسی دانشگاهی مطلوب خواهد بود. چنین آموزشی به محققان جوان این امکان را می دهد که با گشاده رویی بیشتری به فعالیت های علمی نزدیک شوند، از مسیر شکسته خارج شوند و راه های جدیدی را برای تحقیقات آینده باز کنند. در عین حال، ارزش تحلیل بیشتر را دارد که کدام تغییر در سیستم تولید و انتشار دانش علمی به نفع کاربرد فرآیندهای فرا رشته ای در تحقیقات علمی است.

این آزمایش همچنین محدودیت‌ها و جهت‌گیری‌های آینده را برای این تحقیق بیان کرد. امکان توسعه فرآیند به روش مشارکتی و حفظ تعامل در طول مراحل اصلی آزمایشی با رویکرد خلق مشترک، مطمئناً توسط مقیاس محلی فعالیت مورد علاقه بود. تکرار یک تجربه مشابه در مقیاس بزرگتر – به عنوان مثال، منطقه ای یا ملی – منجر به از دست دادن برخی از تعاملات تجربه شده در پروژه می شود و در مدیریت فعالیت های حضوری مشکل ایجاد می کند. از سوی دیگر، نقشه برداری گسترده تر و متراکم تر از خاک ها مطلوب است، هم برای ایجاد یک مجموعه داده گسترده تر که نشان می دهد چگونه تاریخ و چهره شناسی سرزمین ها بر فعالیت بیولوژیکی آن تأثیر می گذارد و هم برای رسیدن به یک درون یابی جغرافیایی قابل قبول بین تراکم کافی خاک. نقاط داده به طور خلاصه، اگر مقیاس محلی تعامل را تسهیل کند، احتمالاً تعمیم پذیری رویکرد را محدود می کند. گسترش مکانی و زمانی آینده روش و فرآیند اجرا شده مطلوب است، اما شامل پرداختن به این نقاط بحرانی و ایجاد سیاست‌های چند سطحی و بین‌محلی برای اداره پروژه است.

۵٫ نتیجه گیری ها

این مقاله روندی را که برای ایجاد یک جامعه تحقیقاتی گسترده در یک پروژه فرا رشته‌ای که با موضوع اجتماعی-اکولوژیکی حاصلخیزی خاک سروکار دارد، بازگو می‌کند. این موضوع پیچیده و بحث برانگیز است و مدیریت و حفظ آن مستلزم مجموعه ای جدید از روابط بین علم و حکومت، جامعه و اکوسیستم ها از جمله بازیگران انسانی و غیر انسانی است.

چند دلیل انگیزه انتخاب مطالعه موردی حاصلخیزی خاک را فراهم کرد:

  • خاک برای حیات و تنوع زیستی اساسی است، اما اهمیت آن در مورد سایر شرایط اضطراری سیاره ای اغلب دست کم گرفته می شود.

  • حاصلخیزی خاک به شدت با سلامت و رفاه همه موجودات زنده اعم از انسانی و غیر انسانی مرتبط است.

  • سیستم‌های دانش متنوع (علمی، محلی، هنری و تجربی) و روش‌های متعدد و مقیاس‌های متعدد برای درک آن ضروری است.

تحقیقات علمی سنتی را می توان به عنوان دارای هژمونی علوم نظری و تجربی با هدایت هنجارهای انضباطی با استقلال نسبی برای دانشمندان و مؤسسات آنها توصیف کرد. این نوع تحقیقات علمی می تواند فاقد ارتباط با نیازها/علاقه های اجتماعی باشد. تعاملی که نیازمند آزمایش روش‌های متنوع برای تولید دانش است، مشروط به مسئولیت‌پذیری‌های متعدد و انعکاس‌پذیری از سوی بازیگران و علایق مختلف اجتماعی. برای این مطالعه، یک جامعه تحقیقاتی ساخته شد که علم، حکومت، جامعه و محیط زیست را برای انجام تحقیقات حاصلخیزی خاک پل می‌کند. رویکرد پیشنهادی شامل دانشمندان، دانشمندان علوم اجتماعی، هنرمندان و جوامع محلی بود. این روش‌های نظری، عملی و هنری را در مقیاس‌های مختلف ترکیب می‌کرد. این آزمایش با هدف ایجاد پل‌هایی بین رویکردهای رشته‌ای مختلف – با گفتگوی علوم اجتماعی و علوم انسانی با علوم طبیعی، و دانش آکادمیک در تعامل با دانش محلی انجام شد. همچنین به دنبال ایجاد پل هایی بین تئوری و عمل، ایجاد مشترک شرایط برای مشارکت بیشتر شهروندان در فرآیندهای تصمیم گیری در مورد مسائل پیچیده مرتبط با پایداری بود که در رابط بین علم، جامعه و محیط زیست ایجاد می شود.

آزمایش به تیم تحقیقاتی اجازه داد تا بینش های کلیدی را شناسایی و توصیف کنند: فرآیند جامعه سازی و طراحی مشترک تحقیقات ارزشمند بود. و ترکیب سیستم‌های دانش مختلف، درک عمیق‌تری از حاصلخیزی خاک را تقویت کرد. یکی دیگر از درس های کلیدی مربوط به نقش هنر و احساسات بود. با توجه به اینکه تحقیقات سنتی اغلب جنبه‌های زیبایی‌شناختی و عاطفی مسائل محیطی را نادیده می‌گیرند، این پروژه تجربیات هنری را برای پرورش «آگاهی زیست‌محیطی» و در نظر گرفتن خاک به‌عنوان «موضوع مراقبت»، علاوه بر علاقه و نگرانی، به کار می‌برد. ادغام ارتباطات عاطفی و حسی با خاک یک جنبه حیاتی برای اقدامات مسئولانه توسط شرکت کنندگان در این نمونه بود، که بر اهمیت ارزش گذاری برای دیدگاه طیف گسترده ای از سهامداران تأکید می کند. این تغییر را می توان به عنوان یک شرط ضروری هم برای دموکراتیزه کردن علم – که بدیهی است برای تعریف مشترک جهت گیری های مطلوب تحقیقات علمی صادق است – و هم برای ساخت دانش «اجتماعی قوی» که مسئول، فراگیر و مرتبط است، در نظر گرفت.

همکاری با نهادهای محلی و مدیریت دولتی عنصر مهمی در موفقیت آزمایش بود. سیاست‌های محلی می‌تواند برای حمایت از مشارکت جامعه در طرح‌های پایداری و تقویت همکاری با محققان، چه در علوم طبیعی، چه در علوم انسانی و علوم اجتماعی یا حتی در هنر، بسیار مفید باشد. یک چالش خاص برای دولت‌های محلی، تبدیل نتیجه فعالیت‌های مشارکتی به سیاست‌های کاربردی است که به منافع ذینفعان مختلف محلی احترام می‌گذارد و در مدیریت منابع جمعی آنها آینده‌نگر است.

تجربه توصیف شده چیزی را تشکیل می دهد که می توان آن را کاربرد مهم (و به طور بالقوه اولین) از یک رویکرد مشارکتی و فرا رشته ای به مسائل زیست محیطی در شمال ایتالیا و به ویژه در منطقه میلان در نظر گرفت. امید است که نقطه شروعی برای اقدامات مشترک جدید و گسترده‌تر بین شهروندی، ادارات محلی و جامعه علمی باشد.

منبع:
۱- shahrsaz.ir , پایداری | متن کامل رایگان | توسعه یک فرآیند مشارکتی برای حاصلخیزی خاک: مطالعه موردی در یک منطقه شهری ایتالیا
,۲۰۲۴-۰۶-۰۷ ۰۳:۳۰:۰۰
۲- https://www.mdpi.com/2071-1050/16/12/4882

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.