این مطالعه یک طرح تحقیق تطبیقی را برای بررسی تأثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی-اقتصادی بر روی شیوههای ایمنی و نتایج در پروژههای مختلف ساختمانی اتخاذ کرد.
۲٫۵٫ فرمول بندی فرضیه و پیشینه آن
ادبیات نشان میدهد که در فرهنگهایی با اجتناب از عدم قطعیت بالا و ارزشهای جمعگرایانه قوی، تاکید بیشتری بر پروتکلهای ایمنی برای کاهش خطرات و محافظت از گروه وجود دارد. [
۱۲,
۴۵,
۴۶]. برعکس، فرهنگهایی با فاصله قدرت بالا و ارتباطات مؤثر رهبری، پایبندی بهتر به دستورالعملهای ایمنی را تقویت میکنند [
۴۷,
۴۸]. بنابراین، ادغام پیشینههای فرهنگی متنوع در فرهنگ ایمنی، غلبه بر موانع ارتباطی، اعمال نفوذ ساختارهای سلسله مراتبی و همسو کردن نگرشهای فرهنگی نسبت به ریسک با دستورالعملهای ایمنی برای بهبود شیوهها و نگرشهای ایمنی ضروری است. [
۴۹,
۵۰]. بنابراین مجموعه فرضیه ها به شرح زیر است:
H1.
عوامل فرهنگی (CFs) به طور مثبت بر شیوهها و نگرشهای ایمنی (SPAs) تأثیر میگذارند.
تحقیقات نشان می دهد که وضعیت اجتماعی-اقتصادی بالاتر با رفتارهای بهداشتی و ایمنی بهتر ارتباط دارد [
۵۱,
۵۲]. سطوح بالاتر درآمد و تحصیلات، منابع و دانش لازم را برای درک و پیروی از پروتکل های ایمنی در اختیار کارگران قرار می دهد. محیط های نظارتی مؤثر از این رفتارها حمایت می کنند، در حالی که ناامنی شغلی می تواند آنها را تضعیف کند. بنابراین، منابع و آموزش کافی، دستورالعمل های ایمنی به راحتی قابل درک، مقررات دولتی موثر و امنیت شغلی برای افزایش شیوه ها و نگرش های ایمنی ضروری هستند. [
۵۳,
۵۴]. بنابراین، فرضیه بعدی به شرح زیر است:
H2.
عوامل اجتماعی-اقتصادی (SEFs) به طور مثبت بر SPA ها تأثیر می گذارد.
مطالعات نشان میدهد که مکانهای کاری با فرهنگ ایمنی قوی و ارزشهای ایمنی مشترک، انطباق بیشتری با دستورالعملهای ایمنی در میان کارگران دارند. [
۵۵,
۵۶]. جو ایمنی مثبت، که در آن ایمنی به عنوان یک اولویت تلقی می شود، پایبندی به پروتکل های ایمنی را افزایش می دهد، زیرا کارکنان احساس می کنند از دستورالعمل های تعیین شده حمایت می شوند و انگیزه دارند. [
۴۷,
۵۷]. بنابراین، تقویت هنجارها و ارزشهای محل کار که بر ایمنی تأکید دارند برای بهبود رعایت دستورالعملهای ایمنی ضروری است. بنابراین، فرضیه بعدی به شرح زیر است:
H3.
هنجارها و ارزش های محل کار (WNVs) به طور مثبت بر پایبندی به دستورالعمل های ایمنی (ASGs) تأثیر می گذارد.
تحقیقات نشان می دهد که ارتباطات شفاف و حساس فرهنگی، پایبندی به پروتکل های ایمنی را بهبود می بخشد [
۵۸]. با پرداختن به موانع ارتباطی و حصول اطمینان از درک پیام های ایمنی در سراسر مرزهای فرهنگی، پایبندی به دستورالعمل های ایمنی را می توان به طور قابل توجهی افزایش داد. [
۱۳,
۱۴]. بنابراین، فرضیه زیر ایجاد می شود:
H4.
سبک های ارتباطی (CS) به طور مثبت بر ASG تأثیر می گذارد.
ادبیات نشان میدهد که در محیطهایی با ساختارهای سلسله مراتبی قوی، پایبندی به دستورالعملهای ایمنی بهبود مییابد زیرا کارکنان تمایل دارند دستورالعملهای مقامات بالاتر را با جدیت دنبال کنند. [
۵۹,
۶۰]. دینامیک روشن قدرت تضمین میکند که پروتکلهای ایمنی بهطور مؤثر و با دقت دنبال میشوند، در نتیجه پایبندی به دستورالعملهای ایمنی را افزایش میدهند. [
۶۱]. بنابراین، فرضیه بعدی به شرح زیر است:
H5.
سلسله مراتب و دینامیک قدرت (HPD) بر ASG تأثیر مثبت می گذارد.
ادبیات نشان می دهد که کارکنانی که سطوح بالایی از خطر را درک می کنند و نگرش محتاطانه ای نسبت به خطرات احتمالی دارند، به احتمال زیاد از پروتکل های ایمنی پیروی می کنند. [
۶۲,
۶۳]. نگرش مثبت نسبت به مدیریت ریسک و ایمنی می تواند منجر به رعایت بیشتر دستورالعمل های ایمنی شود، زیرا کارکنان ایمنی خود و همکارانشان را در اولویت قرار می دهند. [
۶۴,
۶۵]. بنابراین، فرضیه بعدی به شرح زیر است:
H6.
نگرش به ریسک (ATR) به طور مثبت بر ASG تأثیر می گذارد.
ادبیات نشان می دهد که ثبات مالی به کارگران اجازه می دهد تا به جای استرس مالی بر ایمنی تمرکز کنند [
۲۵,
۳۲,
۶۶]. سطوح درآمد کافی امکان دسترسی به منابعی را فراهم می کند که از پیروی از دستورالعمل های ایمنی پشتیبانی می کند و در نتیجه انطباق کلی ایمنی را بهبود می بخشد. [
۳۲,
۶۷]. بنابراین، فرضیه بعدی به شرح زیر است:
H7.
سطوح درآمد (IL) به طور مثبت بر ASG تأثیر می گذارد.
مطالعات نشان می دهد که سطح تحصیلات عالی و سواد با درک بهتر پروتکل های ایمنی و افزایش پایبندی مرتبط است. [
۶۸,
۶۹,
۷۰]. ارائه آموزش و آموزش تضمین می کند که دستورالعمل های ایمنی درک شده و از آنها پیروی می شود و ایمنی کلی را افزایش می دهد. بنابراین، فرضیه بعدی به شرح زیر است:
H8.
سطح تحصیلات و سواد (ELLs) به طور مثبت بر ASG تأثیر می گذارد.
تحقیقات نشان می دهد که چارچوب های نظارتی قوی انطباق با استانداردهای ایمنی را بهبود می بخشد [
۲۶,
۲۷,
۲۸,
۷۱]. مقررات دولتی مؤثر تضمین می کند که دستورالعمل های ایمنی رعایت می شود و در نتیجه رعایت ایمنی کلی در سایت های ساخت و ساز را افزایش می دهد. بنابراین، فرضیه بعدی به شرح زیر است:
H9.
محیطهای نظارتی (REs) بر ASG تأثیر مثبت میگذارند.
ادبیات نشان میدهد که ناامنی شغلی پایبندی به دستورالعملهای ایمنی را تضعیف میکند، زیرا کارگران بر حفظ شغل به جای رعایت ایمنی تمرکز میکنند. [
۷۲,
۷۳,
۷۴]. بنابراین اطمینان از امنیت شغلی می تواند باعث بهبود پایبندی به پروتکل های ایمنی شود. بنابراین، فرضیه بعدی به شرح زیر است:
H10.
ناامنی شغلی (JI) بر ASG تأثیر منفی می گذارد.
تحقیقات نشان میدهد که هنجارها و ارزشهای قوی محل کار که از ایمنی و یادگیری حمایت میکنند، اثربخشی برنامههای آموزشی را افزایش میدهند [
۷۵,
۷۶,
۷۷]. فرهنگی که ایمنی را در اولویت قرار می دهد، تضمین می کند که برنامه های آموزشی جدی گرفته شده و در شیوه های روزانه ادغام می شوند. بنابراین، فرضیه بعدی به شرح زیر است:
H11.
WNV ها تأثیر مثبتی بر اثربخشی برنامه های آموزشی (ETPs) دارند.
ادبیات نشان میدهد که سبکهای ارتباطی مؤثر که تفاوتهای فرهنگی را در نظر میگیرند، حفظ و اجرای محتوای آموزشی را بهبود میبخشند [
۷۸,
۷۹,
۸۰]. برنامه های آموزشی که از ارتباطات شفاف و حساس فرهنگی استفاده می کنند موثرتر هستند. بنابراین، فرضیه بعدی به شرح زیر است:
H12.
CS به طور مثبت بر ETP ها تأثیر می گذارد.
تحقیقات نشان میدهد که ساختارهای سلسله مراتبی واضح و دینامیک قدرت، اثربخشی برنامههای آموزشی ایمنی را با اطمینان از مهم و ضروری تلقی شدن آنها افزایش میدهد. [
۸۱,
۸۲]. ارقام مقامات می توانند مشارکت و پایبندی به پروتکل های آموزشی را تحمیل کنند که منجر به اجرای بهتر و نتایج برنامه های آموزشی ایمنی می شود. [
۸۳]. بنابراین، فرضیه بعدی به شرح زیر است:
H13.
HPD به طور مثبت بر ETP ها تأثیر می گذارد.
تحقیقات نشان می دهد که کارکنانی که اهمیت مدیریت ریسک ها را درک می کنند و نگرش فعالانه ای نسبت به ایمنی دارند، به احتمال زیاد به طور فعال در برنامه های آموزشی شرکت می کنند. چنین نگرش هایی منجر به تعامل بهتر، حفظ مطالب آموزشی و به کارگیری مهارت های آموخته شده می شود و در نتیجه اثربخشی کلی برنامه های آموزشی ایمنی را افزایش می دهد. [
۸۴,
۸۵,
۸۶]. بنابراین، فرضیه بعدی به صورت زیر تنظیم می شود:
H14.
ATR به طور مثبت بر ETP ها تأثیر می گذارد.
مطالعات نشان می دهد که ثبات مالی مشارکت و مشارکت در برنامه های آموزشی را افزایش می دهد. شرکتهایی با سطح درآمد کافی میتوانند بر روی آموزش تمرکز کنند بدون اینکه دغدغههای مالی را پرت کنند و اثربخشی آموزش را بهبود بخشند. [
۸۷,
۸۸]. بنابراین، فرضیه به صورت زیر تدوین می شود:
H15.
IL به طور مثبت بر ETP ها تأثیر می گذارد.
تحقیقات نشان می دهد که سطح تحصیلات عالی و سواد باعث بهبود اثربخشی برنامه های آموزشی می شود [
۸۹,
۹۰,
۹۱]. کارگران با سوابق تحصیلی بهتر می توانند به راحتی محتوای آموزشی را درک کرده و به کار ببرند که منجر به اقدامات ایمنی موثرتر می شود. بنابراین، فرضیه بعدی به شرح زیر است:
H16.
ELL ها به طور مثبت بر ETP ها تأثیر می گذارند.
ادبیات نشان میدهد که محیطهای نظارتی قوی، اثربخشی برنامههای آموزشی را با حصول اطمینان از اینکه به خوبی طراحی شده و اجباری هستند، افزایش میدهد. [
۹۲,
۹۳,
۹۴]. انطباق با استانداردهای نظارتی تضمین می کند که برنامه های آموزشی موثر و جامع هستند. بنابراین، فرضیه بعدی به صورت زیر تنظیم می شود:
H17.
RES به طور مثبت بر ETP ها تأثیر می گذارد.
تحقیقات نشان میدهد که ناامنی شغلی اثربخشی برنامههای آموزشی را کاهش میدهد، زیرا کارگران احتمال کمتری برای مشارکت کامل دارند [
۹۵,
۹۶]. تضمین امنیت شغلی میتواند مشارکت و اثربخشی برنامههای آموزشی را بهبود بخشد و به شیوههای ایمنی بهتر منجر شود. بنابراین، فرضیه نهایی به شرح زیر است:
H18.
JI بر ETP ها تأثیر منفی می گذارد.
شکل ۱ چارچوب مفهومی ایجاد شده برای مطالعه حاضر را بر اساس مجموعه فرضیه های فوق الذکر نشان می دهد.