بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی
بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی را از Urbanity.ir بخواهید
Friday, 21 June , 2024
امروز : جمعه, ۱ تیر , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 21166
  پرینتخانه » مقالات تاریخ انتشار : 10 ژوئن 2024 - 3:30 | 13 بازدید | ارسال توسط :

پایداری | متن کامل رایگان | استفاده از پویایی های محلی برای ارتقای سکونتگاه های غیررسمی: تجربه Ezbit Hegazi با ALEXU-CoE-SUG

۱٫ معرفی در طول تاریخ، نهادهای دولتی انواع پروژه‌ها و برنامه‌های بهسازی زاغه‌ها را با مقیاس‌ها و دامنه‌های مختلف اجرا کرده‌اند. با این حال، علیرغم انباشت تجربه و دانش در این زمینه، گسترش زاغه‌ها و سکونتگاه‌های غیررسمی به ویژه در مناطقی مانند آسیا، جنوب صحرای آفریقا و آمریکای لاتین در حال افزایش است. [۱,۲]. در […]

پایداری |  متن کامل رایگان |  استفاده از پویایی های محلی برای ارتقای سکونتگاه های غیررسمی: تجربه Ezbit Hegazi با ALEXU-CoE-SUG


۱٫ معرفی

در طول تاریخ، نهادهای دولتی انواع پروژه‌ها و برنامه‌های بهسازی زاغه‌ها را با مقیاس‌ها و دامنه‌های مختلف اجرا کرده‌اند. با این حال، علیرغم انباشت تجربه و دانش در این زمینه، گسترش زاغه‌ها و سکونتگاه‌های غیررسمی به ویژه در مناطقی مانند آسیا، جنوب صحرای آفریقا و آمریکای لاتین در حال افزایش است. [۱,۲].
در نشریه UN-Habitat با عنوان «خیابان‌ها به عنوان ابزاری برای دگرگونی شهری در محله‌های فقیر نشین: رویکردی خیابانی برای ارتقای محله‌های فقیرنشین در سطح شهر»، از یک تغییر پارادایم حمایت می‌شود که از تلاش‌های ارتقای تکه‌تکه‌شده و مبتنی بر پروژه به سمت یک برنامه جامع‌تر حمایت می‌شود. ، رویکرد مقیاس برنامه. این رویکرد، زاغه‌ها را نه به‌عنوان بخش‌های منزوی فقر و غیررسمی، بلکه به‌عنوان اجزای جدایی‌ناپذیر بافت شهری، هر چند از نظر فضایی جدا شده و به دلیل فقدان زیرساخت‌های خیابانی و فضاهای باز کافی، بازنگری می‌کند. این گزارش با به رسمیت شناختن خیابان‌ها به‌عنوان مجرای طبیعی که محله‌های فقیر نشین را با بافت وسیع‌تر شهری مرتبط می‌کند، جهت‌گیری اساسی را به سمت استفاده از خیابان‌ها به عنوان کاتالیزور اصلی برای طرح‌های ارتقای محله‌های فقیرنشین در سطح شهر پیشنهاد می‌کند. [۳].
رویکرد رهبری خیابانی مبتنی بر این شناخت است که خیابان ها صرفاً فضاهایی برای حرکت نیستند، بلکه برای زندگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع حیاتی هستند. این رویکرد با نظریات جامعه شناسان شهری مانند جین جاکوبز (۱۹۶۱) همسو است. [۴]، که بر اهمیت زندگی پر جنب و جوش خیابانی برای سلامت شهر تاکید کرد و Jan Gehl (2010) [5]، که بر برنامه ریزی شهری در مقیاس انسانی تمرکز داشت. در سکونتگاه‌های غیررسمی، خیابان‌ها اغلب به‌عنوان مکان‌های حیاتی برای اقتصادهای غیررسمی، تعاملات اجتماعی، و فعالیت‌های جمعی عمل می‌کنند و آنها را به نقاط اهرمی کلیدی برای ارتقای شهری تبدیل می‌کند. [۳].
پدیده غیر رسمی در منظر شهری مصر منعکس کننده الگوهای وسیع تری از شهرنشینی است که پس از جنگ جهانی دوم در سطح جهان مشاهده شد. این دوره شتاب قابل توجهی را در فشارهای توسعه شهری نشان داد که منجر به پیدایش سکونتگاه‌های غیررسمی به عنوان پیامد مستقیم ناکارآمدی بازار مسکن شد. این سکونتگاه ها اغلب از ساخت سرپناه های موقت توسط جمعیت های کم درآمد سرچشمه می گیرند که به تدریج به سازه های دائمی تبدیل می شوند. [۶,۷,۸]. در پاسخ به چالش های ارائه شده توسط این سکونتگاه های غیررسمی، دولت مصر ابتکارات متعددی را با هدف بهبود و نظم بخشیدن به شهرها اجرا کرده است. ابتکاراتی مانند برنامه توسعه سکونتگاه های غیررسمی (۱۹۹۴-۲۰۰۴)، که بر تامین زیرساخت های شهری اساسی متمرکز بود، و برنامه آماده سازی سکونتگاه های غیررسمی (۲۰۰۴-۲۰۰۸)، با هدف کاهش گسترش مناطق غیررسمی، محوری بوده اند. تأسیس صندوق توسعه سکونتگاه‌های غیررسمی (ISDF) در سال ۲۰۰۸ و تغییر نام و محدوده کاری آن به صندوق توسعه شهری (UDF) در سال ۲۰۲۱ نشان‌دهنده تعهد دولت به پرداختن به پیچیدگی‌های غیررسمی شهری است که نشان‌دهنده یک تغییر استراتژیک است. به سمت شیوه های مدیریت شهری یکپارچه تر [۳].
تعهد دانشگاه‌های مصر به توسعه اجتماعی، به‌ویژه در پرداختن به پیچیدگی‌های غیررسمی شهری، از نظر تاریخی به جای کاربرد عملی، به کاوش نظری محدود شده است. این شکاف بین تحقیقات دانشگاهی و راه حل های عملی در تأثیر محدود مطالعات و پایان نامه های تحصیلات تکمیلی متعدد در پرداختن به چالش های ناشی از توسعه غیررسمی شهری مشهود است. بازخوردهای اخیر از محافل دانشگاهی بر ضرورت رویکردهایی تأکید می‌کند که نه تنها یکپارچه و جامع باشند، بلکه در حوزه‌های بین رشته‌ای، فرا رشته‌ای و هم‌افزایی نیز در بر می‌گیرند و در نتیجه همسویی با چالش‌های اجرایی را تضمین می‌کنند. [۹]. در پاسخ به این نیازهای شناسایی شده، ایجاد مراکز تعالی (CEs) پتانسیل امیدوارکننده ای را در پر کردن شکاف نظری و عملی نشان داده است. به عنوان مثال، مرکز تعالی توسعه شهری (CEUD) در بنگلادش، که در سال ۲۰۱۷ با حمایت بانک جهانی و تلاش های مشترک چهار موسسه محلی افتتاح شد، با هدف بهبود قابل توجه شرایط زندگی شهری است. [۱۰]. به طور مشابه، مرکز تعالی حکمرانی خوب در دانشگاه آدیس آبابا، زیر چتر اتحاد دانشگاه های تحقیقاتی آفریقا (ARUA)، همراه با ۱۵ دانشگاه در ۹ کشور آفریقایی فعالیت می کند. این مرکز بر ۱۳ مرکز تعالی در زمینه های مختلف مانند شهرنشینی و شهرهای قابل سکونت، اقلیم و توسعه، و حکمرانی خوب نظارت دارد. این ابتکار بر نقش حیاتی دانشگاه ها در تقویت مشارکت های چند رشته ای با هدف مقابله با چالش های معاصر تاکید می کند. [۱۱].
تأسیس مرکز عالی دانشگاه اسکندریه برای حکمرانی شهری هوشمند (ALEXU-CoE-SUG) یک نتیجه استراتژیک از یک ابتکار تأمین مالی توسط مرجع تأمین مالی علم، فناوری و نوآوری (STDF) (2020) است. این ابتکار بخشی از یک فراخوان گسترده تر برای پروژه های متمرکز بر “ایجاد مراکز تعالی در حکمرانی شهری برای مناطق برنامه ریزی نشده از طریق پروژه های بین رشته ای” بود. فلسفه عملیاتی ALEXU-CoE-SUG شامل یک مدل کل نگر برای توسعه محلی است که درک دقیقی از تأثیرات خارجی بی‌شمار در شکل‌دهی به تلاش‌های ارتقای شهری را در بر می‌گیرد. مرکز رویکرد آن، کاربرد مدل تقاضا برای حکمرانی خوب (DFGG) است که در گزارش بانک جهانی با عنوان «حکمرانی و توسعه» در سال ۱۹۹۲ معرفی شد و سپس در دهه ۲۰۰۰ مفهوم‌سازی شد. این مدل از ادغام هماهنگ سازوکارهای حکمرانی از بالا به پایین (عرضه) با ابتکارات پویا و بومی تحت رهبری جامعه (تقاضا)، با هدف تقویت همزیستی متوازن بین نهادهای حاکم و نیروهای جامعه در بازی حمایت می کند. [۱۲].
این مقاله به شکاف حیاتی در ادغام مشارکت جامعه مردمی با حمایت رسمی رسمی برای ارتقای سکونتگاه‌های غیررسمی می‌پردازد. رویکردهای سنتی غالباً حکمرانی از بالا به پایین را از ابتکارات پایین به بالا جدا می‌کند و به مداخلاتی منجر می‌شود که یا ناپایدار یا ناکارآمد هستند. این مطالعه با نشان دادن اینکه چگونه یک استراتژی ترکیبی اثربخشی و پایداری بازآفرینی شهری را افزایش می‌دهد، پل‌هایی را ایجاد می‌کند. ادبیات موجود محدودیت های استفاده از رویکردهای بالا به پایین و پایین به بالا را به صورت مجزا برجسته می کند، جایی که روش های بالا به پایین نیازهای محلی را نادیده می گیرند و رویکردهای پایین به بالا فاقد حمایت نهادی هستند. [۱۳,۱۴,۱۵,۱۶]. با ادغام این دیدگاه‌ها، این تحقیق چارچوب جامعی را ارائه می‌کند که از پویایی‌های محلی و برنامه‌های دولتی استفاده می‌کند و بینش‌های جدیدی را برای سیاست‌گذاری و عمل در محیط‌های شهری در سراسر جهان ارائه می‌کند. این با نیاز به استراتژی‌های توسعه شهری جامع و فراگیر که توسط مطالعات اخیر در مورد حکمروایی مشارکتی و برنامه‌ریزی مبتنی بر جامعه حمایت می‌شود، مطابقت دارد. [۳,۱۷].
هدف توسعه پایدار شهری ایجاد شهرهایی فراگیر، ایمن، تاب آور و پایدار است که توسط اهداف توسعه پایدار سازمان ملل مشخص شده است. [۱۸]. سکونتگاه های غیررسمی که با زیرساخت های ناکافی، خدمات محدود و به حاشیه راندن اقتصادی-اجتماعی مشخص می شوند، این اهداف را به چالش می کشند. روش‌های ارتقای سنتی اغلب به دلیل ماهیت پراکنده و فقدان چارچوب‌های جامعی که دیدگاه‌های دولتی و جامعه را یکپارچه می‌کند شکست می‌خورد. این مطالعه با استفاده از رویکرد رهبری خیابانی و مدل تقاضا برای حکمرانی خوب (DFGG) به این کمبودها می‌پردازد که اتصال فیزیکی، سرزندگی اقتصادی و انسجام اجتماعی را که برای توسعه پایدار شهری ضروری است، افزایش می‌دهد. [۳]. مدل DFGG حاكميت پاسخگو و پاسخگو را تضمين مي كند و توسعه مشاركتي و فراگير را ترويج مي كند. [۱۲]. این رویکرد کل نگر ابعاد محیطی، اجتماعی و اقتصادی را ادغام می‌کند و به سیستم‌های شهری انعطاف‌پذیرتر و عادلانه‌تر کمک می‌کند. [۱۹].

این مطالعه به طور جامع Ezbit Hegazi، یک سکونتگاه غیررسمی قابل توجه در اسکندریه، مصر را تجزیه و تحلیل می کند تا کاربرد و کارایی یک چارچوب نظری مبتنی بر تقاضا برای حکمرانی خوب (DFGG) را بررسی کند. از طریق بررسی دقیق ادبیات مربوطه، این تحقیق در تلاش است تا مشروعیت روش شناسی پیشنهادی خود را اثبات کند. متعاقباً، به کاوش عمیقی از پتانسیل Ezbit Hegazi برای اجرای چنین رویکردی می پردازد. این بررسی با تصویری دقیق از نمایه جامعه آغاز می شود، که هم ویژگی های فیزیکی و هم پویایی های اجتماعی-فرهنگی آن را در بر می گیرد. در نهایت، این مقاله یک تجزیه و تحلیل انتقادی از دو جایگزین مداخله را انجام می‌دهد، که هر کدام تفسیرهای متفاوتی از مفهوم DFGG را منعکس می‌کنند، که در چارچوب گسترده‌تر یک استراتژی توسعه شهری به رهبری خیابان‌ها قرار دارد.

این مطالعه از یک رویکرد ترکیبی استفاده می‌کند و تکنیک‌های کمی و کیفی را برای تجزیه و تحلیل ادغام رویکرد رهبری خیابانی و مدل تقاضا برای حکمرانی خوب (DFGG) در سکونتگاه غیررسمی Ezbit Hegazi استفاده می‌کند. با استفاده از یک چارچوب مطالعه موردی دقیق، جمع آوری داده ها شامل مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۲۳ ساکن درازمدت، مشاهده مشارکت کنندگان و تحقیقات آرشیوی در مورد طرح های توسعه شهری در مصر بود. تجزیه و تحلیل فضایی با استفاده از ابزار CAD، ویژگی‌های فیزیکی و زیرساختی Ezbit Hegazi را ترسیم کرد، در حالی که داده‌های ثانویه از آمار جمعیتی، طرح‌های توسعه شهری و اسناد سیاست بینش‌های متنی را ارائه کردند. داده‌های کیفی حاصل از مصاحبه‌ها و مشاهدات به‌منظور شناسایی الگوهای مشارکت جامعه و پویایی حکومت‌داری به‌صورت موضوعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و داده‌های کمی از تحلیل‌های فضایی و آمار جمعیت‌شناختی برای حمایت از این یافته‌ها مورد بررسی قرار گرفت. این روش جامع، بررسی قوی از تعامل بین رویکردهای بالا به پایین و پایین به بالا در ارتقاء شهری را تضمین می کند، و شواهد تجربی ارزشمندی را به گفتمان توسعه شهری پایدار کمک می کند. [۲۰]. دقت روش‌شناختی این مطالعه بینش‌های عملی برای سیاست‌گذاری و عمل در محیط‌های شهری مشابه در سطح جهانی ارائه می‌دهد.

۲٫ ارتقای سکونتگاه های غیررسمی: دو دیدگاه

گفتمان در مورد سکونتگاه‌های غیررسمی، چشم‌انداز پیچیده‌ای را نشان می‌دهد که با دیدگاه‌های گوناگون مشخص شده است که رویکرد تحلیلی منحصربه‌فردی را به چالش می‌کشد. دیدگاه «نهاد» که ریشه در تئوری شهری دارد، ظهور غیررسمی را در زمینه‌های گسترده‌تر فقر شهری و تأثیرات جهانی‌سازی قرار می‌دهد، و نشان می‌دهد که پدیده‌های جهانی مانند بحران‌های اقتصادی و ایدئولوژی‌های حاکمیت نئولیبرالی شرایط را در این سکونتگاه‌ها شکل می‌دهند. [۱۵,۱۹,۲۱,۲۲,۲۳,۲۴,۲۵]. این دیدگاه فشارهای سطح کلان را با پیامدهای محلی مانند بیکاری و طرد اجتماعی مرتبط می کند و ساکنان سکونتگاه های غیررسمی را به عنوان حاشیه نشین و منفعل نشان می دهد. [۲۵]. در مقابل، رابیسون (۲۰۰۲) یک چشم‌انداز زندگی معمولی را معرفی می‌کند که بر پویایی درونی و انعطاف‌پذیری روزمره این جوامع تأکید می‌کند و درک دقیق‌تری از تکامل و ظرفیت‌های انطباقی آنها را پیشنهاد می‌کند. [۲۶].
بحث غالب در مورد ارتقای سکونتگاه‌های غیررسمی بین این دو دیدگاه در نوسان است و هر کدام روش‌های مختلفی را برای مداخله پیشنهاد می‌کنند. رویکرد “نهادی” به دنبال رفع نواقص ساختاری است اما به دلیل پتانسیل آن برای تداوم کلیشه ها و انگ زدن به ساکنان سکونتگاه ها مورد انتقاد قرار گرفته است. [۲۵]. این انتقاد به ضرورت فراتر رفتن از یک تحلیل صرفا ساختاری برای پذیرش پیچیدگی‌های سکونتگاه‌های غیررسمی، ادغام بینش‌ها در زمینه‌های محلی، نهادهای اجتماعی و پویایی‌های فرهنگی برای راهبردهای ارتقای مؤثرتر اشاره می‌کند. [۲۱,۲۷].
دیدگاه «نهاد»، در عین حال که بینش‌گر است، اغلب ناهمگونی و انعطاف‌پذیری ذاتی در سکونتگاه‌های غیررسمی را نادیده می‌گیرد. بیات و سلیمان خطرات یکسان سازی این جوامع را برجسته می کنند و از ارتقای استراتژی هایی حمایت می کنند که متناسب با ویژگی ها و نیازهای منحصر به فرد هر شهرک باشد. [۱۵,۲۸]. رابیسون نیاز به یک رویکرد متعادل را تقویت می کند که هم فشارهای خارجی و هم پویایی های داخلی این جوامع را در نظر می گیرد و نشان می دهد که چنین درک برای تلاش های توسعه پایدار بسیار مهم است. [۲۶].
تجارب این میدان بیشتر محدودیت های تکیه بر رویکردهای سازمانی برای ارتقای سکونتگاه های غیررسمی را روشن می کند. محققانی مانند دی سوتو، میتلین و ساترویت و روی، چالش‌های ناشی از مداخلات از بالا به پایین، از جمله نادیده گرفتن مشارکت جامعه و بافت‌های متنوع اجتماعی-اقتصادی که این تنظیمات را تعریف می‌کنند، مستند کرده‌اند. [۱۳,۱۴,۲۹]. این مجموعه کار بر اهمیت تعامل با جامعه و استفاده از دانش محلی برای ارتقای ابتکارات تاکید می کند. [۳۰,۳۱].
پویایی قدرت در سکونتگاه‌های غیررسمی نقش مهمی در شکل‌دهی مسیرهای توسعه آن‌ها بازی می‌کند، با این حال اغلب توسط چارچوب‌های نهادی سنتی نادیده گرفته می‌شوند. ادبیات نشان می‌دهد که سکونتگاه‌های غیررسمی نه تنها نتیجه نارسایی‌های ساختاری هستند، بلکه نشان‌دهنده پاسخ‌های تطبیقی ​​به کمبود مسکن شهری هستند. [۳۲,۳۳]. فرناندز (۲۰۱۴) [۱۶] و دیگران به اثرات مخرب نادیده گرفتن ساختارهای حکومت غیررسمی در این جوامع اشاره کرده اند و از رویکردهایی حمایت می کنند که این سیستم ها را می شناسند و با آنها درگیر می شوند.
اثربخشی استراتژی‌های ارتقاء بیشتر از طریق مثال‌های عملی و رویکردهای جایگزین که بر مشارکت و انعطاف‌پذیری جامعه تأکید می‌کنند، نشان داده می‌شود. طرح‌هایی مانند «برنامه‌ریزی مشارکتی تحت رهبری جامعه» و برنامه Baan Mankong پتانسیل توانمندسازی ساکنان را برای رهبری فرآیندهای توسعه‌ای خود برجسته می‌کنند و تضمین می‌کنند که مداخلات مبتنی بر نیازها و آرمان‌های واقعی جامعه است. [۳۴,۳۵]. به طور مشابه، استراتژی‌های متمرکز بر «استفاده مجدد تطبیقی ​​و توسعه فزاینده» و «ارتقای تنوع معیشتی و توانمندسازی اقتصادی» اهمیت شناخت و ایجاد ظرفیت‌ها و دارایی‌های موجود در سکونتگاه‌های غیررسمی را نشان می‌دهد. [۳۶,۳۷].

۳٫ مسیرهای بهبود: استفاده از تاکتیک های خیابانی برای تجدید سکونتگاه غیررسمی

رویکرد خیابانی به ارتقاء شهری به شدت توسط نظریه‌های کلیدی شهری که بر مشارکت ساکنان و پویایی‌های محلی تأکید دارند، پشتیبانی می‌شود. «حق شهر» اثر هانری لوفور از فضاهای شهری دموکراتیک دفاع می کند که در آن جامعه به توسعه محرک نیاز دارد، که رویکرد رهبری خیابانی با تبدیل خیابان ها به فضاهای عمومی فعال عملیاتی می کند. [۱۳,۳۸]. “برنامه ریزی متقابل” جان فریدمن بر برنامه ریزی مشترک و یادگیری متقابل بین برنامه ریزان و ساکنان تاکید می کند، که با تاکید رویکرد خیابانی بر برنامه ریزی درگیر جامعه و بافت خاص همسو می شود. [۳۴,۳۹]. «عدالت اجتماعی و شهر» دیوید هاروی اهمیت توزیع عادلانه منابع و عدالت اجتماعی-اقتصادی را برجسته می‌کند، اصولی که رویکرد رهبری خیابانی با ادغام دانش محلی و ترویج محیط‌های شهری فراگیر به آن می‌پردازد. [۳,۴۰]. این نظریه ها به طور جمعی رویکرد رهبری خیابانی را به عنوان یک استراتژی مؤثر برای ایجاد فضاهای شهری فراگیر، مشارکتی و منصفانه تأیید می کنند.
رویکرد رهبری خیابانی برای ارتقای سکونتگاه‌های غیررسمی یک استراتژی دگرگون‌کننده ارائه می‌کند که توسعه زیرساخت‌های فیزیکی را با پیشرفت‌های اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی ادغام می‌کند. محور این گفتمان این گزاره است که خیابان ها به عنوان فضاهای عمومی محوری عمل می کنند و تعاملات اجتماعی ضروری و معاملات اقتصادی را تسهیل می کنند. طراحی بر روی آثار مهم ترنر (۱۹۷۶) [۴۱] و بینش های ارائه شده توسط برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد [۴۲]، این استدلال بر اهمیت طراحی خیابان و حکمرانی در ترویج زندگی اجتماعی پر جنب و جوش تأکید می کند. ارزش ذاتی خیابان ها فراتر از معابر صرف است و آنها را به عنوان مکان های حیاتی برای مشارکت اجتماعی و فعالیت های اقتصادی قرار می دهد و در نتیجه تجربه شهری را برای ساکنان سکونتگاه های غیررسمی افزایش می دهد. روی (۲۰۰۵) اهمیت برنامه ریزی مشارکتی را در این رویکرد، که در آن جوامع در طراحی و اجرای طرح بندی خیابان ها و فضاهای عمومی درگیر هستند، برجسته می کند. [۱۴]. این مشارکت تضمین می کند که مداخلات متناسب با نیازهای منحصر به فرد جامعه است و حس مالکیت و مسئولیت پذیری را در میان ساکنان تقویت می کند. چنین فرآیندهای مشارکتی در ایجاد محیط‌های شهری پایدار که منعکس کننده آرمان‌ها و هویت ساکنان آن‌ها باشد، حیاتی هستند. [۴۳].
علاوه بر این، رویکرد رهبری خیابانی به طور مستقیم به ارتقای سلامت و ایمنی عمومی در سکونتگاه‌های غیررسمی کمک می‌کند. آپادورای (۲۰۰۱) بحث می کند که چگونه چیدمان خیابان ها می تواند منجر به خدمات بهداشتی بهتر، مدیریت زباله و دسترسی به آب تمیز شود و به طور قابل توجهی شیوع بیماری های منتقله از آب را کاهش دهد. [۱۷]. علاوه بر این، شبکه‌های خیابانی که به خوبی طراحی شده‌اند، ایمنی را با بهبود دید و دسترسی افزایش می‌دهند، در نتیجه از جرم و جنایت جلوگیری می‌کنند و محیط‌های امن‌تری برای ساکنان ایجاد می‌کنند.
احیای اقتصادی یکی دیگر از مزایای حیاتی رویکرد خیابانی است. همانطور که دی سوتو (۲۰۰۰) اشاره می کند، ایجاد و رسمی کردن بازارهای خیابانی و مناطق تجاری می تواند رشد اقتصادی محلی را تسریع کند. [۲۹]. این فرآیند نه تنها فرصت های معیشتی را برای ساکنان فراهم می کند، بلکه ادغام اقتصادهای غیررسمی در بخش رسمی را نیز تسهیل می کند. با انجام این کار، به توسعه کلی اقتصادی منطقه کمک می کند و راه های خروج از فقر را برای بسیاری از ساکنان فراهم می کند.

۳٫۱٫ رویکرد رهبری خیابانی بین درک بالا به پایین و پایین به بالا

بحث پیرامون رویکرد رهبری خیابانی برای ارتقای سکونتگاه‌های غیررسمی بر همسویی آن با چارچوب نهادی سنتی یا روش‌شناسی مردم‌محور متمرکز است و دوگانگی بین مشارکت رسمی نهادی و تلاش‌های جامعه محور در توسعه شهری را برجسته می‌کند. نهادها، از جمله نهادهای دولتی و سازمان‌های بین‌المللی، اغلب برای سازمان‌دهی فرآیند ارتقا، حمایت از برنامه‌ریزی متمرکز و مداخلات یکسان برای رفع کمبودهای مسکن، زیرساخت‌ها و خدمات ضروری تلقی می‌شوند. [۴۴,۴۵,۴۶]. این دیدگاه بر نقش نهادهای دولتی در ایجاد سیاست‌ها، قوانین و مقرراتی تأکید می‌کند که رسمی‌سازی سکونتگاه‌های غیررسمی را تسهیل می‌کند و استانداردهای زندگی را از طریق تلاش‌های دولتی مانند ریشه‌کنی زاغه‌ها و پروژه‌های زیربنایی در مقیاس بزرگ افزایش می‌دهد. [۴۷].
با این حال، این رویکرد مبتنی بر نهاد، بدون در نظر گرفتن کامل نیازها، خواسته‌ها و زمینه‌های اجتماعی-اقتصادی جوامع درگیر، به ارتقای فیزیکی اولویت می‌دهد. منتقدانی مانند Mitlin و Satterthwaite (2013) استدلال می کنند که تکیه بر متخصصان برنامه ریزی شهری برای طراحی و اجرای استراتژی های ارتقاء می تواند منجر به راه حل های تکنوکراتیک شود که دانش محلی، شیوه های فرهنگی و مشارکت جامعه را نادیده می گیرد. [۱۳]. در نتیجه، چنین مداخلاتی ممکن است به طور موثر نیازهای متنوع ساکنان سکونتگاه های غیررسمی را برطرف نکند و به طور بالقوه مسائل فقر، نابرابری و طرد شدن را تداوم بخشد. [۱۴]. تحقیقات نشان داده است که رویکردهای بالا به پایین اغلب در ایجاد اعتماد در جوامع شکست می‌خورند و منجر به مقاومت و عدم مشارکت ساکنان می‌شود. [۱۴,۴۸,۴۹,۵۰].
در مقابل، رویکرد مردمی بر توانمندسازی جوامع محلی برای رهبری فرآیندهای ارتقای خود با در نظر گرفتن نیازها، آرزوها و قابلیت‌های متمایز آنها تاکید می‌کند. [۱۸]. فرناندز (۲۰۱۴) ارزش ابتکارات جامعه محور، سازمان های مردمی و روش های مشارکتی را برجسته می کند که به ساکنان اجازه می دهد اولویت های خود را شناسایی کنند، منابع را بسیج کنند و راه حل های متناسب را اجرا کنند. [۱۶]. این استراتژی با درک نقش حیاتی انسجام اجتماعی، عدالت اجتماعی و تاب‌آوری در توسعه پایدار سکونتگاه‌های غیررسمی، از توانمندسازی و مالکیت محلی حمایت می‌کند. [۱۴]. این سازمان از تصمیم‌گیری مشترک و ادغام ارگان‌های دولتی، جوامع و سایر ذینفعان در فرآیند ارتقا حمایت می‌کند، با هدف اطمینان از اینکه مداخلات فراگیر، پاسخگو و پایدار هستند. [۵۱]. مطالعات نشان داده‌اند که پروژه‌های جامعه‌محور به احتمال زیاد به موفقیت می‌رسند، زیرا از دانش محلی استفاده می‌کنند و خرید جامعه را تقویت می‌کنند. [۱۷,۳۴,۴۹,۵۰].
با حمایت اساسی از اصول مشارکت مردمی، رویکرد رهبری خیابانی به عنوان یک استراتژی اساسی برای تبدیل سکونتگاه های غیررسمی به فضاهای شهری یکپارچه و پر جنب و جوش عمل می کند. [۵۲,۵۳]. این روش شناسی توانمندسازی جامعه، حاکمیت مشارکتی و استراتژی های سازگار را در اولویت قرار می دهد و ذاتاً آن را بیشتر با روش شناسی مردمی همسو می کند تا با پارادایم های برنامه ریزی از بالا به پایین. چنین جهت گیری برای اطمینان از اینکه ابتکارات ارتقاء نه تنها به زمینه های محلی حساس است، بلکه نیازهای خاص جوامع را از طریق ابتکارات ساکنین برآورده می کند، بسیار مهم است. [۵۴,۵۵]. این توسط یافته‌های پروژه‌های بین‌المللی مختلف پشتیبانی می‌شود، جایی که ادغام دیدگاه‌های جامعه منجر به نتایج پایدار و مؤثرتر شده است. [۳,۴۹,۵۰,۵۶].
با اذعان به محدودیت‌های برنامه‌ریزی از بالا به پایین، رویکرد رهبری خیابانی بر اهمیت پذیرش دیدگاه مردمی تأکید می‌کند. این تغییر نقش ضروری را که اقدامات تحت رهبری جامعه در تقویت توسعه شهری فراگیر و پایدار ایفا می کند برجسته می کند. [۵۷,۵۸]. در نتیجه، حتی اگر رویکرد رهبری خیابانی ممکن است عناصری را از پارادایم های بالا به پایین و مردمی ادغام کند، هسته اصلی آن در توانمندسازی جوامع محلی نهفته است. این به آنها قدرت می‌دهد تا فرآیند تغییر را رهبری کنند و اطمینان حاصل شود که دگرگونی سکونتگاه‌های غیررسمی هم فراگیر و هم منعکس‌کننده آرزوهای جامعه است. رویکرد رهبری خیابانی با اولویت‌بندی دانش محلی و نیازهای جامعه، محدودیت‌های رویکرد نهادی را برطرف می‌کند، بنابراین مداخلاتی را تقویت می‌کند که به زمینه حساس و پایدار هستند. [۳,۱۰]. این چشم انداز دوگانه تضمین می کند که توسعه جامع و عمیق در تجارب زیسته و آرزوهای ساکنان ریشه دارد و آن را مؤثرتر و پایدارتر می کند.

۳٫۲٫ تقاضا برای حکمرانی خوب (DGG) به عنوان پایه ای برای مداخلات موثر خیابانی

ادبیات اخیر در مورد غیررسمی شهری و حکمرانی بر ضرورت رویکردهای میان رشته ای برای پرداختن به پیچیدگی های سکونتگاه های غیررسمی تأکید می کند، که جزء جدایی ناپذیر اقتصاد شهری و ارائه خدمات هستند، اما اغلب توسط چارچوب های برنامه ریزی سنتی نادیده گرفته می شوند. [۵۹,۶۰]. این مجموعه کار غیر رسمی را به عنوان یک سیستم پویا در تعامل با فرآیندهای رسمی شهری برجسته می کند و از حاکمیت مشارکتی حمایت می کند که شامل صدای ساکنان سکونتگاه های غیررسمی در سیاست گذاری می شود. [۶۱]. همه‌گیری کووید-۱۹ انعطاف‌پذیری سکونتگاه‌های غیررسمی و نقش حیاتی ابتکارات تحت رهبری جامعه در واکنش به بحران را نشان داده است و باعث ارزیابی مجدد استراتژی‌های حکمرانی شهری شده است. [۶۲].
چارچوب تقاضا برای حکمرانی خوب (DFGG) که توسط بانک جهانی مفهوم سازی شده است، بر مشارکت مدنی، شفافیت، پاسخگویی و پاسخگویی در حکمرانی تاکید دارد. در زمینه های مختلف جهانی با موفقیت قابل توجهی استفاده شده است. در کنیا، این چارچوب در پروژه بهبود سکونتگاه‌های غیررسمی کنیا (KISIP) ادغام شد و برنامه‌ریزی مبتنی بر جامعه و تخصیص منابع را افزایش داد، که منجر به ارائه خدمات بهتر و بهبود شرایط زندگی شد. [۵۶]. به طور مشابه، در فیلیپین، برنامه جامع اصلاحات ارضی (CARP) اصول DFGG را شامل می شود، شفافیت و مشارکت جامعه را در توزیع مجدد زمین ترویج می کند، در نتیجه امنیت مالکیت زمین و بهره وری کشاورزی را افزایش می دهد. [۶۳]. این برنامه‌ها اثربخشی چارچوب DFGG را در تقویت حکمرانی شهری فراگیر و مشارکتی، همسو کردن اقدامات دولتی با نیازها و آرمان‌های جامعه و بهبود پایداری طرح‌های توسعه شهری نشان می‌دهند.
حکمرانی فرآیندها و ساختارهایی را در بر می گیرد که تصمیم گیری موثر، شفاف و پاسخگو را در سازمان ها و جوامع تضمین می کند. [۶۴]. حکمرانی خوب اصولی مانند حاکمیت قانون، فراگیر بودن و پاسخگویی را برجسته می کند [۶۵]. با این حال، چارچوب تقاضا برای حکمرانی خوب (DFGG) با تأکید بر مشارکت فعال شهروندان و مکانیسم‌هایی برای پاسخگویی اجتماعی، ابعاد مهمی را اضافه می‌کند و شهروندان را قادر می‌سازد تا شیوه‌های حاکمیتی بهتری را مطالبه کنند. [۶۶]. برخلاف حکمرانی خوب سنتی، DFGG بر حکمرانی مشارکتی تمرکز می‌کند که در آن مشارکت مدنی مستقیماً بر نتایج حکومت تأثیر می‌گذارد و پاسخگویی و مسئولیت‌پذیری را افزایش می‌دهد. [۶۷].
ادغام «تقاضا برای حکمرانی خوب» (DGG) با رویکرد «خیابان محور» در ارتقای سکونتگاه‌های غیررسمی، یک استراتژی دگرگون‌کننده برای توسعه شهری ارائه می‌کند. این ادغام بر توانمندسازی جوامع محلی و نیاز به سیستم های حاکمیتی برای پاسخگو، پاسخگو، شفاف و کارآمد تاکید دارد. این استراتژی با اقتباس از مفهوم DFGG بانک جهانی، شهروندان، سازمان‌های جامعه مدنی (CSO) و بازیگران محلی را در خط مقدم حمایت از حکومت‌داری بهتر قرار می‌دهد. [۶۸]. گنجاندن این اصول در طرح‌های برنامه‌ریزی شهری می‌تواند به محیط‌های شهری مشارکتی، فراگیر و پایدار منجر شود.
چارچوب DGG بر نقش اساسی مشارکت مردمی در فرآیندهای حکمرانی تاکید دارد. این از رویکردی از پایین به بالا حمایت می کند که در آن جوامع محلی به طور فعال در خواستار پاسخگویی و پاسخگویی از مقامات دولتی و ارائه دهندگان خدمات مشارکت می کنند. این رویکرد توسط شواهد تجربی پشتیبانی می‌شود که نشان می‌دهد مشارکت مدنی به طور قابل‌توجهی نتایج حکمرانی را در بخش‌های مختلف از جمله بهداشت، آموزش، و ارائه خدمات عمومی بهبود می‌بخشد. [۶۷,۶۹]. با اولویت دادن به مشارکت جامعه، رویکرد DGG با اخلاق مدل رهبری خیابانی همسو می‌شود، که خیابان‌ها را به‌عنوان پلتفرم‌های حیاتی برای فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در شهرها می‌بیند. [۷۰,۷۱].
جنبش‌های خیابانی که بر اساس تقاضا برای حکمرانی خوب است، پتانسیل فعالیت‌های مردمی را برای تقویت ساختارهای حکومتی برجسته می‌کند. این جنبش‌ها از کانال‌های مختلف برای درخواست شفافیت و پاسخگویی بیشتر استفاده می‌کنند و در نتیجه به اصلاحات حکومتی کمک می‌کنند که نیازهای جامعه را با دقت بیشتری منعکس می‌کند. [۷۲]. با این حال، تبدیل این تلاش‌های مردمی به شیوه‌های حکومت‌داری رسمی، چالش‌های مهمی از جمله هم‌اختیاری سیاسی، تداوم حرکت، و رسمی‌سازی تلاش‌های مردمی را به همراه دارد. [۷۳]. علیرغم این چالش ها، هم افزایی بین DGG و رویکردهای خیابانی، چارچوبی قدرتمند برای دستیابی به توسعه شهری پایدار را پیشنهاد می کند.
پروژه Favela-Bairro در ریودوژانیرو به عنوان نمونه ای برجسته از کاربرد موفقیت آمیز رویکرد ترکیبی DGG و خیابانی است. هدف این پروژه ایجاد سکونتگاه های غیررسمی در بافت شهری از طریق یک استراتژی جامع شامل مداخلات فیزیکی، اجتماعی و قانونی بود. کلید موفقیت آن یک ساختار حکومتی چند لایه بود که رسمی شدن سکونتگاه های غیررسمی را تسهیل کرد و به طور قابل توجهی امنیت مالکیت زمین و ثبات اجتماعی را بهبود بخشید. [۱۶,۷۴]. بر مشارکت جامعه تاکید شد و اطمینان حاصل کرد که مداخلات به نیازهای ساکنان پاسخ می‌دهد و احساس مالکیت و مشارکت در جامعه را تقویت می‌کند. [۴۶,۷۵].

در نهایت، ادغام اصول DGG با رویکرد رهبری خیابانی، چارچوبی قوی برای ارتقای سکونتگاه‌های غیررسمی ارائه می‌دهد. این رویکرد با ایجاد یک محیط حاکمیتی که پاسخگو و منعکس کننده نیازهای جامعه باشد، اثربخشی و پایداری طرح های ارتقای شهری را افزایش می دهد. این نشان دهنده مسیری امیدوارکننده به سمت ایجاد فضاهای شهری یکپارچه تر، پر جنب و جوش و فراگیر است که پتانسیل همسویی اصلاحات حاکمیتی را با فعالیت های مردمی نشان می دهد.

۴٫ رویکرد ALEXU-CoE-SUG به تعالی: مداخلات و نتایج سیستماتیک

مرکز عالی دانشگاه اسکندریه برای حکمرانی شهری هوشمند (ALEXU-CoE-SUG) با کمک مالی از سوی اداره سرمایه گذاری علم، فناوری و نوآوری (STDF) راه اندازی شد. [۷۶]. این ابتکار بر تقویت حکمرانی شهری در مناطق برنامه ریزی نشده متمرکز است. بودجه این مرکز بر اساس معیارهای دقیق در سه حوزه اصلی است: کیفیت پروژه، که شایستگی علمی پروژه و وضوح اهداف و روش آن را ارزیابی می کند. پایداری عملیاتی، ارزیابی امکان سنجی و پایداری مدل کسب و کار، از جمله نگهداری و انطباق با استانداردهای بین المللی؛ و Impact and Collaboration، که پتانسیل تاثیر اجتماعی-اقتصادی پروژه، توانایی آن در افزایش دانش بومی و اثربخشی آن در تقویت همکاری ها را بررسی می کند.
این پیشنهاد که توسط کنسرسیوم ALEXU-CoE-SUG تهیه شده است، با تشخیص مشارکت اقتصادی قابل توجه و حضور گسترده آن، تجزیه و تحلیل کاملی از غیر رسمی در بافت شهری مصر ارائه می دهد. این روایت در مورد غیررسمی را از یک کمبود درک شده به بازتابی از انعطاف پذیری و ارزش استفاده نشده تغییر می دهد، همانطور که توسط UN-Habitat (2020) پشتیبانی می شود. [۱]. این سکونتگاه‌های غیررسمی را به عنوان موجودیت‌های پویا با پتانسیل توسعه پایدار و ادغام در رشد اجتماعی گسترده‌تر از طریق پارادایم «بازآفرینی»، همسو با استراتژی‌های توسعه شهری مدرن، مفهوم‌سازی می‌کند. [۱۰].
این استراتژی از تعامل هماهنگ بین تقاضا برای مشارکت فعال جامعه و عرضه حکمرانی مؤثر در محیط‌های شهری حمایت می‌کند.شکل ۱). این سازمان به دنبال ارتقای جوامع محلی به نقش ذینفعان توانمند است، و از طرف «تقاضا» که به اندازه طرف «عرضه» نیرومند و درگیر است، که از نهادهای دولتی می‌خواهد مدل‌های حکومتی را با محوریت «تقاضا» بپذیرند و اجرا کنند. حکومتداری خوب” [۱۰]. این طرح با ارائه یک رویکرد کل نگر که از عمق تاریخی، شرایط فعلی و آرزوهای آینده سکونتگاه‌های غیررسمی عبور می‌کند، اقدامات مختلفی از جمله نقشه‌برداری از تاریخ سکونت‌گاه‌ها، استفاده از فناوری‌های پیشرفته برای نظارت بر گسترش بلادرنگ را ادغام می‌کند. و مدل سازی پیش بینی روند توسعه آینده. هدف این استراتژی جامع بهره برداری از پتانسیل های بکر در سکونتگاه های غیررسمی است و به سمت پارادایم توسعه شهری که فراگیرتر، مشارکتی تر و پایدارتر است هدایت می شود. [۱۰,۶۸]. در این چارچوب، Ezbit Hegazi به عنوان یک سکونتگاه غیررسمی کلیدی برای یک مطالعه آزمایشی برای کشف ظرفیت آن برای اتخاذ اصول توسعه خیابانی، نشان دادن اجرای عملی این استراتژی‌های حاکمیتی نوآورانه شناسایی می‌شود.

۴٫۱٫ پیمایش ازبیت هگازی: چالش ها و واقعیت های زندگی غیررسمی در اسکندریه

سکونتگاه‌های غیررسمی در اسکندریه، مصر، چالش‌های مهمی را برای توسعه شهری ایجاد می‌کنند که در مسکن ناکافی و دسترسی محدود به خدمات اولیه آشکار می‌شود. این مناطق با گسترش شهر، اغلب بدون حقوق مالکیت رسمی یا زیرساخت های کافی، از اجزای پیرامونی به اجزای مرکزی هسته شهری تبدیل شده اند. این عدم رسمیت به افزایش خطرات بهداشتی در میان ساکنان کمک می کند [۶,۱۸].
برای پرداختن به این مسائل، استراتژی‌های مختلفی شامل اصلاحات سیاست، مشارکت جامعه، و پیشرفت‌های زیرساختی به کار گرفته شده‌اند. ابتکارات با هدف بهبود شرایط زندگی و ایجاد مالکیت قانونی زمین، با تلاش های تاریخی که به اواخر دهه ۱۹۷۰ برمی گردد، انجام شده است. این ابتکارات به تدریج رویکردهای جامعی را اتخاذ کرده اند، از جمله استراتژی ملی ارتقاء زاغه ها با حمایت بانک جهانی، و تلاش های پس از انقلاب ۲۰۱۱ مانند تسهیلات توسعه سکونتگاه های غیررسمی، که با استراتژی توسعه پایدار: چشم انداز مصر ۲۰۳۰ همسو می شود. [۶,۱۸,۲۳,۷۷,۷۸].
با این حال، انتقادات از این تلاش‌ها بر پایداری مداخلات، عمق مشارکت جامعه، و پتانسیل افزایش نابرابری شهری از طریق مکانیسم‌هایی مانند اعیانی‌سازی متمرکز است. این نقدها ضرورت وجود راهبردهایی را برجسته می‌کند که هم فراگیر باشد و هم بتواند به علل ریشه‌ای گسترش سکونتگاه‌های غیررسمی بپردازد. [۶,۱۸,۲۳].
در این زمینه، Ezbit Hegazi به عنوان مطالعه موردی در پتانسیل بازآفرینی شهری عمل می کند. این سکونتگاه غیررسمی که در نزدیکی منطقه اسموها و در امتداد محور المحمودیه واقع شده است، طبق تقسیم دولتی شهر به شش منطقه، از نظر استراتژیک در منطقه شرقی اسکندریه قرار دارد. [۷۹]. ازبیت هقازی با پوشش تقریباً ۲۰۸ فددان، تراکم قابل توجهی را در طول دو دهه شاهد بوده است، که شاهدی بر انعطاف پذیری و پیکربندی فضایی منحصر به فرد آن، تحت تأثیر محدودیت های جغرافیایی مانند محور المحمودیه و راه آهن قطار اسکندریه-قاهره است. این ویژگی‌ها نه تنها ادغام آن در بافت وسیع‌تر شهری اسکندریه را تسهیل می‌کنند، بلکه فرصت‌هایی را برای بازسازی پایدار برجسته می‌کنند. [۱].
ساختار شهری و فیزیکی عزبیت هقازی، که با یک الگوی شبکه ای با یک شریان اصلی که محور شرقی المحمودیه را به راه آهن غربی متصل می کند، مشخص می شود، فرصت های قابل توجهی را برای پیشرفت ارائه می دهد.شکل ۲). با وجود برخی جاده‌های آسفالت‌شده، شریان اولیه نادیده گرفته شده و نیاز مبرمی به ارتقا دارد. شرایط ساختمانی شهرک به طور کلی قابل قبول است، با سازه های ۴ تا ۵ طبقه که از مواد با کیفیت ساخته شده اند. با این حال، فقدان فضاهای عمومی باز نشان‌دهنده نیاز حیاتی به مناطق اختصاص یافته به مشارکت اجتماعی و فعالیت‌های اجتماعی است که بر پتانسیل بهبودهای استراتژیک شهری تأکید می‌کند. [۸۰,۸۱].

بافت جمعیتی و اجتماعی-تاریخی ازبیت هقازی، یک سکونتگاه غیررسمی شهری، عمیقاً در توسعه تاریخی آن ریشه دارد که قدمت آن به ساخت کانال محمودیه نزدیک به دو قرن پیش بازمی‌گردد. این نقطه عطف تاریخی ترکیب جمعیتی سکونتگاه را شکل داده است، با جمعیت فعلی تقریباً ۳۲۰۰۰ ساکن که عمدتاً از فرزندان خانواده هایی تشکیل شده است که در زمان توسعه اولیه منطقه منشا گرفته اند. قابل ذکر است، خانواده هایی مانند غانم، ابوالسعود و المزین، از جمله، حضور مستمر خود را حفظ کرده اند که با هجوم نسبتاً کمی از تازه واردان تکمیل شده است. این دودمان پایدار بر ثبات جمعیتی منحصر به فرد در بافت جامعه Ezbit Hegazi تأکید می کند.

علاوه بر این، حل و فصل یک وضعیت امنیتی به‌طور قابل‌توجهی باثبات، عاری از کانون‌های جنایی یا حوادث مهم خشونت‌آمیز، با درگیری‌های نادر که به‌طور دوستانه و از طریق رهبری مستقر جامعه حل و فصل می‌شوند، نشان می‌دهد. شیوه های مالکیت زمین و ساختمان در Ezbit Hegazi با هنجارهای سنتی تملک طولانی مدت مشخص می شود، که تداوم ملک را بدون اختلافات رسمی برای چندین سال تضمین می کند. زیرساخت ها و ارائه خدمات در طول زمان شاهد پیشرفت های فزاینده ای بوده اند که با پیشرفت های کلیدی مانند نصب اولین شیر آب عمومی در سال ۱۹۱۵، معرفی برق در حدود سال ۱۹۷۲، و پیشرفت های قابل توجه زیرساخت های شهری مانند آسفالت جاده ها، که در حدود سال ۱۹۹۵ آغاز شد، مشخص شده است. نقاط عطف نشان دهنده پیشرفت تدریجی اما ثابت در بهبود شرایط زندگی و زیرساخت ها در شهرک است.

۴٫۲٫ (ALEXU-CoE-SUG) مداخلات در Ezbit Hegazi

مرکز عالی دانشگاه اسکندریه برای حکمرانی شهری هوشمند (ALEXU-CoE-SUG) یک ابتکار جامع را با هدف تقویت توسعه شهری پایدار از طریق مجموعه ای از فعالیت های لایه ای در حوزه های مختلف آغاز کرده است. در حوزه دانشگاهی، تحت اخلاق “مسئولیت اجتماعی معمار”، ALEXU-CoE-SUG پروژه های نوآورانه ای را به استودیوهای طراحی گروه معماری، دانشکده مهندسی، در دانشگاه اسکندریه معرفی کرد. این پروژه‌ها، مبتنی بر رویکردی فراگیر، شامل بازرسی‌های محل و تعامل با ساکنان محلی در عزبد هقازی برای شناسایی نیازهای آنها بود. این تعامل شکاف مهمی را در فضاهای تفریحی ایمن برای کودکان آشکار کرد و باعث شد که زمین بازی ماجراجویی کودکان با در نظر گرفتن ایمنی، مقرون به صرفه بودن و پایداری طراحی شده باشد. این ابتکار گسترش یافت و شامل پیشنهادهایی برای یک کلینیک سرپایی و یک مرکز خدمات اجتماعی شد که نیازهای بیشتر جامعه را در زمین های مجاور برطرف می کرد.

مطالعات عمیق جامعه بیشتر کمبود شدید امکانات مراقبت‌های بهداشتی را نشان داد و پویایی اجتماعی منحصربه‌فرد منطقه را برجسته کرد که با پیوند قوی جامعه و یک مجمع عرفی ثبت نشده تاریخی مشخص می‌شود. جداسازی منطقه با توسعه جاده جدید محور محمودیه بر انزوای آن تأکید بیشتری کرد و آن را به جزیره‌ای که از خدمات ضروری بریده بود تشبیه کرد. زیرساخت‌های موجود، مانند مهمان‌خانه در مجاورت مسجد، بر تدبیر و پتانسیل جامعه برای توسعه بیشتر برای رفع نیازهای مبرم، از جمله مراقبت‌های بهداشتی، تأکید می‌کند. چالش‌هایی مانند بیکاری جوانان و نزول بالقوه سوء مصرف مواد شناسایی شد، با پیشنهادات جامعه به ایجاد یک باشگاه جوانان به عنوان یک استراتژی کاهش‌دهنده اشاره کرد.

بررسی نقش حمایت از سازمان‌های غیردولتی، اکوسیستم پر جنب و جوشی از مکانیسم‌های حمایتی محلی و خارجی را نشان داد. انجمن مرسوم که از طریق کمک های خانواده تامین می شود، علیرغم مواجهه با چالش های بوروکراتیک، نقشی اساسی در مدیریت یک مهمانخانه برای خدمات اجتماعی مختلف ایفا می کند.شکل ۳). این رویکرد مردمی برای حمایت از جامعه، در کنار کمک‌های بنیاد طلعت مصطفی و محمد رشید، یک شبکه حمایتی چند لایه را نشان می‌دهد. این بنیادها از طریق حمایت‌های غیرنقدی و فعالیت‌های اقتصادی خود، در رسیدگی به چالش‌های اجتماعی و اقتصادی دوگانه جامعه مؤثر بوده‌اند.

علی‌رغم تلاش‌های قابل‌توجه سازمان‌های غیردولتی و بنیادهای محلی، چالش‌های اقتصادی-اجتماعی همچنان ادامه دارد و فقر شدید بر برخی از جمعیت‌شناسی در منطقه تأثیر می‌گذارد. کمک‌های پراکنده‌ای که توسط بنیاد رشید و طلعت مصطفی ارائه می‌شود، اگرچه ارزشمند است، اما نمی‌تواند به مسائل سیستماتیک بیکاری و عدم دسترسی به خدمات ضروری رسیدگی کند. چشم انداز اشتغال، تحت سلطه کارگران خارجی، بر نیاز به ابتکارات هدفمند برای افزایش فرصت های شغلی محلی، با مراقبت های بهداشتی، خدمات اجتماعی، و توسعه کسب و کارهای کوچک به عنوان حوزه های اولویت دار تاکید می کند.

تعامل با نمایندگان دولت و اداره کل برنامه ریزی کالبدی (GAPP) گفت و گوهایی را در مورد آینده ازبیت هگازی آغاز کرده است که در پس زمینه برنامه های دولت برای توسعه مجدد شهری و جابجایی سکونتگاه های غیررسمی تنظیم شده است. ابهام چشم انداز دولت، در نوسان بین استراتژی های ادغام و جابجایی، هم چالش و هم فرصتی برای اعمال نفوذ این طرح ها به نفع جامعه Ezbit Hegazi است. این وضعیت بر اهمیت مذاکرات استراتژیک برای اطمینان از همسویی طرح های توسعه شهری با نیازها و آرزوهای جامعه تاکید می کند.

با این حال، رویکرد چند وجهی اتخاذ شده توسط ALEXU-CoE-SUG در Ezbit Hegazi مدلی از توسعه شهری یکپارچه را نشان می دهد که نوآوری دانشگاهی، مشارکت جامعه، حمایت از سازمان های غیردولتی و گفتگوی دولتی را متعادل می کند. این مدل بر نقش حیاتی معماری و برنامه‌ریزی شهری در پرداختن به مسئولیت اجتماعی تأکید می‌کند و بر پتانسیل تلاش‌های مشترک برای تقویت محیط‌های شهری پایدار و فراگیر تأکید می‌کند.

برای زمینه سازی بیشتر مطالعه موردی Ezbit Hegazi، مقایسه آن با سایر ابتکارات جهانی در ارتقای سکونتگاه های غیررسمی مفید است، همانطور که در نشان داده شده است. میز ۱. به عنوان مثال، برنامه بهبود کامپونگ (KIP) در اندونزی بر تلاش‌های جامعه محور برای بهبود زیرساخت‌ها، بهداشت و مسکن متمرکز شد که علیرغم چالش‌ها در حفظ مشارکت و بودجه منجر به پیشرفت‌های قابل توجهی شد. [۸۲]. به طور مشابه، برنامه ارتقای سکونتگاه‌های غیررسمی آفریقای جنوبی (UISP) با هدف ارتقاء درجا و امنیت تصدی، که شرایط زندگی و وضعیت حقوقی ساکنان را بهبود بخشید، اما با مسائل مربوط به مقیاس‌پذیری و مقاومت جامعه مواجه شد. [۴۸]. در فیلیپین، برنامه جامع اصلاحات ارضی (CARP) حاکمیت مشارکتی و پاسخگویی اجتماعی را تحت تأثیر قرار داد، که منجر به بهبود مالکیت زمین و توسعه زیرساخت‌ها شد، اگرچه مقاومت سیاسی و محدودیت‌های مالی چالش‌هایی را ایجاد کرد. [۶۳].
مقایسه این ابتکارات با Ezbit Hegazi، جایی که ادغام چارچوب تقاضا برای حکمرانی خوب (DFGG) و رویکرد خیابانی نتایج امیدوارکننده‌ای را نشان داده است، پس‌زمینه تجربی غنی‌تری ارائه می‌دهد. پروژه Ezbit Hegazi که حمایت نهادی از بالا به پایین را با مشارکت جامعه از پایین به بالا ترکیب می کند، تضمین می کند که مداخلات فراگیر و پاسخگو به نیازهای محلی است. این رویکرد نه تنها با موفقیت هایی که در KIP و UISP مشاهده می شود، که در آن مشارکت جامعه بسیار مهم بود، مطابقت دارد، بلکه چالش های آنها را با ترکیب مکانیسم های حاکمیتی قوی تر برای افزایش پایداری و مسئولیت پذیری برطرف می کند. [۱۳]. با قرار دادن Ezbit Hegazi در این الگوهای جهانی گسترده‌تر غیر رسمی شهری، می‌توانیم عوامل مهمی را که در موفقیت یا شکست پروژه‌های ارتقای سکونتگاه‌های غیررسمی نقش دارند، بهتر درک کنیم و در نتیجه بینش‌های ارزشمندی برای ابتکارات آینده ارائه کنیم.

۵٫ رمزگشایی منطق فضایی Ezbit Hegazi: پیشروی برای ابتکارات توسعه خیابانی

پیکربندی فضایی Ezbit Hegazi یک الگوی شبکه ای غیر خطی را نشان می دهد که از مشخصه یکنواختی محیط های شهری با برنامه ریزی دقیق فاصله دارد. این پیکربندی یک مسیر توسعه ارگانیک را نشان می‌دهد، احتمالاً به‌عنوان یک نتیجه از انطباق‌های موردی با الزامات و محدودیت‌های فضایی فوری ساکنان، به‌جای اینکه از یک پارادایم برنامه‌ریزی شهری ساختاریافته ناشی شود. مورفولوژی شهری سکونتگاه غیررسمی Ezbit Hegazi، خوشه‌بندی فشرده را نشان می‌دهد، که توسط یک مسیر شریانی اصلی که یک مرز سکونتگاه را مشخص می‌کند، تأکید می‌کند. این مسیر به عنوان ورودی اولیه عمل می‌کند که مستقیماً به محور المحمودیه متصل می‌شود و با ماتریس زیرساخت شهری گسترده‌تر همسو می‌شود. در محدوده سکونتگاه، تمایز سلسله مراتب جاده‌ها محو می‌شود و جای خود را به شبکه‌ای از مسیرها و کوچه‌های باریک می‌دهد که در یک الگوی پیچیده و پیچ و خم مانند، نمادی از گسترش شهری تکه‌تکه و بی‌نظم است.

این سکونتگاه با تراکم بالایی از ساختارهای نزدیک مشخص می شود که نشان دهنده پیدایش توسعه غیررسمی آن است. ناهمگونی در ابعاد و پیکربندی ساختمان‌ها نشان‌دهنده عدم وجود پروتکل‌های ساخت و ساز استاندارد است، که مشخصه شهرک‌های خود سازمان‌یافته است که در آن فعالیت‌های ساختمانی عمدتاً توسط ساکنان انجام می‌شود. چیدمان فضایی به صراحت حوزه های عمومی مانند میدان ها، پارک ها یا امکانات عمومی را مشخص نمی کند، که عموماً محدود یا به طور یکپارچه در بافت سکونتگاه های غیررسمی ادغام می شوند. این فقدان فضاهای عمومی به طور رسمی تعیین شده معمولاً منجر به تصاحب فضاهای باقیمانده برای مشارکت های اجتماعی می شود. علاوه بر این، این شهرک فاقد مقررات رسمی منطقه‌بندی است، که در برنامه‌ریزی شهری مرسوم، کاربری‌های خاص زمین را برای مقاصد مسکونی، تجاری، صنعتی و تفریحی تجویز می‌کند. درعوض، محیطی با کاربری مختلط حاکم است، با کارکردهای مسکونی و تجاری که از نزدیک در هم آمیخته شده‌اند، که یکی از ویژگی‌های بارز چنین جوامعی است.

در اصل، این تحلیل پویایی پیچیده اجتماعی- فضایی ذاتی عزبیت هگازی را روشن می کند.شکل ۴، زمینه را برای اجرای مداخلات در سطح خیابان توسط مرکز عالی دانشگاه اسکندریه برای حکمرانی شهری هوشمند (ALEXU-CoE-SUG) فراهم می کند. هدف این مداخلات هدایت و اصلاح بالقوه پیچیدگی‌های فضایی شناسایی‌شده، استفاده از بافت شهری منحصربه‌فرد سکونتگاه برای ایجاد شرایط زندگی شهری پایدارتر است.

روش بکار گرفته شده توسط ALEXU-CoE-SUG برای مداخلات به طور پیچیده ای طراحی شده است تا از رابطه همزیستی بین چارچوب های نهادی استفاده کند، که عمدتاً بر جنبه های ملموس توسعه و پتانسیل ذاتی جنبش های مردمی برای هدایت ابتکارات مبتنی بر جامعه متمرکز است. این رویکرد دو مسیر متمایز و در عین حال در هم تنیده را ترسیم می‌کند که به دقت برای رسیدگی به نیازهای هر دو حوزه طراحی شده‌اند. این مسیرها پس از گفتگو و مذاکرات دقیق با ذینفعانی که هر دو بعد را نمایندگی می‌کنند، مفهوم‌سازی شده‌اند و درک جامع و یکپارچه‌سازی نیازهای آنها را تضمین می‌کنند. هسته اصلی این بحث ها اجرای اصول تقاضا برای حکمرانی خوب (DGG) است. این اصول به‌عنوان بستری اساسی برای گفتگوها عمل می‌کنند و گفتمان ساختاریافته را در مورد مسائل محوری مانند تعیین قدرت بر تصمیم‌گیری‌های مربوط به ماهیت اجراها و روش‌های اجرا تسهیل می‌کنند. با تثبیت گفتگو در اصول DGG، این روش شناسی به دنبال اطمینان از این است که فرآیندها نه تنها فراگیر هستند، بلکه منعکس کننده توجه متعادل هم جنبه های توسعه فیزیکی و هم فعال سازی تلاش های جامعه محور هستند.

در شرایط عملیاتی، ALEXU-CoE-SUG دو پیشنهاد مداخله مجزا را ترسیم کرد، که هر یک منعکس کننده دیدگاه های منحصر به فرد ذاتی در چارچوب دوگانه است. این گزاره‌ها در تحقق چشم‌اندازهای مفهومی هر جناح مؤثر بودند، در نتیجه یک محیط مشارکتی را تقویت کردند که دیدگاه‌های متفاوت را در هم می‌آمیخت. این فرآیند تعیین مداخله به شرح زیر مشخص می شود.

۵٫۱٫ پیشنهاد اول

اولین پیشنهاد مبتنی بر دیدگاهی نهادی است که به دنبال بهبود چشم‌انداز فیزیکی سکونتگاه‌های غیررسمی با ادغام منسجم‌تر آنها در محیط فیزیکی وسیع‌تر است.شکل ۵). این چشم انداز از طریق مداخله هدفمند در مجاورت Ezzbit Hegazi عملیاتی می شود، جایی که احیای جامع معابر اصلی برای ایجاد یک پیوند فیزیکی قوی با محیط گسترده منطقه در نظر گرفته شده است. پیکربندی مجدد پیش‌بینی‌شده با هدف تجهیز این مسیرهای شریانی با زیرساخت‌های ضروری است، در نتیجه آنها را قادر می‌سازد تا به عنوان مجرای ارائه خدمات به منطقه فراگیر عمل کنند. جزء جدایی ناپذیر این مداخله، استقرار راهبردی مراقبت‌های بهداشتی و امکانات آموزشی در امتداد این کانال‌های شریانی جدید تقویت‌شده است، که از ارائه خدمات حیاتی مستقیماً در بافت جامعه اطمینان حاصل می‌کند. علاوه بر این، معرفی پوشش گیاهی و ویژگی‌های محوطه‌سازی برای بازتعریف زیبایی‌شناسی شهری پیش‌بینی می‌شود که به یک منظر شهری دگرگون شده کمک می‌کند. این رویکرد مبتنی بر این اعتقاد است که پیشرفت‌های فیزیکی در محیط به طور ذاتی با بهبودهای گسترده‌تر در کیفیت زندگی برای ساکنان مرتبط است، در نتیجه منعکس‌کننده یک پیشرفت جامع در جنبه‌های مختلف زندگی اجتماعی است.

۵٫۲٫ پیشنهاد دوم

پیشنهاد دوم یک استراتژی بازآفرینی شهری با دقت طراحی شده برای سکونتگاه غیررسمی Ezbit Hegazi را ترسیم می کند که بر چارچوبی خیابان محور استوار است که اولویت را به نیازهای اجتماعی-اقتصادی جامعه ساکن دارد.شکل ۶). این رویکرد، پیکربندی مجدد معابر شهری موجود را در حوزه‌های عمومی چند وجهی بیان می‌کند، که به عنوان سنگ بنای تلاش‌های جوان‌سازی شهرک مطرح می‌شود. استقرار واحدهای مدولار در امتداد این شریان ها به عنوان مکانیزمی برای ارتقای شرکت های تجاری در نظر گرفته شده است که ظاهراً کارآفرینی محلی را تسریع می کند و به بهبود اقتصادی کمک می کند.

این طرح شامل فضاهایی است که برای شبکه‌سازی تعیین شده‌اند، که به‌عنوان مناطق غیررسمی جماعت پیش‌بینی شده‌اند که پیش‌بینی می‌شود تعامل جمعی را تقویت کنند و بافت اجتماعی سکونتگاه را تقویت کنند. جزء جدایی ناپذیر این مداخله، ایجاد راهروهای سرسبز در امتداد مسیرهای اصلی است که با انبوهی از شاخ و برگ و عناصر درختی متمایز می شود، در نتیجه جذابیت اکولوژیکی و بصری منظر شهری را افزایش می دهد. این راهروها چند منظوره هستند و به عنوان فضاهای مشترک عمل می کنند، پایداری زیست محیطی را از طریق طرح های سبز شهری پیش می برند و به طور بالقوه اثرات جزایر گرمایی شهری را کاهش می دهند.

این استراتژی شامل پیشرفت‌های زیرساختی حیاتی، از جمله تصفیه آب، فاضلاب، و سیستم‌های الکتریکی است که به طور یکپارچه در بافت شهری برای تسهیل ارائه خدمات کارآمد یکپارچه شده‌اند. قرار دادن خردمندانه زیرساخت‌های مراقبت‌های بهداشتی و آموزشی در امتداد این کانال‌ها نشان‌دهنده تعهد به بهبود دسترسی به خدمات ضروری، در راستای هدف کلی بهبود اجتماعی است.

دامنه این طرح گسترده است و یک مرور کلی ارائه می دهد که ادغام سکونتگاه را در ماتریس وسیع تر شهری در بر می گیرد و همزمان به جزئیات مربوط به افزایش کیفیت زندگی در سطح فردی می پردازد. در مجموع، این مداخله با هدف تقویت ادغام هماهنگ از بهبودهای محیط فیزیکی و ایجاد یک محیط اجتماعی-اقتصادی انعطاف‌پذیر است که با دقت پاسخگوی نیازها و جاه‌طلبی‌های متنوع جامعه Ezbit Hegazi است. این رویکرد پارادایم نوسازی شهری را ترسیم می کند که هم فراگیر و هم پایدار است و به طور بالقوه به عنوان الگویی برای زمینه های مشابه در سطح جهانی عمل می کند.

۶٫ بحث

هر پیشنهاد یک رویکرد منحصر به فرد برای احیای مجدد را در بر می گیرد، با پیشنهاد اول بر ادغام فیزیکی شهرک در بافت وسیع تر آن از طریق بهبود زیرساخت ها، در حالی که پیشنهاد دوم ارتقاء اجتماعی-اقتصادی را از طریق یک استراتژی بازسازی خیابان محور در اولویت قرار می دهد.

پیشنهاد اول بر بهبودهای فیزیکی تمرکز دارد و بیان می‌کند که بازسازی معابر اصلی و معرفی زیرساخت‌های حیاتی، مانند امکانات بهداشتی و آموزشی، می‌تواند به طور قابل توجهی کیفیت زندگی ساکنان را بهبود بخشد. این رویکرد نه تنها با هدف افزایش ارائه خدمات، بلکه تغییر زیبایی شناسی منظر شهری از طریق معرفی پوشش گیاهی و ویژگی های محوطه سازی است.

برعکس، پیشنهاد دوم از یک مدل اجتماعی-اقتصادی حمایت می‌کند که از طراحی مجدد خیابان به عنوان کاتالیزوری برای توسعه جامعه استفاده می‌کند. با تصور مجدد معابر به عنوان فضاهای عمومی پر جنب و جوش، این استراتژی به دنبال تقویت کارآفرینی محلی، مشارکت جامعه و پایداری زیست محیطی از طریق معرفی واحدهای مدولار برای فعالیت های تجاری، فضاهای مشترک برای شبکه و راهروهای سرسبز برای بهبود محیط زیست است.

هر دو پیشنهاد، اگرچه در تمرکز اصلی خود متمایز هستند، اما در اصل اساسی بهبود زندگی در Ezbit Hegazi مشترک هستند. با این حال، ادغام این پیشنهادات در یک برنامه اقدام یکپارچه می تواند راه حل جامع تری برای ارتقاء شهری ارائه دهد که اصول حکمرانی خوب را در چارچوب خیابان محوری تجسم می دهد.

برای توضیح بیشتر یک برنامه اقدام، ALEXU-CoE-SUG دو سناریو را پیش بینی می کند: یکی از رویکرد پایین به بالا و دیگری با استفاده از روش از بالا به پایین. هدف این سناریوها ترکیب کردن مزایای پیشنهادات توصیف شده در یک برنامه اقدام یکپارچه، استفاده از شیوه های رهبری خیابانی به عنوان یک عنصر محوری در یک زمینه حکومتی گسترده تر است.

۶٫۱٫ سناریوی پایین به بالا: بازسازی شهری جامعه محور

هدف از این سناریو، توانمندسازی جامعه Ezbit Hegazi با درگیر کردن مستقیم آنها در فرآیندهای تصمیم گیری و اجرا، با تمرکز بر توسعه اجتماعی-اقتصادی و پایداری زیست محیطی است. این سناریو شامل تعدادی از فعالیت‌ها می‌شود که با سازماندهی کارگاه‌های اجتماعی برای شناسایی نیازها و آرزوهای اولیه ساکنان، از جمله رشد اقتصادی، بهبود دسترسی به خدمات، و پایداری محیط‌زیست آغاز می‌شود. به دنبال آن، حمایت از کارآفرینی محلی از طریق واحدهای مدولار که به عنوان انکوباتورهای کسب و کار خدمت می‌کنند و با برنامه‌های مالی خرد و آموزشی تکمیل می‌شود، ارائه خواهد شد. توسعه فضاهای عمومی، خیابان ها را به مناطقی برای معاشرت، فضاهای سبز و بازارها با طرح هایی که از مشارکت فعال جامعه سرچشمه می گیرد، تبدیل می کند. بهبود زیرساخت‌ها مبتنی بر جامعه خواهد بود و خدمات ضروری مانند آب، فاضلاب، و برق را هدف قرار می‌دهد که برای پاسخگویی به نیازهای محلی طراحی شده است. علاوه بر این، تلاش‌های زیست‌محیطی راهروهای سبز و باغ‌های اجتماعی را برای افزایش تنوع زیستی و مقابله با اثر جزیره گرمایی شهری، با ابتکاراتی که توسط داوطلبان محلی هدایت می‌شوند، معرفی خواهند کرد.

مشارکت فعال و رهبری جامعه در برنامه‌ریزی و اجرای این ابتکارات، نمونه‌ای از اصول DGG است که حس مالکیت و مسئولیت را نسبت به محیط شهری و توسعه آن تقویت می‌کند.

پروژه Ezbit Hegazi ادغام موفقیت آمیز چارچوب تقاضا برای حکمرانی خوب (DFGG) در یک رویکرد جامعه محور را نشان می دهد. این چارچوب مشارکت مستمر جامعه و مسئولیت پذیری را تضمین می کند و در نتیجه احساس مالکیت و مسئولیت در قبال توسعه شهری را تقویت می کند. پروژه Ezbit Hegazi با مقایسه این طرح‌ها با پروژه‌های جهانی مشابه، مانند برنامه بهبود کامپونگ اندونزی (KIP) و برنامه ارتقای سکونتگاه‌های غیررسمی آفریقای جنوبی (UISP)، رویکردی جامع برای ارتقای شهری نشان می‌دهد که به چالش‌های رایج مانند حفظ مشارکت جامعه و مقیاس پذیری [۴۸,۸۲].

۶٫۲٫ سناریوی بالا به پایین: ارتقاء شهری به رهبری نهادها

هدف از این سناریو ادغام Ezbit Hegazi به طور مؤثرتر در بافت شهری گسترده تر، بهبود زیرساخت ها و دسترسی به خدمات ضروری از طریق برنامه ریزی استراتژیک و سرمایه گذاری است. این سناریو تعدادی از فعالیت ها را در بر می گیرد که با نوسازی زیرساخت ها شروع می شود. تمرکز بر احیای معابر اصلی و مسیرهای شریانی برای تقویت اتصال و ساده‌سازی ارائه خدمات است. به دنبال آن، استقرار راهبردی امکانات بهداشتی و آموزشی در امتداد این مسیرهای کلیدی، بر اساس مطالعات جمعیت شناختی و نیازهای پیش بینی شده، وجود دارد. برای ارتقای جذابیت بصری منطقه و تقویت هویت شهری منسجم، پروژه های محوطه سازی و طراحی شهری اجرا خواهد شد. بهینه سازی ارائه خدمات سنگ بنای دیگری است که با هدف ارائه یکپارچه خدمات ضروری مانند مدیریت زباله، آب و برق، با پایداری و انعطاف پذیری به عنوان اصول راهنما، انجام می شود. علیرغم رویکرد از بالا به پایین، نقشه راه مشارکت فعال جامعه و مکانیسم‌های بازخورد را در نظر می‌گیرد تا اطمینان حاصل شود که مداخلات با آرمان‌ها و ترجیحات ساکنان طنین‌انداز می‌شود، در نتیجه ابتکار نهادی را با بینش محلی برای ارتقای جامع Ezbit Hegazi پیوند می‌دهد.

این سناریو بر ساختارهای حاکمیتی و چارچوب‌های نهادی به‌عنوان نیروهای محرک توسعه شهری تأکید می‌کند و از یک رویکرد سیستماتیک برای رسیدگی به نیازهای پیچیده Ezbit Hegazi استفاده می‌کند. این مدلی را نشان می‌دهد که در آن حکمرانی، حتی در یک رویکرد از بالا به پایین، می‌تواند عناصر بازخورد و مشارکت جامعه را با اصول گسترده‌تر DGG ترکیب کند. این سناریو همچنین کاربرد عملی نظریه «حق بر شهر» هانری لوفور و مدل «برنامه ریزی متقابل» جان فریدمن را با ترکیب بازخورد جامعه و اطمینان از همسویی ابتکارات نهادی با نیازها و آرزوهای محلی برجسته می کند. [۳۸,۳۹]. ادغام چارچوب DFGG در این رویکرد از بالا به پایین به نابرابری های اجتماعی-اقتصادی مورد تاکید دیوید هاروی می پردازد و تضمین می کند که مکانیسم های حکومتی فراگیر و پاسخگو هستند. [۴۰].

۶٫۳٫ چارچوب های مشارکتی برای ارتقای سکونتگاه های غیررسمی

نقشه راه پیشنهادی برای ارتقای Ezbit Hegazi – که توسط ALEXU-CoE-SUG تهیه شده است – یک برنامه اقدام ترکیبی را بیان می کند که از نقاط قوت هر دو رویکرد از بالا به پایین و پایین به بالا استفاده می کند که در چارچوبی قرار دارد که حکمرانی خوب و رهبری خیابانی را در اولویت قرار می دهد. روش شناسی (شکل ۷). این استراتژی جامع با بهبود زیرساخت ها و یکپارچگی فیزیکی شروع می شود و معابر اصلی را به فضاهای چند منظوره تبدیل می کند که نه تنها خدمات ضروری بلکه فعالیت های تجاری و اجتماعی را تسهیل می کند، بنابراین اتصال فیزیکی را با سرزندگی اجتماعی-اقتصادی ترکیب می کند. برای تقویت توانمندسازی اجتماعی-اقتصادی، این طرح تشویق کارآفرینی محلی و مشارکت جامعه را از طریق قرار دادن استراتژیک واحدهای تجاری مدولار و فضاهای جمعی، ارتقاء ارتقای اجتماعی-اقتصادی مطابق با اصول طراحی شهری پیش بینی می کند. پایداری محیطی و زیبایی شناسی شهری نیز با ادغام راهروهای سبز و فضاهای عمومی برای بهبود پایداری اکولوژیکی، کاهش اثر جزیره گرمایی شهری و زیباسازی منطقه کلیدی هستند. نقشه راه رویکردی جامع را برای ارائه خدمات پیشنهاد می‌کند و تضمین می‌کند که زیرساخت‌های حیاتی مانند مراقبت‌های بهداشتی، آموزش و خدمات به‌طور یکپارچه در بافت شهری برای کارایی و دسترسی یکپارچه شده‌اند. زیربنای این ابتکارات یک چارچوب حاکمیتی قوی است که بر شفافیت، پاسخگویی و مشارکت جامعه تاکید دارد و تضمین می‌کند که فرآیند برنامه‌ریزی و اجرا فراگیر، عادلانه و پاسخگو به نیازهای ساکنان باقی می‌ماند، در نتیجه بهترین رویکرد استراتژیک برای جوان‌سازی ازبیت هگازی را در بر می‌گیرد. .

با ادغام استراتژی‌های فیزیکی و اجتماعی-اقتصادی که در دو پیشنهاد مشخص شده‌اند، این برنامه اقدام یکپارچه نه تنها به ارتقای محیط شهری Ezbit Hegazi بلکه تقویت یک جامعه انعطاف‌پذیر، پایدار و پر جنب و جوش می‌خواهد. این رویکرد کل‌نگر، مبتنی بر اصول حکمرانی خوب، نمونه‌ای از یک رویه خیابانی است که می‌تواند به عنوان طرحی برای بازسازی سکونتگاه‌های غیررسمی مشابه عمل کند.

در این مطالعه، مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته با نمونه‌ای از ۲۳ نفر از ساکنان ازبیت هقازی، شامل ۱۳ مرد و ۱۰ زن، که محدوده سنی آنها بین ۲۸ تا ۶۲ سال بود، انجام شد. این افراد برای مدتی بیش از ۱۵ سال ساکن این محل بوده‌اند و از این طریق چشم‌انداز تاریخی غنی در مورد پویایی جامعه و اثربخشی مداخلات توسعه شهری گذشته و بالقوه ارائه می‌دهند. این مصاحبه ها به دنبال برانگیختن ادراک و نگرش ساکنان نسبت به سناریوهای پیشنهادی برای ارتقای شرایط زندگی آنها، با تمرکز ویژه بر ادغام رویکردهای پایین به بالا و از بالا به پایین در مدل حکمرانی بود.

یافته ها چشم انداز پیچیده ای از اعتماد و شک نسبت به تعهدات نهادی را نشان می دهد. تقریباً ۵۷ درصد از شرکت‌کنندگان در مورد امکان‌سنجی و صداقت تلاش‌های نهادی در ارتقای شهری ابراز تردید کردند و این بی‌اعتمادی را به انباشت تجربیات منفی با ابتکارات دولتی گذشته نسبت دادند. این بخش از جمعیت بر چالش حیاتی بازسازی اعتماد در هر پروژه توسعه ای آتی تاکید می کند. در مقابل، تقریباً ۲۶ درصد از پاسخ دهندگان تمایل به مشارکت در مشارکت با نهادهای دولتی محلی را نشان دادند که نشان دهنده خوش بینی محتاطانه نسبت به پتانسیل ایجاد مشترک یک مدل حکومتی جدید برای توسعه پایدار است. گشودگی این گروه برای همکاری مسیری را برای بازیگران نهادی پیشنهاد می‌کند تا استراتژی‌های مشارکت اجتماعی مؤثرتری را تقویت کنند. ۱۷ درصد باقی‌مانده از نمونه تمایل مشروط به حمایت از سناریوهای ارتقای پیشنهادی، مشروط به نشان دادن تعهد نهادی واقعی و اساسی داشتند. این حمایت مشروط اهمیت اثبات ملموس و مبتنی بر عمل مبنی بر تعهد از سوی سازمان‌های دولتی برای غلبه بر شک و تردید ریشه‌دار را برجسته می‌کند.

یافته‌های حاصل از مصاحبه‌های نیمه‌ساخت‌یافته بر چشم‌انداز پیچیده اعتماد و شک نسبت به تعهدات نهادی در میان ساکنان ازبیت هگازی تأکید می‌کند. همانطور که یکی از ساکنان بیان کرد:ما وعده های زیادی را در طول سال ها دیده ایم، اما هیچ چیز تغییر نمی کند. حالا چرا باید به آنها اعتماد کنم؟ تا زمانی که منافع واقعی برای خود و خانواده‌ام نبینم، درگیر آن نمی‌شوم“. این احساس منعکس کننده یک بی اعتمادی عمیق است که موفقیت هر طرح ارتقای شهری را با چالشی مهم روبرو می کند. با این حال، همانطور که یکی دیگر اشاره کرد، خوش بینی محتاطانه ای نیز در میان برخی از ساکنان وجود دارد.من آماده همکاری با دولت محلی هستم اگر آنها نشان دهند که برای کمک به ما جدی هستند. اما باید ببینم که این کار چه سود مستقیمی برای من خواهد داشت قبل از اینکه به هر کاری متعهد شوم“. این بیانیه تمایل مشروط به مشارکت را، مشروط به نشان دادن مزایای عینی، برجسته می‌کند. علاوه بر این، مصاحبه ها بخشی از جمعیت را با تمایل مشروط به حمایت از سناریوهای ارتقای پیشنهادی، همانطور که توسط یکی از ساکنان بیان شده بود، نشان داد:من از طرح های جدید حمایت خواهم کرد، اما تنها در صورتی که دولت نشان دهد که واقعاً متعهد هستند. آنها باید به وعده های خود عمل کنند و قبل از اینکه بتوانم به آنها اعتماد کامل داشته باشم، ابتدا نیازهای من برآورده شود“. این نقل قول ها اهمیت حیاتی پرداختن به نیازهای شخصی و فوری برای بازسازی اعتماد و تقویت مشارکت موثر جامعه را نشان می دهد.

فراخوان مکرر «اعتماد» در طول مصاحبه ها به عنوان یک شاخص تند و زننده از بی اعتمادی غالب نسبت به سازمان های دولتی در میان جمعیت بومی عمل می کند. این یافته بر ضرورت ایجاد مکانیسم‌های پاسخگویی، شفافیت و حکمرانی مشارکتی به عنوان عناصر اساسی هر طرح ارتقای شهری تأکید می‌کند. بینش های به دست آمده از این مطالعه، ابعاد حیاتی ادراکات جامعه را که باید برای تسهیل پروژه های ارتقاء شهری موفق در سکونتگاه های غیررسمی مانند Ezbit Hegazi مورد توجه قرار گیرد، روشن می کند.

با تکیه بر این بینش ها، مطالعه موردی Ezbit Hegazi با تأکید بر نقش حیاتی اعتماد در موفقیت پروژه های توسعه شهری مشترک، درس های جدید ارزشمندی را برای زمینه ارتقای سکونتگاه های غیررسمی ارائه می دهد. در حالی که تجربه Ezbit Hegazi با ابتکارات جهانی مانند برنامه بهبود کامپونگ اندونزی و برنامه ارتقای سکونتگاه‌های غیررسمی در آفریقای جنوبی مطابقت دارد، نشان می‌دهد که عوامل کوچکی مانند بی‌اعتمادی جامعه نسبت به سازمان‌های دولتی می‌تواند به طور قابل توجهی بر نتایج تأثیر بگذارد. [۴۸,۸۲]. فراخوان مکرر «اعتماد» در طول مصاحبه‌های ساکنان بر اهمیت آن به‌عنوان یک عنصر اساسی برای ارتقای موفق شهری تأکید می‌کند. ادغام چارچوب تقاضا برای حکمرانی خوب (DFGG) در پروژه Ezbit Hegazi این مسائل مربوط به اعتماد را با ترویج شفافیت، پاسخگویی و حاکمیت مشارکتی برطرف می‌کند و تضمین می‌کند که مداخلات فراگیر و پاسخگو به نیازهای محلی هستند. [۱۳,۶۶]. این تمرکز بر بازسازی اعتماد از طریق مشارکت مداوم و شفاف جامعه، بعد مهمی به مجموعه دانش موجود می‌افزاید و نشان می‌دهد که تقویت اعتماد برای پایداری و اثربخشی طرح‌های ارتقای شهری ضروری است.

۷٫ محدودیت ها و تحقیقات آینده

در حالی که این مطالعه بینش های ارزشمندی را در مورد ادغام رویکردهای بالا به پایین و پایین به بالا برای ارتقاء شهری در سکونتگاه های غیررسمی ارائه می دهد، محدودیت هایی دارد. این تحقیق اساساً بر اساس یک مطالعه موردی منفرد از Ezbit Hegazi در اسکندریه، مصر است که ممکن است به دلیل تغییرات قابل توجه در زمینه های اجتماعی-اقتصادی، فرهنگی و سیاسی برای همه سکونتگاه های غیررسمی قابل استفاده نباشد. [۸۶]. این مطالعه به شدت بر داده‌های کیفی حاصل از مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته و مشاهدات شرکت‌کنندگان تکیه دارد، که علیرغم ثبت دیدگاه‌های عمیق، ممکن است سوگیری‌ها را معرفی کرده و تعمیم‌پذیری یافته‌ها را به دلیل حجم نمونه کوچک محدود کند. [۲۰]. علاوه بر این، اجرای رویکرد خیابان محور و مدل تقاضا برای حکمرانی خوب (DFGG) در مراحل اولیه خود است، با پایداری و تاثیر بلندمدت هنوز به طور کامل ارزیابی نشده است، و فقدان یک مؤلفه طولی بینش ها را محدود می کند. پویایی در طول زمان [۸۷].
تحقیقات آتی باید با انجام مطالعات تطبیقی ​​در بین سکونتگاه‌های غیررسمی متعدد با زمینه‌های جغرافیایی و اقتصادی-اجتماعی مختلف، این محدودیت‌ها را برطرف کند تا تعمیم‌پذیری یافته‌ها افزایش یابد. [۸۷]. ترکیب یک رویکرد ترکیبی که بینش‌های کیفی را با داده‌های کمی قوی، از جمله بررسی‌های مقیاس بزرگ‌تر، تحلیل‌های آماری و ابزارهای GIS ترکیب می‌کند، درک جامع‌تری از اثربخشی مداخلات ارائه می‌کند. [۲۰]. مطالعات طولی برای ارزیابی اثرات بلندمدت و پایداری رویکرد رهبری خیابانی و مدل DFGG، ردیابی تغییرات در زیرساخت‌ها، شرایط اجتماعی-اقتصادی، و پویایی حکمرانی در طی چندین سال مورد نیاز است. [۸۶]. علاوه بر این، تحقیقات آتی باید نقش فناوری و ابزارهای دیجیتال را در افزایش مشارکت جامعه و حکمرانی، و همچنین مطالعات سیاست‌محور که این مدل‌ها را در چارچوب‌های برنامه‌ریزی شهری ملی و محلی ادغام می‌کند، برای ارائه دستورالعمل‌های عملی برای سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان شهری بررسی کند. [۱,۱۰].

۸٫ نتیجه گیری

این مطالعه پیچیدگی ارتقای سکونتگاه‌های غیررسمی را پیش‌زمینه نشان می‌دهد، و از رویکردی چند بعدی که بینش استراتژیک چارچوب‌های سازمانی را با تجربیات زیست‌شده اعضای جامعه هماهنگ می‌کند، حمایت می‌کند. این امر بر اهمیت به رسمیت شناختن تنوع، انعطاف‌پذیری و عاملیت ذاتی در این جوامع، که برای ایجاد استراتژی‌های پایدار و فراگیر برای نوسازی شهری ضروری هستند، تأکید می‌کند. محور گفتمان ما ادغام بینش جهانی با دانش محلی و مشارکت جامعه است که در تسهیل مداخلات مؤثرتر و توانمندتر نقش اساسی دارند. این ترکیب دیدگاه‌ها، پایه‌ای محکم برای برنامه‌ریزان شهری و سیاست‌گذاران با هدف پرورش شهرهای فراگیر، ایمن، تاب‌آور و پایدار در راستای اهداف توسعه پایدار ایجاد می‌کند.

این تحقیق در مورد سکونتگاه Ezbit Hegazi یک استدلال قانع کننده برای یک رویکرد دگرگون کننده به احیای شهری را در بر می گیرد. با درهم تنیدگی حمایت نهادی با ابتکارات مردمی در چارچوب حاکمیتی که با شفافیت، مسئولیت پذیری و حکومت مشارکتی مشخص می شود، پژوهش ما هم افزایی بین استراتژی های سیاست محور و جامعه محور را برجسته می کند. این رویکرد از طریق ارتقای فضاهای عمومی پر جنب و جوش از طریق یک استراتژی خیابانی، که نه تنها تعامل اجتماعی و مبادلات اقتصادی را افزایش می دهد، بلکه انعطاف پذیری اقتصادی-اجتماعی و پایداری محیطی را نیز تقویت می کند، نمونه است. چنین استراتژی‌هایی بر نقش حیاتی مداخلاتی که فراتر از پیشرفت‌های زیرساختی گسترش می‌یابد و ابعاد اجتماعی-اقتصادی و زیست‌محیطی را شامل می‌شود، تأکید می‌کند.

یافته‌های ما، که از مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته با ساکنان Ezbit Hegazi به دست آمده است، پویایی پیچیده اعتماد، شک و تمایل برای درگیر شدن با استراتژی‌های مداخله را روشن می‌کند. شک و تردید نسبت به تلاش‌های نهادی بر نیاز فوری برای ایجاد اعتماد از طریق پروژه‌های اجتماعی مستقیم و سودمند تأکید می‌کند. در همین حال، باز بودن میان بخش‌های خاص جامعه نسبت به همکاری با نهادهای دولتی، پتانسیل را برای فرآیندهای مبتنی بر اعتماد و خلاقانه در توسعه شهری نشان می‌دهد. مشارکت مرکز عالی دانشگاه اسکندریه برای حکمرانی شهری هوشمند (ALEXU-CoE-SUG) در پیوند دادن تحقیقات نظری با کاربرد عملی، نمونه‌ای از یک مدل تاثیرگذار برای توسعه شهری یکپارچه است که به نیازهای جامعه و در عین حال هدایت به سمت آینده شهری پایدار می‌پردازد.

یافته‌های مطالعه موردی Ezbit Hegazi به سیاست‌هایی با هدف ارتقای سکونتگاه‌های غیررسمی در سطح جهانی بسیار مرتبط است. ادغام موفقیت‌آمیز چارچوب تقاضا برای حکمرانی خوب (DFGG) در Ezbit Hegazi، که بر شفافیت، مسئولیت‌پذیری و مشارکت جامعه تأکید دارد، منعکس‌کننده راهبردهای مؤثری است که در برنامه بهبود کامپونگ اندونزی (KIP) و برنامه ارتقای سکونت‌گاه‌های غیررسمی آفریقای جنوبی (UISP) دیده می‌شود. . این برنامه ها همچنین بر اهمیت مشارکت فعال جامعه در برنامه ریزی و اجرا برای ایجاد اعتماد و رفع نیازهای جامعه تاکید کردند [۴۸,۸۲]. علاوه بر این، تمرکز بر ظرفیت سازی و توانمندسازی در Ezbit Hegazi با شیوه های جهانی که آموزش و منابع را برای کاهش حاشیه نشینی فراهم می کند، همسو می باشد. [۸۲]. ساختار حاکمیت مشارکتی، ترکیبی از رویکردهای بالا به پایین و پایین به بالا در Ezbit Hegazi، مدلی را به نمایش می گذارد که مشارکت همه جانبه سهامداران را تضمین می کند، که برای بازسازی موثر شهری بسیار مهم است. [۱۳]. این یافته‌ها بر ضرورت سازوکارهای اعتمادسازی و حاکمیت مشارکتی در موفقیت سیاست‌های ارتقای شهری تأکید می‌کند.

در نتیجه، این مطالعه از رویکردی جامع برای ارتقای سکونتگاه‌های غیررسمی با تأکید بر ادغام جنبه‌های فیزیکی، اجتماعی-اقتصادی و زیست‌محیطی نوسازی شهری حمایت می‌کند. مطالعه موردی Ezbit Hegazi اثربخشی ترکیب استراتژی‌های از بالا به پایین و پایین به بالا را در یک مدل حاکمیتی منسجم نشان می‌دهد، که طرحی قابل تکرار برای توسعه شهری ارائه می‌دهد که به نیازها و آرمان‌های پیچیده جوامع سکونتگاهی غیررسمی احترام می‌گذارد. از طریق یک لنز حکمرانی متمرکز بر شیوه‌های خوب و مشارکت جامعه، پژوهش ما پتانسیل تحول‌آفرین طرح‌های ارتقای شهری را که با واقعیت‌های متنوع سکونتگاه‌های غیررسمی هماهنگ است، برجسته می‌کند و بینش‌های ارزشمندی را برای مدل‌های قابل تکرار در زمینه‌های مشابه در سراسر جهان ارائه می‌کند.

منبع:
۱- shahrsaz.ir , پایداری | متن کامل رایگان | استفاده از پویایی های محلی برای ارتقای سکونتگاه های غیررسمی: تجربه Ezbit Hegazi با ALEXU-CoE-SUG
,۲۰۲۴-۰۶-۱۰ ۰۳:۳۰:۰۰
۲- https://www.mdpi.com/2071-1050/16/12/4953

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.