بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی
بهترین آموزش های کاربردی در شهرسازی را از Urbanity.ir بخواهید
Wednesday, 3 July , 2024
امروز : چهارشنبه, ۱۳ تیر , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 4737
  پرینتخانه » مقالات تاریخ انتشار : 22 مارس 2024 - 3:30 | 22 بازدید | ارسال توسط :

علوم شهری | متن کامل رایگان

۳٫۱٫ Panoptic DeepLab آموزش دیده بر روی مناظر شهری شکل ۲ نتایج Panoptic Deeplab اعمال شده در مجموعه داده Cityscapes را ارائه می دهد. مناظر شهری شامل انواع قابل توجهی از برچسب های متمایز است. با این حال، Panoptic Deeplab توانایی خود را در شناسایی و طبقه بندی موفقیت آمیز همه این برچسب ها، به […]

علوم شهری |  متن کامل رایگان


۳٫۱٫ Panoptic DeepLab آموزش دیده بر روی مناظر شهری

شکل ۲ نتایج Panoptic Deeplab اعمال شده در مجموعه داده Cityscapes را ارائه می دهد. مناظر شهری شامل انواع قابل توجهی از برچسب های متمایز است. با این حال، Panoptic Deeplab توانایی خود را در شناسایی و طبقه بندی موفقیت آمیز همه این برچسب ها، به دلیل معماری محاسباتی کارآمد، پس از آموزش کامل نشان می دهد.
شکل ۳ ساختار Panoptic DeepLab را نشان می دهد. Panoptic-DeepLab با ادغام هرمی فضایی دوگانه (ASPP) و ماژول‌های رمزگشای دوگانه در حوزه تقسیم‌بندی تصویر متمایز است. [۴۲,۴۳]; این ساختار به طور خاص برای مقابله با پیچیدگی‌های وظایف تقسیم‌بندی معنایی و نمونه‌ای در محدوده وسیع‌تر تقسیم‌بندی پانوپتیک طراحی شده است. این معماری پیشرفته توسط یک ستون فقرات مشترک تقویت شده است [۴۴]، که هر دو وظیفه تقسیم بندی را به طور همزمان انجام می دهد. این نه تنها استفاده از منابع محاسباتی را بهینه می‌کند، بلکه استخراج بازنمایی ویژگی‌های غنی را نیز تضمین می‌کند که به همان اندازه برای تقسیم‌بندی معنایی و نمونه‌سازی مفید هستند. یکی از ویژگی‌های متمایز Panoptic-DeepLab رویکرد آن به تقسیم‌بندی نمونه از طریق رگرسیون مرکز نمونه کلاس-آگنوستیک است. این روش از رویکردهای سنتی از بالا به پایین منحرف می شود [۴۵] که معمولاً به شبکه های پیشنهادی منطقه متکی هستند. در عوض، مستقیماً مرکز هر نمونه شی را پیش‌بینی می‌کند و به‌طور دقیق افست هر پیکسل را در آن نمونه محاسبه می‌کند، بنابراین مکان دقیق آن را مشخص می‌کند. [۴۶]. شاخه‌بندی معنایی Panoptic-DeepLab با مدل‌های تقسیم‌بندی معنایی معمولی همسو می‌شود و بر طبقه‌بندی هر پیکسل به دسته‌های مختلف، از جمله “چیزها” و “موارد” تمرکز دارد. تکمیل این ویژگی ها، عملیات ادغام کارآمد مدل است. به طور خلاصه، عملکرد اصلی Panoptic-DeepLab به شرح زیر است:
  • ماژول‌های ASPP دوگانه و رمزگشای دوگانه، شبکه را قادر می‌سازد تا پیچیدگی‌های تقسیم‌بندی معنایی (دسته‌بندی مناطق به کلاس‌های گسترده) و تقسیم‌بندی نمونه (شناسایی نمونه‌های شی منفرد) را مدیریت کند.

  • ستون فقرات مشترک امکان استخراج ویژگی را می دهد که برای هر دو وظیفه تقسیم بندی مفید است و استفاده از ویژگی های آموخته شده را به حداکثر می رساند.

  • رگرسیون مرکز نمونه، رویکرد از پایین به بالا را برای تقسیم‌بندی به عنوان مثال، شناسایی اشیاء مجزا بدون نیاز به پیشنهادهای منطقه، تسهیل می‌کند.

  • عملیات ادغام کارآمد خروجی‌های هر دو وظیفه تقسیم‌بندی را برای ایجاد یک نقشه تقسیم‌بندی پانوپتیک منسجم، ترکیب می‌کند، که هر دو دسته «چیز» (اشیاء منفرد) و «مواد» (مناطق بی‌شکل مانند چمن یا آسمان) را ادغام می‌کند.

علاوه بر این، Panoptic-DeepLab با سادگی، سرعت، کارایی و عملکرد پیشرفته خود را متمایز می کند و معیار جدیدی را در زمینه تقسیم بندی پانوپتیک ایجاد می کند. معماری این مدل به طرز مبتکرانه ای ساخته شده است که کمتر پیچیده و در عین حال قوی باشد، و جایگزین ساده تری برای روش های پیچیده تر دو مرحله ای که معمولاً در تقسیم بندی تصویر یافت می شوند، ارائه می دهد. این سادگی نه تنها سهولت اجرا و اصلاح را تسهیل می کند، بلکه جذابیت آن را برای طیف وسیع تری از برنامه ها افزایش می دهد. نقطه قوت اصلی Panoptic-DeepLab در سرعت و کارایی آن نهفته است، ویژگی هایی که از ساختار ساده و استفاده از ستون فقرات مشترک ناشی می شود. این باعث می‌شود که برای برنامه‌های بلادرنگ مناسب باشد، جایی که پردازش سریع ضروری است. از نظر عملکرد، Panoptic-DeepLab برتر است و به طور مداوم به نتایج رقابتی یا پیشرو در معیارهای مختلف مختلف، از جمله Cityscapes، Mapillary Vistas و COCO دست می یابد. این سطح بالای عملکرد گواهی بر اثربخشی مدل در انجام وظایف تقسیم بندی متنوع است. علاوه بر این، رویکرد پایین به بالا آن در بخش‌بندی پانوپتیک، فرآیند را ساده می‌کند و در عین حال خروجی با کیفیت بالا را حفظ می‌کند.

عملکرد شبکه‌های عصبی، به‌ویژه در حوزه بینایی رایانه، اساساً با کالیبر و تنوع داده‌های آموزشی که در معرض آن قرار می‌گیرند، مرتبط است. این اصل در مورد Panoptic DeepLab، یک مدل پیشرفته در زمینه تقسیم‌بندی پانوپتیک، نمونه‌ای است. یکی از عوامل کلیدی موفقیت آن مجموعه داده Cityscapes است، مجموعه ای گسترده از توالی های ویدئویی استریو که به دقت در صحنه های خیابانی از ۵۰ محیط مختلف شهری ثبت شده است. این مجموعه داده نه تنها حجیم است، بلکه از نظر کیفیت و تنوع غنی است و شامل حاشیه نویسی در سطح پیکسل با کیفیت بالا با ۵۰۰۰ فریم به همراه مجموعه قابل توجهی از ۲۰۰۰۰ فریم با حاشیه نویسی ضعیف تر است. این مجموعه داده جامع طیف گسترده ای از طبقات اشیاء شهری، از جمله اتومبیل ها، عابران پیاده، دوچرخه ها، و ساختمان ها را در بر می گیرد که هر کدام چالش های منحصر به فردی را از نظر تقسیم بندی و تشخیص ارائه می کنند.

مجموعه داده های دقیق و متنوع Cityscapes به عنوان یک معیار اساسی برای توسعه و ارزیابی الگوریتم های تقسیم بندی معنایی پیشرفته عمل می کند. پیچیدگی و تنوع در دنیای واقعی مجموعه داده، آن را به مکانی ایده‌آل برای مدل‌هایی تبدیل می‌کند که برای کارهای پیچیده در بینایی کامپیوتری در نظر گرفته شده‌اند، مانند تقسیم‌بندی پانوپتیک و ردیابی شی. عمق و وسعت داده های آن به طور قابل توجهی به آموزش مدل ها کمک می کند و آنها را قادر می سازد تا طیف گسترده ای از اشیاء و سناریوهای معمولی مناظر شهری را یاد بگیرند و به طور دقیق شناسایی کنند.

Panoptic DeepLab که بر روی مجموعه داده Cityscapes آموزش دیده است، مهارت فوق العاده ای را نشان داده است و در چندین معیار به عملکردی پیشرفته دست یافته است. این سطح بالای دقت به‌ویژه در بخش‌بندی پانوپتیک مدل از نماهای شهر مشهود است، جایی که با موفقیت بسیاری از عناصر را در صحنه‌های شهری متراکم متمایز و بخش‌بندی می‌کند. میز ۱ به وضوح نشان می دهد که مجموعه داده Cityscapes مجموعه وسیعی از دسته بندی های موجودات زنده را در بر می گیرد. با این حال، به ویژه فاقد دسته بندی های برچسب گذاری شده برای محیط های آبی است. این محدودیت توانایی آن را برای پردازش کارآمد داده های مربوط به مناطق آبی، که به طور قابل توجهی، اکثریت سطح زمین را تشکیل می دهد، مانع می شود.

۳٫۲٫ WSR

Cityscapes خود را به عنوان یک مجموعه داده محبوب و ارزشمند برای تقسیم بندی صحنه شهری تثبیت کرده است [۴۷]. این دارای محدودیت های ذاتی است، به ویژه در کاربرد آن در محیط های فراتر از مناظر شهری. یکی از زمینه های قابل توجه که در آن Cityscapes کوتاهی می کند، تقسیم بندی محیط های آبی است [۴۸]- دامنه ای بسیار متفاوت از محیط های شهری از نظر ویژگی های بصری و چالش های تقسیم بندی [۴۹]. محققین با تشخیص این شکاف [۲۰] شروع به توسعه یک مدل تخصصی متناسب با محیط های آبی کرد که منجر به ایجاد مدل WaSR شد.

ساختار شبکه WaSR یک معماری یادگیری عمیق تخصصی است که برای تشخیص موانع دریایی، با چندین ویژگی و عملکرد متمایز طراحی شده است. در زیر به تفصیل ساختار شبکه، قابلیت‌ها و مزایای آن اشاره شده است:

۱٫

معماری رمزگذار – رمزگشا:

(آ)

رمزگذار: بر اساس ResNet101 با پیچیدگی های ترسناک برای استخراج ویژگی های بصری غنی.

(ب)

رمزگشا: ویژگی های رمزگذار را ادغام می کند و آنها را برای ساخت نقشه تقسیم بندی نمونه برداری می کند. شامل چندین ماژول فیوژن برای رسیدگی به آب های مختلف.

۲٫

ماژول های فیوژن:

۳٫

ادغام واحد اندازه گیری اینرسی (IMU).:

۴٫

رمزگذاری کانال ویژگی IMU:

(آ)

روش های رمزگذاری: رسم خط افق، رمزگذاری فاصله علامت دار از افق و ایجاد یک ماسک باینری در زیر افق.

(ب)

این کانال‌های کدگذاری شده برای بهبود دقت بخش‌بندی در رمزگشا ترکیب می‌شوند.

شبکه WaSR برای تقسیم بندی معنایی دقیق در محیط های دریایی، یک عملکرد محوری برای ناوبری و نظارت مستقل در تنظیمات دریایی، به دقت طراحی شده است. توانایی اصلی آن در مهارت آن در تشخیص عناصر مختلف در یک صحنه دریایی مانند آب، آسمان، کشتی ها و سایر اشیاء مربوطه نهفته است. این ویژگی بسیار مهم است، زیرا مستقیماً تصمیمات ناوبری را برای وسایل نقلیه دریایی بدون سرنشین اطلاع می دهد و ایمنی و کارایی در ناوبری را تضمین می کند.

یکی از جنبه های ضروری عملکرد WaSR، استحکام آن در مدیریت ظاهر پیچیده آب است. محیط‌های دریایی ذاتاً پویا هستند، با شرایط مختلف مانند سناریوهای مختلف نور، بازتاب‌ها و بافت‌های آب متنوع. معماری پیچیده WaSR می‌تواند این چالش‌ها را پشت سر بگذارد و از تقسیم‌بندی دقیق حتی در این شرایط نوسانی اطمینان حاصل کند.

یکی از ویژگی های برجسته شبکه WaSR یکپارچه سازی داده ها از یک واحد اندازه گیری اینرسی (IMU) است. این ادغام فقط یک پیشرفت مکمل نیست، بلکه یک جنبه اصلی از عملکرد آن است. داده های IMU نقش مهمی در تعیین دقیق خط افق و جهت گیری دوربین نسبت به افق دارند. این امر به ویژه در شرایط بصری مبهم که اغلب در دریا با آن مواجه می‌شویم، مانند سناریوهای مه‌آلود یا تابش خیره‌کننده، حیاتی است. با ادغام این داده‌های اینرسی با نشانه‌های بصری، WaSR به سطح بالاتری از دقت در تشخیص و جهت‌یابی افق دست می‌یابد، که در تفسیر صحیح صحنه‌های دریایی مفید است.

علاوه بر این، توانایی شبکه برای ترکیب داده های IMU برای تخمین افق و پاسخ انطباقی به حالت های دریایی مختلف، رویکرد پیشرفته آن را برای درک صحنه های دریایی نشان می دهد. [۵۰,۵۱]. این منجر به کاهش قابل توجهی در موارد مثبت کاذب می شود که یک چالش رایج در تقسیم بندی آب به دلیل ماهیت بازتابنده و پویا محیط های دریایی است. شبکه WaSR چندین مزیت اساسی دارد که آن را در زمینه تشخیص موانع دریایی و ناوبری متمایز می کند. این مزایا بر پتانسیل آن به عنوان یک ابزار دگرگون کننده برای طیف گسترده ای از کاربردهای دریایی تأکید می کند.
یکی از مزایای اصلی شبکه WaSR توانایی قابل توجه آن در کاهش مثبت کاذب است. در زمینه محیط های دریایی، جایی که ماهیت بازتابی و پویا آب اغلب منجر به ابهامات بصری می شود. [۵۲,۵۳]، کاهش مثبت کاذب بسیار مهم است. روش‌های تقسیم‌بندی سنتی می‌توانند با تمایز بین موانع و بازتاب‌های واقعی یا سایر پدیده‌های مرتبط با آب مبارزه کنند. [۵۴,۵۵,۵۶]. WaSR، با ادغام پیچیده داده های بصری و اینرسی، در تشخیص دقیق بین این عناصر برتری دارد. این دقت به ویژه برای اطمینان از ایمنی و کارایی ناوبری دریایی خودمختار، که در آن تشخیص دقیق موانع حیاتی است، مفید است.

یکی دیگر از مزایای قابل توجه WaSR قابلیت تعمیم چشمگیر آن است. این شبکه آزمایش شده است و عملکرد قابل ستایشی را در مجموعه داده های مختلف و تنظیمات سخت افزاری نشان داده است. این توانایی تعمیم تضمین می کند که WaSR به شرایط یا محیط های خاصی که آموزش داده شده محدود نمی شود و آن را به ابزاری همه کاره و قوی برای تشخیص موانع دریایی تبدیل می کند. WaSR چه بر روی انواع مختلف وسایل نقلیه سطحی بدون سرنشین و چه در مکان های جغرافیایی مختلف مستقر شود، سطح ثابتی از دقت و قابلیت اطمینان را حفظ می کند.

علاوه بر این، WaSR در شرایط چالش برانگیز بسیار قوی است. محیط‌های دریایی می‌توانند بسیار غیرقابل پیش‌بینی باشند و عواملی مانند مه، تابش خیره کننده و شرایط نوری متفاوت اغلب دید را مختل می‌کنند. [۵۷,۵۸,۵۹]. طراحی WaSR و یکپارچه‌سازی داده‌های IMU، آن را در پیمایش این چالش‌ها ماهر می‌سازد و از تقسیم‌بندی دقیق حتی در شرایط بصری کمتر از ایده‌آل اطمینان می‌دهد. این استحکام قابلیت کاربرد شبکه را در سناریوهای دنیای واقعی، که در آن چنین شرایطی معمول است، افزایش می‌دهد.
شکل ۴ روش اصلی مدل WaSR را نشان می‌دهد و فرآیند پیچیده نحوه برخورد مدل با تصاویر آبی را نشان می‌دهد. روش این مدل شامل یک سری مراحل است که شامل مراحل تقسیم‌بندی اولیه، استخراج ویژگی و مراحل پالایش است که هر کدام به‌طور دقیق برای رسیدگی به چالش‌های منحصربه‌فرد ایجاد شده توسط بدنه‌های آبی طراحی شده‌اند. شبکه WaSR چندین مزیت اساسی دارد که آن را در زمینه تشخیص موانع دریایی و ناوبری متمایز می کند. این مزایا بر پتانسیل آن به عنوان یک ابزار دگرگون کننده برای طیف گسترده ای از کاربردهای دریایی تأکید می کند.
محدودیت اولیه مدل WaSR، تخصصی بودن آن برای محیط های دریایی است که به طور ذاتی کارایی آن را در زمینه های غیر دریایی محدود می کند. جدول ۲، که فقط شامل سه آیتم مختلف، مانع، آب و آسمان است. الگوریتم‌ها و تکنیک‌های پردازش داده آن برای موانع آب، آسمان و دریایی بهینه‌سازی شده‌اند. شکل ۵، به این معنی که ممکن است در محیط های زمینی یا هوایی همان سطح دقت یا قابلیت اطمینان را نداشته باشد. این تخصص، در حالی که در تنظیمات دریایی قدرت دارد، تطبیق پذیری آن را در برنامه های مختلف محیطی، به ویژه برای محیط های بزرگ و پیچیده زمینی محدود می کند.
چالش مهم دیگر نیاز به داده های آموزشی قابل توجه است [۶۰,۶۱,۶۲,۶۳]. برای دستیابی به دقت بالای خود، WaSR باید بر روی مجموعه داده های گسترده ای آموزش ببیند که به طور جامع سناریوها و شرایط دریایی مختلف را پوشش دهد. جمع آوری چنین مجموعه داده های بزرگ و متنوعی می تواند منابع فشرده باشد و ممکن است برای همه برنامه ها امکان پذیر نباشد، به ویژه آنهایی که دسترسی محدودی به محیط های دریایی دارند یا آنهایی که تحت بودجه های تحقیقاتی محدود کار می کنند. تقاضای مدل برای منابع محاسباتی قابل توجه نیز یک اشکال است. برای پردازش مجموعه داده‌های پیچیده و انجام بخش‌بندی و شناسایی بلادرنگ، WaSR به قابلیت‌های پردازش قدرتمندی نیاز دارد. این نیاز می‌تواند مانعی برای استقرار آن در سیستم‌هایی با توان محاسباتی محدود یا در سناریوهایی باشد که به حداقل رساندن مصرف انرژی حیاتی است، مانند وسایل نقلیه دریایی بدون سرنشین و باتری‌دار.
از نظر محدودیت های عملیاتی، مدل WaSR به شرایط نوری، به ویژه در محیط های کم نور، حساسیت نشان می دهد. عملکرد آن می تواند در چنین شرایطی کاهش یابد، زیرا سنسورهای بصری ممکن است جزئیات کافی را برای تمایز دقیق بین عناصر مختلف در صحنه ثبت نکنند. این حساسیت می تواند مانعی در عملیات انجام شده در طول شب یا در مناطقی با دید ضعیف باشد [۶۴,۶۵,۶۶]. در نهایت، توانایی این مدل برای تشخیص موانع کوچک یک منطقه نگران کننده است، به ویژه در کاربردهای حیاتی ایمنی. در حالی که WaSR در شناسایی اشیاء بزرگتر برتری دارد، گاهی اوقات ممکن است موانع کوچکتری را از دست بدهد، که در یک محیط دریایی، می تواند به اندازه موانع بزرگتر خطرناک باشد. این محدودیت نیازمند احتیاط بیشتر و احتمالاً سیستم‌های تشخیص تکمیلی برای اطمینان از ایمنی جامع در ناوبری است.

۳٫۳٫ مدل فیوژن

در تلاش خود برای اصلاح بخش‌بندی برای محیط‌های آبی و زمینی، یک مدل همجوشی را ابداع کردیم که از نقاط قوت متمایز مدل‌های WaSR و Panoptic DeepLab بهره می‌برد. این مدل برای غلبه بر محدودیت‌های خاص هر سیستم در هنگام برخورد با صحنه‌های پیچیده محیطی که شامل زمین و آب است، طراحی شده است.

مدل آبی در تقسیم‌بندی مناطق آبی برتری دارد، اما در ارائه جزئیات پیچیده برای بخش‌های خشکی کوتاهی می‌کند. برعکس، Panoptic DeepLab که با مجموعه داده گسترده Cityscapes آموزش دیده است، برچسب‌گذاری جامعی را برای ویژگی‌های زمین ارائه می‌کند اما نمی‌تواند مناطق آبی را به طور موثر تقسیم‌بندی کند. هدف مدل همجوشی ما این است که از این قابلیت‌های متفاوت برای راه‌حل قطعه‌بندی قوی‌تر استفاده کند.

این فرآیند با یک مرحله پیش پردازش استاندارد شروع می شود که در آن اندازه یک تصویر ورودی به یک بعد یکنواخت تغییر می کند و آن را با تجزیه و تحلیل توسط دو مدل سازگار می کند. مدل آبی تصویر را پردازش می کند تا آن را به سه دسته تقسیم کند: آبی، آسمان و غیره. پس از این، ما از یک ماسک سفارشی استفاده می کنیم که بخش های “آسمان” و “سایر” را فیلتر می کند و منطقه آبی را در تصویر جدا می کند. به طور همزمان، Panoptic DeepLab تقسیم بندی خود را انجام می دهد و نمودارهای نمونه تقسیم دقیق را بر اساس برچسب های آموزشی متمرکز بر زمین خود تولید می کند. با این حال، توجه به این نکته مهم است که خروجی Panoptic DeepLab برای مناطق آبی به دلیل عدم وجود چنین برچسب‌هایی در مجموعه آموزشی آن قابل اعتماد نیست.

سپس چالش در ادغام موثر این خروجی ها برای تولید یک نقشه منسجم بخش بندی شده نهفته است. برای پرداختن به این موضوع، مدل همجوشی ما در ابتدا بخش آبی را از خروجی Panoptic DeepLab کنار می‌گذارد و به عدم دقت ذاتی آن اذعان می‌کند. ما این بخش را با ماسک آبی تولید شده توسط نتیجه آبی جایگزین می کنیم و از ترسیم دقیق بدنه های آبی اطمینان می دهیم. با این حال، با توجه به عدم دقت آن در طبقه‌بندی مناطق آبی، یک مسئله حیاتی در استخراج بخش‌های غیرآبی از خروجی Panoptic DeepLab مطرح می‌شود. برای حل این مشکل، یک تگ یاب ابتکاری مبتنی بر رنگ را معرفی می کنیم. این ابزار خروجی RGB از مدل WaSR را تجزیه و تحلیل می‌کند و بر شناسایی رنگ‌های آبی مربوط به مناطق آبی تمرکز می‌کند. با مشخص کردن دقیق این مناطق، می‌توانیم به طور یکپارچه تقسیم‌بندی دقیق زمین از Panoptic DeepLab را با تقسیم‌بندی آبی از مدل دیگر ادغام کنیم.

از طریق این رویکرد همجوشی پیچیده، مدل ما به طور موثر تقسیم‌بندی دقیق زمینی Panoptic DeepLab را با ترسیم دقیق آبزی WaSR ترکیب می‌کند. این منجر به یک نمایش جامع و دقیق از محیط های خشکی و آبی می شود که به طور قابل توجهی قابلیت های تقسیم بندی و تجزیه و تحلیل محیطی را افزایش می دهد.

مدل همجوشی جدید ما به خوبی قابلیت‌های تقسیم‌بندی Panoptic DeepLab و WaSR را ادغام می‌کند، و در نتیجه سیستمی را به وجود می‌آورد که می‌تواند با استفاده از نقاط قوت هر دو مدل، هم مناطق خشکی و هم مناطق آبی را به دقت تقسیم کند. ساختار جامع و گردش کار این مدل همجوشی در به تصویر کشیده شده است شکل ۱، نشان می دهد که چگونه خروجی های دو مدل برای دستیابی به عملکرد تقسیم بندی برتر یکپارچه شده اند.
در مدل تلفیقی ما، یک جزء مهم تگ یاب مبتنی بر رنگ است که ساختار و عملکرد آن به تفصیل در شکل ۶. وظیفه این یاب پردازش تصاویر RGB از نتایج طبقه بندی برچسب مربوط به تفصیل آبزیان است. این تصاویر سپس به تصاویر با ارزش LAB تبدیل می شوند، فرمتی که به طور قابل توجهی تمایز رنگ را افزایش می دهد و جداسازی محدوده های رنگی خاص را آسان تر می کند. یاب با مشخص کردن و استخراج مناطقی که با مقادیر رنگ آبی از پیش تعریف شده مطابقت دارند عمل می کند. ماسک به دست آمده، همانطور که در نشان داده شده است شکل ۶b، از رنگ سیاه برای نشان دادن منطقه آبی استخراج شده استفاده می کند. این ماسک یک عنصر محوری در فرآیند همجوشی است که به ما امکان می‌دهد آن را روی خروجی ترکیبی WaSR و Panoptic DeepLab قرار دهیم و به طور موثری جایگزین مناطق تقسیم‌بندی شده نادرست شود.
خود فرآیند همجوشی به صورت بصری در آن توضیح داده شده است شکل ۷. در اینجا، نحوه استخراج تصویر ماسک را نشان می دهیم شکل ۶ و خروجی Panoptic DeepLab با هم ترکیب می شوند. در این ترکیب، نقشه تقسیم شده از Panoptic DeepLab به طور خودکار با مناطق مربوطه روی ماسک تراز می شود. به طور همزمان، مناطق باقی مانده در ماسک، که بخش‌های آبزی را نشان می‌دهند، بر روی نقشه خروجی نهایی قرار می‌گیرند. این روش تضمین می کند که خروجی نهایی نه تنها دقت بالای WaSR را در شناسایی مناطق آبی حفظ می کند، بلکه از برچسب گذاری متنوع و دقیق ویژگی های زمینی ارائه شده توسط Cityscapes نیز بهره می برد.

علاوه بر این، ما یک مرحله اصلاح رنگ را برای مناطق برچسب‌دار استخراج‌شده معرفی کردیم. این تغییر برای افزایش تمایز بصری این نواحی انجام می شود و مشاهده و تجزیه و تحلیل نتایج تقسیم شده را آسان تر می کند. با تغییر رنگ این نواحی، ما یک مرزبندی بصری واضح‌تر ارائه می‌کنیم، که به ویژه در برنامه‌هایی که نیاز به شناسایی و تمایز سریع بخش‌های مختلف دارند، مفید است.

به طور خلاصه، مدل همجوشی ما نشان‌دهنده پیشرفت قابل‌توجهی در تقسیم‌بندی محیطی است، که دقت آبی نتیجه مدل آبی را با قابلیت‌های گسترده برچسب‌گذاری زمین Panoptic DeepLab ترکیب می‌کند. این مدل نه تنها به دقت بالایی در بخش‌بندی محیط‌های متنوع دست می‌یابد، بلکه نتایج را به شیوه‌ای بصری بصری ارائه می‌کند، که هم قابلیت استفاده و هم کاربرد داده‌های تقسیم‌بندی شده را افزایش می‌دهد.

منبع:
۱- shahrsaz.ir , علوم شهری | متن کامل رایگان
,۲۰۲۴-۰۳-۲۲ ۰۳:۳۰:۰۰
۲- https://www.mdpi.com/2413-8851/8/2/23

برچسب ها
, , , ,
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.