امروز : دوشنبه, ۱۱ تیر , ۱۴۰۳
علوم شهری | متن کامل رایگان
۱٫ معرفی شهرها در سراسر جهان شهرنشینی سریع و رشد جمعیت را تجربه کرده اند که منجر به افزایش تراکم ترافیک شده است. میکرو تحرک الکتریکی مشترک در سال های اخیر به وجود آمده است زیرا سازگار با محیط زیست، مقرون به صرفه و استفاده آسان است. [۱]. راهحلهای حملونقل کوچک میتوانند استفاده از وسایل […]
۱٫ معرفی
مشارکتهای این مطالعه این است که ما چندین معیار ضروری برای تعیین مکانهای بهینه برای ایستگاههای شارژ در سیستمهای ریز تحرک الکتریکی مشترک را شناسایی و بررسی میکنیم که شامل جنبههایی مانند نزدیکی به حملونقل عمومی، مقاصد کلیدی، جمعیتشناسی، ایمنی، کاربری زمین و زیرساخت عابر پیاده و دوچرخه سوار. با استفاده از مدل فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، رویکرد سیستماتیک ما این معیارها را اولویتبندی میکند و به کارایی، دسترسی و پایداری سیستمهای ریز تحرک الکتریکی در محیطهای شهری کمک میکند. علاوه بر این، تحقیقات ما به تصمیمات برنامه ریزی شهری کمک می کند و توسعه سیستم های حمل و نقل پایدار و قابل دسترس تر را هدایت می کند.
۲٫ بررسی ادبیات
در حالی که تحقیقات قبلی فاکتورهای مختلفی را که بر محل ایستگاههای ریز تحرک الکتریکی مشترک تأثیر میگذارند روشن کرده است، نیاز به پرداختن به چندین شکاف و محدودیت در ادبیات موجود وجود دارد. اینها شامل عدم بررسی همه جانبه روابط متقابل بین عوامل معیار و توجه محدود به تأثیرات اقتصادی و جمعیتی است. در مقاله ما، هدف ما این است که این شکاف ها را با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) برای ارزیابی و اولویت بندی سیستماتیک معیارها و زیرمعیارهای مؤثر بر مکان ایستگاه تحرک خرد، پر کنیم. با ارائه یک رویکرد یکپارچهتر و ظریفتر، مطالعه ما به پیشرفت درک مکان بهینه ایستگاه میکرو تحرک در محیطهای شهری کمک میکند.
۳٫ روش ها
بر اساس بررسی ادبیات، ما جنبههای مهم زیر را در محلیسازی ایستگاههای ریز تحرک الکتریکی مشترک شناسایی کردیم: نزدیکی به مراکز حملونقل عمومی و مقاصد کلیدی، جمعیتشناسی، کاربری زمین، زیرساختهای دوچرخهسواری، ایمنی و امنیت. با ارزیابی دقیق این عوامل، می توان شبکه ای از ایستگاه های تحرک خرد ایجاد کرد که پاسخگوی نیازهای جامعه باشد و از اهداف تحرک پایدار شهر حمایت کند. برخلاف مطالعات تجربی سنتی متمرکز بر مناطق خاص، AHP امکان تجزیه و تحلیل سیستماتیک معیارها و زیرمعیارهای مرتبط با هدف تحقیق را فراهم میکند که در زمینههای مختلف شهری قابل استفاده است. بنابراین، عوامل در نظر گرفته شده بهعنوان یک خط پایه جامع قابل اجرا در محیطهای متنوع عمل میکنند و از تعمیمپذیری و مرتبط بودن یافتهها اطمینان میدهند.
روش بررسی به کار گرفته شده در این مطالعه شامل یک قالب پرسشنامه ساختاریافته برای جمع آوری داده ها در مورد درک شرکت کنندگان از معیارها و معیارهای فرعی برای بهینه سازی مکان ایستگاه های ریز تحرک الکتریکی مشترک است. شامل دو بخش بود:
رتبه بندی معیارها: از کارشناسان خواسته شد تا اهمیت شش معیار را در مقیاس ۱ تا ۱۰۰ برای بهینه سازی مکان ایستگاه های ریز تحرک الکتریکی مشترک ارزیابی کنند. این معیارها شامل نزدیکی به حمل و نقل عمومی، دسترسی به مقاصد کلیدی، تراکم جمعیت، ایمنی، کاربری زمین و زیرساخت های پیاده و دوچرخه سوار بود.
وزندهی معیارها و زیرمعیارها: فهرستی از معیارها و زیرمعیارهای مربوط به بهینهسازی مکان ایستگاههای ریز تحرک الکتریکی مشترک به کارشناسان ارائه شد. به آنها دستور داده شد که اهمیت هر زیرمعیار را نسبت به معیار اصلی آن با استفاده از مقیاس فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) که توسط ساعتی ایجاد شده است، مقایسه کنند. این مقیاس به شرکتکنندگان اجازه میدهد تا ارزشهایی را بر اساس سطح اهمیت درک شدهشان، از ۱ (اهمیت برابر) تا ۹ (کاملاً مهمتر)، با مقادیر میانی در بین آنها اختصاص دهند.
۳٫۱٫ توصیف و انتخاب معیارها
۳٫۲٫ فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)
جایی که شاخص ثبات است، حداکثر مقدار ویژه است و تعداد سطرهای ماتریس است. را می توان با موارد زیر تعیین کرد: کجا میانگین است مقدار یک ماتریس مقایسه زوجی به طور تصادفی تولید شده با همان اندازه. در تحقیق ما دو مقدار از وجود دارد : صفر برای n = 2 و ۰٫۵۸ برای n = 3، بر اساس ساعتی [۴۲] اندازه گیری ها اگر CR کمتر از ۰٫۱ باشد، پاسخ ها ثابت هستند.
جایی که مخفف ورودی ها (به عنوان مثال، مقادیر مقیاس AHP)، و n تعداد شرکت کنندگان است (ک = ۱، ۲، ۳، … n).
جایی که امتیاز نهایی عناصر سطح فعلی است. وزن از سطح قبلی . بردار ویژه سطح فعلی توسط .
۴٫ نتایج
مقادیر معیار نشان میدهد که C1 (نزدیک به حملونقل عمومی)، با امتیاز ۰٫۸۵۹، بالاترین جایگاه را در رتبهبندی دارد، در حالی که C5 (کاربری زمین) کمترین ارزش معیار ۰٫۵۵۴ را دارد.
در مقابل، در زمینه مکان یابی ایستگاه های ریز تحرک الکتریکی مشترک، معیار جمعیتی (C3) به عنوان یکی از کم اهمیت ترین عوامل شناسایی می شود. این نشان می دهد که عواملی مانند سن، سطح درآمد یا ترجیحات سبک زندگی جمعیت اطراف تأثیر کمتری بر تصمیم گیری دارند. این نشان میدهد که موفقیت ایستگاههای تحرک خرد ممکن است کمتر به پذیرایی از بخشهای جمعیتی خاص و بیشتر به عوامل دسترسی و قابلیت استفاده گستردهتر بستگی داشته باشد. به طور مشابه، ایمنی (C5) در بهینهسازی مکان ایستگاههای ریز تحرک الکتریکی مشترک چندان مهم در نظر گرفته نمیشود. در حالی که ایمنی بدون شک در هر سیستم حمل و نقل مورد توجه قرار می گیرد، این یافته نشان می دهد که معیارهای دیگر، مانند نزدیکی به حمل و نقل عمومی و دسترسی به مقاصد کلیدی، وزن بیشتری در فرآیند تصمیم گیری برای ایستگاه های حمل و نقل کوچک دارند. این بدان معنا نیست که ایمنی باید نادیده گرفته شود، بلکه ممکن است از طریق برنامهریزی شهری و تلاشهای توسعه زیرساختی به آن پرداخته شود. معیار کاربری زمین (C6) در رتبه آخر قرار دارد و کمترین اهمیت را در تحلیل به خود اختصاص داده است. این نشان میدهد که ویژگیهای کاربری خاص منطقه اطراف، مانند مقررات منطقهبندی یا سازگاری با مناطق سبز، تأثیر نسبتاً کمتری در تعیین مکانهای بهینه برای ایستگاههای تحرک خرد دارند.
۵٫ بحث
۵٫۱٫ طبقه بندی محلی
برای معیار C1 (نزدیکی به حمل و نقل عمومی)، معیار فرعی C1.1 (فاصله تا نزدیکترین ایستگاه اتوبوس یا قطار) بالاترین رتبه را دارد و دارای وزن محلی ۰٫۳۶۳ است. این نشان میدهد که نزدیکی ایستگاههای میکرو تحرک الکتریکی مشترک به نزدیکترین ایستگاههای اتوبوس یا قطار از اهمیت بالایی برخوردار است. قرار دادن ایستگاهها در نزدیکی این هابهای حملونقل میتواند دسترسی و راحتی را برای کاربران افزایش دهد و به آنها این امکان را میدهد که در هنگام جابجایی از یا به حملونقل عمومی به راحتی به خدمات حملونقل کوچک دسترسی داشته باشند. معیار فرعی C1.3 (در دسترس بودن گزینه های انتقال به سایر روش های حمل و نقل) با وزن محلی ۰٫۳۴۵ رتبه دوم را دارد. این معیار اهمیت وجود گزینه های انتقال در دسترس برای کاربران را برجسته می کند تا به طور یکپارچه بین حالت های مختلف حمل و نقل جابجا شوند. با ارائه نقاط انتقال راحت، مانند ایستگاههای بینوجهی یا مراکز حملونقل مشترک، کاربران میتوانند به طور موثر از حملونقل عمومی به خدمات حملونقل کوچک الکتریکی مشترک انتقال یابند. زیرمعیار C1.2 (فرکانس و قابلیت اطمینان خدمات حمل و نقل عمومی) با وزن محلی ۰٫۲۹۰ رتبه سوم را دارد. این معیار در حالی که هنوز مهم است، وزن کمی در مقایسه با سایر معیارهای فرعی دارد. این امر بر نیاز به در نظر گرفتن فراوانی و قابلیت اطمینان خدمات حمل و نقل عمومی در هنگام تعیین مکان های بهینه برای ایستگاه های تحرک خرد تاکید می کند.
از نظر معیار C2 (دسترسی به مقاصد کلیدی)، زیر معیار C2.2 (فاصله تا مقاصد پرطرفدار) با وزن محلی ۰٫۳۹۲ بالاترین رتبه را دارد. این نشان میدهد که نزدیکی ایستگاههای میکرو تحرک الکتریکی مشترک به مقاصد محبوب مانند مراکز خرید و جاذبههای گردشگری از اهمیت بالایی برخوردار است. معیار فرعی C2.1 (فاصله تا مراکز عمده اشتغال، مانند مناطق تجاری یا دانشگاه ها)، رتبه دوم را با وزن محلی ۰٫۳۷۳ دارد. این معیار اهمیت مکان یابی ایستگاه های تحرک خرد در نزدیکی مراکز عمده اشتغال را برجسته می کند. با فراهم کردن دسترسی آسان به این مناطق، ایستگاهها میتوانند نیازهای رفتوآمد افراد شاغل در مناطق تجاری یا دانشگاهها را برآورده کنند و یک روش حملونقل راحت و پایدار را تسهیل کنند. معیار فرعی C2.3 (فاصله تا مناطق مسکونی و سایر جمعیتهای کاربری بالقوه) با وزن محلی ۰٫۲۳۵ رتبه سوم را دارد. این معیار در مقایسه با سایر معیارهای فرعی وزن کمی دارد. این بر نیاز به در نظر گرفتن فاصله بین ایستگاه های تحرک خرد و مناطق مسکونی، و همچنین سایر جمعیت کاربران بالقوه تأکید می کند.
در مورد C3 (دموگرافیک)، زیر معیار C3.1 (تراکم جمعیت منطقه اطراف) مهمترین است و دارای وزن محلی ۰٫۵۱۰ است. این نشان می دهد که تراکم جمعیت در مجاورت ایستگاه های ریز تحرک الکتریکی مشترک بسیار مهم است. تراکم جمعیت بالاتر نشان دهنده پایگاه کاربر بالقوه بزرگتر و تقاضای قوی تر برای خدمات حمل و نقل خرد است. قرار دادن ایستگاه ها در مناطق پرجمعیت می تواند نرخ بهره برداری بالاتر را تضمین کند و به موفقیت و پایداری کلی سیستم کمک کند. معیار فرعی C3.3 (درصد سن جوان جمعیت اطراف در منطقه)، در رتبه دوم قرار دارد و وزن محلی ۰٫۲۸۴ را دارد. این معیار بر اهمیت در نظر گرفتن نسبت افراد جوان در جمعیت اطراف تأکید می کند. گروههای سنی جوانتر احتمالاً راهحلهای نوآورانه تحرک را پذیرفته و فعالانه در گزینههای حرکتی خرد شرکت میکنند. بنابراین، قرار دادن ایستگاهها در مناطقی با درصد افراد جوان میتواند به طور بالقوه باعث افزایش نرخ پذیرش و استفاده از خدمات حملونقل کوچک شود. زیر معیار C3.2 (میانگین درآمد جمعیت اطراف منطقه) با وزن محلی ۰٫۲۰۵ در رتبه سوم قرار گرفته است. این معیار در مقایسه با سایر معیارهای فرعی وزن کمی دارد. توجه به سطح درآمد در جمعیت اطراف را برجسته می کند. با این حال، نشان میدهد که درآمد ممکن است عامل اصلی تأثیرگذار بر فرآیند تصمیمگیری برای مکان بهینه ایستگاههای تحرک خرد نباشد.
برای معیار C4 (ایمنی)، زیر معیار C4.1 (نرخ جرم و نگرانی های امنیتی در منطقه اطراف)، وزن محلی کمی بالاتر از ۰٫۵۰۵ را دارد. حصول اطمینان از ایمنی و امنیت می تواند به افزایش تجربه کلی کاربر و ارتقای پذیرش خدمات حمل و نقل خرد کمک کند. معیار فرعی C4.2 (بهبودهای محیط تحرک خرد مورد نیاز برای کاهش تصادفات) با وزن محلی ۰٫۴۹۵ از نزدیک دنبال می شود. این معیار اهمیت ایجاد یک محیط امن برای کاربران ریز تحرک را با اجرای بهبودهای لازم برای به حداقل رساندن تصادفات برجسته می کند.
در رابطه با معیار C5 (کاربری زمین)، زیر معیار C5.1 (فضای سبز و پوشش گیاهی اطراف) وزن محلی بالاتری معادل ۰٫۵۱۰ دارد. این نشان می دهد که با توجه به وجود فضاهای سبز و پوشش گیاهی در مجاورت ایستگاه های ریز تحرک الکتریکی مشترک قابل توجه تلقی می شود. ترکیب این عناصر در محیط اطراف ایستگاه میتواند تجربه کلی کاربر را بهبود بخشد و به محیطی پایدار و جذابتر کمک کند. معیار فرعی C5.2 (هزینه تملک یا اجاره زمین برای سایت ایستگاه) با وزن محلی ۰٫۴۹۰ از نزدیک دنبال می شود. ارزیابی پیامدهای هزینه برای اطمینان از امکان سنجی و مقرون به صرفه اقتصادی ایجاد ایستگاه های تحرک خرد بسیار مهم است. ایجاد تعادل بین جنبه های مالی با سایر معیارها می تواند به بهینه سازی فرآیند انتخاب مکان کمک کند.
در نهایت، در مورد معیار ۶ (زیرساخت عابر پیاده و دوچرخه سوار)، زیر معیار C6.1 (در دسترس بودن و کیفیت پیاده روها و مسیرهای دوچرخه در اطراف) با وزن محلی ۰٫۴۵۴ خودنمایی می کند. این نشاندهنده اهمیت وجود و وضعیت پیادهروها و مسیرهای دوچرخهسواری در مجاورت ایستگاههای میکرو تحرک الکتریکی مشترک است. دسترسی به زیرساختهای به خوبی نگهداری شده میتواند ایمنی و راحتی عابران پیاده و دوچرخهسواران را افزایش دهد و در نتیجه تمایل آنها را برای استفاده از خدمات حملونقل کوچک تقویت کند. معیار فرعی C6.3 (نزدیک به نزدیکترین ایستگاه ریز تحرک) با وزن محلی ۰٫۳۶۸ از نزدیک دنبال می شود. این معیار اهمیت در نظر گرفتن نزدیکی ایستگاه به کاربران بالقوه را برجسته می کند. قرار دادن ایستگاه های حمل و نقل کوچک در نزدیکی مخاطبان هدف می تواند زمان سفر را کاهش دهد و استفاده بیشتر را تشویق کند. همچنین به دسترسی کلی و راحتی سیستم میکرو تحرک الکتریکی مشترک کمک می کند. از سوی دیگر، معیار فرعی C6.2 (دسترسی به گذرگاهها و تقاطعهای عابر پیاده/دوچرخه)، وزن کمتری معادل ۰٫۱۷۹ دارد. این نشان میدهد که اگرچه سهولت پیمایش عابر پیاده/دوچرخهسواری و تقاطعها عاملی است که باید در نظر گرفته شود، ممکن است در مقایسه با در دسترس بودن پیادهروها، خطوط دوچرخهسواری و نزدیکی به ایستگاههای حرکتی خرد، در فرآیند تصمیمگیری تأثیرگذار نباشد.
۵٫۲٫ طبقه بندی جهانی
در دسترس بودن و کیفیت پیادهروها و مسیرهای دوچرخهسواری در منطقه اطراف (C6.1) به عنوان مهمترین معیار ظاهر میشود و بر اهمیت زیرساختهای به خوبی نگهداری شده برای تحرک عابران پیاده و دوچرخهسواران تأکید میکند. نزدیکی به مقاصد محبوب مانند مراکز خرید و جاذبه های توریستی (C2.2) که نیاز به دسترسی راحت به مناطق پرتردد را نشان می دهد، به دقت دنبال می شود. فاصله تا مراکز عمده اشتغال (C2.1) نیز یک عامل حیاتی است که اهمیت اتصال ایستگاه ها با مناطق فعالیت اقتصادی را تشخیص می دهد. تراکم جمعیت (C3.1) یکی دیگر از معیارهای مرتبط است، با توجه به پایگاه کاربر بالقوه در مجاورت. فاصله تا نزدیکترین ایستگاه اتوبوس یا قطار (C1.1) همچنین برای تجربههای یکپارچه سفر چندوجهی و همچنین نزدیکی به نزدیکترین ایستگاه حملونقل کوچک (C6.3) قابل توجه است. معیارهای دیگر عبارتند از نرخ جرم و نگرانی های امنیتی (C4.1)، گزینه های انتقال برای حالت های حمل و نقل (C1.3)، بهبود محیط زیست تحرک خرد (C4.2)، فضای سبز و پوشش گیاهی (C5.1)، تملک زمین یا اجاره. هزینه (C5.2) و فراوانی و قابلیت اطمینان خدمات حمل و نقل عمومی (C1.2) اهمیت متوسطی دارد. از سوی دیگر، فاصله تا مناطق مسکونی و جمعیت کاربران بالقوه (C2.3)، درصد سن جوان در منطقه (C3.3)، دسترسی به گذرگاهها و تقاطعهای عابر پیاده/دوچرخه (C6.2)، و میانگین درآمد جمعیت اطراف (C3.2) کمترین رتبه را در بین همه معیارها دارد. این رتبهبندیها راهنماییهای ارزشمندی برای تصمیمگیری آگاهانه در مورد مکانیابی بهینه ایستگاههای ریز تحرک الکتریکی مشترک ارائه میدهند.
۶٫ نتیجه گیری
این مطالعه از مدل AHP برای رتبهبندی معیارهای بهینهسازی مکان ایستگاههای ریز تحرک الکتریکی مشترک در محیطهای شهری استفاده کرد. تجزیه و تحلیل نشان داد که نزدیکی به حمل و نقل عمومی به عنوان مهمترین معیار و پس از آن دسترسی به مقاصد کلیدی و زیرساختهای عابر پیاده و دوچرخهسوار ظاهر شد. ایمنی، کاربری زمین و جمعیت شناسی نیز مهم تلقی می شدند، البته به میزان کمتر. این یافتهها اهمیت در نظر گرفتن عواملی مانند دسترسی راحت به حملونقل عمومی، نزدیکی به مقاصد محبوب و ویژگیهای جمعیت اطراف را هنگام تعیین مکانهای بهینه برای ایستگاههای ریز تحرک الکتریکی مشترک نشان میدهد. این مطالعه بینشهای ارزشمندی را برای برنامهریزان و سیاستگذاران شهری فراهم میکند و آنها را قادر میسازد تا تصمیمهای آگاهانه بگیرند و به طور مؤثری مکانیابی ایستگاههای حرکتی خرد را بهینه کنند و در نهایت به توسعه سیستمهای حملونقل شهری پایدار و قابل دسترس کمک کند.
مدل ما برای شناسایی مکان ایستگاههای شارژ در سیستمهای ریز تحرک الکتریکی مشترک دارای قابلیت تعمیم علمی قابلتوجهی است و مزایای قابلتوجهی برای تلاشهای تحقیقاتی آینده دارد. پایه و اساس مدل در تجزیه و تحلیل جامع و معیارهای بهینهسازی نهفته است که از سازگاری آن با زمینههای جغرافیایی مختلف و مناظر حملونقل در حال تکامل اطمینان حاصل میکند. با در نظر گرفتن عوامل مهم، این مدل را می توان در محیط های مختلف شهری اعمال کرد و به استقرار کارآمد زیرساخت شارژ برای سیستم های ریز تحرک الکتریکی در سراسر جهان کمک کرد. طراحی منعطف آن امکان ترکیب منابع داده جدید، از جمله دادههای رفتار کاربر و پیشبینی تقاضای انرژی را فراهم میکند و درک عمیقتری از تعامل بین مکانهای ایستگاه شارژ و عملکرد سیستم را تقویت میکند. در نتیجه، مدل ما بهعنوان پایهای ارزشمند برای تحقیقات تحقیقاتی آینده، تسهیل پیشرفتها در بهینهسازی زیرساختهای شارژ، ارزیابی پایداری، مدیریت انرژی و تجربه کاربر در سیستمهای میکرو تحرک الکتریکی مشترک عمل میکند.
این تحقیق با شناسایی بحرانی ترین معیارها برای قرارگیری بهینه ایستگاه های ریز تحرک الکتریکی مشترک، راهنمایی هایی را برای تصمیم گیرندگان در طراحی سیستم های حمل و نقل شهری پایدار و در دسترس ارائه می دهد. درک اهمیت عواملی مانند نزدیکی به حملونقل عمومی و مقاصد کلیدی میتواند به شهرها کمک کند سرمایهگذاریهای زیرساختی را در اولویت قرار دهند و به طور مؤثر منابع را برای به حداکثر رساندن مزایای خدمات حملونقل خرد اختصاص دهند. علاوه بر این، شرکتهای حملونقل میتوانند به طور استراتژیک ایستگاههای ریز تحرک الکتریکی مشترک را برای افزایش اتصال، ترویج حملونقل چندوجهی و بهبود تحرک کلی شهری مستقر کنند. متخصصان میتوانند از یافتههای ما برای حمایت از سیاستهایی استفاده کنند که از گسترش زیرساختهای تحرک خرد حمایت میکنند و چالشهای کلیدی مربوط به ایمنی، دسترسی، و برنامهریزی کاربری زمین را برطرف میکنند.
در جنبه های مدیریتی، نتایج می تواند به ذینفعان حمل و نقل شهری درگیر در برنامه ریزی و اجرای سیستم های تحرک خرد کمک کند. با درک اهمیت عواملی مانند نزدیکی به حملونقل عمومی، مقاصد کلیدی و ویژگیهای جمعیتی، مدیران میتوانند تصمیمات آگاهانهای در مورد مکان ایستگاههای ریز تحرک الکتریکی مشترک بگیرند. به عنوان مثال، اولویت قرار دادن ایستگاه ها در نزدیکی هاب های ترانزیتی و مقاصد پرطرفدار می تواند حجم بیشتری از کاربران را به خود جذب کند و باعث افزایش سواری شود. علاوه بر این، در نظر گرفتن مشخصات جمعیتی مناطق اطراف می تواند به تنظیم استراتژی های بازاریابی و ارائه خدمات برای رفع نیازهای گروه های کاربری خاص کمک کند. علاوه بر این، یکپارچهسازی اقدامات ایمنی و تقویت زیرساختها در اطراف ایستگاههای میکرو تحرک میتواند اعتماد کاربر را بهبود بخشد و به موفقیت کلی سیستم کمک کند. با بهره گیری از بینش های به دست آمده از تحقیقات ما، مدیران می توانند به طور استراتژیک زیرساخت های تحرک خرد را برای مقابله با چالش های حمل و نقل شهری و ایجاد شهرهای قابل زیست و پایدارتر به کار گیرند.
نیاز به چنین تحقیقاتی از اهمیت روزافزون راهحلهای تحرک خرد در پرداختن به چالشهای حملونقل شهری ناشی میشود. از آنجایی که شهرها به طور فزاینده ای از حمل و نقل کوچک الکتریکی مشترک به عنوان یک روش حمل و نقل پایدار استقبال می کنند، نیاز مبرمی به بهینه سازی قرار دادن زیرساخت های شارژ برای اطمینان از دسترسی و اثربخشی آن وجود دارد. با پر کردن این شکاف در ادبیات، مطالعه ما به توسعه استراتژیهای مبتنی بر شواهد برای ادغام خدمات حملونقل خرد در اکوسیستمهای تحرک شهری کمک میکند.
این تحلیل عمدتاً بر محیطهای شهری متمرکز است و ممکن است پیچیدگیهای استقرار تحرک خرد در مناطق روستایی یا حومه شهر را به طور کامل نشان ندهد. مطالعات آینده در این زمینه باید با هدف افزایش درک ما از رفتار کاربر، بهبود یکپارچگی با حمل و نقل عمومی، استفاده از تکنیک های تحلیل فضایی، ارزیابی اثرات زیست محیطی و اجتماعی، نگاه عمیق تر به مناطق روستایی، و کشف فناوری های نوآورانه برای بهینه سازی مکان میکرو الکتریکی مشترک باشد. -ایستگاه های تحرک و افزایش اثربخشی کلی این سیستم ها در محیط های شهری.
منبع:
۱- shahrsaz.ir , علوم شهری | متن کامل رایگان
,۲۰۲۴-۰۶-۰۶ ۰۳:۳۰:۰۰
۲- https://www.mdpi.com/2413-8851/8/2/64
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.