به سوی شیوه بعدی تمرین برای شهرسازی آب و هوا
عملکرد معاصر شهرسازی با اقلیم سبز با یک چالش حاد مواجه است. حتی با افزایش ظرفیت در شهرها برای اجرای افزایش اقدامات کاهش و سازگاری آب و هوای سبز، میزان ادغام چنین اقداماتی با فرآیندهایی که می تواند توانایی ساکنان برای ماندن در محله های خانگی خود را تهدید کند، افزایش می یابد. در نتیجه این درهم تنیدگی، صداهای پیشرو در جوامعی که مدتها حامی سبزسازی شهری بودهاند، اتحاد خود را زیر سوال میبرند و سیاست اجرا را پیچیده میکنند. به منظور اندیشیدن به شیوه بعدی عمل برای شهرسازی آب و هوای سبز با در نظر گرفتن این تضاد فزاینده، این گزارش وضعیت تحقیق در مورد پویایی های اجتماعی-فضایی را که مشخصه و محرک «سبزگرایی سبز» است، ارائه می دهد و به بررسی معنای این پویایی ها می پردازد. برای اقدامات اقلیمی در شهرها
پس از تنظیم اولیه زمینه برای درک سبز شدن شهری در کنش اقلیمی، نشان میدهیم که چرا برخی از نویسندگان استدلال میکنند که رابطه سبزسازی و اصیلسازی شهری در طول زمان تشدید میشود، حتی اگر این رابطه ناهموار، ظریف و مشروط به عوامل زمینهای باشد. ما بیشتر بر پیامدهای منحرفی که رابطه سبز-عالیسازی برای برنامهریزی اقلیمی به همراه دارد، برجسته میکنیم. این به افزایش نابرابری در توزیع مزایای کاهش خطرات آب و هوایی ناشی از سبز شدن اشاره می کند، علیرغم برنامه هایی با هدف مخالف. ما تجزیه و تحلیل خود را بر اساس انواع مطالعات کمی، کیفی و ترکیبی در سطح شهر و محله، عمدتاً در ایالات متحده ایجاد می کنیم.
ما همچنین مشخص میکنیم که رابطه سبز و اصیلسازی از نظر جابهجایی به چه معناست، که به ویژه بر اثربخشی اقدامات اقلیمی مبتنی بر مکان که به دنبال کاهش خطر برای یک جمعیت معین بر اساس این فرض که جمعیت باقی خواهد ماند، تأثیر میگذارد. تمرکز ما بر تنوع طرد و انواع جابجاییهایی است که اعیانسازی سبز به طور بالقوه نشان میدهد، و آن اثراتی را برجسته میکند که بیشتر بر گروههای آسیبپذیر تاریخی در شهر تأثیر میگذارد – بهویژه آنهایی که قبلاً میراثی از توسعه نابرابر شهری و جداسازی را تجربه کردهاند. ما همچنین شکل جدیدی از تمرین را برای شهرسازی آب و هوای سبز پیشنهاد میکنیم که هدف سبزسازی بدون جابجایی را با (۱) اجتناب از اجرای فرصتطلبانه سبزینگ بر اساس اهداف تک بعدی از طریق حاکمیت عرضی که آژانسهای مختلف و صداهای جامعه را پل میکند، درونی میکند. (۲) ترکیب دیدگاه گسترده ای از مزایا و مضرات که پیامدهای برابری اجتماعی را به حساب می آورد. و (۳) به عنوان اهرمی برای تغییر از وضعیت موجود در مناطقی که مداخلات آب و هوایی سبز را دریافت می کنند.