امروز : سه شنبه, ۴ مهر , ۱۴۰۲
قلمرو عمومی – نکته آن چیست؟
جدا از اینکه چند سال پیش عنوان نمایشگاه مارتین کرید در گالری هیوارد را دزدیدم، می خواستم افکارم را در مورد قدرتی که شهرها و قلمرو عمومی بر سلامت، شادی و رفاه ما دارند جمع آوری کنم. در حین انجام این کار، من همچنین قصد دارم مکانیزمی برای شکل دادن به شهرها و قلمرو عمومی […]
جدا از اینکه چند سال پیش عنوان نمایشگاه مارتین کرید در گالری هیوارد را دزدیدم، می خواستم افکارم را در مورد قدرتی که شهرها و قلمرو عمومی بر سلامت، شادی و رفاه ما دارند جمع آوری کنم.
در حین انجام این کار، من همچنین قصد دارم مکانیزمی برای شکل دادن به شهرها و قلمرو عمومی برای مردم در درجه اول و همچنین برای ارائه انواع شهرها و قلمرو عمومی که به شهروندان امکان می دهد به راحتی از مزایای گسترده زندگی شهری بهره مند شوند، پیشنهاد کنم. .
تا آنجا که به من مربوط می شود، بشر به اندازه توسعه شهر به چیزهای کمی دست یافته است. شهرها به عنوان قطب ما برای ایده های جدید بدون چالش هستند، آنها موتورهای تجارت و تجارت ما هستند، آنها در قلب یادگیری، تلاش های هنری و اکتشافات ما بوده اند و خواهند بود. آنها در لبه برش هر چیزی هستند که ما انتخاب می کنیم تا ذهن جمعی خود را به آن اختصاص دهیم.
خیابانهای فلورانس رنسانس را به ما هدیه کردند، خیابانهای بیرمنگام انقلاب صنعتی را به ما بخشیدند، و شکوفایی بزرگ لندن معاصر از توانایی آن در تولید ایدههای جدید ناشی میشود. در اصل، شهرها به نوآوری ما سرعت می بخشند، زیرا به ما امکان می دهند به راحتی به یکدیگر متصل شویم و فکر پیشرفت کنیم – بهترین ها را از ما به ارمغان می آورند. ادوارد گلیزر در حمایت از این ایده اشاره کرده است که به طور متوسط با افزایش ۱۰ درصدی سهم جمعیت شهری یک کشور، تولید سرانه کشور ۳۰ درصد افزایش می یابد. درآمد سرانه در کشورهایی که اکثریت مردم در شهرها زندگی می کنند، تقریباً چهار برابر بیشتر از کشورهایی است که اکثریت مردم در مناطق روستایی زندگی می کنند. در واقع در ایالات متحده، افرادی که در مناطق شهری با بیش از یک میلیون نفر ساکن زندگی می کنند، به طور متوسط بیش از ۵۰ درصد بیشتر از آمریکایی هایی که در مناطق شهری کوچکتر زندگی می کنند، بهره وری بیشتری دارند.
شهرها علاوه بر اینکه برای بهره وری و نوآوری خوب هستند، برای محیط زیست نیز مفید هستند. نقشه حرارتی سمت چپ میزان کربن تولید شده در هر خانوار در شهرستان نیویورک را به ما نشان می دهد – مناطق قرمز بیشترین تولید و سبز کمترین تولید را دارند. به ما نشان می دهد که خانوارهای روستایی کربن بیشتری نسبت به خانوارهای ساکن در مناطق شهری تولید می کنند.
علاوه بر این، اگر نگاهی به کل ایالات متحده بیندازیم و مجموع انتشار CO2 این کشور را ترسیم کنیم (در پایین سمت چپ)، داده ها نشان می دهد که اکثر انتشار CO2 در مناطق شهری و اطراف آن تولید می شود. اگر این داده ها را به ازای هر نفر ترسیم کنیم (در پایین سمت راست)، می بینیم که مناطق کمتر شهری در بین شهرها به مراتب آلودگی بیشتری دارند. ما به ازای هر فردی که در مناطق شهری کمتر زندگی میکند CO2 بیشتری نسبت به مناطق شهری تولید میکنیم.
تصویر دانشگاه پردو/کوین گورنی
شهرها
بنابراین اگر شهرها از هر جهت برای ما خوب هستند، مطمئناً باید بر ایجاد جذاب ترین شهرهای ممکن تمرکز کنیم. البته از نظر بصری جذاب است، اما مهمتر از همه، شهرها باید به گونه ای طراحی شوند که زندگی در آن را برای تعداد فزاینده ای از مردم جذاب کنند. آنچه شهرها را برای زندگی جذاب می کند، جذاب ترین شهرها برای زندگی و چرایی آن، سوالی است که به طور فزاینده ای در مطبوعات مطرح می شود. رتبهبندی «کیفیت زندگی Mercer»، «ردهبندی جهانی زیستپذیری واحد اطلاعات اکونومیست»، رتبهبندی «دوستانهترین شهرهای Conde Nast» و یکی از شهرهایی که من شخصاً بیشتر از همه دوستش دارم، «۲۵ شهر برتر مونوکل» است. همه این رتبه بندی ها به دنبال عواملی هستند که شهرها را برای زندگی مردم لذت بخش می کند، و به نظر من این چیز فوق العاده ای است. این یک گام جالب به جلو در بحث های ما در مورد شهرها است زیرا گفت و گو را از آمارهایی مانند میزان جرم و جنایت و هزینه های زیرساختی (که البته هنوز جالب است) به سمت عوامل ملموس تری که برای شهروندان معنی دارد، تغییر داده است. این بحث به نظر من تغییر جالبی در طرز تفکر ما در مورد شهرها ایجاد کرده است، بحث را در درجه اول بر مردم متمرکز کرده است و مردم با ارزش ترین دارایی یک شهر هستند. مانند بحث، فکر میکنم طراحان شهرها باید از همین روش پیروی کنند، و قبل از هر چیز در هر تصمیمی که گرفته میشود، به مردم فکر کنند، زیرا تنها با انجام این کار، شهرهایی ایجاد میکنیم که مردم را به زندگی در آنجا ترغیب میکند.
این چیزی است که من سعی می کنم هنگام طراحی قلمرو عمومی انجام دهم، و احتمالاً چرا تصمیم گرفتم حرفه خود را روی قلمرو عمومی متمرکز کنم. قلمرو عمومی پیوند بین «شهر» و «مردم» است – جایی که فواید زندگی شهری میتواند به آسانی توسط مردم درک شود. قلمرو عمومی خون زندگی شهرها است، این است که مردم چگونه یک شهر را واقعاً تجربه می کنند. اینجا جایی است که فرهنگ یک شهر آزادانه و آشکارتر بیان می شود، و جایی است که شهر دموکراتیک، صادقانه و پرانرژی است. وقتی به شهرهایی که از آنها بازدید کردهایم فکر میکنیم، اغلب خیابانها و فضاها – و تجربیاتی که در آنها داشتهایم که به خط مقدم خاطرات ما میپیوندند. برادوی نیویورک یا خیابان پنجم؛ میدان ترافالگار لندن یا پیکادیلی. شیبویا توکیو؛ یا شانزلیزه پاریس.
به همین دلیل، من فکر میکنم که تصور مجدد قلمرو عمومی این است که چگونه میتوانیم مستقیماً بر شادی، سلامت و لذت مردم در شهرها تأثیر بگذاریم – و آنها را به مکانهای جذابتری برای زندگی تبدیل کنیم. به دنبال قلمرو عمومی برای تجسم مجدد در شهرها، لازم نیست خیلی دورتر از خیابان های خود نگاه کنیم. خیابانهای ما احتمالاً بزرگترین وسعت قلمرو عمومی ما در شهرها هستند، اما اغلب در معرض دید پنهان هستند. منظور ما این است که از طریق تمام نوآوریهای فرهنگی، فنی و سیاسی که در شهرها تجربه کردهایم، خیابانهای شهر برای نسلهای متمادی در حالت عادی حفظ شدهاند. نمونه هایی از این در همه جا وجود دارد. خیابان ریجنت در سال ۱۸۸۵ (چپ)، در سال ۱۹۵۰ (مرکز)، و امروز (راست) – سبک ماشینها و لباسهای مردم تغییر کرده است، اما چیدمان و آرایش خیابان در طول زمان تنظیم شده است.
به نظر من، این یک فرصت فوقالعاده برای بهبود تجربه و لذت مردم از شهرها است، اما من را متعجب میکند که چرا اجازه دادهایم این شرایط برای مدت طولانی بدون تغییر و بدون چالش باقی بمانند.
من معتقدم که پاسخ به این امر به این دلیل است که مدل توسعه ما دوباره به جلو بوده است. ساختمان ها ابتدا در شهرهای ما مورد توجه قرار می گیرند – احتمالاً به این دلیل که ارزش آنها به راحتی قابل محاسبه و ملموس است. سپس به این فکر می کنیم که چگونه به این ساختمان ها خدمات رسانی کنیم، چگونه کالاها و مردم را به طور موثر در شهر جابجا کنیم. و سپس فضایی که باقی می ماند همان چیزی است که به طور سنتی به مردم، به زندگی شهری داده شده است.
این مدل انواع مکانهایی را ایجاد نکرده است که ما میخواهیم در آنها زندگی کنیم. زندگی را به شهرهای ما، قلمرو عمومی و خیابانهای آن جذب نمیکند – بنابراین بخشهایی از شهرهای ما را دچار رکود میکند. برای مقابله با این، باید مدل توسعه را تغییر دهیم. مانند بحث های در حال توسعه ما در مورد شهرها، ما باید با فکر کردن به مردم شروع کنیم – درک آنچه مردم از یک شهر می خواهند، و فضایی که این زندگی به آن نیاز دارد، و سپس طراحی پیرامون آن. مردم به شهرها نقل مکان نمی کنند زیرا آنها مکان های کارآمدی برای عبور هستند – ما به جایی می رویم که کیفیت زندگی، راحتی و قیمت ما را جذب می کند.
مردم
برای طراحی واقعی قبل از هر چیز برای مردم، من معتقدم که باید دقیقا بدانیم که برای چه چیزی طراحی می کنیم.
اولاً، یک نکته کلیدی طراحی برای انسان ها سرعت است – و ما نرم و کند هستیم. ما (و نه همه ما موافقم) به عنوان یک گونه، اکنون حداکثر سرعت ۴۵ کیلومتر در ساعت داریم، اما با سرعت پیاده روی ۵ کیلومتر در ساعت راحت تر حرکت می کنیم. وقتی از سرعت طبیعی خود فراتر میرویم، احساس هیجان میکنیم – این به این دلیل است که ما از “منطقه راحتی” خود خارج شدهایم و بدن ما در آمادگی برای اقدام، آدرنالین تولید میکند و ضربان قلب ما را افزایش میدهد.
به عنوان یک مثال، به همین دلیل است که ما (خوب همانطور که در سمت چپ می بینید انجام می دهم) ترامپولین را سرگرم کننده می دانیم. آنها ما را سریعتر از آنچه که میتوانیم به طور طبیعی حرکت کنیم، به حرکت در میآورند و ما را بالاتر از سرعت معمولیمان میبرند، به روشی امیدوارانه کنترلشده.
این افزایش سرعت به دلیل اثرات آدرنالین برای ما بسیار هیجان انگیز است و داروی آدرنالین در واقع می تواند اعتیادآور باشد. این بسیار هیجان انگیز است، اما همچنین واقعا خطرناک است، زیرا به زبان ساده، بدن ما طوری طراحی نشده است که از ما در برابر ضربه محافظت کند، زمانی که بالاتر از سرعت طبیعی خود حرکت می کنیم.
این پیشفرض پشت بسیاری از کارهایی است که شهرها در سالهای اخیر انجام دادهاند. مناطق ۲۰ مایل در ساعت در مناطق شهری نمونهای از این موضوع هستند، و Vision Zero – در شهرهایی مانند نیویورک و سوئد این را درک میکند. همه چیز در مورد کاهش سرعت در مکان هایی است که مردم در آن هستند – زیرا ما نمی توانیم از ضربه ها با سرعت دوام بیاوریم. حقایق پشت این موضوع بسیار بلند سخن می گویند و توجیه روشنی دارند:
شبکه چشم انداز صفر
– اگر شخصی با ماشینی که با سرعت ۴۰ مایل در ساعت حرکت می کند برخورد کند – احتمال مرگ او ۸۰٪ است.
– اگر شخصی با ماشینی که با سرعت ۲۰ مایل در ساعت حرکت می کند برخورد کند – احتمال زنده ماندن او ۹۰٪ است.
دومین نکته کلیدی طراحی چشم انداز است. افراد بسیار بصری هستند و حدود ۷۵ درصد از تمام محرک ها را از طریق چشم می گیرند. علاوه بر این، میدان دیدی با افق در حدود ۲-۳ متر داریم. در هر خیابان خرید موفق، در هر نقطه از جهان کم و بیش قدم بزنید و این را درک می کنید. اجناس در ویترین مغازه ها همیشه در حدود دو متری زمین قرار دارند – زیرا اینجا جایی است که نگاه می کنیم و چیزها می توانند توجه ما را جلب کنند. این البته برای مغازه داران مفید است، اما همچنین برای ما که از قدم زدن در این خیابان ها لذت می بریم.
(تصویر سمت راست – بلوک های کامل)
ما از آنها لذت می بریم زیرا آنها آنچه را که نیاز داریم به ما می دهند – که تقریباً ۱۰۰۰ محرک در ساعت است (تقریباً ۱ در هر ۴ ثانیه) تا ذهن ما هوشیار بماند. مکانهایی که از گذراندن زمان در آنها لذت میبریم این را به ما میدهند، به نظر ما برای قدم زدن در آنها جالب است زیرا چیزهای زیادی برای دیدن، چیزهای زیادی برای جلب توجه ما، و تماشای چیزهای زیادی وجود دارد.
خیابانهایی که این موضوع را درباره مردم نادیده میگیرند جذابیت کمتری دارند – آنها مردم را به گذراندن وقت جذب نمیکنند زیرا ما را تحریک نمیکنند، بنابراین ما عجله میکنیم، یا به احتمال زیاد فقط انتخاب نمیکنیم آنجا قدم بزنیم زیرا کسلکننده است.
مشکل
این خیابانهای کسلکننده بهطور مداوم در شهرهایی ایجاد میشوند که از طریق مدل توسعه از بالا به پایین طراحی شدهاند و حول محور سرعت، حرکت «کارآمد» و خودرو شکل میگیرند. این شهرها مملو از معماری «۶۰ مایل در ساعت» هستند و قلمرو عمومی برای افرادی طراحی شده است که با این سرعتهای بالاتر حرکت میکنند. این باعث ایجاد خیابانهای کاملاً خستهکننده برای قدم زدن میشود و مردم بدون تعجب زیاد قدم زدن در این شهرها را انتخاب نمیکنند – خیابانها خالی از زندگی است. این رکود در قلمرو عمومی با مشاهده ساده ای که اولین بار توسط وایت در دهه ۱۹۶۰ انجام شد، ترکیب می شود که “مردم بیش از هر چیز دیگری افراد دیگر را جذب می کنند”. مردم عاشق تماشای دیگران هستند و ما برای شادی و سلامت به تعامل انسانی نیاز داریم. قلمرو عمومی که مردم را تشویق میکند تا به سمت آن بروند و فرصتی را فراهم میکند تا مردم به راحتی تماشا کنند یا با دیگران تعامل داشته باشند، یک عنصر خام اصلی یک مکان موفق است.
یک روز معمولی در شهرهای ’۶۰ مایل در ساعت’ می تواند بیدار شدن باشد. رانندگی به محل کار؛ تمام روز پشت میز نشستن؛ رانندگی به باشگاه؛ بردن پله برقی از پارکینگ سالن بدنسازی به سالن بدنسازی (این اتفاق می افتد). راندن به سوی منزل؛ خوردن همبرگر؛ تماشای تلویزیون؛ و سپس رفتن به رختخواب این برای ما خوب نیست این شهرهایی که ما را تشویق به عدم فعالیت می کنند، به سادگی ما را می کشند. شهرهای متعددی در سراسر جهان سطوح بیسابقهای از چاقی، دیابت، استرس، اضطراب و سایر اختلالات سلامت روان را در شهروندان خود تجربه میکنند – مستقیماً به دلیل نحوه طراحی شکل شهری. این موضوعی است که البته مسئولان شهر به طور فزاینده ای نگران آن هستند. نه تنها به این دلیل که میخواهند شهروندانشان سالم باشند – بلکه به این دلیل که مبارزه با این بیماریها هزینهای برای دولتها دارد.
اینها مکانهایی هستند که من به آنها فکر میکنم، شهرهایی که از طریق این مدل توسعه از بالا به پایین طراحی شدهاند، خیابانهای بیشماری مانند این را ایجاد کردهاند. چرا می خواهید اینجا قدم بزنید؟ چرا می خواهید اینجا دوچرخه سواری کنید؟ چرا می خواهید زمانی را بگذرانید و در اینجا استراحت کنید؟ شما نمی خواهید!
و ما به درستی می دانیم که این محیط های ضعیف و غیر محرک از نظر فیزیکی برای ما نیز مضر است. یک تحقیق بزرگ توسط ژنیون و همکاران با عنوان انجام شده است یک محیط غنی شده، عملکرد شناختی را در موشها، از سویه ۸ موش مستعد پیری، بهبود میبخشد.
رشد سیناپسی در مغز موش ها را بررسی کرد، به طوری که یک گروه از موش ها در یک محیط ضعیف و گروه دیگر در یک محیط بسیار تحریک کننده قرار گرفتند. موش هایی که در یک محیط ضعیف قرار گرفتند رشد سیناپسی در سطحی داشتند، با این حال موش هایی که در یک محیط غنی قرار گرفتند رشد سیناپسی به طور تصاعدی بالاتری داشتند.
آنها قدرت مغز بیشتری داشتند!
بنابراین این سؤال را می طلبد – چرا ما خیابان هایی مانند خیابان بالا را تحویل می دهیم، در حالی که می دانیم این خیابان در سمت چپ چیزی است که برای ذهن ما خوب است؟
در بازرسی اول، آنها نمی توانند بیشتر از این متفاوت باشند، اما این دو خیابان مرکز شهر شرایط یکسانی را دارند. ماشینها، وسایل نقلیه تحویل، وسایل نقلیه زباله، افرادی که پیادهروی میکنند و افرادی که دوچرخهسواری میکنند – اما فقط یکی از آنها برای ما خوب است. فقط یکی از آنها به مردم به عنوان یک دارایی فکر کرده است نه به عنوان یک فرآیند. من قدردانی میکنم که این دو نمونه تمام پیچیدگیهای طراحی حوزه عمومی را در بر نمیگیرد، اما روشی که ما به طراحی خیابانهایمان نزدیک میکنیم باید نیازهای مردم را منعکس کند و مردم را به خیابان تشویق کند.
در ذهن من انتخاب روشن است. آیا ما شهرهایی می خواهیم که مردم را سالم تر، شادتر و از نظر اقتصادی موفق تر کنند؟ اگر چنین است، به وضوح باید کاری را متفاوت از گذشته انجام دهیم. ما باید شیوه توسعه شهرهایمان را تغییر دهیم و یک چشم انداز روشن برای طراحی همه چیز در مورد شهرها در وهله اول و مهمتر از همه به مردم القا کنیم.
الگوی توسعه سنتی از بالا به پایین این چشم انداز روشن را به ما نداده است و بدون این ما تنها به یک یا دو سال آینده برای برنامه ریزی برای خیابان ها نگاه می کنیم و سعی می کنیم مشکلات امروز را در چارچوب تفکر دیروز حل کنیم. در نتیجه، ما اغلب به دور زدن خیابانهایمان ادامه میدهیم، تقاطعها را شعلهور میکنیم و خطوط را کمکم پهن میکنیم و به چند وسیله نقلیه دیگر اجازه میدهیم هر بار از یک تقاطع عبور کنند تا با «ازدحام» مقابله کنند.
این نوع “برنامه ریزی” کار نمی کند، هیچ جهت و بازی پایانی ندارد – بدون چشم انداز روشن، ما نمی دانیم به کجا می رویم. با اضافه کردن توهین به این آسیب خاص، ثابت شده است که اگر با مسئله ازدحام اینگونه برخورد کنیم، هیچ چیز حل نمی شود – تنها چیزی که به دست می آوریم شلوغی بیشتر است. لوئیس مامفورد، مورخ و شهرشناس، در سال ۱۹۵۵ در ابتدای عصر بزرگراهها نوشت که «تلاش برای رفع ازدحام با ایجاد خطوط ترافیکی بیشتر، مانند تلاش برای جلوگیری از چاقی با شل کردن کمربند است».
این فلسفه بسیار زیرکانه از مامفورد از آن زمان به بعد مورد تایید قرار گرفت. تحقیقات نشان داده است که صرف پول در پروژههای جادهای برای جلوگیری از ازدحام مؤثرتر از ساختن هیچ چیز نیست. مطالعهای در سال ۲۰۰۹ توسط دو محقق اقتصادی (جیلز دورشن و متیو ترنر) در دانشگاه تورنتو، دادههای رانندگی از شهرهایی را که بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ در جادهها سرمایهگذاری کردهاند، با شهرهایی که سرمایهگذاری نکردهاند، مقایسه کرد. دادههای آنها «قانون اساسی تراکم جادهها» را ارائه میکند، که در آن گسترش یا گسترش جادهها با افزایش متناسبی در ترافیک مواجه میشود. نه فقط یک همبستگی نزدیک، “بلکه به ازای هر یک مایل جاده ساخته شده، مایل وسیله نقلیه یک مایل افزایش می یابد”.
در آینده، ما باید این چشمانداز روشن را برای شهرهایمان تنظیم کنیم تا مکانهایی را ارائه دهیم که در درجه اول مردم را جذب میکنند. به شهری که در ۲۰ سال آینده می خواهیم فکر کنید، به نوع شهری که می خواهیم فرزندانمان در آن زندگی کنند، فکر کنید و سپس هر تصمیمی را برخلاف این دیدگاه بگیرید.
چه کیفیتی از زندگی می خواهیم؟ می خواهیم کیفیت هوایمان چگونه باشد؟ آیا ما می خواهیم خیابان ها و مشاغل پر رونق داشته باشیم؟ چند کودک می خواهیم چاق شویم چند کودک دیابتی می خواهیم؟ چند نفر می خواهیم مشکلات تنفسی داشته باشند؟ چقدر راحت می خواهید به محل کار سفر کنید؟
طراحی قلمرو عمومی ما بر همه این عوامل تأثیر می گذارد. اگر دید به دلیل شلوغی خیابان ها و پایین بودن کیفیت هوای مرکز شهر به افراد کمتری برای رانندگی نیاز دارد. می خواهد چاقی دوران کودکی را کاهش دهد. و فضا را برای زندگی و لذت شهری افزایش دهید. در این صورت ما باید افراد بیشتری را در وسایل حمل و نقل عمومی، پیاده روی و افراد بیشتری دوچرخه سوار کنیم. برای رسیدن به این هدف، به مردم نمی گویید که چقدر برایشان خوب است، یا اینکه اگر رانندگی کنند با شلوغی مواجه خواهند شد – برای انجام این کار ما فقط سوار شدن به اتوبوس، سوار شدن به مترو/ مترو، پیاده روی یا دوچرخه سواری را انجام می دهیم. گزینه جذاب تر!
انسانها، بهویژه زمانی که به سر کار سفر میکنیم، مسیر کمترین مقاومت را انتخاب میکنند. اگر خیابانها و قلمروی عمومی ایجاد کنیم که پیادهروی، دوچرخهسواری و پریدن در اتوبوس را آسان، راحت و لذتبخش کند. ما آن را انجام خواهیم داد، هر بار.
بنابراین، نکته آن چیست؟
ما باید مدل توسعه خود را تغییر دهیم، روش انجام کارها را تغییر دهیم، که می تواند کار سختی باشد – اما مزایای واضحی برای همه وجود دارد.
طراحی خوب حوزه عمومی ما را سالم می کند
ما به عنوان متخصصان محیط زیست ساخته شده در گذشته تمایل داشتیم بر پیامدهای اقتصادی و زیست محیطی افزایش شهرنشینی جهانی تمرکز کنیم. اکنون متوجه شده ایم که روشی که در آن قلمرو عمومی را طراحی می کنیم، تأثیر علی مستقیم بر سلامت ما دارد.
یکی از مهمترین راههایی که طراحی قلمرو عمومی ما میتواند ما را سالم نگه دارد، نقش آن در تأثیرگذاری بر انتخابهای حملونقل ما است – ایجاد گزینههای حملونقل که به ما نیاز به فعال بودن و جذابتر کردن دارد. این به این دلیل است که عدم تحرک یک علت فزاینده مرگ و میر و بیماری جدی در جامعه ما است – فعال نگه داشتن هر روز از طیف گسترده ای از بیماری ها جلوگیری می کند. از جمله بیماری های قلبی، سکته مغزی، افسردگی، دیابت نوع ۲ و برخی سرطان ها. اینها برخی از بزرگترین چالشهای سلامتی هستند که جامعه در حال حاضر با آن مواجه است، بنابراین روشی که در آن قلمرو عمومی خود را طراحی میکنیم و بر انتخابهای حملونقل تأثیر میگذاریم برای بهبود سلامتی اساسی است.
با این حال چیزهای بیشتری در آن وجود دارد – مزایای سلامتی که می توان از طریق طراحی قلمرو عمومی ارائه کرد بسیار فراتر از مزایای مرتبط با فعالیت بدنی است. افزایش سفرهای فعال مزایای دیگری نیز به همراه دارد، مانند هوای پاک تر در سراسر شهر، سر و صدای کمتر شهری، محله های متصل بیشتر، استرس و ترس کمتر، و آسیب های ترافیکی جاده ای کمتر. همه این مسائل ارتباط نزدیکی با سلامتی ما دارند و برای اینکه شهرها بیشترین فواید را ارائه دهند، ما باید یک قلمرو عمومی طراحی کنیم که مردم را به پیاده روی، دوچرخه سواری و استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی در هر زمان ممکن دعوت کند – و همچنین به مردم اجازه دهد تا استراحت کنند و لذت ببرند. شهر آنها
طراحی قلمرو عمومی خوب ما را خوشحال می کند
بدن انسان دارای دو سیستم استرس هورمونی اصلی است، سیستم عصبی خودکار (ANS) با واکنش بسیار سریع که ترشح نورآدرنالین و آدرنالین را کنترل می کند و سیستم HPA تا حدودی کندتر که مسئول ترشح هورمون استرس است. کورتیزول
نورآدرنالین و آدرنالین از سیستم ANS ضربان قلب ما را افزایش می دهد، راه های هوایی تنفسی ما را گشاد می کند و خون ما را منعقد می کند. کورتیزول از سیستم HPA باعث ایجاد یک وضعیت متابولیکی شبیه دیابت می شود که باعث چاقی می شود، سیستم ایمنی را سرکوب می کند و اثر سمی بر نورون های نواحی مغز ما مرتبط با حافظه دارد.
نکته مهمی که باید به آن فکر کنیم این است که شهرها چه چیزی ما را تحت فشار قرار می دهند و باعث می شوند سیستم های استرس ما این مواد شیمیایی را در بدن ما آزاد کنند؟ استرس اجتماعی ممکن است مهم ترین عامل برای افزایش خطر ابتلا به اختلالات روانی در مناطق شهری، همراه با انتخاب های سفر ما باشد، و اینها دوباره به طور مستقیم تحت تأثیر نحوه طراحی قلمرو عمومی ما هستند. روشی که ما قلمرو عمومی را طراحی می کنیم می تواند تأثیری دگرگون کننده بر شیوع بیماری های روانی و سلامت ذهن ما داشته باشد و تأثیرگذاری بر روشی که مردم برای سفر در اطراف شهر خود انتخاب می کنند، یکی از بهترین ابزارهایی است که ما برای اطمینان از روان خود داریم. سلامت محافظت می شود این در نشان داده شد یک قطعه تحقیق نتایج نشان داد که زنان مسنتری که حداقل ۱٫۵ ساعت در هفته پیادهروی میکنند، نسبت به زنانی که کمتر از ۴۰ دقیقه پیادهروی میکنند، به طور قابلتوجهی دانش، توجه، حافظه، قضاوت، استدلال، حل مسئله، تصمیمگیری، و درک بهتر و همچنین کاهش شناختی کمتری دارند. در هفته.
علاوه بر این، این توسط یک مورد حمایت شده است تحقیقی جالب از دانمارک. این مطالعه با هدف بررسی اثراتی که خوردن غذاهای مختلف برای صبحانه و ناهار بر کودکان مدرسه ای در کلاس درس داشت، انجام شد. در نهایت نشان داد که راهی که آنها به مدرسه میروند بسیار مهمتر از چیزی است که میخورند. آنهایی که دوچرخه سواری می کردند یا پیاده روی می کردند، در تست ها بسیار بهتر از کسانی که به مدرسه می رفتند یا حتی با وسایل نقلیه عمومی می آمدند، عمل می کردند.
و همچنین انتخاب های سفر ما، “استرس اجتماعی” یکی از دلایل مشکلات سلامت روان در شهرها است. استرس اجتماعی را می توان به زندگی در مناطق شلوغ و احساس دوری از دیگران نسبت داد. همانطور که نشان داده شده است، باز هم نحوه طراحی قلمرو عمومی خود بر این امر تأثیر می گذارد دونالد اپل یارد در دهه ۱۹۶۰. این مطالعه نحوه رفت و آمد مردم در خیابانها و خیابانها را مورد بررسی قرار داد و مکانهایی را که افراد دوستان و ارتباطات اجتماعی داشتند، ثبت کرد. این مطالعه نشان داد که خیابانهایی که اطراف مردم طراحی شدهاند باعث افزایش ارتباطات اجتماعی، دوستی و روابط میشوند. مردم در بیرون احساس راحتی بیشتری می کردند و زمان بیشتری را در خیابان سپری می کردند. این تعاملات و ارتباطات اجتماعی چیزی است که ما را انسان می کند و به طور چشمگیری شیوع اضطراب، استرس اجتماعی و افسردگی را کاهش می دهد.
طراحی قلمرو عمومی خوب برای اقتصاد خوب است
به بیان ساده، اگر مکانهایی را ایجاد کنیم که مردم بخواهند در آنجا باشند، اقتصاد یک منطقه بهبود مییابد زیرا خرج کردن پول در مکانی که اغلب میروید بسیار آسانتر از مکانی است که از آن دوری میکنید.
یک تصویر عالی از این به من داده شد لودو کمپبل رید، که تحقیق کرده است خیابان فورت در اوکلند. شهر یک خیابان استاندارد شهری را انتخاب کرد، خیابانی که برای دههها در معرض دید عموم پنهان بود و با تغییر ماهیت زندگی شهری اوکلند تکامل نیافته بود – آنها آن را دوباره تصور کردند و باعث تمرکز مردم شدند. آنها میخواستند مردم را به گذراندن وقت در این منطقه تشویق کنند، بنابراین آن را به مکانی مناسب برای گذراندن زمان تبدیل کردند – درختانی را برای سایه، صندلیهایی برای نشستن و پارک دوچرخهها معرفی کردند تا مردم بتوانند توقف کنند و به مغازهها و کافهها بروند. آنها می خواستند مردم را به پیاده روی و دوچرخه سواری در خیابان تشویق کنند، بنابراین پیاده روی و دوچرخه سواری را آسان تر کردند. و آنها می خواستند از مشاغل محلی در امتداد خیابان حمایت کنند، بنابراین یک خیابان انعطاف پذیر طراحی کردند که نیازهای تجاری را پشتیبانی می کرد، در حالی که مردم را تشویق می کرد از خیابان لذت ببرند. عددها خودشان گویای مطلب هستند. این مداخلات به ظاهر ساده و سرراست باعث «افزایش ۴۴۰ درصدی هزینهها در خیابان» و «افزایش ۱۴۰ درصدی در پیادهروی عابر پیاده در خیابان» شد.
آخرین کلمه
برای من، شواهد یک دستور روشن برای کسانی است که مسئول سیاست گذاری، و طراحی شهرهای ما هستند، تا قبل از هر چیز مکان هایی را برای مردم ایجاد کنند. مکان هایی که ما را سالم، شاد و موفق نگه می دارد.
با حرکت رو به جلو، طراحی قلمرو عمومی ما و کل شهرها باید پتانسیل آنها برای کاهش بیماری های جدی و همچنین تأثیری که بر سلامت، شادی و سعادت روزمره همه دارند را بهتر منعکس کند.
منبع:
۱- shahrsaz.ir ,قلمرو عمومی – نکته آن چیست؟
,۲۰۲۰-۰۸-۱۹ ۲۱:۱۶:۲۶
۲- https://www.udg.org.uk/publications/articles/public-realm-whats-point-it
آن , اخبار , برنامه ریزی جامع , پزشک شناخته شده , چیست , حوزه عمومی , دایرکتوری طراحی شهری , دوره های آموزشی , طراحی شهری , عمومی , قلمرو , گروه طراحی شهری , مجله طراحی شهری , مشاغل , مشاغل طراحی شهری , معماری , مقالات , منظره خیابان , نکته , ویرایش
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.