زمینه
دوران پس از جنگ جهانی دوم مجموعهای از تحولات شهری را آغاز کرد که راه را برای شهرهای امروزی ما هموار کرد و تأثیرات سازنده و مضر آنها را تا به امروز تجربه میکنیم. یکی از این تحولات به جریان های جمعیتی در داخل و خارج از شهر مربوط می شود که ریشه در جداسازی، فقر و کالایی سازی مسکن دارد. این مقاله عناصر بنیادی و غالباً معمایی اعیانیسازی را باز میکند و نقش ما بهعنوان شهرنشینان را در تعیین آینده شهرهایمان مورد بحث قرار میدهد.

Gentrification چیست؟
اصیل سازی پدیده ای است که اغلب به عنوان مهاجرت خانوارهای طبقه متوسط رو به بالا به محله های کم درآمد، محروم و اغلب نژادی شناخته می شود. اگر این روند به خودی خود رها شود، می تواند به تغییر شکل کامل محله ها منجر شود و نه تنها معماری فیزیکی بلکه شبکه های اجتماعی قدیمی و هویت فرهنگی خاص منطقه را از بین ببرد. با گذشت زمان، این امر شهرهای ما را در معرض خطر انحصاری، تفکیک و همگن شدن قرار میدهد – عاری از تنوع و پویایی که شهرهای ما بیشتر به آن احترام میگذارند.
این فرآیند برای اولین بار در دهه ۱۹۵۰ رسمیت یافت و کشورها برنامه های زیرساختی در مقیاس بزرگ را برای حمایت از آینده خود پس از جنگ بسیج کردند. از آنجایی که مراکز شهرها قادر به انطباق با رشد بیسابقه جمعیت نبودند، گرفتار شلوغی بیش از حد، بیماری و فلاکت شدند – ایجاد زاغههای شهری. خانوادههای متحرک رو به بالا (که عمدتاً از گروههای سفیدپوست و با درآمد متوسط تشکیل میشدند) به حاشیههای حومه شهر گریختند، فرآیندی که به آن «پرواز سفید» میگویند. گروه های طبقه کارگر و نژادپرستانه در شرایط فزاینده غیرانسانی در داخل شهر باقی ماندند.

در پاسخ به این زاغه ها، دولت ایالات متحده برنامه نوسازی شهری (یا پاکسازی زاغه ها) را در دهه ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ بسیج کرد. چشم انداز برنامه ساده بود – شروع از صفر. دولت بخشهای زیادی از این «زاغهها» را پس گرفت و با خاک یکسان کرد و پروژههای مسکن عمومی بلندمرتبه را جایگزین آنها کرد و سرمایهگذاری و بودجه خصوصی را جذب کرد. در حالی که بسیاری از اینها شکست خوردند (در مورد آن در اینجا بخوانید)، اینها در ایجاد سابقه ای برای مدل اولیه اصیل سازی حیاتی بودند – که محله ای با علائم زاغه مانند (که توسط تصمیم گیرندگان تعیین می شود) می تواند از طریق سرمایه گذاری خصوصی، تامین مالی و بازاریابی دقیق “احیا” شود..
با گذشت زمان، شهرها دوباره مردم را به عنوان مراکز تجارت، فرصت ها و پویایی جذب می کنند. اما امروزه، شهرها دوباره با جریانهای مهاجرت در مقیاس بزرگ مواجه هستند. فقط اکنون این خانواده های طبقه کارگر، کم درآمد و نژادپرستانه هستند که به سمت حاشیه ها تحت فشار قرار می گیرند. با توجه به عدم مقرون به صرفه بودن روزافزون، مراکز فرهنگی قدیمی توسط خرده فروشان بزرگ، کافی شاپ ها و برج های مرتفع مختل شده اند. در این ساختار، پرواز سفید و اصیل سازی موازی یکدیگر هستند. در حالی که ساختار ذاتی آن معکوس است، همچنان باقی می ماند: عمدتاً خانواده های سفیدپوست با درآمد متوسط، که توسط سرمایه گذاری خصوصی و برنامه های دولتی حمایت می شوند، زمین های دارای اولویت بالا را تصرف می کنند، در حالی که خانواده های کم درآمد و عمدتاً نژادی آواره شده و تحت پوشش قرار می گیرند.

محرک های کلیدی جنتریفیکیشن
اصیل سازی یک فرآیند معمایی و نتیجه بسیاری از عوامل مرتبط به هم است، از جمله تقاضا و قیمت مسکن، الگوهای اشتغال، مقررات دولتی و بودجه، پویایی طبقاتی و نژادی، و طرحهای برنامهریزی شهری محلی. در حالی که عواملی که به اعیانیسازی کمک میکنند، مختص محل هستند – و بنابراین باید در مقیاس محلی و منطقهای مورد توجه قرار گیرند – سه محرک کلیدی وجود دارد که ملاحظات جهانی در چارچوببندی موضوع هستند.
اولاً، اعیانگرایی تا حدی ناشی از ترجیح عمومی (طبقه متوسط) است. تقاضای زیادی برای مسکن در داخل شهر وجود دارد زیرا نزدیکی به پایتخت اقتصادی، دسترسی به امکانات رفاهی و زیرساختهای اجتماعی، و تجربه شهری پویا و با تراکم بالا را ارائه میدهد. تقاضای مسکن به معنای افزایش قیمت مسکن است که در نهایت گروههای اجتماعی-اقتصادی خاصی را از سکونت در این مناطق غیرقابل دسترس محروم میکند. فیلیون (۱۹۹۱) توضیح میدهد که این فرآیند برای تحکیم موقعیت طبقاتی اصحابطلبان طراحی شده است و بر اساس نیازها، خواستهها و ترجیحات اعیان است. شایان ذکر است که ترجیحات عمومی به شدت مستعد طرحهای بازاریابی، جریانهای سیستمی و برنامههای نوسازی شهری دولتی است که آیندههای برنامهریزی شهری در منطقه را هدایت میکنند.
دوم، اصیل سازی ذاتاً زمانی است. جدای از تخریب محله ها در برنامه نوسازی شهری ایالات متحده، بیشتر موارد اصیل سازی در یک دوره زمانی طولانی اتفاق می افتد. جابجایی و زیان فرهنگی یک شبه اتفاق نمیافتد، بلکه فرآیندهای فزایندهای هستند که توسط چندین مرحله از برنامههای دولتی، سرمایهگذاری خصوصی، تغییرات جمعیتی یا ترکیبی از این سه راهاندازی میشوند. هاکورث و اسمیت (۲۰۰۰) امواج اعیانگرایی در ایالات متحده (از دهه ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۰) را برجسته میکنند، جایی که اصالتگرایی بر اساس محرکهای اجتماعی کاهش مییابد و دوباره اوج میگیرد. این امواج، در حالی که توسط رویدادها یا الگوهای مستقل تحریک می شوند، بسیار به هم مرتبط هستند و تصویری ثابت را ترسیم می کنند. در حالی که فرآیند اعیانسازی در طول زمان اتفاق میافتد، دامنه آن اغلب جامع است – اکثر اشغالگران اصلی را جابجا میکند. این موقتی می تواند به عنوان یک دارایی در ارزیابی فوریت اصیل سازی محله ها و پرداختن به موضوع قبل از بدتر شدن آن استفاده شود. جنتریفیکیشن به شکلی پیش بینی نشده به تکامل و تجلی خود ادامه می دهد.

سوم، اصیل سازی اغلب با حمایت دولت، به درجات مختلف، اتفاق می افتد. بر خلاف برنامه نوسازی شهری ایالات متحده، که در آن وزارت مسکن و توسعه شهری ایالات متحده (HUD) مسئولیت را بر عهده گرفت، هاک ورث و اسمیت (۲۰۰۰) تغییر نقش دولت در دوران مدرن، یعنی به عنوان مشوق خصوصی سازی را شرح می دهد. این مشارکت بین دولت و سرمایهگذاری خصوصی، اعیانسازی را با نرخ بیسابقهای بسیج میکند، و املاک و مستغلات را به سمت توسعهدهندگان بیشتر شرکتها بازپس میگیرد و تلاشی هماهنگ برای مالیسازی سهام مسکن ایجاد میکند (Hackworth & Smith, 2000). ارزش سهام مسکن که با کالایی شدن مسکن به وجود آمده است، از آن زمان از تهیه خانه و حفظ جوامع به استخراج ثروت و درآمد تغییر کرده است. بنابراین، حمایت دولتی برای کاهش اثرات نامطلوب اصیل سازی بر جوامع ضروری است.
اثرات جنتریفیکیشن
اثرات درازمدت اعیانیسازی نامشخص و در مناقشه فرو رفته است. بسیاری بر این باورند که اصیل سازی یک مزیت کلی برای درون شهر دارد. ائتلاف ملی مسکن با درآمد کم (NLIHC) (2019) ادعا می کند که اعیانی سازی مزایای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از جمله کاهش نرخ جرم و جنایت، نرخ اشتغال بالاتر، نرخ بالاتر آموزش، نشاط اقتصادی بیشتر، افزایش سرمایه گذاری خصوصی و افزایش دسترسی را فراهم می کند. از امکانات محله اما این پیشرفتها فقط به نفع ساکنانی است که میتوانند باقی بمانند، از جابجایی اجتناب میکنند، یا ورود ساکنان جدید. بنابراین، NLIHC، جابجایی را به جای توسعه، به عنوان بزرگترین آسیب اعیانسازی طبقهبندی میکند.

جابجایی ساکنان کم درآمد تأثیرات گسترده ای بر رشد و آینده شهرها دارد. مهاجرت دسته جمعی از خانوارهای نژادی و طبقه کارگر منجر به خروج متعاقب فرهنگ، سنت و شبکه های قدیمی خواهد شد و محله هایی که قبلاً از نظر فرهنگی غنی بودند را عقیم می کند. با گذشت زمان، اینها شهرهای داخلی را ایجاد می کنند که همگن و فاقد تنوع فرهنگی هستند. در جستجوی مکانهای مقرونبهصرفهتر برای زندگی، این خانوادههای آواره به سمت حاشیههای شهر تحت فشار قرار میگیرند. اینها می توانند مناطقی با غلظت بالایی از گروه های کم درآمد ایجاد کنند و ثروت سیستمی و نابرابری طبقاتی را بیشتر تقویت کنند. در حالی که آوارگان اغلب خانواده های نژادپرستانه هستند، اعیان گرایی همچنین می تواند شکاف های نژادی را بیشتر کند و بی اعتمادی دولتی و ناآرامی های اجتماعی را ترویج کند.
آسیب پذیرترین گروه ها شامل اجاره نشینان خصوصی، خانوارهای کم درآمد، رنگین پوستان و افراد با سطح تحصیلات پایین هستند. به گفته اهوری (۲۰۱۱) و موریس (۲۰۱۷)، گروههای آواره اضطراب و فقدان زیادی را به دلیل اختلال در شبکهها، سنتها و روالهای مستقر خود تجربه میکنند. این گروه ها پس از از بین رفتن زندگی خود، به ندرت از حمایت های لازم برای جابجایی دولتی برخوردار می شوند. حتی پس از اسکان در خانه های جدید، اغلب دور از محله اصلی خود، این احساس از دست دادن ادامه می یابد. موریس (۲۰۱۷، ص ۱۵۸) شهادت یک زن آواره پس از استقرار در خانه جدید را مستند می کند:
“اما بعد به اینجا رسیدم و تازه رفتم، میدانی، وقتی به اینجا نقل مکان کردم واقعاً افسرده شدم. من تازه شروع به بیرون آمدن از آن کردم. من ۴ ماه اینجا هستم … افتضاح بود. من واقعاً احساس میکردم که کاملاً آسیب دیدهام… فکر میکنم پس از رفتن شما یک روند سوگواری را پشت سر میگذارید… این واقعاً غم انگیز است.»
درک این نکته مهم است که این روند جابجایی تأثیرات بسیار واقعی بر مردم و جوامع آنها دارد. هزینه انسانی اصیل سازی چشمگیر است و می تواند پیوندها و سنت های اجتماعی دیرینه را قطع کند و احساس انزوای عمیق را برای گروه های آواره ایجاد کند. و این هزینه انسانی در سراسر جهان تجربه می شود. در مقالهای در گاردین که در سال ۲۰۱۶ نوشته شده است، نویسنده فرانچسکا پری، شاهد جمعآوری گروههایی است که با تأثیرات واقعی اصیلگرایی در سراسر جهان روبرو هستند (پری، ۲۰۱۶). از اخراج دسته جمعی در پرتغال و آوارگی در آرژانتین تا از دست دادن فرهنگ و تنوع در فرانسه و ایالات متحده، تأثیرات اعیانیسازی صریح و قدرتمند است.

چگونه می توانیم نجیب گرایی را کاهش دهیم؟
جوامع در سرتاسر جهان نگرانیها و تحقیر خود را از طریق اقدامات عمومی، از جمله اعتراضات، اقدامات تحصننشینی، طومارهای آنلاین و انفجارهای رسانههای محلی ابراز کردهاند. اپوزیسیون جامعه خواستار توسعه برنامه های دولتی است که هم از جوامع حمایت می کند و هم سرمایه گذاری خصوصی را به شدت تنظیم می کند. اما از آنجایی که دولتها به اتخاذ موضع طرفدار خصوصیسازی ادامه میدهند و از کالاییسازی مسکن از طریق سیاستها و مشوقهای مقرراتزدایی حمایت میکنند، هاکورث و اسمیت (۲۰۰۰) توضیح میدهند که این تلاشهای جامعه توسط نیروهای نهادی تحت فشار قرار میگیرند. با سرعتی نگران کننده و بدون هیچ نظارتی، شرکت ها، توسعه دهندگان فراملیتی و شرکت های املاک و مستغلات زمین را به عنوان سرمایه گذاری مالی خریداری می کنند که منجر به افزایش ارزش املاک و جابجایی انبوه می شود.
حمایت دولت برای کاهش اثرات نامطلوب اصیل سازی ضروری است. برای مبارزه با بیش از حد کالایی شدن مسکن از طریق خصوصیسازی، دولتها باید دستخوش یک تغییر پارادایم شوند – برای ارزش گذاری عملکرد مسکن بر مزایای اقتصادی بالقوه آن. توسعه بدون جابجایی باید مورد تاکید قرار گیرد. در حالی که این تغییر ایده آلیستی است، سه راه وجود دارد که می توانیم از آن حمایت کنیم.
اول، توسعه درکی از موضوع به ما قدرت می دهد تا در گفتمان مهم شرکت کنیم. آموزش خود در مورد تأثیرات اصیل سازی و جابجایی در جوامع محلی ما می تواند فرصت هایی را برای ما ایجاد کند تا به طرق مختلف حمایت خود را نشان دهیم (مانند حمایت از سازمان های محلی، شرکت در جلسات اطلاعات محلی یا کارگاه های آموزشی اجتماعی، شرکت در اقدامات و اعتراضات عمومی، انتقال گفتگو به ما حوزههای نفوذ، و غیره) این به شبکههای اجتماعی قوی و آگاهانه کمک میکند که میتوانند نفوذ سیاسی داشته باشند. دوم، تقویت این شبکه ها برای تحت فشار قرار دادن تصمیم گیرندگان سیاسی در شناخت و پرداختن به واقعیت های محلی اصیل سازی. در حالی که «رای خود را شمارش کنید» اغلب میتواند به نتایج ناامیدکنندهای منجر شود، مهم است که مقامات دولتی را انتخاب کنید که به احتمال زیاد از جوامع در مقابل جیب سرمایهگذاران خصوصی محافظت کنند. فرصت هایی را در رویدادهای مشاوره عمومی یا کارگاه های آموزشی پیدا کنید تا صدای خود را به گوش دیگران برسانید.

سوم، داده های آماری سخت و تجزیه و تحلیل سوابق روش های موثری در تعیین کمیت تأثیرات اصیل سازی هستند. این دادهها، در قالب آثار منتشر شده، مطالعات همتا و تحلیلهای نقشهبرداری، میتوانند مبنایی تجربی برای اعیانیسازی فراهم کنند که دولتها نمیتوانند آن را نادیده بگیرند. اینها برای روشن کردن فوریت این موضوع و دستیابی به اقدامات دولت های قدرتمند ضروری هستند.
ما به عنوان معماران و طراحان شهری، موظفیم از سرزندگی شهرهای خود محافظت کنیم. این فراتر از طراحی فضاهای زیبا است، اما به حفظ قلب فرهنگی شهرهای ما مربوط می شود – و اطمینان از اینکه آنها مکان هایی امن، فراگیر و عادلانه برای زندگی هستند.
منابع
این مقاله یک نقطه ورود مختصر به موضوع معمایی اصیل سازی و جابجایی ارائه می دهد. در زیر چند منبع اضافی برای کاوش در این موضوع آورده شده است:
- فرانچسکا پری. (۲۰۱۶). “ما در حال ساختن راه خود به سوی جهنم هستیم”: داستان های اصیل سازی در سراسر جهان.
- NLIHC. (2019). اصیل سازی و احیای محله: تفاوت چیست؟
https://nlihc.org/resource/gentrification-and-neighborhood-revitalization-whats-difference
- جیسون هاکورث و نیل اسمیت (۲۰۰۰). تغییر وضعیت جنتریفیکیشن
- آلن موریس. (۲۰۱۷). “مثل ترک خانوادهات بود”: اصیل سازی و تأثیرات جابجایی بر مستاجران مسکن عمومی در داخل سیدنی.
- شوکه شده. (۲۰۱۱). اعیانسازی و جابهجایی: تأثیرات خانوار تغییر محله
- مطالعات تحلیل نقشه برداری – https://www.urbandisplacement.org/
درباره نویسنده
ایوان چنگ در حال حاضر دانشجوی دانشگاه سیدنی است که در مقطع کارشناسی ارشد در شهرسازی با تخصص در طراحی شهری مشغول به تحصیل است. او میخواهد به شکلدهی شهرها به سمت طراحی متفکرانهتر، پایدارتر از نظر زیستمحیطی و بازتاب نیازهای ساکنانشان کمک کند. او از پیادهروی، بازی برادران اسمش، جیو جیتسو و توجه به دو سگ داشوند خود لذت میبرد.