آب و کشاورزی کالیفرنیا
این مقاله دیدگاه کشاورزان را در مورد دسترسی به آب و حکومت در کالیفرنیا، با تمرکز بر آبهای زیرزمینی در دره سان خواکین و آبهای سطحی رودخانه کلرادو در دره کواچلا، بررسی میکند. در حالی که آب های زیرزمینی و سطحی به عنوان منابع کاملاً مجزا مدیریت می شوند، جریان های آب زیرزمینی مستقیماً با چرخه های هیدرولوژیکی آب های سطحی مرتبط هستند. بررسی هر دو منبع آب امکان اکتشاف منابع آبی جداگانه و در عین حال به هم پیوسته در کالیفرنیا و چگونگی تأثیرگذاری کشاورزان از آنها را فراهم می کند. به جای یک مطالعه مقایسه ای، این دو منطقه بسیار متفاوت برای ترسیم آنچه که بین هر دو مشترک است انتخاب شده اند، در نتیجه منجر به نمایش بهتر مصرف آب کشاورزی کالیفرنیا می شود. برای حمایت از بررسی معاصر آب های زیرزمینی و رودخانه کلرادو، تاریخچه مختصری از هر منبع آب و حاکمیت آن خلاصه شده است.
با استفاده از تجزیه و تحلیل دادههای مکانی GIS، این مقاله نشان میدهد که از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۱، در هر دو منطقه مورد مطالعه، کشاورزی به سمت محصولات با ارزش بالاتر، که مصرف آب بیشتری نیز دارند، سوق پیدا کرد. این محصولات با ارزش بالا عمدتاً درختان آجیل و مرکبات هستند. این بدان معناست که با آب کمتری که در دسترس است، کشاورزان بر دریافت ارزش بیشتر به ازای هر قطره آب مصرفی تمرکز میکنند. مصاحبههای نیمه ساختاریافته کشاورز در مناطق مورد مطالعه این یافته را تأیید میکند و نشان میدهد که عوامل مؤثر بر این انتقال محصول عمدتاً شامل در دسترس بودن نیروی کار و هزینه، بار بدهی و مقررات تجاری به جای آب است. همه کشاورزانی که با آنها مصاحبه شده است تلاش می کنند تا مصرف آب خود را حفظ کنند و آب و هوای متغیر را به عنوان چالشی برای تولید سالانه خود تجربه می کنند، اما تفسیر آنها از این تجربه بسیار متفاوت است. کشاورزان احساس امنیت در دسترسی خود به آب، ظرفیت کم برای همکاری با دیگر کشاورزان در زمینه منابع آبی، و احساس تدافعی در مورد اهمیت کشاورزی و مصرف آب آن را گزارش کردند. در نهایت، آگاهی از حاکمیت آب به میزان زیادی با مقیاس تولید مزرعه متفاوت است، با کسبوکارهای بزرگتر مزرعهای که به عنوان آگاهترین و درگیر تصمیمگیریهای حاکمیت آب ظاهر میشوند.
این مقاله استدلال می کند که سیاست آب و بحث استفاده از آب در کشاورزی باید در واقعیت اقتصادی کشاورزان گنجانده شود. آب را نمی توان به عنوان یک متغیر مستقل در نظر گرفت، زیرا به عنوان عاملی عمل می کند که با نیازهای چند وجهی کشاورزان در تعامل است. هنگامی که آب به عنوان یک متغیر در هم تنیده در نظر گرفته می شود که هم بر نیروی کار، بدهی مزرعه و مقررات تأثیر می گذارد و هم تحت تأثیر قرار می گیرد، می توان درک گسترده تری از راه حل های آب را کشف کرد. با این دیدگاه از کشاورزی، استراتژیهای جایگزین کاهش آب میتواند مانند کاهش بدهی کشاورزان، حمایت از دسترسی مقرون به صرفه به زمین، یا ایجاد کانالهای بازار مطمئن برای محصولات مقاومتر به خشکی به نظر برسد.