خلاصه

این پایان نامه دکتری به بررسی مبانی الگوهای رفتاری خلاق ساکنان در بافت اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی شهری می پردازد. هدف دوگانه است.

هدف اول توسعه یک چارچوب هستی شناختی برای رابطه بین عاملیت خلاق و فرآیند شهری جاری است. زاویه رویکرد توسط فرضیه تحقیقات هستی‌شناختی زیر دیکته می‌شود: الگوهای مربوط به تناسب اقتصادی شهری و رشد اقتصادی شهرها بر اساس (ناهمسانی‌های) در ماهیت تعبیه‌شده اجتماعی-فرهنگی شیوه‌های نوآورانه محلی است.

این هدف در قسمت اول توسعه یافته است. در فصل اول، تعدادی از ویژگی های مفهومی معرفی می شوند: یعنی ماهیت سیستمی تکاملی و پیچیده هستی شناسی پیشنهادی، نقش های ظهور، میم ها و تعالی در چارچوب و از جمله موارد دیگر، الزامات وابستگی مسیر و تغییر غیر غایت‌شناختی. بخش اول با در نظر گرفتن تعدادی از پرسش‌های معرفت‌شناختی که ماهیت چارچوب هستی‌شناختی برمی‌انگیزد، به پایان می‌رسد: چرا و چگونه می‌توان در امتداد خطوط انتزاع لایه‌ای از واقعیت شهری استدلال کرد، و چارچوب هستی‌شناختی چگونه با مشکل ارتباط دارد. هرمنوتیک دوگانه؟

فصل‌های بعدی توسعه واقعی چارچوب هستی‌شناختی شهری را مشاهده می‌کنند. در وهله اول، این کار با آزمایش انتزاع لایه ای پیشنهادی از طریق تعدادی از نظریه های جامعه شناختی انجام می شود. کاوش در واقعیت شهری با استفاده از رابطه دیالکتیکی بین عاملیت و ساختار صورت می گیرد. هر دو نقش “کارگزاری خلاق” و “تمایز ساختاری” در تابع مشارکت بالقوه آنها در درک جامع از واقعیت شهری از نظر اطلاعات ممتیک و هوشمندی مورد بررسی قرار می گیرند. در مرحله بعد، شالوده ممتیک/هوشمند فرآیند شهری جاری به دو مدل اقتصادی مرتبط است: نظریه موج بلند کندراتیف و قانون قدرت. بر این اساس نظری، یک چارچوب هستی شناختی با استفاده از مجموعه ای از انواع سرمایه فرموله می شود. پیامدهای مهم این چارچوب برای بافت اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی شهری از طریق تعدادی از نکات مورد توجه آشکار می شود: اقتصاد شهرنشینی، برابری اجتماعی شهری، حکمرانی و پایداری.

هدف بعدی تجربی است. نقاط قوت چارچوب هستی شناختی را آزمایش می کند. بخش دوم این پایان نامه به همین هدف مربوط می شود. پیچیدگی واقعیت شهری اجازه آزمایش کامل چارچوب هستی شناختی را نمی دهد. از این رو، در یک تمرین فکری مقدماتی برای تحقیق تجربی، تمرکز بر جنبه ای جزئی انتخاب می شود. به طور خاص، تحقیقاتی در مورد گفتمان‌های ساکنان خاص – یعنی متخصصان خلاق و کارگران دانش‌بر – در مورد جذابیت شهرشان انجام می‌شود. این گفتمان ها از یک سو به نقش آنها در اقتصاد خلاق و دانش محلی و از سوی دیگر به علایق آنها در بافت اجتماعی-فرهنگی شهری مربوط می شود.

این تحقیق برای دو شهر آمستردام و آنتورپ اجرا شده است. در نهایت، یافته‌های مربوط به گفتمان‌های شهری در این مقوله‌های شغلی خاص برای اظهارنظر به تعدادی از عوامل مهم این دو شهر ارائه شده است.